۱۴مرداد سالگرد صدور فرمان #مشروطیت
یکی از اهداف آن محدود و مشروط کردن شخص اول مملکت بود..
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
یکی از اهداف آن محدود و مشروط کردن شخص اول مملکت بود..
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️بمناسبت تولد #ستارخان در 28مهر
فیلم کمیاب و دیدنی از پرده برداری از نماد #ستارخان در سال ۱۳۲۴ به مناسبت روز انقلاب #مشروطیت🎥
آذربایجان مبارک اولسون🌼🌷
#تاریخ
@Roshanfkrane
فیلم کمیاب و دیدنی از پرده برداری از نماد #ستارخان در سال ۱۳۲۴ به مناسبت روز انقلاب #مشروطیت🎥
آذربایجان مبارک اولسون🌼🌷
#تاریخ
@Roshanfkrane
🎋 #ایران -یادی کنیم از :
#میرزاده_عشقی
شاعر روزنامه نگار ٬نویسنده ونمایشنامه نویس دوران #مشروطیت
#تاریخ
@Roshanfkrane
#میرزاده_عشقی
شاعر روزنامه نگار ٬نویسنده ونمایشنامه نویس دوران #مشروطیت
#تاریخ
@Roshanfkrane
🎋 #ایران
8بهمن1348 درگذشت #سید_حسن_تقی_زاده آخرین فردا از دوران #مشروطیت
✍️سيدحسن تقي زاده در شهريور 1256 در #تبريز به دنيا آمد. پس از پايان تحصيل در #دارالفنون تهران، و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمد علي شاه قاجار، به سفارت انگليس پناهنده شد.
تقي زاده پس از فتح تهران توسط #مشروطه_خواهان به ایران بازگشت
از پرويز يا چنگيز، تاريخ انقلاب ايران، #ماني و دين او و بيست مقاله از جمله آثار اوست.
سيدحسن تقي زاده سرانجام در هشتم بهمن 1348 ش پس از هفتاد سال فعاليت سياسي و به عنوان آخرين فرد از رجال سياسي دوران مشروطه در 92 سالگي درگذشت.
🖊 🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
8بهمن1348 درگذشت #سید_حسن_تقی_زاده آخرین فردا از دوران #مشروطیت
✍️سيدحسن تقي زاده در شهريور 1256 در #تبريز به دنيا آمد. پس از پايان تحصيل در #دارالفنون تهران، و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمد علي شاه قاجار، به سفارت انگليس پناهنده شد.
تقي زاده پس از فتح تهران توسط #مشروطه_خواهان به ایران بازگشت
از پرويز يا چنگيز، تاريخ انقلاب ايران، #ماني و دين او و بيست مقاله از جمله آثار اوست.
سيدحسن تقي زاده سرانجام در هشتم بهمن 1348 ش پس از هفتاد سال فعاليت سياسي و به عنوان آخرين فرد از رجال سياسي دوران مشروطه در 92 سالگي درگذشت.
🖊 🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
🎋 #ایران -15فوریه -26 بهمن 1340 درگذشت #سید_علی_نصر بنیانگذار #تئاترایران
✍️ سید علی نصر (۱۳۴۰–۱۲۷۰ ش)، سیاستمدار نمایشنامه نویس، نویسنده، مترجم، مؤسس و کارگردان پرکار #تئاتر_ایران که به او لقب #پدرتئاتر ایران نیز دادهاند.
از اقدامات مهم او تأسیس گروه #کمدی_ایران در سال ۱۳۰۴ و هنرستان هنرپیشگی در سال ۱۳۱۸است.
نصر برخی از آثار خود را از #مولیر اقتباس کرده است
در ۱۲۷۴ #در تهران به دنیا آمد
. تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس #فرانسه به پایان رساند و بعد به سمت #معلمی زبان #فرانسه و ریاضیات همان مدرسه رسید.
او همچنین در مدارس نظامی، #علوم_سیاسی، اسلام و اقدسیه نیز مشغول به کار شد و سپس به وزارت مالیه رفت.
وی در آغاز #مشروطیت به کار نمایش و تئاتر روی آورد
اقدام به تأسیس تئاتر ملی کرد.
نصر برای آموختن فن تئاتر به #اروپا رفت و پس از بازگشت، کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تأسیس کرد
سید علی نصر سرانجام در ۱۳۴۰ در #تهران درگذشت و در امامزاده #عبداللَّه دفن شد
#مناسبت
#تاریخ
@Roshanfkrane
✍️ سید علی نصر (۱۳۴۰–۱۲۷۰ ش)، سیاستمدار نمایشنامه نویس، نویسنده، مترجم، مؤسس و کارگردان پرکار #تئاتر_ایران که به او لقب #پدرتئاتر ایران نیز دادهاند.
از اقدامات مهم او تأسیس گروه #کمدی_ایران در سال ۱۳۰۴ و هنرستان هنرپیشگی در سال ۱۳۱۸است.
نصر برخی از آثار خود را از #مولیر اقتباس کرده است
در ۱۲۷۴ #در تهران به دنیا آمد
. تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس #فرانسه به پایان رساند و بعد به سمت #معلمی زبان #فرانسه و ریاضیات همان مدرسه رسید.
او همچنین در مدارس نظامی، #علوم_سیاسی، اسلام و اقدسیه نیز مشغول به کار شد و سپس به وزارت مالیه رفت.
وی در آغاز #مشروطیت به کار نمایش و تئاتر روی آورد
اقدام به تأسیس تئاتر ملی کرد.
نصر برای آموختن فن تئاتر به #اروپا رفت و پس از بازگشت، کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تأسیس کرد
سید علی نصر سرانجام در ۱۳۴۰ در #تهران درگذشت و در امامزاده #عبداللَّه دفن شد
#مناسبت
#تاریخ
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
🎋 #ایران -22اسفند سالگرد درگذشت #ایرج_میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، #شاعران برجسته ایرانی در عصر مشروطیت
✍️ایرج میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله #شاعران برجسته ایرانی در عصر #مشروطیت و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود
#ایرج_میرزا در قالبهای گوناگون #شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین #انتقادی، #اجتماعی، احساسی و #تربیتی دارند.
# شعرایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
🖊 🗓 #تاریخ
#مناسبت
@Roshanfkrane
✍️ایرج میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله #شاعران برجسته ایرانی در عصر #مشروطیت و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود
#ایرج_میرزا در قالبهای گوناگون #شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین #انتقادی، #اجتماعی، احساسی و #تربیتی دارند.
# شعرایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
🖊 🗓 #تاریخ
#مناسبت
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
نیمه شب است در حال گشت و گذار بودم در اینستا ڪه یهو باعڪسی برخورد ڪردم از ڪادر درمانی یڪ بیمارستان ڪه پشت گان اش نوشته بود :
ما گر زِ سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
عجیب منقلب شدم ، حالی بس نگفتنی
من این شعر رو میشناختم
قطره اشڪی هم سرازیر شد
مرحوم پدر بزرگم در تبریز این شعر را در ڪودڪی برایم میخاند
عجب ، عجب
تاریخ چه ها ڪه نمیڪند
در تبریزِ ما ، این شعر بیش از ۱۰۰ سال در زبان هاست
اصل شعر اینگونه است:
سیصد گل سرخ؛ یڪ گل نصرانی…
ما را ز سر بریده میترسانی؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم؛ در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
(نصرانی ، اشاره به نصران ، عیسی ناصری ، فرد مسیحی است )
شاعر مشخص نیست
اما داستان این شعرِ ۱۰۰ ساله چیست ؟
صدر #مشروطیت است
#تبریز شدیدا محاصره است
جنگ سختی است
فقط یڪ ڪوچه مانده تا جنبش مشروطه شڪست بخورد
#ستار در ڪوچه امیرخیز ، اخرین جبهه در حال مقاومت است
هُووارد باسڪرویل معلم ۲۴ ساله مدرسه آمریڪایی مموریال تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرید
و به ستار میپیوندد
ڪنسول آمریڪا در تبریز ، از او میخواهد از صف مشروطهخواهان جدا شود، باسڪرویل ضمن پسدادن پاسپورتش گفت:
تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.
هُوارد فرماندهی ۳۰۰ نفر را بعهده میگیرد و در ڪنار ستار در محله شنب غازان ( شام گازان ) تبریز با استبداد میجنگد
و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه شهید میشود
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی ..... ( هُووارد مسیحی )
ستار از همان ڪوچه ( امیرخیز ) پیروز میشود
تبریز و ستار مراسم تشییع باشڪوهی برای این شهید آمریڪایی در راه مشروطه برگزار میڪنند
زنان تبریز فرشی با چهره هووارد میبافند و به دستور ستار ، نام هووارد باسڪرویل بر روی اسلحه اش حڪ میشود و برای مادرش به آمریڪا فرستاده میشود
آن شعر هم سروده میشود
مزار هُووارد هم اڪنون در گورستان ارامنه تبریز است ، من همیشه میروم
حالا همان شعر ِ ۱۰۰ ساله در پشت گان ِ پرستاران و پزشڪان جانفشان میهنمان است
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی
مارا زِ سر بریده میترسانی ؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
✍️؟
#جالب #شعر #تاریخ
@Roshanfkrane
ما گر زِ سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
عجیب منقلب شدم ، حالی بس نگفتنی
من این شعر رو میشناختم
قطره اشڪی هم سرازیر شد
مرحوم پدر بزرگم در تبریز این شعر را در ڪودڪی برایم میخاند
عجب ، عجب
تاریخ چه ها ڪه نمیڪند
در تبریزِ ما ، این شعر بیش از ۱۰۰ سال در زبان هاست
اصل شعر اینگونه است:
سیصد گل سرخ؛ یڪ گل نصرانی…
ما را ز سر بریده میترسانی؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم؛ در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
(نصرانی ، اشاره به نصران ، عیسی ناصری ، فرد مسیحی است )
شاعر مشخص نیست
اما داستان این شعرِ ۱۰۰ ساله چیست ؟
صدر #مشروطیت است
#تبریز شدیدا محاصره است
جنگ سختی است
فقط یڪ ڪوچه مانده تا جنبش مشروطه شڪست بخورد
#ستار در ڪوچه امیرخیز ، اخرین جبهه در حال مقاومت است
هُووارد باسڪرویل معلم ۲۴ ساله مدرسه آمریڪایی مموریال تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرید
و به ستار میپیوندد
ڪنسول آمریڪا در تبریز ، از او میخواهد از صف مشروطهخواهان جدا شود، باسڪرویل ضمن پسدادن پاسپورتش گفت:
تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.
هُوارد فرماندهی ۳۰۰ نفر را بعهده میگیرد و در ڪنار ستار در محله شنب غازان ( شام گازان ) تبریز با استبداد میجنگد
و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه شهید میشود
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی ..... ( هُووارد مسیحی )
ستار از همان ڪوچه ( امیرخیز ) پیروز میشود
تبریز و ستار مراسم تشییع باشڪوهی برای این شهید آمریڪایی در راه مشروطه برگزار میڪنند
زنان تبریز فرشی با چهره هووارد میبافند و به دستور ستار ، نام هووارد باسڪرویل بر روی اسلحه اش حڪ میشود و برای مادرش به آمریڪا فرستاده میشود
آن شعر هم سروده میشود
مزار هُووارد هم اڪنون در گورستان ارامنه تبریز است ، من همیشه میروم
حالا همان شعر ِ ۱۰۰ ساله در پشت گان ِ پرستاران و پزشڪان جانفشان میهنمان است
سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی
مارا زِ سر بریده میترسانی ؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
✍️؟
#جالب #شعر #تاریخ
@Roshanfkrane
گناه دکتر مصدق از زبان خودش
🔺 بیست و یکم اردیبهشت/ سال 1333 دادگاهِ تجدید نظرِ نظامیِ وقایعِ 25 تا 28 مرداد پایان پذیرفت و رأی خود را صادر نمود. به موجب رأی صادره دکتر #محمد_مصدق و سرتیپ #تقی_ریاحی به سه سال حبس محکوم شدند.
مصدق در مورد دادگاهش و علل محاکمه خود چنین میگوید:
«در طول تاریخ #مشروطیت ایران این اولین بار است که یک نخستوزیر قانونی مملکت را به حبس و بند میکشند و روی کرسی اتهام مینشانند… به من گناهان زیادی نسبت دادهاند ولی من خودم میدانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کردهام…
مردم این مملکت میدانند که وضع من در بسیاری جهات با وضع مارشال پتن فرانسوی بیشباهت نیست و من هم سالخورده و به وطن خود خدمتی کردهام. من هم مثل او در اواخر عمر به روی کرسی اتهام نشستهام و شاید مثل او محکوم شوم، ولی همه نمیدانند بین من و او یک تفاوت آشکار است.
پتن به جرم همکاری با دشمن ملت فرانسه به دست ملت فرانسه محاکمه شد و من به گناه مبارزه با دشمن ملیت ایران به دست عمال بیگانگان!».
#سیاسی #تاریخ
@Roshanfkrane
🔺 بیست و یکم اردیبهشت/ سال 1333 دادگاهِ تجدید نظرِ نظامیِ وقایعِ 25 تا 28 مرداد پایان پذیرفت و رأی خود را صادر نمود. به موجب رأی صادره دکتر #محمد_مصدق و سرتیپ #تقی_ریاحی به سه سال حبس محکوم شدند.
مصدق در مورد دادگاهش و علل محاکمه خود چنین میگوید:
«در طول تاریخ #مشروطیت ایران این اولین بار است که یک نخستوزیر قانونی مملکت را به حبس و بند میکشند و روی کرسی اتهام مینشانند… به من گناهان زیادی نسبت دادهاند ولی من خودم میدانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کردهام…
مردم این مملکت میدانند که وضع من در بسیاری جهات با وضع مارشال پتن فرانسوی بیشباهت نیست و من هم سالخورده و به وطن خود خدمتی کردهام. من هم مثل او در اواخر عمر به روی کرسی اتهام نشستهام و شاید مثل او محکوم شوم، ولی همه نمیدانند بین من و او یک تفاوت آشکار است.
پتن به جرم همکاری با دشمن ملت فرانسه به دست ملت فرانسه محاکمه شد و من به گناه مبارزه با دشمن ملیت ایران به دست عمال بیگانگان!».
#سیاسی #تاریخ
@Roshanfkrane
مسخِ روحی
و انحطاطِ عقلانی و سیاسی جامعهٔ ایران
▪️هرچه داریم از مشروطیت داریم، خوب و بد، خدمت و خیانت، رهایی و وابستگی، اینها همه از متن مشروطیت و حواشی آن سرچشمه گرفته است. حق این است که نسل مشروطیت، با همه نقاط ضعف که در زندگی اغلب مردانش میتوان یافت، نسلی است سربلند. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و بهویژه بعد از کودتای ۱۳۳۲ و بهویژهتر بعد از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید و همینطور بیا تا بعد و بعدتر، ایران بهلحاظ اجتماعی دچار یک نوع مسخ روحی و انحطاط عقلانی و سیاسی شده است و چنان خود را در چنبرهٔ نفوذ مادی و معنوی اجانب میبیند که هیچگاه به فکر اصلاح خود از درون نیست. روشنفکران ما از بعد از شهریور ۱۳۲۰، روزبهروز در این اندیشه راسختر میشوند که ایرانی خود هرگز به صلاح وضع خویشتن قادر نیست و باید، مثل مهرهٔ شطرنجی منتظر بماند تا دست بازیگری از بازیگران، بر رقعهٔ شطرنج جهانی و منطقهای دربارهاش تصمیم بگیرد. از روزگار نوجوانی من، همیشه به ما و شاید هم نسل قبل از ما، چنین تلقین شده است که منتظر این باشیم که حزب محافظهکار در انگلستان روی کار خواهد آمد یا حزب کارگر، در آمریکا دمکراتها برنده خواهند شد یا جمهوریخواهان و آنگاه منتظر بمانیم که سیاست آن حزب دربارهٔ «خاورمیانه» و «خلیج فارس» چه خواهد بود و دربارهٔ نظام حکومتی ایران چه تصمیمی خواهد گرفت. از اندیشههای نادر و استثنایی در این باب، باید چشمپوشی کرد و آن فکری را تعقیب کرد که به قول قدما، «اَعَمّ اغلب» است. حق این است که در این پنجاه و چند سالهٔ بعد از سقوط رضاشاه، و شاید هم اندکی بعد از روی کار آمدن او، بهتدریج این اندیشه مثل موریانه حیثیتِ تاریخی ما را از درون تباه کرده است؛ ولی اقرار نکردن به وجود این بیماری روانی اجتماعی، مسلماً به بهبود آن نخواهد انجامید.
تمام قضایا از همینجا شروع میشود. نسل مشروطه شعارش این بود که:
دفع اجانب را جدّی شویم
لازم اگر شد، متعدی شویم
ولی نسلهای بعد و بعدتر، تصوّر چنین روحیهای را هرگز ندارند و در جهتِ عکس، شعاری دادند در این حدود که:
«وضع» اجانب را «ناظر» شویم
بهر «مقاصد»شان «حاضر» شویم
تمام مشکل ایران در این روحیه است و سیاستِ جهانی هم در این هفتاد سال تمام سعیاش، بر این بوده است که روحیهٔ دوم و لوازم آن را در ایران گسترش دهد و همواره در بزنگاههای تاریخی که رشتهٔ کار از دستش بیرون رفته، به انواع جنایات و ترورها و سپردن کارها به دستِ قدّارهبندها و چاقوکشها و اوباش و اراذل و متعصّبان و هوچیها، متوسل شده است تا اندکاندک بتواند با ابزارهایی «شستهرُفتهتر» و با «بستهبندی» بهتر، اوضاع را در کنترل خویش درآورد و با موادّ فرهنگی و سر و صورتِ دلپذیری، به همان روحیه و پرورش آن، ادامه دهد و ما در همین عمر کوتاه پنجاه و چند سالهٔ خودمان چندین بار شاهد این احوال بودهایم.
محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، ص ۴۰۴
#مشروطیت
@Roshanfkrane
و انحطاطِ عقلانی و سیاسی جامعهٔ ایران
▪️هرچه داریم از مشروطیت داریم، خوب و بد، خدمت و خیانت، رهایی و وابستگی، اینها همه از متن مشروطیت و حواشی آن سرچشمه گرفته است. حق این است که نسل مشروطیت، با همه نقاط ضعف که در زندگی اغلب مردانش میتوان یافت، نسلی است سربلند. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و بهویژه بعد از کودتای ۱۳۳۲ و بهویژهتر بعد از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید و همینطور بیا تا بعد و بعدتر، ایران بهلحاظ اجتماعی دچار یک نوع مسخ روحی و انحطاط عقلانی و سیاسی شده است و چنان خود را در چنبرهٔ نفوذ مادی و معنوی اجانب میبیند که هیچگاه به فکر اصلاح خود از درون نیست. روشنفکران ما از بعد از شهریور ۱۳۲۰، روزبهروز در این اندیشه راسختر میشوند که ایرانی خود هرگز به صلاح وضع خویشتن قادر نیست و باید، مثل مهرهٔ شطرنجی منتظر بماند تا دست بازیگری از بازیگران، بر رقعهٔ شطرنج جهانی و منطقهای دربارهاش تصمیم بگیرد. از روزگار نوجوانی من، همیشه به ما و شاید هم نسل قبل از ما، چنین تلقین شده است که منتظر این باشیم که حزب محافظهکار در انگلستان روی کار خواهد آمد یا حزب کارگر، در آمریکا دمکراتها برنده خواهند شد یا جمهوریخواهان و آنگاه منتظر بمانیم که سیاست آن حزب دربارهٔ «خاورمیانه» و «خلیج فارس» چه خواهد بود و دربارهٔ نظام حکومتی ایران چه تصمیمی خواهد گرفت. از اندیشههای نادر و استثنایی در این باب، باید چشمپوشی کرد و آن فکری را تعقیب کرد که به قول قدما، «اَعَمّ اغلب» است. حق این است که در این پنجاه و چند سالهٔ بعد از سقوط رضاشاه، و شاید هم اندکی بعد از روی کار آمدن او، بهتدریج این اندیشه مثل موریانه حیثیتِ تاریخی ما را از درون تباه کرده است؛ ولی اقرار نکردن به وجود این بیماری روانی اجتماعی، مسلماً به بهبود آن نخواهد انجامید.
تمام قضایا از همینجا شروع میشود. نسل مشروطه شعارش این بود که:
دفع اجانب را جدّی شویم
لازم اگر شد، متعدی شویم
ولی نسلهای بعد و بعدتر، تصوّر چنین روحیهای را هرگز ندارند و در جهتِ عکس، شعاری دادند در این حدود که:
«وضع» اجانب را «ناظر» شویم
بهر «مقاصد»شان «حاضر» شویم
تمام مشکل ایران در این روحیه است و سیاستِ جهانی هم در این هفتاد سال تمام سعیاش، بر این بوده است که روحیهٔ دوم و لوازم آن را در ایران گسترش دهد و همواره در بزنگاههای تاریخی که رشتهٔ کار از دستش بیرون رفته، به انواع جنایات و ترورها و سپردن کارها به دستِ قدّارهبندها و چاقوکشها و اوباش و اراذل و متعصّبان و هوچیها، متوسل شده است تا اندکاندک بتواند با ابزارهایی «شستهرُفتهتر» و با «بستهبندی» بهتر، اوضاع را در کنترل خویش درآورد و با موادّ فرهنگی و سر و صورتِ دلپذیری، به همان روحیه و پرورش آن، ادامه دهد و ما در همین عمر کوتاه پنجاه و چند سالهٔ خودمان چندین بار شاهد این احوال بودهایم.
محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، ص ۴۰۴
#مشروطیت
@Roshanfkrane
🔸اگر اکنون #آخوندخراسانی و #آیتاللهنایینی در جامعه امروز #ایران حضور داشتند برای نجات جامعه و دین فتواهای مهمی صادر میکردند.
🔸 روحانیتی که حاکمیت قانون #مشروطیت، #انسانگرایی و اقتضای زمان و مکان در قالب اجتهاد پویا را میپذیرد، برای مردم قابل احترام میشوند.
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
🔸 روحانیتی که حاکمیت قانون #مشروطیت، #انسانگرایی و اقتضای زمان و مکان در قالب اجتهاد پویا را میپذیرد، برای مردم قابل احترام میشوند.
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane