استاد رضا #براهنی
از دفتر #مصیبتی_زیر_آفتاب
در مدار شب
پرنده بدرقه شد
چه روز شوم فجیعی!
تمام جاده ی ظلمت نصیب #من گردید
به خانه باز نگشتم که خانه ویران بود
دو تا شقیقه، در آنجا
دو تا شقیقه، دو تا جلاد روح من بودند
دو تا شقیقه، چو طرارها و تردستان
دو جبهه، جبهه ی خونین، فراز پیشانی
گشاده بودند
دو جبهه، جبهه ی جلادهای تاریکی
دو تا شقیقه، دو فولاد سرخ تاریخی –
به خانه باز نگشتم که خانه ویران بود
و چشم را به تماشای گریه ها بردم...
#شعر
@Roshanfkrane
از دفتر #مصیبتی_زیر_آفتاب
در مدار شب
پرنده بدرقه شد
چه روز شوم فجیعی!
تمام جاده ی ظلمت نصیب #من گردید
به خانه باز نگشتم که خانه ویران بود
دو تا شقیقه، در آنجا
دو تا شقیقه، دو تا جلاد روح من بودند
دو تا شقیقه، چو طرارها و تردستان
دو جبهه، جبهه ی خونین، فراز پیشانی
گشاده بودند
دو جبهه، جبهه ی جلادهای تاریکی
دو تا شقیقه، دو فولاد سرخ تاریخی –
به خانه باز نگشتم که خانه ویران بود
و چشم را به تماشای گریه ها بردم...
#شعر
@Roshanfkrane