This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 رهبر ج.اسلامی، #هولوکاست رو افسانه نام میذاره (۱۸ بهمن ۸۴)
اما جواد ظریف میگه خیر،هیچکسی نگفته هولوکاست #افسانه ست....و اگر جایی خوندید،حتما بد ترجمه شده! (۷ مهر ۹۲)
(مشت،نمونه خروار برای اینکه برایان هوک اون لقب کذایی رو به جواد ظریف بده!)
#سیاسی
@Roshanfkrane
اما جواد ظریف میگه خیر،هیچکسی نگفته هولوکاست #افسانه ست....و اگر جایی خوندید،حتما بد ترجمه شده! (۷ مهر ۹۲)
(مشت،نمونه خروار برای اینکه برایان هوک اون لقب کذایی رو به جواد ظریف بده!)
#سیاسی
@Roshanfkrane
بیاعتنا مباش!
سخرانی #اریان_تورسکی مورخ و روزنامهنگار لهستانی و از بازماندگان اردوگاه آشوویتس در هفتاد و پنجمین سالگرد آزادسازی این اردوگاه:
«بیایید لحظهای در عالَم خیال به برلین اوایل دههی ۱۹۳۰ سفر کنیم. تقریباً در مرکز شهر هستیم، در ناحیهای موسوم به محلهی باواریاییها.
سه ایستگاه با خیابان کودام و باغوحش فاصله داریم. یعنی محل کنونیِ ایستگاه متروی بایریش پلاتس.
و اینجا، روزی در اوایل دههی ۱۹۳۰، سر و کلهی عبارتی روی نیمکتها پیدا میشود: «نشستن یهودیان ممنوع است.»
ممکن است بگویید «خب، این ناخوشایند است، نامنصفانه است، حرف خوبی نیست، اما این دور و بر تا دلتان بخواهد نیمکت هست و میتوانید هر جا که خواستید، بنشینید. مشکلی وجود ندارد.» این ناحیه محل اقامت روشنفکران آلمانیِ #یهودیتبار بود.»
#آلبرت_اینشتین ؛ #نِلی_زاکس برندهی جایزهی نوبل ادبیات، و #والتر_راتناو کارخانهدار، سیاستمدار و وزیر امور خارجهی #آلمان، در این محله زندگی میکردند.
یک روز سر و کلهی این نوشته در استخر محل پیدا شد: «ورود یهودیان به این استخر ممنوع است.» ممکن است بگویید «خب، این ناخوشایند است، اما در برلین جاهای زیادی برای شنا کردن وجود دارد، دریاچهها و نهرهای فراوانی هست ــ عملاً مثل ونیز است ــ بنابراین میتوانید بروید و جای دیگری شنا کنید.»
بعد سر و کلهی تابلوی دیگری پیدا میشود. «یهودیان مجاز به عضویت در گروههای همسراییِ آلمانی نیستند.»
خب که چی؟ میخواهند آواز بخوانند و موسیقی بسازند؟ خب دور هم جمع شوند و آواز بخوانند.
بعد نوبت به تابلوی دیگری میرسد. «کودکان غیرآریایی یهودی اجازه ندارند که با کودکان آریاییِ آلمانی بازی کنند.» خب میتوانند با خودشان بازی کنند.
بعد سر و کلهی تابلوی دیگری پیدا میشود. این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان آدمها را حذف و محروم کرد.
این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان به آدمها انگ زد.
این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان آدمها را بیگانه شمرد.
مردم آرامآرام، به تدریج، روز به روز به این وضعیت عادت میکنند ــ قربانیان، مقصران، شهود و تماشاچیان همگی به تدریج میپذیرند که اقلیتی که اینشتین، نلی زاکس، هاینریش هاینه و مندلسونها را به دنیا تقدیم کرد، متفاوت است.
به تدریج میپذیرند که یهودیان را میتوان به حاشیهی جامعه راند، میپذیرند که یهودیان غریبهاند و عامل انتشار میکروبها و وقوع بیماریهای همهگیرند. این افکار هولناک و خطرناک زمینه را برای اتفاقات بعدی مهیا میکند.
اینجاست که به معنای واقعی سخن رئیس جمهور #فان_در_بلن پی میبریم: «آشوویتس از آسمان نازل نشد.»
#آشوویتس آهستهآهسته پیش رفت، پاورچینپاورچین جلو رفت، نزدیک و نزدیکتر شد تا سرانجام این اتفاقات در اینجا رخ داد.»
منبع: #آسو
#هولوکاست
#تاریخ
@Roshanfkrane
سخرانی #اریان_تورسکی مورخ و روزنامهنگار لهستانی و از بازماندگان اردوگاه آشوویتس در هفتاد و پنجمین سالگرد آزادسازی این اردوگاه:
«بیایید لحظهای در عالَم خیال به برلین اوایل دههی ۱۹۳۰ سفر کنیم. تقریباً در مرکز شهر هستیم، در ناحیهای موسوم به محلهی باواریاییها.
سه ایستگاه با خیابان کودام و باغوحش فاصله داریم. یعنی محل کنونیِ ایستگاه متروی بایریش پلاتس.
و اینجا، روزی در اوایل دههی ۱۹۳۰، سر و کلهی عبارتی روی نیمکتها پیدا میشود: «نشستن یهودیان ممنوع است.»
ممکن است بگویید «خب، این ناخوشایند است، نامنصفانه است، حرف خوبی نیست، اما این دور و بر تا دلتان بخواهد نیمکت هست و میتوانید هر جا که خواستید، بنشینید. مشکلی وجود ندارد.» این ناحیه محل اقامت روشنفکران آلمانیِ #یهودیتبار بود.»
#آلبرت_اینشتین ؛ #نِلی_زاکس برندهی جایزهی نوبل ادبیات، و #والتر_راتناو کارخانهدار، سیاستمدار و وزیر امور خارجهی #آلمان، در این محله زندگی میکردند.
یک روز سر و کلهی این نوشته در استخر محل پیدا شد: «ورود یهودیان به این استخر ممنوع است.» ممکن است بگویید «خب، این ناخوشایند است، اما در برلین جاهای زیادی برای شنا کردن وجود دارد، دریاچهها و نهرهای فراوانی هست ــ عملاً مثل ونیز است ــ بنابراین میتوانید بروید و جای دیگری شنا کنید.»
بعد سر و کلهی تابلوی دیگری پیدا میشود. «یهودیان مجاز به عضویت در گروههای همسراییِ آلمانی نیستند.»
خب که چی؟ میخواهند آواز بخوانند و موسیقی بسازند؟ خب دور هم جمع شوند و آواز بخوانند.
بعد نوبت به تابلوی دیگری میرسد. «کودکان غیرآریایی یهودی اجازه ندارند که با کودکان آریاییِ آلمانی بازی کنند.» خب میتوانند با خودشان بازی کنند.
بعد سر و کلهی تابلوی دیگری پیدا میشود. این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان آدمها را حذف و محروم کرد.
این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان به آدمها انگ زد.
این طور است که به تدریج میپذیریم که میتوان آدمها را بیگانه شمرد.
مردم آرامآرام، به تدریج، روز به روز به این وضعیت عادت میکنند ــ قربانیان، مقصران، شهود و تماشاچیان همگی به تدریج میپذیرند که اقلیتی که اینشتین، نلی زاکس، هاینریش هاینه و مندلسونها را به دنیا تقدیم کرد، متفاوت است.
به تدریج میپذیرند که یهودیان را میتوان به حاشیهی جامعه راند، میپذیرند که یهودیان غریبهاند و عامل انتشار میکروبها و وقوع بیماریهای همهگیرند. این افکار هولناک و خطرناک زمینه را برای اتفاقات بعدی مهیا میکند.
اینجاست که به معنای واقعی سخن رئیس جمهور #فان_در_بلن پی میبریم: «آشوویتس از آسمان نازل نشد.»
#آشوویتس آهستهآهسته پیش رفت، پاورچینپاورچین جلو رفت، نزدیک و نزدیکتر شد تا سرانجام این اتفاقات در اینجا رخ داد.»
منبع: #آسو
#هولوکاست
#تاریخ
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM