#نادر_نادرپور
#خون_و_خاکستر
آن زلزله ای که خانه را لرزاند،
یک شب، همه چیز را دگرگون کرد
چون شعله، جهانِ خفته را سوزاند،
خاکسترِ صبح را پر از خون کرد
او بود که شیشه های رنگین را،
از پنجره های دل، به خاک انداخت
رخسارِ زنان و رنگِ گلها را،
در پشتِ غبارِ کینه، پنهان ساخت
گهواره ی مرگ را بجنبانید،
چون گور، به خوردنِ کسان پرداخت
در زیرِ رواق کهنه ی تاریخ،
بر سنگِ مزارِ شهریاران تاخت
تندیسِ هنرورانِ پیشین را،
بشکست و بهای کارشان نشناخت
آنگاه، ترانه های فتحش را
با شیونِ شومِ باد، موزون کرد
او، راهِ وصالِ عاشقان را بست،
فانوسِ خیالِ شاعران را کشت
رگهای صدای ساز را بگسست،
پیشانیِ جام را به خون آغشت
گنجینه ی روزهای شیرین را،
در خاکِ غمِ گذشته، مدفون کرد
تالارِ بزرگِ خانه، خالی شد،
از پیکره های مرده و زنده
دیگر نه کبوتری که از بامش،
پرواز کند به سوی آینده
در ذهنِ من از گذشته، یادی ماند،
غمناک و گسسته و پراکنده
با خانه و خاطراتِ من، ای دوست،
آن زلزله، کارِ صد شبیخون کرد
ناگاه، به هر طرف که رو کردم،
دیدم همه وحشت است و ویرانی
عزمِ سفرم به پیشواز آمد،
تا پشت کنم بر آن پریشانی
اما، غمِ ترکِ آشیان گفتن،
چشمانِ مرا که جای خورشید است،
همچون افقِ غروب، گلگون کرد
چون روی به سوی غربت آوردم؛
غم، بار دگر، به دیدنم آمد
من، برده ی پیر آسمان بودم،
زنجیرِ بلا به گردنم آمد
من، خانه ی خود به غیر نسپردم،
تقدیر، مرا ز خانه بیرون کرد
اکنون که دیارِ آشنایی را،
چون سایه ی خویش، در قفا دارم
بینم که هنوز و همچنان با او،
در خواب و خیال، ماجرا دارم
این عشقِ کهن که در دلم باقی است،
بنگر که مرا چگونه مجنون کرد
اینجا که منم، کرانه ی نیلی،
از پنجره ی مقابلم پیداست
خورشیدِ برهنه ی سحرگاهش،
همبسترِ آسمانیِ دریاست
گاهی به دلم امید می بخشم،
کان وادیِ سبز آرزو، اینجاست
افسوس که این امیدِ بی حاصل،
اندوهِ مرا هماره افزون کرد
اینجا که منم، بهشتِ جاوید است،
اما چه کنم که خانه ی من نیست
دریای زلالِ لاجوردینش،
آینه ی بیکرانه ی من نیست
تابِ هوس آفرین امواجش،
گهواره ی کودکانه ی من نیست
ماهی که برین کرانه می تابد،
آن نیست که از بلندیِ البرز،
تابید و مرا همیشه افسون کرد
اینجاست که من، جبینِ پیری را،
در آینه ی پیاله می بینم
اوراقِ کتابِ سرگذشتم را،
در ظرفِ پر از زباله می بینم
خود را به گناهِ کشتنِ ایام،
جلادِ هزار ساله می بینم
اما، به کدام کس توانم گفت،
این بازیِ تازه را که گردون کرد
هربار که رو نهم به کاشانه،
در شهرِ غریب و در شبِ دلگیر
هربار که سایه ی سیاهِ من،
در نورِ چراغِ کوچه ای گمنام
بر پشتِ دری به رنگِ تنهایی،
آوارگیِ مرا کند تصویر
با کهنه کلیدِ خویش می گویم،
کای حلقه به گوشِ مانده در زنجیر
اینجا، نه همان سرای دیرین است،
در این درِ بسته، کی کنی تأثیر؟
کاشانه ی نو، کلیدِ نو خواهد،
در قلبِ جوان، اثر ندارد پیر
از پنجه ی سردِ من چه می خواهی؟
سودی ندهد ستیزه با تقدیر
وقتی که خروسِ مرگ می خواند،
دیرست برای در گشودن، دیر
آن زلزله ای که خانه را لرزاند،
گفتن نتوان، که با دلم چون کرد
#شعر
کلیپ این شعر با صدای شاعر در پست بعدی(در یوتیوب)
@Roshanfkrane
#خون_و_خاکستر
آن زلزله ای که خانه را لرزاند،
یک شب، همه چیز را دگرگون کرد
چون شعله، جهانِ خفته را سوزاند،
خاکسترِ صبح را پر از خون کرد
او بود که شیشه های رنگین را،
از پنجره های دل، به خاک انداخت
رخسارِ زنان و رنگِ گلها را،
در پشتِ غبارِ کینه، پنهان ساخت
گهواره ی مرگ را بجنبانید،
چون گور، به خوردنِ کسان پرداخت
در زیرِ رواق کهنه ی تاریخ،
بر سنگِ مزارِ شهریاران تاخت
تندیسِ هنرورانِ پیشین را،
بشکست و بهای کارشان نشناخت
آنگاه، ترانه های فتحش را
با شیونِ شومِ باد، موزون کرد
او، راهِ وصالِ عاشقان را بست،
فانوسِ خیالِ شاعران را کشت
رگهای صدای ساز را بگسست،
پیشانیِ جام را به خون آغشت
گنجینه ی روزهای شیرین را،
در خاکِ غمِ گذشته، مدفون کرد
تالارِ بزرگِ خانه، خالی شد،
از پیکره های مرده و زنده
دیگر نه کبوتری که از بامش،
پرواز کند به سوی آینده
در ذهنِ من از گذشته، یادی ماند،
غمناک و گسسته و پراکنده
با خانه و خاطراتِ من، ای دوست،
آن زلزله، کارِ صد شبیخون کرد
ناگاه، به هر طرف که رو کردم،
دیدم همه وحشت است و ویرانی
عزمِ سفرم به پیشواز آمد،
تا پشت کنم بر آن پریشانی
اما، غمِ ترکِ آشیان گفتن،
چشمانِ مرا که جای خورشید است،
همچون افقِ غروب، گلگون کرد
چون روی به سوی غربت آوردم؛
غم، بار دگر، به دیدنم آمد
من، برده ی پیر آسمان بودم،
زنجیرِ بلا به گردنم آمد
من، خانه ی خود به غیر نسپردم،
تقدیر، مرا ز خانه بیرون کرد
اکنون که دیارِ آشنایی را،
چون سایه ی خویش، در قفا دارم
بینم که هنوز و همچنان با او،
در خواب و خیال، ماجرا دارم
این عشقِ کهن که در دلم باقی است،
بنگر که مرا چگونه مجنون کرد
اینجا که منم، کرانه ی نیلی،
از پنجره ی مقابلم پیداست
خورشیدِ برهنه ی سحرگاهش،
همبسترِ آسمانیِ دریاست
گاهی به دلم امید می بخشم،
کان وادیِ سبز آرزو، اینجاست
افسوس که این امیدِ بی حاصل،
اندوهِ مرا هماره افزون کرد
اینجا که منم، بهشتِ جاوید است،
اما چه کنم که خانه ی من نیست
دریای زلالِ لاجوردینش،
آینه ی بیکرانه ی من نیست
تابِ هوس آفرین امواجش،
گهواره ی کودکانه ی من نیست
ماهی که برین کرانه می تابد،
آن نیست که از بلندیِ البرز،
تابید و مرا همیشه افسون کرد
اینجاست که من، جبینِ پیری را،
در آینه ی پیاله می بینم
اوراقِ کتابِ سرگذشتم را،
در ظرفِ پر از زباله می بینم
خود را به گناهِ کشتنِ ایام،
جلادِ هزار ساله می بینم
اما، به کدام کس توانم گفت،
این بازیِ تازه را که گردون کرد
هربار که رو نهم به کاشانه،
در شهرِ غریب و در شبِ دلگیر
هربار که سایه ی سیاهِ من،
در نورِ چراغِ کوچه ای گمنام
بر پشتِ دری به رنگِ تنهایی،
آوارگیِ مرا کند تصویر
با کهنه کلیدِ خویش می گویم،
کای حلقه به گوشِ مانده در زنجیر
اینجا، نه همان سرای دیرین است،
در این درِ بسته، کی کنی تأثیر؟
کاشانه ی نو، کلیدِ نو خواهد،
در قلبِ جوان، اثر ندارد پیر
از پنجه ی سردِ من چه می خواهی؟
سودی ندهد ستیزه با تقدیر
وقتی که خروسِ مرگ می خواند،
دیرست برای در گشودن، دیر
آن زلزله ای که خانه را لرزاند،
گفتن نتوان، که با دلم چون کرد
#شعر
کلیپ این شعر با صدای شاعر در پست بعدی(در یوتیوب)
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 #شعر خوانی #نادر_نادرپور
#شعر حماسی «خطبهِ زمستانی» و «زیر آسمان باختر»
شعرهایی که گویای اوضاع کنونی ایران است..!!
