"حاکم عادل"
(حکایتِ بازداشت افشاگران دزدی و اختلاس است و آزاد گشتنِ خودِ اختلاسگران!)
روزگاری در یک جایی مردی برای دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت و خواست از پنجره وارد شود که پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد و پایش شکست.
شکایت نزد #حاکم_عادل برد.
حاکم صاحبخانه را خواست و گفت: چرا "پنجره" سُست بوده که این بندهٔ خدا از طلب روزی خود و سهم خود باز مانَد و صدمه ببینَد!؟
مرد گفت: نجار پنجره را سست ساخته است، من بیگناهم.
حاکم نجار را خواست و عتاب کرد.
نجار گفت: من پنجره را محکم ساختم، بنّا آن را خوب نصب نکرده!
حاکم بنّا را خواست و علت را جویا شد. بنّا گفت: مصالح فروش مصالحِ نامناسب فروخته است!
حاکم مصالح فروش را خواست.
او که نتوانست دیگری را مقصر نشان دهد، محکوم شد و حاکم فرمود دارش بزنند!
مصالح فروش را پای چوبه دار بردند، چون قدش کوتاه بود به طنابِ دار نرسید.
موضوع را به حاکم گفتند.
فرمود: یک نفر که قدش بلند است را پیدا کنید و اعدامش کنید تا موضوع ختم به خیر شود و صدای کسی در نیاید!
#حکایت #جالب
@Roshanfkrane
(حکایتِ بازداشت افشاگران دزدی و اختلاس است و آزاد گشتنِ خودِ اختلاسگران!)
روزگاری در یک جایی مردی برای دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت و خواست از پنجره وارد شود که پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد و پایش شکست.
شکایت نزد #حاکم_عادل برد.
حاکم صاحبخانه را خواست و گفت: چرا "پنجره" سُست بوده که این بندهٔ خدا از طلب روزی خود و سهم خود باز مانَد و صدمه ببینَد!؟
مرد گفت: نجار پنجره را سست ساخته است، من بیگناهم.
حاکم نجار را خواست و عتاب کرد.
نجار گفت: من پنجره را محکم ساختم، بنّا آن را خوب نصب نکرده!
حاکم بنّا را خواست و علت را جویا شد. بنّا گفت: مصالح فروش مصالحِ نامناسب فروخته است!
حاکم مصالح فروش را خواست.
او که نتوانست دیگری را مقصر نشان دهد، محکوم شد و حاکم فرمود دارش بزنند!
مصالح فروش را پای چوبه دار بردند، چون قدش کوتاه بود به طنابِ دار نرسید.
موضوع را به حاکم گفتند.
فرمود: یک نفر که قدش بلند است را پیدا کنید و اعدامش کنید تا موضوع ختم به خیر شود و صدای کسی در نیاید!
#حکایت #جالب
@Roshanfkrane