دریا را نگریستم
بر فرازِ کوهی بلند
در دستهایش
پرندگان را دیدم
که میزیند و میمیرند
در اوج همچون ستارهای میدرخشیدم
ستارهای بودم
با قطرههای اشک و با چنگالها
و دورم ماهیان و نردبانها
نردبانها برای آنها که صعود کنند
که قلبم را از جا بکنند
نردبانها برای من که صعود کنم
که قلب دریا را بشکافم.
#میلتوس_ساختوریس
#شعر
@Roshanfkrane
بر فرازِ کوهی بلند
در دستهایش
پرندگان را دیدم
که میزیند و میمیرند
در اوج همچون ستارهای میدرخشیدم
ستارهای بودم
با قطرههای اشک و با چنگالها
و دورم ماهیان و نردبانها
نردبانها برای آنها که صعود کنند
که قلبم را از جا بکنند
نردبانها برای من که صعود کنم
که قلب دریا را بشکافم.
#میلتوس_ساختوریس
#شعر
@Roshanfkrane
از خبر پیروزی کاندید محبوبش
سر خوش و مست
بهترین لباسهایش را پوشید
تارش را برداشت
کنار رود
در حالی که رقص بر اندام داشت
نشست و نواخت و آواز خواند
ناگهان صدایش گم شد
هرچه فریاد کشید
از دهانش هیچ ندایی نیامد
هرچه نواخت
آوای سازش را، صدایش را، رود با خود برد
همانگونه که سالها پیش
کشتههای اعتراضی را با خود برده بود
همانطور که
زنی زیبا را بعد از تجاوز و قتل درونش انداخته بودند
همانگونه کودکی را
که مادر از سر فقر در آب رها کرد، با خود برده بود
لبخندش را، لب هایش را، سازش را، آوازش را
کنار رود جا گذاشت
و دیگر هیچگاه
هیچکس
او را ندید .
#میلتوس_ساختوریس
برگردان: رامین زارعی
#اندیشه
@Roshanfkrane
سر خوش و مست
بهترین لباسهایش را پوشید
تارش را برداشت
کنار رود
در حالی که رقص بر اندام داشت
نشست و نواخت و آواز خواند
ناگهان صدایش گم شد
هرچه فریاد کشید
از دهانش هیچ ندایی نیامد
هرچه نواخت
آوای سازش را، صدایش را، رود با خود برد
همانگونه که سالها پیش
کشتههای اعتراضی را با خود برده بود
همانطور که
زنی زیبا را بعد از تجاوز و قتل درونش انداخته بودند
همانگونه کودکی را
که مادر از سر فقر در آب رها کرد، با خود برده بود
لبخندش را، لب هایش را، سازش را، آوازش را
کنار رود جا گذاشت
و دیگر هیچگاه
هیچکس
او را ندید .
#میلتوس_ساختوریس
برگردان: رامین زارعی
#اندیشه
@Roshanfkrane