روشنفکران
81.3K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
🟣 گزارشی از زنان کولبر: مزد ۳۰۰ هزار تومان، مرگ همیشه در کمین است

سکوت همه را به اسارت بُرده. صدای خِش‌خِش برف‌ها زیر کفش‌ها تنها ملودی‌ است. صدای نفس‌ها هم هرازگاهی سکوت را به عقب می‌راند. نفس‌های به تنگ آمده از سنگینی و سرمای هوا. دلشوره خانه کرده در چشم‌هایی که سفیدی برف را می‌پایند. از دور قابل شناسایی نیستند، معلوم نیست اویی که زیر کوله سبز زانو خم کرده «ساریسا»ست یا «ژینا».

صورت‌ها با روسری‌ها، قاب گرفته شده‌اند. تن‌ها خزیده‌اند زیر چند لایه لباس ضخیم برای در امان ماندن از سرما. چادرها دور کمرها تاب خورده‌اند برای راست کردن قامت‌شان شاید هم حفاظی باشند در برابر سرما؛ اما همگی کمر خم کرده‌اند. شال‌های بافت هم دور پاها پیچ‌اند تا نزدیکی زانوها. یکی تلویزیونی را به دوش می‌کشد؛ تلویزیون یکی از خانه‌های دور در شهری دورتر را. آن یکی زیر بار یخچال قامتش دوتا شده. کاروان اسباب خانه است که از میان برف‌ها راه باز می‌کند برای چندرغازی که انتظارش را می‌کشد.

زنان محصورشده در لباس‌های ضخیم و مردانه بار اجبار را بر دوش می‌کشند تا رسیدن به مقصد. نفس در سینه حبس می‌کنند برای تمام کردن سربالایی. بعد نوبت به کوره‌راه‌ها می‌رسد؛ مسیرهای جاخوش کرده در سینه کوه. اینجا جای لغزش نیست. دست‌ها از بارها کَنده می‌شوند و از هر صخره‌ای که نزدیک باشد آویزان می‌شوند. پاها روی هر لَبه‌ای که دوام داشته باشد، جاگیر می‌شوند.

اینجا نامش قتلگاه‌ است؛ جان‌های بسیاری گرفته تا هراس بیندازد بر دل مسافرانش. سینه کوه را که بالا بیایند، کمی آن ‌طرف‌تر نوبت به سرازیری می‌رسد. کوله‌های کَنده شده از جان‌شان سُر داده می‌شوند برای رسیدن به آن پایین. بعد از کوله‌ها نوبت خودشان است تا کمی به زانوهایشان استراحت بدهند و سرسره‌بازی روی برف را مزه‌مزه کنند.

▪️منبع: گزارش لیلا مهداد در «شهروند»


#زنان_کولبر #فقر_و_تبعیض


@Roshanfkrane