This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زلال لاجوردین سحرگاهی
پیش از آنی که شوند از خواب خوش بیدار
مرغ یا ماهی
من در ایوان سرای خویشتن
تشنه کامی خسته را مانم درست:
جان به در برده ز صحراهای وهمآلود خواب
تن برون آورده از چنگ هیولاهای شب
دور مانده قرنها و قرنها از افتاب
◽️
پیش چشمم آسمان: دریای گوهربار
از شراب زندگیبخشندهای سرشار
◽️
دستها را میگشایم،
میگشایم بیشتر
آسمان را، چون قدح،
در دست میگیرم
وآن زلال ناب را سر میکشم،
سر میکشم،
تا قطرهی آخر...
میشوم از روشنی سیراب.
◽️
نور، اینک نور، در رگهای من جاری است
آه اگر فریادم از این خانه تا کوی و گذر میرفت
بانگ بر میداشتم:
ای خفتگان، هنگام بیداری است!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
@Roshanfkrane
پیش از آنی که شوند از خواب خوش بیدار
مرغ یا ماهی
من در ایوان سرای خویشتن
تشنه کامی خسته را مانم درست:
جان به در برده ز صحراهای وهمآلود خواب
تن برون آورده از چنگ هیولاهای شب
دور مانده قرنها و قرنها از افتاب
◽️
پیش چشمم آسمان: دریای گوهربار
از شراب زندگیبخشندهای سرشار
◽️
دستها را میگشایم،
میگشایم بیشتر
آسمان را، چون قدح،
در دست میگیرم
وآن زلال ناب را سر میکشم،
سر میکشم،
تا قطرهی آخر...
میشوم از روشنی سیراب.
◽️
نور، اینک نور، در رگهای من جاری است
آه اگر فریادم از این خانه تا کوی و گذر میرفت
بانگ بر میداشتم:
ای خفتگان، هنگام بیداری است!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #از_خاموشی
@Roshanfkrane