ریشه اعتقادات از آنجا خشک میشود که تحمیلش کنند ...!

📕 زندگی گالیله
✍🏻 #برتولت_برشت

@Roshanfkrane

آهای آیندگان! ، شما که از دل طوفانی بیرون می جهید که ما را بلعیده است، وقتی از ضعف های ما حرف می زنید؛ از زمانه ی سخت ما هم چیزی بگوئید!

✍ #برتولت_برشت

@Roshanfkrane

لطفا زیاد دوستم نداشته باش!
از آخرین باری کِ دوستم داشتند
تا امروز
بسیار سخت گذشت...

#برتولت_برشت

#موسیقی

@Roshanfkrane

#اگر_کوسه_ها_آدم_بودند

#داستان خارق العاده
از #برتولت_برشت
اگر کوسه ها آدم بودند

#جالب #اندیشه

@Roshanfkrane

‌
شهروندان «نادان» توجه ندارند که فحشا، اعتیاد، کودکان خیابانی، فساد و سایر بدبختی‌های اجتماعی نتیجه مستقیم بی‌توجهی به «سیاست» است!



#برتولت_برشت
#جالب
#اجتماعی
@Roshanfkrane

عدالت، نان مردمان است گاه فراوان است، گاه کمیاب، گاه خوشمزه است، گاه بدمزه.
وقتی نان نایاب شد، گرسنگی حکمفرما می‌شود.‌وقتی نان بد شد، نارضایتی حکمفرما می‌شود.
عدالت بد را دور بیانداز ! که بی دانش و عشق آن‌را ورز داده و پخته‌اند ! بی چاشنی‌ست و لبه‌اش سوخته است ! عدالت بیات را دور بیانداز ! که بس دیر می‌رسد ! اگر نان مرغوب و فراوان باشد می‌شود بقیه‌ی غذا را نادیده گرفت. نمی‌توان همه‌چیز را یک‌باره و به فراوانی داشت

اگر از نان عدالت بخوریم کارها چنان انجام می‌گیرد که فراوانی ازقِبل آن حاصل می‌آید. همان‌گونه که به نان روزانه محتاجیم به عدالت روزانه نیز نیازمندیم ، حتی بارها در روز بدان نیازمندیم. از بام تا شام، به وقت خوشی و به هنگام کار که بدل به لذت می‌شود به روزگار سختی و شادمانی . مردمان به نان روزانه و سالم عدالت نیازمندند. پس اکنون که نان عدالت تا بدین حد اهمیت دارد دوستان ! چه کس باید آن‌را بپزد؟ چه کس نان دیگر را می‌پزد؟ نان عدالت را نیز چون هر نان دیگری باید مردمان خود بپزند.
"فراوان و در دسترس و روزانه" ...

#برتولت_برشت

@Roshanfkrane

فراموش کردن کسی که دوستش داری مثل به‌خاطر آوردن کسی است که هرگز او را ندیده‌ای
به همان دشواری...

#برتولت_برشت
#موسیقی
@Roshanfkrane

نیکی را چه سود
هنگامی که نیکان،در جا سرکوب می‌شوند،
و هم آنان که دوستدار نیکانند؟

آزادی را چه سود
هنگامی که آزادگان،باید میان اسیران زندگی کنند؟

خرد را چه سود
هنگامی که جاهل،نانی به چنگ می‌آورد ،
که همگان را بدان نیاز است؟

به جای خود نیک بودن،بکوشید
چنان سامانی دهید ، که نفس نیکی ممکن شود
یا بهتر بگویم
دیگر به آن نیازی نباشد.

به جای خودآزاد بودن بکوشید
چنان سامانی بدهید،که همگان آزاد باشند
و به عشق ورزی به آزادی نیز
نیازی نباشد.

به جای خود خردمند بودن ، بکوشید
چنان سامانی دهید،که نابخردی
برای همه و هرکس
سودایی شود بی‌سود .

#برتولت_برشت

   @Roshanfkrane

در روزگار من
همه راه‌ها به مرداب ختم می‌شدند
زبانم مرا به جلادان لو می‌داد
زورم زیاد نبود، اما امید داشتم
که برای زمامداران دردسر فراهم کنم!
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
توش و توان ما زیاد نبود
مقصد در دوردست بود
از دور دیده می‌شد اما
من آن را در دسترس نمی‌دیدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.

آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می‌جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعف‌های ما حرف می‌زنید
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفش‌هامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدان‌های جنگ را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.

#برتولت_برشت

@Roshanfkrane

ژنرال!
تانک ات قوی ترین خودروست
جنگل را فرو می ریزد،
و هزاران نفر را له و لورده می کند.
اما یک عیب دارد:
نیاز به یک راننده دارد.

ژنرال!
بمب افکن ات قوی است
از توفان سریع تر پرواز می کند،
و از یک فیل بیشتر بار می کشد.
اما یک عیب دارد:
نیاز به یک خلبان دارد.

ژنرال!
از انسان استفاده های زیادی می شود کرد.
او می تواند پرواز کند و می تواند بکُشد.
اما یک عیب هم دارد:
می تواند بیاندیشد!

#برتولت_برشت

@Roshanfkrane

عدالت، نان مردمان است گاه فراوان است، گاه کمیاب گاه خوشمزه است، گاه بدمزه. وقتی نان نایاب شد، گرسنگی حکمفرما می‌شود
وقتی نان بد شد، نارضایتی حکمفرما می‌شود
عدالت بد را دور بیانداز که بی دانش و عشق آن‌را ورز داده و پخته‌اند !بی چاشنی‌ست و لبه‌اش سوخته است ! عدالت بیات را دور بیانداز ! که بس دیر می‌رسد !اگر نان مرغوب و فراوان باشد می‌شود بقیه‌ی غذا را نادیده گرفت نمی‌توان همه‌چیز را یک‌باره و به فراوانی داشت اگر از نان عدالت بخوریم کارها چنان انجام می‌گیرد که فراوانی ازقِبَلِ آن حاصل می‌آید.

همان‌گونه که به نان روزانه محتاجیم به عدالت روزانه نیز نیازمندیم ، حتی بارها در روز بدان نیازمندیم.از بام تا شام، به وقت خوشی و به هنگام کار که بدل به لذت می‌شود به روزگار سختی و شادمانی . مردمان به نان روزانه و سالم عدالت نیازمندند. پس اکنون که نان عدالت تا بدین حد اهمیت دارد دوستان !
چه کس باید آن‌را بپزد؟ چه کس نان دیگر را می‌پزد؟ نان عدالت را نیز چون هر نان دیگری باید مردمان خود بپزند.
فراوان و دردسترس و روزانه ...

#برتولت_برشت

@Roshanfkrane

نظر به اینكه همیشه
گرسنه می مانیم
زیرا كه،
نان سفره ما را ربوده اید
مصمم شدیم كه ثابت كنیم؛
بین ما
و نان و گندم خوب ،

به جز یک گام
فاصله ای نیست..

تفنگهایتان
سرهای ما را نشانه رفته است
مصمم شدیم
كه از مرگ نهراسیم.

#برتولت_برشت

#کلام_بزرگان

@Roshanfkrane

اگر کوسه ها ادم بودند
بی تردید در قلمروشان  مذهبی وجود داشت
که به ماهیان می اموخت
"زندگی واقعی در شکم کوسه ها اغاز میشود...!"

👤 #برتولت_برشت

@Roshanfkrane

آن‌ها کتابِ قانون و نظام دارند.

آن‌ها زندان و قلعه دارند.

آن‌ها قاضی‌ها و زندانبانان دارند که پول هنگفت می‌گیرند و به هر کاری تن درمی‌دهند.

آن‌ها مطبوعات و چاپخانه دارند تا با ما بستیزند و دهان‌مان را ببندند.

آن‌ها کشیش و پروفسور دارند که پول هنگفت می‌گیرند و به هر کاری تن درمی‌دهند.

به‌راستی چرا باید از حقیقت چنین به هراس آیند؟

#برتولت_برشت🖋
#اندیشه
@Roshanfkrane

#تیکه_کتاب
طی چهل سال،
عمل و رفتار آدم ها
به من یاد داد که آن ها
میانه ای با عقل ندارند!
دم سرخ رنگ ستاره ی دنباله داری را
به آن ها نشان بده،
دلشان را از ترس پر کن،
می بینی که آشفته و سراسیمه از خانه هایشان بیرون می ریزند،
و درهم برهم چنان می دوند که
قلم پایشان بشکند!

ولی بیا و به آن ها حرف معقولی بزن،
و به هزار دلیل ثابتش کن،
می بینی که فقط به ریشت می خندند!

📕 زندگی گالیله
👤 #برتولت_برشت

#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane

گندم را دزدیده بودند صدای اعتراض ‌ها بلند شد، نان بین مردم پخش کردند اعتراض‌ها خاموش شد!

این جماعت فقط به دنبال سیر کردن شکم خود هستند نه گرفتن حق ‌شان!
#برتولت_برشت

#اندیشه
@Roshanfkrane

اگر گاوها می توانستند با هم حرف بزنند ، کشتارگاهی وجود نداشت !

#برتولت_برشت

#اندیشه

@Roshanfkrane

کسانی که نانشان آماده است
نمیخواهند بدانند که نان چگونه پخت میشود
آنها ترجیح میدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا ...!

📘 زندگی گالیله
#برتولت_برشت
#تیکه_کتاب

@Roshanfkrane

.
آنکه میخندد هنوز خبر وحشتناک را نشنیده ..

#برتولت_برشت

تصویر بهمن ۵۷


#اجتماعی

@Roshanfkrane

پروکسی پروکسی


آقای کوینر از پسر بچه‌ای که زار‌زار گریه می‌کرد علت غم و غصه‌اش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آن‌ها را از دست‌ام قاپید
و به پسری که دورتر دیده می‌شد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هق‌هق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش می‌کرد دوباره پرسید:
کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید : نمی‌توانی بلندتر فریاد بزنی ؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آن‌گاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بی‌واهمه به راهش ادامه داد.

📕 داستان های آقای کوینر

✍ #برتولت_برشت
#تیکه_کتاب

@Roshanfkrane