This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹منتظری رییس دیوان عالی کشور در دانشگاه مشهد بخاطر عدم استقبال دانشحویان از ایشان : فکر کردیم بیایم اینجا از دانشجویان غلغله میشود ! ▫️ دانشجو :
از شما دلسرد و نا امید شده اند.
▫️منتظری: خدا ما را هدایت کند ! ✍️ محمد حسین مهدیخانی :
آقای منتظری ،هدایت شما دست خدا نیست ! چون خدایی می کنید ! خداوند مردم ایران را هدایت نماید تا از دست امثال شما نجات یابند !!
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
از شما دلسرد و نا امید شده اند.
▫️منتظری: خدا ما را هدایت کند ! ✍️ محمد حسین مهدیخانی :
آقای منتظری ،هدایت شما دست خدا نیست ! چون خدایی می کنید ! خداوند مردم ایران را هدایت نماید تا از دست امثال شما نجات یابند !!
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
آمادگی واژه ای غریب برای
حکمرانان ما
از مجموعه حوادث طبیعی و غیر طبیعی، مانند جنگ هشت ساله، چنین به نظر می‌رسد که، در سیستم حکمرانی ما، واژه آمادگی، محلی برای عرضه و اندام ندارد!
در شهریور59وقتی با عراق وارد تنش های کلامی شده بودیم
حاکمان ما بدون کوچکترین توجهی به ظرفیت کشور برای آغاز یک جنگ، به تنازع کلامی ادامه دادند تا اینکه شعله های جنگ هشت ساله، برافروخته شد، و خیل عظیم میلیونی آوارگان جنگی، روی دست کشور ماند و خود جنگ هم به همت مردان غیور و از جان گذشته، تحمل شد تا اینکه به صلح ختم گردید
در زلزله ها، سیل ها و سایر حوادث هم نه تمهیدات قبل از واقعه را شاهد هستیم و نه آمادگی لازم برای مواجهه با شرایط بعد از آن
در قضیه پلاسکو و مترو‌پل...هم شرایط همچنین بود
اما از آن جالب تر اینکه، در کشور اسراییل با وجود رفاه فراوان و امکانات وسیع، برای شرایط جنگی، تدارکات وسیعی فراهم گردیده و در حال احداث پناهگاه ها هست، این در حالی هست که اینطرف، دریغ از معرفی یک پناهگاه‼️
وهیچ آتیه روشنی از کوچکترین آسیب زیر ساختاری، نیست
چون اینجا آمادگی برای شرایط سخت،
معنی ندارد‼️
م جوادی
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
حکمرانان ما
از مجموعه حوادث طبیعی و غیر طبیعی، مانند جنگ هشت ساله، چنین به نظر می‌رسد که، در سیستم حکمرانی ما، واژه آمادگی، محلی برای عرضه و اندام ندارد!
در شهریور59وقتی با عراق وارد تنش های کلامی شده بودیم
حاکمان ما بدون کوچکترین توجهی به ظرفیت کشور برای آغاز یک جنگ، به تنازع کلامی ادامه دادند تا اینکه شعله های جنگ هشت ساله، برافروخته شد، و خیل عظیم میلیونی آوارگان جنگی، روی دست کشور ماند و خود جنگ هم به همت مردان غیور و از جان گذشته، تحمل شد تا اینکه به صلح ختم گردید
در زلزله ها، سیل ها و سایر حوادث هم نه تمهیدات قبل از واقعه را شاهد هستیم و نه آمادگی لازم برای مواجهه با شرایط بعد از آن
در قضیه پلاسکو و مترو‌پل...هم شرایط همچنین بود
اما از آن جالب تر اینکه، در کشور اسراییل با وجود رفاه فراوان و امکانات وسیع، برای شرایط جنگی، تدارکات وسیعی فراهم گردیده و در حال احداث پناهگاه ها هست، این در حالی هست که اینطرف، دریغ از معرفی یک پناهگاه‼️
وهیچ آتیه روشنی از کوچکترین آسیب زیر ساختاری، نیست
چون اینجا آمادگی برای شرایط سخت،
معنی ندارد‼️
م جوادی
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌏 عَصب کُشی راننده گان !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 نقشی را که پیش تر آرام و خاموش در دل جاده ها و راه ها به دنبال آهن و ماشین می کشاندند ؛ حالا مالکانِ خودروهای سنگین آن را تمام و کمال به صحنه ی جامعه آورده اند تا بگویند خسته شده اند و حق شان را می خواهند ؛ ولو با ابزار اعتصاب. وقتی گوشی برای شنیدن نیست و درکی که درد این جماعت را بفهمد و در پیِ حل آن برآید ؛ پس چاره چیست جز آن که ماشین خاموش شود و بار به مقصد نرسد. بازجویان حقیقت همواره منکر واقعیت اند و در جویای داستانی بال بال می زنند که به نفع شان باشد و سود خود را در آن بجویند. ورنه سود و منفعت باید همگانی باشد تا رضاء حاصل شود. نمی شود سفره ی عده ای بی نان باشد و فقر هم بر آنها فشار بیاورد و خاموشی و سکوت دربِ خانه هایشان را ببندد تا خود و اهل و عیال در فقر بمیرند و دم نزنند. قلمرو جامعه توازن و عدالت و برابری می خواهد. این اگر نباشد سنگ روی سنگ بند نمی شود. شاید تعدادی را با دار و درفش به حبس برد و تعدادی را زبان از کام بیرون کشید و با ترس پاهایشان را بست و خانه نشین شان کرد. اما توده ی بزرگتری از این جمعیت بی گمان خاموش نمی نشینند و در طلبِ حق خود تا پای دار هم می روند.
🌐 تبعیض و مشکلات هزار توی قشر شریف راننده گان یک اعتراف صادقانه است نه یک رویاروییِ خشم آور. آنان برای یقه گیری و دعوا به میدان نیامده اند. با خود قفل و زنجیر و قمه هم نیاورده اند. لاستیک هم آتش نزده اند. آنان کلام حقیقت را به میدان آورده اند و در پیِ حل مشکل اند. اما نفوذِ دقیق و مهندسی شده برای شکستِ این تجمع و خاموش کردن صدای راننده گان ؛ آنها را نه تنها به عقب نخواهد راند که با چنین وضعیتی هیچ باری را هم به مقصد نخواهد برد. مطالبه ی راننده گان مدتهاست به فریاد و اعتراض مبدل شده و توسط نماینده گانشان به گوش مسئولین و والیانِ حکومتی رسیده اما فقط شنیده اند ورنه درمانی برای آن نیافته اند. روز به روز هم این خواست ها و گلایه ها و اعتراض ها بیشتر شده اما همچنان آقایان در خواب اند و تمایل دارند به مسائل و موضوعات مهمتری بپردازند تا مشکلات راننده گان. اما دیواری که هم اینک با خشت خشتِ رنج و درد راننده گان بالا رفته بعید است به همین زودی ها خراب شود و مواضع و طلب های آنان خاموش گردد. راننده گان تصمیم شان را از قبل گرفته اند و شاید انفجار در اسکله ی بندر عباس بهانه ای شد کوچک اما سرنوشت ساز تا این قلّت و کمی به کثرتی بزرگ تبدیل شود و کاری کند که این بار راننده گان از حق و حقوق خود مطلقا کوتاه نیایند.
🌐 حالا راننده گان میان هوا و زمین معلق اند. اگر به خانه بروند و چراغ اعتصاب را خاموش کنند شاید دیگر مجالی چنین طلایی برای واگویی حقیقت نیابند و نتوانند چنین بی مهابا بر طبل مطالبه بکوبند و حق شان را این سان شجاعانه طلب کنند. اگر هم به وعده ای و قولی تو خالی دل خوش کنند و به جاده بزنند و از حقوق شان صرف نظر کنند ؛ شاید چنین تجمعی دیگر نتواند راننده گان را کنار هم یک دل و یک زبان دور هم جمع کند. بی گمان اعتصاب نمی تواند و نتوانسته آقایان را مجاب به اطاعت خواست های اعتصاب گران کند. دو یا سه نفر بازداشت می شوند ؛ ترسانده می شوند ؛ تهدید می شوند ؛ تطمیع می شوند و باز نقطه سر خط همه چیز از نو آغاز می شود. نه فقط راننده گان که امروز بخش عظیمی از مردم در جامعه مطالبه گرند و نسبت به بسیاری از رخدادها اعتراض دارند. به همه چیز و همه کَس. و هر یک به نوعی. تورم افسار گسیخته و معیشتِ زجر آوری که چون سگ هار پاچه دریده و دندانهایش را برای خلق نشان می دهد ؛ نمی تواند مردم را وادار به سکوت و خفه شدن کند. این وضعیت کوه را هم متلاشی می کند و صبوری اش را به لجن می کشد. ما که آدمیم و صبرمان هم حدی دارد.
#ارسالی #اجتماعی
#اعتراضات #رانندگان #کامیون امروز دهمین روز را پشت سر گذاشته است و هنوز مشکلات رانندگان برطرف نشده است!
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 نقشی را که پیش تر آرام و خاموش در دل جاده ها و راه ها به دنبال آهن و ماشین می کشاندند ؛ حالا مالکانِ خودروهای سنگین آن را تمام و کمال به صحنه ی جامعه آورده اند تا بگویند خسته شده اند و حق شان را می خواهند ؛ ولو با ابزار اعتصاب. وقتی گوشی برای شنیدن نیست و درکی که درد این جماعت را بفهمد و در پیِ حل آن برآید ؛ پس چاره چیست جز آن که ماشین خاموش شود و بار به مقصد نرسد. بازجویان حقیقت همواره منکر واقعیت اند و در جویای داستانی بال بال می زنند که به نفع شان باشد و سود خود را در آن بجویند. ورنه سود و منفعت باید همگانی باشد تا رضاء حاصل شود. نمی شود سفره ی عده ای بی نان باشد و فقر هم بر آنها فشار بیاورد و خاموشی و سکوت دربِ خانه هایشان را ببندد تا خود و اهل و عیال در فقر بمیرند و دم نزنند. قلمرو جامعه توازن و عدالت و برابری می خواهد. این اگر نباشد سنگ روی سنگ بند نمی شود. شاید تعدادی را با دار و درفش به حبس برد و تعدادی را زبان از کام بیرون کشید و با ترس پاهایشان را بست و خانه نشین شان کرد. اما توده ی بزرگتری از این جمعیت بی گمان خاموش نمی نشینند و در طلبِ حق خود تا پای دار هم می روند.
🌐 تبعیض و مشکلات هزار توی قشر شریف راننده گان یک اعتراف صادقانه است نه یک رویاروییِ خشم آور. آنان برای یقه گیری و دعوا به میدان نیامده اند. با خود قفل و زنجیر و قمه هم نیاورده اند. لاستیک هم آتش نزده اند. آنان کلام حقیقت را به میدان آورده اند و در پیِ حل مشکل اند. اما نفوذِ دقیق و مهندسی شده برای شکستِ این تجمع و خاموش کردن صدای راننده گان ؛ آنها را نه تنها به عقب نخواهد راند که با چنین وضعیتی هیچ باری را هم به مقصد نخواهد برد. مطالبه ی راننده گان مدتهاست به فریاد و اعتراض مبدل شده و توسط نماینده گانشان به گوش مسئولین و والیانِ حکومتی رسیده اما فقط شنیده اند ورنه درمانی برای آن نیافته اند. روز به روز هم این خواست ها و گلایه ها و اعتراض ها بیشتر شده اما همچنان آقایان در خواب اند و تمایل دارند به مسائل و موضوعات مهمتری بپردازند تا مشکلات راننده گان. اما دیواری که هم اینک با خشت خشتِ رنج و درد راننده گان بالا رفته بعید است به همین زودی ها خراب شود و مواضع و طلب های آنان خاموش گردد. راننده گان تصمیم شان را از قبل گرفته اند و شاید انفجار در اسکله ی بندر عباس بهانه ای شد کوچک اما سرنوشت ساز تا این قلّت و کمی به کثرتی بزرگ تبدیل شود و کاری کند که این بار راننده گان از حق و حقوق خود مطلقا کوتاه نیایند.
🌐 حالا راننده گان میان هوا و زمین معلق اند. اگر به خانه بروند و چراغ اعتصاب را خاموش کنند شاید دیگر مجالی چنین طلایی برای واگویی حقیقت نیابند و نتوانند چنین بی مهابا بر طبل مطالبه بکوبند و حق شان را این سان شجاعانه طلب کنند. اگر هم به وعده ای و قولی تو خالی دل خوش کنند و به جاده بزنند و از حقوق شان صرف نظر کنند ؛ شاید چنین تجمعی دیگر نتواند راننده گان را کنار هم یک دل و یک زبان دور هم جمع کند. بی گمان اعتصاب نمی تواند و نتوانسته آقایان را مجاب به اطاعت خواست های اعتصاب گران کند. دو یا سه نفر بازداشت می شوند ؛ ترسانده می شوند ؛ تهدید می شوند ؛ تطمیع می شوند و باز نقطه سر خط همه چیز از نو آغاز می شود. نه فقط راننده گان که امروز بخش عظیمی از مردم در جامعه مطالبه گرند و نسبت به بسیاری از رخدادها اعتراض دارند. به همه چیز و همه کَس. و هر یک به نوعی. تورم افسار گسیخته و معیشتِ زجر آوری که چون سگ هار پاچه دریده و دندانهایش را برای خلق نشان می دهد ؛ نمی تواند مردم را وادار به سکوت و خفه شدن کند. این وضعیت کوه را هم متلاشی می کند و صبوری اش را به لجن می کشد. ما که آدمیم و صبرمان هم حدی دارد.
#ارسالی #اجتماعی
#اعتراضات #رانندگان #کامیون امروز دهمین روز را پشت سر گذاشته است و هنوز مشکلات رانندگان برطرف نشده است!
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مسئولین کشور فقط بلدند مردم را برای مصرف انرژی سرزنش کنند، اما در مقابل هیچ راه حلی برای خروج از رکود تورمی ندارند
🔸️ مجید قاسمی، مدیرعامل بانک پاسارگاد:
زیان افت اقتصاد ایران در سال‌های اخیر به اندازه یک چهارم ارزش درآمد ملی کشور بوده است/ اکثریت مردم در حال مدارا کردن با افت شدید سطح معیشتی هستند..
#اجتماعی #اقتصاد #سیاسی
@Roshanfkrane
🔸️ مجید قاسمی، مدیرعامل بانک پاسارگاد:
زیان افت اقتصاد ایران در سال‌های اخیر به اندازه یک چهارم ارزش درآمد ملی کشور بوده است/ اکثریت مردم در حال مدارا کردن با افت شدید سطح معیشتی هستند..
#اجتماعی #اقتصاد #سیاسی
@Roshanfkrane
🌏 فاجعه ای در سکوت !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 چند وقت پیش یک بیماری وحشتناک گرفتم. اوایل نمی دونستم چیه. اما رفته رفته که کارم زیاد شد داستان رو فهمیدم. میدونستم این بیماری چه جوری به وجود میاد. خیلی هم ازش می ترسیدم. اما این که میگن آدم از هر چی میترسه سرش میاد ؛ شد داستان ما. منم وقتی فهمیدم اون بیماری رو گرفتم دیگه بهش توجهی نکردم. برام اصلا اهمیت نداشت. داشتم کارمو می کردم و پولمو در می آوردم. همون کاری که دخترای بد میکنن. جاهای بد میرن. من که جیب ملت رو نمی زدم. از بدنم استفاده می کردم. خودم کار می کردم. مشتری هم زیاد داشتم. همه جا هم می رفتم. پول خوب که میدادند تا قله قاف هم می رفتم. هیچ وقتم نخواستم با اونایی که با من میان روی تخت بگم بیماریم چیه. نمی ذاشتم متوجه بشن. خب من چرا باید به دیگران می گفتم. به درک. بذار همه شون آلوده بشن. مگه اونی که منو آلوده کرد به من گفت که چه بیماری ای داره. خب منم نمی گم. به هیچ کس نمی گم. هر کی خربزه میخوره پای لرزشم بشینه دیگه !
🌐 برخی فجایع در سکوت رخ می دهد. هیچ طبل و شیپوری در آن دمیده نمی شود و هیاهو و جار و جنجالی هم پشت سرش ندارد. اما وقتی پرده ها را کنار می زند و حقیقت رونمایی می شود تازه فاجعه خودنمایی می کند و جنایت خودش را بی کم و کاست نشان می دهد. دختران و زنان خیابانی بمب های خاموش و بی صدایی هستند که با هر مردی روی تخت بخوابند به همان بیماری وحشتناکی دچار می شوند که این دختر بخت برگشته دچار شد. حالا خیلی ها سر چهار راه ؛ توی پارک ها ؛ خیابان های خلوت ؛ کافی شاپ ها و رستوران ها منتظرند به قول خودشان یکی را تور بزنند و بروند پیِ عشق و حال. عافل از آن که تمام فاجعه در همین رابطه های مخفی رو شده. روزگار عجیبی ست. تا می بینی یکی بوق می زند ؛ یکی نخ می دهد ؛ یکی شل می گیرد ؛ یکی چشمک می زند نباید آنی و سریع خودت را توی تخت ولو کنی. آمار وحشتناک و بسیار ترسناکی از این رابطه های تاسف آور ثبت و ضبط می شود که دختران یا پسران دقیقا می دانند که چه مریضی های مهلک و خطرناکی دارند ولی افشا نمی کنند و نمی گویند. آنها خود را مُحق این می دانند که هر کس به سمت آنها بیاید باید این بیماری را بگیرد. انتقامی که دارد فراگیر می شود و یقه ی بسیاری از جوان های ناآگاه ما را می گیرد.
