🟠 روز مهندس؛ تبریک یا تسلیت؟
در سرزمینی که دانش مهندس نادیده گرفته میشود، جایگاهش را ارج نمینهند و دستاوردهایش کمارزش جلوه مییابد، دیگر جای تبریک نیست، بلکه باید تسلیت گفت.
تسلیت به آن مهندسی که سالها آموخت، طراحی کرد، ساخت، اما سوخت، نه قدری دید و نه جایگاهی یافت.
تسلیت به اندیشههای خلاقی که در روزمرگی گم شدند، به دستانی که به جای خلق آینده، درگیر گذران زندگیاند.
روز مهندس، زمانی شایسته تبریک است که مهندس را نه صرفاً کارگر فنی، بلکه معمار پیشرفت بشناسند. تا آن روز، این روز نه جشن، که سوگی برای استعدادهای خاموششده است.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
در سرزمینی که دانش مهندس نادیده گرفته میشود، جایگاهش را ارج نمینهند و دستاوردهایش کمارزش جلوه مییابد، دیگر جای تبریک نیست، بلکه باید تسلیت گفت.
تسلیت به آن مهندسی که سالها آموخت، طراحی کرد، ساخت، اما سوخت، نه قدری دید و نه جایگاهی یافت.
تسلیت به اندیشههای خلاقی که در روزمرگی گم شدند، به دستانی که به جای خلق آینده، درگیر گذران زندگیاند.
روز مهندس، زمانی شایسته تبریک است که مهندس را نه صرفاً کارگر فنی، بلکه معمار پیشرفت بشناسند. تا آن روز، این روز نه جشن، که سوگی برای استعدادهای خاموششده است.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم کردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه لیس به کفش رئیسهایشان میزدند تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد. سر میز غذا ازش پرسیدم که چرا داری میری؟ نمیترسی کار گیرت نیاید؟ گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. دو ماه تمام پیادهروی. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق تا غرب آمریکا. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی...
#ارسالی #اندیشه
@Roshanfkrane
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی...
#ارسالی #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بارش برف در ارتفاعات گیلان به ۲ متر رسید
اینجا خصیل دشت املش هستش ❄️🌨
#ارسالی #اجتماعی #زمستان
@Roshanfkrane
اینجا خصیل دشت املش هستش ❄️🌨
#ارسالی #اجتماعی #زمستان
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئوی مربوط به تجمع دیروز داروسازان در اعتراض به تاخیر هشت ماهه واریزی مطالبات توسط #تامین_اجتماعی .
به دلیل عدم ایفای تعهدات بیمه ها خصوصا تامین اجتماعی! چک های داروسازان یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن است و دیگر توانایی خرید دارو ندارند و درگیر مشکلات حقوقی شده اند.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
به دلیل عدم ایفای تعهدات بیمه ها خصوصا تامین اجتماعی! چک های داروسازان یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن است و دیگر توانایی خرید دارو ندارند و درگیر مشکلات حقوقی شده اند.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
چرا مجاهدین خلق یه فرقهست؟
سازمان مجاهدین خلق یه گروهیه که خیلیا فکر میکنن فقط یه جریان سیاسیه، اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم، ویژگیهای یه فرقه رو توش میبینیم. بیاید با هم یه نگاهی بندازیم:
۱-رهبر کاریزماتیک و تقدیسشده: مسعود رجوی و مریم رجوی برای اعضاشون مثل یه بت هستن. حرفشون قانون مطلقه و هیچ انتقادی تحمل نمیشه. تو فرقهها، رهبر همیشه یه موجود دستنیافتنی و مقدس جلوه داده میشه، دقیقاً مثل چیزی که تو گروهک مجاهدین خلق میبینیم.
۲-کنترل شدید اعضا: اگه یه نفر وارد این سازمان بشه، دیگه زندگی شخصیش تمومه. از ازدواج و رابطه با خانواده گرفته تا حتی فکر کردن به یه زندگی معمولی، همه چی ممنوعه. اعضا تو کمپهاشون (مثل اشرف یا حالا تو آلبانی) تحت نظارت 24 ساعته هستن، گوشی و ارتباط با بیرون ندارن، و حتی گاهی مجبورن تو جلسات اعتراف کنن که چه فکری تو سرشون بوده! این همون کنترل ذهنی و فیزیکیه که فرقهها رو تعریف میکنه.
۳-جدایی از دنیای بیرون: مجاهدین اعضاشون رو از جامعه و حتی خانوادههاشون جدا میکنن. اگه یه نفر بخواد با مادرش حرف بزنه یا یه نامه بنویسه، اجازه نداره. این انزوا باعث میشه آدما فقط به سازمان وابسته بشن و هویتشون رو توش تعریف کنن—یه ترفند کلاسیک فرقهها.
۴-ایدئولوژی بسته و انحصاری: اونا اعتقاد دارن فقط خودشون راه درست رو میدونن و بقیه یا دشمنن یا گمراه. این طرز فکر "ما علیه همه" خیلی تو فرقهها رایجه. مثلاً تو "انقلاب ایدئولوژیک" رجوی، اعضا مجبور شدن از همسر و بچههاشون جدا بشن تا به قول خودشون "پاک" بمونن. این دیگه از سیاست گذشته، به کنترل ذهن و سوءاستفاده روانی رسیده.
۵-سوءاستفاده و فشار: گزارشهای زیادی از اعضای جداشده هست که نشون میده تو این سازمان از آدما سوءاستفاده مالی، احساسی و حتی جسمی میشه. از شکنجه و زندان داخل کمپها تا گرفتن بچهها از پدر و مادراشون و فرستادنشون به خارج—اینا چیزایی نیست که یه گروه سیاسی معمولی انجام بده.
یه مثال روشن: تو دهه 60، بعد از شکست نظامی تو ایران، رجوی یه چیزی به اسم "انقلاب ایدئولوژیک" راه انداخت. زن و شوهرا رو از هم جدا کرد، بچهها رو از والدینشون گرفت، و گفت همه باید فقط به اون وفادار باشن. این کارا شبیه گروههای سیاسی نیست، بیشتر به فرقههای مذهبی عجیب و غریب میخوره که اعضاشون رو شستشوی مغزی میدن.
حرف آخر: مجاهدین شاید یه روزی با شعار مبارزه شروع کرده باشن، ولی الان بیشتر از اینکه دنبال آزادی باشن، دنبال کنترل آدما و قدرتطلبی خودشونن. تاریخشون، کمپهاشون، و حرفای جداشدهها نشون میده که اینا یه فرقهست با ظاهر سیاسی، نه یه جنبش مردمی. شما چی فکر میکنید؟
#ارسالی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
سازمان مجاهدین خلق یه گروهیه که خیلیا فکر میکنن فقط یه جریان سیاسیه، اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم، ویژگیهای یه فرقه رو توش میبینیم. بیاید با هم یه نگاهی بندازیم:
۱-رهبر کاریزماتیک و تقدیسشده: مسعود رجوی و مریم رجوی برای اعضاشون مثل یه بت هستن. حرفشون قانون مطلقه و هیچ انتقادی تحمل نمیشه. تو فرقهها، رهبر همیشه یه موجود دستنیافتنی و مقدس جلوه داده میشه، دقیقاً مثل چیزی که تو گروهک مجاهدین خلق میبینیم.
۲-کنترل شدید اعضا: اگه یه نفر وارد این سازمان بشه، دیگه زندگی شخصیش تمومه. از ازدواج و رابطه با خانواده گرفته تا حتی فکر کردن به یه زندگی معمولی، همه چی ممنوعه. اعضا تو کمپهاشون (مثل اشرف یا حالا تو آلبانی) تحت نظارت 24 ساعته هستن، گوشی و ارتباط با بیرون ندارن، و حتی گاهی مجبورن تو جلسات اعتراف کنن که چه فکری تو سرشون بوده! این همون کنترل ذهنی و فیزیکیه که فرقهها رو تعریف میکنه.
۳-جدایی از دنیای بیرون: مجاهدین اعضاشون رو از جامعه و حتی خانوادههاشون جدا میکنن. اگه یه نفر بخواد با مادرش حرف بزنه یا یه نامه بنویسه، اجازه نداره. این انزوا باعث میشه آدما فقط به سازمان وابسته بشن و هویتشون رو توش تعریف کنن—یه ترفند کلاسیک فرقهها.
۴-ایدئولوژی بسته و انحصاری: اونا اعتقاد دارن فقط خودشون راه درست رو میدونن و بقیه یا دشمنن یا گمراه. این طرز فکر "ما علیه همه" خیلی تو فرقهها رایجه. مثلاً تو "انقلاب ایدئولوژیک" رجوی، اعضا مجبور شدن از همسر و بچههاشون جدا بشن تا به قول خودشون "پاک" بمونن. این دیگه از سیاست گذشته، به کنترل ذهن و سوءاستفاده روانی رسیده.
۵-سوءاستفاده و فشار: گزارشهای زیادی از اعضای جداشده هست که نشون میده تو این سازمان از آدما سوءاستفاده مالی، احساسی و حتی جسمی میشه. از شکنجه و زندان داخل کمپها تا گرفتن بچهها از پدر و مادراشون و فرستادنشون به خارج—اینا چیزایی نیست که یه گروه سیاسی معمولی انجام بده.
یه مثال روشن: تو دهه 60، بعد از شکست نظامی تو ایران، رجوی یه چیزی به اسم "انقلاب ایدئولوژیک" راه انداخت. زن و شوهرا رو از هم جدا کرد، بچهها رو از والدینشون گرفت، و گفت همه باید فقط به اون وفادار باشن. این کارا شبیه گروههای سیاسی نیست، بیشتر به فرقههای مذهبی عجیب و غریب میخوره که اعضاشون رو شستشوی مغزی میدن.
حرف آخر: مجاهدین شاید یه روزی با شعار مبارزه شروع کرده باشن، ولی الان بیشتر از اینکه دنبال آزادی باشن، دنبال کنترل آدما و قدرتطلبی خودشونن. تاریخشون، کمپهاشون، و حرفای جداشدهها نشون میده که اینا یه فرقهست با ظاهر سیاسی، نه یه جنبش مردمی. شما چی فکر میکنید؟
#ارسالی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
🔺در آستانه چشم انداز ۲۰ ساله بخاطر سرمای ۵ درجه تهران را تعطیل کردند
سیدصادق حسینی، رونامه نگار
🔸در آستانه رسیدن به اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴؛ به خاطر کمبود انرژی در دمای ۵ درجه بالای صفر تهران؛ مدارس، دانشگاه ها و ادارات را تعطیل کردند؛ علاوه بر کلی استان دیگر.
🔸در آستانه چشم انداز ۲۰ساله؛ جمعیت فقیر کشور بیش از ۲۵میلیون نفر است؛ و شعار سقف ندارد...
🔸۲۱ سال پیش؛ ۱۳ آبان۱۳۸۲؛ سند چشمانداز ۲۰ساله جمهوری اسلامی ایران مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری ابلاغ شد. بر اساس این سند تا سال ۱۴۰۴ ایران باید به بزرگترین اقتصاد منطقه غرب آسیا تبدیل میشد با رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل!
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
سیدصادق حسینی، رونامه نگار
🔸در آستانه رسیدن به اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴؛ به خاطر کمبود انرژی در دمای ۵ درجه بالای صفر تهران؛ مدارس، دانشگاه ها و ادارات را تعطیل کردند؛ علاوه بر کلی استان دیگر.
🔸در آستانه چشم انداز ۲۰ساله؛ جمعیت فقیر کشور بیش از ۲۵میلیون نفر است؛ و شعار سقف ندارد...
🔸۲۱ سال پیش؛ ۱۳ آبان۱۳۸۲؛ سند چشمانداز ۲۰ساله جمهوری اسلامی ایران مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری ابلاغ شد. بر اساس این سند تا سال ۱۴۰۴ ایران باید به بزرگترین اقتصاد منطقه غرب آسیا تبدیل میشد با رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل!
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane