👆👆ای از دنیا برای خود مطبی دایركند، اما روح عصیانگرش او را واداشت تا به یاری همنوعانش درمناطق استبداد زدهء آمریكای لاتین بشتابد. زمانی كه چهگوارای جوان و دوست همراهش «آلبرتو گرانادو» با موتورسیكلت از ردهء خارج توترون 500 مدل 1939، كه تنها به بهای چند پزوی ناچیز خریداری شده بود، قصد سفر به دور آمریكای لاتین را جهت درمان بیماران جزامی كرد آمریكای سرخ لاتین در زیر چكمههای سنگین امپریالیسم جان میداد، اما نه «چه» و نه «آلبرتو» هیچ كدام از این حقیقت تلخ آگاهی نداشتند.آنها تنها میخواستند مناظر بكر قارهء پهناورشان را از نزدیك ببینند و به كمك بیماران جزامی بشتابند، سفری كه پایانش به گونهای دیگر بود و باعث تولد انسانهایی شدكه اكنون نام آنها را مترادف با انقلاب به كار میبرند.
" چهگوارا" مردی بود كه هرگز در بند مقام، رهبری و یا افتخارات نبود. او اعتقاد راسخ داشت كه مبارزهء چریكی انقلابی، شكل بنیادین اقدام برای كسب آزادی خلقهای آمریكای لاتین است و این نتیجهگیری ناشی از اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقریبائ تمام كشورهای آمریكای لاتین بود. «چه» عمیقائ بر این باور بود كه رهبری سیاسی و نظامی مبارزه چریكی باید یگانه باشد و این كه مبارزه تنها میتواند توسط خود واحد چریكی رهبری شود، نه از طریق دفاتر راحت بوروكرات ها در شهرها.
چهگوارا به معنای واقعی كلمه یك چریك مبارز اینترناسیونالیست بود. او میگوید: « هر قطرهء خون ریخته شده در سرزمینی كه در زیر پرچمش زاده نشده باشی، تجربهای است كه به زندهء ماندگان منتقل میشود تا بعدا آن را در مبارزه برای رهایی كشورشان به كار برند. همچنانكه كه خلقی خود را آزاد میسازد، قدمی بر میدارد در پیكار برای رهایی مردم خود ما.»
«چه» معتقد بود كه هر انسانی برای رهایی از ظلم و استبداد باید بهایی برایآزادیاش پرداخت كند، او میگوید: «اسكلت آزادی ما قبلا شكل گرفته است، هنوز گوشت و لباس به این اسكلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت میكنیم. ایثار و فداكاری ما آگاهانه است، سیرآزادی طولانی و در بعضی قسمتها ناشناخته است.»
هفتم اكتبر 1967 «چه» آخرین سطرهای وقایع روزانهء خود و گروه چریكیاش را نوشت. روز بعد در ساعت یك بعدازظهر در یك درهء كم عرض و تنگ، جایی كه برای درهم شكستن محاصره به انتظارشب نشسته بودند، نیروی عظیمی از دشمن برآنها تاخت. گروه كوچك مردانی كه واحد چریكی را تشكیل میدادند تا گرگ و میش بامداد قهرمانانه جنگیدند.ازكسانی كه در نزدیكترین مواضع به «چه» میجنگیدند كسی زنده نماند جزو دو نفر كه به همراه «چه» مجروح و دستگیر شدند.
روز بعد از دستگیری «چه» با شنیدن صدای شلیك فهمید كه دو همرزم «پرویی» و «بولیویاش» اعدام شدهاند. نوبت به «چه» رسیده بود، مجری اعدامش دستخوش تردید شده بود.
»چه» با استواری فریاد زد «شلیك كن نترس !» آنگاه با شلیك یك رگبار مسلسل از كمر به پایین حكم اجرا شد. جلادان دستور داشتند او را از سر و سینه هدف قرار ندهند تا مرگش به تعویق بیفتد. این تصمیم ظالمانه عذاب «چه» را طولانی میكند تا اینكه گروهبانی كه او نیز مست بوده است گلولهای به پهلوی او شلیك میكند و به زندگیش پایان میدهد. این شیوهء رفتار، درست نقطهء مقابل احترامی بود كه «چه» بدون استثنا نسبت به افسران و سربازان بسیاری نشان میدادكه به اسارت او درآمده بودند.
برای «چه» ساعتهای پایانی زندگیاش در چنگ دشمن فرومایه قطعا بسیار تلخ بوده است; اما هیچ كس بهتر از او آمادگی گذراندن چنان آزمونی را نداشت.
هشتم اكتبر چهگوارا تیر باران شد.جسدش را به هلیكوپتر بستند تا به همه اعلام كنند كه چریك مبارز را دستگیر كردهاند پس از انتقال جسد «چه» به «هیگوئرا» روستایی درشمال بولیوی، تازه همه فهمیدند چه كسی كشته شده است. حكومت وقت از ترس، جسد «چه» را سوزاند و بقایای استخوانش را در مكان نامعلومی خاك كرد. سالها بعد در پی فشار دولت كوبا و شخص فیدل كاسترو، دولت بولیوی استخوانها را در تابوت گذاشت و به كوبا فرستاد تا «چهگوارا» در میان اشك و احترام دفن شود.
#معرفی
#تاریخ
#حماسی
@Roshanfkrane
" چهگوارا" مردی بود كه هرگز در بند مقام، رهبری و یا افتخارات نبود. او اعتقاد راسخ داشت كه مبارزهء چریكی انقلابی، شكل بنیادین اقدام برای كسب آزادی خلقهای آمریكای لاتین است و این نتیجهگیری ناشی از اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقریبائ تمام كشورهای آمریكای لاتین بود. «چه» عمیقائ بر این باور بود كه رهبری سیاسی و نظامی مبارزه چریكی باید یگانه باشد و این كه مبارزه تنها میتواند توسط خود واحد چریكی رهبری شود، نه از طریق دفاتر راحت بوروكرات ها در شهرها.
چهگوارا به معنای واقعی كلمه یك چریك مبارز اینترناسیونالیست بود. او میگوید: « هر قطرهء خون ریخته شده در سرزمینی كه در زیر پرچمش زاده نشده باشی، تجربهای است كه به زندهء ماندگان منتقل میشود تا بعدا آن را در مبارزه برای رهایی كشورشان به كار برند. همچنانكه كه خلقی خود را آزاد میسازد، قدمی بر میدارد در پیكار برای رهایی مردم خود ما.»
«چه» معتقد بود كه هر انسانی برای رهایی از ظلم و استبداد باید بهایی برایآزادیاش پرداخت كند، او میگوید: «اسكلت آزادی ما قبلا شكل گرفته است، هنوز گوشت و لباس به این اسكلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت میكنیم. ایثار و فداكاری ما آگاهانه است، سیرآزادی طولانی و در بعضی قسمتها ناشناخته است.»
هفتم اكتبر 1967 «چه» آخرین سطرهای وقایع روزانهء خود و گروه چریكیاش را نوشت. روز بعد در ساعت یك بعدازظهر در یك درهء كم عرض و تنگ، جایی كه برای درهم شكستن محاصره به انتظارشب نشسته بودند، نیروی عظیمی از دشمن برآنها تاخت. گروه كوچك مردانی كه واحد چریكی را تشكیل میدادند تا گرگ و میش بامداد قهرمانانه جنگیدند.ازكسانی كه در نزدیكترین مواضع به «چه» میجنگیدند كسی زنده نماند جزو دو نفر كه به همراه «چه» مجروح و دستگیر شدند.
روز بعد از دستگیری «چه» با شنیدن صدای شلیك فهمید كه دو همرزم «پرویی» و «بولیویاش» اعدام شدهاند. نوبت به «چه» رسیده بود، مجری اعدامش دستخوش تردید شده بود.
»چه» با استواری فریاد زد «شلیك كن نترس !» آنگاه با شلیك یك رگبار مسلسل از كمر به پایین حكم اجرا شد. جلادان دستور داشتند او را از سر و سینه هدف قرار ندهند تا مرگش به تعویق بیفتد. این تصمیم ظالمانه عذاب «چه» را طولانی میكند تا اینكه گروهبانی كه او نیز مست بوده است گلولهای به پهلوی او شلیك میكند و به زندگیش پایان میدهد. این شیوهء رفتار، درست نقطهء مقابل احترامی بود كه «چه» بدون استثنا نسبت به افسران و سربازان بسیاری نشان میدادكه به اسارت او درآمده بودند.
برای «چه» ساعتهای پایانی زندگیاش در چنگ دشمن فرومایه قطعا بسیار تلخ بوده است; اما هیچ كس بهتر از او آمادگی گذراندن چنان آزمونی را نداشت.
هشتم اكتبر چهگوارا تیر باران شد.جسدش را به هلیكوپتر بستند تا به همه اعلام كنند كه چریك مبارز را دستگیر كردهاند پس از انتقال جسد «چه» به «هیگوئرا» روستایی درشمال بولیوی، تازه همه فهمیدند چه كسی كشته شده است. حكومت وقت از ترس، جسد «چه» را سوزاند و بقایای استخوانش را در مكان نامعلومی خاك كرد. سالها بعد در پی فشار دولت كوبا و شخص فیدل كاسترو، دولت بولیوی استخوانها را در تابوت گذاشت و به كوبا فرستاد تا «چهگوارا» در میان اشك و احترام دفن شود.
#معرفی
#تاریخ
#حماسی
@Roshanfkrane
من صدای آذرافشان درنگاه بابکم
خشم توفان درنگاهِ دادخواه بابکم
جوشنی ازسرخیِ رنگین کمان پوشیده ام
خون خورشیدِ شفق.درقتلگاه بابکم
پاکبازی مهرپرور ازشهیدستان تُرک
تُرکتازی دادگستر ازسپاهِ بابکم
باکم ازبارانِ تیر ودشنه ودشنام نیست
زیرچترعشق ایران درپناهِ بابکم
خون بازوی قلم برچهره ی آزادگی
کاکلی خونین.زگیسویِ سیاه بابکم
چشم اهریمن نمی بیند.گل مهتاب را
دودآهم ابرآتشبالِ آهِ بابکم
جلوه ام ازجلوه ی ناهید.نورافشان تراست
گوهری مهتابگون برشبکلاه بابکم
تابشی ازنورایمان درسپهر خاوران
نوری ازظلمت ستیزان درپگاه بابکم
می پرستم اهتزازِپرچم خورشیدرا
مثل شبدیزازعلمدارانِ راهِ بابکم
« غزل بابک »
#حسن_اسدی"شبدیز"
#شعر
#حماسی
@Roshanfkrane
خشم توفان درنگاهِ دادخواه بابکم
جوشنی ازسرخیِ رنگین کمان پوشیده ام
خون خورشیدِ شفق.درقتلگاه بابکم
پاکبازی مهرپرور ازشهیدستان تُرک
تُرکتازی دادگستر ازسپاهِ بابکم
باکم ازبارانِ تیر ودشنه ودشنام نیست
زیرچترعشق ایران درپناهِ بابکم
خون بازوی قلم برچهره ی آزادگی
کاکلی خونین.زگیسویِ سیاه بابکم
چشم اهریمن نمی بیند.گل مهتاب را
دودآهم ابرآتشبالِ آهِ بابکم
جلوه ام ازجلوه ی ناهید.نورافشان تراست
گوهری مهتابگون برشبکلاه بابکم
تابشی ازنورایمان درسپهر خاوران
نوری ازظلمت ستیزان درپگاه بابکم
می پرستم اهتزازِپرچم خورشیدرا
مثل شبدیزازعلمدارانِ راهِ بابکم
« غزل بابک »
#حسن_اسدی"شبدیز"
#شعر
#حماسی
@Roshanfkrane
Two Steps from Hell
@BIKALAM_NAVA
#دو_قدم_تا_جهنم ، نام یک کمپانی آهنگسازی در آمریکاست که در زمینه موسیقی #تریلر فیلم و در زمینه موسیقی بازی و برنامه های تلویزیونی فعالیت می کند . این گروه توسط Nick Phoenix و Thomas j.Bergersen تاسیس شده و تا کنون برای تریلر فیلم های شوالیه تاریکی برمی خیزد ، تلقین ، چندین نسخه از فیلم هری پاتر و مردان ایکس ، دزدان دریایی کارائیب و … آهنگسازی کرده است . این گروه همچنین موسیقی متن بازی هایی چون Resident Evil 6 ، Mass Effect 2 ، Mass Effect 3 و برنامه های تلویزیونی ای چون Game of Thrones, Sherlock, The Walking Dead و … را نیز در سابقه ی خود ثبت نموده . جالب است بدانید که آهنگ “Heart of Courage” در بازی های یورو ۲۰۱۲ و همچنین المپیک ۲۰۱۲ لندن نیز مورد استفاده قرار گرفته است .
عنوان این ترَک #حماسی "اسب بالدار" است و برگزیدەای از آلبوم آوازی Vanquish میباشد.
2016
@Roshanfkrane
عنوان این ترَک #حماسی "اسب بالدار" است و برگزیدەای از آلبوم آوازی Vanquish میباشد.
2016
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥دانلود فیلم " آپوکالیپتو "
🎬 Apocalypto (2006)
🏅امتیاز : 7.8 از 10
📝 #زیرنویس_فارسی_چسبیده
✂️ #بدون_سانسور
📤 کیفیت : (عالی)
🔹ژانر: #اکشن #ماجراجویی #حماسی
⏰مدت زمان : 138 دقیقه
👔کارگردان : Mel Gibson
🌟ستارگان : Rudy Youngblood, Raoul Trujillo, Mayra Sérbulo, Dalia Hernández, Ian Uriel, Gerardo Taracena
🌍محصول کشور : ایالات متحده آمریکا , انگلستان , مکزیک
🗞درباره فیلم :
یکی از نویسندگان فیلم به نام فرهاد صفینیا، ایرانیالاصل است که در کودکی از ایران مهاجرت کردهاست. کارگردان این فیلم مل گیبسون است. وی در مصاحبهای گفت واژه آپوکالیپتو (ἀποκαλύπτω) به زبان یونانی به معنای آشکار کردن است.
🎞خلاصه داستان:
آپوکالیپتو یا آخرالزمان، زمانی که قلمرو مایا با زوال روبرو میشود، بزرگان تنها راه چاره را ساختن معابد بیشتر و قربانی کردن انسان ها می دانند. «جاگوار پا» مرد جوانی است که برای قربانی شدن برگزیده شده، اما می گریزد و اکنون او باید برای زنده ماندن و نجات خانواده اش بجنگد…
#فیلم_سینمایی
@Roshanfkrane
🎬 Apocalypto (2006)
🏅امتیاز : 7.8 از 10
📝 #زیرنویس_فارسی_چسبیده
✂️ #بدون_سانسور
📤 کیفیت : (عالی)
🔹ژانر: #اکشن #ماجراجویی #حماسی
⏰مدت زمان : 138 دقیقه
👔کارگردان : Mel Gibson
🌟ستارگان : Rudy Youngblood, Raoul Trujillo, Mayra Sérbulo, Dalia Hernández, Ian Uriel, Gerardo Taracena
🌍محصول کشور : ایالات متحده آمریکا , انگلستان , مکزیک
🗞درباره فیلم :
یکی از نویسندگان فیلم به نام فرهاد صفینیا، ایرانیالاصل است که در کودکی از ایران مهاجرت کردهاست. کارگردان این فیلم مل گیبسون است. وی در مصاحبهای گفت واژه آپوکالیپتو (ἀποκαλύπτω) به زبان یونانی به معنای آشکار کردن است.
🎞خلاصه داستان:
آپوکالیپتو یا آخرالزمان، زمانی که قلمرو مایا با زوال روبرو میشود، بزرگان تنها راه چاره را ساختن معابد بیشتر و قربانی کردن انسان ها می دانند. «جاگوار پا» مرد جوانی است که برای قربانی شدن برگزیده شده، اما می گریزد و اکنون او باید برای زنده ماندن و نجات خانواده اش بجنگد…
#فیلم_سینمایی
@Roshanfkrane