ترمیم بدن عذاب شدگان در جهنم برای ورود به بهشت !
🤔پرسش :
❓اگر کسی گناهی کرده باشد و خداوند قسمتی از بدن او را در برزخ عذاب کند و بعد بخشیده شود و به بهشت برزخی برود آیا آثار عذابی که شده در بهشت بر بدنش می ماند ؟
💠پاسخ : 💠
❕یکی از فایده های عالم برزخ آن است که سبب پاکسازی انسان های مومن اما گناهکار می شود یعنی عذاب در برزخ برای آنان کفاره و جبران کننده گناهانی است که بابتشان توبه نکرده اند و پس از عذاب شدن و پاک شدن , در هنگام قیامت می توانند مستقیما وارد بهشت شوند .
▫️امام صادق علیه السلام فرمود :
" هنگامی که گناهان بنده ای زیاد میشود و چیزی که موجب پاک شدن آنها شود نمی یابد، خداوند او را به اندوه مبتلا میکند تا گناهانش در [همین] دنیا پاک شوند، اگر آن اندوه گناهانش را پاک بکند که هیچ، اما اگر نکند، بدنش را بیمار مینماید، تا گناهانش پاک شوند، اگر آن بیماری گناهانش را پاک بکند که هیچ، اما اگر نکند، در هنگام مرگ بر او سخت میگیرد تا آنها پاک شوند، اگر گناهانش به این وسیله پاک بشود که هیچ، اما اگر نشود، در درون قبر و عالم برزخ عذابش میکند تا هنگامی که در روز قیامت خدا را ملاقات میکند، او را بدون گناهانش ملاقات نماید. " " عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يَجِدْ مَا يُكَفِّرُهَا بِهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْحُزْنِ فِي الدُّنْيَا لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا أَسْقَمَ بَدَنَهُ لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا شَدَّدَ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا عَذَّبَهُ فِي قَبْرِهِ لِيَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْءٍ مِنْ ذُنُوبِهِ. "
📚امالی صدوق ص 294
❕از روایات دیگر استفاده می شود که افرادی که بابت گناهان در عذاب بوده اند و سپس استحقاق رفتن به بهشت را پیدا می کنند , در هنگام ورود به بهشت آثار عذاب از بدن آنان برطرف می شود .
👌امام باقر علیه السلام فرمود :
" گروهى در آتش مىسوزند و آن هنگام كه زغال شدند، شفاعت به سراغشان مىآيد. پس آنان را به سوى نهرى مىبرند كه از عرق بهشتيان جارى است. آنان خود را در آن مىشويند و بر اثر آن، گوشت و خونشان مىرويد و سوختگىهاى آتش، از آنان زدوده مىگردد. سپس وارد بهشت مىشوند. به اينان [در بهشت]،" جهنّميان" مىگويند؛ ولى همه آنها دعا مىكنند: بار خدايا! اين نام را از ما بزداى! و خداوند آن نام را از ايشان مىزدايد " "إنَّ قَوماً يُحرَقونَ فِي النّارِ، حَتّى إذا صاروا (حَميماً) حُمَماً أدرَكَتهُمُ الشَّفاعَةُ. قالَ عليه السلام: فَيُنطَلَقُ بِهِم إلى نَهرٍ يَخرُجُ مِن رَشحِ أهلِ الجَنَّةِ، فَيَغتَسِلونَ فيهِ، فَتَنبتُ لُحومُهُم ودِماؤُهُم، وتَذهَبُ عَنهُم قَشفُ النّارِ، ويُدخَلونَ الجَنَّةَ، فَيُسَمَّونَ الجَهَنَّمِيّينَ، فَيُنادونَ بِأَجمَعِهِم: اللَّهُمَّ أذهِب عَنّا هذَا الاسمَ! قالَ عليه السلام: فَيُذهِبُ عَنهُم"
📚کتاب الزهد , ص 175 ح 263 _ بحار الانوار ج 8 ص 361 ح 33
❕در نقل دیگری آمده است که راوی می گوید از از امام صادق عليه السلام در باره جهنّميان پرسيدم. فرمود: « [پدرم] باقر عليه السلام مىفرمود: آنان از جهنّم خارج مىشوند و سپس آنان را به كنار چشمهاى در نزديك دَرِ بهشت مىبرند كه به آن،" چشمه زندگانى" مىگويند. از آب آن چشمه بر آنها مىپاشند و بر اثر آن، گوشت و پوست و موهاى آنها، همانند روييدن زراعت، خواهد روييد " " سَأَلتُ أبا عَبدِاللَّهِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيّينَ، فَقالَ:كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ: يُخرَجونَ مِنها، فَيُنتَهى بِهِم إلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ، تُسَمّى عَينَ الحَيَوانِ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ؛ لُحومُهُم وجُلودُهُم وشُعورُهُم "
📚کتاب الزهد ص 174 ح 259 _ بحار الانوار ج 8 ص 360 ح 29
❕علمای اهلسنت هم نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود :
" مردمى كه در آتشْ سوخته و چون زغال شدهاند، به زودى، از آتش خارج مىشوند. آن گاه، اهل بهشت پيوسته بر آنان آب مىپاشند تا اين كه مانند بالا آمدن كف و خاشاك در سيلاب، [گوشت و پوست آنها] مىرويند. " " سَيُخرَجُ ناسٌ مِنَ النّارِ قَدِ احتَرَقوا وكانوا مِثلَ الحُمَمِ، ثُمَّ لا يَزالُ أهلُ الجَنَّةِ يَرُشّونَ عَلَيهِمُ الماءَ، حَتّى يَنبُتُونَ نَباتَ الغُثاءِ فِي السَّيل "
📚مسند احمد ج 4 ص 179 ح 11855 و ص 96 ح 11441 _ مسند أبي يعلى: ج 2 ص 86 ح 1249 _ كنز العمّال: ج 14 ص 512 ح 39441.
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
❓اگر کسی گناهی کرده باشد و خداوند قسمتی از بدن او را در برزخ عذاب کند و بعد بخشیده شود و به بهشت برزخی برود آیا آثار عذابی که شده در بهشت بر بدنش می ماند ؟
💠پاسخ : 💠
❕یکی از فایده های عالم برزخ آن است که سبب پاکسازی انسان های مومن اما گناهکار می شود یعنی عذاب در برزخ برای آنان کفاره و جبران کننده گناهانی است که بابتشان توبه نکرده اند و پس از عذاب شدن و پاک شدن , در هنگام قیامت می توانند مستقیما وارد بهشت شوند .
▫️امام صادق علیه السلام فرمود :
" هنگامی که گناهان بنده ای زیاد میشود و چیزی که موجب پاک شدن آنها شود نمی یابد، خداوند او را به اندوه مبتلا میکند تا گناهانش در [همین] دنیا پاک شوند، اگر آن اندوه گناهانش را پاک بکند که هیچ، اما اگر نکند، بدنش را بیمار مینماید، تا گناهانش پاک شوند، اگر آن بیماری گناهانش را پاک بکند که هیچ، اما اگر نکند، در هنگام مرگ بر او سخت میگیرد تا آنها پاک شوند، اگر گناهانش به این وسیله پاک بشود که هیچ، اما اگر نشود، در درون قبر و عالم برزخ عذابش میکند تا هنگامی که در روز قیامت خدا را ملاقات میکند، او را بدون گناهانش ملاقات نماید. " " عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يَجِدْ مَا يُكَفِّرُهَا بِهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْحُزْنِ فِي الدُّنْيَا لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا أَسْقَمَ بَدَنَهُ لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا شَدَّدَ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِيُكَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ وَ إِلَّا عَذَّبَهُ فِي قَبْرِهِ لِيَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْءٍ مِنْ ذُنُوبِهِ. "
📚امالی صدوق ص 294
❕از روایات دیگر استفاده می شود که افرادی که بابت گناهان در عذاب بوده اند و سپس استحقاق رفتن به بهشت را پیدا می کنند , در هنگام ورود به بهشت آثار عذاب از بدن آنان برطرف می شود .
👌امام باقر علیه السلام فرمود :
" گروهى در آتش مىسوزند و آن هنگام كه زغال شدند، شفاعت به سراغشان مىآيد. پس آنان را به سوى نهرى مىبرند كه از عرق بهشتيان جارى است. آنان خود را در آن مىشويند و بر اثر آن، گوشت و خونشان مىرويد و سوختگىهاى آتش، از آنان زدوده مىگردد. سپس وارد بهشت مىشوند. به اينان [در بهشت]،" جهنّميان" مىگويند؛ ولى همه آنها دعا مىكنند: بار خدايا! اين نام را از ما بزداى! و خداوند آن نام را از ايشان مىزدايد " "إنَّ قَوماً يُحرَقونَ فِي النّارِ، حَتّى إذا صاروا (حَميماً) حُمَماً أدرَكَتهُمُ الشَّفاعَةُ. قالَ عليه السلام: فَيُنطَلَقُ بِهِم إلى نَهرٍ يَخرُجُ مِن رَشحِ أهلِ الجَنَّةِ، فَيَغتَسِلونَ فيهِ، فَتَنبتُ لُحومُهُم ودِماؤُهُم، وتَذهَبُ عَنهُم قَشفُ النّارِ، ويُدخَلونَ الجَنَّةَ، فَيُسَمَّونَ الجَهَنَّمِيّينَ، فَيُنادونَ بِأَجمَعِهِم: اللَّهُمَّ أذهِب عَنّا هذَا الاسمَ! قالَ عليه السلام: فَيُذهِبُ عَنهُم"
📚کتاب الزهد , ص 175 ح 263 _ بحار الانوار ج 8 ص 361 ح 33
❕در نقل دیگری آمده است که راوی می گوید از از امام صادق عليه السلام در باره جهنّميان پرسيدم. فرمود: « [پدرم] باقر عليه السلام مىفرمود: آنان از جهنّم خارج مىشوند و سپس آنان را به كنار چشمهاى در نزديك دَرِ بهشت مىبرند كه به آن،" چشمه زندگانى" مىگويند. از آب آن چشمه بر آنها مىپاشند و بر اثر آن، گوشت و پوست و موهاى آنها، همانند روييدن زراعت، خواهد روييد " " سَأَلتُ أبا عَبدِاللَّهِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيّينَ، فَقالَ:كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ: يُخرَجونَ مِنها، فَيُنتَهى بِهِم إلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ، تُسَمّى عَينَ الحَيَوانِ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ؛ لُحومُهُم وجُلودُهُم وشُعورُهُم "
📚کتاب الزهد ص 174 ح 259 _ بحار الانوار ج 8 ص 360 ح 29
❕علمای اهلسنت هم نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود :
" مردمى كه در آتشْ سوخته و چون زغال شدهاند، به زودى، از آتش خارج مىشوند. آن گاه، اهل بهشت پيوسته بر آنان آب مىپاشند تا اين كه مانند بالا آمدن كف و خاشاك در سيلاب، [گوشت و پوست آنها] مىرويند. " " سَيُخرَجُ ناسٌ مِنَ النّارِ قَدِ احتَرَقوا وكانوا مِثلَ الحُمَمِ، ثُمَّ لا يَزالُ أهلُ الجَنَّةِ يَرُشّونَ عَلَيهِمُ الماءَ، حَتّى يَنبُتُونَ نَباتَ الغُثاءِ فِي السَّيل "
📚مسند احمد ج 4 ص 179 ح 11855 و ص 96 ح 11441 _ مسند أبي يعلى: ج 2 ص 86 ح 1249 _ كنز العمّال: ج 14 ص 512 ح 39441.
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
توضیحی در مورد کیفیت مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام !
🤔پرسش :
❓توهین شیعه: امام جواد از ناحیه مقعد مسموم شد و به شهادت رسید !!!
وَ رُوِيَ أَنَّ امْرَأَتَهُ أُمَّ الْفَضْلِ بِنْتَ الْمَأْمُونِ سَمَّتْهُ فِي فَرْجِهِ بِمِنْدِيلٍ فَلَمَّا أَحَسَّ بِذَلِكَ قَالَ لَهَا أَبْلَاكِ اللَّهُ بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَهُ ...
ترجمه: ام فضل دختر مأمون عباسی که همسر امام جواد بود، امام جواد را بوسیله قرار دادن یک دستمال سمی در مقعد امام، مسموم کرد. (مناقب آل أبي طالب - ط علامه ٤/٣٩١ ) ❗️❗️
💠پاسخ💠
❕آنچه که در نقل علمای شیعه آمده است آن است که امام جواد علیه السلام از طریق سم مسموم شدند و به شهادت رسیدند : "وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ- عَلَيْهِمَا السَّلَامُ- قَتَلَهُ الْمُعْتَصِمُ بِالسَّمِّ. " _ " قبض ببغداد قتيلا مسموما "
📚إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص: 98 _روضة الواعظين و بصيرة المتعظين ج1، ص: 243
❕در نقلهای متعددی نیز کیفیت مسموم شدن حضرت به وسیله نوشیدنی مسموم بیان شده است .
▫️مسعودی نقل می کند :
"وقتى كه امام جواد به عراق آمد , معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد مكر و حيله كردند جعفر بن مأمون به امّ الفضل كه خواهر پدر و مادرى او بود پيشنهاد قتل امام جواد را كرد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل- به جهت اين كه امام جواد مادر امام على النقى را از او بيشتر مي خواهد - با آن حضرت ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد فرزندى ندارد، لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، زهرى را در انگور رازقى آلوده كردند، امام جواد هم انگور رازقى را دوست ميداشت. وقتى كه امام عليه السّلام از آن انگور خورد امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد " .... فأجابت أخاها جعفرا و جعلوا سمّا في شيء من عنب رازقي و كان يعجبه العنب الرازقي. فلما أكل منه ندمت "
📚اثبات الوصية، ص: 227
❕شیخ عباس قمی نیز به نقل از کتاب عیون المعجزات , کیفیت شهادت امام جواد علیه السلام را چنین نقل می کند :
"از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد و امّ الفضل از كرده خود پشيمان شد و چارهاى نمىتوانست كرد، گريه و زارى مىكرد، حضرت فرمود: الحال كه مرا كشتى گريه مىكنى؟ به خدا سوگند كه به بلايى مبتلا خواهى شد كه مرهمپذير نباشد. " " جعلت سما في عنب رازقي و وضعته بين يديه (ع)، فلما اكل منه ندمت و جعلت تبكي "
📚منتهى الآمال ج3، ص: 1804 _ عيون المعجزات، ص: 129
❕علامه مجلسی نیز کیفیت شهادت امام جواد ع را بر اساس نقلی دیگر از مرحوم ابن شهر آشوب چنین نقل می کند :
"چون با معتصم لعين بيعت كردند، متفقّد احوال حضرت امام محمّد تقى عليه السّلام شد، و به عبد الملك كه والى مدينه بود نامه نوشت كه آن حضرت را با امّ الفضل روانه بغداد كند. چون حضرت داخل بغداد شد، به ظاهر اعزاز و اكرام و تحفهها براى آن جناب و امّ الفضل فرستاد، و شربت حماضى براى حضرت فرستاد با غلام خود اشناس نام، و سر آن ظرف را مهر كرده بود. چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: اين شربتى است كه خليفه براى خود ساخته، و خود با جماعت مخصوص خود تناول كرده، و اين حصّه را براى شما فرستاده كه با برف سرد كنيد و تناول نمائيد، و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت، حضرت فرمود: باشد كه شب در وقت افطار تناول نمايم، آن ملعون گفت: برف آب مىشود، و اين شربت را سرد كرده مىبايد تناول كرد، هر چند آن امام غريب مظلوم از آشاميدن امتناع نمود، آن ملعون مبالغه را زياده كرد تا آنكه شربت زهرآلود را دانسته به ناكام نوشيد، و دست از حيات كثير البركات كشيد " "... وَ قَدْ ذَابَ الثَّلْجُ وَ أَصَرَّ عَلَى ذَلِكَ فَشَرِبَهَا عَالِماً بِفِعْلِهِم "
📚جلاء العيون، ص: 968 _ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج4، ص: 384
❕بنابراین در نقلهای متعددی بیان شده است که امام جواد علیه السلام از طریق نوشیدنی مسموم شهید شدند و این تعدد نقل قرینه بر پذیرش محتوای آنها می تواند محسوب شود .
▫️به هر حال در نقل مورد استناد وهابی آمده است که ام فضل در هنگام مقاربت و رابطه زناشویی با امام جواد علیه السلام , ایشان را از طریق دستمال سمی , مسموم کرد ( جلاء العیون ص 967 )
❗️اما نکته مهم آن است که نقل مذکور بدون سند و با تعبیر " روی " یعنی " روایت شده است " بیان شده و سندی برای آن ذکر نشده است . بنابراین چنین نقلی از نظر سندی مرسل و ضعیف و غیر قابل استناد است .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
❓توهین شیعه: امام جواد از ناحیه مقعد مسموم شد و به شهادت رسید !!!
وَ رُوِيَ أَنَّ امْرَأَتَهُ أُمَّ الْفَضْلِ بِنْتَ الْمَأْمُونِ سَمَّتْهُ فِي فَرْجِهِ بِمِنْدِيلٍ فَلَمَّا أَحَسَّ بِذَلِكَ قَالَ لَهَا أَبْلَاكِ اللَّهُ بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَهُ ...
ترجمه: ام فضل دختر مأمون عباسی که همسر امام جواد بود، امام جواد را بوسیله قرار دادن یک دستمال سمی در مقعد امام، مسموم کرد. (مناقب آل أبي طالب - ط علامه ٤/٣٩١ ) ❗️❗️
💠پاسخ💠
❕آنچه که در نقل علمای شیعه آمده است آن است که امام جواد علیه السلام از طریق سم مسموم شدند و به شهادت رسیدند : "وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ- عَلَيْهِمَا السَّلَامُ- قَتَلَهُ الْمُعْتَصِمُ بِالسَّمِّ. " _ " قبض ببغداد قتيلا مسموما "
📚إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص: 98 _روضة الواعظين و بصيرة المتعظين ج1، ص: 243
❕در نقلهای متعددی نیز کیفیت مسموم شدن حضرت به وسیله نوشیدنی مسموم بیان شده است .
▫️مسعودی نقل می کند :
"وقتى كه امام جواد به عراق آمد , معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد مكر و حيله كردند جعفر بن مأمون به امّ الفضل كه خواهر پدر و مادرى او بود پيشنهاد قتل امام جواد را كرد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل- به جهت اين كه امام جواد مادر امام على النقى را از او بيشتر مي خواهد - با آن حضرت ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد فرزندى ندارد، لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، زهرى را در انگور رازقى آلوده كردند، امام جواد هم انگور رازقى را دوست ميداشت. وقتى كه امام عليه السّلام از آن انگور خورد امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد " .... فأجابت أخاها جعفرا و جعلوا سمّا في شيء من عنب رازقي و كان يعجبه العنب الرازقي. فلما أكل منه ندمت "
📚اثبات الوصية، ص: 227
❕شیخ عباس قمی نیز به نقل از کتاب عیون المعجزات , کیفیت شهادت امام جواد علیه السلام را چنین نقل می کند :
"از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد و امّ الفضل از كرده خود پشيمان شد و چارهاى نمىتوانست كرد، گريه و زارى مىكرد، حضرت فرمود: الحال كه مرا كشتى گريه مىكنى؟ به خدا سوگند كه به بلايى مبتلا خواهى شد كه مرهمپذير نباشد. " " جعلت سما في عنب رازقي و وضعته بين يديه (ع)، فلما اكل منه ندمت و جعلت تبكي "
📚منتهى الآمال ج3، ص: 1804 _ عيون المعجزات، ص: 129
❕علامه مجلسی نیز کیفیت شهادت امام جواد ع را بر اساس نقلی دیگر از مرحوم ابن شهر آشوب چنین نقل می کند :
"چون با معتصم لعين بيعت كردند، متفقّد احوال حضرت امام محمّد تقى عليه السّلام شد، و به عبد الملك كه والى مدينه بود نامه نوشت كه آن حضرت را با امّ الفضل روانه بغداد كند. چون حضرت داخل بغداد شد، به ظاهر اعزاز و اكرام و تحفهها براى آن جناب و امّ الفضل فرستاد، و شربت حماضى براى حضرت فرستاد با غلام خود اشناس نام، و سر آن ظرف را مهر كرده بود. چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: اين شربتى است كه خليفه براى خود ساخته، و خود با جماعت مخصوص خود تناول كرده، و اين حصّه را براى شما فرستاده كه با برف سرد كنيد و تناول نمائيد، و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت، حضرت فرمود: باشد كه شب در وقت افطار تناول نمايم، آن ملعون گفت: برف آب مىشود، و اين شربت را سرد كرده مىبايد تناول كرد، هر چند آن امام غريب مظلوم از آشاميدن امتناع نمود، آن ملعون مبالغه را زياده كرد تا آنكه شربت زهرآلود را دانسته به ناكام نوشيد، و دست از حيات كثير البركات كشيد " "... وَ قَدْ ذَابَ الثَّلْجُ وَ أَصَرَّ عَلَى ذَلِكَ فَشَرِبَهَا عَالِماً بِفِعْلِهِم "
📚جلاء العيون، ص: 968 _ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج4، ص: 384
❕بنابراین در نقلهای متعددی بیان شده است که امام جواد علیه السلام از طریق نوشیدنی مسموم شهید شدند و این تعدد نقل قرینه بر پذیرش محتوای آنها می تواند محسوب شود .
▫️به هر حال در نقل مورد استناد وهابی آمده است که ام فضل در هنگام مقاربت و رابطه زناشویی با امام جواد علیه السلام , ایشان را از طریق دستمال سمی , مسموم کرد ( جلاء العیون ص 967 )
❗️اما نکته مهم آن است که نقل مذکور بدون سند و با تعبیر " روی " یعنی " روایت شده است " بیان شده و سندی برای آن ذکر نشده است . بنابراین چنین نقلی از نظر سندی مرسل و ضعیف و غیر قابل استناد است .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« آرى گناه و آلودگى همچون بيمارى خوره به جان انسان مى افتد، و روح ايمان را مى خورد و از بين مى برد، و كار به جايى مى رسد كه سر از تكذيب آيات الهى در مى آورد، و از آن هم فراتر مى رود، و او را به استهزاء و سخريه پيامبران و آيات الهى وامى دارد، و به مرحله اى مى رسد كه ديگر هيچ وعظ و اندرز و انذارى مؤثر نيست و جز تازيانه عذاب دردناك الهى راهى باقى نمى ماند!
❕يك نگاه به صفحات تاريخ زندگى بسيارى از ياغيان و جانيان نشان مى دهد كه آنها در آغاز كار چنين نبودند حد اقل نور ضعيفى از ايمان در قلب آنها مى تابيد ولى ارتكاب گناهان پى در پى سبب شد كه روز به روز از ايمان و تقوا فاصله بگيرند و سرانجام به آخرين مرحله كفر برسند. »
📚تفسير نمونه، ج 16، ص: 374
❕لذا امام صادق عليه السلام مى خوانيم ؛
« هنگامى كه انسان گناه مى كند نقطه سياهى در قلب او پيدا مى شود، اگر توبه كند محو مى گردد، و اگر بر گناه بيفزايد زيادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گيرد، و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد ديد!».
"إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ ... فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً. "
📚الکافی ج 2 ص 271
❗️آنچه هم که در روایت مورد استناد وهابی آمده است ناظر به شیعیانی نیست که تنها از شیعه بودن اسمی دارند و در اعمال مخالف اهلبیت علیهم السلام هستند و عمر خود را در فساد و طغیان می گذرانند .
❕به حسب سایر روایات که مورد اشاره قرار گرفت و نیز تتمه همان نقل مورد اشکال , مقصود روایت مورد بحث تنها شیعیانی هستند که در مسیر اطاعت الهی و پیروی از اهلبیت علیهم السلام هستند اما ممکن است در این مسیر گاهی خطایی هم از آنان سرزند اما در ارتکاب گناه اصرار ندارند : " ربما يحمل المؤمنون على غير المصرين على الكبائر. "
📚مرآة العقول ج4، ص: 215
❕بر اساس آنچه که در ادامه روایت مورد بحث آمده است , خداوند به این دسته از شیعیان بخاطر اعتقاد صحیحشان و تن دادن به ولایت امامان علیهم السلام , توفیق توبه و مغفرت را می دهد تا جبران کوتاهی های ناخواسته خود را کنند : " ثُمَّ قَالَ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يَعْنِي مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَى نُورِ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ لِوَلَايَتِهِمْ كُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّه "
📚الکافی ج 1 ص 375
❕یا مطابق آنچه که در نقلهای دیگر آمده است , افراد مذکور در همین دنیا یا هنگام مرگ مجازات گناهان خود را پس می دهند تا به خاطر اعتقاد به ولایت امامان علیهم السلام , وارد بهشت شود .
