#تاریخ
چنگیزخان مغول پس از یکپارچه کردن اقوام مغول و تارومار کردن تاتارها، قلمرو خود را تا مرزهای خوارزمشاهیان ایران گسترش داد. با اینکه ایران هدف جذابی برای تصرف و کسب غنائم و ثروت فراوان بود، اما چنگیزخان پیشتر نمیرود و دست از جنگ و خونریزی میکِشد! او کار جدیدی آموخته است!
چنگیزخان کشف کرده که سرزمینش در مسیر جاده ابریشم قرار گرفته و او میتواند زندگی مردمش را با تجارت، متحول کند. بدون جنگ و خونریزی!
چنگیز تصمیم میگیرد تعدادی سفیر نزد همسایهی خود سلطان محمدخوارزمشاه بفرستد. در 597 خورشیدی، سفرا به همراه بازرگانانی در قالب یک کاروان با حدود 1500 شتر به راه افتادند. به گفته ابن اثیر این کاروان در نظر غایرخان یا اینالچوک حاکم محلی و طماع شهر اُترار "یکی از شهرهای مرزی خوارزمشاهیان" چنان باشکوه و پُرزرق و برق بود که او اقدام به توقیف کاروان کرد.
غایرخان به سلطان محمد مینویسد که با کاروان چه کار کنم؟ سلطان پاسخ میدهد فرض کن این فرستادگانِ مغول، جاسوس هستند! آیا جز قتل عام کردن میتوان حکمی در مورد جاسوسان صادر کرد؟!
غایرخان پس از دریافت نامه از سلطان محمد، تمامی بازرگانان و سفرای مغول را قتل عام میکند و اموال آنان را با حکومت مرکزی تقسیم مینماید.
خبر به چنگیزخان میرسد. او احساسات خود را کنترل میکند و این قتل عام را یک حادثه میخواند و آن را به سبب عدم شناخت دو همسایه از یکدیگر تعبیر میکند و برای مرتبه دوم سفیرانی همراه با هدایا با کاروانی دیگر نزد دولت خوارزمشاهیان میفرستد.
اینبار نیز کاروان توقیف شده و عدهای کشته و هدایا و اموال بازرگانان به غارت میرود. علاوه بر این غایرخان به جهت تحقیر سفرای چنگیز، فرمان میدهد تا در خیابان، ریش سفیران را تراشیده و سپس آنان را از شهر بیرون کنند!
پس از این اتفاق، چنگیزخان آخرین پیام را به سلطان محمد میفرستد که بسیار ساده ولی ترسناک بود. او مینویسد: شما جنگ را انتخاب کردید.
شکستن قوانین مربوط به تبادل سفرا و فعالیت آزاد تجار بین مرزها توسط دولت خوارزمشاهیان، فاجعهی مغول را به بار میآورد. فاجعه بزرگی که محرک آن بسیار کوچک و عجیب بود! فاجعهای که به گفته مورخ روسی ولادیمیر بارتولد "چشمی باز نماند تا برای مردگان گریه کند."
منابع
📖 #روزگاران،
👤 #عبدالحسین_زرینکوب
📖 #تاریخ_خوارزمشاهیان
👤 #اللهیار_خلعتبری
📖 #الکامل_فی_التاریخ
👤 #ابن_اثیر
📖 #تاریخ_مغول
👤 #عباس_اقبال_آشتیانی
#تاریخ
@Roshandkrane
چنگیزخان مغول پس از یکپارچه کردن اقوام مغول و تارومار کردن تاتارها، قلمرو خود را تا مرزهای خوارزمشاهیان ایران گسترش داد. با اینکه ایران هدف جذابی برای تصرف و کسب غنائم و ثروت فراوان بود، اما چنگیزخان پیشتر نمیرود و دست از جنگ و خونریزی میکِشد! او کار جدیدی آموخته است!
چنگیزخان کشف کرده که سرزمینش در مسیر جاده ابریشم قرار گرفته و او میتواند زندگی مردمش را با تجارت، متحول کند. بدون جنگ و خونریزی!
چنگیز تصمیم میگیرد تعدادی سفیر نزد همسایهی خود سلطان محمدخوارزمشاه بفرستد. در 597 خورشیدی، سفرا به همراه بازرگانانی در قالب یک کاروان با حدود 1500 شتر به راه افتادند. به گفته ابن اثیر این کاروان در نظر غایرخان یا اینالچوک حاکم محلی و طماع شهر اُترار "یکی از شهرهای مرزی خوارزمشاهیان" چنان باشکوه و پُرزرق و برق بود که او اقدام به توقیف کاروان کرد.
غایرخان به سلطان محمد مینویسد که با کاروان چه کار کنم؟ سلطان پاسخ میدهد فرض کن این فرستادگانِ مغول، جاسوس هستند! آیا جز قتل عام کردن میتوان حکمی در مورد جاسوسان صادر کرد؟!
غایرخان پس از دریافت نامه از سلطان محمد، تمامی بازرگانان و سفرای مغول را قتل عام میکند و اموال آنان را با حکومت مرکزی تقسیم مینماید.
خبر به چنگیزخان میرسد. او احساسات خود را کنترل میکند و این قتل عام را یک حادثه میخواند و آن را به سبب عدم شناخت دو همسایه از یکدیگر تعبیر میکند و برای مرتبه دوم سفیرانی همراه با هدایا با کاروانی دیگر نزد دولت خوارزمشاهیان میفرستد.
اینبار نیز کاروان توقیف شده و عدهای کشته و هدایا و اموال بازرگانان به غارت میرود. علاوه بر این غایرخان به جهت تحقیر سفرای چنگیز، فرمان میدهد تا در خیابان، ریش سفیران را تراشیده و سپس آنان را از شهر بیرون کنند!
پس از این اتفاق، چنگیزخان آخرین پیام را به سلطان محمد میفرستد که بسیار ساده ولی ترسناک بود. او مینویسد: شما جنگ را انتخاب کردید.
شکستن قوانین مربوط به تبادل سفرا و فعالیت آزاد تجار بین مرزها توسط دولت خوارزمشاهیان، فاجعهی مغول را به بار میآورد. فاجعه بزرگی که محرک آن بسیار کوچک و عجیب بود! فاجعهای که به گفته مورخ روسی ولادیمیر بارتولد "چشمی باز نماند تا برای مردگان گریه کند."
منابع
📖 #روزگاران،
👤 #عبدالحسین_زرینکوب
📖 #تاریخ_خوارزمشاهیان
👤 #اللهیار_خلعتبری
📖 #الکامل_فی_التاریخ
👤 #ابن_اثیر
📖 #تاریخ_مغول
👤 #عباس_اقبال_آشتیانی
#تاریخ
@Roshandkrane
Forwarded from اتچ بات
فرش بهارستان بر اساس متون تاریخی، از جمله تاریخ طبری، بزرگترین و زیباترین فرش از فرشهای کاخ تیسفون بود که تالار بار عام کاخ خسرو را مفروش و مزیّن ساخته بود.
ابعاد این فرش را شصت رش پهنا و شصت رش درازا ذکر کردهاند که با توجه به پهنای تالار بار آن قصر مدائن(۸۴ فوت معادل 56/25 متر ) مقرون به صحت به نظر میرسد.
فرشی با نقشۀ باغی، ایده ای از فرش بهارستان:
فرش بهارستان یا بهار خسرو که از آن به عنوان فرش زمستانی نیز یاده کردهاند، همچون باغهای ایرانی بود، شاید به این دلیل به آن فرش زمستانی گفتهاند که زمستانها، شاه را با تصویر و تصور بهار دلخوش میکرد.
توضیحات متون در شرح جزئیات و رنگ و نقشه و زیورهای آن، تصویری نسبتاً دقیق از فرش مزبور به دست میدهد. فرش رنگارنگ و ابریشمین و مرصّع به انواع سنگهای قیمتی، طلا و نقره بود. سطح فرش همچون باغهای ایرانی با نهرهایی نسبتاً پهن که در جهت طول و عرضِ فرش امتداد یافته بود، به چهار گوشههایی تقسیم میشد. در کنار نهرهای آب، پیادهروهایی طراحی شده بود. نهرهایی کوچکتر همچون جویهای آب، این چهار گوشهها را دوباره به باغچههایی تقسیم میکرد. سطح نهرها و جویها با جواهرات شفاف و بیرنگ چنان سنگدوزی شده بود که گویی آبهای زلال، درخشنده و مواج در نهرها جاری است.
در لایۀ زیرین این سنگهای شفاف، جای جای، دانههای مروارید چون ریگهای تهِ جوی نمایان بود.
باغچههایی در مجاورت و امتداد پیادهروها طراحی شده بود، این باغچهها را آن چنان با سنگهای سبز رنگ و گرانبها، نظیر زمرّد پوشانیده بودند که گویی چمنزاری است سرسبز.
در باغچههای متعدد فرش، درختانی زربفت خودنمایی میکرد که ساقههایشان زرفام و شاخههایشان سیمگون بود. گلها و غنچهها و میوههای درختان را آنگونه با یاقوت و زمرد و مروارید و فیروزه آراسته بودند که زیباترین بهارِ طبیعت را نشان میداد.
حاشیههای پهن، دور تا دور فرش را فرا گرفته بود و این حاشیهها نیز به نوبۀ خود با آرایههایی شبیه باغچهها، زینت یافته و در برخی از باغچهها شمش و لوح طلا چون خاک، کف باغچهها را پوشانده بود.
فرش « بهار خسرو » با توصیفهای یاد شده در میان دستساختههای بشری از نوادر و عجایب است و شکوه و زیبایی آن با دیگر بخشهای کاخ و زندگی مجلل خسرو پرویز سازگار مینماید، اگرچه بزرگی ابعاد و فراوانی گوهرهای آن محل تردید است...
فرش بهارستان در کتب تاریخی:
فرش #بهارستان متعلق به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر #حمله_اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه توسط اعراب تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شدهاست و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
در کتاب #تاریخ_طبری که توسط #ابوجعفر_محمد_جریر_طبری (۳۱۱–۲۵۵هجری قمری) نوشته شده است، این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر #تیسفون توصیف کرده است و همچنین روبرت بامبان نویسنده و پژوهشگر ایرانی-مقیم آمریکا- در کتابی با نام «آیا میدانید که» ابعاد فرش را ۲۶x۲۴ متر ذکر کرده و همچنین آن را مزیّن به جواهرات گرانبها توصیف کردهاست.
در تاریخ #ابن_اثیر خسروان این فرش گرانبها را برای زمستان خویش نگهداری میکردند. چونکه که گل و سرسبزی داشت و بر آن باده مینوشیدند، گویی که ایشان در بوستان به سر میبردند.
در آن راهها به سان رود بود و رشته گوهرها به سان جویبارها، زمینه آن زربافت بود و لابه لای آن دانههای درشت مروارید، کنارههایش به زمین کشت شده میمانست و پهنهای را فرا میگرفت که آراسته به گل و گیاه و سبزی بهاری باشد. برگها از ابریشم بودند و بر شاخههای زرین جای داشتند. گلهای آن زرین و سیمین بودند و میوههای آن گوهر و مانند آن....
عربان آن را قطف میخواندند. فرش را به سوی عُمَر فرستادند. وی آن فرش گرانبها را تکهتکه ساخت و میان ایشان بخش کرد، علی را تکهای رسید که بیست هزار دینار بفروخت و این بهترین تکهاش نبود.
#تاریخ #جالب
@Roshanfkrane
ابعاد این فرش را شصت رش پهنا و شصت رش درازا ذکر کردهاند که با توجه به پهنای تالار بار آن قصر مدائن(۸۴ فوت معادل 56/25 متر ) مقرون به صحت به نظر میرسد.
فرشی با نقشۀ باغی، ایده ای از فرش بهارستان:
فرش بهارستان یا بهار خسرو که از آن به عنوان فرش زمستانی نیز یاده کردهاند، همچون باغهای ایرانی بود، شاید به این دلیل به آن فرش زمستانی گفتهاند که زمستانها، شاه را با تصویر و تصور بهار دلخوش میکرد.
