Roboski
Ibrahim Rojhilat
🔷🔹🔹
🎼
#موسیقی_کورمانج
«روبوسکی»*
ابراهیم روژهلات
برای گذران زندگی به راه افتاده ام
بارم سنگین و زندگی دشوار
در جستجوی خاطره ها و آرزوها
و در جستجوی تکه ای نان
به کمین گرگ ها و درندگان افتاده ام....
«...اشک چشمانم
لابه لای خون و کوله ی بر دوشم
ضجه ی مادران
کوهستانهای بلند و برف انبوه را شکافت و
به عرش خدا رسید
حس پوچی و نا امیدی بر دل کوردها
سایه افکنده
و تاریخ با اشک های مادرانمان
سرنوشت ما را رقم میزند...
آن روز
در جغرافیایی خون بار
دنیا
همچو آتشی شد و
و در دل مادران کورد خانه کرد...»
ستاره های شب
و آسمان تیره و تار
خونی سرخ بر سپیدی برف جاری شد و
پایی برهنه و تنی سرد و یخ زده...
و زیستنی که به یأس و بیهودگی از دست رفت
*این ترانه یادواره ای است برای کولبران کرد ترکیه که در سال ٢٠١١ میلادی در حوالی روستای روبوسکی جان باختند.
برگردان: #شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
🎼
#موسیقی_کورمانج
«روبوسکی»*
ابراهیم روژهلات
برای گذران زندگی به راه افتاده ام
بارم سنگین و زندگی دشوار
در جستجوی خاطره ها و آرزوها
و در جستجوی تکه ای نان
به کمین گرگ ها و درندگان افتاده ام....
«...اشک چشمانم
لابه لای خون و کوله ی بر دوشم
ضجه ی مادران
کوهستانهای بلند و برف انبوه را شکافت و
به عرش خدا رسید
حس پوچی و نا امیدی بر دل کوردها
سایه افکنده
و تاریخ با اشک های مادرانمان
سرنوشت ما را رقم میزند...
آن روز
در جغرافیایی خون بار
دنیا
همچو آتشی شد و
و در دل مادران کورد خانه کرد...»
ستاره های شب
و آسمان تیره و تار
خونی سرخ بر سپیدی برف جاری شد و
پایی برهنه و تنی سرد و یخ زده...
و زیستنی که به یأس و بیهودگی از دست رفت
*این ترانه یادواره ای است برای کولبران کرد ترکیه که در سال ٢٠١١ میلادی در حوالی روستای روبوسکی جان باختند.
برگردان: #شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
Derin Bir Ah Cektim
Ahmet Kaya
#موسیقی_ترکی
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
Ağladıkça (As you cry)
Ahmet Kaya
«هنگامه ی گریستن»
ترانه :#احمد_کایا
برگردان:#شاهین_سلحشور
در کوهستانها هستم
با انبوهه ای درد
بر مرزها
غروبی است مدام
بی نصیب مانده ایم
از زمستان
یا از باران و عشق....؟
_ما با اشکهایمان
کوهستانها را سبز خواهیم کرد
و شبانگاهان را فتح
و آن روز فراخواهد رسید...._
**
بر سرنوشتم رنگی از تباهی
در برابرم انبوهه ای جنگ و ستیز
بی نصیب مانده ایم از بهار
از دوست داشتن...
_ما با اشکهایمان
کویر را سبز خواهیم کرد
و خورشید را فتح
و آن روز فرا خواهد رسید..
#موسیقی
@Roshanfkrane
ترانه :#احمد_کایا
برگردان:#شاهین_سلحشور
در کوهستانها هستم
با انبوهه ای درد
بر مرزها
غروبی است مدام
بی نصیب مانده ایم
از زمستان
یا از باران و عشق....؟
_ما با اشکهایمان
کوهستانها را سبز خواهیم کرد
و شبانگاهان را فتح
و آن روز فراخواهد رسید...._
**
بر سرنوشتم رنگی از تباهی
در برابرم انبوهه ای جنگ و ستیز
بی نصیب مانده ایم از بهار
از دوست داشتن...
_ما با اشکهایمان
کویر را سبز خواهیم کرد
و خورشید را فتح
و آن روز فرا خواهد رسید..
#موسیقی
@Roshanfkrane
در باب هراس
...برخی از سایه شان می هراسند، از انعکاس صدای خودشان،از وزش ملایم بادی از کنار گوششان، ازعبور رهگذران ،از پرسش های اطرافیانشان ،از پل ها،از نشستن در چای خانه ها،از نگاه بی هوای مردمان،از فراموشی تعدد حساب های بانکی ،از خراشیدگی نادیدنی گوشه ی سپر ماشینشان،از خط خوردگی کنج دیوار خانه و از چشم در چشم شدن با رفتگر صبحگاهی کوچه و از تعویض پیراهن یقه سفیدشان می هراسند....
این دسته افراد را با انسانهای شریف و عزت مندی که بر حسب بیماری یا فشاری دوچندان و ناخواسته در شرایطی نا به هنگام و هراسیده هستند اشتباه نگیریم.
آنان افرادی هستند که لابه لای موقعیت های نا یکسان،تنها موقعیتی را بر می تابند و بر می گزینند که جایی به نفعشان بیفزاید و بهره ای بتراشد .آنان به راستی سود جویان نامبارک عالم خاکی و بیهودگان عرصه های متنوع زیست زمینی اند!
#یادداشت_پراکنده
#شاهین_سلحشور
@Roshanfkrane
...برخی از سایه شان می هراسند، از انعکاس صدای خودشان،از وزش ملایم بادی از کنار گوششان، ازعبور رهگذران ،از پرسش های اطرافیانشان ،از پل ها،از نشستن در چای خانه ها،از نگاه بی هوای مردمان،از فراموشی تعدد حساب های بانکی ،از خراشیدگی نادیدنی گوشه ی سپر ماشینشان،از خط خوردگی کنج دیوار خانه و از چشم در چشم شدن با رفتگر صبحگاهی کوچه و از تعویض پیراهن یقه سفیدشان می هراسند....
این دسته افراد را با انسانهای شریف و عزت مندی که بر حسب بیماری یا فشاری دوچندان و ناخواسته در شرایطی نا به هنگام و هراسیده هستند اشتباه نگیریم.
آنان افرادی هستند که لابه لای موقعیت های نا یکسان،تنها موقعیتی را بر می تابند و بر می گزینند که جایی به نفعشان بیفزاید و بهره ای بتراشد .آنان به راستی سود جویان نامبارک عالم خاکی و بیهودگان عرصه های متنوع زیست زمینی اند!
#یادداشت_پراکنده
#شاهین_سلحشور
@Roshanfkrane
Derin Bir Ah Cektim
Ahmet Kaya
#موسیقی_ترکی
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
Derin Bir Ah Cektim
Ahmet Kaya
#موسیقی_ترکی
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane
#احمد_کایا
#شعر_علی_چنار
آه عمیقی کشیدی و
درونم سوخت
چشمانم از چشمانت رهایی نتواند
به رویاهایم می آیی و می روی
دستانم اما به دستانت نمی رسند
در گذرگاه قطارها
ریل ها تا به کجا میروند
تا ماه.....تا آب......تا یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
درونم تاب حسرت ات نتواند
به آرزوهایم می آیی و میگذری
بر زانوانت اما آرمیدن نتوانم
در غربت
راه ها تا به کجا کشیده می شوند
تا کوه....صخره ....عشق .... یار
آنچه بر سر من رفته اما
انسان را می آکند از سرطان....
آه عمیقی کشیدی و
عمرم به جوانی ات نمی رسد
به آخرین نفس هایم می آیی و میگذری
چشمانم اما به دستانت باریدن نتواند
بر چوبه های دار
ریسمانها تا به کجا بلندتر میشوند
تا جان....خون.... پایان.....یار
آنچه بر سر من رفته اما
آدمی را می آکند از سرطان....
#شاهین_سلحشور
#موسیقی
@Roshanfkrane