🔴 آفرین به این آستانه تحمل!
✍#اجلال_قوامی
🔸بانیان دعوت به تجمع سکوت در اعتراض به پانزدهمین سال حصر رهبران جنبش سبز؛ رحیم قمیشی، ناصر دانشفر و اکبر دانش سرارودی و محمود دردکشان بازداشت شدند.تجمعی که قرار بود در سکوت برگزار شود و بر مسالمت آمیز بودن آن هم بارها تاکید شده بود.پرسش تکراری و همیشگی این است که چرا منتقدان و مخالفان خشونت پرهیز و تجمعات مدنی تحمل نمی شوند؟ مگر بارها و در این سال ها مکررا نگفته اید که رهبران محصور جنبش سبز پایگاه اجتماعی ندارند و به تاریخ پیوسته اند.پس می گذاشتید تا این تجمع مدنی برگزار می شد تا وزانت و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان و مخالفان مشخص می شد.این ممانعت ها و بازداشت ها نه تنها گره هی نمی گشاید بلکه بر میزان نارضایتی ها و شکاف ها و تعمیق آن ها می افزاید.اگر قوه عاقله ای وجود می داشت طبعا از چنین تجمعی استقبال می کرد و حقوق مخالفان و منتقدان را به رسمیت می شناخت.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍#اجلال_قوامی
🔸بانیان دعوت به تجمع سکوت در اعتراض به پانزدهمین سال حصر رهبران جنبش سبز؛ رحیم قمیشی، ناصر دانشفر و اکبر دانش سرارودی و محمود دردکشان بازداشت شدند.تجمعی که قرار بود در سکوت برگزار شود و بر مسالمت آمیز بودن آن هم بارها تاکید شده بود.پرسش تکراری و همیشگی این است که چرا منتقدان و مخالفان خشونت پرهیز و تجمعات مدنی تحمل نمی شوند؟ مگر بارها و در این سال ها مکررا نگفته اید که رهبران محصور جنبش سبز پایگاه اجتماعی ندارند و به تاریخ پیوسته اند.پس می گذاشتید تا این تجمع مدنی برگزار می شد تا وزانت و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان و مخالفان مشخص می شد.این ممانعت ها و بازداشت ها نه تنها گره هی نمی گشاید بلکه بر میزان نارضایتی ها و شکاف ها و تعمیق آن ها می افزاید.اگر قوه عاقله ای وجود می داشت طبعا از چنین تجمعی استقبال می کرد و حقوق مخالفان و منتقدان را به رسمیت می شناخت.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🟥خود خطا کاریم!
مشکل این مملکت با تغییر این و آن حل نمی گردد. مشکل ما بسیار حادتر و پیچیده تر از این حرف هاست، مشکل همان درد تاریخی مردمی است که با هجوم عرب بیابان گرد تازی با روی باز از آن استقبال کرده و چون به مقام پست موالی اعرابی تنزل مقام و مرتبت پیدا کردند، تازه به یاد عظمت پادشاهی ساسانی افتادند. تا رویگرزاده عیار سیستانی کاوه آهنگر ایرانیان شد و به پاسداشت زبان مهجور و تمام شده پارسی همت گماشت و از نو آن را زنده کرد. و بعد دو قرن و اندی بعد از یعقوب لیث حکیم بزرگ توس سی سال رنج برد تا زنده نمود آن چه ما بدان افتخار می کنیم.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است که با آمدن هر سلسله حاکم ابتدا برای آن خوش استقبال بوده و با سقوطش در اذهان و اضمحلالش به زشتی بدرقه اش کردیم. و بعدها به یادبودش حسرت ها خوردیم.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است که زمان ناصرالدین شاه بعد از پنجاه سال پادشاهی آرزوی مرگ می کردند، وقتی با تیر میرزارضای کرمانی عاصی در حرم عبدالعظیم حسنی به دیار باقی فرستاده شد، او را شاه شهید خواندند و برایش جامه سیاه پوشیدند.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است، هنگامی که رضا شاه در شهریور١٣٢٠ش، از سوی متففین از حکومت خلع شد. از رفتنش شادمانه گشتیم و گفتیم؛ این برود هر چه می خواهد بشود!
اما بعدها از وی در خلوت و جلوت ستایش کردیم که چه خدماتی به این مملکت که نکرد!
این جامعه خیلی وقت است از درون فروپاشیده، پیامد این گسیختگی، کنش تک تک افراد آن است که مستعد دروغ، دز و کلک، رانت، پارتی بازی، و هرآن چه راه ناصواب هستند.
چون منافع فردی برای افراد آن اولویت نخست است.
کاش به جای شماتت و سرزنش ، از خودمان بپرسیم ریشه های ترس مان در برابر فساد و سکوتمان در برابر ستم از کجا ناشی می شود، این استعداد منفعت طلبی مان، سبک زندگی فاجعه بارمان و پول دوستى عجیب و غریب بلای جانمان شده ما به طرز حیرت آوری در برابر فساد ساکتیم،
وقتی همه ما دربرابر فساد، منفعت طلبی، رانت، رشوه، پارتی بازی و از همه مهمتر مطالبه اجرای همین قانون اساسی در دادگاههای صالح و سالم و قرار گرفتن هر کسی به جای خود و شايسته سالاری ، بدون ترس و هراس و بدون جناح بندی یکدل و یکصدا شویم می توان امید به بهبود داشت، وگرنه با تغییر سیاست پیشگان ابزار صفت ظلم پایان نمی پذیرد
این یکی ستمگر می رود آن دیگر بر اریکه قدرت می نشیند و پیک قله فساد دچار نوسان می شود. و لعنت بر ستمکار پایدار!
به سخن شیخ اجل سعدی؛
نماند ستمگارِ بد روزگار
بماند بر او لعنتِ پایدار(سعدی)
🖌 #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
مشکل این مملکت با تغییر این و آن حل نمی گردد. مشکل ما بسیار حادتر و پیچیده تر از این حرف هاست، مشکل همان درد تاریخی مردمی است که با هجوم عرب بیابان گرد تازی با روی باز از آن استقبال کرده و چون به مقام پست موالی اعرابی تنزل مقام و مرتبت پیدا کردند، تازه به یاد عظمت پادشاهی ساسانی افتادند. تا رویگرزاده عیار سیستانی کاوه آهنگر ایرانیان شد و به پاسداشت زبان مهجور و تمام شده پارسی همت گماشت و از نو آن را زنده کرد. و بعد دو قرن و اندی بعد از یعقوب لیث حکیم بزرگ توس سی سال رنج برد تا زنده نمود آن چه ما بدان افتخار می کنیم.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است که با آمدن هر سلسله حاکم ابتدا برای آن خوش استقبال بوده و با سقوطش در اذهان و اضمحلالش به زشتی بدرقه اش کردیم. و بعدها به یادبودش حسرت ها خوردیم.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است که زمان ناصرالدین شاه بعد از پنجاه سال پادشاهی آرزوی مرگ می کردند، وقتی با تیر میرزارضای کرمانی عاصی در حرم عبدالعظیم حسنی به دیار باقی فرستاده شد، او را شاه شهید خواندند و برایش جامه سیاه پوشیدند.
مشکل ما درد تاریخی مردمی است، هنگامی که رضا شاه در شهریور١٣٢٠ش، از سوی متففین از حکومت خلع شد. از رفتنش شادمانه گشتیم و گفتیم؛ این برود هر چه می خواهد بشود!
اما بعدها از وی در خلوت و جلوت ستایش کردیم که چه خدماتی به این مملکت که نکرد!
این جامعه خیلی وقت است از درون فروپاشیده، پیامد این گسیختگی، کنش تک تک افراد آن است که مستعد دروغ، دز و کلک، رانت، پارتی بازی، و هرآن چه راه ناصواب هستند.
چون منافع فردی برای افراد آن اولویت نخست است.
کاش به جای شماتت و سرزنش ، از خودمان بپرسیم ریشه های ترس مان در برابر فساد و سکوتمان در برابر ستم از کجا ناشی می شود، این استعداد منفعت طلبی مان، سبک زندگی فاجعه بارمان و پول دوستى عجیب و غریب بلای جانمان شده ما به طرز حیرت آوری در برابر فساد ساکتیم،
وقتی همه ما دربرابر فساد، منفعت طلبی، رانت، رشوه، پارتی بازی و از همه مهمتر مطالبه اجرای همین قانون اساسی در دادگاههای صالح و سالم و قرار گرفتن هر کسی به جای خود و شايسته سالاری ، بدون ترس و هراس و بدون جناح بندی یکدل و یکصدا شویم می توان امید به بهبود داشت، وگرنه با تغییر سیاست پیشگان ابزار صفت ظلم پایان نمی پذیرد
این یکی ستمگر می رود آن دیگر بر اریکه قدرت می نشیند و پیک قله فساد دچار نوسان می شود. و لعنت بر ستمکار پایدار!
به سخن شیخ اجل سعدی؛
نماند ستمگارِ بد روزگار
بماند بر او لعنتِ پایدار(سعدی)
🖌 #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
📝📝📝زندان عراق یا زندان ایران
✍🏻 #محمد_قمیشی
✅رحیم قمیشی، پدرم را که دیروز بردهاند من نبودم. وقتی رسیدم مادرم و خواهرم تنها خانه مانده بودند و میلرزیدند.
گفتند هشت نفر آمدند و…
گفتم زندان ایران؟
من در خیابان جلوی خانه سه خودرو شخصی دیده بودم با جوانانی که کلاه زده بودند و با شال و ماسک صورت خود را پوشانده بودند و به سرعت حرکت کردند.
✅پیکهای زندان ایران!
خانه را کامل گشته بودند. تمامی نوشته ها را بررسی کرده بودند، کتابهای کتابخانه را دانه دانه بیرون کشیده بودند، تمامی کامپیوترها را، تمامی اتاقها را دانه دانه و چند نفری گشته بودند و صورتجلسه آورده بودند که ببینید، ما به هیچ چیز دست نزدیم. امضا کنید!
✅زندگی در ایران!
موقع بردنش گفته بودند که بلند حکمت را بخوان. نوشته بودند متهم رحیم قمیشی…
نگاهش که کرده بود بغضش ترکیده بود. جلوی مادرم و خواهر کوچکم بلند خوانده بود:
“قهرمان” رحیم قمیشی و ادامه داده بود.
✅هر کسی که زنگ میزند میگوید نگران نباشید، به خیر میگذرد، پدرت اذیت نمیشود. میخندم، میگویم تازه داشت جای زندانهای عراق از بین میرفت، شاید لازم بوده تجدید خاطراتی کند. با بازجویی که فارسی حرف میزند، با زندانبانی که وقتی عراق بوده او در آغوش مادرش آسوده تکان میخورده، در آرامش.
✅شاید وقتش بوده که دوباره به میلههای تیره زندان نگاه کند، از تاریکی داخل سلول آسمان و ستارهها را تماشا کند.
شاید لازم بوده که ببیند خانوادهاش خم به ابرو نمیآورند و به مردان ماسک پوش و کلاه دار و ترسیده از ته دل میخندند.
ایران!
✅با خودم مدام تکرار میکنم
ایران
ایران
به مادرم نگاه میکنم، قرار بود آخرین دلهرهاش شهادت برادرش مهدی باشد.
به خواهرانم نگاه میکنم که قرار بود آب در دلشان تکان نخورد. در ایران.
به خانواده نگاه میکنم، حرفهای دوستانش را میشنوم.
قرار بود ایران را بسازیم.
یاد پدرم میافتم.
میدانم که او الان دارد میخندد.
هر کجا که باشد.
با خودم بلند تکرار میکنم
زندان عراق یا زندان ایران
فرقی ندارد
ایران را میسازیم
فرزند “قهرمان” رحیم قمیشی
#اجتماعی #درد #انتقادات
@Roshanfkrane
✍🏻 #محمد_قمیشی
✅رحیم قمیشی، پدرم را که دیروز بردهاند من نبودم. وقتی رسیدم مادرم و خواهرم تنها خانه مانده بودند و میلرزیدند.
گفتند هشت نفر آمدند و…
گفتم زندان ایران؟
من در خیابان جلوی خانه سه خودرو شخصی دیده بودم با جوانانی که کلاه زده بودند و با شال و ماسک صورت خود را پوشانده بودند و به سرعت حرکت کردند.
✅پیکهای زندان ایران!
خانه را کامل گشته بودند. تمامی نوشته ها را بررسی کرده بودند، کتابهای کتابخانه را دانه دانه بیرون کشیده بودند، تمامی کامپیوترها را، تمامی اتاقها را دانه دانه و چند نفری گشته بودند و صورتجلسه آورده بودند که ببینید، ما به هیچ چیز دست نزدیم. امضا کنید!
✅زندگی در ایران!
موقع بردنش گفته بودند که بلند حکمت را بخوان. نوشته بودند متهم رحیم قمیشی…
نگاهش که کرده بود بغضش ترکیده بود. جلوی مادرم و خواهر کوچکم بلند خوانده بود:
“قهرمان” رحیم قمیشی و ادامه داده بود.
✅هر کسی که زنگ میزند میگوید نگران نباشید، به خیر میگذرد، پدرت اذیت نمیشود. میخندم، میگویم تازه داشت جای زندانهای عراق از بین میرفت، شاید لازم بوده تجدید خاطراتی کند. با بازجویی که فارسی حرف میزند، با زندانبانی که وقتی عراق بوده او در آغوش مادرش آسوده تکان میخورده، در آرامش.
✅شاید وقتش بوده که دوباره به میلههای تیره زندان نگاه کند، از تاریکی داخل سلول آسمان و ستارهها را تماشا کند.
شاید لازم بوده که ببیند خانوادهاش خم به ابرو نمیآورند و به مردان ماسک پوش و کلاه دار و ترسیده از ته دل میخندند.
ایران!
✅با خودم مدام تکرار میکنم
ایران
ایران
به مادرم نگاه میکنم، قرار بود آخرین دلهرهاش شهادت برادرش مهدی باشد.
به خواهرانم نگاه میکنم که قرار بود آب در دلشان تکان نخورد. در ایران.
به خانواده نگاه میکنم، حرفهای دوستانش را میشنوم.
قرار بود ایران را بسازیم.
یاد پدرم میافتم.
میدانم که او الان دارد میخندد.
هر کجا که باشد.
با خودم بلند تکرار میکنم
زندان عراق یا زندان ایران
فرقی ندارد
ایران را میسازیم
فرزند “قهرمان” رحیم قمیشی
#اجتماعی #درد #انتقادات
@Roshanfkrane
🌏 برای آن دانشجوی ۱۹ ساله !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
فردا پیکر کارد آجین اش را به خاک می سپارند. نه در تهران. در جایی دورتر. در خاک سپاری فانوسی روشن که در کابوسی شوم در شبانه ی تاریک پایتخت غریبانه خاموش شد. می گویند خاک مُرده سرد است. اما او که نَمرده که کشته شده و این داغ را هیچ خاکی سرد نمی کند. در کشتزار دقیقه ها مدام نام و یادش می روید و وجدان های بیدار را دق می دهد. که سوگی چنین سترگ و تلخ و گزنده ؛ آزمون تلخ زنده به گوری ست. چه بی تابانه باید تازیانه این تراژدی تلخ و پر از درد را بر جان خود تاب آورد و در بیقراری های خود آرام و قرار گرفت. آنچه بیش از هر چیز سوزِ این سوگِ دشوار را برایمان افزون می کند ؛ شیوه مرگ اوست. اینکه عده ای چرک اندیشِ پلشتِ بی ریشه ؛ دشنه بر تنی لطیف و نازک زدند که می خواست فقط کوله پشتی اش را نگهدارد و به اوباش ندهد. دشنه ای که بی گمان بر قلب او زخم نزد که بر جان ما فرو رفت. در این زمستانِ بی مهری چه مظلومانه به خاک باید سپرد پیکر پاره پاره ی امیر محمد را. این داغ را باید کجای دل حناق گرفته مان جا دهیم. اصلا چگونه در مرگ اش مرثیه بخوانیم که این غم بزرگ را تاب بیاوریم. کاش این سوگ را زبان سخن بود که این درد و این غم و این مرگ عجیب استخوان سوز است.
همین چند عدد شمع روشن اما نیمه سوخته ؛ چند تایی خرمای باقی مانده ؛ چند شاخه گل پژمرده ؛ قاب عکسی با روبان مشکی ؛ و هزار آه و خشم و خاطره ای تلخ و گزنده در حافظه ی خراشیده ی وجدان جمعی و چشمهایی که حالا به روی این جهانِ لعنتی بسته شده و دیگر هیچ. این پایان زندگی غم بارِ دانشجوی ۱۹ ساله ای بود که می خواست روزی آدم مهمی شود و روزگارِ خوشبختی اش را به چشم ببیند. آمده بود تهران تا برای رهایی از تنش ها و خلاصی از تشویش ها کاری کند. آمده بود به درس خواندن. جوانی که تازه در آغاز راه بود و با مرگ بسیار و دور فاصله داشت. دانشجوی نخبه ی دانشگاه که طعمه ی طمعِ اوباشی لجن قرار گرفت که تاراجِ مال و جانِ دیگران کسب و کارشان است. فضایی که بر ساخته ی خشونت باشد هرگز به رستگاری نمی رسد. رخدادی که پیوست های معرفتی را به گسست های انسانی تتزل دهد دیگر نه با پند و اندرز و زندان که فقط با کابوس سرد خانه معنا می یابد. غلط یا درست این خانه ی بزرگ به محل نزاع بدل شده و امنیت در آن مخدوش و به هم ریخته است. فقر مناسبات ناکارآمد و فرساینده ای ساخته تا در جامعه خشونت بزاید. تیشه دست اوباش داده تا زندگی ها را ویران کند. این جامعه حال زاری دارد که بعید است به این زودی ها درمان شود.
تراژدی بدتر از این که در این مملکت همه چیز گران شده جز جان انسان. دانشجو بودن در شهری دیگر ؛ خودش به تنهایی غریبانه زیستن است. دور از مادر بودن ؛ جدا از پدر ماندن ؛ از خانه فاصله گرفتن ؛ تک و تنها و وای که حالا چنین غریبانه تر و تنهاتر و مظلوم تر به مُردن هم ختم شود. آن هم در تاریکی شب به کشته شدن با چاقو درست در وسط شهر ؛ توسط اراذل و شرورانی که انگار احساس امنیت آنان ؛ بیش از شهروندان عادی ست. گویی در این دیار حُزن انگیز و ماتم افزا ؛ شر عابری عادی در شهر است که صاف صاف راه می رود و نه دور از چشم مامورین که درست در مقابل نگاهِ مامورین راهزنی می کند. راهزنی می کند و آن گاه به راحتی هم آدم می کشد. شری که بر ساخته ی فقر باشد حتما که حاصل اش بی شرفی ست. حاصل اش قربانی شدن یک جوانِ شهرستانی به اسم امیر محمد خالقی ست. کُشته شدن یک دانشجوی ١٩ ساله به سبب خفت گیری در وسط پایتخت منطقا و اخلاقا و حتی قانونا باید عذر خواهی فرماندهان ارشد پلیس و وزیر کشور و استعفا یا عزل متخلفین را به دنبال داشته باشد و تدابیر خاصی هم اتخاذ شود تا احتمال تکرار چنین فاجعه ای به صفر برسد. گرچه تمام این اتفاقات هم رخ داد که نمی دهد ؛ جان آن جوان شهرستانیِ نخبه را هرگز بر نمی گرداند. وای که این قاب چقدر غم دارد. چقدر درد دارد. چقدر سوگ دارد.
#اجتماعی #درد #انتقادات
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
فردا پیکر کارد آجین اش را به خاک می سپارند. نه در تهران. در جایی دورتر. در خاک سپاری فانوسی روشن که در کابوسی شوم در شبانه ی تاریک پایتخت غریبانه خاموش شد. می گویند خاک مُرده سرد است. اما او که نَمرده که کشته شده و این داغ را هیچ خاکی سرد نمی کند. در کشتزار دقیقه ها مدام نام و یادش می روید و وجدان های بیدار را دق می دهد. که سوگی چنین سترگ و تلخ و گزنده ؛ آزمون تلخ زنده به گوری ست. چه بی تابانه باید تازیانه این تراژدی تلخ و پر از درد را بر جان خود تاب آورد و در بیقراری های خود آرام و قرار گرفت. آنچه بیش از هر چیز سوزِ این سوگِ دشوار را برایمان افزون می کند ؛ شیوه مرگ اوست. اینکه عده ای چرک اندیشِ پلشتِ بی ریشه ؛ دشنه بر تنی لطیف و نازک زدند که می خواست فقط کوله پشتی اش را نگهدارد و به اوباش ندهد. دشنه ای که بی گمان بر قلب او زخم نزد که بر جان ما فرو رفت. در این زمستانِ بی مهری چه مظلومانه به خاک باید سپرد پیکر پاره پاره ی امیر محمد را. این داغ را باید کجای دل حناق گرفته مان جا دهیم. اصلا چگونه در مرگ اش مرثیه بخوانیم که این غم بزرگ را تاب بیاوریم. کاش این سوگ را زبان سخن بود که این درد و این غم و این مرگ عجیب استخوان سوز است.
همین چند عدد شمع روشن اما نیمه سوخته ؛ چند تایی خرمای باقی مانده ؛ چند شاخه گل پژمرده ؛ قاب عکسی با روبان مشکی ؛ و هزار آه و خشم و خاطره ای تلخ و گزنده در حافظه ی خراشیده ی وجدان جمعی و چشمهایی که حالا به روی این جهانِ لعنتی بسته شده و دیگر هیچ. این پایان زندگی غم بارِ دانشجوی ۱۹ ساله ای بود که می خواست روزی آدم مهمی شود و روزگارِ خوشبختی اش را به چشم ببیند. آمده بود تهران تا برای رهایی از تنش ها و خلاصی از تشویش ها کاری کند. آمده بود به درس خواندن. جوانی که تازه در آغاز راه بود و با مرگ بسیار و دور فاصله داشت. دانشجوی نخبه ی دانشگاه که طعمه ی طمعِ اوباشی لجن قرار گرفت که تاراجِ مال و جانِ دیگران کسب و کارشان است. فضایی که بر ساخته ی خشونت باشد هرگز به رستگاری نمی رسد. رخدادی که پیوست های معرفتی را به گسست های انسانی تتزل دهد دیگر نه با پند و اندرز و زندان که فقط با کابوس سرد خانه معنا می یابد. غلط یا درست این خانه ی بزرگ به محل نزاع بدل شده و امنیت در آن مخدوش و به هم ریخته است. فقر مناسبات ناکارآمد و فرساینده ای ساخته تا در جامعه خشونت بزاید. تیشه دست اوباش داده تا زندگی ها را ویران کند. این جامعه حال زاری دارد که بعید است به این زودی ها درمان شود.
تراژدی بدتر از این که در این مملکت همه چیز گران شده جز جان انسان. دانشجو بودن در شهری دیگر ؛ خودش به تنهایی غریبانه زیستن است. دور از مادر بودن ؛ جدا از پدر ماندن ؛ از خانه فاصله گرفتن ؛ تک و تنها و وای که حالا چنین غریبانه تر و تنهاتر و مظلوم تر به مُردن هم ختم شود. آن هم در تاریکی شب به کشته شدن با چاقو درست در وسط شهر ؛ توسط اراذل و شرورانی که انگار احساس امنیت آنان ؛ بیش از شهروندان عادی ست. گویی در این دیار حُزن انگیز و ماتم افزا ؛ شر عابری عادی در شهر است که صاف صاف راه می رود و نه دور از چشم مامورین که درست در مقابل نگاهِ مامورین راهزنی می کند. راهزنی می کند و آن گاه به راحتی هم آدم می کشد. شری که بر ساخته ی فقر باشد حتما که حاصل اش بی شرفی ست. حاصل اش قربانی شدن یک جوانِ شهرستانی به اسم امیر محمد خالقی ست. کُشته شدن یک دانشجوی ١٩ ساله به سبب خفت گیری در وسط پایتخت منطقا و اخلاقا و حتی قانونا باید عذر خواهی فرماندهان ارشد پلیس و وزیر کشور و استعفا یا عزل متخلفین را به دنبال داشته باشد و تدابیر خاصی هم اتخاذ شود تا احتمال تکرار چنین فاجعه ای به صفر برسد. گرچه تمام این اتفاقات هم رخ داد که نمی دهد ؛ جان آن جوان شهرستانیِ نخبه را هرگز بر نمی گرداند. وای که این قاب چقدر غم دارد. چقدر درد دارد. چقدر سوگ دارد.
#اجتماعی #درد #انتقادات
@Roshanfkrane
🟥از رنج مردم چه دانید ای خفتگان بر پر قو!
یک شب به جای این مردم باشید و آن گاه از محنت شان بگویید.
این مردم بنا به جهل و حماقت شمایان چه رنج ها که تجربه نکردند؟
هشت سال جنگ را طول دادید، حاصل چه شد؟
بیش از دوصد هزار جوان جان شیرین خود را فدا کردند و صدهزاران هزار معلول شدند.
حدود ١٠٠٠ میلیارد دلار هزینه جنگ بر ایرانیان تحمیل کردید.
تا راه قدس از کربلا بگذرد!
آیا این بزرگراه را ساختید؟
با آن که عراق از سوی سازمان ملل به عنوان متجاوزگر معرفی شد، آیا هزینه ١٠٠٠ میلیاردی را از عراق گرفتید؟
می دانید که کشور خیلی کوچک کویت تا دینار آخر را از عراق گرفت!
🔸شما چه کردید؟
آیا فاحشه خانه اسلامی برای برادران عرب عراقی تان که از آدم بودن فقط چریدن، و فعل عنتران می دانند در مشهد نگشودید؟
🔹با ایران چه کردید؟
از روزی که دولت معجزه هزاره سوم میلادی، همان هاله نور کذایی رشته امور بر ید نابیضایی اش گرفت تاکنون حدود ١۴٠٠ میلیارد دلار ضرر تحریم ها بر این مردم تحمیل شده اند.
در هشت سال دولت هاله نور و خرافه باوری هفتصدمیلیارد دلار درآمدهای نفتی دود شد و رفت هوا!
کسی از قماشتان به مردم گفت چرا این فاجعه اتفاق افتاد؟
🔸با این مردم بی نوا چه کردید؟
مردمانی که روزی با اعتمادترین ها بودند اکنون به هیچ پیر و پیغمبری اعتماد ندارند!
🔹با ایران چه کردید؟
می دانید عرب قبل از آن که خود را مسلمان بداند عرب بودن و نژادپرستی برایش ارجح تر است.
به ایرانیان چه ارتباطی دارد برای عربی که به خون ایرانی تشنه است در مقابل دیگران باید سینه سپر کنند؟
چرا این همه هزینه بر مردم رنجور ایران تحمیل کردید؟
🔸چه بر سر ایران آوردید؟
منبع درآمد سوریه به شما چه ارتباطی دارد؟
اصلا تاریخ را خوب خوانده اید!
آیا اصالت منبع درآمدی در سوریه غیر از مسجد جامع اموی تایید می کنید؟
همان عرب فلسطینی که بر بزرگترین و مرکزی ترین میدان غزه نام صدام جنایت کارترین دشمن ایران نهاده و در جنگ برای آرمان عصبیت، و عربیت به کمک ارتش بعث جوانان ما را دست بسته زنده به گور کرد، مگر هم مسلک حنفی و داعشی نیست!
به کودک زباله گرد ایرانی چه ارتباطی دارد؟
که حقش باید به سران حماس بدهد تا در هتل های هفت ستاره دوحه لب به لب حوری وشان شامی و اروپایی نهند؟
🔸با این مردم چه کردید؟
برای انجام هر کار قانونی هم ناچار به یافتن پارتی و پرداخت رشوه شده اند!
این مردم دیگر دل در گرو وطن ندارند.
غروب ها سر چهارراه های مرکزی شهرهای بزرگ گروه زنان تن فروش منتظر یافتن مشتری اند.
🔹با ایران چه کردید؟
تالاب هایش خشک نمودید.
آب رودهایش به فنا دادید.
زمین هایش دچار فرونشست کردید.
🔹با ایران چه کردید؟
درآمدهای روزمینی و زیرزمینی اش چرا هزینه دیگران می کنید و مردم ایران نومید از فرداهای خویشتنند؟
🔹با ایران و ایرانی چه کردید؟
این مردم در جنگ هر چه داشتند در طبق اخلاص نهادند، در بدترین شرایط تضاد شما با جهان توسعه یافته به پیروی از نواده تاتار رفیق پوتین زندگی کردند.
چه امید و آرزوهایی که جوانان و پیرانش به خاک که نبردند؟
از عاقبت تان بترسید.
کاخ ظالمان ریشه در مرداب دارد!
🖌ع پرویزی
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
یک شب به جای این مردم باشید و آن گاه از محنت شان بگویید.
این مردم بنا به جهل و حماقت شمایان چه رنج ها که تجربه نکردند؟
هشت سال جنگ را طول دادید، حاصل چه شد؟
بیش از دوصد هزار جوان جان شیرین خود را فدا کردند و صدهزاران هزار معلول شدند.
حدود ١٠٠٠ میلیارد دلار هزینه جنگ بر ایرانیان تحمیل کردید.
تا راه قدس از کربلا بگذرد!
آیا این بزرگراه را ساختید؟
با آن که عراق از سوی سازمان ملل به عنوان متجاوزگر معرفی شد، آیا هزینه ١٠٠٠ میلیاردی را از عراق گرفتید؟
می دانید که کشور خیلی کوچک کویت تا دینار آخر را از عراق گرفت!
🔸شما چه کردید؟
آیا فاحشه خانه اسلامی برای برادران عرب عراقی تان که از آدم بودن فقط چریدن، و فعل عنتران می دانند در مشهد نگشودید؟
🔹با ایران چه کردید؟
از روزی که دولت معجزه هزاره سوم میلادی، همان هاله نور کذایی رشته امور بر ید نابیضایی اش گرفت تاکنون حدود ١۴٠٠ میلیارد دلار ضرر تحریم ها بر این مردم تحمیل شده اند.
در هشت سال دولت هاله نور و خرافه باوری هفتصدمیلیارد دلار درآمدهای نفتی دود شد و رفت هوا!
کسی از قماشتان به مردم گفت چرا این فاجعه اتفاق افتاد؟
🔸با این مردم بی نوا چه کردید؟
مردمانی که روزی با اعتمادترین ها بودند اکنون به هیچ پیر و پیغمبری اعتماد ندارند!
