🌐 توهم و تئوری توطئه
▪️#تئوری_توطئه یا (conspiracy theory)
یکی از بیماریهای است که در پس ذهن بسیاری از ماها همچنان ریشه دوانده و همواره در تحلیلِ قضایا و رخدادهای کشورمان، سایه ای سنگین دارد. تئوری توطئه آثاری بس شوم دارد، گذشته از اینکه شناختی کج و معوج از علل و عوامل حوادث تاریخی کشورمان به ما می دهد، باعث میگردد عملکردهای خودمان را به بیگانگان نسبت داده در نتیجه هرگز در قبال آنها احساسِ مسولیت نکنیم.
از طرف دیگر، باعث میگردد یک ملت، اعتماد به نفس خود را از دست داده و عاجز از تعیین و دست اندرکار سرنوشت خود باشد.
چنین است که در تئوری توطئه، انقلاب مشروطیت ایران به دیگهای پلوی سفارتخانه بریتانیا پیوند داده میشود و انقلاب 57 در حد کنفرانس گوادلوپ تقلیل می یابد و یا کودتای 28 مرداد تنها به دلارهای آمریکا تنزل داده میشود و نقش عظیم و ارتجاعی عوامل داخلی کاملا نادیده گرفته میشود.
عوامل بی شمار داخلی که دست بدست هم دادند تا حتی نصف آن دلارهای کودتا هنوز به مصرف نرسیده کودتا به ثمر برسد...!
وقتی تلاشهای پی در پیِ یک ملت برای استقرار یک نظامی دمکراتیک و آزاد به شکست می انجامند، این شکستهایِ پی در پی به شکستِ فلسفی مبدل شده و یاس و سرخوردگی چنان غالب میگردد که دیگر کوچکترین نور امیدی حتی در افقهای دوردست نیز دیده نشود...
▪️نباید از این امر مهم غافل شد که توهم و تئوری توطئه ریشه در تاریخ ما دارد از وقتی که دویست سال پیش، ایران در جنگهایش با روسیه شکست سهمگینی می خورد و تن به قرارداد ترکمنچای می دهد، از آن تاریخ اسیر سرپنجه دو قدرت روس و انگلیس میگردد.
ایران کاملا مستعمره نمی گردد اما نیمه مستمره شده و دربارِ مقامات ایران مرتشی،خودفروخته و در سیطره روسوفیلها و یا انگلوفیلها در می آید بطوری که شاه مملکت البته قدرتمندترینش! (ناصرالدین شاه) عاجزانه میگفت:
«میخواهم به شمال مملكت بروم سفیر روس اعتراض میكند، میخواهم به جنوب بروم انگلیس اعتراض میكند، ای مرده شور این مملكت را ببرد كه شاه حق ندارد به شمال و جنوب کشورش سفر کند»...
▪️نتیجه اینکه،این تلقینِ نحسِ دایی جان ناپلئونی که «کار کار انگلیسی هاست» چون میراثی شوم، نسل به نسل منتقل میگردد غافل از آنکه هر زخمی که به ما می رسد، علل و ریشه اصلی آن در عملکردهای تک تکِ خود ما دارد، چرا که حتی اگر بیگانگان نیز دخالت کنند، این ما هستیم که به آنها اجازه دخالت میدهیم...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
▪️#تئوری_توطئه یا (conspiracy theory)
یکی از بیماریهای است که در پس ذهن بسیاری از ماها همچنان ریشه دوانده و همواره در تحلیلِ قضایا و رخدادهای کشورمان، سایه ای سنگین دارد. تئوری توطئه آثاری بس شوم دارد، گذشته از اینکه شناختی کج و معوج از علل و عوامل حوادث تاریخی کشورمان به ما می دهد، باعث میگردد عملکردهای خودمان را به بیگانگان نسبت داده در نتیجه هرگز در قبال آنها احساسِ مسولیت نکنیم.
از طرف دیگر، باعث میگردد یک ملت، اعتماد به نفس خود را از دست داده و عاجز از تعیین و دست اندرکار سرنوشت خود باشد.
چنین است که در تئوری توطئه، انقلاب مشروطیت ایران به دیگهای پلوی سفارتخانه بریتانیا پیوند داده میشود و انقلاب 57 در حد کنفرانس گوادلوپ تقلیل می یابد و یا کودتای 28 مرداد تنها به دلارهای آمریکا تنزل داده میشود و نقش عظیم و ارتجاعی عوامل داخلی کاملا نادیده گرفته میشود.
عوامل بی شمار داخلی که دست بدست هم دادند تا حتی نصف آن دلارهای کودتا هنوز به مصرف نرسیده کودتا به ثمر برسد...!
وقتی تلاشهای پی در پیِ یک ملت برای استقرار یک نظامی دمکراتیک و آزاد به شکست می انجامند، این شکستهایِ پی در پی به شکستِ فلسفی مبدل شده و یاس و سرخوردگی چنان غالب میگردد که دیگر کوچکترین نور امیدی حتی در افقهای دوردست نیز دیده نشود...
▪️نباید از این امر مهم غافل شد که توهم و تئوری توطئه ریشه در تاریخ ما دارد از وقتی که دویست سال پیش، ایران در جنگهایش با روسیه شکست سهمگینی می خورد و تن به قرارداد ترکمنچای می دهد، از آن تاریخ اسیر سرپنجه دو قدرت روس و انگلیس میگردد.
ایران کاملا مستعمره نمی گردد اما نیمه مستمره شده و دربارِ مقامات ایران مرتشی،خودفروخته و در سیطره روسوفیلها و یا انگلوفیلها در می آید بطوری که شاه مملکت البته قدرتمندترینش! (ناصرالدین شاه) عاجزانه میگفت:
«میخواهم به شمال مملكت بروم سفیر روس اعتراض میكند، میخواهم به جنوب بروم انگلیس اعتراض میكند، ای مرده شور این مملكت را ببرد كه شاه حق ندارد به شمال و جنوب کشورش سفر کند»...
▪️نتیجه اینکه،این تلقینِ نحسِ دایی جان ناپلئونی که «کار کار انگلیسی هاست» چون میراثی شوم، نسل به نسل منتقل میگردد غافل از آنکه هر زخمی که به ما می رسد، علل و ریشه اصلی آن در عملکردهای تک تکِ خود ما دارد، چرا که حتی اگر بیگانگان نیز دخالت کنند، این ما هستیم که به آنها اجازه دخالت میدهیم...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✅ #کرونا و آزمون تفکر ایدئولوژیک
تفکر #ایدئولوژیک مانند آینه معوج عمل میکند و دنیای واقعی را مطابق اعوجاجی که دارد، کج و کوله انعکاس میدهد. آفت تفکر ایدئولوژیک کم و بیش در همه جوامع به درجاتی وجود دارد اما به دلایلی، که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست، در جوامع جهان سومی به ویژه در کشور ما، مدتهای طولانی است که نوع خاصی از این تفکر سیطره دارد.
تفکر ایدئولوژیک زمانی که اهرم های #قدرت را در اختیار میگیرد، در پی آن بر می آید که به هر وسیله ممکن دیگران را وادار کند دنیا را آنگونه ببینند که صاحبان قدرت میبینند.
وارد شدن ویروس کرونا به کشور ما با توجه به پیامدهای خاص اش موجب شد بخشی از حجاب ایدئولوژی کنار برود و چالشی آشکار میان برخی از اربابان قدرت و مردم چهره نماید.
زمانی که به هر دلیلی رشد اقتصادی منفی میشود و داده های آماری حکایت از وضعیت رکودی دارد، مقامات ذی ربط بدون هیچ توضیحی، از انتشار داده هایی که در اختیار دارند خودداری میکنند.
وقتی به دلیل تورم مزمن دورقمی، ارزش پول ملی طی زمان کاهش مییابد و قیمت ارزهای خارجی در بازار رو به افزایش میگذارد، مقامات مسئول از وفور منابع ارزی برای مردم سخن میگویند و تضعیف ارزش پول ملی را توطئه دشمنان خارجی و سودجویی برخی دلالان و عوامل داخلی معرفی میکنند.
وقتی با اجماع کلیه نهادها و سازمانهای مسئول ذیربط، توافق هسته ای به نتیجه میرسد، جناحی از طبقه سیاسی به هر طریق ممکن در صدد کارشکنی بر می آید و میکوشد این موفقیت ملی را شکست جلوه دهد.
اینها نمونه هایی مانند مشت از خروار است که نشان میدهد چگونه سرمایه اجتماعیِ #اعتماد_عمومی با عملکرد برخی از اربابان قدرت به قهقرا میرود و مردم حساب خود را از قول و فعل آنها جدا میکنند.
در چنین شرایطی است که کرونا از راه میرسد. نخستین عکس العمل تفکر ایدئولوژیک نسبت به پدیده ای که در ماهیت خود، تنه به بلای آسمانی میزند، حکایت از انکار اهمیت آن و افشای سوءاستفاده بدکاران از خبرهای مربوط به آن دارد.
