#پاراماهانسا_یوگاناندا در کتاب انسان در جستجوی جاودانگی، چه حقیقت بزرگی را درباره رویا بودن این دنیا و رویا بودن مرگ بیان می کند. بسیار شادی آور
بيرون آمدن از کابوس رنج
تصور کنید شما خواب می بینید که در حال دویدن در خیابان هستید و کسی شما را تعقیب می کند. ناگهان تیری به شما اصابت می کند و شما با خود می گویید: "چه وحشتناک. من دارم می میرم! متأسفم که دارم این دنیا را ترک می کنم". بعد خود را مرده می بینید. عده ای شما را تشییع کرده و سپس به خاک می سپارند. ولی ناگهان از خواب بیدار می شوید و می بینید همه چیز فقط یک رؤیا بوده است، شما زنده هستید.
این همان چیزی است که به هنگام مرگ اتفاق می افتد. این واقعیت را من در یک حالت شهودی مشاهده کردم. خداوند به من نشان داد آنهایی که در جنگ اسپانیا کشته شدند فقط کابوس وحشتناکی دیدند. به مجرد این که هوشیاری آنها از بدن برداشته می شود، آنها مثل این که از کابوسی که دیده اند، بیدار می شوند و خشنود هستند که از آن خواب وحشتناک بیرون آمده اند.
تجارب زندگی ما همه جزیی از یک رؤیا هستند. انسان خودش کابوس جنگ را خلق کرده ولی پس از این که قربانیان آن، از جسم های خود بیرون انداخته می شوند، متوجه می گردند که این صرفا کابوس وحشتناکی بوده که حال به پایان رسیده است. آنها می بینند که نمرده اند. و این حقیقت متافیزیکی بزرگی است.
اگر بدانید که در حال دیدن رؤيا هستید، از تجارب بدی که در این رؤيا می بینید، ناراحت نمیشوید. ولی اگر خود را با رؤیا یکی کنید، و در آن رؤیا کسی شما را با تبر بزند و بکشد، این مرگ رؤیایی، تا زمانی که شما از خواب بیدار شوید و متوجه گردید که همه ی آن چیزها غیر واقعی و کابوس بوده است، حقیقی و تجربه ای تلخ به نظر می رسد. پس مرگ، پایان زندگی نیست، بلکه رها کردن هوشیاری از زندان تن است. این رهایی همراه با حس آزادی زیادی است. ما هرگز نباید مرگ را جستجو کنیم، بلکه باید از طریق تفکر و تعمق و ارتباط با خداوند، هوشیاری مان را آماده سازیم، تا وقتی در موعد مقرر، مرگ به سراغمان آمد، بتوانیم به آن به صورت یک رؤیا و نه بیشتر، نگاه کنیم. من هر موقع اراده کنم، می توانم ماهیت رؤیاگونه ی مرگ و زندگی را به چشم ببینم به همین جهت اهمیت کمی به این جسم میدهم.
خود را با رویا یکی نکنید. از رویا نترسید بلکه رویا خود را بسازید و فقط ناظر آن باشید نه درگیرش
@Roshanfkrane
بيرون آمدن از کابوس رنج
تصور کنید شما خواب می بینید که در حال دویدن در خیابان هستید و کسی شما را تعقیب می کند. ناگهان تیری به شما اصابت می کند و شما با خود می گویید: "چه وحشتناک. من دارم می میرم! متأسفم که دارم این دنیا را ترک می کنم". بعد خود را مرده می بینید. عده ای شما را تشییع کرده و سپس به خاک می سپارند. ولی ناگهان از خواب بیدار می شوید و می بینید همه چیز فقط یک رؤیا بوده است، شما زنده هستید.
این همان چیزی است که به هنگام مرگ اتفاق می افتد. این واقعیت را من در یک حالت شهودی مشاهده کردم. خداوند به من نشان داد آنهایی که در جنگ اسپانیا کشته شدند فقط کابوس وحشتناکی دیدند. به مجرد این که هوشیاری آنها از بدن برداشته می شود، آنها مثل این که از کابوسی که دیده اند، بیدار می شوند و خشنود هستند که از آن خواب وحشتناک بیرون آمده اند.
تجارب زندگی ما همه جزیی از یک رؤیا هستند. انسان خودش کابوس جنگ را خلق کرده ولی پس از این که قربانیان آن، از جسم های خود بیرون انداخته می شوند، متوجه می گردند که این صرفا کابوس وحشتناکی بوده که حال به پایان رسیده است. آنها می بینند که نمرده اند. و این حقیقت متافیزیکی بزرگی است.
اگر بدانید که در حال دیدن رؤيا هستید، از تجارب بدی که در این رؤيا می بینید، ناراحت نمیشوید. ولی اگر خود را با رؤیا یکی کنید، و در آن رؤیا کسی شما را با تبر بزند و بکشد، این مرگ رؤیایی، تا زمانی که شما از خواب بیدار شوید و متوجه گردید که همه ی آن چیزها غیر واقعی و کابوس بوده است، حقیقی و تجربه ای تلخ به نظر می رسد. پس مرگ، پایان زندگی نیست، بلکه رها کردن هوشیاری از زندان تن است. این رهایی همراه با حس آزادی زیادی است. ما هرگز نباید مرگ را جستجو کنیم، بلکه باید از طریق تفکر و تعمق و ارتباط با خداوند، هوشیاری مان را آماده سازیم، تا وقتی در موعد مقرر، مرگ به سراغمان آمد، بتوانیم به آن به صورت یک رؤیا و نه بیشتر، نگاه کنیم. من هر موقع اراده کنم، می توانم ماهیت رؤیاگونه ی مرگ و زندگی را به چشم ببینم به همین جهت اهمیت کمی به این جسم میدهم.
خود را با رویا یکی نکنید. از رویا نترسید بلکه رویا خود را بسازید و فقط ناظر آن باشید نه درگیرش
@Roshanfkrane