دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است...
#صائب_تبریزی
@Roshanfkrane
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است...
#صائب_تبریزی
@Roshanfkrane
.
همه شب من دل خود میخورم از تنهایی
تا خیال تو انیس شب تنهایی کیست؟
#صائب_تبریزی
"شبتون در امنیت و آسایش"
@Roshanfkrane
همه شب من دل خود میخورم از تنهایی
تا خیال تو انیس شب تنهایی کیست؟
#صائب_تبریزی
"شبتون در امنیت و آسایش"
@Roshanfkrane
صبح درخواب عدم بودکه بیدارشدیم
شب سیه مست فنابودکه هشیارشدیم
پای ما نقطه صفت درگرو دامن بود
به تماشای توسرگشته چوپرگارشدیم
#صائب_تبریزی
درود ... صبحتان بخیر💐
در این صبح زیبا
جانتان را
درآسمان عشق پرواز دهید
ریههایتان را
از اکسیژن مهربانی پر کنید
و از موهبت
نامکرر زندگی لذت ببرید 🙏☘
@Roshanfkrane
شب سیه مست فنابودکه هشیارشدیم
پای ما نقطه صفت درگرو دامن بود
به تماشای توسرگشته چوپرگارشدیم
#صائب_تبریزی
درود ... صبحتان بخیر💐
در این صبح زیبا
جانتان را
درآسمان عشق پرواز دهید
ریههایتان را
از اکسیژن مهربانی پر کنید
و از موهبت
نامکرر زندگی لذت ببرید 🙏☘
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#صائب_تبریزی : دیوان اشعار
#غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۷۵
ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن
در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن
از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد
از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن
بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت
ایمنی خواهی، ز اوج اعتبار اندیشه کن
نیست بی زهر پشیمانی حضور این جهان
از رگ خواب فراغت همچو مار اندیشه کن
روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
چون شود لبریز جامت از خمار اندیشه کن
بوی خون می آید از آزار دلهای دونیم
رحم کن بر جان خود، زین ذوالفقار اندیشه کن
گوشه گیری دردسر بسیار دارد در کمین
در محیط پر شر و شور از کنار اندیشه کن
زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را
زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن
فتنه در دنبال دارد اختر دنباله دار
چون برآرد خط، ز خال روی یار اندیشه کن
می توان از نبض پی بردن به احوال درون
مرد دریا نیستی در جویبار اندیشه کن
پشه با شب زنده داری خون مردم می خورد
زینهار از زاهد شب زنده دار اندیشه کن
چون فلک آغاز و انجامی ندارد آرزو
زین محیط بی سر و بن زینهار اندیشه کن
ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار
از گلاب گریه بی اختیار اندیشه کن
این زمین و آسمان گردی و دودی بیش نیست
از دخان صائب بیندیش از غبار اندیشه کن
غزل شماره ۱۵۶ صوتی
@Roshanfkrane
#صائب_تبریزی : دیوان اشعار
#غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۷۵
ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن
در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن
از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد
از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن
بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت
ایمنی خواهی، ز اوج اعتبار اندیشه کن
نیست بی زهر پشیمانی حضور این جهان
از رگ خواب فراغت همچو مار اندیشه کن
روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
چون شود لبریز جامت از خمار اندیشه کن
بوی خون می آید از آزار دلهای دونیم
رحم کن بر جان خود، زین ذوالفقار اندیشه کن
گوشه گیری دردسر بسیار دارد در کمین
در محیط پر شر و شور از کنار اندیشه کن
زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را
زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن
فتنه در دنبال دارد اختر دنباله دار
چون برآرد خط، ز خال روی یار اندیشه کن
می توان از نبض پی بردن به احوال درون
مرد دریا نیستی در جویبار اندیشه کن
پشه با شب زنده داری خون مردم می خورد
زینهار از زاهد شب زنده دار اندیشه کن
چون فلک آغاز و انجامی ندارد آرزو
زین محیط بی سر و بن زینهار اندیشه کن
ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار
از گلاب گریه بی اختیار اندیشه کن
این زمین و آسمان گردی و دودی بیش نیست
از دخان صائب بیندیش از غبار اندیشه کن
غزل شماره ۱۵۶ صوتی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
مخور صائب فریبِ فضل از عمامهی زاهد
که در گنبد ز بیمغزی صدا بسیار میپیچد
#شعر #صائب_تبریزی
@Roshanfkrane
که در گنبد ز بیمغزی صدا بسیار میپیچد
#شعر #صائب_تبریزی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این چنین زیر و زبر نمی ماند مدام
مینشاند چرخ هر کس را به جای خویشتن
#صائب_تبریزی
﮼﮼﮼صبحدوشنبهپرامید
@Roshanfkrane
مینشاند چرخ هر کس را به جای خویشتن
#صائب_تبریزی
﮼﮼﮼صبحدوشنبهپرامید
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران :
خط آزادی بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل می شود اینجا به زنجیرش کنند
#صائب_تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۲
نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند
ساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند
چون شرر از سنگ آسان است بیرون آمدن
وای بر آن کس که از حیرت زمین گیرش کنند
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند
بال اقبال هما را بهر دور انداختن
گر به دست اهل دل افتد پر تیرش کنند
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
هر فقیری کز قناعت چشم و دل سیرش کنند
رحم کن بر خود، زبان شکوه ما را ببند
می شود معزول هر عامل که تقریرش کنند
خط آزادی بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل می شود اینجا به زنجیرش کنند
کشتگان را ز خط تسلیم سر پیچیدن است
گر نگاه کج زبیتابی به شمشیرش کنند
کودکی کز جود بی بهره است در مهد زمین
خون خود را می خورد طفلی چو هم شیرش کنند
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
بال جبریل ار به دست افتد پرتیرش کنند
#فرهنگ #شعر #اندیشه
@Roshanfkrane
خط آزادی بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل می شود اینجا به زنجیرش کنند
#صائب_تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۲
نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند
ساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند
چون شرر از سنگ آسان است بیرون آمدن
وای بر آن کس که از حیرت زمین گیرش کنند
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند
بال اقبال هما را بهر دور انداختن
گر به دست اهل دل افتد پر تیرش کنند
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
هر فقیری کز قناعت چشم و دل سیرش کنند
رحم کن بر خود، زبان شکوه ما را ببند
می شود معزول هر عامل که تقریرش کنند
خط آزادی بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل می شود اینجا به زنجیرش کنند
کشتگان را ز خط تسلیم سر پیچیدن است
گر نگاه کج زبیتابی به شمشیرش کنند
کودکی کز جود بی بهره است در مهد زمین
خون خود را می خورد طفلی چو هم شیرش کنند
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
بال جبریل ار به دست افتد پرتیرش کنند
#فرهنگ #شعر #اندیشه
@Roshanfkrane