🌐 تست اچ آی وی آماری حدود ۲۴ هزار و ۷۶۰ نفر را در سال گذشته ثبت کرده اما بی گمان در سال جدید تعداد بسیار بیشتر از اینهاست. آماری که متولیان امر جرات ابراز کردنش را ندارند. همچنان که واقعیت کشی و دفن حقیقت بین مسئولین ما رواج داشته و دارد بحث بیماری خطرناک ایدز هم هرگز آمار مبتلایانش را رو نمی کند و دقیقا نمی گوید چند نفر به این بیماری خطرناک مبتلا شده اند. در شرایطی که تعداد مبتلایان روز به روز رو به افزایش است نباید به راحتی چشم خود را به روی رفتارهایی که سلامت جامعه را به خطر می اندازد بست. خاصه رفتارهایی که سلامت و روان و زندگی جوانان ما را نشانه رفته است. تکثیر اچ آی وی از طریق تماس جنسی در جامعه هشداری ست بسیار جدی که اگر جلوی آن گرفته نشود همانند یک بمب خطرناک جامعه را به سراشیبی سقوط می کشاند. گرچه آگاهی های مردم نسبت به این بیماری بالا رفته ولی این مشکل همچنان وجود دارد و هست. بیمارانی که وقتی پرده از بیماری شان برداشته می شود هم از خانواده طرد می شوند و هم از اجتماع. جامعه ای که فقیر است و نان ندارد طبیعی ست که به فقرهای دیگر نیز دچار شود و زمین بخورد. مردانی متاهل که رفتارهای جنسی پر خطر دارند و به همسران خود وفادار نیستند. یا برعکس زنانی که معشوقه دارند و اصالت و قوام خانواده را به بازی گرفته اند. آنها کنار هم می خوابند و با هم کلمات عاشقانه رد و بدل می کنند و به ناگاه ویروس اچ آی وی را در سطحی گسترده در جامعه پخش می‌کنند. جایی که سیاست گذاران به راحتی چشمان خود را به روی این آسیب های اجتماعی که سلامت جامعه را به خطر می‌اندازد می بندند و خود را به خواب می زنند. اطلاعاتی که هر کاری می کنند محرمانه باقی بماند نمی شود و خلاصه گندش در می آید.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 چند وقت پیش یک بیماری وحشتناک گرفتم. اوایل نمی دونستم چیه. اما رفته رفته که کارم زیاد شد داستان رو فهمیدم. میدونستم این بیماری چه جوری به وجود میاد. خیلی هم ازش می ترسیدم. اما این که میگن آدم از هر چی میترسه سرش میاد ؛ شد داستان ما. منم وقتی فهمیدم اون بیماری رو گرفتم دیگه بهش توجهی نکردم. برام اصلا اهمیت نداشت. داشتم کارمو می کردم و پولمو در می آوردم. همون کاری که دخترای بد میکنن. جاهای بد میرن. من که جیب ملت رو نمی زدم. از بدنم استفاده می کردم. خودم کار می کردم. مشتری هم زیاد داشتم. همه جا هم می رفتم. پول خوب که میدادند تا قله قاف هم می رفتم. هیچ وقتم نخواستم با اونایی که با من میان روی تخت بگم بیماریم چیه. نمی ذاشتم متوجه بشن. خب من چرا باید به دیگران می گفتم. به درک. بذار همه شون آلوده بشن. مگه اونی که منو آلوده کرد به من گفت که چه بیماری ای داره. خب منم نمی گم. به هیچ کس نمی گم. هر کی خربزه میخوره پای لرزشم بشینه دیگه !
🌐 برخی فجایع در سکوت رخ می دهد. هیچ طبل و شیپوری در آن دمیده نمی شود و هیاهو و جار و جنجالی هم پشت سرش ندارد. اما وقتی پرده ها را کنار می زند و حقیقت رونمایی می شود تازه فاجعه خودنمایی می کند و جنایت خودش را بی کم و کاست نشان می دهد. دختران و زنان خیابانی بمب های خاموش و بی صدایی هستند که با هر مردی روی تخت بخوابند به همان بیماری وحشتناکی دچار می شوند که این دختر بخت برگشته دچار شد. حالا خیلی ها سر چهار راه ؛ توی پارک ها ؛ خیابان های خلوت ؛ کافی شاپ ها و رستوران ها منتظرند به قول خودشان یکی را تور بزنند و بروند پیِ عشق و حال. عافل از آن که تمام فاجعه در همین رابطه های مخفی رو شده. روزگار عجیبی ست. تا می بینی یکی بوق می زند ؛ یکی نخ می دهد ؛ یکی شل می گیرد ؛ یکی چشمک می زند نباید آنی و سریع خودت را توی تخت ولو کنی. آمار وحشتناک و بسیار ترسناکی از این رابطه های تاسف آور ثبت و ضبط می شود که دختران یا پسران دقیقا می دانند که چه مریضی های مهلک و خطرناکی دارند ولی افشا نمی کنند و نمی گویند. آنها خود را مُحق این می دانند که هر کس به سمت آنها بیاید باید این بیماری را بگیرد. انتقامی که دارد فراگیر می شود و یقه ی بسیاری از جوان های ناآگاه ما را می گیرد.
🌐 تست اچ آی وی آماری حدود ۲۴ هزار و ۷۶۰ نفر را در سال گذشته ثبت کرده اما بی گمان در سال جدید تعداد بسیار بیشتر از اینهاست. آماری که متولیان امر جرات ابراز کردنش را ندارند. همچنان که واقعیت کشی و دفن حقیقت بین مسئولین ما رواج داشته و دارد بحث بیماری خطرناک ایدز هم هرگز آمار مبتلایانش را رو نمی کند و دقیقا نمی گوید چند نفر به این بیماری خطرناک مبتلا شده اند. در شرایطی که تعداد مبتلایان روز به روز رو به افزایش است نباید به راحتی چشم خود را به روی رفتارهایی که سلامت جامعه را به خطر می اندازد بست. خاصه رفتارهایی که سلامت و روان و زندگی جوانان ما را نشانه رفته است. تکثیر اچ آی وی از طریق تماس جنسی در جامعه هشداری ست بسیار جدی که اگر جلوی آن گرفته نشود همانند یک بمب خطرناک جامعه را به سراشیبی سقوط می کشاند. گرچه آگاهی های مردم نسبت به این بیماری بالا رفته ولی این مشکل همچنان وجود دارد و هست. بیمارانی که وقتی پرده از بیماری شان برداشته می شود هم از خانواده طرد می شوند و هم از اجتماع. جامعه ای که فقیر است و نان ندارد طبیعی ست که به فقرهای دیگر نیز دچار شود و زمین بخورد. مردانی متاهل که رفتارهای جنسی پر خطر دارند و به همسران خود وفادار نیستند. یا برعکس زنانی که معشوقه دارند و اصالت و قوام خانواده را به بازی گرفته اند. آنها کنار هم می خوابند و با هم کلمات عاشقانه رد و بدل می کنند و به ناگاه ویروس اچ آی وی را در سطحی گسترده در جامعه پخش می‌کنند. جایی که سیاست گذاران به راحتی چشمان خود را به روی این آسیب های اجتماعی که سلامت جامعه را به خطر می‌اندازد می بندند و خود را به خواب می زنند. اطلاعاتی که هر کاری می کنند محرمانه باقی بماند نمی شود و خلاصه گندش در می آید.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 مواجهه شدن دونده‌های ایرانی به اتهام تجاوز جنسی
🔸️ به نقل از روزنامه «Korea Daily»، سه ورزشکار و یک مربی ایرانی شرکت‌کننده در مسابقات قهرمانی دو و میدانی آسیا ۲۰۲۵ که در شهر گومی برگزار میشد، توسط پلیس به اتهام تجاوز جنسی به یک زن کره‌ای دستگیر شدند.
🔸️ این مسابقات در حالی در تاریخ ۲۷ مِی (۶ خرداد) آغاز شد که به گفته پلیس در تاریخ ۳۱ مِی (۱۰ خرداد) گزارشی دریافت شد مبنی بر اینکه زنی حدوداً ۲۰ ساله حدود ساعت ۷ صبح همان روز توسط ورزشکاران ایرانی و افرادی دیگر در هتلی در شهر گومی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
🔸️ پلیس با اعزام به محل، دو ورزشکار ایرانی حدوداً ۳۰ ساله و یک مربی را در محل دستگیر کرد. طبق گزارش‌ها، ورزشکاران ایرانی و مربیان با این زن جوان در یک بار (میخانه) در شهر گومی، جایی که دهکده ورزشکاران واقع شده، آشنا شدند و او را به هتل بردند و مرتکب جرم شدند./تسنیم
#خبر #حوادث #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔸️ به نقل از روزنامه «Korea Daily»، سه ورزشکار و یک مربی ایرانی شرکت‌کننده در مسابقات قهرمانی دو و میدانی آسیا ۲۰۲۵ که در شهر گومی برگزار میشد، توسط پلیس به اتهام تجاوز جنسی به یک زن کره‌ای دستگیر شدند.
🔸️ این مسابقات در حالی در تاریخ ۲۷ مِی (۶ خرداد) آغاز شد که به گفته پلیس در تاریخ ۳۱ مِی (۱۰ خرداد) گزارشی دریافت شد مبنی بر اینکه زنی حدوداً ۲۰ ساله حدود ساعت ۷ صبح همان روز توسط ورزشکاران ایرانی و افرادی دیگر در هتلی در شهر گومی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
🔸️ پلیس با اعزام به محل، دو ورزشکار ایرانی حدوداً ۳۰ ساله و یک مربی را در محل دستگیر کرد. طبق گزارش‌ها، ورزشکاران ایرانی و مربیان با این زن جوان در یک بار (میخانه) در شهر گومی، جایی که دهکده ورزشکاران واقع شده، آشنا شدند و او را به هتل بردند و مرتکب جرم شدند./تسنیم
#خبر #حوادث #اجتماعی
@Roshanfkrane
🟥پنج - صفر
فرجام قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا که به نوعی گران ترین مسابقات فوتبال در سطح جهان است با پیروزی پنج بر صفر تیم فوتبال پاری سن ژرمن(PSG) در مقابل اینترمیلان ایتالیا در ورزشگاه آریانزآرنای شهر مونیخ مرکز ایالت باواریای آلمان همان جایی که تولیدگر یکی از بهترین برندهای اتومبیل جهان BMW می باشد، پایان یافت.
🔹زیبایی ورزشگاه، سبزی یکدست چمن، مونیتورهای زیبای دور زمین، و نظم و دقت در برگزاری مسابقه در حد کمال ممکن بود. نه برقی قطع شد و نه در زمین مجادله ای که کار به VAR بکشد.
🔸هر چند پی اس جی، تیم جوانتر و بازیکنان تکنیکی تری داشت تیم مقابل از بازیکنان با تجربه تر و قدرتری برخوردار بود.
اما چه شد که قدرت بدنی و تجربه در مقابل تکنیک و جوانی این گونه بازنده شد؟
راز این چیرگی در چهار عامل می توان جست؛
١- حمایت مالی بی پایان مالک ثروتمند قطری باشگاه که نهایت امکانات را در اختیار قرار داده است.
٢-مدیریت برخوردار از علم و دانش روز اداره کنندگان باشگاه
٣- ساختن تیمی منسجم، یکدست با بازیکنانی تکنیکی،خلاق، جوان و تاکتیک پذیر
۴- دارا بودن یکی از خلاق ترین و سازنده ترین مربیان فوتبال جهان
در این چارچوب موفقیت حاصل شد.
آن چه در این باره دارای اهمیت است؛
شیوه ساختن و ترکیب و رهبری تیم توسط لوییز انریکه اسپانیایی مربی پی اس جی می باشد.
سرمربی که آن جوانان زیر بیست ساله را طوری در یک تاکتیک شناور پرورش داده که سه گل از پنج گل زده سهم آنان بود.
این یعنی آموزش درست و تکیه بر نیروی جوانی نخبگان!
انریکه با این جوانان چنان پازلی چید که با آن هر کاری خواست با تیم مقابل انجام داد.
گویی ذهن این بازیکنان در ذهن وی مجتمع شده بود.
🔹این مسابقه به ما می گوید؛
سرمایه، مدیریت درست، نهاد سازی، و فرماندهی دقیق در عرصه حیات جمعی یک سیستم و یک کشور عوامل موفقیت آن هستند.
کشورهای عربی حاشیه حنوبی خلیج فارس بر اساس این معادله به توسعه رسیده و آن چه برای مردم خود به ارمغان آورده رفاه عمومی در پرتو عدالت اجتماعی است.
تا کنون در طی سالیان اخیر دزدی و غارتی از اداره کنندگان این کشورها در هیچ رسانه ای گزارش نشده است.
چون در مجازات دزد و اختلاس گر تفاوتی بین شاهزاده و کارمند عادی ندارند.
بندر بن سلطان ها را بازداشت نموده و اموال رانتی وی را به نفع کشور ضبط و خود نیز برابر قانون به جزای اعمالش رسانده اند.
اما این طرف خلیج فارس قصه گونه ای دیگری است.
هر مدیر دون پایه ای در فکر بستن بار خویش و برداشتن ارث نداشته پدر و مهریه مادرش از سفره نظام است.
و مردم نیز در شش در محنت و چهارراه چکنم فقر گرفتار بی تدبیری ها شده اند.
''جز زهر بر نداد گیاهی به کشت ما
دوزخ شد آنچه خواست که باشد بهشت ما
تخته سیاه مدرسه‌ی جهل گشته‌ایم
هر روز جمله ی غلطی سرنوشت ما''
(شفیعی کدکنی)
#ارسالی از:
🖌دکتر ع پرویزی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
فرجام قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا که به نوعی گران ترین مسابقات فوتبال در سطح جهان است با پیروزی پنج بر صفر تیم فوتبال پاری سن ژرمن(PSG) در مقابل اینترمیلان ایتالیا در ورزشگاه آریانزآرنای شهر مونیخ مرکز ایالت باواریای آلمان همان جایی که تولیدگر یکی از بهترین برندهای اتومبیل جهان BMW می باشد، پایان یافت.
🔹زیبایی ورزشگاه، سبزی یکدست چمن، مونیتورهای زیبای دور زمین، و نظم و دقت در برگزاری مسابقه در حد کمال ممکن بود. نه برقی قطع شد و نه در زمین مجادله ای که کار به VAR بکشد.
🔸هر چند پی اس جی، تیم جوانتر و بازیکنان تکنیکی تری داشت تیم مقابل از بازیکنان با تجربه تر و قدرتری برخوردار بود.
اما چه شد که قدرت بدنی و تجربه در مقابل تکنیک و جوانی این گونه بازنده شد؟
راز این چیرگی در چهار عامل می توان جست؛
١- حمایت مالی بی پایان مالک ثروتمند قطری باشگاه که نهایت امکانات را در اختیار قرار داده است.
٢-مدیریت برخوردار از علم و دانش روز اداره کنندگان باشگاه
٣- ساختن تیمی منسجم، یکدست با بازیکنانی تکنیکی،خلاق، جوان و تاکتیک پذیر
۴- دارا بودن یکی از خلاق ترین و سازنده ترین مربیان فوتبال جهان
در این چارچوب موفقیت حاصل شد.
آن چه در این باره دارای اهمیت است؛
شیوه ساختن و ترکیب و رهبری تیم توسط لوییز انریکه اسپانیایی مربی پی اس جی می باشد.
سرمربی که آن جوانان زیر بیست ساله را طوری در یک تاکتیک شناور پرورش داده که سه گل از پنج گل زده سهم آنان بود.
این یعنی آموزش درست و تکیه بر نیروی جوانی نخبگان!
انریکه با این جوانان چنان پازلی چید که با آن هر کاری خواست با تیم مقابل انجام داد.
گویی ذهن این بازیکنان در ذهن وی مجتمع شده بود.
🔹این مسابقه به ما می گوید؛
سرمایه، مدیریت درست، نهاد سازی، و فرماندهی دقیق در عرصه حیات جمعی یک سیستم و یک کشور عوامل موفقیت آن هستند.
کشورهای عربی حاشیه حنوبی خلیج فارس بر اساس این معادله به توسعه رسیده و آن چه برای مردم خود به ارمغان آورده رفاه عمومی در پرتو عدالت اجتماعی است.
تا کنون در طی سالیان اخیر دزدی و غارتی از اداره کنندگان این کشورها در هیچ رسانه ای گزارش نشده است.
چون در مجازات دزد و اختلاس گر تفاوتی بین شاهزاده و کارمند عادی ندارند.
بندر بن سلطان ها را بازداشت نموده و اموال رانتی وی را به نفع کشور ضبط و خود نیز برابر قانون به جزای اعمالش رسانده اند.
اما این طرف خلیج فارس قصه گونه ای دیگری است.
هر مدیر دون پایه ای در فکر بستن بار خویش و برداشتن ارث نداشته پدر و مهریه مادرش از سفره نظام است.
و مردم نیز در شش در محنت و چهارراه چکنم فقر گرفتار بی تدبیری ها شده اند.
''جز زهر بر نداد گیاهی به کشت ما
دوزخ شد آنچه خواست که باشد بهشت ما
تخته سیاه مدرسه‌ی جهل گشته‌ایم
هر روز جمله ی غلطی سرنوشت ما''
(شفیعی کدکنی)
#ارسالی از:
🖌دکتر ع پرویزی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای: آنگاه که سنگ قبر خود را دیدم عمر من آغاز شد!
۱. جناب آقای خامنه ای من میتوانم به ده ها شکل و از نگاه های متفاوت با شما وارد سخن گفتن بشوم، اما دقیقا از همان جایی با شما سخن می گویم که مدعی هستید در آنان یگانه دوران و سرآمد روزگار هستید و آن چیزی نیست جز مساله " ایمان و اتصال به عالم دیگر و عاشقی با خدا".
۲. در گفتگویی میان شمس و مولانا دیدم که مولوی با لباس دراویش یا همان لباس سیاه رنگ به نام خرقه در بازار رنگرزی ایستاده بود و شمس با او سخن می گفت. مولوی که از بزرگان روزگار خود بود و همواره لباس زیبا می پوشید در تعجب بود که چرا خرقه سیاه رنگ به تن دارد. شمس به او گفت کار تو چیست؟ مولوی پاسخ داد من عاشقم، عاشق خدا. شمس رو به او کرد و گفت پس نگران نباش که خرقه سیاه بر تن توست چون بطن و درون تو در نتیجه عشق خدا پر از رنگ های الهی ست. تو زین پس به جهان رنگ می دهی و شرق و غرب عالم با زبان عشق تو به خدا آشنا می شوند: تو دیگر رنگ نمیخواهی، تو خود منبع انوار الهی هستی که اشاره به آیه قرآنی " صبغه الله و من احسن من الله صبغته و نحن له عابدون" دارد. از شما که بنا به ماهیت زندگیتان و روایت خودتان از خود مرد خدا هستید می پرسم چگونه می توان مرد خدا بود و اینهمه قدرت و روابط قدرت را ستایش کرد؟ چگونه می توان بطن پر از صدا و رنگ خدا داشت اما زیردستان شما صدای هیچ انسان دیگری را تحمل نکنند و او را یا وادار به زیستن در زندان، یا شکنجه و یا حتی اعدام کنند؟ من به عنوان یک انسان که اندکی درباره اهل حقیقت مطالعه کرده ام در عجبم که شما به عنوان " مسافر راه عشق به خدا" چرا نتوانستید در این سال ها همچون مولوی که با مثنوی معنوی طریق عشق ورزی خود را به بقیه عاشقان خدا نشان داد، طریق عشق به خدا را به مردم ایران نشان دهید و کردار و رفتار و سخنان آن ها را معطوف به عالم حق سازید؟ چگونه است که "عمده" نیروهای سیاسی و امنیتی زیر دست شما آلوده به فساد، خشن، انسان کش، بی سواد، بی ایمان و....هستند و در عین حال خود را پاسداران طریق عشق شما می دانند. این چه رسمی ست که در این کشور بیان نهاده شده است که تا انسانی حرفی خلاف دیدگاه رسمی حکومت بگوید باید از زندگی ساقط شود؟ این چه رسمی ست که تا سخنی متفاوت با سیاست های رسمی گفته شود آن افراد را فتنه گر می نامید؟ مگر شما به زبان اهل حقیقت بواسطه سفر به سوی خدا و بعد بازگشت به دنیا، عدم و وجود خود را یکی نکرده اید؟ مگر شما بعد از سالیان دراز عبادت و خواندن نماز شب، قلبتان به سان قلب یک کودک معصوم نگشته است؟ این چه رسمی ست پس که در اطراف شما فقط بوی خون و مرگ و خشونت و توهین و اهانت رشد کرده است. در قصه ای دیدم که شمس به مولوی میگفت من از آن روز که سنگ قبر خودم را دیدم دارای عمر شدم و متولد گشتم. مگر شما بارها این حدیث زیبای " موتوا قبل ان تموتوا" را مصداق زبانی زندگی شهداء ندانسته اید؟ مگر شما بارها نگفته اید من نمونه " شهید زنده ام"؟ مگر خود بارها در جلساتتان نگفته اید " عاشق در فراق پخته می شود" و خود را چنان واصل به خدا می دانید که برای مشورت درباره امور سیاسی هم به اولیا خدا متوسل می شوید؟ جناب آقای آیت الله خامنه ای مگر ذکر ثابت شما " لا اله الا الله" یا " لا اله الا هو" نیست؟ من اگر اکنون به عنوان یک انسان گناهکار بی ایمان بخواهم مسلمان شوم، مگر نباید با دیدن عشق مسلمانان به خدا و عدالت اسلام و رحمانیت خداوند مسلمان شوم. شما بگویید به من که من در این نظام سیاسی و اجتماعی که شما آن را رهبری می کنید رحمانیت خدا را در چهره کدام انسان ببینم تا مسلمان شوم؟ مگر شما با ذکر آیه هفدهم سوره انفال نگفتید که دست خدایید؟ به من بگویید چرا دست خدا اینقدر بیگانه با مهربانی، عشق، لطافت، دوست داشتن، خندیدن و...گشته است و به من که عاشق مسلمانانه زیستن هستم تنها پیام رنج و درد می فرستد. در آخر دعای مولوی را تکرار میکنم:" خدایا در این تنهایی تو پناه و دوست من باش" . امیدوارم شما هم بعد از این دعا و تکرار هزار باره این دعا سماع کنید و به زبان مولوی بخوانید: " شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد": شمس و قمر شما مردم ایرانند.
#انتقادات #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
۱. جناب آقای خامنه ای من میتوانم به ده ها شکل و از نگاه های متفاوت با شما وارد سخن گفتن بشوم، اما دقیقا از همان جایی با شما سخن می گویم که مدعی هستید در آنان یگانه دوران و سرآمد روزگار هستید و آن چیزی نیست جز مساله " ایمان و اتصال به عالم دیگر و عاشقی با خدا".
۲. در گفتگویی میان شمس و مولانا دیدم که مولوی با لباس دراویش یا همان لباس سیاه رنگ به نام خرقه در بازار رنگرزی ایستاده بود و شمس با او سخن می گفت. مولوی که از بزرگان روزگار خود بود و همواره لباس زیبا می پوشید در تعجب بود که چرا خرقه سیاه رنگ به تن دارد. شمس به او گفت کار تو چیست؟ مولوی پاسخ داد من عاشقم، عاشق خدا. شمس رو به او کرد و گفت پس نگران نباش که خرقه سیاه بر تن توست چون بطن و درون تو در نتیجه عشق خدا پر از رنگ های الهی ست. تو زین پس به جهان رنگ می دهی و شرق و غرب عالم با زبان عشق تو به خدا آشنا می شوند: تو دیگر رنگ نمیخواهی، تو خود منبع انوار الهی هستی که اشاره به آیه قرآنی " صبغه الله و من احسن من الله صبغته و نحن له عابدون" دارد. از شما که بنا به ماهیت زندگیتان و روایت خودتان از خود مرد خدا هستید می پرسم چگونه می توان مرد خدا بود و اینهمه قدرت و روابط قدرت را ستایش کرد؟ چگونه می توان بطن پر از صدا و رنگ خدا داشت اما زیردستان شما صدای هیچ انسان دیگری را تحمل نکنند و او را یا وادار به زیستن در زندان، یا شکنجه و یا حتی اعدام کنند؟ من به عنوان یک انسان که اندکی درباره اهل حقیقت مطالعه کرده ام در عجبم که شما به عنوان " مسافر راه عشق به خدا" چرا نتوانستید در این سال ها همچون مولوی که با مثنوی معنوی طریق عشق ورزی خود را به بقیه عاشقان خدا نشان داد، طریق عشق به خدا را به مردم ایران نشان دهید و کردار و رفتار و سخنان آن ها را معطوف به عالم حق سازید؟ چگونه است که "عمده" نیروهای سیاسی و امنیتی زیر دست شما آلوده به فساد، خشن، انسان کش، بی سواد، بی ایمان و....هستند و در عین حال خود را پاسداران طریق عشق شما می دانند. این چه رسمی ست که در این کشور بیان نهاده شده است که تا انسانی حرفی خلاف دیدگاه رسمی حکومت بگوید باید از زندگی ساقط شود؟ این چه رسمی ست که تا سخنی متفاوت با سیاست های رسمی گفته شود آن افراد را فتنه گر می نامید؟ مگر شما به زبان اهل حقیقت بواسطه سفر به سوی خدا و بعد بازگشت به دنیا، عدم و وجود خود را یکی نکرده اید؟ مگر شما بعد از سالیان دراز عبادت و خواندن نماز شب، قلبتان به سان قلب یک کودک معصوم نگشته است؟ این چه رسمی ست پس که در اطراف شما فقط بوی خون و مرگ و خشونت و توهین و اهانت رشد کرده است. در قصه ای دیدم که شمس به مولوی میگفت من از آن روز که سنگ قبر خودم را دیدم دارای عمر شدم و متولد گشتم. مگر شما بارها این حدیث زیبای " موتوا قبل ان تموتوا" را مصداق زبانی زندگی شهداء ندانسته اید؟ مگر شما بارها نگفته اید من نمونه " شهید زنده ام"؟ مگر خود بارها در جلساتتان نگفته اید " عاشق در فراق پخته می شود" و خود را چنان واصل به خدا می دانید که برای مشورت درباره امور سیاسی هم به اولیا خدا متوسل می شوید؟ جناب آقای آیت الله خامنه ای مگر ذکر ثابت شما " لا اله الا الله" یا " لا اله الا هو" نیست؟ من اگر اکنون به عنوان یک انسان گناهکار بی ایمان بخواهم مسلمان شوم، مگر نباید با دیدن عشق مسلمانان به خدا و عدالت اسلام و رحمانیت خداوند مسلمان شوم. شما بگویید به من که من در این نظام سیاسی و اجتماعی که شما آن را رهبری می کنید رحمانیت خدا را در چهره کدام انسان ببینم تا مسلمان شوم؟ مگر شما با ذکر آیه هفدهم سوره انفال نگفتید که دست خدایید؟ به من بگویید چرا دست خدا اینقدر بیگانه با مهربانی، عشق، لطافت، دوست داشتن، خندیدن و...گشته است و به من که عاشق مسلمانانه زیستن هستم تنها پیام رنج و درد می فرستد. در آخر دعای مولوی را تکرار میکنم:" خدایا در این تنهایی تو پناه و دوست من باش" . امیدوارم شما هم بعد از این دعا و تکرار هزار باره این دعا سماع کنید و به زبان مولوی بخوانید: " شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد": شمس و قمر شما مردم ایرانند.
#انتقادات #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم مدرسی خبرنگار محیط زیستی شرافتمندانه و در راستای حفاظت از محیط زیست منتشر کرده بود.
🔞تهدید و فحاشی با رکیک ترین الفاظ توسط #اسرافیل_شفیع_زاده!!!!
اسرافیل شفیع‌زاده مدیر شرکت گردشگری یاسمین پارسه،
تنها ذی‌نفع شکارفروشی به اتباع خارجی، در استانهای مختلف با خون حیات وحش کشور به مشتریان روس خود خدمات گردشگری ارائه می‌دهد.
سازمان حفاظت محیط زیست از اعلام جزییات شکار این اتباع خارجی در کشور خودداری می‌کند
@iranazadvaabad
#خبر #فساد #اجتماعی #محیط_زیست #طبیعت
@Roshanfkrane
🔞تهدید و فحاشی با رکیک ترین الفاظ توسط #اسرافیل_شفیع_زاده!!!!
اسرافیل شفیع‌زاده مدیر شرکت گردشگری یاسمین پارسه،
تنها ذی‌نفع شکارفروشی به اتباع خارجی، در استانهای مختلف با خون حیات وحش کشور به مشتریان روس خود خدمات گردشگری ارائه می‌دهد.
سازمان حفاظت محیط زیست از اعلام جزییات شکار این اتباع خارجی در کشور خودداری می‌کند
@iranazadvaabad
#خبر #فساد #اجتماعی #محیط_زیست #طبیعت
@Roshanfkrane