چند خط کتاب
هر دختری یا زنی باید درس خواند و آمیغهای زندگی را بیاموزد
بیگفتگوست که دختران باید همچون پسران درس خوانند تا از دژآگاهی بیرون آیند و بجهان و زندگانی بینا گردند. ملایان زمانی هم بر سر این گفتگو میداشتند. امامشان فرموده: "بزنان نوشتن یاد ندهید تا عشقبازی نتوانند کرد" این را عنوان میکردند و بازار مردم آزاری را گرم میگردانیدند. سالها درایران دبستان دخترانه برپا گردانیدن یکی از کارهای دشوار می بود.دراین باره گفتگو نیست. گفتگو در آنست که دختران یا زنان چه خوانند. درایران یکی از گرفتاریها داستان درس و فرهنگ است. این دستگاه بزرگی بنام فرهنگ که به همه جای کشور دست انداخته تباهکاریست. دستگاهیست برای گیج گردانیدن جوانان و نورسان. مردم باید پسران و دختران خود را به این دستگاه سپارند که نیروهای مغزی آنها را فرسوده و بیکاره سازد و مغزهاشان پر از بدآموزیهای گیج کننده زمان مغول گرداند و بیرون فرستد. اینست به آن دلگرمی نتوان داشت. ما باید خودمان در اندیشه فرهنگی باشیم . باید خودمان پروای پسران و دختران کنیم.
فرهنگ را بچند درجه توان گردانید:
درجه نخست یاد گرفتن خواندن و نوشتن و فرا گرفتن اندکی از تاریخ وجغرافی و دانشهای دیگر. این درجه برای آنست که پسر یا دختر از دژآگاهی بیرون آید و آنچه را که می بیند آشنا گردد و در زندگانی چشم بسته و درمانده نباشد.
درجه دوم فراگرفتن آمیغهای زندگانیست. این درجه برای آنست که خود را و جهانرا نیک شناسد و در زندگانی بینا باشد. برای آنست که روانش نیرومند گردد. فرهنگ در معنی والاترش همینست. چه دختران و چه پسران باید جهان را بشناسند، از گوهر آدمیگری و از جدایی که میانه آن با دیگر جانورانست آگاه گردند.معنی توده و زندگانی توده ای رابفهمند. نیک و بد را ازهم باز دانند. معنی راست سررشته داری و قانون و رفتاری را که هرکسی باید دربرابر آنها دارد دریابند.
#خواهران_و_دختران_ما
#احمد_کسروی
#بانوان
@Roshanfkrane
هر دختری یا زنی باید درس خواند و آمیغهای زندگی را بیاموزد
بیگفتگوست که دختران باید همچون پسران درس خوانند تا از دژآگاهی بیرون آیند و بجهان و زندگانی بینا گردند. ملایان زمانی هم بر سر این گفتگو میداشتند. امامشان فرموده: "بزنان نوشتن یاد ندهید تا عشقبازی نتوانند کرد" این را عنوان میکردند و بازار مردم آزاری را گرم میگردانیدند. سالها درایران دبستان دخترانه برپا گردانیدن یکی از کارهای دشوار می بود.دراین باره گفتگو نیست. گفتگو در آنست که دختران یا زنان چه خوانند. درایران یکی از گرفتاریها داستان درس و فرهنگ است. این دستگاه بزرگی بنام فرهنگ که به همه جای کشور دست انداخته تباهکاریست. دستگاهیست برای گیج گردانیدن جوانان و نورسان. مردم باید پسران و دختران خود را به این دستگاه سپارند که نیروهای مغزی آنها را فرسوده و بیکاره سازد و مغزهاشان پر از بدآموزیهای گیج کننده زمان مغول گرداند و بیرون فرستد. اینست به آن دلگرمی نتوان داشت. ما باید خودمان در اندیشه فرهنگی باشیم . باید خودمان پروای پسران و دختران کنیم.
فرهنگ را بچند درجه توان گردانید:
درجه نخست یاد گرفتن خواندن و نوشتن و فرا گرفتن اندکی از تاریخ وجغرافی و دانشهای دیگر. این درجه برای آنست که پسر یا دختر از دژآگاهی بیرون آید و آنچه را که می بیند آشنا گردد و در زندگانی چشم بسته و درمانده نباشد.
درجه دوم فراگرفتن آمیغهای زندگانیست. این درجه برای آنست که خود را و جهانرا نیک شناسد و در زندگانی بینا باشد. برای آنست که روانش نیرومند گردد. فرهنگ در معنی والاترش همینست. چه دختران و چه پسران باید جهان را بشناسند، از گوهر آدمیگری و از جدایی که میانه آن با دیگر جانورانست آگاه گردند.معنی توده و زندگانی توده ای رابفهمند. نیک و بد را ازهم باز دانند. معنی راست سررشته داری و قانون و رفتاری را که هرکسی باید دربرابر آنها دارد دریابند.
#خواهران_و_دختران_ما
#احمد_کسروی
#بانوان
@Roshanfkrane