👌 امام صادق علیه السلام فرمود :
" به خدا هیچ بنده ای این امر (تشیع) را نستاید که آتش دوزخ او را بخورد. » راوی می گوید : گفتم: «در بین شیعیان افرادی هستند که چنین و چنان میکنند. » امام علیه السلام فرمود:
«هر گاه چنین شود، خداوند او را به (امراض) جسد و بدنش مبتلا میسازد و این کفاره گناهان اوست. اگر پاک نشد، روزی را بر او تنگ میکند و اگر پاک نشد، دم مرگ بر او سخت میگیرد، تا وقتی که به سوی خدا میرود، گناهی نداشته باشد و خدا او را به بهشت ببرد. " " وَ اللَّهِ لَا يَصِفُ عَبْدٌ هَذَا الْأَمْرَ فَتَطْعَمُهُ النَّارُ ..."
📚المحاسن، ج1، ص: 172
👌بنابراین اگر در روایت مورد بحث آمد که سرزنشی بر این شیعیان خطاکار نیست از این جهت است که توبه می کنند و یا مجازات اعمال ناشایست خود را دریافت می کنند و از گناهان پاک می شوند .
❗️بر اساس آنچه در ادامه روایت مورد اشکال وهابی آمده است , کسانی که تن به امامت امامان گمراهی داده اند در همه ارکان دین به پیروی از آن امامان باطل , گرفتار انحراف می شوند , لذا اعمال به ظاهر خوبشان نیز چون در مسیر اطاعت الهی و اجرای فرامین خداوند و چهارچوب کلی برنامه و دستورات خداوند نیست , مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد زیرا این اعمال در راستای اهداف غیر الهی است که امامان گمراه برایشان ترسیم کرده اند : "فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا كُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ الله خَرَجُوا بِوَلَايَتِهِمْ إِيَّاهُ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَى ظُلُمَاتِ الْكُفْرِ فَأَوْجَبَ اللَّهُ لَهُمُ النَّارَ ... "
📚الکافی ج 1 ص 376
❕بر همین اساس در تفسیر نمونه می خوانیم :
" آن چيزى كه به عمل، شكل و محتوا مىدهد، نيت و انگيزه و هدف و برنامه آن است. اگر برنامه و انگيزه و هدف، سالم و ارزنده و قابل ملاحظه باشد خود عمل نيز چنين خواهد بود، ولى اگر برترين اعمال را با انگيزهاى پست، برنامهاى نادرست، و هدفى بىارزش انجام دهيم، آن عمل به كلى مسخ و بىمحتوا مىشود و چون خاكسترى خواهد بود بر سينه تند باد "
📚تفسير نمونه، ج10، ص: 311
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بر همین اساس در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« آرى گناه و آلودگى همچون بيمارى خوره به جان انسان مى افتد، و روح ايمان را مى خورد و از بين مى برد، و كار به جايى مى رسد كه سر از تكذيب آيات الهى در مى آورد، و از آن هم فراتر مى رود، و او را به استهزاء و سخريه پيامبران و آيات الهى وامى دارد، و به مرحله اى مى رسد كه ديگر هيچ وعظ و اندرز و انذارى مؤثر نيست و جز تازيانه عذاب دردناك الهى راهى باقى نمى ماند!
❕يك نگاه به صفحات تاريخ زندگى بسيارى از ياغيان و جانيان نشان مى دهد كه آنها در آغاز كار چنين نبودند حد اقل نور ضعيفى از ايمان در قلب آنها مى تابيد ولى ارتكاب گناهان پى در پى سبب شد كه روز به روز از ايمان و تقوا فاصله بگيرند و سرانجام به آخرين مرحله كفر برسند. »
📚تفسير نمونه، ج 16، ص: 374
❕لذا امام صادق عليه السلام مى خوانيم ؛
« هنگامى كه انسان گناه مى كند نقطه سياهى در قلب او پيدا مى شود، اگر توبه كند محو مى گردد، و اگر بر گناه بيفزايد زيادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گيرد، و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد ديد!».
"إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ ... فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً. "
📚الکافی ج 2 ص 271
❗️آنچه هم که در روایت مورد استناد وهابی آمده است ناظر به شیعیانی نیست که تنها از شیعه بودن اسمی دارند و در اعمال مخالف اهلبیت علیهم السلام هستند و عمر خود را در فساد و طغیان می گذرانند .
❕به حسب سایر روایات که مورد اشاره قرار گرفت و نیز تتمه همان نقل مورد اشکال , مقصود روایت مورد بحث تنها شیعیانی هستند که در مسیر اطاعت الهی و پیروی از اهلبیت علیهم السلام هستند اما ممکن است در این مسیر گاهی خطایی هم از آنان سرزند اما در ارتکاب گناه اصرار ندارند : " ربما يحمل المؤمنون على غير المصرين على الكبائر. "
📚مرآة العقول ج4، ص: 215
❕بر اساس آنچه که در ادامه روایت مورد بحث آمده است , خداوند به این دسته از شیعیان بخاطر اعتقاد صحیحشان و تن دادن به ولایت امامان علیهم السلام , توفیق توبه و مغفرت را می دهد تا جبران کوتاهی های ناخواسته خود را کنند : " ثُمَّ قَالَ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يَعْنِي مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَى نُورِ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ لِوَلَايَتِهِمْ كُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّه "
📚الکافی ج 1 ص 375
❕یا مطابق آنچه که در نقلهای دیگر آمده است , افراد مذکور در همین دنیا یا هنگام مرگ مجازات گناهان خود را پس می دهند تا به خاطر اعتقاد به ولایت امامان علیهم السلام , وارد بهشت شود .
👌 امام صادق علیه السلام فرمود :
" به خدا هیچ بنده ای این امر (تشیع) را نستاید که آتش دوزخ او را بخورد. » راوی می گوید : گفتم: «در بین شیعیان افرادی هستند که چنین و چنان میکنند. » امام علیه السلام فرمود:
«هر گاه چنین شود، خداوند او را به (امراض) جسد و بدنش مبتلا میسازد و این کفاره گناهان اوست. اگر پاک نشد، روزی را بر او تنگ میکند و اگر پاک نشد، دم مرگ بر او سخت میگیرد، تا وقتی که به سوی خدا میرود، گناهی نداشته باشد و خدا او را به بهشت ببرد. " " وَ اللَّهِ لَا يَصِفُ عَبْدٌ هَذَا الْأَمْرَ فَتَطْعَمُهُ النَّارُ ..."
📚المحاسن، ج1، ص: 172
👌بنابراین اگر در روایت مورد بحث آمد که سرزنشی بر این شیعیان خطاکار نیست از این جهت است که توبه می کنند و یا مجازات اعمال ناشایست خود را دریافت می کنند و از گناهان پاک می شوند .
❗️بر اساس آنچه در ادامه روایت مورد اشکال وهابی آمده است , کسانی که تن به امامت امامان گمراهی داده اند در همه ارکان دین به پیروی از آن امامان باطل , گرفتار انحراف می شوند , لذا اعمال به ظاهر خوبشان نیز چون در مسیر اطاعت الهی و اجرای فرامین خداوند و چهارچوب کلی برنامه و دستورات خداوند نیست , مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد زیرا این اعمال در راستای اهداف غیر الهی است که امامان گمراه برایشان ترسیم کرده اند : "فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا كُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ الله خَرَجُوا بِوَلَايَتِهِمْ إِيَّاهُ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَى ظُلُمَاتِ الْكُفْرِ فَأَوْجَبَ اللَّهُ لَهُمُ النَّارَ ... "
📚الکافی ج 1 ص 376
❕بر همین اساس در تفسیر نمونه می خوانیم :
" آن چيزى كه به عمل، شكل و محتوا مىدهد، نيت و انگيزه و هدف و برنامه آن است. اگر برنامه و انگيزه و هدف، سالم و ارزنده و قابل ملاحظه باشد خود عمل نيز چنين خواهد بود، ولى اگر برترين اعمال را با انگيزهاى پست، برنامهاى نادرست، و هدفى بىارزش انجام دهيم، آن عمل به كلى مسخ و بىمحتوا مىشود و چون خاكسترى خواهد بود بر سينه تند باد "
📚تفسير نمونه، ج10، ص: 311
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
جواز سجده کردن بر روی نجاست در مذهب اهلسنت و ابوحنیفه !!
🤔پرسش :
امام معصوم شیعه فتوا به جواز نماز بر روی ادرار خشک شده انسان را می دهد ‼️
قُلْنَا لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلسَّطْحُ يُصِيبُهُ اَلْبَوْلُ أَوْ يُبَالُ عَلَيْهِ أَ يُصَلَّى فِي ذَلِكَ اَلْمَكَانِ فَقَالَ إِنْ كَانَ تُصِيبُهُ اَلشَّمْسُ وَ اَلرِّيحُ وَ كَانَ جَافّاً فَلاَ بَأْسَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ يُتَّخَذُ مَبَالاً . (الکافي , جلد۳ , صفحه ۳۹۲ )
مکان طاهر و پاک قحط آمده که جواز نماز خواندن روی بول خشک شده را می دهید ?
💠پاسخ : 💠
👌بر اساس آنچه در فقه شیعه و اهلسنت آمده است یکی از مطهرات اشیاء نجس , خورشید است که اگر مثلا خورشید به زمین نجس بتابد و آن را خشک کند , این تابیدن سبب تطهیر و پاک شدن زمین می شود . مرحوم امام خمینی در مورد اشیاء تطهیر کننده می فرماید :
" سوم: آفتاب، كه پاك كننده زمين و بناهاى غير منقول و آنچه كه به آنها متصل است ( می باشد ) ... "
📚تحرير الوسيلة (ترجمه فارسى)، ج1، ص: 145
❕نووی عالم بزرگ اهسنت هم نقل می کند که ابوحنیفه نیز قائل بوده است که خورشید سبب تطهیر زمین نجس می شود : " فيما إذا أصاب الأرض نجاسة ذائبة في موضعٍ ضاحٍ فطلعت عليه الشمس و هبّت عليه الريح، فذهب أثرها: ففيه قولان: ... و ممّن قال بالطهارة أبو حنيفة "
📚المجموع: ج 2 ص 596
❕در کتاب " الخلاف " نیز از ابوحنیفه نقل می شود که او قائل به تطهیر زمین نجس با خورشید بوده و نماز خواندن بر آن زمین را جایز می شمرده است : " الأرض إذا أصابتها نجاسة مثل البول و ما أشبهه، و طلعت عليها الشمس و هبت عليها الريح حتى زالت عين النجاسة، فإنها تطهر، و يجوز السجود عليها ... و به قال الشافعي في القديم. و قال أبو حنيفة تطهر و يجوز الصلاة عليها ..." ( الهداية ج 1ص 35 _ النتف ج 1 ص 33 _ المنهل العذب ج 3 ص261 )
📚الخلاف، ج1، ص: 218
👌آنچه هم که در روایت مورد اشکال وهابی آمده است اشاره به همین مساله است که زمین آلوده شده به بول می تواند به وسیله خورشید پاک شود و در این صورت می توان در آن مکان نماز نیز خواند مگر آنکه آن زمین اختصاص داده شده تا افراد بروند و آنجا بول کنند ( توالت ) که در این صورت خواندن نماز در آنجا مناسب نیست زیرا نماز خواندن در محل استنجاء و توالت کراهت دارد : " الا ان یکون یتخذ مبالا "
📚الکافی ج 3 ص 392
❕وهابی به جای اشکال کردن به ما مناسب است به این مساله پاسخ بگوید که :
👌اهلسنت از ابوحنیفه به عنوان امام اعظم و بزرگترین پیشوای خود یاد می کنند در حالی که در فتاوای ابوحنیفه آمده است که سجده کردن بر روی بول یا مدفوع و اشیاء نجس و نماز خواندن در مکان نجس اشکالی ندارد !!! " عن أبي يوسف عن أبي حنيفة إذا كان في موضع قدميه بول أكثر من قدر الدرهم فصلاته فاسدة و لا تفسد عليه في موضع السجود . " _ " روي أبو يوسف عن أبي حنيفة رحمهما الله أن النجاسة في موضع السجود لا تمنع عن الجواز. " _ " وَإِنْ كانت النَّجَاسَةُ في مَكَانِ الصَّلَاةِ فَإِنْ كانت قَلِيلَةً تَجُوزُ علي أَيِّ مَوْضِعٍ كانت لِأَنَّ قَلِيلَ النَّجَاسَةِ عَفْوٌ في حَقِّ جَوَازِ الصَّلَاةِ عِنْدَنَا "
📚مختصر اختلاف العلماء، طحاوی حنفی ج1 ص261 _ كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوي، عبدالعزیز بخاری ج2 ص490 _ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج1، ص82
❗️در مورد فتوای ابوحنیفه بر جواز سجده بر نجاست و مدفوع خشک شده , استاد میلانی به نقل از علمای اهلسنت چنین می گوید :
" در فقه ابوحنيفه نيز مسائلى وجود دارد كه موجب طعن وى گرديده است كه از آن جمله مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. جواز نماز با پوست دباغى شده سگ
2. قرائت يك آيه بعد از حمد به جاى سوره آن هم به لغت ديگر
3. جواز سجده بر مدفوع خشك انسان و حيوانات ديگر
4. فارغ شدن از نماز با اخراج ريح ( باد معده ) و ....
❕ابن خلكان مىنويسد:
"سلطان محمود سبكتكين حنفى بود. اطرافيان وى قصد داشتند او را از اين مذهب روى گردان كنند، از اين رو درباره فتاواى ابوحنيفه مطالبى به او گفتند. سپس ابوبكر قفّال در حضور سلطان دو ركعت نماز، مطابق با فتواى ابوحنيفه خواند. بدين صورت كه يك پوست دباغى شده سگ بر تن كرد، پس از قرائت حمد به جاى قرائت سوره، يك آيه آن هم با ترجمه فارسى «دو برگ سبز» خواند، سپس بر عذره يابسهاى ( مدفوع خشک شده ) سجده كرد، و در پايان با اخراج ريح ( خارج کردن باد معده ) از نماز فارغ شد!
❕سلطان محمود از اين قضيه متعجب شد و گفت اين چه مذهب و مكتبى است! و بعد از آن به مذهب شافعى گرويد " ( الوافى بالوفيات: ج5 ص 257، تاريخ الاسلام: ج 29 ص 72، وفيات الاعيان: ج 5 ص180و 713، طبقات الشافعيه الكبرى: ج 5 ص316، سير اعلام النبلاء: ج 17ص 486 )
📚جواهر الكلام في معرفة الإمامة و الإمام، میلانی , ج1، ص: 108
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
امام معصوم شیعه فتوا به جواز نماز بر روی ادرار خشک شده انسان را می دهد ‼️
قُلْنَا لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلسَّطْحُ يُصِيبُهُ اَلْبَوْلُ أَوْ يُبَالُ عَلَيْهِ أَ يُصَلَّى فِي ذَلِكَ اَلْمَكَانِ فَقَالَ إِنْ كَانَ تُصِيبُهُ اَلشَّمْسُ وَ اَلرِّيحُ وَ كَانَ جَافّاً فَلاَ بَأْسَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ يُتَّخَذُ مَبَالاً . (الکافي , جلد۳ , صفحه ۳۹۲ )
مکان طاهر و پاک قحط آمده که جواز نماز خواندن روی بول خشک شده را می دهید ?
💠پاسخ : 💠
👌بر اساس آنچه در فقه شیعه و اهلسنت آمده است یکی از مطهرات اشیاء نجس , خورشید است که اگر مثلا خورشید به زمین نجس بتابد و آن را خشک کند , این تابیدن سبب تطهیر و پاک شدن زمین می شود . مرحوم امام خمینی در مورد اشیاء تطهیر کننده می فرماید :
" سوم: آفتاب، كه پاك كننده زمين و بناهاى غير منقول و آنچه كه به آنها متصل است ( می باشد ) ... "
📚تحرير الوسيلة (ترجمه فارسى)، ج1، ص: 145
❕نووی عالم بزرگ اهسنت هم نقل می کند که ابوحنیفه نیز قائل بوده است که خورشید سبب تطهیر زمین نجس می شود : " فيما إذا أصاب الأرض نجاسة ذائبة في موضعٍ ضاحٍ فطلعت عليه الشمس و هبّت عليه الريح، فذهب أثرها: ففيه قولان: ... و ممّن قال بالطهارة أبو حنيفة "
📚المجموع: ج 2 ص 596
❕در کتاب " الخلاف " نیز از ابوحنیفه نقل می شود که او قائل به تطهیر زمین نجس با خورشید بوده و نماز خواندن بر آن زمین را جایز می شمرده است : " الأرض إذا أصابتها نجاسة مثل البول و ما أشبهه، و طلعت عليها الشمس و هبت عليها الريح حتى زالت عين النجاسة، فإنها تطهر، و يجوز السجود عليها ... و به قال الشافعي في القديم. و قال أبو حنيفة تطهر و يجوز الصلاة عليها ..." ( الهداية ج 1ص 35 _ النتف ج 1 ص 33 _ المنهل العذب ج 3 ص261 )
📚الخلاف، ج1، ص: 218
👌آنچه هم که در روایت مورد اشکال وهابی آمده است اشاره به همین مساله است که زمین آلوده شده به بول می تواند به وسیله خورشید پاک شود و در این صورت می توان در آن مکان نماز نیز خواند مگر آنکه آن زمین اختصاص داده شده تا افراد بروند و آنجا بول کنند ( توالت ) که در این صورت خواندن نماز در آنجا مناسب نیست زیرا نماز خواندن در محل استنجاء و توالت کراهت دارد : " الا ان یکون یتخذ مبالا "
📚الکافی ج 3 ص 392
❕وهابی به جای اشکال کردن به ما مناسب است به این مساله پاسخ بگوید که :
👌اهلسنت از ابوحنیفه به عنوان امام اعظم و بزرگترین پیشوای خود یاد می کنند در حالی که در فتاوای ابوحنیفه آمده است که سجده کردن بر روی بول یا مدفوع و اشیاء نجس و نماز خواندن در مکان نجس اشکالی ندارد !!! " عن أبي يوسف عن أبي حنيفة إذا كان في موضع قدميه بول أكثر من قدر الدرهم فصلاته فاسدة و لا تفسد عليه في موضع السجود . " _ " روي أبو يوسف عن أبي حنيفة رحمهما الله أن النجاسة في موضع السجود لا تمنع عن الجواز. " _ " وَإِنْ كانت النَّجَاسَةُ في مَكَانِ الصَّلَاةِ فَإِنْ كانت قَلِيلَةً تَجُوزُ علي أَيِّ مَوْضِعٍ كانت لِأَنَّ قَلِيلَ النَّجَاسَةِ عَفْوٌ في حَقِّ جَوَازِ الصَّلَاةِ عِنْدَنَا "
📚مختصر اختلاف العلماء، طحاوی حنفی ج1 ص261 _ كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوي، عبدالعزیز بخاری ج2 ص490 _ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج1، ص82
❗️در مورد فتوای ابوحنیفه بر جواز سجده بر نجاست و مدفوع خشک شده , استاد میلانی به نقل از علمای اهلسنت چنین می گوید :
" در فقه ابوحنيفه نيز مسائلى وجود دارد كه موجب طعن وى گرديده است كه از آن جمله مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. جواز نماز با پوست دباغى شده سگ
2. قرائت يك آيه بعد از حمد به جاى سوره آن هم به لغت ديگر
3. جواز سجده بر مدفوع خشك انسان و حيوانات ديگر
4. فارغ شدن از نماز با اخراج ريح ( باد معده ) و ....
❕ابن خلكان مىنويسد:
"سلطان محمود سبكتكين حنفى بود. اطرافيان وى قصد داشتند او را از اين مذهب روى گردان كنند، از اين رو درباره فتاواى ابوحنيفه مطالبى به او گفتند. سپس ابوبكر قفّال در حضور سلطان دو ركعت نماز، مطابق با فتواى ابوحنيفه خواند. بدين صورت كه يك پوست دباغى شده سگ بر تن كرد، پس از قرائت حمد به جاى قرائت سوره، يك آيه آن هم با ترجمه فارسى «دو برگ سبز» خواند، سپس بر عذره يابسهاى ( مدفوع خشک شده ) سجده كرد، و در پايان با اخراج ريح ( خارج کردن باد معده ) از نماز فارغ شد!
❕سلطان محمود از اين قضيه متعجب شد و گفت اين چه مذهب و مكتبى است! و بعد از آن به مذهب شافعى گرويد " ( الوافى بالوفيات: ج5 ص 257، تاريخ الاسلام: ج 29 ص 72، وفيات الاعيان: ج 5 ص180و 713، طبقات الشافعيه الكبرى: ج 5 ص316، سير اعلام النبلاء: ج 17ص 486 )
📚جواهر الكلام في معرفة الإمامة و الإمام، میلانی , ج1، ص: 108
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
▫️3 _ به وهابی پیشنهاد می دهیم که به جای اشکال کردن به شیعه آن هم با استناد به یک روایت ضعیف پاسخ این اشکال ما را بدهد که اگر رعایت پوشش در ملاعام مهم است پس چگونه نقل می کنید که معاذ الله پیامبر اسلام به صورت لخت و عریان در برابر دیگران حاضر می شد ?
❗️علمای اهلسنت فتوا می دهند که بر مرد پوشاندن ناف تا زانو واجب است , " قال الحنفية والحنابلة : يجب على الرجل ان يستر ما بين السرة والركبة - عن غير الزوجة - ويحل للغير رجلا كان أو امرأة ، محرما أو غير محرم ، ان ينظر إلى ما عدا ذلك من بدن الرجل عند أمن الفتنة "
📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 1 ص 87
▫️علی رغم فتوای فوق متاسفانه علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی در انظار عمومی و کوچه و بازار ران های خود را از دیگران نمی پوشاند !!!!
❕بخاری نقل می کند که انس می گوید : " پیامبر لنگ را از ران هایش زده بود کنار و رانهایش را برهنه کرده بود " " أَنَسُ: «حَسَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عَنْ فَخِذِهِ»
📚صحيح البخاري، ج1، ص: 97
❕یا باز نقل می کند که راوی می گوید " پیامبر وقتی داشت به غزوه خیبر می رفت و بر روی مرکب بود , لباس را از رانهایش زده بود کنار تا جایی که من به سفیدی رانهای پیامبر نگاه می کردم " " حَسَرَ الْإِزَارَ عَنْ فَخِذِهِ، حَتَّى إِنِّي أَنْظُرُ إِلَى بَيَاضِ فَخِذِ نَبِيِّ "
📚صحیح بخاری ج 1 ص 98
❕یا باز نقل می کنند که عایشه می گوید :
" پیامبر در نزد من دراز کشیده بود و رانهایش لخت بود , ابوبکر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , عمر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , اما وقتی عثمان اجازه ورود گرفت , پیامبر رانهایش را پوشاند , عایشه از این مساله از پیامبر سوال کرد , پیامبر پاسخ داد که آیا می خواهی من از عثمان حیا نکنم در حالی که فرشتگان از عثمان حیا می کنند "
"عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ جَالِسًا كَاشِفًا عَنْ فَخِذِهِ، فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُمَرُ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ، فَأَرْخَى عَلَيْهِ ثِيَابَهُ، فَلَمَّا قَامُوا، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَأْذَنَ عَلَيْكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ فَأَذِنْتَ لَهُمَا، وَأَنْتَ عَلَى حَالِكَ، فَلَمَّا اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ أَرْخَيْتَ عَلَيْكَ ثِيَابَكَ، فَقَالَ:" يَا عَائِشَةُ أَلَا أَسْتَحْيِي مِنْ رَجُلٍ، وَاللَّهِ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَسْتَحِي مِنْهُ" " كَانَ رَسُولُ اللَّهِ مُضْطَجِعًا فِي بَيْتِي، كَاشِفًا عَنْ فَخِذَيْه ... "
📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج40، ص: 387 _ صحيح مسلم، ج 4، ص: 1866
❕چنانکه گفتیم , علمای اهلسنت می گویند که باید ناف تا زانو را از دیگران پوشاند , اما نقل می کنند که پیامبر اسلام رانهایش را از دیگران نمی پوشانده است !!!!