نفی واقعیتی که زندگی انسانها را به صورت ملموسی مورد تهدید قرار میدهد و مردم با گوشت و پوست خود آنرا احساس میکنند، کار آسانی نیست.
نفی این واقعیت، همانند مساله نرخ ارز، برجام یا عضویت ایران در FATF نیست که بتوان آنرا در سایه غیر ملموس بودن مساله برای مردمان عادی، در هیاهوی #تئوری_توطئه و دعواهای جناحی و حیدری نعمتی لاپوشانی کرد.
این شبه بلای آسمانی، «خودی» و «غیرخودی» نمیشناسد و دامن هرکسی را که به منطق رفتاری آن بی اعتنا باشد، ممکن است بگیرد.
اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان بر این رای هستند که موثرترین راه مقابله با اپیدمی کرونا، در حال حاضر، ماندن در خانه و امتناع از رفت و آمدهای غیر ضروری است. عده ای از مردم تعطیلی های اجباری را غنیمت شمرده راهی سفر میشوند.
وجه مشترک این دو گروه از مردم بی اعتمادی و بی اعتنایی به گزارشها و توصیه های مسئولان دولتی است. مقصر دانستن و سرزنش کردن یک سویه این دو گروه از مردمان منصفانه نیست، مضافا اینکه راه به جایی نمیبرد.
باید علت این معضل را چاره کرد.
وقتی در نخستین روزهای خبر رسانی رسمی درباره شیوع اپیدمی در ایران، اهمیت مساله از سوی رسانه رسمی کشوری به سخره گرفته میشود و گزارشی تایید آمیز از بی اعتنایی مردم در شب عید به این «شایعه» یا «توطئه اجنبیان» به نمایش گذاشته میشود، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت که در روزهای بعدی به گزارشها و توصیه هایی با مضمون کاملا متفاوت با اولی اعتماد کنند؟
وقتی برخی مدعیان طب سنتی با ارائه راه حلهایی برای مبارزه با کرونا موجب وهن فرهنگ ملی ایران در انظار جهانیان میشوند و هیچ مقام مسئولی این مدعیان را مواخذه و وادار به پاسخگویی نمیکند، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت؟
آنها به چه کسی یا نهادی باید اعتماد کنند و چرا؟
اما شک نباید کرد که کرونا آزمونی سخت برای کاسبان تفکر ایدئولوژیک است که تاکنون توانسته اند در مقاطع سرنوشت ساز، با استفاده از گفتاری عوام فریبانه و تکیه بر اقلیتی از «خودی های» گوش به فرمان، رویکردهای علمی و کارشناسانه را تحت الشعاع قرار دهند و منافع ملی را قربانی خواسته های جناحی تنگ نظرانه خود کنند.
دون کیشوت هایی که همیشه در برابر هر مساله مهمی با جواب های حاضر و آماده در آستین، به صحنه می آمدند، اینبار در مواجهه با پدیده کرونا به یکباره غیبشان زده است، چرا که واقعیت سخت این پدیده تن به آرایه های ایدئولوژیک نمیدهد.
✍ دکتر #موسی_غنی_نژاد
#اجتماعی
@Roshanfkrane
تفکر #ایدئولوژیک مانند آینه معوج عمل میکند و دنیای واقعی را مطابق اعوجاجی که دارد، کج و کوله انعکاس میدهد. آفت تفکر ایدئولوژیک کم و بیش در همه جوامع به درجاتی وجود دارد اما به دلایلی، که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست، در جوامع جهان سومی به ویژه در کشور ما، مدتهای طولانی است که نوع خاصی از این تفکر سیطره دارد.
تفکر ایدئولوژیک زمانی که اهرم های #قدرت را در اختیار میگیرد، در پی آن بر می آید که به هر وسیله ممکن دیگران را وادار کند دنیا را آنگونه ببینند که صاحبان قدرت میبینند.
وارد شدن ویروس کرونا به کشور ما با توجه به پیامدهای خاص اش موجب شد بخشی از حجاب ایدئولوژی کنار برود و چالشی آشکار میان برخی از اربابان قدرت و مردم چهره نماید.
زمانی که به هر دلیلی رشد اقتصادی منفی میشود و داده های آماری حکایت از وضعیت رکودی دارد، مقامات ذی ربط بدون هیچ توضیحی، از انتشار داده هایی که در اختیار دارند خودداری میکنند.
وقتی به دلیل تورم مزمن دورقمی، ارزش پول ملی طی زمان کاهش مییابد و قیمت ارزهای خارجی در بازار رو به افزایش میگذارد، مقامات مسئول از وفور منابع ارزی برای مردم سخن میگویند و تضعیف ارزش پول ملی را توطئه دشمنان خارجی و سودجویی برخی دلالان و عوامل داخلی معرفی میکنند.
وقتی با اجماع کلیه نهادها و سازمانهای مسئول ذیربط، توافق هسته ای به نتیجه میرسد، جناحی از طبقه سیاسی به هر طریق ممکن در صدد کارشکنی بر می آید و میکوشد این موفقیت ملی را شکست جلوه دهد.
اینها نمونه هایی مانند مشت از خروار است که نشان میدهد چگونه سرمایه اجتماعیِ #اعتماد_عمومی با عملکرد برخی از اربابان قدرت به قهقرا میرود و مردم حساب خود را از قول و فعل آنها جدا میکنند.
در چنین شرایطی است که کرونا از راه میرسد. نخستین عکس العمل تفکر ایدئولوژیک نسبت به پدیده ای که در ماهیت خود، تنه به بلای آسمانی میزند، حکایت از انکار اهمیت آن و افشای سوءاستفاده بدکاران از خبرهای مربوط به آن دارد.
نفی واقعیتی که زندگی انسانها را به صورت ملموسی مورد تهدید قرار میدهد و مردم با گوشت و پوست خود آنرا احساس میکنند، کار آسانی نیست.
نفی این واقعیت، همانند مساله نرخ ارز، برجام یا عضویت ایران در FATF نیست که بتوان آنرا در سایه غیر ملموس بودن مساله برای مردمان عادی، در هیاهوی #تئوری_توطئه و دعواهای جناحی و حیدری نعمتی لاپوشانی کرد.
این شبه بلای آسمانی، «خودی» و «غیرخودی» نمیشناسد و دامن هرکسی را که به منطق رفتاری آن بی اعتنا باشد، ممکن است بگیرد.
اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان بر این رای هستند که موثرترین راه مقابله با اپیدمی کرونا، در حال حاضر، ماندن در خانه و امتناع از رفت و آمدهای غیر ضروری است. عده ای از مردم تعطیلی های اجباری را غنیمت شمرده راهی سفر میشوند.
وجه مشترک این دو گروه از مردم بی اعتمادی و بی اعتنایی به گزارشها و توصیه های مسئولان دولتی است. مقصر دانستن و سرزنش کردن یک سویه این دو گروه از مردمان منصفانه نیست، مضافا اینکه راه به جایی نمیبرد.
باید علت این معضل را چاره کرد.
وقتی در نخستین روزهای خبر رسانی رسمی درباره شیوع اپیدمی در ایران، اهمیت مساله از سوی رسانه رسمی کشوری به سخره گرفته میشود و گزارشی تایید آمیز از بی اعتنایی مردم در شب عید به این «شایعه» یا «توطئه اجنبیان» به نمایش گذاشته میشود، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت که در روزهای بعدی به گزارشها و توصیه هایی با مضمون کاملا متفاوت با اولی اعتماد کنند؟
وقتی برخی مدعیان طب سنتی با ارائه راه حلهایی برای مبارزه با کرونا موجب وهن فرهنگ ملی ایران در انظار جهانیان میشوند و هیچ مقام مسئولی این مدعیان را مواخذه و وادار به پاسخگویی نمیکند، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت؟
آنها به چه کسی یا نهادی باید اعتماد کنند و چرا؟
اما شک نباید کرد که کرونا آزمونی سخت برای کاسبان تفکر ایدئولوژیک است که تاکنون توانسته اند در مقاطع سرنوشت ساز، با استفاده از گفتاری عوام فریبانه و تکیه بر اقلیتی از «خودی های» گوش به فرمان، رویکردهای علمی و کارشناسانه را تحت الشعاع قرار دهند و منافع ملی را قربانی خواسته های جناحی تنگ نظرانه خود کنند.
دون کیشوت هایی که همیشه در برابر هر مساله مهمی با جواب های حاضر و آماده در آستین، به صحنه می آمدند، اینبار در مواجهه با پدیده کرونا به یکباره غیبشان زده است، چرا که واقعیت سخت این پدیده تن به آرایه های ایدئولوژیک نمیدهد.
✍ دکتر #موسی_غنی_نژاد
#اجتماعی
@Roshanfkrane