روشنفکران
81.8K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#شغل شما چیست!!؟

من دکتر «س. ص» متخصص #اطفال هستم.

سال ها قبل، چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم؛

کنار بانک دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.

دیدم مقداری هم سکه #دوریالی در بساطش ریخته.
آن زمان تلفن های عمومی با #سکه های دو ریالی کار می کرد.

جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها #صلواتی است!
گفتم: یعنی چه؟

گفت: برای سلامتی خودت «صلوات» بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.

(دو ریالی «صلواتی» موجود است)

باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی داد

گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم.

مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص زدن، دیدم این دستفروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد

در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم ی یک مریض #مجانی نیز نپذیرفتم.

احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده تومان به طرف او گرفتم.
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.
من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم.

به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا! #شغل شما چیست؟ گفتم: #پزشکم.

گفت: آقای دکتر!
شب های #جمعه درِ مطب را باز کن
و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر #ثواب دارد!

صورتش را بوسیدم و خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.

دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟

از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛

«شبهای جمعه مریض صلواتی می پذیریم.»

دوستان و آشنایان طعنه ام زدند
اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت #سعدی:

«گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش...»

راستى یك سوال:
« #شغل شما چیه؟»
برای بخشنده بودن، پول مهم نیست باید ببینیم چی داریم؟

گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک می تونیم بزرگترین بخشنده باشیم.

«خدا» را فقط با #خم_وراست_شدن و امتداد #والضالین نمی توان شناخت.

«من» و «دنیا»، همدیگر را رنگ می کنیم
«من» با مداد #سیاه، «دنیا» با مداد #سفید
#من»، روزهاي او را.
#او» موهاي مرا.

راستی #شغل شما چیست؟
چه کاری در راه خدا می توانید انجام بدهید؟

دریغ نکنید.....!
#مهربانی
#انگیزشی
@Roshanfkrane