یادش گرامی🌺
#شعر
@Roshanfkrane
#شعر حماسی «خطبهِ زمستانی» و «زیر آسمان باختر»
شعرهایی که گویای اوضاع کنونی ایران است..!!
یادش گرامی🌺
#شعر
@Roshanfkrane
🕊
زنی چراغ به دست از سپیده دم آمد
زنی که موی بلندش در آستان طلوع
غبار روشنی ِسرخ شامگاهان داشت،
بر آستانه نشست:
ز پشت مردمکش آفتاب را دیدم
که از درخت فراتر رفت
به روی گونه ی گلرنگ صبح پنجه کشید،
نگاه روشن زن
خراش پنجه ی خورشید را نشانم داد...
زمان، زمان عزیمت بود
زنی چراغ به دست از حصار شب می رفت
مرا، اشاره کنان، از قفای خود می برد
زنی که موی بلندش در آستان غروب
شکوه روشنی صبحگاهان داشت
زنی که آینه ای در نگاه، پنهان داشت...
#نادر_نادرپور
#شعر
@Roshanfkrane
زنی چراغ به دست از سپیده دم آمد
زنی که موی بلندش در آستان طلوع
غبار روشنی ِسرخ شامگاهان داشت،
بر آستانه نشست:
ز پشت مردمکش آفتاب را دیدم
که از درخت فراتر رفت
به روی گونه ی گلرنگ صبح پنجه کشید،
نگاه روشن زن
خراش پنجه ی خورشید را نشانم داد...
زمان، زمان عزیمت بود
زنی چراغ به دست از حصار شب می رفت
مرا، اشاره کنان، از قفای خود می برد
زنی که موی بلندش در آستان غروب
شکوه روشنی صبحگاهان داشت
زنی که آینه ای در نگاه، پنهان داشت...
#نادر_نادرپور
#شعر
@Roshanfkrane
Gole_mina
امیدنعمتی-بازگشت
🔘 بازگشت
🔘 اجرا : #امید_نعمتی
🔘 شعر : #نادر_نادرپور
بسویت بازخواهم گشت
توراگم کرده بودم من
تورادرخوابهای کودکی گم کرده بودم من
به سویت بازخواهم گشت
توراباردگرجستم
توراجستم میان خواب وبیداری
ای خورشیدبه سویت بازخواهم گشت......
🔘 اجرا : #امید_نعمتی
🔘 شعر : #نادر_نادرپور
بسویت بازخواهم گشت
توراگم کرده بودم من
تورادرخوابهای کودکی گم کرده بودم من
به سویت بازخواهم گشت
توراباردگرجستم
توراجستم میان خواب وبیداری
ای خورشیدبه سویت بازخواهم گشت......
ای کاش در سیاهی آن شب که با تو رفت
از بوی گیسوان تو
می مردم
کاش آن شب از کرانه ی آغوشت
یکسر به بیکرانی پرتاب می شدم
#نادر_نادرپور
شبتان بهشت.......
@Roshanfkrane
از بوی گیسوان تو
می مردم
کاش آن شب از کرانه ی آغوشت
یکسر به بیکرانی پرتاب می شدم
#نادر_نادرپور
شبتان بهشت.......
@Roshanfkrane
امشب دلم گرفته تر از ابر است
چشمم در آرزوی چراغی نیست
دانم که در چنین شب نافرجام
کس را از آن که رفته، سراغی نیست
در این اطاق کوچک دربسته
می افشرم به سینه خیالش را
بیهوده در دلی که پشیمان است
می پرورم امید وصالش را ...
✍🏻: #نادر_نادرپور
@Roshanfkrane
چشمم در آرزوی چراغی نیست
دانم که در چنین شب نافرجام
کس را از آن که رفته، سراغی نیست
در این اطاق کوچک دربسته
می افشرم به سینه خیالش را
بیهوده در دلی که پشیمان است
می پرورم امید وصالش را ...
✍🏻: #نادر_نادرپور
@Roshanfkrane
ای که در خلوت من
بوی تو پیچیده هنوز
یاد شیرین تو
تا مرگ همآغوشم باد...
#نادر_نادرپور
شبتان بهشت ، نيك انديشان همراه....
💟@Roshanfkrane
ای که در خلوت من
بوی تو پیچیده هنوز
یاد شیرین تو
تا مرگ همآغوشم باد...
#نادر_نادرپور
شبتان بهشت ، نيك انديشان همراه....
💟@Roshanfkrane
✋ سلام و روزتان بهخیر
👈 و اینها همهنکاتیاستکه بهتراست درباره امروز ۲۹بهمن ۱۳۹۹خورشیدی بدانید؛
🌨 در #غرب کشور، از جنوب آذربایجان تا شمال خوزستان و چهارمحال بختیاری؛ و بخشهاییاز البرز، تهران، مرکزی و همدان؛ #باران و بعید نیست برف ببارد.
👈 هواشناسی برای این دوسهروز پیشرو، هشدار داده هوا بدجوری سرد میشود و رودخانه طغیانی میشود و شاید در کوهستانها بهمن بغلتد و پروازها تاخیر داشتهباشد.
▪️#رهبرانقلاب، بهشیوه ویدیویی و بهمناسب سالگرد اعتراضهای ۲۹بهمن ۵۶ در تبریز، برای گروهیاز مردم آذربایجان سخنرانی خواهند کرد.
▪️هیاتدولت جلسه دارد و شاید در این جلسه حرفها و وعدههایی درباره #گرانی فزآینده در بازار مواد خوراکی بشنویم؛ احتمالا وزیر دادگستری حرفهایی درباره وضع #بهنام_محجوبی بزند یا وزیر اطلاعات به بیانیه دیروز ستادکل نیروهای مسلح درباره ترور آقای#فخریزاده پاسخ بدهد.
▪️در مجلس کمیسیون تلفیق بودجه، به بررسی جزییات لایحه اصلاحی بودجه میپردازد- کلیات این لایحه دیروز در صحن علنی تصویب شد.
▪️از بیمارستان لقمان تهران حتما خبرهایی خواهیم شنید از اوضاع زندانی سیاسی، بهنام #محجوبی، که در این بیمارستان در کما است.
▪️سومین دور #یارانه ۱۰۰ تا ۱۲۰هزارتومانی برای کمک به معیشت دهکهای کمدرآمد امشب واریز میشود.
▪️دولت میگوید #عیدی بازنشستگان صندوق بازنشستگان کشوری امروز پرداخت میشود.
▪️در تهران #سعید_جلیلی، عضو مجمعتشخیص مصلحت، در هفتمین دوره همایشی سالانهای که «اقتصاد مقاومتی» نام دارد درباره تجارت منطقهای حرف میزند.
⚽️ در دومینشب از دور یکهشتم پایانی لیگقهرمان #فوتبالاروپا، شبکه سه ساعت ۲۳:۳۰، بازی پورتو با ستاره ایرانیاش مهدی #طارمی و یوونتوس را پخش میکند.
📌امروز در تقویم:
▪️۱۷سال از ترکیدن #قطار_نیشابور در ایستگاه خیام در ۱۷کیلومتری نیشابور که بزرگترین حادثه ریلی ایران است، میگذرد: با نزدیک به ۳۰۰کشته و ۴۶۰ زخمی که بیشترشان برای تماشای تصادف دو قطار باری جمع شده بودند.
👈 شدت انفجار که هیچگاه مقامهای رسمی علت آن را اعلام نکردند، برابر با ترکیدن ۱۸۰تن تیانتی بود و سبب شد خانههای چندروستای اطراف حادثه هم خسارت ببینند.
▪️برابراستبا چهلوششمین سالگرد تیرباران #خسروگلسرخی و #کرامتدانشیان در دوران پهلوی.
👈گلسرخی، شاعر و نویسنده بود و دانشیان فیلمساز اخراجی دانشکده تلویزیون. هردو چپگرا و هوادار چریکفداییها.
👈 گلسرخی و دانشیان به اتهام «برنامهریزی برای گروگانگرفتن ولیعهد پهلوی در ازای آزادی زندانیان سیاسی» اعدام شدند.
👈 گلسرخی با دفاعیهاش از مارکسیسم در دادگاه علنی و دانشیان با سرودن ترانه «بهاران خجسته باد» شناخته میشود.
▪️#شهرام_ناظری، خواننده مشهور است که از شاگردان محمدرضا شجریان بهشمار میرود، هفتادویکساله میشود.
👈از مهمترین کارهایاش میتوان به همکاری در مجموعه «چاووش» در روزهای انقلاب و آلبوم «گلصدبرگ» اشاره کرد.
▪️مصادفاستبا سالمرگ #امیرتیمور_لنگ، بنیانگذار و جهانگشای مشهور سلسله تیموریان ترکستان که در فاصله سالهای ۷۷۱ تا ۸۰۷ هجری قمری، در سهدوره حمله وسیع، آسیای غربی و مرکزی را تسخیر کرد: از ایران و هند تا مسکو و شامات، عثمانی و بغداد.
▪️مصادفاستبا یازدهمین سالمرگ #نادر_نادرپور؛ شاعر نوگرای دهه ۳۰و ۴۰ و ۵۰ خورشیدی و از بانیان کانوننویسندگانایران.
👈شاید شناختهشدهترین شعر او شعر #انگور است: «کجا شهد است این آبی که در هر دانه شیرین انگور است؟/ کجا شهد است؟ این اشک/ اشک باغبان پیر و رنجور است...»
▪️مصادف است با سیوپنجمین سالمرگ #کریشنامورتی، سخنور و نویسنده مشهور هندی.
👈 در تمام سالهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، سرکوب و سانسور سخن، کتابهای کریشنامورتی را که بر محور عرفان و مراقبه فکری شخصی نوشته شده بود، به متاعی جذاب در بازار ایران بدل کرد.
#خبر
@Roshanfkrane
👈 و اینها همهنکاتیاستکه بهتراست درباره امروز ۲۹بهمن ۱۳۹۹خورشیدی بدانید؛
🌨 در #غرب کشور، از جنوب آذربایجان تا شمال خوزستان و چهارمحال بختیاری؛ و بخشهاییاز البرز، تهران، مرکزی و همدان؛ #باران و بعید نیست برف ببارد.
👈 هواشناسی برای این دوسهروز پیشرو، هشدار داده هوا بدجوری سرد میشود و رودخانه طغیانی میشود و شاید در کوهستانها بهمن بغلتد و پروازها تاخیر داشتهباشد.
▪️#رهبرانقلاب، بهشیوه ویدیویی و بهمناسب سالگرد اعتراضهای ۲۹بهمن ۵۶ در تبریز، برای گروهیاز مردم آذربایجان سخنرانی خواهند کرد.
▪️هیاتدولت جلسه دارد و شاید در این جلسه حرفها و وعدههایی درباره #گرانی فزآینده در بازار مواد خوراکی بشنویم؛ احتمالا وزیر دادگستری حرفهایی درباره وضع #بهنام_محجوبی بزند یا وزیر اطلاعات به بیانیه دیروز ستادکل نیروهای مسلح درباره ترور آقای#فخریزاده پاسخ بدهد.
▪️در مجلس کمیسیون تلفیق بودجه، به بررسی جزییات لایحه اصلاحی بودجه میپردازد- کلیات این لایحه دیروز در صحن علنی تصویب شد.
▪️از بیمارستان لقمان تهران حتما خبرهایی خواهیم شنید از اوضاع زندانی سیاسی، بهنام #محجوبی، که در این بیمارستان در کما است.
▪️سومین دور #یارانه ۱۰۰ تا ۱۲۰هزارتومانی برای کمک به معیشت دهکهای کمدرآمد امشب واریز میشود.
▪️دولت میگوید #عیدی بازنشستگان صندوق بازنشستگان کشوری امروز پرداخت میشود.
▪️در تهران #سعید_جلیلی، عضو مجمعتشخیص مصلحت، در هفتمین دوره همایشی سالانهای که «اقتصاد مقاومتی» نام دارد درباره تجارت منطقهای حرف میزند.
⚽️ در دومینشب از دور یکهشتم پایانی لیگقهرمان #فوتبالاروپا، شبکه سه ساعت ۲۳:۳۰، بازی پورتو با ستاره ایرانیاش مهدی #طارمی و یوونتوس را پخش میکند.
📌امروز در تقویم:
▪️۱۷سال از ترکیدن #قطار_نیشابور در ایستگاه خیام در ۱۷کیلومتری نیشابور که بزرگترین حادثه ریلی ایران است، میگذرد: با نزدیک به ۳۰۰کشته و ۴۶۰ زخمی که بیشترشان برای تماشای تصادف دو قطار باری جمع شده بودند.
👈 شدت انفجار که هیچگاه مقامهای رسمی علت آن را اعلام نکردند، برابر با ترکیدن ۱۸۰تن تیانتی بود و سبب شد خانههای چندروستای اطراف حادثه هم خسارت ببینند.
▪️برابراستبا چهلوششمین سالگرد تیرباران #خسروگلسرخی و #کرامتدانشیان در دوران پهلوی.
👈گلسرخی، شاعر و نویسنده بود و دانشیان فیلمساز اخراجی دانشکده تلویزیون. هردو چپگرا و هوادار چریکفداییها.
👈 گلسرخی و دانشیان به اتهام «برنامهریزی برای گروگانگرفتن ولیعهد پهلوی در ازای آزادی زندانیان سیاسی» اعدام شدند.
👈 گلسرخی با دفاعیهاش از مارکسیسم در دادگاه علنی و دانشیان با سرودن ترانه «بهاران خجسته باد» شناخته میشود.
▪️#شهرام_ناظری، خواننده مشهور است که از شاگردان محمدرضا شجریان بهشمار میرود، هفتادویکساله میشود.
👈از مهمترین کارهایاش میتوان به همکاری در مجموعه «چاووش» در روزهای انقلاب و آلبوم «گلصدبرگ» اشاره کرد.
▪️مصادفاستبا سالمرگ #امیرتیمور_لنگ، بنیانگذار و جهانگشای مشهور سلسله تیموریان ترکستان که در فاصله سالهای ۷۷۱ تا ۸۰۷ هجری قمری، در سهدوره حمله وسیع، آسیای غربی و مرکزی را تسخیر کرد: از ایران و هند تا مسکو و شامات، عثمانی و بغداد.
▪️مصادفاستبا یازدهمین سالمرگ #نادر_نادرپور؛ شاعر نوگرای دهه ۳۰و ۴۰ و ۵۰ خورشیدی و از بانیان کانوننویسندگانایران.
👈شاید شناختهشدهترین شعر او شعر #انگور است: «کجا شهد است این آبی که در هر دانه شیرین انگور است؟/ کجا شهد است؟ این اشک/ اشک باغبان پیر و رنجور است...»
▪️مصادف است با سیوپنجمین سالمرگ #کریشنامورتی، سخنور و نویسنده مشهور هندی.
👈 در تمام سالهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، سرکوب و سانسور سخن، کتابهای کریشنامورتی را که بر محور عرفان و مراقبه فکری شخصی نوشته شده بود، به متاعی جذاب در بازار ایران بدل کرد.
#خبر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
در مرگِ عاشقانهی نيلوفرانِ صبح
در رقصِ صوفيانهی اشباح و سايهها
در گیسوان نرم و پریشان بادها
در بامدادها
در سرزمین
گمشدهای بی نشان و نام
در شعلهی شراب
در گریههای مست
درنوشخند روز
در زهرخند جام
رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهره ی خندان زندگی
#نادر_نادرپور
کانال روشنفکران
@Roshanfkrane
در مرگِ عاشقانهی نيلوفرانِ صبح
در رقصِ صوفيانهی اشباح و سايهها
در گیسوان نرم و پریشان بادها
در بامدادها
در سرزمین
گمشدهای بی نشان و نام
در شعلهی شراب
در گریههای مست
درنوشخند روز
در زهرخند جام
رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهره ی خندان زندگی
#نادر_نادرپور
کانال روشنفکران
@Roshanfkrane