توضیحات متون در شرح جزئیات و رنگ و نقشه و زیورهای آن، تصویری نسبتاً دقیق از فرش مزبور به دست میدهد. فرش رنگارنگ و ابریشمین و مرصّع به انواع سنگهای قیمتی، طلا و نقره بود. سطح فرش همچون باغهای ایرانی با نهرهایی نسبتاً پهن که در جهت طول و عرضِ فرش امتداد یافته بود، به چهار گوشههایی تقسیم میشد. در کنار نهرهای آب، پیادهروهایی طراحی شده بود. نهرهایی کوچکتر همچون جویهای آب، این چهار گوشهها را دوباره به باغچههایی تقسیم میکرد. سطح نهرها و جویها با جواهرات شفاف و بیرنگ چنان سنگدوزی شده بود که گویی آبهای زلال، درخشنده و مواج در نهرها جاری است.
در لایۀ زیرین این سنگهای شفاف، جای جای، دانههای مروارید چون ریگهای تهِ جوی نمایان بود.
باغچههایی در مجاورت و امتداد پیادهروها طراحی شده بود، این باغچهها را آن چنان با سنگهای سبز رنگ و گرانبها، نظیر زمرّد پوشانیده بودند که گویی چمنزاری است سرسبز.
در باغچههای متعدد فرش، درختانی زربفت خودنمایی میکرد که ساقههایشان زرفام و شاخههایشان سیمگون بود. گلها و غنچهها و میوههای درختان را آنگونه با یاقوت و زمرد و مروارید و فیروزه آراسته بودند که زیباترین بهارِ طبیعت را نشان میداد.
حاشیههای پهن، دور تا دور فرش را فرا گرفته بود و این حاشیهها نیز به نوبۀ خود با آرایههایی شبیه باغچهها، زینت یافته و در برخی از باغچهها شمش و لوح طلا چون خاک، کف باغچهها را پوشانده بود.
فرش « بهار خسرو » با توصیفهای یاد شده در میان دستساختههای بشری از نوادر و عجایب است و شکوه و زیبایی آن با دیگر بخشهای کاخ و زندگی مجلل خسرو پرویز سازگار مینماید، اگرچه بزرگی ابعاد و فراوانی گوهرهای آن محل تردید است...
فرش بهارستان در کتب تاریخی:
فرش #بهارستان متعلق به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر #حمله_اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه توسط اعراب تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شدهاست و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
در کتاب #تاریخ_طبری که توسط #ابوجعفر_محمد_جریر_طبری (۳۱۱–۲۵۵هجری قمری) نوشته شده است، این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر #تیسفون توصیف کرده است و همچنین روبرت بامبان نویسنده و پژوهشگر ایرانی-مقیم آمریکا- در کتابی با نام «آیا میدانید که» ابعاد فرش را ۲۶x۲۴ متر ذکر کرده و همچنین آن را مزیّن به جواهرات گرانبها توصیف کردهاست.
در تاریخ #ابن_اثیر خسروان این فرش گرانبها را برای زمستان خویش نگهداری میکردند. چونکه که گل و سرسبزی داشت و بر آن باده مینوشیدند، گویی که ایشان در بوستان به سر میبردند.
در آن راهها به سان رود بود و رشته گوهرها به سان جویبارها، زمینه آن زربافت بود و لابه لای آن دانههای درشت مروارید، کنارههایش به زمین کشت شده میمانست و پهنهای را فرا میگرفت که آراسته به گل و گیاه و سبزی بهاری باشد. برگها از ابریشم بودند و بر شاخههای زرین جای داشتند. گلهای آن زرین و سیمین بودند و میوههای آن گوهر و مانند آن....
عربان آن را قطف میخواندند. فرش را به سوی عُمَر فرستادند. وی آن فرش گرانبها را تکهتکه ساخت و میان ایشان بخش کرد، علی را تکهای رسید که بیست هزار دینار بفروخت و این بهترین تکهاش نبود.
#تاریخ #جالب
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