❗️ متاسفانه این گروه هتک حرمت و گستاخی را بیشتر کرده و مدعی شده اند که پیامبر به صورت لخت و عریان هم در برابر دیگران حاضر می شده است !!!!
👌بخاری نقل می کند :
" پیامبر در حالی که لنگی بسته بود , با دیگران سنگها را برای کعبه حمل می کردند , عباس گفت که ای پسر برادر اگر لنگت را بین شانه و گردنت بگذاری بهتر است , پیامبر نیز چنین کرد و اندکی بعد لنگ از حضرت افتاد و خود او نیز بیهوش شد و روی زمین افتاد ( و عورتش نمایان شد ) , اما پس از آن دیگر عریان و برهنه دیده نشد " " ... فَحَلَّهُ، فَجَعَلَهُ، عَلَى مَنْكِبَيْهِ، فَسَقَطَ مَغْشِيًّا عَلَيْهِ، فَمَا رُئِيَ بَعْدَ ذَلِكَ عُرْيَانًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ "
📚صحیح بخاری ج 1 ص 143 ح 357
▫️عایشه می گوید :
" زید بن حارثه وارد مدینه شد , و پیامبر در خانه من بود , زید به نزد پیامبر آمد و درب را زد , پیامبر لخت و عریان بلند شد و درب را باز کرد در حالی که لباسش را به دنبالش کش می داد , به خدا سوگند من دیگر ندیدم که پیامبر در برابری کسی لخت و عریان شود , قبل از این واقعه و بعد از آن " " عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: قَدِمَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ الْمَدِينَةَ وَ رَسُولُ اللَّهِ فِي بَيْتِي، فَأَتَاهُ فَقَرَعَ الْبَابَ، فَقَامَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عُرْيَانًا يَجُرُّ ثَوْبَهُ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُهُ عُرْيَانًا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ "
📚سنن الترمذی ج 4 ص 174 _ فتح الباری ج 11 ص 51 _ کنزالعمال ج 10 ص 569 _ الجامع لاحکام القرآن قرطبی ج 15 ص 361
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️3 _ به وهابی پیشنهاد می دهیم که به جای اشکال کردن به شیعه آن هم با استناد به یک روایت ضعیف پاسخ این اشکال ما را بدهد که اگر رعایت پوشش در ملاعام مهم است پس چگونه نقل می کنید که معاذ الله پیامبر اسلام به صورت لخت و عریان در برابر دیگران حاضر می شد ?
❗️علمای اهلسنت فتوا می دهند که بر مرد پوشاندن ناف تا زانو واجب است , " قال الحنفية والحنابلة : يجب على الرجل ان يستر ما بين السرة والركبة - عن غير الزوجة - ويحل للغير رجلا كان أو امرأة ، محرما أو غير محرم ، ان ينظر إلى ما عدا ذلك من بدن الرجل عند أمن الفتنة "
📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 1 ص 87
▫️علی رغم فتوای فوق متاسفانه علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی در انظار عمومی و کوچه و بازار ران های خود را از دیگران نمی پوشاند !!!!
❕بخاری نقل می کند که انس می گوید : " پیامبر لنگ را از ران هایش زده بود کنار و رانهایش را برهنه کرده بود " " أَنَسُ: «حَسَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عَنْ فَخِذِهِ»
📚صحيح البخاري، ج1، ص: 97
❕یا باز نقل می کند که راوی می گوید " پیامبر وقتی داشت به غزوه خیبر می رفت و بر روی مرکب بود , لباس را از رانهایش زده بود کنار تا جایی که من به سفیدی رانهای پیامبر نگاه می کردم " " حَسَرَ الْإِزَارَ عَنْ فَخِذِهِ، حَتَّى إِنِّي أَنْظُرُ إِلَى بَيَاضِ فَخِذِ نَبِيِّ "
📚صحیح بخاری ج 1 ص 98
❕یا باز نقل می کنند که عایشه می گوید :
" پیامبر در نزد من دراز کشیده بود و رانهایش لخت بود , ابوبکر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , عمر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , اما وقتی عثمان اجازه ورود گرفت , پیامبر رانهایش را پوشاند , عایشه از این مساله از پیامبر سوال کرد , پیامبر پاسخ داد که آیا می خواهی من از عثمان حیا نکنم در حالی که فرشتگان از عثمان حیا می کنند "
"عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ جَالِسًا كَاشِفًا عَنْ فَخِذِهِ، فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُمَرُ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ، فَأَرْخَى عَلَيْهِ ثِيَابَهُ، فَلَمَّا قَامُوا، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَأْذَنَ عَلَيْكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ فَأَذِنْتَ لَهُمَا، وَأَنْتَ عَلَى حَالِكَ، فَلَمَّا اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ أَرْخَيْتَ عَلَيْكَ ثِيَابَكَ، فَقَالَ:" يَا عَائِشَةُ أَلَا أَسْتَحْيِي مِنْ رَجُلٍ، وَاللَّهِ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَسْتَحِي مِنْهُ" " كَانَ رَسُولُ اللَّهِ مُضْطَجِعًا فِي بَيْتِي، كَاشِفًا عَنْ فَخِذَيْه ... "
📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج40، ص: 387 _ صحيح مسلم، ج 4، ص: 1866
❕چنانکه گفتیم , علمای اهلسنت می گویند که باید ناف تا زانو را از دیگران پوشاند , اما نقل می کنند که پیامبر اسلام رانهایش را از دیگران نمی پوشانده است !!!!
❗️ متاسفانه این گروه هتک حرمت و گستاخی را بیشتر کرده و مدعی شده اند که پیامبر به صورت لخت و عریان هم در برابر دیگران حاضر می شده است !!!!
👌بخاری نقل می کند :
" پیامبر در حالی که لنگی بسته بود , با دیگران سنگها را برای کعبه حمل می کردند , عباس گفت که ای پسر برادر اگر لنگت را بین شانه و گردنت بگذاری بهتر است , پیامبر نیز چنین کرد و اندکی بعد لنگ از حضرت افتاد و خود او نیز بیهوش شد و روی زمین افتاد ( و عورتش نمایان شد ) , اما پس از آن دیگر عریان و برهنه دیده نشد " " ... فَحَلَّهُ، فَجَعَلَهُ، عَلَى مَنْكِبَيْهِ، فَسَقَطَ مَغْشِيًّا عَلَيْهِ، فَمَا رُئِيَ بَعْدَ ذَلِكَ عُرْيَانًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ "
📚صحیح بخاری ج 1 ص 143 ح 357
▫️عایشه می گوید :
" زید بن حارثه وارد مدینه شد , و پیامبر در خانه من بود , زید به نزد پیامبر آمد و درب را زد , پیامبر لخت و عریان بلند شد و درب را باز کرد در حالی که لباسش را به دنبالش کش می داد , به خدا سوگند من دیگر ندیدم که پیامبر در برابری کسی لخت و عریان شود , قبل از این واقعه و بعد از آن " " عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: قَدِمَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ الْمَدِينَةَ وَ رَسُولُ اللَّهِ فِي بَيْتِي، فَأَتَاهُ فَقَرَعَ الْبَابَ، فَقَامَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عُرْيَانًا يَجُرُّ ثَوْبَهُ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُهُ عُرْيَانًا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ "
📚سنن الترمذی ج 4 ص 174 _ فتح الباری ج 11 ص 51 _ کنزالعمال ج 10 ص 569 _ الجامع لاحکام القرآن قرطبی ج 15 ص 361
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
▫️خطاب به وهابی می گوییم که اگر خوردن شراب و نجاست شراب , برایت مهم است پس چگونه علمای بزرگ اهلسنت فتوا بر حلال بودن خوردن نبیذ که نوعی شراب است , داده اند و حتی خودشان نیز نبیذ و شراب می خوردند و وضو گرفتن با نبیذ را نیز بی اشکال می دانستند ?
❕" نبیذ آن بود که مقدارى خرما يا كشمش را در ظرفى كه مقدارى آب در آن بود مىريختند و چند روزى مىگذاشتند، و سپس مىنوشيدند . بر اثر گرمى هوا مواد قندى آن تبديل به الكل خفيفى مىشد."
" النَّبِيذُ: التّمرُ و الزّبيبُ الملقَى مع الماء في الإناء، ثمّ صار اسما للشّراب المخصوص "
📚لغات در تفسیر نمونه ص 578 _ مفردات ألفاظ القرآن، ص: 788
🔹ابوحنیفه امام اعظم اهلسنت خوردن نبیذ را حلال می داند و می گفت که اگر نبیذ را حرام بدانم باید بزرگان اصحاب پیامبر را فاسق بدانم زیرا آنان نبیذ می خوردند : " لأن المتخذ من التمر اسمه نبيذ التمر لا السّكر و هو حلال على قول أبي حنيفة و أبي يوسف "_ "و ذهب أبو حنيفة إلى أنه لا يحرم نبيذ التمر، لأن القول بتحريمه تفسيق كبار الصحابة "
📚فتح القدير ج 9 ص 30 _ بدائع الصنائع ج 5 ص 117
▫️خلیفه دوم حتی در لحظات آخر عمرش نیز شراب نبیذ می خورد : " فَأَرْسَلُوا إِلَى طَبِيبٍ مِنَ الْعَرَبِ، فَسَقَى عُمَرَ نَبِيذًا فَشُبِّهَ النَّبِيذُ بِالدَّمِ حِينَ خَرَجَ مِنَ الطَّعْنَةِ الَّتِي تَحْتَ السُّرَّة "
📚مسند احمد ج 1 ص 42
❕علمای اهلسنت و ابوحنیفه , وضو گرفتن با نبیذ را نیز جایز می شمردند : " و توضأ نبيذ التمر " _ " قال أبو حنيفة: يجوز التوضؤ بنبيذ التمر، إذا كان مطبوخا عند عدم الماء و هو قول أبي يوسف و قال محمد يتوضأ به و يتيمم "
📚مغيث الخلق ص 58 _ الخلاف، ج1، ص: 56 ( به نقل از المبسوط للسرخسى ج1ص 88، و شرح معاني الآثار ج 1 ص 96، و المجموع ج 1 ص 93، و بدائع الصنائع ج 1 ص 17، و بداية المجتهد ج 1: ص 32، و تحفة الاحوذى ج 1: ص 293، و تفسير القرطبي ج 13ص 51 )
❕در حالی که در روایات خود اهلسنت آمده است که نوشیدنی حتی اگر مقدار کمی مست کنندگی داشته باشد حرام است و وضوی با نبیذ نیز جایز نیست : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: "كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ، وَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ، فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ " _ " بَابُ لَا يَجُوزُ الْوُضُوءُ بِالنَّبِيذِ وَ لَا الْمُسْكِر "
📚سنن ابن ماجه، ج 5، ص: 90 _ صحيح البخاري، ج1، ص: 176 طبع مصر
❕عالم مطرح اهلسنت یعنی زَمْخَشرى در كتاب «ربيع الأبرار» روايت می کند که :
" اسماعيل بن حمّاد نواده أبوحنيفه شنيد كه يحيى بن أكثم در دولت مأمون، در عيبگوئى جدّ او یعنی ابو حنيفه قدم گذارده است. به يحيى گفت: آيا اين جزاى جَدِّ من مىباشد كه به پاس خدمتى كه به تو كرده است به او مىدهى؟! يحيى گفت: چطور و كدام خدمت؟! نواده ابوحنيفه گفت: 👈 به جهت آنكه حَدّ را از لواط كننده برداشت، و شرب نَبيذ را حلال كرد." 👉 " يحيى بن أكثم يغض من جده فقال : ما هذا جزاؤه منك قال : حين فعل ماذا قال : حين أباح النبيذ ودرأ الحد عن اللوطي . "
📚ربیع الابرار ج 2 ص 76
❕باز علمای اهلسنت نقل می کنند که أبو حنيفه با مُسَاوِر شرب خمر مىكردند و شراب می خوردند . ابوحنیفه بعد از مدتی به عيب گوئى مساور پرداخت. مساور به ابوحنیفه نامه نوشت و چنین گفت :
" اگر فقاهت تو كمال نمىپذيرد به غير از شتم و سبّ من، و به غير از ناقص و پست شمردن من! پس هر كار از دستت بر مىآيد بكن، مرا بر زمين بكوب، و مرا استوار بدار در نزد هر كس كه بخواهى از مردمان نزديك و آشنا، و از مردمان دور و ناآشنا .به علت آنكه زمانهائى بس طويل و دراز كه من بر معصيتها مقيم بودهام تو مرا پاك و مُنَزَّه معرّفى مىكردى. 👈در آن أيَّامى كه شراب را به دست من مىدادى در ابريقهايى از فلز سُربى. 👉ابو حنيفه به سوى وى مالى فرستاد، و او هم از كتابت و افشاء أسرار ابوحنیفه دست برداشت " ... أنَا الْمُقِيمُ عَلَى الْمَعَاصِى أيَّامَ تُعْطِينِى مُدَامِى فِى أبَارِيقَ الرَّصَاصِ فأنفذ إليه أبو حنيفة بمال فكف عنه . "
📚الصراط المستقيم للبياضي ج 3 ص 215 ( به نقل از کتاب امام شناسی , تهرانی , ج 16 و 17 ص 401 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️خطاب به وهابی می گوییم که اگر خوردن شراب و نجاست شراب , برایت مهم است پس چگونه علمای بزرگ اهلسنت فتوا بر حلال بودن خوردن نبیذ که نوعی شراب است , داده اند و حتی خودشان نیز نبیذ و شراب می خوردند و وضو گرفتن با نبیذ را نیز بی اشکال می دانستند ?
❕" نبیذ آن بود که مقدارى خرما يا كشمش را در ظرفى كه مقدارى آب در آن بود مىريختند و چند روزى مىگذاشتند، و سپس مىنوشيدند . بر اثر گرمى هوا مواد قندى آن تبديل به الكل خفيفى مىشد."
" النَّبِيذُ: التّمرُ و الزّبيبُ الملقَى مع الماء في الإناء، ثمّ صار اسما للشّراب المخصوص "
📚لغات در تفسیر نمونه ص 578 _ مفردات ألفاظ القرآن، ص: 788
🔹ابوحنیفه امام اعظم اهلسنت خوردن نبیذ را حلال می داند و می گفت که اگر نبیذ را حرام بدانم باید بزرگان اصحاب پیامبر را فاسق بدانم زیرا آنان نبیذ می خوردند : " لأن المتخذ من التمر اسمه نبيذ التمر لا السّكر و هو حلال على قول أبي حنيفة و أبي يوسف "_ "و ذهب أبو حنيفة إلى أنه لا يحرم نبيذ التمر، لأن القول بتحريمه تفسيق كبار الصحابة "
📚فتح القدير ج 9 ص 30 _ بدائع الصنائع ج 5 ص 117
▫️خلیفه دوم حتی در لحظات آخر عمرش نیز شراب نبیذ می خورد : " فَأَرْسَلُوا إِلَى طَبِيبٍ مِنَ الْعَرَبِ، فَسَقَى عُمَرَ نَبِيذًا فَشُبِّهَ النَّبِيذُ بِالدَّمِ حِينَ خَرَجَ مِنَ الطَّعْنَةِ الَّتِي تَحْتَ السُّرَّة "
📚مسند احمد ج 1 ص 42
❕علمای اهلسنت و ابوحنیفه , وضو گرفتن با نبیذ را نیز جایز می شمردند : " و توضأ نبيذ التمر " _ " قال أبو حنيفة: يجوز التوضؤ بنبيذ التمر، إذا كان مطبوخا عند عدم الماء و هو قول أبي يوسف و قال محمد يتوضأ به و يتيمم "
📚مغيث الخلق ص 58 _ الخلاف، ج1، ص: 56 ( به نقل از المبسوط للسرخسى ج1ص 88، و شرح معاني الآثار ج 1 ص 96، و المجموع ج 1 ص 93، و بدائع الصنائع ج 1 ص 17، و بداية المجتهد ج 1: ص 32، و تحفة الاحوذى ج 1: ص 293، و تفسير القرطبي ج 13ص 51 )
❕در حالی که در روایات خود اهلسنت آمده است که نوشیدنی حتی اگر مقدار کمی مست کنندگی داشته باشد حرام است و وضوی با نبیذ نیز جایز نیست : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: "كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ، وَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ، فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ " _ " بَابُ لَا يَجُوزُ الْوُضُوءُ بِالنَّبِيذِ وَ لَا الْمُسْكِر "
📚سنن ابن ماجه، ج 5، ص: 90 _ صحيح البخاري، ج1، ص: 176 طبع مصر
❕عالم مطرح اهلسنت یعنی زَمْخَشرى در كتاب «ربيع الأبرار» روايت می کند که :
" اسماعيل بن حمّاد نواده أبوحنيفه شنيد كه يحيى بن أكثم در دولت مأمون، در عيبگوئى جدّ او یعنی ابو حنيفه قدم گذارده است. به يحيى گفت: آيا اين جزاى جَدِّ من مىباشد كه به پاس خدمتى كه به تو كرده است به او مىدهى؟! يحيى گفت: چطور و كدام خدمت؟! نواده ابوحنيفه گفت: 👈 به جهت آنكه حَدّ را از لواط كننده برداشت، و شرب نَبيذ را حلال كرد." 👉 " يحيى بن أكثم يغض من جده فقال : ما هذا جزاؤه منك قال : حين فعل ماذا قال : حين أباح النبيذ ودرأ الحد عن اللوطي . "
📚ربیع الابرار ج 2 ص 76
❕باز علمای اهلسنت نقل می کنند که أبو حنيفه با مُسَاوِر شرب خمر مىكردند و شراب می خوردند . ابوحنیفه بعد از مدتی به عيب گوئى مساور پرداخت. مساور به ابوحنیفه نامه نوشت و چنین گفت :
" اگر فقاهت تو كمال نمىپذيرد به غير از شتم و سبّ من، و به غير از ناقص و پست شمردن من! پس هر كار از دستت بر مىآيد بكن، مرا بر زمين بكوب، و مرا استوار بدار در نزد هر كس كه بخواهى از مردمان نزديك و آشنا، و از مردمان دور و ناآشنا .به علت آنكه زمانهائى بس طويل و دراز كه من بر معصيتها مقيم بودهام تو مرا پاك و مُنَزَّه معرّفى مىكردى. 👈در آن أيَّامى كه شراب را به دست من مىدادى در ابريقهايى از فلز سُربى. 👉ابو حنيفه به سوى وى مالى فرستاد، و او هم از كتابت و افشاء أسرار ابوحنیفه دست برداشت " ... أنَا الْمُقِيمُ عَلَى الْمَعَاصِى أيَّامَ تُعْطِينِى مُدَامِى فِى أبَارِيقَ الرَّصَاصِ فأنفذ إليه أبو حنيفة بمال فكف عنه . "
📚الصراط المستقيم للبياضي ج 3 ص 215 ( به نقل از کتاب امام شناسی , تهرانی , ج 16 و 17 ص 401 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
آیا انحرافی در چشمان مبارک امام مهدی علیه السلام است ?
🤔پرسش :
❓ آیا میدانستید امام زمان شیعه چشمانش لوچ و أحول است !!!!
"أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَى اَلْعَلَوِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْمُبَارَكِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ اَلْهَمْدَانِيِّ عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْمَهْدِيُّ أَقْبَلُ جَعْدٌ بِخَدِّهِ خَالٌ ..."
"خبر داد ما را علىّ بن احمد از عبيد اللّٰه بن موسى علوىّ و او از عبد اللّٰه بن محمّد كه گفت:حديث كرد ما را محمّد بن خالد از حسن بن مبارك و او از ابى اسحاق همدانىّ و او از حارث همدانىّ و او از امير المؤمنين عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: مهدىّ داراى چشمانى (مقبل): لوچ و موهاى پيچيده و خال صورت است ..." ( الغيبة نعمانی , جلد ۱ , صفحه ۳١٦ ) !!!!
💠پاسخ : 💠
❗️ما به حسب روایت امام صادق علیه السلام معتقدیم که حجت الهی هیچ گونه نقص و آفتی در بدنش نیست چرا که اگر حجت خداوند دارای نقص و آفت باشد نمی تواند اعتماد مردم را جلب کند و هادی آنان باشد زیرا مردم همان آفت و نقص در بدن حجت الهی را بهانه ای برای تمسخر و عدم رفتن به سراغ او قرار می دهند :
: " مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ. " _ " قوله (ما لم تكن فيه عاهة) أى آفة بدنية أو عقلية، فان منصب الامامة يتنزه عن النقص فى الاعضاء و العقول "
📚الكافي ج1، ص: 285 _ شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج6، ص: 94
❕بر همین اساس برخی از محققین می نویسند :
" ويژگى ديگر ( حجت و راهنمای الهی ) آنست كه از هر چيزى كه انسانها را از وى متنفر و از اطراف وى پراكنده مىسازند منزه و بدور باشد از قبيل دنائت و پستى پدران، بدنامى مادران، خشن بودن، سختگير بودن، مبتلا بودن به مرض خارش بدن، مرض جذام، پيسى، كورى، كرى، لالى، و گنگى و ...
توضيح مطلب: ترديدى نيست در اينكه دلهاى انسانها پيوسته به سمت انسان كامل گرايش دارد، انسانى كه از هر لحاظ كاملتر باشد و از افرادى كه از جهتى از جهات نقص دارند گريزان است حال غرض از بعثت انبياء ( و امامان ) عليهم السلام اينست كه مردم بسوى آنان جذب شده و سخنان آنان را با جان و دل قبول كنند و دور آنها را بگيرند و اگر انبياء ( و امامان ) از يكى از جهات مذكور مبتلا به عيب و نقصى باشند مردم از آنان متنفر و فرارى بوده و به سخنان آنان گوش نمىدهند و در نتيجه نقض غرض حاصل مىشود ... ( بنابراین ) از نظر خلقت و ساختمان جسمانى بايد از امراض از قبيل جذام، برص، كرى، لالى و ... و هر مرضى كه موجب فرارى بودن ديگران از وى مىگردد سالم باشد وگرنه غرض از بعثت حاصل نمىگردد. "
📚شرح كشف المراد، علی محمدی , ص: 359
❕از سوی دیگر در روایات ما آمده است که امام مهدی کاملا شبیه پیامبر گرامی اسلام علیهما السلام است و تمام ویژگی ها و زیبایی های پیامبر گرامی در امام مهدی است . یعنی همانگونه که پیامبر گرامی آفت و نقصی در بدن مبارکش نبود , امام مهدی علیهما السلام هم آفت و نقصی در بدن ندارد , چنانچه که پیامبر گرامی فرمود :
" قائم خاندانم و مهدى امّتم، شبيهترينِ مردم به من در شمايل، گفتار و كردار است " " قائِمُ أهلِ بَيتي، ومَهدِيُّ امَّتي، أشبَهُ النّاسِ بي في شَمائِلِهِ و أَقوالِهِ و أَفعالِهِ. "
📚کمال الدین ج 1 ص 257
❕لذا امام علی زیبایی ظاهری و چهره جذاب امام مهدی علیهما السلام را چنین به تصویر کشیده و می فرماید :
" او جوانى، چهارشانه، زيباروى، خوشمو است ... و نور چهرهاش بر سياهى موى سر و صورتش چيره است. پدرم فداى فرزند گزيده كنيزان " " هُوَ شابٌّ مَربوعٌ، حَسَنُ الوَجهِ، حَسَنُ الشَّعرِ ... ونورُ وَجهِهِ يَعلو سَوادَ لِحيَتِهِ ورَأسِهِ، بِأَبِي ابنِ خِيَرَةِ الإِماءِ. "
📚الارشاد ج 2 ص 382 _ الغیبه طوسی ص 470
❕در نقلهای دیگری در مورد چشمان مبارک امام مهدی علیه السلام آمده است که ایشان دارای چشمان سياه و نافذ مانند مرواريد است : " أكحل العينين _ درّى المقلتين. "
📚الزام الناصب ج 1 ص 420 _ کمال الدین ج 2 ص 407
👌بنابراین امام مهدی علیه السلام دارای جذابیت و زیبایی چهره و چشم است و نقص و عیبی در چهره و چشمان مبارکش وجود ندارد .
❕روایت مورد استناد وهابی در مورد چشمان امام مهدی علیه السلام از نظر سندی ضعیف است و قابل استناد نیست , زیرا در سند روایت راویانی چون : " عبید الله بن موسی العلوی العباسی _ الحسن بن مبارک " وجود دارند که مجهول و مهمل اند و توثیقی ندارند , لذا روایتشان ضعیف است :
📚مستدرکات علم رجال الحدیث ج 5 ص 196 _ ج 3 ص 346 _ 518
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
❓ آیا میدانستید امام زمان شیعه چشمانش لوچ و أحول است !!!!
"أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَى اَلْعَلَوِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْمُبَارَكِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ اَلْهَمْدَانِيِّ عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْمَهْدِيُّ أَقْبَلُ جَعْدٌ بِخَدِّهِ خَالٌ ..."
"خبر داد ما را علىّ بن احمد از عبيد اللّٰه بن موسى علوىّ و او از عبد اللّٰه بن محمّد كه گفت:حديث كرد ما را محمّد بن خالد از حسن بن مبارك و او از ابى اسحاق همدانىّ و او از حارث همدانىّ و او از امير المؤمنين عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: مهدىّ داراى چشمانى (مقبل): لوچ و موهاى پيچيده و خال صورت است ..." ( الغيبة نعمانی , جلد ۱ , صفحه ۳١٦ ) !!!!
💠پاسخ : 💠
❗️ما به حسب روایت امام صادق علیه السلام معتقدیم که حجت الهی هیچ گونه نقص و آفتی در بدنش نیست چرا که اگر حجت خداوند دارای نقص و آفت باشد نمی تواند اعتماد مردم را جلب کند و هادی آنان باشد زیرا مردم همان آفت و نقص در بدن حجت الهی را بهانه ای برای تمسخر و عدم رفتن به سراغ او قرار می دهند :
: " مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ. " _ " قوله (ما لم تكن فيه عاهة) أى آفة بدنية أو عقلية، فان منصب الامامة يتنزه عن النقص فى الاعضاء و العقول "
📚الكافي ج1، ص: 285 _ شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج6، ص: 94
❕بر همین اساس برخی از محققین می نویسند :
" ويژگى ديگر ( حجت و راهنمای الهی ) آنست كه از هر چيزى كه انسانها را از وى متنفر و از اطراف وى پراكنده مىسازند منزه و بدور باشد از قبيل دنائت و پستى پدران، بدنامى مادران، خشن بودن، سختگير بودن، مبتلا بودن به مرض خارش بدن، مرض جذام، پيسى، كورى، كرى، لالى، و گنگى و ...
توضيح مطلب: ترديدى نيست در اينكه دلهاى انسانها پيوسته به سمت انسان كامل گرايش دارد، انسانى كه از هر لحاظ كاملتر باشد و از افرادى كه از جهتى از جهات نقص دارند گريزان است حال غرض از بعثت انبياء ( و امامان ) عليهم السلام اينست كه مردم بسوى آنان جذب شده و سخنان آنان را با جان و دل قبول كنند و دور آنها را بگيرند و اگر انبياء ( و امامان ) از يكى از جهات مذكور مبتلا به عيب و نقصى باشند مردم از آنان متنفر و فرارى بوده و به سخنان آنان گوش نمىدهند و در نتيجه نقض غرض حاصل مىشود ... ( بنابراین ) از نظر خلقت و ساختمان جسمانى بايد از امراض از قبيل جذام، برص، كرى، لالى و ... و هر مرضى كه موجب فرارى بودن ديگران از وى مىگردد سالم باشد وگرنه غرض از بعثت حاصل نمىگردد. "
📚شرح كشف المراد، علی محمدی , ص: 359
❕از سوی دیگر در روایات ما آمده است که امام مهدی کاملا شبیه پیامبر گرامی اسلام علیهما السلام است و تمام ویژگی ها و زیبایی های پیامبر گرامی در امام مهدی است . یعنی همانگونه که پیامبر گرامی آفت و نقصی در بدن مبارکش نبود , امام مهدی علیهما السلام هم آفت و نقصی در بدن ندارد , چنانچه که پیامبر گرامی فرمود :
" قائم خاندانم و مهدى امّتم، شبيهترينِ مردم به من در شمايل، گفتار و كردار است " " قائِمُ أهلِ بَيتي، ومَهدِيُّ امَّتي، أشبَهُ النّاسِ بي في شَمائِلِهِ و أَقوالِهِ و أَفعالِهِ. "
📚کمال الدین ج 1 ص 257
❕لذا امام علی زیبایی ظاهری و چهره جذاب امام مهدی علیهما السلام را چنین به تصویر کشیده و می فرماید :
" او جوانى، چهارشانه، زيباروى، خوشمو است ... و نور چهرهاش بر سياهى موى سر و صورتش چيره است. پدرم فداى فرزند گزيده كنيزان " " هُوَ شابٌّ مَربوعٌ، حَسَنُ الوَجهِ، حَسَنُ الشَّعرِ ... ونورُ وَجهِهِ يَعلو سَوادَ لِحيَتِهِ ورَأسِهِ، بِأَبِي ابنِ خِيَرَةِ الإِماءِ. "
📚الارشاد ج 2 ص 382 _ الغیبه طوسی ص 470
❕در نقلهای دیگری در مورد چشمان مبارک امام مهدی علیه السلام آمده است که ایشان دارای چشمان سياه و نافذ مانند مرواريد است : " أكحل العينين _ درّى المقلتين. "
📚الزام الناصب ج 1 ص 420 _ کمال الدین ج 2 ص 407
👌بنابراین امام مهدی علیه السلام دارای جذابیت و زیبایی چهره و چشم است و نقص و عیبی در چهره و چشمان مبارکش وجود ندارد .
❕روایت مورد استناد وهابی در مورد چشمان امام مهدی علیه السلام از نظر سندی ضعیف است و قابل استناد نیست , زیرا در سند روایت راویانی چون : " عبید الله بن موسی العلوی العباسی _ الحسن بن مبارک " وجود دارند که مجهول و مهمل اند و توثیقی ندارند , لذا روایتشان ضعیف است :
📚مستدرکات علم رجال الحدیث ج 5 ص 196 _ ج 3 ص 346 _ 518
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پاسخ به شبهه وهابی در مورد ادب امام عسکری علیه السلام !!!
🤔پرسش :
❓ ادب امام عسکری در برابر مهمان !!!!
" ... فَجَلَسْتُ وَأُنْسِيتُ مَا جِئْتُ لَهُ. فَلَمَّا وَدَّعْتُ وَنَهَضْتُ، رَمَى إِلَيَّ بِالْخَاتَمِ فَقَالَ : أَرَدْتَ فِضَّةً فَأَعْطَيْنَاكَ خَاتَماً. "
" ابوهاشم جعفري میگويد : روزى خدمت امام عسکري رسيدم و خواستم مقداری نقره از ایشان بگيرم تا از نظر تبرك با آن انگشترى بسازم. خدمت ایشان نشستم، ولى فراموش كردم كه براى چه آمده بودم. وقتی خداحافظى كردم و برخاستم، انگشترش را بهسوى من پرتاب کرد و گفت : تو نقره ميخواستى و ما انگشتر به تو داديم. " (الکافی ج 1 ص 512 ) ? ❗️❗️❗️
💠پاسخ : 💠
▫️1 _ بر اساس آنچه علمای شیعه و سنی در وصف امام عسکری علیه السلام گفته اند , ایشان دارای بالاترین مراتب علمی و والاترین کمالات اخلاقی بوده اند .
❕ابن صباغ مالکی , عالم برجسته اهلسنت در مورد امام عسکری علیه السلام می گوید :
" امام حسن عسكرى سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود، گفتههايش همه ثابت و استوار و كردارش پسنديده بود، اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصيدهاى فرض كنيم وى شاهبيت آن قصيده مىباشد، و اگر آنان را همچون درجى از جواهرات به شمار آوريم وى همچون درّ شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود؛ يكّهتاز ميدان دانش كه هيچكس را ياراى هماوردى با وى نبوده و آشكاركننده پيچيدگىهاى مسائل علمى كه اين كار هرگز خسته و ملولش نمىكرد؛ كسى كه با رأى صائب خود به كشف حقايق پرداخته و پيچيدگىها و دقايق علوم را با فكر نافذ خود آشكار مىگردانيد ... اصل و نسب و نفس و ذاتش آكنده از كرامت بود.... " " سيد أهل عصره و إمام أهل دهره، أقواله سديدة و أفعاله حميدة، و إذا كانت أفاضل زمانه قصيدة فهو في بيت القصيدة ... الكريم الأصل و النفس و الذات ... "
📚الفصول المهمة: 275
❕شیخ مفید نیز امام عسکری را فردی معرفی می کند که دارای نهایت علم و فضل و کرم و آداب پسندیده و کمالات اخلاقی بود و اساسا به خاطر همین صفات والا , شایستگی مقام امامت را دارا بود : " لِاجْتِمَاعِ خِلَالِ الْفَضْلِ فِيهِ وَ تَقَدُّمِهِ عَلَى كَافَّةِ أَهْلِ عَصْرِهِ فِيمَا يُوجِبُ لَهُ الْإِمَامَةَ ... مِنَ الْعِلْمِ وَ الزُّهْدِ وَ كَمَالِ الْعَقْلِ وَ الْعِصْمَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ الْكَرَمِ وَ كَثْرَةِ الْأَعْمَالِ الْمُقَرِّبَةِ إِلَى اللَّهِ "
📚الإرشاد ج2، ص: 313
▫️2 _ روایت مورد استناد وهابی از نظر سندی ضعیف است . زیرا راوی روایت فردی است به نام : " اسحاق بن محمد نخعی " که بسیار اهل تخلیط بوده و رهبر گروهی بوده که امام علی علیه السلام را خدا می دانستند " " معدن التّخليط، و الإسحاقيّة تنسب إليه، و هم يعتقدون في عليّ عليه السّلام بالإلهيّة "
📚مستدركات علم رجال الحديث، ج1، ص: 583
▫️3 _ اساسا می توان گفت که وهابی روایت را اشتباه ترجمه کرده است , زیرا ماده " رمی " به معنای مطلق واگذار کردن هم به کار میرود چنانچه که وقتی می گویند " رمی به علی البلد " یعنی " حکومت آن شهر یا آن سرزمین را به او داد "
📚ترجمه معجم الوسیط , ج 1 ص 807 ماده " رمی "
👌بنابراین معنای روایت این می شود که وقتی ابوهاشم از نزد امام عسکری خارج می شد , امام علیه السلام انگشتر خاتم را به او واگذار کرد نه اینکه به سوی او پرت کرده باشد .
▫️3 _ محتوای روایت نشان از کرامت و اعجاز امام عسکری نیز دارد که وهابی این کرامت را برای امام عسکری نخواهد پذیرفت . زیرا روایت می گوید که امام عسکری ع از ضمیر و درون ابوهاشم خبر داشت و بر اساس همین علم غیب انگشتر خود را به او عطا کرد و در پایان روایت نیز آمده است که ابوهاشم وقتی این کرامت امام عسکری علیه السلام را دید مجددا شهادت داد که ایشان امام و حجت از سوی خداوند هستند و امام عسکری ع هم برای او دعا کرد : " فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ إِمَامِيَ الَّذِي أَدِينُ اللَّهَ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ "
📚الكافي ج1، ص: 512
▫️4 _ وهابی بهتر است که از بی ادبی های معاویه آن هم بر روی منبر رسول خدا پاسخ دهد , چنانچه که زمخشری عالم برجسته اهلسنت نقل می کند :
" معاویه روزی به هنگام سخنرانی بر روی منبر بادی رها کرد , سپس برای توجیه گفت ای مردم خداوند بدن ما را آفریده و در آن باد قرار داده و انسانها نمی توانند از رفتن آن جلوگیری کنند . ناگهان یکی از حاضران به نام صعصه بن صوحان گفت آری ولی جای این کار در توالت است نه روی منبر چون بدعت است " افلتت من معاوية ريح على المنبر فقال : يا أيها الناس إن الله خلق أبداناً وجعل فيها أرواحاً فما تمالك الناس أن تخرج منهم . فقام صعصعة ابن صوحان فقال : أما بعد فان خروج الأرواح في المتوضئات سنة ، و على المنابر بدعة "
📚ربیع الابرار ج 5 ص 117
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
❓ ادب امام عسکری در برابر مهمان !!!!
" ... فَجَلَسْتُ وَأُنْسِيتُ مَا جِئْتُ لَهُ. فَلَمَّا وَدَّعْتُ وَنَهَضْتُ، رَمَى إِلَيَّ بِالْخَاتَمِ فَقَالَ : أَرَدْتَ فِضَّةً فَأَعْطَيْنَاكَ خَاتَماً. "
" ابوهاشم جعفري میگويد : روزى خدمت امام عسکري رسيدم و خواستم مقداری نقره از ایشان بگيرم تا از نظر تبرك با آن انگشترى بسازم. خدمت ایشان نشستم، ولى فراموش كردم كه براى چه آمده بودم. وقتی خداحافظى كردم و برخاستم، انگشترش را بهسوى من پرتاب کرد و گفت : تو نقره ميخواستى و ما انگشتر به تو داديم. " (الکافی ج 1 ص 512 ) ? ❗️❗️❗️
💠پاسخ : 💠
▫️1 _ بر اساس آنچه علمای شیعه و سنی در وصف امام عسکری علیه السلام گفته اند , ایشان دارای بالاترین مراتب علمی و والاترین کمالات اخلاقی بوده اند .
❕ابن صباغ مالکی , عالم برجسته اهلسنت در مورد امام عسکری علیه السلام می گوید :
" امام حسن عسكرى سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود، گفتههايش همه ثابت و استوار و كردارش پسنديده بود، اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصيدهاى فرض كنيم وى شاهبيت آن قصيده مىباشد، و اگر آنان را همچون درجى از جواهرات به شمار آوريم وى همچون درّ شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود؛ يكّهتاز ميدان دانش كه هيچكس را ياراى هماوردى با وى نبوده و آشكاركننده پيچيدگىهاى مسائل علمى كه اين كار هرگز خسته و ملولش نمىكرد؛ كسى كه با رأى صائب خود به كشف حقايق پرداخته و پيچيدگىها و دقايق علوم را با فكر نافذ خود آشكار مىگردانيد ... اصل و نسب و نفس و ذاتش آكنده از كرامت بود.... " " سيد أهل عصره و إمام أهل دهره، أقواله سديدة و أفعاله حميدة، و إذا كانت أفاضل زمانه قصيدة فهو في بيت القصيدة ... الكريم الأصل و النفس و الذات ... "
📚الفصول المهمة: 275
❕شیخ مفید نیز امام عسکری را فردی معرفی می کند که دارای نهایت علم و فضل و کرم و آداب پسندیده و کمالات اخلاقی بود و اساسا به خاطر همین صفات والا , شایستگی مقام امامت را دارا بود : " لِاجْتِمَاعِ خِلَالِ الْفَضْلِ فِيهِ وَ تَقَدُّمِهِ عَلَى كَافَّةِ أَهْلِ عَصْرِهِ فِيمَا يُوجِبُ لَهُ الْإِمَامَةَ ... مِنَ الْعِلْمِ وَ الزُّهْدِ وَ كَمَالِ الْعَقْلِ وَ الْعِصْمَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ الْكَرَمِ وَ كَثْرَةِ الْأَعْمَالِ الْمُقَرِّبَةِ إِلَى اللَّهِ "
📚الإرشاد ج2، ص: 313
▫️2 _ روایت مورد استناد وهابی از نظر سندی ضعیف است . زیرا راوی روایت فردی است به نام : " اسحاق بن محمد نخعی " که بسیار اهل تخلیط بوده و رهبر گروهی بوده که امام علی علیه السلام را خدا می دانستند " " معدن التّخليط، و الإسحاقيّة تنسب إليه، و هم يعتقدون في عليّ عليه السّلام بالإلهيّة "
📚مستدركات علم رجال الحديث، ج1، ص: 583
▫️3 _ اساسا می توان گفت که وهابی روایت را اشتباه ترجمه کرده است , زیرا ماده " رمی " به معنای مطلق واگذار کردن هم به کار میرود چنانچه که وقتی می گویند " رمی به علی البلد " یعنی " حکومت آن شهر یا آن سرزمین را به او داد "
📚ترجمه معجم الوسیط , ج 1 ص 807 ماده " رمی "
👌بنابراین معنای روایت این می شود که وقتی ابوهاشم از نزد امام عسکری خارج می شد , امام علیه السلام انگشتر خاتم را به او واگذار کرد نه اینکه به سوی او پرت کرده باشد .
▫️3 _ محتوای روایت نشان از کرامت و اعجاز امام عسکری نیز دارد که وهابی این کرامت را برای امام عسکری نخواهد پذیرفت . زیرا روایت می گوید که امام عسکری ع از ضمیر و درون ابوهاشم خبر داشت و بر اساس همین علم غیب انگشتر خود را به او عطا کرد و در پایان روایت نیز آمده است که ابوهاشم وقتی این کرامت امام عسکری علیه السلام را دید مجددا شهادت داد که ایشان امام و حجت از سوی خداوند هستند و امام عسکری ع هم برای او دعا کرد : " فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ إِمَامِيَ الَّذِي أَدِينُ اللَّهَ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ "
📚الكافي ج1، ص: 512
▫️4 _ وهابی بهتر است که از بی ادبی های معاویه آن هم بر روی منبر رسول خدا پاسخ دهد , چنانچه که زمخشری عالم برجسته اهلسنت نقل می کند :
" معاویه روزی به هنگام سخنرانی بر روی منبر بادی رها کرد , سپس برای توجیه گفت ای مردم خداوند بدن ما را آفریده و در آن باد قرار داده و انسانها نمی توانند از رفتن آن جلوگیری کنند . ناگهان یکی از حاضران به نام صعصه بن صوحان گفت آری ولی جای این کار در توالت است نه روی منبر چون بدعت است " افلتت من معاوية ريح على المنبر فقال : يا أيها الناس إن الله خلق أبداناً وجعل فيها أرواحاً فما تمالك الناس أن تخرج منهم . فقام صعصعة ابن صوحان فقال : أما بعد فان خروج الأرواح في المتوضئات سنة ، و على المنابر بدعة "
📚ربیع الابرار ج 5 ص 117
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️ادامه 👇
❗️روایتی هم که معاند به آن استناد کرد ناظر به کفار حربی و دشمن اسلام و مسلمین است یعنی کسانی که در صدد قتل و غارت و کشتار مسلمین هستند , این کفار را نباید اطعام کرد تا بر علیه مسلمانان و ضربه زدن به آنان قوت و قدرت بگیرند : " إذا صار ذلك سببا لقوتهم على محاربة المسلمين و إضرارهم "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج9، ص: 123
👌لذا در روایات دیگر آمد که حرمت اطعام کافر برای کافر حربی و دشمن دین خداوند است اما اگر کافری دشمن دین الهی نباشد , اطعام کردن او اشکالی ندارد : " مَنْ أَشْبَعَ عَدُوّاً لَنَا فَقَدْ قَتَلَ وَلِيّاً لَنَا." _ " عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُطْعِمُ سَائِلًا لَا أَعْرِفُهُ مُسْلِماً فَقَالَ نَعَمْ أَعْطِ مَنْ لَا تَعْرِفُهُ بِوَلَايَةٍ وَ لَا عَدَاوَةٍ لِلْحَقِّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ لَا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ أَوْ دَعَا إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ. "
📚صفات الشيعة، ص: 9 _ الكافي ج4، ص: 13
❗️ در روایتی زكريّا بن ابراهيم می گوید ؛
" من مسيحى بودم و اسلام آوردم و حج گزاردم. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام رفتم و گفتم: من بر دين مسيح بوده ام كه حال، اسلام آورده ام ...پدر و مادرم و خانواده ام مسيحى هستند و مادرم نابيناست. من با آنها هستم ...
👌امام فرمود ؛
«باكى نيست. مراقب مادرت باش و به او نيكى كن، و اگر از دنيا رفت، او را به ديگرى وا مگذار. تو خود، كار [تدفين] او را به عهده بگير » " فَقالَ: لا بَأسَ، فَانظُر امَّكَ فَبِرَّها، فَإِذا ماتَت فَلا تَكِلها إلى غَيرِكَ؛ كُن أنتَ الَّذي تَقومُ بِشَأنِها "
❕زکریا می گوید ؛
👈 هنگامى كه به كوفه رسيدم، به مادرم محبّت كردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را از شپش، پاك مى كردم و به او خدمت مى نمودم. مادرم به من گفت: اى پسركم! تو وقتى بر دين من بودى، اينچنين با من رفتار نمىكردى. اين، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى بينم؟ گفتم: مردى از فرزندان پيامبرمان، مرا به اين رفتار، فرمان داده است... 👉
مادرم گفت: فرزندم ، دين تو، بهترين دين است. آن را بر من عرضه كن. من آن دين را بر او عرضه كردم و او اسلام را پذيرفت..."
📚الکافی ج 2 ص 160
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️روایتی هم که معاند به آن استناد کرد ناظر به کفار حربی و دشمن اسلام و مسلمین است یعنی کسانی که در صدد قتل و غارت و کشتار مسلمین هستند , این کفار را نباید اطعام کرد تا بر علیه مسلمانان و ضربه زدن به آنان قوت و قدرت بگیرند : " إذا صار ذلك سببا لقوتهم على محاربة المسلمين و إضرارهم "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج9، ص: 123
👌لذا در روایات دیگر آمد که حرمت اطعام کافر برای کافر حربی و دشمن دین خداوند است اما اگر کافری دشمن دین الهی نباشد , اطعام کردن او اشکالی ندارد : " مَنْ أَشْبَعَ عَدُوّاً لَنَا فَقَدْ قَتَلَ وَلِيّاً لَنَا." _ " عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُطْعِمُ سَائِلًا لَا أَعْرِفُهُ مُسْلِماً فَقَالَ نَعَمْ أَعْطِ مَنْ لَا تَعْرِفُهُ بِوَلَايَةٍ وَ لَا عَدَاوَةٍ لِلْحَقِّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ لَا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ أَوْ دَعَا إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ. "
📚صفات الشيعة، ص: 9 _ الكافي ج4، ص: 13
❗️ در روایتی زكريّا بن ابراهيم می گوید ؛
" من مسيحى بودم و اسلام آوردم و حج گزاردم. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام رفتم و گفتم: من بر دين مسيح بوده ام كه حال، اسلام آورده ام ...پدر و مادرم و خانواده ام مسيحى هستند و مادرم نابيناست. من با آنها هستم ...
👌امام فرمود ؛
«باكى نيست. مراقب مادرت باش و به او نيكى كن، و اگر از دنيا رفت، او را به ديگرى وا مگذار. تو خود، كار [تدفين] او را به عهده بگير » " فَقالَ: لا بَأسَ، فَانظُر امَّكَ فَبِرَّها، فَإِذا ماتَت فَلا تَكِلها إلى غَيرِكَ؛ كُن أنتَ الَّذي تَقومُ بِشَأنِها "
❕زکریا می گوید ؛
👈 هنگامى كه به كوفه رسيدم، به مادرم محبّت كردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را از شپش، پاك مى كردم و به او خدمت مى نمودم. مادرم به من گفت: اى پسركم! تو وقتى بر دين من بودى، اينچنين با من رفتار نمىكردى. اين، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى بينم؟ گفتم: مردى از فرزندان پيامبرمان، مرا به اين رفتار، فرمان داده است... 👉
مادرم گفت: فرزندم ، دين تو، بهترين دين است. آن را بر من عرضه كن. من آن دين را بر او عرضه كردم و او اسلام را پذيرفت..."
📚الکافی ج 2 ص 160
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht