به یاد داشته باش :
میزان انسانیت یک فرد از نحوه برخورد او با دیگرانی که برای وی هیچ کاری نکرده اند، مشخص می شود ...!
#آن_لندرز
@Roshanfkrane
میزان انسانیت یک فرد از نحوه برخورد او با دیگرانی که برای وی هیچ کاری نکرده اند، مشخص می شود ...!
#آن_لندرز
@Roshanfkrane
آن روزها رفتند
آن روزهای خیرگی در رازهای جسم
آن روزهای آشنایی های محتاطانه با زیبایی رگهای آبی رنگ
دستی که با یک گل
از پشت دیواری صدا می زد
یک دست دیگر را
و لکه های کوچک جوهر ، بر این دست مشوش ،
مضطرب ، ترسان
و عشق ،
که در سلامی شرم آگین خویشتن را بازگو می کرد
در ظهر های گرم دود آلود
ما عشق مان را در غبار کوچه می خواندیم
ما به زبان سادهٔ گلهای قاصد آشنا بودیم
ما قلبهامان را به باغ مهربانی های معصومانه می بردیم
و به درختان قرض می دادیم
و توپ با پیغام های بوسه در دستان ما می گشت
و عشق بود ،آن حس مغشوشی که در تاریکی هشتی
ناگاه
محصورمان می کرد
و جذبمان می کرد، در انبوه سوزان نفس ها و تپش ها و تبسم های دزدانه
آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید، پوسیدند
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
در ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت
و دختری که گونه هایش را
با برگ های شمعدانی رنگ می زد، آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست
بخشی از شعر بلند #آن_روزها
دفتر شعر: #تولدی_دیگر
#فروغ_فرخزاد
@Roshanfkrane
آن روزهای خیرگی در رازهای جسم
آن روزهای آشنایی های محتاطانه با زیبایی رگهای آبی رنگ
دستی که با یک گل
از پشت دیواری صدا می زد
یک دست دیگر را
و لکه های کوچک جوهر ، بر این دست مشوش ،
مضطرب ، ترسان
و عشق ،
که در سلامی شرم آگین خویشتن را بازگو می کرد
در ظهر های گرم دود آلود
ما عشق مان را در غبار کوچه می خواندیم
ما به زبان سادهٔ گلهای قاصد آشنا بودیم
ما قلبهامان را به باغ مهربانی های معصومانه می بردیم
و به درختان قرض می دادیم
و توپ با پیغام های بوسه در دستان ما می گشت
و عشق بود ،آن حس مغشوشی که در تاریکی هشتی
ناگاه
محصورمان می کرد
و جذبمان می کرد، در انبوه سوزان نفس ها و تپش ها و تبسم های دزدانه
آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید، پوسیدند
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
در ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت
و دختری که گونه هایش را
با برگ های شمعدانی رنگ می زد، آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست
بخشی از شعر بلند #آن_روزها
دفتر شعر: #تولدی_دیگر
#فروغ_فرخزاد
@Roshanfkrane
#دزیره
کتاب دزیره یکی از ده رمان برتر دنیاست که به فارسی هم ترجمه شده است.
اوژنی دزیره کلاری (Désirée Clary) (۱۷۷۷ - ۱۸۶۰) یکی از ملکههای سوئد و نروژ بود. دزیره در ابتدا معشوقهی ناپلئون بود.
اما ناپلئون با شخصی دیگر و دزیره با یکی از قدرتمندان جمهوری "ژان باپتیست برنادوت" ازدواج میکند و سرانجام ملکهی سوئد میشود.
دزیره داستان سالها بعد از جمهوری، زندگی شخصی خود،به قدرت رسیدن ناپلئون و اتفاقات سیاسی و اجتماعی را که در این دوران اتفاق میافتد بهصورت خاطرات شخصی در دفترچهی خاطراتش مینویسد و کتاب از زبان دزیره و از دفترچهی خاطرات وی نوشته شده است.
#دزیره
#آن_ماری_سلینکو
#مطالعه
⬇️ @Roshanfkrane
کتاب دزیره یکی از ده رمان برتر دنیاست که به فارسی هم ترجمه شده است.
اوژنی دزیره کلاری (Désirée Clary) (۱۷۷۷ - ۱۸۶۰) یکی از ملکههای سوئد و نروژ بود. دزیره در ابتدا معشوقهی ناپلئون بود.
اما ناپلئون با شخصی دیگر و دزیره با یکی از قدرتمندان جمهوری "ژان باپتیست برنادوت" ازدواج میکند و سرانجام ملکهی سوئد میشود.
دزیره داستان سالها بعد از جمهوری، زندگی شخصی خود،به قدرت رسیدن ناپلئون و اتفاقات سیاسی و اجتماعی را که در این دوران اتفاق میافتد بهصورت خاطرات شخصی در دفترچهی خاطراتش مینویسد و کتاب از زبان دزیره و از دفترچهی خاطرات وی نوشته شده است.
#دزیره
#آن_ماری_سلینکو
#مطالعه
⬇️ @Roshanfkrane