روشنفکران
81.7K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
وقتی مقصری و معذرت‌خواهی نمیکنی...
اسمش #غرور نیست...
بیشعوریه...



🆔👉 @Roshanfkrane
✍️تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوست‌شان دارم زیاد نیست. تعداد کسانی که نظر خوبی درباره‌شان دارم، از آن هم کم‌تر است! من هرچه بیش‌تر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم. هرروز که می‌گذرد؛ بیش‌تر معتقد می‌شوم که آدم‌ها شخصیت ناپایداری دارند! نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت‌ یا‌ فهم و شعورشان حساب باز کرد.


📕 #غرور_و_تعصب
👤 #جین_آستین
#فرهنگ
#اجتماعی

@Roshanfkrane
دو #جمعیت را دو #سفر زیارتی در پیش است،

یک جمعیت به دیدار #بزرگمرد تاریخ ایران زمین به #پاسارگارد میروند و دیگر جمعیت راهی #دیاری دیگرند....

جمعیتی سفرشان #خودجوش است و دیگری سفرشان #هویت سوز ....

جمعیت خود جوش را بر راهشان #سنگ می اندازند و به داغ و #درفش تهدیدشان می کنند ;
و جمعیت هویت سوز را #میلیاردها تومان به پایشان خرج می کنند و هزینهِ سفرشان را می پردازند ....

جمعیتی بسوی شادی و #غرور و #افتخار میروند و دیگری به طرف عزا و #ماتم و نوحه سرایی ....

و چه اندوهبار است که مردمی در مملکت خود غریب باشند ; و چراغشان را در مسجد بیفروزند ;
ولی خانه شان را در تاریکی و ظلمات نگه دارند .....

#هفتم آبان بزرگداشت ابرمرد تاریخ ایران زمین #کورش بزرگ پیشاپیش بر تمام ایرانیان پاک نهاد گرامی باد.🌹🌹🌹
#هفتم_آبان
#کوروش
@Roshanfkrane
#برشی_از_کتاب

تعداد آدم‌هایی که من واقعاً دوست‌شان داشته باشم زیاد نیست،
تعداد کسانی که نظر خوبی درباره‌شان دارم از آن هم کمتر است.
من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم
از آن ناراضی‌تر می‌شوم‌.
هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم آدم‌ها،
شخصیت ناپایداری دارند و نمی‌شود روی ظواهر لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد.

#جین_آستین
#غرور_و_تعصب

@Roshanfkrane
مبتذل‌ترین نوع غرور، غرور ملی است؛

زیرا کسی که به ملیت خود افتخار می‌کند در خود کیفیت باارزشی برای افتخار ندارد و گرنه به چیزی متوسل نمی‌شد که با هزاران نفر در آن مشترک است.
بر عکس کسی که امتیازات فردی مهمی در شخصیت خود داشته باشد، کمبودها و خطاهای ملت خود را واضح‌تر از دیگران می‌بیند، زیرا مدام با این‌ها برخورد می‌کند.
اما هر نادانٍ فرومایه که هیچ افتخاری در جهان ندارد، به مثابه‌ی آخرین دستاویز به ملتی متوسل می‌شود که خود جزیی از آن است.
چنین کسی آماده و خوشحال است که از هر خطا و حماقتی که ملتش دارد با چنگ و دندان دفاع کند.

📕 در باب حکمت زندگی

#آرتور_شوپنهاور #ملیت #غرور #غرور_ملی

@Roshanfkrane
💢 گناه مومنانه

🖌
#امید‌فراغت روزنامه‌نگار

🔸یکی از عجیب‌ترین و البته مهم‌ترین داستان‌های کوتاه جهان، داستانی‌ست به نام "Boule de suif" نوشته‌ی
#گی‌دو‌موپاسان فرانسوی که در فارسی به *تُپُلی* ترجمه شده است.

🔸تپلی روایت اولویت
#غریزه‌ی‌بقا و پیشی گرفتن آن از تمام اخلاقیات ساخته‌ی بشر در مواقعی‌ست که منافع و امنیتِ آدمی‌زاد به خطر می‌افتد.

🔸داستان در خلال یکی از جنگ‌های پروس"
#آلمان" و فرانسه در قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد. ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای #اشغال‌گر پروس تصمیم می‌گیرند، سوار یک کالسکه شوند.

🔸یک
#فاحشه که نام اصلی او Elisabeth Rousset است، یک ُنت، یک زوج مغازه‌دار از طبقه‌ی متوسط، یک #کارخانه‌دار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ #جمهوری‌خواه، دو زنِ راهبه و چند #بورژوای دیگر که سبب می‌شوند کالسکه، یک جهان کوچک از جامعه‌ی #فرانسه را تشکیل بدهد.

🔸الیزابت که برخلاف باقی مهمان‌ها شخصیتی رُک و غیر نمایشی دارد، نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش می‌دهد و نه
#محافظه‌کار و #محاسبه‌گر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه، گرسنگی را سرکوب می‌کنند و آذوقه‌های‌شان را رو نمی‌کنند، تپلی"الیزابت" سبد غدایش را باز کرده و به بقیه هم تعارف می‌کند.

🔸مهمان‌ها که در بدو ورود و به دلیل دانستن شغل تپلی با اکراه و انزجار به او نگاه  و از همسفر بودن با او احساس حقارت می‌کردند، دست رد به غذاهای خوشمزه‌ی تپلی نمی‌زنند.

🔸در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مه گرفتگی، وارد نواحی تحت اشغال آلمان‌ها شده و اعضای کالسکه، برای شب‌مانی به یک مسافرخانه مراجعه می‌کنند، که به یک‌باره متوجه حضور
#نظامیان‌پروس در آنجا می‌شوند.

🔸افسر آلمانی تمام اعضای
#کالسکه را در مسافرخانه بازداشت می‌کند و پس از دو روز که فرانسوی‌ها جویای دلیل می‌شوند، افسر آلمانی به آن‌ها می‌گوید: شرط آزادی‌شان این است که تُپُلی بپذیرد که یک شب پیش او بخوابد!

🔸از اینجا کشمکش اصلی داستان شروع  می‌شود و اوج می‌گیرد؛ تپلی حاضر نیست دشمن
#میهنش را کامروا سازد!
هموطنان کالسکه‌نشین او نیز، ابتدا از شنیدن این درخواست بی‌شرمانه خشمگین شده و از تپلی حمایت می‌کنند. ولی رفته‌رفته و با گذر زمان از
غرور و مقاومت او برای نخوابیدن با افسر آلمانی به ستوه می‌آیند! حالا تمام افرادی که تا دو روز پیش از اخلاق دم می‌زدند، برای نجات جان‌شان دست به دامان تپلی شده‌ تا با مرد آلمانی بخوابد!

🔸تمام افرادی که تا ساعتی پیش
#روسپی‌گری را پیشه‌ای زشت و ننگین برمی‌شمردند، از #روشنفکر و #ثروتمند گرفته تا #راهبه و #تاجر و #فرهیخته، همگی دست به یکی می‌کنند تا تپلی را راضی به قحبگی کنند!

🔸موپاسان در این داستان به طرز شگفت‌ انگیزی "وابسته بودن
#اخلاق به شرایط را نشان می‌دهد".

🔸تمام کسانی که تا چند ساعت پیش
#فاحشگی را پیشه‌ای زشت و قبیح می‌دانستند و لاف #مقاومت و ایستادگی در برابر #دشمن می‌زدند با هر روشی که بلد بودند، از توجیهات مذهبی تا شیوه‌های رایزنیِ تجاری استفاده می‌کنند تا دختر بی‌نوا، از غرور شخصی و حس میهن‌پرستی خودش دست بردارد و راضی شود با افسر آلمانی بخوابد!

🔸صحنه‌های پایانیِ داستان یک
#تراژدی محض است. تپلی برخلاف غرور و خواست قلبی، برای خیر جمعی با #افسر آلمانی خوابیده، کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تپلی دیوثی کرده‌اند حالا آذوقه‌های‌شان را درآورده‌ و می‌خورند.

🔸تپلی گرسنه و غمگین در گوشه‌ی کالسکه نشسته و به جماعتی نگاه می‌کند که دوباره بر سر
#میهن #غرور #آزادی #خدا و #پاکدامنی با هم حرف می‌زنند!

🔸هیچ‌ کس به الیزابت نگاه نمی‌کند ولی گی‌دو‌موپاسان او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه می‌کند. دختری مهربان و پاک که بین
#فاحشه‌های واقعی نشسته است!
#داستان #اندیشه #تربیتی #اجتماعی

@Roshanfkrane