🔹با ایران چه کردید؟
می دانید عرب قبل از آن که خود را مسلمان بداند عرب بودن و نژادپرستی برایش ارجح تر است.
به ایرانیان چه ارتباطی دارد برای عربی که به خون ایرانی تشنه است در مقابل دیگران باید سینه سپر کنند؟
چرا این همه هزینه بر مردم رنجور ایران تحمیل کردید؟
🔸چه بر سر ایران آوردید؟
منبع درآمد سوریه به شما چه ارتباطی دارد؟
اصلا تاریخ را خوب خوانده اید!
آیا اصالت منبع درآمدی در سوریه غیر از مسجد جامع اموی تایید می کنید؟
همان عرب فلسطینی که بر بزرگترین و مرکزی ترین میدان غزه نام صدام جنایت کارترین دشمن ایران نهاده و در جنگ برای آرمان عصبیت، و عربیت به کمک ارتش بعث جوانان ما را دست بسته زنده به گور کرد، مگر هم مسلک حنفی و داعشی نیست!
به کودک زباله گرد ایرانی چه ارتباطی دارد؟
که حقش باید به سران حماس بدهد تا در هتل های هفت ستاره دوحه لب به لب حوری وشان شامی و اروپایی نهند؟
🔸با این مردم چه کردید؟
برای انجام هر کار قانونی هم ناچار به یافتن پارتی و پرداخت رشوه شده اند!
این مردم دیگر دل در گرو وطن ندارند.
غروب ها سر چهارراه های مرکزی شهرهای بزرگ گروه زنان تن فروش منتظر یافتن مشتری اند.
🔹با ایران چه کردید؟
تالاب هایش خشک نمودید.
آب رودهایش به فنا دادید.
زمین هایش دچار فرونشست کردید.
🔹با ایران چه کردید؟
درآمدهای روزمینی و زیرزمینی اش چرا هزینه دیگران می کنید و مردم ایران نومید از فرداهای خویشتنند؟
🔹با ایران و ایرانی چه کردید؟
این مردم در جنگ هر چه داشتند در طبق اخلاص نهادند، در بدترین شرایط تضاد شما با جهان توسعه یافته به پیروی از نواده تاتار رفیق پوتین زندگی کردند.
چه امید و آرزوهایی که جوانان و پیرانش به خاک که نبردند؟
از عاقبت تان بترسید.
کاخ ظالمان ریشه در مرداب دارد!
🖌ع پرویزی
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
کارآمدی بمب اتم احتمالی ما
یدالله_کریمی_پور
چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوریاسلامی به مذاکره نکردن با ایالاتمتحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:
۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوریاسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.
در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هستهای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافیجویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:
۱-توانایی بازماندگی
نخست آنکه حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستمهای هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاههای مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛
۲- سیستمهای پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستمهای پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) زمین به زمین، موشکهای بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمبافکنهای استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستمها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛
۳- دکترین هستهای
همان گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛
۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستمهای هشدار اولیه چنان است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛
۵- تصمیمگیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.
۶- پیامدهای پیشبینی ناپذیر
بهره گبری از تسلیحات هستهای، قرین است با پیامدهای پیشبینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.
به گمانتان جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی بهحمله دوم را خواهد داشت؟
!#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
#بمب_اتمی
@Roshanfkrane
یدالله_کریمی_پور
چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوریاسلامی به مذاکره نکردن با ایالاتمتحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:
۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوریاسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.
در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هستهای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافیجویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:
۱-توانایی بازماندگی
نخست آنکه حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستمهای هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاههای مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛
۲- سیستمهای پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستمهای پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) زمین به زمین، موشکهای بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمبافکنهای استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستمها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛
۳- دکترین هستهای
همان گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛
۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستمهای هشدار اولیه چنان است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛
۵- تصمیمگیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.
۶- پیامدهای پیشبینی ناپذیر
بهره گبری از تسلیحات هستهای، قرین است با پیامدهای پیشبینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.
به گمانتان جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی بهحمله دوم را خواهد داشت؟
!#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
#بمب_اتمی
@Roshanfkrane
5 نکته درباره افاضات جدید "روحانی ضد توسعه" که می گوید مردم ایران توسعه نمی خواهند!
🔹نسبت دادن «افکار متحجرانه خود» به «یک ملت توسعه گرا» ، تلاش مذبوحانه ای است که ره به جایی نمی برد. خطر آنجاست که عده ای در درون حکومت، مرید چشم و گوش بسته این واپسگرایی می شوند و می کوشند افکار ضد توسعه را وارد قانون و اجرا کنند، کما این که سعید جلیلی که از پیروان حلقه فکری ضد توسعه میرباقری است، سال هاست کاندیدای ریاست جمهوری می شود تا بتواند منویات او را اجرا کند. همین الان هم نمایندگان جبهه پایداری در مجلس، دقیقاً در تلاش اند تا به این افکار واپسگرا، لباس قانون بپوشانند و بر مردم تحمیل کنند. به عنوان مثال، تلاش های قانونگذاران نزدیک به این جریان برای محدود کردن اینترنت، در ایده مرکزی "اینترنت بساط شیطان است" که توسط میرباقری گفته شده است، ریشه دارد. ادامه متن
/ عصر ایران
#انتقادات #مذهبی #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔹نسبت دادن «افکار متحجرانه خود» به «یک ملت توسعه گرا» ، تلاش مذبوحانه ای است که ره به جایی نمی برد. خطر آنجاست که عده ای در درون حکومت، مرید چشم و گوش بسته این واپسگرایی می شوند و می کوشند افکار ضد توسعه را وارد قانون و اجرا کنند، کما این که سعید جلیلی که از پیروان حلقه فکری ضد توسعه میرباقری است، سال هاست کاندیدای ریاست جمهوری می شود تا بتواند منویات او را اجرا کند. همین الان هم نمایندگان جبهه پایداری در مجلس، دقیقاً در تلاش اند تا به این افکار واپسگرا، لباس قانون بپوشانند و بر مردم تحمیل کنند. به عنوان مثال، تلاش های قانونگذاران نزدیک به این جریان برای محدود کردن اینترنت، در ایده مرکزی "اینترنت بساط شیطان است" که توسط میرباقری گفته شده است، ریشه دارد. ادامه متن
/ عصر ایران
#انتقادات #مذهبی #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
💢 وقتی همه میتوانند امیر محمد خالقی باشند
🔹 در یادداشتی برای روزنامه هممیهن به بهانه قتلامیر محمد مختاری، به این موضوع پرداختم که ریشهیابی جرم سرقت چقدر نسبت به برخوردهای قضایی و پلیسی با این مورد، اولویت دارد. بخشهایی از یادداشت به شرح زیر است:
🔹 سال 1402 مرکز آمار ایران و همینطور قوهقضائیه از افزایش آمار سرقت درکشور خبر داده بودند. تیرماه 1399 رئیس پلیس آگاهی تهران گفته بود: «طی سه ماه گذشته، بیش از 50 درصد از دستگیرشدگانبرای بار اول مرتکب جرم شده بودند.» قائممقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز زمانی گفته بود که شمار سرقتها در سال 1400 به یک میلیون و400 هزارفقره رسیده است. این به آن معناست که فقط ظرف پنجسال یعنی از سال 1395 تا سال 1400 شمار سرقتها بیشتر از چهاربرابر شده است. نکته اینجاست که همین امسال نیز سه نهاد ذیربط یعنی قوهقضائیه، پلیس و مرکز آمار ایران هرکدام به صورت جداگانه تائید کردهاند که آمار سرقتهای خرد همچناندر حال افزایش است.
🔹 اینها همگی یعنی اینکه ماجرای قتل مرحوم خالقی تنهایک مورد خاص از یک پدیده کاملاً فراگیر است. طبیعتاً با چنین پدیدهای نمیتوان صرفاً از طریق اقدامات و فرامین قضایی و پلیسی برخورد کرد. همین الان انواع سرقت درقوانینایران چه به صورت حدی و چه تعزیری، کاملاً و به شکل شفاف جرمانگاری شدهاند. اما این جرمانگاری و تعیین صریح وظایف دستگاههای متولی مثل پلیس، کارساز نبوده و شاهد این ادعا هم افزایش آمار جرم است.
🔹 نظام تدبیر کشور باید درمواجهه با این دست نشانهها،اول از هر چیز نقبی عمیق به دل جامعه بزند و سرمنشأ و ریشههای پدیدهها را در آنجا شناسایی کند. در قدم بعدی، به رسمیت شناختن واقعیت و برنامهریزی بر اساس آن است کهاهمیت پیدا میکند. در نهایت، تازه در پس این تمهیدات است که اقدامات پلیسی و قضایی میتوانند جوابگو باشند. آنهم اقداماتی که مبتنی بر یک نگاه واقعبینانه باشند؛ نه صرفاً از سر رفع تکلیف در پیشگاهافکارعمومی. نظام تدبیر کشور در عموم مسائل مهم این مسیر را نرفته است.
🔹 با دستگیری قاتلان مرحوم مختاری و گذاشتن چند عددکیوسک انتظامی اطراف کوی دانشگاه این پدیده رفع نمیشود و هیچ تضمینی نیست فردا دوباره شهروندی دیگر در گذری دیگر قربانی اتفاقی مشابه نشود. یعنی هر جایی و در هر زمانی،همه ما میتوانیم یک امیرمحمد خالقی باشیم که مورد سرقت و احتمالاً ضربوجرح قرار بگیریم؛ خطر اصلی اینجاست.
#علی_مجتهدزاده
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔹 در یادداشتی برای روزنامه هممیهن به بهانه قتلامیر محمد مختاری، به این موضوع پرداختم که ریشهیابی جرم سرقت چقدر نسبت به برخوردهای قضایی و پلیسی با این مورد، اولویت دارد. بخشهایی از یادداشت به شرح زیر است:
🔹 سال 1402 مرکز آمار ایران و همینطور قوهقضائیه از افزایش آمار سرقت درکشور خبر داده بودند. تیرماه 1399 رئیس پلیس آگاهی تهران گفته بود: «طی سه ماه گذشته، بیش از 50 درصد از دستگیرشدگانبرای بار اول مرتکب جرم شده بودند.» قائممقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز زمانی گفته بود که شمار سرقتها در سال 1400 به یک میلیون و400 هزارفقره رسیده است. این به آن معناست که فقط ظرف پنجسال یعنی از سال 1395 تا سال 1400 شمار سرقتها بیشتر از چهاربرابر شده است. نکته اینجاست که همین امسال نیز سه نهاد ذیربط یعنی قوهقضائیه، پلیس و مرکز آمار ایران هرکدام به صورت جداگانه تائید کردهاند که آمار سرقتهای خرد همچناندر حال افزایش است.
🔹 اینها همگی یعنی اینکه ماجرای قتل مرحوم خالقی تنهایک مورد خاص از یک پدیده کاملاً فراگیر است. طبیعتاً با چنین پدیدهای نمیتوان صرفاً از طریق اقدامات و فرامین قضایی و پلیسی برخورد کرد. همین الان انواع سرقت درقوانینایران چه به صورت حدی و چه تعزیری، کاملاً و به شکل شفاف جرمانگاری شدهاند. اما این جرمانگاری و تعیین صریح وظایف دستگاههای متولی مثل پلیس، کارساز نبوده و شاهد این ادعا هم افزایش آمار جرم است.
🔹 نظام تدبیر کشور باید درمواجهه با این دست نشانهها،اول از هر چیز نقبی عمیق به دل جامعه بزند و سرمنشأ و ریشههای پدیدهها را در آنجا شناسایی کند. در قدم بعدی، به رسمیت شناختن واقعیت و برنامهریزی بر اساس آن است کهاهمیت پیدا میکند. در نهایت، تازه در پس این تمهیدات است که اقدامات پلیسی و قضایی میتوانند جوابگو باشند. آنهم اقداماتی که مبتنی بر یک نگاه واقعبینانه باشند؛ نه صرفاً از سر رفع تکلیف در پیشگاهافکارعمومی. نظام تدبیر کشور در عموم مسائل مهم این مسیر را نرفته است.
🔹 با دستگیری قاتلان مرحوم مختاری و گذاشتن چند عددکیوسک انتظامی اطراف کوی دانشگاه این پدیده رفع نمیشود و هیچ تضمینی نیست فردا دوباره شهروندی دیگر در گذری دیگر قربانی اتفاقی مشابه نشود. یعنی هر جایی و در هر زمانی،همه ما میتوانیم یک امیرمحمد خالقی باشیم که مورد سرقت و احتمالاً ضربوجرح قرار بگیریم؛ خطر اصلی اینجاست.
#علی_مجتهدزاده
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️ سلام
یکی نیست بگه شما در این 1400 سال اینقدر به این شیطان سنگ زدید چی شد؟؟
ظلم که سر جاش هست، کشورهای مسلمان هم که بدبخت ترین شدند.
اینها برای خود تجارتی درست کردند تا جبب شما را خالی کنند که یک شیطان خیالی را با سنگ بزنید!
مگه شیطانِ خیالی شماها آنجا نشسته تا سنگ شما به او بخوره؟!
عزیز نسین روشنفکر و نویسنده بزرگ ترکیه میگفت : عربها تاکنون چیزی تولید نکرده اند، و دانشمند بزرگی هم نداشته اند، اما بهترین زندگی را دارند، می دانید چرا؟
چون نفت شان را به ثروتمندان، و دینشان را به مستمندان می فروشند.
#ارسالی #انتقادات #مذهبی
@Roshanfkrane
یکی نیست بگه شما در این 1400 سال اینقدر به این شیطان سنگ زدید چی شد؟؟
ظلم که سر جاش هست، کشورهای مسلمان هم که بدبخت ترین شدند.
اینها برای خود تجارتی درست کردند تا جبب شما را خالی کنند که یک شیطان خیالی را با سنگ بزنید!
مگه شیطانِ خیالی شماها آنجا نشسته تا سنگ شما به او بخوره؟!
عزیز نسین روشنفکر و نویسنده بزرگ ترکیه میگفت : عربها تاکنون چیزی تولید نکرده اند، و دانشمند بزرگی هم نداشته اند، اما بهترین زندگی را دارند، می دانید چرا؟
چون نفت شان را به ثروتمندان، و دینشان را به مستمندان می فروشند.
#ارسالی #انتقادات #مذهبی
@Roshanfkrane
💢 اسم اعظم خدا «نان» است.
🔹️بوی نان از فرسنگ ها دور، درست از سرزمینی ناآشنا به مشام می رسد.
🔹️چه قدر این بوی فریبنده است، آری! اشتباه نگفتم! «فریبنده!».
🔹️چیزی که امروزه به «ققنوس» ( پرنده ی مقدس افسانه ای ) تبدیل شده است که در پی یافتن آن، جوانان، جوانی را و میان سالان، سلامتی را گذاشته اند و جز افسوس و ناراحتی، ره توشه ای در مسیر جست و جوی آن به همراه ندارند.
🔹️هر روز که سپری می شود، پیکر نحیفِ اقتصاد لاغر و لاغرتر می گردد و در مقابل، تورم افسار گسیخته، فربه تر می شود. تو گویی داستان «تورم و اقتصاد» همان داستان «هفت گاو لاغر و چاق» دوران مهتری کردن عزیز مصر است. اما ای کاش امروزه برای ما هم، عزیز مصری _ یوسف نبی_ در کار بود و چاره ای برای آن می جست!
🔹️ شکاف میان درآمد و هزینه ها عمیق تر شده است تا آن جا که شاهدِ گرانیِ فزاینده روزانه ایم. مایحتاج زیربناییِ مردم، دچار عدم توازن شده است.
🔹️جامعه با یک شیب نسبتا تند، به سوی گریز از فرهنگ و دانش در حرکت است. آرزوها در قبرستان دل به گور سپرده می شوند و انگیزه ای برای قشر جوان باقی نمانده است!
🔹️خوب شد یادم آمد! دوستی می گفت:«با پسرم از کنار مغازه ی دوچرخه فروشی می گذشتیم که ناگاه گفت: پدر! آن دوچرخه را برایم می خری؟
_ بعد از قیمت گرفتن با خود گفتم که گناه تو چیست که فرزند من شده ای؟!»
آری اسم اعظم الهی نان است!
#حسن_جمهوری
#اجتماعی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
🔹️بوی نان از فرسنگ ها دور، درست از سرزمینی ناآشنا به مشام می رسد.
🔹️چه قدر این بوی فریبنده است، آری! اشتباه نگفتم! «فریبنده!».
🔹️چیزی که امروزه به «ققنوس» ( پرنده ی مقدس افسانه ای ) تبدیل شده است که در پی یافتن آن، جوانان، جوانی را و میان سالان، سلامتی را گذاشته اند و جز افسوس و ناراحتی، ره توشه ای در مسیر جست و جوی آن به همراه ندارند.
🔹️هر روز که سپری می شود، پیکر نحیفِ اقتصاد لاغر و لاغرتر می گردد و در مقابل، تورم افسار گسیخته، فربه تر می شود. تو گویی داستان «تورم و اقتصاد» همان داستان «هفت گاو لاغر و چاق» دوران مهتری کردن عزیز مصر است. اما ای کاش امروزه برای ما هم، عزیز مصری _ یوسف نبی_ در کار بود و چاره ای برای آن می جست!
🔹️ شکاف میان درآمد و هزینه ها عمیق تر شده است تا آن جا که شاهدِ گرانیِ فزاینده روزانه ایم. مایحتاج زیربناییِ مردم، دچار عدم توازن شده است.
🔹️جامعه با یک شیب نسبتا تند، به سوی گریز از فرهنگ و دانش در حرکت است. آرزوها در قبرستان دل به گور سپرده می شوند و انگیزه ای برای قشر جوان باقی نمانده است!
🔹️خوب شد یادم آمد! دوستی می گفت:«با پسرم از کنار مغازه ی دوچرخه فروشی می گذشتیم که ناگاه گفت: پدر! آن دوچرخه را برایم می خری؟
_ بعد از قیمت گرفتن با خود گفتم که گناه تو چیست که فرزند من شده ای؟!»
آری اسم اعظم الهی نان است!
#حسن_جمهوری
#اجتماعی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane