پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.57K subscribers
2.04K photos
216 videos
72 files
5.83K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!


طرح شبهه و سوال :

@poorseman

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
🤔#پرسش

شما اصلا بر چه اساسی می گویید خمس واجب است اگر آیه قرآن است آیه مربوطه به خمس #غنیمت جنگی است نه در آمد سالیانه

#پاسخ_در_پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#دلائل_وجوب_خمس

🤔#پرسش

شما اصلا بر چه اساسی می گویید خمس واجب است اگر آیه قرآن است آیه مربوطه به خمس #غنیمت جنگی است نه در آمد سالیانه


💠#پاسخ💠

👌دلیل ما برای وجوب خمس قرآن و روایات شیعه و اهل سنت می باشد .

خداوند می فرماید ؛

« واعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى‏ وَالْيَتامى‏ وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيل‏» « بدانيد هر گونه غنيمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است‏»

🔰انفال 41

موضوع مهمی كه در اين آيه بايد مورد بررسى دقيق قرار گيرد و در حقيقت قسمت عمده بحث در آن متمركز مى‏گردد، اين است كه لفظ" غنيمت" كه در آيه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى‏شود يا هر گونه در آمدى را در بر مى‏گيرد؟.

👌در صورت اول آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى‏كند و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمت‏هاى ديگرى در سنت بيان شود.

مثلا در قرآن مجيد نمازهاى پنجگانه روزانه صريحا آمده است، و همچنين به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده، ولى از نماز آيات كه مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنى است ذكرى به ميان نيامده است، و هيچكس را نمى‏يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پيامبر آمده نبايد به آن عمل كرد، و يا اينكه چون در قرآن به بعضى از غسل‏ها اشاره شده و سخن از ديگر غسل‏ها به ميان نيامده است بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى‏پذيرد. بنا بر اين هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را موكول به سنت نمايد و نظير اين مسئله در فقه اسلام بسيار زياد است.

💠ولى با اين حال بايد ببينيم كه" غنيمت" در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‏دهد؟! آيا راستى منحصر به غنائم جنگى است و يا هر گونه در آمدى را شامل مى‏شود؟

👌آنچه از كتب لغت استفاده مى‏شود، اين است كه در ريشه معنى لغوى اين كلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‏آيد، نيفتاده است، بلكه هر در آمدى را شامل مى‏شود.

📚تفسیر نمونه ج7 ص175

👌لغت نويسان عرب براى لفظ غنيمت معنى وسيعى ذكر مى كنند كه اختصاص به غنائم جنگى ندارد بلکه هر گونه در آمدی را شامل می سود که برخى را يادآور مى شويم:

1⃣ خليل بن احمد فراهيدى مى گويد: «الغُنمُ: الفَوزُ بالشى‏ء من غير مشقّة».
«هر چه را كه انسان بدون رنج به دست آورد، غنيمت است».

📚کتاب العین ماده غنم

2⃣ ازهرى مى گويد: «الغُنمُ الفَوزُ بالشَّى‏ء و الاغتِنامُ انتِهاز الغُنم».
«غنم به دست آوردن چيزى است و اغتنام، بهره بردارى از غنيمت است».

📚تهذیب اللغه ماده غنم

3⃣ ابن فارس مى نويسد: «الغُنْمُ أصلٌ صَحيحٌ واحدٌ يَدلّ عَلى افادَةِ شَى‏ء لَمْ يَمْلِك مِنْ قَبلُ ثُمَّ يَخْتَصُّ بِما أُخِذَ مِنَ الْمُشْرِكين». «
«غنم يك ريشه بيش نيست كه حاكى از به دست آوردن چيزى است كه پيش تر داراى آن نبوده است و بعد، در مورد غنائم جنگى به كار مى رود».

📚مقاييس اللغة، ماده غنم.

در اين جا به همين مقدار از گفتار بزرگان ادب اكتفا مى كنيم، با ذكر اين نكته كه تفسير غنيمت به مطلق «درآمد»، در اغلب لغتنامه هاى عربى وارد شده است ( به نهاية ابن اثير، و قاموس فيروز آبادى، تاج العروس زبيدى، ماده غنم مراجعه فرماييد.)

👌اتفاقاً قرآن اين واژه را در مطلق «سود بردن» به كار مى برد، آنجا كه مى فرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ».
«اى افراد با ايمان، هنگامى كه در راه خدا گام مى زنيد- براى جهاد سفر مى كنيد- تحقيق كنيد. و به كسى كه بر شما سلام مى كند نگوييد مؤمن نيستى، تا بخواهيد از اين راه به كالاهاى دنيوى دست يابيد، زيرا نزد خداوند بهره هاى فراوانى است».( نساء 94)

👌جمله «فعند اللّه مغانم» در اين آيه، پاداش هاى دنيوى و اخروى را شامل مى شود، هر چند مربوط به درآمدهاى جنگى نباشد، بلكه مى توان گفت مراد از آن، پاداش اخروى است، در مقابل «عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنيا»، «كالاهاى زندگى دنيوى».

ابن ماجه در سنن خود، از رسول خدا نقل مى كند كه پيامبر به هنگام دريافت زكات مى فرمود:«اللّهُمَّ اجْعَلْها مَغْنَماً وَلا تَجْعَلْها مَغْرَماً».
«خداوندا! اين زكات را براى پردازنده آن سود و پاداش قرار ده و آن را ضرر و زيان قرار مده».

📚سنن ابن ماجه ح 1797

👌👌ادامه پاسخ 👇👇

@Rahnamye_Behesht
👌👌👌ادامه پاسخ 👇👇👇

احمد بن حنبل از رسول خدا نقل مى كند:
«غَنِيمَةُ مَجالِسِ الذِّكْرِ الْجَنَّةُ». «سود مجالسِ ياد خدا، بهشت است».

📚مسند احمد ج2 ص330

👌حضرتش ماه رمضان را چنين توصيف مى كند: «غنم للجنّة» «سودى براى بهشت است».

📚همان مدرک ج2 ص377

پس از مجموع كاربردهاى كلمه غنیمت در قرآن و حديث و كتب لغت و استعمالات عرب بر مى‏آيد كه معناى آن مطلق دستاورد انسان است، چه از دشمن يا غير او ، و آیه قرآن نیز تصریح دارد که در هر در آمد و سود بردن انسان خمس است .

📚راهنمای حقیقت ص558

در متون معروف و اصلى تشيّع احاديث فراوانى در زمينه خمس و چيزهائى كه خمس به آنها تعلّق مى‏گيرد، و طرز تقسيم و مصرف و ساير احكام آن رسيده است، كه ذكر تمام آنها در اين مختصر ممكن نيست.
در كتاب معروف «وسائل الشّيعه» بيش از هشتاد حديث در پانزده باب مختلف در زمينه احكام خمس از كتب معروف شيعه جمع‏آورى شده است.
💠باب اوّل، درباره اصل وجوب خمس.
💠باب دوم، درباره وجوب خمس در غنائم جنگى.
💠باب سوم، درباره معادن.
💠باب چهارم، نصاب معادنى كه خمس به آن تعلّق مى‏گيرد.
💠باب پنجم و ششم، درباره وجوب خمس در گنج.
💠باب هفتم، درباره وجوب خمس در چيزهائى كه به وسيله غوّاصى از درياها بيرون مى‏آورند.
💠باب هشتم، درباره وجوب خمس در منافع حاصل از تجارت، صنعت و زارعت و مانند آن.
💠و بابهاى ديگر، در مورد طرز تقسيم خمس و مستحقّين آن و بعضى ديگر از موارد وجوب خمس است.

📚وسایل الشیعه ج9 ص483 به بعد کتاب الخمس

👌در باب هشتم كه يكى از مهمترين ابواب خمس مى‏باشد و درباره عوايدى كه از انواع كسبها و تجارتها و صنايع به دست مى‏آيد بحث مى‏كند، ده حديث وارد شده كه عموم فقهاى ما بر طبق آن فتوا داده‏اند، كه هرگونه درآمدى از هرگونه كسبى عايد انسان شود، اگر از مخارج و هزينه ‏هاى گوناگون سال او افزايش داشته باشد، يعنى در آخر سال پس از كسر تمام مخارج، چيزى براى او به عنوان اندوخته باقى بماند، بايد يك پنجم آن را به عنوان خمس به امام يا جانشين امام بدهد، تا در مصارف لازم كه به آن اشاره كرديم مصرف گردد.

📚وسایل الشیعه ج9 ص499 باب 8

يكى از شيعيان به امام جواد عليه السلام نوشت: آيا خمس بر همه چيزهايى است كه كسى بهره مى‏ برد، كم باشد يا زياد؟ از همه انواع درآمد و بر صنعتگران هم هست؟ و چگونه است؟ امام عليه السلام نوشت:
«خمس پس از مؤونه و مخارج است.»

📚التهذیب ج4 ص123

👌از اين جواب كوتاه برمى‏آيد كه آنچه را پرسنده گفته، امام عليه السلام تأييد كرده است و كيفيت پرداخت و محاسبه خمس هم ياد شده است.

سماعه گويد: از امام كاظم عليه السلام درباره خمس پرسيدم. فرمود: «هر چه كه مردم به دست آورند، كم باشد يا زياد، خمس دارد.»

📚الکافی ج1 ص545

👌ابوعلى بن راشد (از وكلاى امام جواد و امام هادى عليهما السلام) گويد: به حضرت هادى عليه السلام گفتم: مرا دستور دادى كه به كار تو بپردازم و حق تو را بگيرم. به پيروانت گفتم، برخى گفتند: حق امام چيست؟ نمى‏دانستم چه جواب دهم. حضرت فرمود: «خمس بر آنان واجب است» گفتم: در چه چيز؟ فرمود: «در كالا و وسايلشان». گفتم: آنكه تجارت مى‏كند يا چيزى را با دستش مى‏سازد چه؟ فرمود: «اگر بتوانند، پس از هزينه‏ هايشان».

📚الاستبصار ج2 ص55

در روایات اهل سنت هم ، نقل های متعددی آمده است که پیامبر گرامی از مردم خمس درآمد سالیانه را دریافت می کرده اند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛

💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5421


#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

کلیپی از آقای برقعی است که می گوید اگر پرداخت خمس در اسلام واجب است چرا در صدر اسلام پیامبر و امام علی خمس نمی گرفتند

#پاسخ_در_پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#برقعی_و_خمس

🤔#پرسش

کلیپی از آقای #برقعی منتشر می شود که ایشان می گوید اگر پرداخت خمس در اسلام واجب است چرا در صدر اسلام و زمان پیامبر و امام علی #خمس نمی گرفتند ❗️مگر می شود که چیزی واجب باشد اما آنها نگیرند


💠#پاسخ💠

👌اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه عليهم السلام باشد، جواب #مثبت است، زيرا همانطور كه از بحثهاى گذشته استفاده شد ، بسيارى از ائمّه هدى عليهم السلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مكاسب (درآمد انواع كسبها) را مى‏ گرفتند، بلكه به مردم دستور مؤكّد مى‏ دادند كه در پرداخت اين خمس كوتاهى نكنند، و حتّى وكلا و نمايندگان مخصوص براى جمع ‏آورى اين خمس معيّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزيار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها اين وظيفه را به عهده داشتند.

📚رجوع کنید ، وسائل الشیعه ج9 ص499 باب 8

و اگر منظور از #صدر اسلام خصوص زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام بوده باشد، بايد گفت كه غير از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنين غوص (جواهراتى كه بوسيله غوّاصى از درياها بيرون آورده مى‏شود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه اين موضوع در سنن #بيهقى نقل شده كه در زمان على عليه السلام شخصى گنجينه‏اى پيدا كرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است.

📚سنن بیهقی ج4 ص156

همچنين در همان كتاب كه از منابع معروف اهل تسنّن است از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «در «#ركاز» خمس است؛ پرسيدند منظور از ركاز چيست؟ فرمود طلا و نقره‏اى كه خداوند از روز نخست در زمين آفريده است.

📚سنن بیهقی ج4 ص152

👌در كتاب #کافی نيز حديث مفصّلى در زمينه همين موضوع مربوط به عصر على عليه السلام ديده مى‏شود كه شخصى «ركازى» (معدن يا گنجينه ‏اى) در عصر على عليه السلام پيدا كرد، هنگامى كه على عليه السلام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بياور و تحويل بده.

📚الکافی ج5 ص315

👌پيامبر گرامی نیز در نامه‏ هاى خود كراراً دستور مى‏ داد كه در #سيوب خمس است، و مردم بايد خمس آن را بپردازند و «سيوب» بر وزن «عيوب» جمع «سيب» بر وزن «غيب» به معنى معادن و گنجها است و نتيجه مى‏گيريم كه در غير غنائم جنگى در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دستور خمس داده شده بود، و #پيامبر در نامه‏ هاى خود آن را از مردم مطالبه مى‏كرد.

📚مکاتیب الرسول ص 397 و 405

امّا اين سؤال باقى ماند كه آيا در عصر پيغمبر و على عليهما السلام از ارباح مكاسب (درآمدهاى #كسب و كار) نيز خمس گرفته شده است يا نه؟


👌در پاسخ مى‏گوئيم بر اساس روایات صریح اهل سنت ، پیامبر گرامی زمانی که مردم #استطاعت کافی را بدست آورده بودند از آنها این نوع خمس را دریافت می کرد که در گذشته پیرامون آن مفصل بحث کرده ایم ؛

💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5421

👌 اگر از این بیان هم کوتاه بیاییم و بگویبم اسناد تاريخى #روشنى در اين زمينه به دست ما نيامده است كه خمس ارباح مكاسب را پيامبر و على عليهما السلام گرفته باشند، ولى اين موضوع هيچ‏گونه اشكالى در زمينه اين حكم ايجاد نمی‏كند.

زيرا گرفتن و بخشودن اين ماليات اسلامى در اختيار حكومت اسلام است، #هنگامى كه خود را بی نياز و يا مردم را در زحمت ببيند مى ‏تواند آن را ببخشد ولى هنگامى كه خود نياز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببيند مى ‏تواند آن را بگيرد، همانطور كه امامان بعد، بعضى آن را مى‏ گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و يا وضع بيت ‏المال، آن را مى‏ بخشيدند.

📚وسائل الشیعه ج9 ص543 باب 4 از ابواب الانفال

در عصر پيامبر و على عليه السلام غنائم فراوانى از طريق جنگها و همچنين درآمد زيادى از طريق زمين‏هاى خراجى كه مال‏الاجاره آنها به بيت‏ المال مى‏ ريخت عايد حكومت اسلامى مى‏ شد، رقم اين غنيمتهاى جنگى گاهى بقدرى زياد بود كه خمس آن به تنهائى مى‏ توانست قسمت عمده مشكل مالى حكومت اسلام را برطرف سازد و همچنين درآمد زمين‏هاى خراجى نيز گاهى بقدرى زياد بود كه بيت ‏المال سرشار از اموال مى‏ شد، و در اين شرايط نيازى به گرفتن #خمس ارباح مكاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشيدند.

در #آغاز اسلام كه نياز بيت‏ المال به منابع درآمد شديد بود نيز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پريشان و ضعيف بود كه دادن خمس علاوه بر زكوة، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همين دليل خمس گرفته نشد.



#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

با یک مولوی اهلسنت بحث می کردم می گفت مساله شهادت حضرت زهرا افسانه است و در هیچ روایت اهل سنت نیامده است ❗️❗️

#پاسخ_در_پرسمان_اعتقادی

@Rahnamye_Behesht
اسناد‌ شهادت حضرت‌ فاطمه سلام الله علیها در کتب اهلسنت

🤔#پرسش

با یک مولوی اهلسنت بحث می کردم می گفت مساله شهادت حضرت زهرا افسانه است و در هیچ روایت اهل سنت نیامده است ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در اين مورد نصوصى را از كتاب اهل سنّت نقل مى‏كنيم، تا روشن شود مسئله هتك حرمت خانه زهرا عليها السّلام و رويدادهاى بعدى، امرى تاريخى و مسلّم است؛ نه يك افسانه و با اينكه در عصر خلفا گرفتگى فوق العاده‏ اى نسبت به نگارش فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السّلام در كار بود ولى به حكم اينكه «حقيقت شى‏ء نگهبان آن است» اين حقيقت به طور زنده در كتابهاى تاريخى و حديثى محفوظ مانده است. در نقل مدارك، ترتيب زمانى را از قرنهاى نخستين در نظر مى‏گيريم، تا برسد به نويسندگان عصر حاضر.

1⃣ابن ابی شیبه محدث معروف اهل سنت نقل می کند ؛

«هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‏پرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب‏ترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا اين محبّت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على عليه السّلام و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على عليه السّلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را هنگامى كه شما در آن هستيد آتش مى‏زنم، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى‏دهد!»

📚مصنف ابن ابی شیبه ج8 ص572

2⃣بلاذری محدث بزرگ اهل سنت نقل می کند ؛

« ابو بكر به دنبال على عليه السّلام فرستاد تا بيعت كند؛ ولى على عليه السّلام از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتش‏زا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه ‏رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى‏بينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!».

📚انساب الاشراف ج1 ص586

3⃣ابن قتیبه می نویسد ؛

«ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السّلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى‏زنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!».

👌ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناك‏تر و دردناك‏تر نوشته است، او مى‏گويد:
«عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السّلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مى‏شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى‏زنيم ...».

📚الامامه و السیاسه ص12

4⃣طبری می نویسد ؛

« عمر بن خطّاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى‏كشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند».

📚تاریخ طبری ج2 ص443

5⃣ابن عبدربه درکتاب عقد الفرید خود می نویسد ؛

«على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند كه ابو بكر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! عمر بن خطّاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه ‏رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده‏اى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!»

📚عقد الفرید ج4 ص93

6⃣مضمون فوق الذکر مبنی بر اقدام به هجوم به خانه وحی و تهدید به آتش زدن خانه را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند ؛

📚الاستیعاب ، ج3 ص975

📚المختصر فی اخبار البشر ، ابی الفداء ج1 ص156

📚نهایه الارب ، نویری ج19 ص40

📚مسند فاطمه سیوطی ، ص36

📚کنزالعمال ج5 ص651

📚ازاله الخلفاء ، دهلوی هندی ، ج2 ص29

📚دیوان محمد حافظ ابراهیم ج1 ص82

📚اعلام النساء ، عمر رضا کحاله ج4 ص114


👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇👇
@Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇

تا اينجا سخنان آن گروه كه فقط به سوءنيّت خليفه و ياران او اشاره كرده‏ اند به پايان رسيد. گروهى كه نخواستند و يا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعكس كنند، در حالى كه برخى ديگر به اصل فاجعه؛ يعنى يورش به خانه و ... اشاره نموده ‏اند و اينك مدارك يورش و هتك حرمت به خانه حضرت فاطمه عليها السّلام:

7⃣ابو عبيد، قاسم بن سلام در كتاب الأموال كه مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مى‏نويسد:

«عبد الرّحمن بن عوف مى‏گويد: در بيمارى ابو بكر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى كاش سه چيز را كه انجام داده‏ام، انجام نمى‏دادم، اى كاش سه چيز را كه انجام نداده‏ام، انجام مى‏دادم. همچنين آرزو مى‏كنم سه چيز را از پيامبر سؤال مى‏كردم؛ يكى از آن سه چيزى كه انجام داده ‏ام و آرزو مى‏كنم اى كاش انجام نمى‏دادم اين است كه: «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته و إن أغلق على الحرب؛ اى كاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى‏گشودم و آن را به حال خود وامى‏گذاشتم، هرچند براى جنگ بسته شده بود».

📚الأموال، پاورقى 4، چاپ نشر كليات ازهرية، نيز ص 144، چاپ بيروت، نيز ابن عبد ربّه در عقد الفريد، ج 4، ص 93 نقل كرده است، چنان‏كه خواهد آمد.

ابو عبيد هنگامى كه به اينجا مى‏رسد به ‏جاى جمله: «لم أكشف بيت فاطمة و تركته ...» مى‏گويد: «كذا و كذا» و اضافه مى‏كند كه من مايل به ذكر آن نيستم. ابو عبيد، هرچند روى تعصّب مذهبى يا علّت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته؛ ولى محقّقان كتاب الأموال در پاورقى مى‏گويند: جمله ‏هاى حذف شده در كتاب ميزان الاعتدال- به نحوى كه بيان گرديد- وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربّه در عقد الفريد و افراد ديگر جمله‏ هاى حذف شده را آورده‏ اند.

8⃣طبرانی نقل می کند ؛

ابوبكر به هنگام مرگ، امورى را تمنا كرد و گفت: اى كاش سه چيز را انجام نمى‏دادم، سه چيز را انجام مى‏دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مى‏كردم:
«أمّا الثّلاث اللّائي وددت أنّى لم أفعلهنّ، فوددت أنّي لم أكن أكشف بيت فاطمة و تركته ...؛ آن سه چيزى كه آرزو مى‏كنم كه اى كاش انجام نمى‏دادم، آرزو مى‏كنم اى كاش حرمت خانه فاطمه را هتك نمى‏كردم و آن را به حال خود واگذار مى‏كردم!»

📚معجم کبیر طبرانی ج1 ص62

👌این تعبيرات به خوبى نشان مى‏دهد كه تهديدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور (يا با آتش زدن) گشودند.

9⃣ابن عبد ربّه اندلسى مؤلف كتاب العقد الفريد در كتاب خود از عبد الرحمن بن عوف نقل مى‏كند:

👌 «من در بيمارى ابى بكر بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو
مى‏كنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمى‏دادم و يكى از آن سه چيز اين است:
«وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة عن شي‏ء و إن كانوا أغلقوه على الحرب؛ اى كاش خانه فاطمه را نمى‏گشودم، هرچند آنان براى نبرد در خانه را بسته بودند».

📚عقد الفرید ج4 ص93

🔟ابراهيم بن سيار نظّام معتزلى كه به دليل زيبايى كلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است در كتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه عليها السّلام را نقل مى‏كند. او مى‏گويد:

«إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد!».

📚الوافی بالوفیات ج6 ص17

1⃣1⃣ابن ابى الحديد مى‏نويسد: محمد بن يزيد بن عبد الاكبر بغدادى اديب، و نويسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در كتاب الكامل، از عبد الرحمن بن عوف داستان آرزوهاى خليفه را مى‏نويسد، و چنين يادآور مى‏شود:
«وددت أنّي لم أكن كشفت عن بيت فاطمة و تركته و لو أغلق على الحرب».

📚شرح نهج البلاغه ج2 ص46

2⃣1⃣مسعودى در مروج الذهب مى‏نويسد: «آنگاه كه ابو بكر در حال احتضار بود چنين گفت: سه چيز انجام دادم و تمنّا مى‏كردم كه اى كاش انجام نمى‏دادم؛ يكى از آن سه چيز اين بود: فوددت أنّي لم أكن فتّشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاما كثيرا!؛ آرزو مى‏كردم كه اى كاش حرمت خانه زهرا را هتك نمى‏كردم. وى در اين مورد سخن زيادى گفته است!!».

📚مروج الذهب ج2 ص301

3⃣1⃣ ذهبى در كتاب ميزان الاعتدال از محمّد بن احمد كوفى حافظ نقل مى‏كند كه در محضر احمد بن محمّد معروف به ابن ابى دارم، محدّث كوفى اين خبر خوانده شد:

«إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن؛ عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد!»

📚میزان الاعتدال ج1 ص139

👌👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
@Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇

4⃣1⃣ عبد الفتاح عبد المقصود و كتاب «الإمام علي» ، وى هجوم به خانه وحى را در دو مورد از كتاب خود آورده است و ما به نقل يكى از آنها بسنده مى‏كنيم: قسم به كسى كه جان عمر در دست اوست يا بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساكنانش آتش مى‏زنم. عدّه‏اى كه از خدا مى‏ترسيدند و پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله رعايت منزلت او را مى‏كردند، گفتند:
ابا حفص، فاطمه در اين خانه است. بى‏پروا فرياد زد: باشد!. نزديك شد، در زد، سپس بر در كوبيد و وارد خانه شد. على عليه السّلام پيدا شد ...
طنين صداى زهرا در نزديكى مدخل خانه بلند شد ... اين ناله استغاثه او بود ...!».

📚عبد الفتاح عبد المقصود، على بن ابى طالب، ج 4، ص 276- 277

5⃣1⃣ اين بحث را با حديث ديگرى از مقاتل ابن عطيّه در كتاب الامامة و الخلافة ادامه می دهیم .

👌او در اين كتاب چنين مى‏نويسد:
« هنگامى كه ابو بكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه عليهما السّلام فرستاد.
عمر هيزم جمع كرد و در خانه را آتش زد .

📚الامامة و الخلافة، ص 160- 161، تأليف مقاتل بن عطية كه با مقدمه‏اى از دكتر حامد داود استاد دانشگاه عين الشمس قاهره به چاپ رسيده (چاپ بيروت، مؤسّسه البلاغ).


6⃣1⃣جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود:

« هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند»

📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35

7⃣1⃣آرزوی ابوبکر در پایان عمر مبنی بر آرزوی عدم هتک حرمت خانه حضرت زهرا را دیگران ازعلمای اهل سنت هم نقل کرده اند ؛

📚تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج3 ص117

📚مختصر تاریخ دمشق ج13 ص122

📚مجمع الزواید و منبع الفواید ج5 ص202

📚لسان المیزان ج4 ص189

📚کنزالعمال ج5 ص631

در گذشته اسناد دیگری نیز بر قضیه شهادت حضرت زهرا و محسن علیهما السلام ارایه داده ایم ؛

💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5204


#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

آیا راست است که #شیطان فرزندی داشته است که در رکاب حضرت علی در جنگ صفین شرکت کرده است ❗️❗️

💠پاسخ در #پرسمان_اعتقادی

@Rahnamye_Behesht
#فرزند_ابلیس_پیرو_علی_علیه_السلام

🤔#پرسش

آیا راست است که #شیطان فرزندی داشته است که در رکاب حضرت علی در جنگ صفین شرکت کرده است ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌به این نکته در روایات ما اشاراتی شده است .

در #مجامع روایی ما نقل شده است ؛

« شياطين از نژاد ابليس هستند در ميان آنها مؤمن وجود ندارد جز يكى بنام #هام_بن_هيم_بن_لا_قيس_بن_ابليس. خدمت پيامبر اكرم رسيد او را بسيار #جسيم و بزرگ ديد كه هيكلى هراس انگيز داشت باو فرمود تو كيستى گفت من هام بن هيم بن لا قيس بن ابليس. روز كشتن قابيل برادر خود هابيل را چند ساله بودم از چنگ زدن بدين باز ميداشتم و مردم را بآلوده كردن غذا تشويق مينمودم.

👌پيامبر اكرم فرمود: بجان خودم #جوانى بدى داشته‏اى كه مردم از تو اميد خير داشته‏ اند و حالا كه پيرشده‏ اى ترا فرمان رواى خويش گردانيده‏ اند.

او در جواب گفت: اين سخنان را بفراموشى بسپار، اى محمّد! توبه من بدست نوح پذيرفته شد با او در #كشتى بودم و او را بر نفرينى كه كرد سرزنش كردم و با ابراهيم بودم وقتى در آتش افكنده شد كه خداوند آتش را براى او سرد و سلامت قرار داد و با موسى بودم هنگامى كه خداوند فرعون را غرق كرد و بنى اسرائيل را نجات بخشيد و با هود بودم وقتى قوم خود را نفرين كرد و او را سرزنش كردم و با صالح بودم و او را بر نفرينش سرزنش كردم.

👌تمام كتابها را خوانده‏ام در تمام آنها بشارت بظهور شما ميدادند پيامبران بشما سلام رسانده‏ اند و ميگفتند شما بهترين انبياء و گرامى‏ترين آنهائى بمن از آنچه خدا بر تو نازل كرده مقدارى #بياموز.

پيامبر اكرم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود او را بياموز. هام گفت: من فقط تابع پيامبر يا وصى پيامبرم اين شخص كيست؟ فرمود: اين برادر و وصى و و وزير و #وارث من است على بن ابى طالب.

👌گفت درست است اسم او را در كتاب‏ها اليا ديده‏ ام على عليه السّلام او را تعليم نمود. او در ليلة الهرير در جنگ #صفين آمد خدمت امير المؤمنين عليه السّلام»

📚بحار الانوار ج27 ص14

📚تفسیر القمی ج1 ص375

📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص362



#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔متنی خوندم راجع به اینکه حضرت خضر معلم حضرت موسی بوده حالا سوال اینه که تاوقتی که شخصی مثل خضر بوده که از موسی داناتر بوده چطور شریعت ودین به موسی وحی میشه

💠پاسخ در پرسمان اعتقادی
@Rahnamye_Behe
#خضر_عالم_تر_از_موسی

🤔#پرسش

متنی خوندم راجع به اینکه حضرت خضر #معلم حضرت موسی بوده و چندبار مقام صبر و اطاعت حضرت رو امتحان کرده که هربار شکست خورده حالا سوال اینه که تاوقتی که شخصی مثل خضر بوده که از موسی داناتر و عالم تر بوده چطور شریعت ودین به #موسی وحی میشه و اون میشه راهنمای مردم ❗️پیامبر وقت همیشه از تمام افراد روی زمین داناتروآگاه تره...و چطور پیامبر مرسل و دارای شریعت خودش از شخص دیگه ای تعلیم میدید


💠#پاسخ💠

👌در حديثى از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛

« يك روز موسى در ميان بنى اسرائيل مشغول خطابه بود، كسى از او پرسيد در روى زمين چه كسى از همه اعلم است؟ موسى گفت كسى عالمتر از خود سراغ ندارم، در اين هنگام به موسى وحى شد كه ما بنده‏ اى داريم در" مجمع البحرين" كه از تو دانشمندتر است، در اينجا موسى از خدا تقاضا كرد كه به ديدار اين مرد عالم نائل گردد، و خدا راه #وصول به اين هدف را به او نشان داد .

📚مجمع البیان ج6 ص481

👌نظير اين حديث از امام #صادق علیه السلام نيز نقل شده است .

📚نور الثقلین ج3 ص275

در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه آيا نبايد پيامبر اولوا العزم و صاحب رسالت #دانشمندترين فرد زمان خودش باشد

👌در پاسخ مى‏گوئيم بايد دانشمندترين آنها نسبت به قلمرو ماموريتش، يعنى نظام، تشريع باشد، و موسى چنين بود، اما همانگونه كه در گذشته بازگو كرديم ؛

💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6183

قلمرو ماموريت دوست #عالمش یعنی حضرت خضر قلمرو جداگانه ‏اى بود كه ارتباطى به عالم تشريع نداشت و آن عالم تکوین بود .

به تعبير ديگر حضرت خضر از اسرارى آگاه بود كه دعوت نبوت بر آن #متكى نبود.

👌اتفاقا در حديثى كه از امام صادق علیه السلام نقل شده با صراحت مى‏ خوانيم كه موسى از خضر آگاه‏تر بود.

📚بحار الانوار ج13 ص303

👌 يعنى در علم #شرع عالم تر بود و شايد نيافتن پاسخ براى اين سوال سبب شده است كه بعضى اين موسى را موسى بن عمران ندانند، و بر شخص ديگرى منطبق سازند، اما با حل اين مشكل جايى براى آن سخن باقى نخواهد ماند.

📚تفسیر نمونه ج12 ص515

از حديثى كه از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده نيز اين نكته استفاده مى ‏شود كه قلمرو #ماموريت اين دو بزرگوار با يكديگر متفاوت بوده و هر كدام در كار خود از ديگرى آگاهتر بود.

📚بحار الانوار ج13 ص279



#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش
مطلبی از یک #آخوند شنیدم خیلی تعجب کردم ❗️می گفت در قرآن خداوند به اثر انگشت و #هویت فرد توسط اثر انگشت اشاره شده است آیا واقعیت دارد

💠پاسخ در پرسمان اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#قرآن_و_اثر_انگشت

🤔#پرسش

مطلبی از یک #آخوند شنیدم خیلی تعجب کردم ❗️می گفت در قرآن خداوند به اثر انگشت و #هویت فرد توسط اثر انگشت که علم تازه آن را کشف کرده است اشاره شده است آیا واقعیت دارد


💠#پاسخ💠

👌در آيات 3 و 4 سوره قيامت مى ‏خوانيم: أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّنْ نَّجْمَعَ عِظَامَهُ- بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ: «آيا انسان مى پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟!- آرى قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب كنيم».

در روايات مى‏ خوانيم، يكى از مشركان عرب به نام عَدى بن ابى ربيعه، كه مردى بسيار لجوج و متعصب بود، نزد پيامبر آمد و از روز قيامت و چگونگى و زمان آن سؤال كرد؛ و گفت: «اگر آن روز را با چشم خودم ببينم باز تو را تصديق نمى‏كنم و به تو ايمان نمى‏آورم. چگونه مى‏توان باور كرد كه خداوند اين استخوان‏هاى پوسيده را گرد آورى كند، اين باور كردنى نيست».

📚تفسیر کبیر ج3 ص217

👌 «بَنان» در لغت به معناى انگشتان و گاه به معناى سر انگشتان آمده است. از ماده بَنَّ، و به معناى اقامت گرفته شده، و از آنجا كه انگشتان مايه اصلاح احوال اقامت انسان در جهان دانسته شده، به اين نام ناميده شده است.

📚مفردات راغب ماده بن

از نكاتى كه اين آيه، مى‏ تواند اشاره به آن باشد #كشف مهمى است كه در عصر ما نسبت به خطوط سر انگشتان شده است. زيرا اين معنا مسلم شده كه خطوط سر انگشتان هر كس #معرّف شخصيت او است؛ و از هر امضايى اطمينان بخش‏تر و دقيق‏تر است؛ امضايى كه هيچ كس نمى ‏تواند آن را جعل كند، در حالى كه پيچيده ‏ترين امضاها قابل جعل است.

👌 به همين دليل در عصر ما مسأله انگشت نگارى به صورت علمى در آمده و در مراكز انتظامى دايره مخصوصى براى آن وجود دارد؛ و از طريق آن بسيارى از مجرمان شناخته مى ‏شوند، كافى است كه يك سارق، هنگامى كه وارد اطاق يا منزلى مى‏ شود، دست خود را بر دستگيره در يا شيشه اطاق و يا قفل و صندوق و صندلى بگذارد و اثر انگشت وى، روى آن بماند؛ يا اين‏كه در يك ماجراى قتل، سلاحى كشف شود كه اثر انگشت كسى بر آن اسلحه باشد، فوراً از آن نمونه بردارى كرده و با سوابقى از سارقان و مجرمان، يا افرادى كه در آن حادثه مظنون به نظر مى ‏رسند تطبيق مى‏ دهند و مجرم را پيدا مى‏كنند.

👌بنابر اين تفسير آيه مى‏ گويد: نه تنها ما مى‏ توانيم استخوان‏هاى بزرگ و كوچك‏ را جمع آورى كنيم؛ بلكه حتى توانايى داريم انگشتان و سر انگشتان هر كس را با تمام ويژگى‏ هايش كه از ظريف‏ترين #خصوصيات بدن او است، و معرف او محسوب می شود #تنظيم كنيم و به حال اول بازگردانيم‏.

به تعبير ديگر باز گرداندن بنان و تنظيم آن شامل تمام خصوصيات و جزئيات، و از جمله خطوط سر انگشتان مى‏ شود.

👌تناسب اين معنا با مسأله قيامت كه دادگاه بزرگ عدل الهى است و مجرمان و گنه‏كاران بايد در آن تعقيب شوند، بسيار جالب است؛ چرا كه در دنيا نيز از اين مسأله، بيش از همه جا در دادگاه‏ها بهره‏ گيرى مى‏ شود.

📚پیام قرآن ج8 ص202



#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔آیا حقیقت دارد که زمانی که علی علیه السلام را به زور به مسجد می بردند حضرت زهرا #تهدید کرد که #موهای خودم را لخت می کنم اگر علی را رها نکنید

💠پاسخ در پرسمان اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#فاطمه_و_پریشان_کردن_مو

🤔#پرسش

آیا حقیقت دارد که زمانی که علی علیه السلام را به زور به مسجد می بردند حضرت زهرا #تهدید کرد که #موهای خودم را لخت می کنم اگر علی را رها نکنید


💠#پاسخ💠

👌در مجامع #روایی ما نقل شده است ؛

« هنگامى كه پس از بيعت سقيفه، على عليه السّلام را به زور از خانه ‏اش خارج نموده و نزد ابو بكر مى‏ بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السّلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حقّ خداوندى كه محمّد را به حقّ مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را #پريشان مى‏ کنم و پيراهن رسول خدا را بر سر مى‏ گذارم و شما را نفرين مى ‏كنم، به خداوند سوگند كه ناقه صالح در نزد خدا، عزيزتر از فرزندان من نبود.

👌سلمان مى‏ گويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايه‏ هاى ديوار مسجد از جا كنده مى‏ شود به طورى كه اگر كسى بخواهد مى‏ تواند از آنجا داخل مسجد گردد، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السّلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من! اى بانوى بزرگ! خداوند متعال پدر شما را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد. در اين حال ديدم كه پايه‏ ها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينى‏ هاى ما شد.»

📚مناقب آل ابی طالب ج3 ص339

📚الاحتجاج ج1 ص86

تعبیر به #پریشان کردن موها ، به معنای لخت کردن آنها را در برابر نامحرم نمی باشد ، بلکه در میان زنان عرب #رسم بوده است که در هنگام مصیبت ، موهای خود را باز و پریشان می کردند ، به گونه ای که گیسوان در زیر پوشش و چادر بوده و حجاب در برابر نامحرمان رعایت می شده است.

👌در قدیم الایام #آرایش موی زنان به بستن یا بافتن مو بود که در هنگام مصیبت به نشانه حزن موها را باز کرده و در زیر پوشش پریشان می کردند و تا هنگامی که سوگوار بودند آن را نمی بستند ، و بر آن شانه نمی زدند ، بلکه مقنعه یا روسری خود را بر روی موهای خود می بستند .

👌در روایتی دارد که وقتی #شایعه کشته شدن پیامبر در جنگ احد منتشر شد ؛

« زنان انصار صورت های خود را خراشیده و موهای خود را #پریشان کردند »

📚الکافی ج8 ص318

بنابراین روشن می شود که پریشان کردن مو در هنگام مصیبت در میان زنان عرب مرسوم بوده است و به هیچ معنا به معنای لخت کردن مو در نزد نامحرم نمی باشد .

👌پاسخ دیگر آنکه در #روایات ما آمده است که پریشان کردن مو برای زنان مناسب حالت دعا می باشد و دعا یا نفرین آنها را به اجابت نزدیکتر می کند .

💠علامه #مجلسی نقل می کند ؛

« امام صادق علیه السلام به خواهرشان به جهت مریضی فرزندش فرمود لباست را بپوش و به پشت بام برو و سپس مقنعه ات را بردار تا موهایت آشکار شود سپس این دعا را بخوان ... پس از آن مریضی فرزند او شفا یافت »

📚بحار الانوار ج92 ص10

از این روایت استفاده می شود ک پریشان ساختن مو برای بانوان تاثیر خاصی در اجابت دعا یا نفرین دارد و بیان کننده حالت خضوع و اضطرار دعا کننده است ، اما این به معنای #پریشان کردن در نزد نامحرم نمی باشد ، بلکه مراد آن است که در تنهایی و خفاء و در حالت راز و نیاز با خداوند این عمل انجام داده شود .




#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
پرسش

در روایتی آمده است که ساکنان پاکستان و تازانیا و کردها و خوزستانی و تهرانی ها طعم #ایمان را نمی چشند ❗️آیا چنین چیزی عاقلانه است

💠پاسخ در پرسمان اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#نچشیدن_شیرینی_ایمان_توسط_اقوامی

🤔#پرسش

در روایتی آمده است که ساکنان پاکستان و تازانیا و کردها و خوزستانی و تهرانی ها طعم #ایمان را نمی چشند ❗️آیا چنین چیزی عاقلانه است


💠#پاسخ💠

در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛

« شيرينى ايمان بر دل سندى ( پاکستانی ) و زنگى ( تازانیا ) و خوزستانى و كردى و بربر ( نژادی آفریقایی ) و اهل رى و زنازاده، داخل نمى شود »

📚الخصال ج2 ص352

منطق قرآن و روایات آن است که ملاک برتری و #فضیلت تنها ایمان و تقوا می باشد و #نژادهای مختلف نقشی در برتری و فضیلت ندارند.

💠#قرآن می فرماید:

« ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی #گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است»

🔶#حجرات 13

🔷پیامبر #گرامی فرمود:

« خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به #تقوا»


📚#تفسیر نمونه ج22 ص201

📚#تفسیر قرطبی ج9 ص6162

👌زنا زاده نیز به خودی خود ، #مبغوضیتی ندارد و در ایمان و عمل و پاداش با بقیه افراد تفاوتی نمی کند .

🔰امام صادق علیه السلام فرمود:

«زنا زاده همانند سایر مردم است اگر عمل نیکی انجام دهد پاداش داده می شود واگر عمل شری انجام دهد عقاب می شود »

📚وسایل الشیعه،ج20 ص444


بنابراین از آنجایی که روایت مزبور با اصول #مسلم اسلامی همخوانی ندارد ، مطرود بوده و قابل پذیرش نمی باشد .

💠سند روایت نیز ضعیف است . در سند آن افرادی مانند نصر الکوسج و مطرف و منصور قرار دارند که همه مجهول یا ضعیف هستند.

📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص431 و ج8 ص71

📚رجال نجاشی ص413

اگر چه برخی می گویند بنا بر #پذیرش روایت نیز ، منظور حديث كسانى از اين افراد هستند كه در زمان صدور حديث از شهرهاى خود به مدينه آمده بودند و افراد #لاابالى بودند و همگان را شامل نمی شود .

📚ترجمه خصال ، جعفری ، ج2 ص23


#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

در روایات آمده است که پیامبر یک نظر غیر کارشناسی در مورد باروری درختان گفت و تمام محصول #مدینه در آن سال خراب شد ❗️براستی من چگونه بیام از چنین پیامبری تبعیت کنم

#پاسخ👇👇
@Rahnamye_Behesht
#پیامبر_و_ضرر_زدن

🤔#پرسش

در روایات آمده است که پیامبر یک نظر غیر کارشناسی در مورد باروری درختان گفت و تمام محصول #مدینه در آن سال خراب شد ❗️براستی من چگونه بیام از چنین پیامبری تبعیت کنم


💠#پاسخ💠

👌روایتی است که در مجامع روایی اهل سنت از انس بن مالک نقل شده است که می گوید ؛

« پیامبر از کنار نخلستانی عبور می کرد ، مردانی بر سر درختان خرما مشغول گرد افشانی برای نخل های ماده بودند ، پیامبر به آنها فرمود اگر این کار را نکنید خرمای درختان شما بهتر خواهد بود، مسلمانان نیز به دستور پیامبر عمل کردند و در نتیجه خرمای آن سال مدینه خراب شد و چون پیامبر از این موضوع آگاه شد فرمود شما در کار دنیای خود از من آگاه ترید »

📚صحیح مسلم ج4 ص1836

این روایت از دیدگاه شیعه #مردود وباطل است ؛

1⃣راوی روایت انس بن مالک است که متهم به کذب و #دروغگویی است .

👌امام #صادق علیه السلام فرمود ؛

« سه تن بودند که بر پیامبر پیوسته دروغ می بستند ، ابو هریره و انس بن مالک و یک #زن »

📚بحار الانوار ج2 ص217

2⃣دلیل #عقلی می گوید اگر پیامبران در موضوعات و امور دنیوی دچار سهو و نسیان شوند ، طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود لذا با گفتار آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال پیامبران که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است .


3⃣روایات متعددی نیز تصریح می کند که #هدایتگران الهی از هرگونه سهو و نسیان دور هستند .

👌امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود:

«آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند»

📚بحار الانوار ج25 ص351

🔶پیامبر گرامی فرمود:

«سهو و #نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم»

📚بحار الانوار ج17 ص111

4⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و #نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند.

شیخ مفید می گوید:

« احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود»

📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7

🔷علامه حلی می گوید:

« اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند»

📚تذکره الفقهاء ج1 ص130

5⃣در روایات ما آمده است که پیامبر گرامی و #اهلبیت ایشان آگاه به تمام علوم دنیوی و اخروی و آسمانی و زمینی و علم ما کان و ما یکون بوده اند ، بنابراین عالم تر از آنها چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی در میان مردم وجود ندارد .

📚بحار الانوار ج26 ص109 باب 6



#پرسمان_اعتقادی

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA