عشق مروارید سیاه است،
کمیابترین جواهر دنیا؛
جان بیصاحب آدم را میسوزاند و کُنده میکند، خاکسترش را به دست باد میسپارد.
#خانه_ادریسیها
#غزاله_علیزاده
نشر #توس
▪ پی نوشت : در ميان رمانهای منتشر شده پس از انقلاب، رمان خانهی ادريسیها از جايگاه ويژهای برخوردار است. خانهی ادريسیها در زمرهی ادبيات داستانی جدی اين سرزمين قرار میگيرد. همچون آثار گلشيری، بزرگ علوی، چوبك، هدايت، آلاحمد و چند نفر ديگر كه داستاننويسی برای ايشان امری جدی بود نه تفننی.
در اين كتاب مرحوم عليزاده از تمام تكنيكهای داستان نويسی در حد و اندازههای داستاننويسی ايران و توان خود به خوبی استفاده كرده است. زبان روايت داستان، خام نيست. شخصيت پردازیها به خوبی انجام شده است. مكان وقوع داستان به هوشمندی انتخاب شده و در آخر خواننده، اگر خوانندهای دانا و آگاه باشد، از خواندن چنين رمان خوبی لذت خواهد برد.
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
کمیابترین جواهر دنیا؛
جان بیصاحب آدم را میسوزاند و کُنده میکند، خاکسترش را به دست باد میسپارد.
#خانه_ادریسیها
#غزاله_علیزاده
نشر #توس
▪ پی نوشت : در ميان رمانهای منتشر شده پس از انقلاب، رمان خانهی ادريسیها از جايگاه ويژهای برخوردار است. خانهی ادريسیها در زمرهی ادبيات داستانی جدی اين سرزمين قرار میگيرد. همچون آثار گلشيری، بزرگ علوی، چوبك، هدايت، آلاحمد و چند نفر ديگر كه داستاننويسی برای ايشان امری جدی بود نه تفننی.
در اين كتاب مرحوم عليزاده از تمام تكنيكهای داستان نويسی در حد و اندازههای داستاننويسی ايران و توان خود به خوبی استفاده كرده است. زبان روايت داستان، خام نيست. شخصيت پردازیها به خوبی انجام شده است. مكان وقوع داستان به هوشمندی انتخاب شده و در آخر خواننده، اگر خوانندهای دانا و آگاه باشد، از خواندن چنين رمان خوبی لذت خواهد برد.
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
دوازده، سیزده ساله بودم، دنیا را نمیشناختم.
کی دنیا را میشناسد؟!
این توده بیشکل مدام در حال تغیر را که دور خودش میپیچد و از یک تاریکی میرود به طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا میبافیم، فکر میکنیم میشود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایه حیرتانگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمانخواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رویا، حیرت میکنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانه عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژههای مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفتهای داشت.
#غزاله_علیزاده
@Roshanfkrane
کی دنیا را میشناسد؟!
این توده بیشکل مدام در حال تغیر را که دور خودش میپیچد و از یک تاریکی میرود به طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا میبافیم، فکر میکنیم میشود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایه حیرتانگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمانخواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رویا، حیرت میکنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانه عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژههای مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفتهای داشت.
#غزاله_علیزاده
@Roshanfkrane
🥀
غزاله_علیزاده در سال ۱۳۲۷ در مشهد به دنیا آمد دختری باهوش و درونگرا بود او اولین داستانش را در سن ۱۴ سالگی نوشت که ۶۰ صفحه بود مادرش آن را برای چاپ به نشریه ایی فرستاد و دست اندرکاران نشریه پس از خواندن داستان در ابتدا باورشان نمی شد ان را یک دختر ۱۴ ساله نوشته باشد سپس چند داستان دیگر هم از وی به همین ترتیب در برخی نشریات چاپ شد اما نخستین کتابش بنام «بعد از تابستان» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد و بعد هم کتابهای چون سفر ناگذشتنی ، دو منظره ، شبهای تهران و در سال ۱۳۷۰ شاهکارش خانه ادریسی ها را در دو حلد منتشر کرد و بعد هم چهار راه و کابوس زوال از وی منتشر شد این نویسنده عمر کوتاهی داشت غزاله علیزاده پس از مبتلا شدن به بیماری سرطان مانند آهوی بود که گرفتار دام شده اما طاقت اسارت هم در او نیست #غزاله_علیزاده پس از نوشتن یک یادداشت کوتاه روح خود را برای همیشه به جنگلهای مازندران سپرد ...
#مناسبت
@Roshanfkrane
غزاله_علیزاده در سال ۱۳۲۷ در مشهد به دنیا آمد دختری باهوش و درونگرا بود او اولین داستانش را در سن ۱۴ سالگی نوشت که ۶۰ صفحه بود مادرش آن را برای چاپ به نشریه ایی فرستاد و دست اندرکاران نشریه پس از خواندن داستان در ابتدا باورشان نمی شد ان را یک دختر ۱۴ ساله نوشته باشد سپس چند داستان دیگر هم از وی به همین ترتیب در برخی نشریات چاپ شد اما نخستین کتابش بنام «بعد از تابستان» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد و بعد هم کتابهای چون سفر ناگذشتنی ، دو منظره ، شبهای تهران و در سال ۱۳۷۰ شاهکارش خانه ادریسی ها را در دو حلد منتشر کرد و بعد هم چهار راه و کابوس زوال از وی منتشر شد این نویسنده عمر کوتاهی داشت غزاله علیزاده پس از مبتلا شدن به بیماری سرطان مانند آهوی بود که گرفتار دام شده اما طاقت اسارت هم در او نیست #غزاله_علیزاده پس از نوشتن یک یادداشت کوتاه روح خود را برای همیشه به جنگلهای مازندران سپرد ...
#مناسبت
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
.
بگو از کجا میآیی؟ چرا به هیچکس شبیه نیستی؟ چرا به همه شبیهی؟ تو را همهجا میبینم: در قطرههای باران، بین غنچههای گل سرخ، سیبی که از شاخه میافتد، انگار در منی. حتّی برایت گریه کردهام، چون که تنهایی، کودکی و مثل ستارهی زهره، جرقّههای یخزده داری!
📒 خانهی ادریسیها
#غزاله_علیزاده
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane
بگو از کجا میآیی؟ چرا به هیچکس شبیه نیستی؟ چرا به همه شبیهی؟ تو را همهجا میبینم: در قطرههای باران، بین غنچههای گل سرخ، سیبی که از شاخه میافتد، انگار در منی. حتّی برایت گریه کردهام، چون که تنهایی، کودکی و مثل ستارهی زهره، جرقّههای یخزده داری!
📒 خانهی ادریسیها
#غزاله_علیزاده
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane