تقلید کورکورانه از عقاید و رسم و رسومات کهنه ؛نشون دهندهِ این نیست که افکار گذشتگان ما زنده است !
بلکه بدان معناست که زندههای آن جامعه غرق در گذشته هستن درواقع مردهاند!
#ابن_خلدون
@Roshanfkrane
بلکه بدان معناست که زندههای آن جامعه غرق در گذشته هستن درواقع مردهاند!
#ابن_خلدون
@Roshanfkrane
دانشمند ایرانی #ابن_مقفع_پارسی که بخاطر سرودن چند بیت #شعر دستور دادند پایش جلوی چشمانش سوزانده شود..👆👆👆
#تاریخ
@Roshanfkrane
#تاریخ
@Roshanfkrane
آیا تاريخ تحریف شده است؟!
در اين مقاله نویسنده تنها به
نحوه و مكان ضربت خوردن
امام على (ع) ميپردازد
#منبع: منتهی الآمال جلد یکم صفحه ٢٠٧ اين داستان بطور جدى و واقعى در "كتاب منتهى الآمال" نوشته شده است و در "سريال امام على" ساخته حكومت ايران نيز اين نكات را ديده ايد و آخوندها در كانالها وسايتهايشان نيز همين را نوشته اند...
اما ما برای یافتن واقعیت این اتفاق،(ضربت خوردن حضرت علی) با نگاهی به چند کتب معتبر از نویسندگان نامدار در صدر اسلام دریافتیم🤔
یکی از "معتبرترين كتب تاريخ" در مورد وقايع صدر اسلام يعنى كتاب #تاريخ_طبرى يا تبرى سرى زدیم.
محمد بن جرير تبرى (اهل تبرستان) كه اعراب آنرا طبرى مينويسند در تاريخ معروف خود در جلد ششم صفحه ٢٦٨٣ شرح داده؛
يكى دیگر از معتبرترين كتب تاريخى مسلمانان كتاب #طبقات_واقدى، نوشته شده توسط "ابن سعد واقدى" ميباشد كه درارى اعتبار بسيارى در ميان مورخان است.اين كتاب هم در جلد سوم صفحه ٢٩ در مورد واقع آن شب شرح داده؛
#يعقوبى از "مورخين نامدار مسلمان" در كتابش كه #تاريخ_يعقوبى نام دارد در جلد دوم صفحه ١٣٨ هم سر زدیم؛همگی اینها شرح مشابه ی از واقعی ان شب دادن👇
#عبدالرحمن_ابن_ملجم بر در مسجد ايستاد و على در تاريكى صبحدم بيرون آمد. پس مرغابيانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش آویختند، پس گفتند: "صوائح تتبعها نوائح “ يعنى: فرياد كنندگانى كه نوحه گرانى در پى آنهاست”
و سر خود را از دريچه مسجد داخل كرد، و فریاد زد نماز نماز سپس ابن ملجم شمشيرى بر سرش نواخت، پس افتاد و فرياد زد بگيريدش!!! نه محرابى در كار بود و نه فزت و رب الكعبه اى...🤔
حال میخواهیم به #مهمترین كتب تاريخى اسلام سر بزنیم و به برخى ديگر اشاره کنیم؛ كتاب ديگرى که موضوع ضربت خوردن حضرت على را نوشته است،
كتاب "الكامل فى التاريخ" نوشته #ابن_اثير ميباشد كه گرايشات شديد #شيعى دارد و نمى توان وى را به مخالفت به آل على متهم كرد،وى در در جلد پنجم كتابش در صفحات ٢٠٠٠-٢٠٠١ در اين مورد چنين مينويسد:
اينان در برابر پيشگاهى كه على از آن براى نماز بيرون مى آمد فرو (به كمين) نشستند،چون على بيرون آمد فرياد بزد اى مرد نماز نماز و بدستش تازيانه اى بود، "شبيب" او را با شمشير بزد ولى شمشير او به طاق گير كرد ولى #ابن_ملجم شمشيرش را بر فرق على فرود آورد و فرياد زد فرمانروايى از آن خداست نه تو على و نه يارانت!!!
خوب ديديد كه ابن اثير هم نيز نامى از محراب نياورده بود🤔
يكى دیگر از مورخان بزرگ تاريخ اسلام ابن خلدون نام دارد #ابن_خلدون در تاريخ بسيار معروف خود به نام "تاريخ العبر" در جلد اول ص ٦٣٧ درباره اين حادثه چنين ميگويد:
#ابن_ملجم با شبيب و وردان وارد مسجد شد و در برابر آن در كه على از آن به نماز مى آمد نشستند،چون على از در درآمد و مردم را به نماز فراخواند،
شبيب شمشير خود بالا برد ولى بر طاق در برخورد در اين حين #ابن_ملجم با شمشير بر پيشانى على زد و فرياد زد الحكم لله لا لك يا علي و لا لاصحابك…
همانند همين داستان در #مروج_الذهب، نوشته ى ابولحسن على بن حسين مسعودى در جلد اول صفحات ٧٧١-٧٧٢- ٧٧٣ نيز آمده است و اينكه پس از آن ضربت على فرياد ميزد بگيريدش.
در اينجا دوباره تاكيد ميكنم كه هم ابن اثير و هم مسعودى گرايشات شديد شيعى داشته اند و نميتوان به آنها انهام مخالفت با آل على را زد.
اين كتاب از مهمترين "كتب تاريخى مسلمانان" است كه در اوائل قرن چهارم تأليف شده است و محققان و تاريخ دانان اعتبار زيادى براى اين كتاب و نويسنده آن كه از بزرگترين سيره نويسان مسلمان است، قائل ميباشند.
خوب همانطور كه در اين كتب معتبر تاريخى ثبت شده است، امام على در حياط مسجد و تازيانه بدست، ضربت خورده است و نه در محراب.
و بازهم ديديد كه مورخين ذكر كرده اند كه ايشان پس از آن ضربت فرياد ميزد بگيريدش...
#جالب
#تاریخ
#مذهبی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
در اين مقاله نویسنده تنها به
نحوه و مكان ضربت خوردن
امام على (ع) ميپردازد
#منبع: منتهی الآمال جلد یکم صفحه ٢٠٧ اين داستان بطور جدى و واقعى در "كتاب منتهى الآمال" نوشته شده است و در "سريال امام على" ساخته حكومت ايران نيز اين نكات را ديده ايد و آخوندها در كانالها وسايتهايشان نيز همين را نوشته اند...
اما ما برای یافتن واقعیت این اتفاق،(ضربت خوردن حضرت علی) با نگاهی به چند کتب معتبر از نویسندگان نامدار در صدر اسلام دریافتیم🤔
یکی از "معتبرترين كتب تاريخ" در مورد وقايع صدر اسلام يعنى كتاب #تاريخ_طبرى يا تبرى سرى زدیم.
محمد بن جرير تبرى (اهل تبرستان) كه اعراب آنرا طبرى مينويسند در تاريخ معروف خود در جلد ششم صفحه ٢٦٨٣ شرح داده؛
يكى دیگر از معتبرترين كتب تاريخى مسلمانان كتاب #طبقات_واقدى، نوشته شده توسط "ابن سعد واقدى" ميباشد كه درارى اعتبار بسيارى در ميان مورخان است.اين كتاب هم در جلد سوم صفحه ٢٩ در مورد واقع آن شب شرح داده؛
#يعقوبى از "مورخين نامدار مسلمان" در كتابش كه #تاريخ_يعقوبى نام دارد در جلد دوم صفحه ١٣٨ هم سر زدیم؛همگی اینها شرح مشابه ی از واقعی ان شب دادن👇
#عبدالرحمن_ابن_ملجم بر در مسجد ايستاد و على در تاريكى صبحدم بيرون آمد. پس مرغابيانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش آویختند، پس گفتند: "صوائح تتبعها نوائح “ يعنى: فرياد كنندگانى كه نوحه گرانى در پى آنهاست”
و سر خود را از دريچه مسجد داخل كرد، و فریاد زد نماز نماز سپس ابن ملجم شمشيرى بر سرش نواخت، پس افتاد و فرياد زد بگيريدش!!! نه محرابى در كار بود و نه فزت و رب الكعبه اى...🤔
حال میخواهیم به #مهمترین كتب تاريخى اسلام سر بزنیم و به برخى ديگر اشاره کنیم؛ كتاب ديگرى که موضوع ضربت خوردن حضرت على را نوشته است،
كتاب "الكامل فى التاريخ" نوشته #ابن_اثير ميباشد كه گرايشات شديد #شيعى دارد و نمى توان وى را به مخالفت به آل على متهم كرد،وى در در جلد پنجم كتابش در صفحات ٢٠٠٠-٢٠٠١ در اين مورد چنين مينويسد:
اينان در برابر پيشگاهى كه على از آن براى نماز بيرون مى آمد فرو (به كمين) نشستند،چون على بيرون آمد فرياد بزد اى مرد نماز نماز و بدستش تازيانه اى بود، "شبيب" او را با شمشير بزد ولى شمشير او به طاق گير كرد ولى #ابن_ملجم شمشيرش را بر فرق على فرود آورد و فرياد زد فرمانروايى از آن خداست نه تو على و نه يارانت!!!
خوب ديديد كه ابن اثير هم نيز نامى از محراب نياورده بود🤔
يكى دیگر از مورخان بزرگ تاريخ اسلام ابن خلدون نام دارد #ابن_خلدون در تاريخ بسيار معروف خود به نام "تاريخ العبر" در جلد اول ص ٦٣٧ درباره اين حادثه چنين ميگويد:
#ابن_ملجم با شبيب و وردان وارد مسجد شد و در برابر آن در كه على از آن به نماز مى آمد نشستند،چون على از در درآمد و مردم را به نماز فراخواند،
شبيب شمشير خود بالا برد ولى بر طاق در برخورد در اين حين #ابن_ملجم با شمشير بر پيشانى على زد و فرياد زد الحكم لله لا لك يا علي و لا لاصحابك…
همانند همين داستان در #مروج_الذهب، نوشته ى ابولحسن على بن حسين مسعودى در جلد اول صفحات ٧٧١-٧٧٢- ٧٧٣ نيز آمده است و اينكه پس از آن ضربت على فرياد ميزد بگيريدش.
در اينجا دوباره تاكيد ميكنم كه هم ابن اثير و هم مسعودى گرايشات شديد شيعى داشته اند و نميتوان به آنها انهام مخالفت با آل على را زد.
اين كتاب از مهمترين "كتب تاريخى مسلمانان" است كه در اوائل قرن چهارم تأليف شده است و محققان و تاريخ دانان اعتبار زيادى براى اين كتاب و نويسنده آن كه از بزرگترين سيره نويسان مسلمان است، قائل ميباشند.
خوب همانطور كه در اين كتب معتبر تاريخى ثبت شده است، امام على در حياط مسجد و تازيانه بدست، ضربت خورده است و نه در محراب.
و بازهم ديديد كه مورخين ذكر كرده اند كه ايشان پس از آن ضربت فرياد ميزد بگيريدش...
#جالب
#تاریخ
#مذهبی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
ظهور و سقوط یک #دیکتاتوری
#ابن_خلدون :
حکومتها در دو مقطع از زمان بهخشونت متوسل میشوند ، اول زمانی که در حال قدرت گرفتن هستند و دوم زمانی که در حال سقوط باشند...
#اندیشه
@Roshanfkrane
#ابن_خلدون :
حکومتها در دو مقطع از زمان بهخشونت متوسل میشوند ، اول زمانی که در حال قدرت گرفتن هستند و دوم زمانی که در حال سقوط باشند...
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍️ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
"در علوم انسانی فقیریم"
ما نیز مَردمی هستیم. نَفْس اینکه خودت را کم گرفتی، رفتی!
فروتن بودن خوب است ولی تن به نیستی و انکار خود دادن، اول نابودی یک ملت است.
ما ابن سینا داریم. ما جلالالدین #مولوی داریم. من واقعاً دلم به حال این نسل میسوزد. خیلی شما دارید پایین میآوردید #معیارها را!
نابودی یک فرهنگ و یک ملت از همینجا آغاز میشود. ما باید صاحب نظریه باشیم و چرا نباشیم.
ما استادان و دانشجویانی در علوم پایه داریم که از هیچ استاد #هاروارد و #کمبریج و #آکسفورد کم ندارد.
ما در #علوم_انسانی صفرالکفّ هستیم. هیچی نیستیم.
پزشک خوب ایرانی [من اسم نمیبرم] از هیچ پزشک فرنگی درجهٔ اول دنیا کم ندارد.
اگر کم دارد نِرسینگِ اوست یا داروهایی که در اختیارش میگذارند، یا وسایل جراحی اوست.
آن مربوط به او نیست.
او وقتی پایش را گذاشت بیرون، رفت به هاروارد، از استاد پزشکی آنجا هیچ کم ندارد. به حضرت عباس!
ما در علوم انسانی صفریم، صفر!
مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است.
ببینید، آیندهٔ درازمدتِ این مملکت با پزشکی و مهندسی ساخته نمیشود.
در آیندهٔ دراز مدت یک مملکت با آن نگاهی که #ژاپن به جهان نگاه میکند، #آلمان به جهان نگاه میکند،
علوم انسانی هیچ کم از علوم تجربی و پزشکی ندارد.
ما هیچ کم نداریم.
آن دختری که خیلی جوانمرگ شد و بهترین ریاضیدان جهان بود عملاً، از همین دانشگاه شریف درآمده بود.
من به دولت هیچ کاری ندارم.
من نمیخواهم نکوهش کنم دولت را. دولت اصلا کیست؟ ماهیتیست که وجودش به وجود افرادش است.
در این ماهیت دولت ممکن است آدمهای خیلی بزرگ و شریف و پاکدامن باشند و یا ممکن است مُشتی دزد و قالتاق هم باشند.
من هیچ کدامشان را عَلَیالتّعیین نمیشناسم که تحسین کنم یا تقبیح کنم. ما به دولت کاری نداریم.
ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند.
در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ #کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم.
ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟
با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟!
تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟!
استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟
حالا من کانت گفتم.
#ویتگنشتاین اش، #هگل اش...
ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم.
خیلی فقیریم.
شما این کنگرهها را نگاه کنید!
هفت هشت ده تا آدم.
#ابن_سینا باشد همانها صحبت میکنند.
کانت باشد همانها صحبت میکنند. ویتگنشتاین باشد همانها صحبت میکنند.
نمیدانم، تاریخ #ابن_هیثم و فیزیک و بینایی در ابن هیثم و اینا باشد همانها صحبت میکنند.
این خیلی شرم دارد.
خجالت نمیکشند.
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید.
مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم.
میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند.
آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟! محال است در کمبریج و آکسفورد فراخوان پیدا کنید.
فراخوان یعنی چه؟!
خانم آشپز و یک عدّه آدم بیکار و فلان و بهمان یک چیزی مینویسد و چه بسا از بیکاری بگوید بیا بخوان.
کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛بیخود میگویند.
یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند.
یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد.
بقیهاش هم همینطور است.
هیچ فرقی نمیکند.
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند.
همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند.
ما برای متخصّص ابن سینا یک دانشگاه، برای متخصّص #سهروردی یک دانشگاه. برای متخصّص نمیدانم کانت یک دانشگاه.
در همهٔ دانشگاهها که نمیشود.
در دانشگاه تربت حیدریه یا نیشابور متخصّص کانت کجا هست که تو دکترای کانت میگذاری و دکترای هگل میگذاری.[مثال میزنم] خجالت دارد.
این کاغذها را به دست بچّهها میدهید که چی؟! من نمیگویم که نباشد، ولی برای کلّ صاحبنظرانِ میدانِ مطالعات کانت که صد سال دیگر انشاء اللّه ما یک نفر داشته باشیم که کانت را با همهٔ ابعادش بشناسد و بتواند در یک کنگرهٔ بینالمللیِ کانت لِکچر بدهد و برایش دست بزنند، صد سال دیگر، کلاهمان را باید به آسمان بیندازیم.
یک دانشگاه شروع کند برای برنامهریزی که ما میخواهیم متخصّص کانت تربیت کنیم، هِگِل تربیت کنیم، #اسپینوزا تربیت کنیم، ویتگنشتاین تربیت کنیم، #راسل تربیت کنیم.
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند.در همهٔ رشتهها استاد دارند.
این یعنی کشک!
۲۱ آبان ۱۳۹۸ (سخنرانی پیاده شده ی استاد)
#اجتماعی #انتقادی
@Roshanfkrane
"در علوم انسانی فقیریم"
ما نیز مَردمی هستیم. نَفْس اینکه خودت را کم گرفتی، رفتی!
فروتن بودن خوب است ولی تن به نیستی و انکار خود دادن، اول نابودی یک ملت است.
ما ابن سینا داریم. ما جلالالدین #مولوی داریم. من واقعاً دلم به حال این نسل میسوزد. خیلی شما دارید پایین میآوردید #معیارها را!
نابودی یک فرهنگ و یک ملت از همینجا آغاز میشود. ما باید صاحب نظریه باشیم و چرا نباشیم.
ما استادان و دانشجویانی در علوم پایه داریم که از هیچ استاد #هاروارد و #کمبریج و #آکسفورد کم ندارد.
ما در #علوم_انسانی صفرالکفّ هستیم. هیچی نیستیم.
پزشک خوب ایرانی [من اسم نمیبرم] از هیچ پزشک فرنگی درجهٔ اول دنیا کم ندارد.
اگر کم دارد نِرسینگِ اوست یا داروهایی که در اختیارش میگذارند، یا وسایل جراحی اوست.
آن مربوط به او نیست.
او وقتی پایش را گذاشت بیرون، رفت به هاروارد، از استاد پزشکی آنجا هیچ کم ندارد. به حضرت عباس!
ما در علوم انسانی صفریم، صفر!
مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است.
ببینید، آیندهٔ درازمدتِ این مملکت با پزشکی و مهندسی ساخته نمیشود.
در آیندهٔ دراز مدت یک مملکت با آن نگاهی که #ژاپن به جهان نگاه میکند، #آلمان به جهان نگاه میکند،
علوم انسانی هیچ کم از علوم تجربی و پزشکی ندارد.
ما هیچ کم نداریم.
آن دختری که خیلی جوانمرگ شد و بهترین ریاضیدان جهان بود عملاً، از همین دانشگاه شریف درآمده بود.
من به دولت هیچ کاری ندارم.
من نمیخواهم نکوهش کنم دولت را. دولت اصلا کیست؟ ماهیتیست که وجودش به وجود افرادش است.
در این ماهیت دولت ممکن است آدمهای خیلی بزرگ و شریف و پاکدامن باشند و یا ممکن است مُشتی دزد و قالتاق هم باشند.
من هیچ کدامشان را عَلَیالتّعیین نمیشناسم که تحسین کنم یا تقبیح کنم. ما به دولت کاری نداریم.
ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند.
در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ #کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم.
ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟
با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟!
تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟!
استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟
حالا من کانت گفتم.
#ویتگنشتاین اش، #هگل اش...
ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم.
خیلی فقیریم.
شما این کنگرهها را نگاه کنید!
هفت هشت ده تا آدم.
#ابن_سینا باشد همانها صحبت میکنند.
کانت باشد همانها صحبت میکنند. ویتگنشتاین باشد همانها صحبت میکنند.
نمیدانم، تاریخ #ابن_هیثم و فیزیک و بینایی در ابن هیثم و اینا باشد همانها صحبت میکنند.
این خیلی شرم دارد.
خجالت نمیکشند.
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید.
مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم.
میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند.
آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟! محال است در کمبریج و آکسفورد فراخوان پیدا کنید.
فراخوان یعنی چه؟!
خانم آشپز و یک عدّه آدم بیکار و فلان و بهمان یک چیزی مینویسد و چه بسا از بیکاری بگوید بیا بخوان.
کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛بیخود میگویند.
یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند.
یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد.
بقیهاش هم همینطور است.
هیچ فرقی نمیکند.
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند.
همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند.
ما برای متخصّص ابن سینا یک دانشگاه، برای متخصّص #سهروردی یک دانشگاه. برای متخصّص نمیدانم کانت یک دانشگاه.
در همهٔ دانشگاهها که نمیشود.
در دانشگاه تربت حیدریه یا نیشابور متخصّص کانت کجا هست که تو دکترای کانت میگذاری و دکترای هگل میگذاری.[مثال میزنم] خجالت دارد.
این کاغذها را به دست بچّهها میدهید که چی؟! من نمیگویم که نباشد، ولی برای کلّ صاحبنظرانِ میدانِ مطالعات کانت که صد سال دیگر انشاء اللّه ما یک نفر داشته باشیم که کانت را با همهٔ ابعادش بشناسد و بتواند در یک کنگرهٔ بینالمللیِ کانت لِکچر بدهد و برایش دست بزنند، صد سال دیگر، کلاهمان را باید به آسمان بیندازیم.
یک دانشگاه شروع کند برای برنامهریزی که ما میخواهیم متخصّص کانت تربیت کنیم، هِگِل تربیت کنیم، #اسپینوزا تربیت کنیم، ویتگنشتاین تربیت کنیم، #راسل تربیت کنیم.
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند.در همهٔ رشتهها استاد دارند.
این یعنی کشک!
۲۱ آبان ۱۳۹۸ (سخنرانی پیاده شده ی استاد)
#اجتماعی #انتقادی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه های بسیار مهم #ابن_سینا برای این مبارزه با وبا
فیلم Avitsenna تولید ۱۹۵۷ و یا ۱۳۳۶ شمسی یعنی ۶۳ سال قبل، تولید اتحاد جماهیر شوروی(جمهوری تاجیکستان) است.
توصیههای ابنسینا درباره بیماری وبا، شبیه توصیههای است که امروز برای کرونا میشود.
از جمله تعطیلی نماز جماعت و ... و جالب ابنکه در آن دوران هم این توصیهها با مقاومت متعصبین مواجه شده بود.
(فایل کامل این فیلم سینمایی در کانال روشنفکران موجود است، تاریخ ۱۷ مارس یا ۲۷ اسفند ۹۸)
#کرونا
#فیلم
@Roshanfkrane
فیلم Avitsenna تولید ۱۹۵۷ و یا ۱۳۳۶ شمسی یعنی ۶۳ سال قبل، تولید اتحاد جماهیر شوروی(جمهوری تاجیکستان) است.
توصیههای ابنسینا درباره بیماری وبا، شبیه توصیههای است که امروز برای کرونا میشود.
از جمله تعطیلی نماز جماعت و ... و جالب ابنکه در آن دوران هم این توصیهها با مقاومت متعصبین مواجه شده بود.
(فایل کامل این فیلم سینمایی در کانال روشنفکران موجود است، تاریخ ۱۷ مارس یا ۲۷ اسفند ۹۸)
#کرونا
#فیلم
@Roshanfkrane
روشنفکران
🎬 فیلم سینمایی "حکیم ابن سینا" ساخت کشور #تاجیکستان (۱۹۵۶) کارگردان:کامل یارمتوف با بازی «مراد عارفف» در نقش #ابنسینا در میانه فیلم نشان داده می شود که در شهر وبا شیوع پیدا کرده و به سفارش حکیم ابوعلی سینا مردم از نماز جماعت منع میگردند تا جلوی همه گیری…
وقتی سخنان جناب #یووال_نوح_هراری رو در مصاحبه ی اخیرش (درباره ی نقش رهبران مذهبی و توجیهات غیر عقلانی شون در موارد بیشمارِ تاریخی) شنیدم، یاد فیلم قدیمی #ابن_سینا افتادم.
نکات بسیار مهمی در این فیلم هست که امیدوارم دوستان به اونها توجه کرده باشند(گرچه بخاطر گویش دری، فهم جملات کمی سخت است)
🔺آتش زدن همه ی کتابها طی یورش اعراب مسلمان(که در فیلم ازشون به عنوان "مجاهدین اسلام" یاد شده)
همانطور که در این سالها هم شاهد بوده ایم، نه تنها طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه،بلکه همه ی متعصبین مذهبی همین رویه را در طول تاریخ در پیش گرفته اند و این موضوع هنوز ادامه دارد و محدود به مسلمانان هم نیست.
چون متعصبین مذهبی فقط یک کتاب را قبول دارند که آنهم کتاب آسمانی خودشان است(قرآن،انجیل و...)
توجیه شان هم اینست که چون مثلا قرآن کتاب کاملی ست، ما با داشتن آن، به هیچ کتاب دیگری نیاز نداریم.
کتاب های دیگر گمراه کننده و ظاله هستند!
(نمونه جدید آن هم در کشورمان کتاب سوزی روحانی معروف "تبریزیان" بود که خیلی سروصدا کرد.اما نباید از ریشه های تاریخی آن غافل شویم...ضمن اینکه سانسور کتاب هم به مثابه آتش زدن آنست چون نتیجه اش محروم کردن اکثریت مردم از مطالبی ست که رهبران ترویج آنرا نمیپسندند و به صلاح خود نمیدانند مردم از آن آگاه شوند)
🔺موضوع بعدی ربط دادن شیوع بیماری مهلک وبا به اعمال مردم است که در فیلم به آن اشاره شده.
یکی از افراد متعصب مسلمان، هنگامی که وبا در شهر شیوع می یابد، با فریاد میگوید:
"تقصیر زنان است که از شوهران خود حرف شنوی ندارند، روی از نگاه نامحرم نمیپوشند،تقصیر کاسبان است که کم فروشی میکنند و..."
در هر دوره ای از تاریخ، روحانیون مذهبی(چه مسلمان،چه شیعه،چه سنی،چه مسیحی و....) این توجیهات غیر عاقلانه را هنگام بروز بلایا و حوادث طبیعی و شیوع بیماری های واگیردار عنوان کرده اند و هنوز هم میکنند.
یادمان نرفته در کشور خودمان گناه زلزله و سیل را طی سالهای گذشته برگردن مردم عادی جامعه(خصوصا بانوان بدحجاب) می انداختند...
یا اخیرا شیوع کرونا را مقدمه ی ظهور منجی میدانند و ریشه ی آن را گسترش فساد در جهان و... معرفی میکنند.
🔺در فیلم به رمال و جن گیری برمیخوریم که علت بیماری(وبا) را رسوخ جن در بدن بیمار عنوان کرده و با خواندن وِردها و دعاهایی میخواهد با آن مقابله کرده و از این راه درآمدِ بالایی هم به دست می آورد(همان شخص شیادی که در فیلم بر اثر پرخوری فوت میکند!)
🔺 نکته جالب دیگر اینست که ابن سینا "ترس" از وبا را خطرناکتر از خودِ بیماری ذکر میکند و راهِ حل جالبی هم برای آن پیشنهاد میکند که اجرا میگردد:
" نواختن ساز و آهنگ شاد و دادن روحیه به اهالی شهر"
وی معتقد است که اول باید بر ترس از بیماری غلبه کرد و دوم شادی را به میان مردم برد،روحیه ی آنها را بالا برده سپس به درمان پرداخت.
وی میگوید"اگر کسانی فارغ بالی از عیش و عشرت را نشانه ی جنت فرض کنند،آن نزد من از دوزخ بدتر است"
🔺ارادت فیلمساز به حضرت فردوسی بزرگ آشکار است.هم نامی از وی برده شده که سفری به آن شهر داشته و هم شخصی نمایش داده میشود که ابیات شاهنامه را برای مردم در میدان شهر میخواند...
🔺اما مهم ترین فراز فیلم شاید،توصیه ی ابن سینا به تعطیل کردن نماز جماعت و عبادات دسته جمعی ست که با مخالفت شدید ملاهای متعصب مواجه میشود، اما با ترفندی آنها را به این امر راضی میکند.
جمله ای بسیار زیبا هم از وی میشنویم که میگوید"علم هیچگاه انسان را فریب نمیدهد"
با این دو سه نادان که چنین میدانند
از جهل که دانای جهان آنانند
خر باش که این جماعت از فرط خری ست
هر کو نه خر است، کافرش میدانند!
________________________________________________
به گیتی دو چیز است جاوید و بس
دگر هرچه باشد نماند به کس
ز خورشید و اسباب وز آب و خاک
نگردد تَبَه "نام و گفتارِ پاک"
نباشد کسی در جهان پایدار
همان نام نیکی بُوَد یادگار
(نوشته ای از ادمین کانال)
#اندیشه
@Roshanfkrane
نکات بسیار مهمی در این فیلم هست که امیدوارم دوستان به اونها توجه کرده باشند(گرچه بخاطر گویش دری، فهم جملات کمی سخت است)
🔺آتش زدن همه ی کتابها طی یورش اعراب مسلمان(که در فیلم ازشون به عنوان "مجاهدین اسلام" یاد شده)
همانطور که در این سالها هم شاهد بوده ایم، نه تنها طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه،بلکه همه ی متعصبین مذهبی همین رویه را در طول تاریخ در پیش گرفته اند و این موضوع هنوز ادامه دارد و محدود به مسلمانان هم نیست.
چون متعصبین مذهبی فقط یک کتاب را قبول دارند که آنهم کتاب آسمانی خودشان است(قرآن،انجیل و...)
توجیه شان هم اینست که چون مثلا قرآن کتاب کاملی ست، ما با داشتن آن، به هیچ کتاب دیگری نیاز نداریم.
کتاب های دیگر گمراه کننده و ظاله هستند!
(نمونه جدید آن هم در کشورمان کتاب سوزی روحانی معروف "تبریزیان" بود که خیلی سروصدا کرد.اما نباید از ریشه های تاریخی آن غافل شویم...ضمن اینکه سانسور کتاب هم به مثابه آتش زدن آنست چون نتیجه اش محروم کردن اکثریت مردم از مطالبی ست که رهبران ترویج آنرا نمیپسندند و به صلاح خود نمیدانند مردم از آن آگاه شوند)
🔺موضوع بعدی ربط دادن شیوع بیماری مهلک وبا به اعمال مردم است که در فیلم به آن اشاره شده.
یکی از افراد متعصب مسلمان، هنگامی که وبا در شهر شیوع می یابد، با فریاد میگوید:
"تقصیر زنان است که از شوهران خود حرف شنوی ندارند، روی از نگاه نامحرم نمیپوشند،تقصیر کاسبان است که کم فروشی میکنند و..."
در هر دوره ای از تاریخ، روحانیون مذهبی(چه مسلمان،چه شیعه،چه سنی،چه مسیحی و....) این توجیهات غیر عاقلانه را هنگام بروز بلایا و حوادث طبیعی و شیوع بیماری های واگیردار عنوان کرده اند و هنوز هم میکنند.
یادمان نرفته در کشور خودمان گناه زلزله و سیل را طی سالهای گذشته برگردن مردم عادی جامعه(خصوصا بانوان بدحجاب) می انداختند...
یا اخیرا شیوع کرونا را مقدمه ی ظهور منجی میدانند و ریشه ی آن را گسترش فساد در جهان و... معرفی میکنند.
🔺در فیلم به رمال و جن گیری برمیخوریم که علت بیماری(وبا) را رسوخ جن در بدن بیمار عنوان کرده و با خواندن وِردها و دعاهایی میخواهد با آن مقابله کرده و از این راه درآمدِ بالایی هم به دست می آورد(همان شخص شیادی که در فیلم بر اثر پرخوری فوت میکند!)
🔺 نکته جالب دیگر اینست که ابن سینا "ترس" از وبا را خطرناکتر از خودِ بیماری ذکر میکند و راهِ حل جالبی هم برای آن پیشنهاد میکند که اجرا میگردد:
" نواختن ساز و آهنگ شاد و دادن روحیه به اهالی شهر"
وی معتقد است که اول باید بر ترس از بیماری غلبه کرد و دوم شادی را به میان مردم برد،روحیه ی آنها را بالا برده سپس به درمان پرداخت.
وی میگوید"اگر کسانی فارغ بالی از عیش و عشرت را نشانه ی جنت فرض کنند،آن نزد من از دوزخ بدتر است"
🔺ارادت فیلمساز به حضرت فردوسی بزرگ آشکار است.هم نامی از وی برده شده که سفری به آن شهر داشته و هم شخصی نمایش داده میشود که ابیات شاهنامه را برای مردم در میدان شهر میخواند...
🔺اما مهم ترین فراز فیلم شاید،توصیه ی ابن سینا به تعطیل کردن نماز جماعت و عبادات دسته جمعی ست که با مخالفت شدید ملاهای متعصب مواجه میشود، اما با ترفندی آنها را به این امر راضی میکند.
جمله ای بسیار زیبا هم از وی میشنویم که میگوید"علم هیچگاه انسان را فریب نمیدهد"
با این دو سه نادان که چنین میدانند
از جهل که دانای جهان آنانند
خر باش که این جماعت از فرط خری ست
هر کو نه خر است، کافرش میدانند!
________________________________________________
به گیتی دو چیز است جاوید و بس
دگر هرچه باشد نماند به کس
ز خورشید و اسباب وز آب و خاک
نگردد تَبَه "نام و گفتارِ پاک"
نباشد کسی در جهان پایدار
همان نام نیکی بُوَد یادگار
(نوشته ای از ادمین کانال)
#اندیشه
@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
فرش بهارستان بر اساس متون تاریخی، از جمله تاریخ طبری، بزرگترین و زیباترین فرش از فرشهای کاخ تیسفون بود که تالار بار عام کاخ خسرو را مفروش و مزیّن ساخته بود.
ابعاد این فرش را شصت رش پهنا و شصت رش درازا ذکر کردهاند که با توجه به پهنای تالار بار آن قصر مدائن(۸۴ فوت معادل 56/25 متر ) مقرون به صحت به نظر میرسد.
فرشی با نقشۀ باغی، ایده ای از فرش بهارستان:
فرش بهارستان یا بهار خسرو که از آن به عنوان فرش زمستانی نیز یاده کردهاند، همچون باغهای ایرانی بود، شاید به این دلیل به آن فرش زمستانی گفتهاند که زمستانها، شاه را با تصویر و تصور بهار دلخوش میکرد.
توضیحات متون در شرح جزئیات و رنگ و نقشه و زیورهای آن، تصویری نسبتاً دقیق از فرش مزبور به دست میدهد. فرش رنگارنگ و ابریشمین و مرصّع به انواع سنگهای قیمتی، طلا و نقره بود. سطح فرش همچون باغهای ایرانی با نهرهایی نسبتاً پهن که در جهت طول و عرضِ فرش امتداد یافته بود، به چهار گوشههایی تقسیم میشد. در کنار نهرهای آب، پیادهروهایی طراحی شده بود. نهرهایی کوچکتر همچون جویهای آب، این چهار گوشهها را دوباره به باغچههایی تقسیم میکرد. سطح نهرها و جویها با جواهرات شفاف و بیرنگ چنان سنگدوزی شده بود که گویی آبهای زلال، درخشنده و مواج در نهرها جاری است.
در لایۀ زیرین این سنگهای شفاف، جای جای، دانههای مروارید چون ریگهای تهِ جوی نمایان بود.
باغچههایی در مجاورت و امتداد پیادهروها طراحی شده بود، این باغچهها را آن چنان با سنگهای سبز رنگ و گرانبها، نظیر زمرّد پوشانیده بودند که گویی چمنزاری است سرسبز.
در باغچههای متعدد فرش، درختانی زربفت خودنمایی میکرد که ساقههایشان زرفام و شاخههایشان سیمگون بود. گلها و غنچهها و میوههای درختان را آنگونه با یاقوت و زمرد و مروارید و فیروزه آراسته بودند که زیباترین بهارِ طبیعت را نشان میداد.
حاشیههای پهن، دور تا دور فرش را فرا گرفته بود و این حاشیهها نیز به نوبۀ خود با آرایههایی شبیه باغچهها، زینت یافته و در برخی از باغچهها شمش و لوح طلا چون خاک، کف باغچهها را پوشانده بود.
فرش « بهار خسرو » با توصیفهای یاد شده در میان دستساختههای بشری از نوادر و عجایب است و شکوه و زیبایی آن با دیگر بخشهای کاخ و زندگی مجلل خسرو پرویز سازگار مینماید، اگرچه بزرگی ابعاد و فراوانی گوهرهای آن محل تردید است...
فرش بهارستان در کتب تاریخی:
فرش #بهارستان متعلق به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر #حمله_اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه توسط اعراب تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شدهاست و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
در کتاب #تاریخ_طبری که توسط #ابوجعفر_محمد_جریر_طبری (۳۱۱–۲۵۵هجری قمری) نوشته شده است، این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر #تیسفون توصیف کرده است و همچنین روبرت بامبان نویسنده و پژوهشگر ایرانی-مقیم آمریکا- در کتابی با نام «آیا میدانید که» ابعاد فرش را ۲۶x۲۴ متر ذکر کرده و همچنین آن را مزیّن به جواهرات گرانبها توصیف کردهاست.
در تاریخ #ابن_اثیر خسروان این فرش گرانبها را برای زمستان خویش نگهداری میکردند. چونکه که گل و سرسبزی داشت و بر آن باده مینوشیدند، گویی که ایشان در بوستان به سر میبردند.
در آن راهها به سان رود بود و رشته گوهرها به سان جویبارها، زمینه آن زربافت بود و لابه لای آن دانههای درشت مروارید، کنارههایش به زمین کشت شده میمانست و پهنهای را فرا میگرفت که آراسته به گل و گیاه و سبزی بهاری باشد. برگها از ابریشم بودند و بر شاخههای زرین جای داشتند. گلهای آن زرین و سیمین بودند و میوههای آن گوهر و مانند آن....
عربان آن را قطف میخواندند. فرش را به سوی عُمَر فرستادند. وی آن فرش گرانبها را تکهتکه ساخت و میان ایشان بخش کرد، علی را تکهای رسید که بیست هزار دینار بفروخت و این بهترین تکهاش نبود.
#تاریخ #جالب
@Roshanfkrane
ابعاد این فرش را شصت رش پهنا و شصت رش درازا ذکر کردهاند که با توجه به پهنای تالار بار آن قصر مدائن(۸۴ فوت معادل 56/25 متر ) مقرون به صحت به نظر میرسد.
فرشی با نقشۀ باغی، ایده ای از فرش بهارستان:
فرش بهارستان یا بهار خسرو که از آن به عنوان فرش زمستانی نیز یاده کردهاند، همچون باغهای ایرانی بود، شاید به این دلیل به آن فرش زمستانی گفتهاند که زمستانها، شاه را با تصویر و تصور بهار دلخوش میکرد.
توضیحات متون در شرح جزئیات و رنگ و نقشه و زیورهای آن، تصویری نسبتاً دقیق از فرش مزبور به دست میدهد. فرش رنگارنگ و ابریشمین و مرصّع به انواع سنگهای قیمتی، طلا و نقره بود. سطح فرش همچون باغهای ایرانی با نهرهایی نسبتاً پهن که در جهت طول و عرضِ فرش امتداد یافته بود، به چهار گوشههایی تقسیم میشد. در کنار نهرهای آب، پیادهروهایی طراحی شده بود. نهرهایی کوچکتر همچون جویهای آب، این چهار گوشهها را دوباره به باغچههایی تقسیم میکرد. سطح نهرها و جویها با جواهرات شفاف و بیرنگ چنان سنگدوزی شده بود که گویی آبهای زلال، درخشنده و مواج در نهرها جاری است.
در لایۀ زیرین این سنگهای شفاف، جای جای، دانههای مروارید چون ریگهای تهِ جوی نمایان بود.
باغچههایی در مجاورت و امتداد پیادهروها طراحی شده بود، این باغچهها را آن چنان با سنگهای سبز رنگ و گرانبها، نظیر زمرّد پوشانیده بودند که گویی چمنزاری است سرسبز.
در باغچههای متعدد فرش، درختانی زربفت خودنمایی میکرد که ساقههایشان زرفام و شاخههایشان سیمگون بود. گلها و غنچهها و میوههای درختان را آنگونه با یاقوت و زمرد و مروارید و فیروزه آراسته بودند که زیباترین بهارِ طبیعت را نشان میداد.
حاشیههای پهن، دور تا دور فرش را فرا گرفته بود و این حاشیهها نیز به نوبۀ خود با آرایههایی شبیه باغچهها، زینت یافته و در برخی از باغچهها شمش و لوح طلا چون خاک، کف باغچهها را پوشانده بود.
فرش « بهار خسرو » با توصیفهای یاد شده در میان دستساختههای بشری از نوادر و عجایب است و شکوه و زیبایی آن با دیگر بخشهای کاخ و زندگی مجلل خسرو پرویز سازگار مینماید، اگرچه بزرگی ابعاد و فراوانی گوهرهای آن محل تردید است...
فرش بهارستان در کتب تاریخی:
فرش #بهارستان متعلق به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر #حمله_اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه توسط اعراب تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شدهاست و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
در کتاب #تاریخ_طبری که توسط #ابوجعفر_محمد_جریر_طبری (۳۱۱–۲۵۵هجری قمری) نوشته شده است، این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر #تیسفون توصیف کرده است و همچنین روبرت بامبان نویسنده و پژوهشگر ایرانی-مقیم آمریکا- در کتابی با نام «آیا میدانید که» ابعاد فرش را ۲۶x۲۴ متر ذکر کرده و همچنین آن را مزیّن به جواهرات گرانبها توصیف کردهاست.
در تاریخ #ابن_اثیر خسروان این فرش گرانبها را برای زمستان خویش نگهداری میکردند. چونکه که گل و سرسبزی داشت و بر آن باده مینوشیدند، گویی که ایشان در بوستان به سر میبردند.
در آن راهها به سان رود بود و رشته گوهرها به سان جویبارها، زمینه آن زربافت بود و لابه لای آن دانههای درشت مروارید، کنارههایش به زمین کشت شده میمانست و پهنهای را فرا میگرفت که آراسته به گل و گیاه و سبزی بهاری باشد. برگها از ابریشم بودند و بر شاخههای زرین جای داشتند. گلهای آن زرین و سیمین بودند و میوههای آن گوهر و مانند آن....
عربان آن را قطف میخواندند. فرش را به سوی عُمَر فرستادند. وی آن فرش گرانبها را تکهتکه ساخت و میان ایشان بخش کرد، علی را تکهای رسید که بیست هزار دینار بفروخت و این بهترین تکهاش نبود.
#تاریخ #جالب
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@Roshanfkrane
💡وقتی که خود علمای عربستان اعتراف میکنند که #اسلام بدون « تمدن و دانش ایرانی » هیچ نبود
#ابن_خلدون میگه هیچ عالمی در اسلام نداریم که یا خودش یا استادش ایرانی نباشند...
#جالب #دانستنی #اجتماعی #فرهنگ
@Roshanfkrane
💡وقتی که خود علمای عربستان اعتراف میکنند که #اسلام بدون « تمدن و دانش ایرانی » هیچ نبود
#ابن_خلدون میگه هیچ عالمی در اسلام نداریم که یا خودش یا استادش ایرانی نباشند...
#جالب #دانستنی #اجتماعی #فرهنگ
@Roshanfkrane
سطح.. متعصبین مذهبی!!
@Roshanfkrane
آیا می دانستید:
👈 کریم اکبری مبارکه_ بازیگر نقش #ابن_ملجم در سریال امام علی:
پس از پخش سریال، گروهی از مذهبی های متعصب نفهم، به خانه او در دولت آباد شهرری حمله کردند و شیشه های خانه او را شکستند، و او را تهدید به قتل کردند!! به گونه ای که تا مدتی او جرات نمی کرد از خانه خارج شود!!
👈 محمد فیلی _ بازیگر نقش #شمر در سریال مختار نامه
به خاطر این نقش، مذهبی ها بارها او را در خیابان کتک زده اند!! هیاتی ها خانواده او را تحت فشار گذاشته اند!
بسیاری از همسایه های او تا مدتها علنا به او فحش و ناسزا می دادند!!
👈 انوش معظمی _ بازیگر #حرمله در سریال مختار نامه:
در خیابان با تمسخر او را حرمله صدا می زده اند! و یا با خشم و نفرت به او نگاه می کرده اند! خانواده و اطرافیانش او را طرد و در مراسمات خانوادگی او را دعوت نمی کرده اند!
📌تعصب به طور کلی پدیده ای خطرناک است،
و #تعصب_مذهبی خطرناک ترین گرایش روانی بشر است.
انسانها با تعصب مذهبی، کور و کر و بی فکر و نادان و افراطی می گردند، در حدی که از بزرگترین جنایات و قتل انسانهای دیگر هم ابایی ندارند.
#فرهنگ #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
آیا می دانستید:
👈 کریم اکبری مبارکه_ بازیگر نقش #ابن_ملجم در سریال امام علی:
پس از پخش سریال، گروهی از مذهبی های متعصب نفهم، به خانه او در دولت آباد شهرری حمله کردند و شیشه های خانه او را شکستند، و او را تهدید به قتل کردند!! به گونه ای که تا مدتی او جرات نمی کرد از خانه خارج شود!!
👈 محمد فیلی _ بازیگر نقش #شمر در سریال مختار نامه
به خاطر این نقش، مذهبی ها بارها او را در خیابان کتک زده اند!! هیاتی ها خانواده او را تحت فشار گذاشته اند!
بسیاری از همسایه های او تا مدتها علنا به او فحش و ناسزا می دادند!!
👈 انوش معظمی _ بازیگر #حرمله در سریال مختار نامه:
در خیابان با تمسخر او را حرمله صدا می زده اند! و یا با خشم و نفرت به او نگاه می کرده اند! خانواده و اطرافیانش او را طرد و در مراسمات خانوادگی او را دعوت نمی کرده اند!
📌تعصب به طور کلی پدیده ای خطرناک است،
و #تعصب_مذهبی خطرناک ترین گرایش روانی بشر است.
انسانها با تعصب مذهبی، کور و کر و بی فکر و نادان و افراطی می گردند، در حدی که از بزرگترین جنایات و قتل انسانهای دیگر هم ابایی ندارند.
#فرهنگ #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane