👇ادامه
▫️3 _ در نقل مذکور نسبت دشنام گویی به امیر مومنان علیه السلام داده شده است در حالی که در نهج البلاغه می خوانیم که وقتی لشگریان امام علی ع در جنگ صفین به لشگریان معاویه فحش و دشنام می دادند , حضرت آنان را نهی کرد و فرمود :
" من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديكتر و براى اتمام حجّت رساتر است. " " إنّي أكره لكم أن تكونوا سبّابين، و لكنّكم لو وصفتم أعمالهم، و ذكرتم حالهم، كان أصوب في القول، و أبلغ في العذر "
📚نهج البلاغه خطبه 206
▫️4 _ امیر مومنان در نهج البلاغه هر گونه دفاع عملی از عثمان ( مانند فرستادن حسنین ) را نفی کرده و می فرماید :
" اگر من، به آن (كشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مىشدم و اگر از آن نهى مىكردم، ياور او به شمار مىآمدم (و من نه مىخواستم قاتل او باشم و نه ياور او) ... عثمان استبداد ورزید , استبداد بسیار بدی " " لو أمرت به، لكنت قاتلا، أو نهيت عنه، لكنت ناصرا ... استاثر فاساء الاثره "
📚نهج البلاغه خطبه 30
❕و در روایات شیعه و سنی آمده است که امام علی علیه السلام می فرمود که از قتل عثمان ناراحت نشده است ( یعنی جریان ناراحتی حضرت از قتل عثمان و کتک زدن حسنین بر خلاف این نصوص تاریخی است ) : " ما سرني قتله و لا ساءني "
📚شرح الأخبار ج2، ص: 80 _ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 128
▫️5 _ اساسا بر اساس نقلهای اهلسنت , امام علی علیه السلام در هنگام قتل عثمان در مدینه نبوده است تا بخواهد حسنین را بابت دفاع از عثمان بفرستد !!!!
❕ابن قتیبه نقل می کند : " چون اعتراضها به عثمانْ فزونى گرفت، على عليه السلام از او اجازه خواست تا به يكى از مزرعههاى خود برود و [از آشوبها] كنار بمانَد. عثمانْ اجازه داد. " " لَمَّا اشتَدَّ الطَّعنُ عَلى عُثمانَ، استَأذَنَهُ عَلِيٌّ في بَعضِ بَواديهِ يَنتَحي إلَيها، فَأَذِن لَه "
📚الإمامة والسياسة: ج 1 ص 52، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 448 العقد الفريد: ج 3 ص 310
❕لذا ابن حجر عالم برجسته اهلسنت جریان دفاع امام علی از عثمان ( و فرستادن حسنین ) را جعلی میداند با این استدلال که ایشان در هنگام محاصره عثمان در مدینه نبوده اند : "الظاهر أنّ هذا ضعيف لأنّ عليّا لم يكن بالمدينة حين حصر عثمان و لا شهد قتله. "
📚مجمع الزوائد ج 7 ص 230
▫️6 _ راوی جریان مورد استناد معاند , زهری است که علمای رجالی شیعه تصریح کرده اند او دشمن امیر مومنان علیه السلام بوده و نقلش معتبر نیست : " محمد بن شهاب الزهری عدو "
📚رجال طوسی ص 119 _ رجال علامه حلی ص 250
❕ابن ابی الحدید معتزلی عالم بزرگ اهلسنت , جریان دشنام گویی ابن شهاب زهری به امام علی علیه السلام نقل کرده و نیز نقل می کند که زهری روایت می کرد که ( معاذالله ) امام علی علیه السلام کافر از دنیا می رود : " عن محمد بن شيبة قال شهدت مسجد المدينة فإذا الزهري و عروة بن الزبير جالسان يذكران عليا ع فنالا منه فبلغ ذلك علي بن الحسين ع فجاء حتى وقف عليهما فقال أما أنت يا عروة فإن أبي حاكم أباك إلى الله فحكم لأبي على أبيك و أما أنت يا زهري فلو كنت بمكة لأريتك كبر؟ أبيك." _ "إن هذين يموتان على غير ملتي أو قال ديني "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج4، ص: 102 _ ص 64
❕همینطور در سند روایت مورد استناد معاند از کتاب انساب الاشراف , محمد بن عیسی بن القاسم بن سمیع وجود دارد که علمای اهلسنت گفته است که او از نزدیکان معاویه بوده و نقلش معتبر نیست و روایتی که در جریان کیفیت قتل عثمان و دفاع امام علی و حسنین از عثمان نقل می کند مورد استناد نیست : " مولی معاویه ... لا یحتج به و قال البخاری انه لم یمسع من ابن ابی ذئب هذا الحدیث یعنی حدیثه عن الزهری فی مقتل عثمان ... جزم ابن حبان بانه دلس حدیث ابن ابی ذئب "
📚تهذیب التهذیب ج 9 ص 390
❕در کتاب شرح نهج البلاغه مرحوم خویی نیز نقل مذکور به نقل از کتاب مروج الذهب مسعودی سنی آمده است که روایت مسعودی بدون سند بوده لذا ضعیف و غیر قابل استناد است : " قال المسعودي: فبلغ ذلك عليّا و طلحة و الزبير و سعدا و غيرهم من المهاجرين و الأنصار فاسترجع القوم و دخل عليّ عليه السّلام الدار و هو كالواله الحزين فقال لابنيه: كيف قتل أمير المؤمنين و أنتما على الباب و لطم الحسن و ضرب الحسين و شتم محمّد بن طلحة و لعن عبد اللّه بن الزبير. "
📚منهاج البراعه خویی ج 16 ص 332 _ مروج الذهب مسعودی ج 2 ص 345
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️3 _ در نقل مذکور نسبت دشنام گویی به امیر مومنان علیه السلام داده شده است در حالی که در نهج البلاغه می خوانیم که وقتی لشگریان امام علی ع در جنگ صفین به لشگریان معاویه فحش و دشنام می دادند , حضرت آنان را نهی کرد و فرمود :
" من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديكتر و براى اتمام حجّت رساتر است. " " إنّي أكره لكم أن تكونوا سبّابين، و لكنّكم لو وصفتم أعمالهم، و ذكرتم حالهم، كان أصوب في القول، و أبلغ في العذر "
📚نهج البلاغه خطبه 206
▫️4 _ امیر مومنان در نهج البلاغه هر گونه دفاع عملی از عثمان ( مانند فرستادن حسنین ) را نفی کرده و می فرماید :
" اگر من، به آن (كشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مىشدم و اگر از آن نهى مىكردم، ياور او به شمار مىآمدم (و من نه مىخواستم قاتل او باشم و نه ياور او) ... عثمان استبداد ورزید , استبداد بسیار بدی " " لو أمرت به، لكنت قاتلا، أو نهيت عنه، لكنت ناصرا ... استاثر فاساء الاثره "
📚نهج البلاغه خطبه 30
❕و در روایات شیعه و سنی آمده است که امام علی علیه السلام می فرمود که از قتل عثمان ناراحت نشده است ( یعنی جریان ناراحتی حضرت از قتل عثمان و کتک زدن حسنین بر خلاف این نصوص تاریخی است ) : " ما سرني قتله و لا ساءني "
📚شرح الأخبار ج2، ص: 80 _ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 128
▫️5 _ اساسا بر اساس نقلهای اهلسنت , امام علی علیه السلام در هنگام قتل عثمان در مدینه نبوده است تا بخواهد حسنین را بابت دفاع از عثمان بفرستد !!!!
❕ابن قتیبه نقل می کند : " چون اعتراضها به عثمانْ فزونى گرفت، على عليه السلام از او اجازه خواست تا به يكى از مزرعههاى خود برود و [از آشوبها] كنار بمانَد. عثمانْ اجازه داد. " " لَمَّا اشتَدَّ الطَّعنُ عَلى عُثمانَ، استَأذَنَهُ عَلِيٌّ في بَعضِ بَواديهِ يَنتَحي إلَيها، فَأَذِن لَه "
📚الإمامة والسياسة: ج 1 ص 52، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 448 العقد الفريد: ج 3 ص 310
❕لذا ابن حجر عالم برجسته اهلسنت جریان دفاع امام علی از عثمان ( و فرستادن حسنین ) را جعلی میداند با این استدلال که ایشان در هنگام محاصره عثمان در مدینه نبوده اند : "الظاهر أنّ هذا ضعيف لأنّ عليّا لم يكن بالمدينة حين حصر عثمان و لا شهد قتله. "
📚مجمع الزوائد ج 7 ص 230
▫️6 _ راوی جریان مورد استناد معاند , زهری است که علمای رجالی شیعه تصریح کرده اند او دشمن امیر مومنان علیه السلام بوده و نقلش معتبر نیست : " محمد بن شهاب الزهری عدو "
📚رجال طوسی ص 119 _ رجال علامه حلی ص 250
❕ابن ابی الحدید معتزلی عالم بزرگ اهلسنت , جریان دشنام گویی ابن شهاب زهری به امام علی علیه السلام نقل کرده و نیز نقل می کند که زهری روایت می کرد که ( معاذالله ) امام علی علیه السلام کافر از دنیا می رود : " عن محمد بن شيبة قال شهدت مسجد المدينة فإذا الزهري و عروة بن الزبير جالسان يذكران عليا ع فنالا منه فبلغ ذلك علي بن الحسين ع فجاء حتى وقف عليهما فقال أما أنت يا عروة فإن أبي حاكم أباك إلى الله فحكم لأبي على أبيك و أما أنت يا زهري فلو كنت بمكة لأريتك كبر؟ أبيك." _ "إن هذين يموتان على غير ملتي أو قال ديني "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج4، ص: 102 _ ص 64
❕همینطور در سند روایت مورد استناد معاند از کتاب انساب الاشراف , محمد بن عیسی بن القاسم بن سمیع وجود دارد که علمای اهلسنت گفته است که او از نزدیکان معاویه بوده و نقلش معتبر نیست و روایتی که در جریان کیفیت قتل عثمان و دفاع امام علی و حسنین از عثمان نقل می کند مورد استناد نیست : " مولی معاویه ... لا یحتج به و قال البخاری انه لم یمسع من ابن ابی ذئب هذا الحدیث یعنی حدیثه عن الزهری فی مقتل عثمان ... جزم ابن حبان بانه دلس حدیث ابن ابی ذئب "
📚تهذیب التهذیب ج 9 ص 390
❕در کتاب شرح نهج البلاغه مرحوم خویی نیز نقل مذکور به نقل از کتاب مروج الذهب مسعودی سنی آمده است که روایت مسعودی بدون سند بوده لذا ضعیف و غیر قابل استناد است : " قال المسعودي: فبلغ ذلك عليّا و طلحة و الزبير و سعدا و غيرهم من المهاجرين و الأنصار فاسترجع القوم و دخل عليّ عليه السّلام الدار و هو كالواله الحزين فقال لابنيه: كيف قتل أمير المؤمنين و أنتما على الباب و لطم الحسن و ضرب الحسين و شتم محمّد بن طلحة و لعن عبد اللّه بن الزبير. "
📚منهاج البراعه خویی ج 16 ص 332 _ مروج الذهب مسعودی ج 2 ص 345
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| کمک خواهی از مخلوق یا استعانت از خداوند !!!
❕یکی از بلاگرهای زن وهابی مدعی شده است که کمک خواهی از پیامبر و امامان با آیه " ایاک نعبد و ایاک نستعین " و استعانت از خداوند منافات دارد !!!
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
❕یکی از بلاگرهای زن وهابی مدعی شده است که کمک خواهی از پیامبر و امامان با آیه " ایاک نعبد و ایاک نستعین " و استعانت از خداوند منافات دارد !!!
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
آیا تروریست های سوریه همان سفیانی هستند ?
🤔#پرسش :
❓برخی مدعی اند که تروریست هایی که سوریه را فتح کردند همان سفیانی اند و این واقعه نشان می دهد که امام زمان به زودی ظهور می کند ?
💠 #پاسخ : 💠
❕برخی از محققین در مورد سفیانی می نویسند :
"از برخى روايات شيعه چنين برمىآيد كه وى شخصى است از تبار ابو سفيان كه نام وى عثمان و پدرش عنبسه است.
📚کمال الدین ج 2 ص 651
❕ برخى ديگر از احاديث وى را از فرزندان عتبة بن ابى سفيان معرفى كردهاند.
📚کتاب الغیبه طوسی ص 443
❕ على عليه السّلام وى را فرزند معاويه مىشمارد و در نامهاى به معاويه مىفرمايد:
"اى معاويه! مردى از فرزندان تو، بدخوى و ملعون و سبك مغز و ستمكار و واژگوندل و سختگير و عصبانى است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است ... لشكرى به سوى مدينه گسيل مىدارد، ... در اينحال مردى پاك و پرهيزكار از آنها فرار مىكند، كسى كه زمين را از عدلوداد سرشار خواهد ساخت همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است .... "
📚کتاب سلیم بن قیس ص 772 _ بحار الانوار ج 33 ص 157
❕در شمارى از احاديث، سخن از ويژگىهاى جسمى او به ميان آمده و او را مردى چهارشانه، با چهرهاى وحشتزا و سرى بزرگ و آبلهروى معرفى كردهاند كه وقتى انسان او را ببيند، مىپندارد كه يك چشم دارد.
📚کمال الدین ج 2 ص 651
❕امام باقر عليه السّلام وى را چنين توصيف كرده است:السفياني أحمر، أشقر، أزرق لم يعبد اللّه قطّ ...؛ "سفيانى رنگى سرخ، بور، و كبود دارد و هرگز سر به بندگى خداوند، فرود نياورده است ...."
📚الغیبه نعمانی ص 306 _ بحار الانوار ج 52 ص 254
آنچه از مجموع اين حديثها و جز اينها به دست مىآيد اين است كه وى از تبار ابو سفيان است- فرقى نيست كه فرزند عتبه باشد يا عنسبه و يا معاويه؛ چرا كه هر سه از فرزندان ابو سفيان مىباشند- و خود ابو سفيان نيز مظهر شرارت و دشمنى بر ضد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوده و فرزندان او نيز هميشه با خاندان رسالت سر ستيز داشتهاند.
❕از مجموع روايات چنين به دست مىآيد كه حركت و قيام اصلى سفيانى در منطقه شامات است و بيشتر تحركات وى، در همان نواحى صورت مىگيرد و مناطق تحت تصرف او در همين حوزه جغرافيايى خواهد بود.
در چند حديث از امامان معصوم عليهم السّلام بر اين نكته تأكيد شده كه سفيانى بر مناطق پنجگانه: شام، حمص، فلسطين، اردن و قنّسرين ( حوالی حلب ) مسلط مىشود.
📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 651
❕برخى از احاديث، گوياى اين هستند كه مردمان شام، جز تعداد اندكى، از وى تبعيت مىكنند.
📚الغیبه نعمانی ص 305
❕ و لشكر وى آهنگ مدينه دارد و به سوى آنجا حركت مىكند كه در منطقهاى نزديك مدينه به نام «بيداء» در زمين فرو مىروند.
📚همان منبع
❕درباره مدت زمان حاكميت او هرچند مضمون روايتها، مقدارى باهم متفاوتند، همه گوياى يك مطلبند كه دوره حكومت او به يك سال نمىرسد؛ براى نمونه برخى حديثها مدت زمان حكومت او را نه ماه ذكر كرده و شمار ديگرى از احاديث، اين مدت را به اندازه زمان حمل بچه دانستهاند و در برخى روايات هشت ماه هم ذكر شده است. اين احاديث با اندك اختلافى كه باهم دارند، در كوتاه بودن عمر حكومت سفيانى اتفاقنظر دارند. "
📚بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص: 157
❗️نشانه های گفته شده برای سفیانی به راحتی قابل تطبیق بر تروریستهای سوریه نیستند خصوصا آنکه در روایات متعددی خروج سفیانی در ماه رجب دانسته شده است در حالی که خروج تروریستهای سوریه در ماه رجب نبود .
👌امام صادق عليه السلام فرمود:
" كار سفيانى، از امور حتمى است و خروج او در ماه رجب است و ابتدا تا انتهاى خروج و شورش او، پانزده ماه است: شش ماه مىجنگد و چون مناطق پنجگانه [ يعنى دمشق، حمص، فلسطين، اردن و قنسرين] را به تصرّف در آورد، نُه ماه فرمانروايى مىكند و يك روز هم بيشتر نمىشود " السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ يُقَاتِلُ فِيهَا فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا يَوْماً. "
📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 650
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓برخی مدعی اند که تروریست هایی که سوریه را فتح کردند همان سفیانی اند و این واقعه نشان می دهد که امام زمان به زودی ظهور می کند ?
💠 #پاسخ : 💠
❕برخی از محققین در مورد سفیانی می نویسند :
"از برخى روايات شيعه چنين برمىآيد كه وى شخصى است از تبار ابو سفيان كه نام وى عثمان و پدرش عنبسه است.
📚کمال الدین ج 2 ص 651
❕ برخى ديگر از احاديث وى را از فرزندان عتبة بن ابى سفيان معرفى كردهاند.
📚کتاب الغیبه طوسی ص 443
❕ على عليه السّلام وى را فرزند معاويه مىشمارد و در نامهاى به معاويه مىفرمايد:
"اى معاويه! مردى از فرزندان تو، بدخوى و ملعون و سبك مغز و ستمكار و واژگوندل و سختگير و عصبانى است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است ... لشكرى به سوى مدينه گسيل مىدارد، ... در اينحال مردى پاك و پرهيزكار از آنها فرار مىكند، كسى كه زمين را از عدلوداد سرشار خواهد ساخت همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است .... "
📚کتاب سلیم بن قیس ص 772 _ بحار الانوار ج 33 ص 157
❕در شمارى از احاديث، سخن از ويژگىهاى جسمى او به ميان آمده و او را مردى چهارشانه، با چهرهاى وحشتزا و سرى بزرگ و آبلهروى معرفى كردهاند كه وقتى انسان او را ببيند، مىپندارد كه يك چشم دارد.
📚کمال الدین ج 2 ص 651
❕امام باقر عليه السّلام وى را چنين توصيف كرده است:السفياني أحمر، أشقر، أزرق لم يعبد اللّه قطّ ...؛ "سفيانى رنگى سرخ، بور، و كبود دارد و هرگز سر به بندگى خداوند، فرود نياورده است ...."
📚الغیبه نعمانی ص 306 _ بحار الانوار ج 52 ص 254
آنچه از مجموع اين حديثها و جز اينها به دست مىآيد اين است كه وى از تبار ابو سفيان است- فرقى نيست كه فرزند عتبه باشد يا عنسبه و يا معاويه؛ چرا كه هر سه از فرزندان ابو سفيان مىباشند- و خود ابو سفيان نيز مظهر شرارت و دشمنى بر ضد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوده و فرزندان او نيز هميشه با خاندان رسالت سر ستيز داشتهاند.
❕از مجموع روايات چنين به دست مىآيد كه حركت و قيام اصلى سفيانى در منطقه شامات است و بيشتر تحركات وى، در همان نواحى صورت مىگيرد و مناطق تحت تصرف او در همين حوزه جغرافيايى خواهد بود.
در چند حديث از امامان معصوم عليهم السّلام بر اين نكته تأكيد شده كه سفيانى بر مناطق پنجگانه: شام، حمص، فلسطين، اردن و قنّسرين ( حوالی حلب ) مسلط مىشود.
📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 651
❕برخى از احاديث، گوياى اين هستند كه مردمان شام، جز تعداد اندكى، از وى تبعيت مىكنند.
📚الغیبه نعمانی ص 305
❕ و لشكر وى آهنگ مدينه دارد و به سوى آنجا حركت مىكند كه در منطقهاى نزديك مدينه به نام «بيداء» در زمين فرو مىروند.
📚همان منبع
❕درباره مدت زمان حاكميت او هرچند مضمون روايتها، مقدارى باهم متفاوتند، همه گوياى يك مطلبند كه دوره حكومت او به يك سال نمىرسد؛ براى نمونه برخى حديثها مدت زمان حكومت او را نه ماه ذكر كرده و شمار ديگرى از احاديث، اين مدت را به اندازه زمان حمل بچه دانستهاند و در برخى روايات هشت ماه هم ذكر شده است. اين احاديث با اندك اختلافى كه باهم دارند، در كوتاه بودن عمر حكومت سفيانى اتفاقنظر دارند. "
📚بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص: 157
❗️نشانه های گفته شده برای سفیانی به راحتی قابل تطبیق بر تروریستهای سوریه نیستند خصوصا آنکه در روایات متعددی خروج سفیانی در ماه رجب دانسته شده است در حالی که خروج تروریستهای سوریه در ماه رجب نبود .
👌امام صادق عليه السلام فرمود:
" كار سفيانى، از امور حتمى است و خروج او در ماه رجب است و ابتدا تا انتهاى خروج و شورش او، پانزده ماه است: شش ماه مىجنگد و چون مناطق پنجگانه [ يعنى دمشق، حمص، فلسطين، اردن و قنسرين] را به تصرّف در آورد، نُه ماه فرمانروايى مىكند و يك روز هم بيشتر نمىشود " السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ يُقَاتِلُ فِيهَا فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا يَوْماً. "
📚الغیبه نعمانی ص 300 _ کمال الدین ج 2 ص 650
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕در رابطه با ظهور امام مهدی علیه السلام یک اصل کلی وجود دارد که به هیچ عنوان نباید برای ظهور زمان تعیین کرد , چه زمان دقیق و چه زمان تقریبی , زیرا روایت از مطلق تعیین وقت کردن نهی می کند , چنانکه وقتی راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد : اين امرى كه انتظارش را مىكشيم، كِى رخ مىدهد؟ امام علیه السلام پاسخ داد :
«اى مِهزم! تعیین وقت کنندگان ظهور ، دروغ گفتند و عجله كنندگان، هلاك شدند و تسليم شدگان، نجات يافتند و به سوى ما رهسپارند». " أخبِرني عَن هذَا الأَمرِ الَّذي نَنتَظِرُهُ، مَتى هُوَ؟ قالَ: يا مِهزَمُ، كَذَبَ الوَقّاتونَ، وهَلَكَ المُستَعجِلونَ، ونَجَا المُسَلِّمونَ، وإلَينا يَصيرونُ. "
📚الإمامة و التبصرة: ص 235 ح 87 ، الغيبة، طوسى: ص 426 ح 413، بحار الأنوار: ج 52 ص 103 ح 7.
❗️تطبیق نشانه های ظهور بر اتفاقات رخ داده نیز باید به گونه ای باشد که منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور نشود , یعنی اگر واقعه ای شبیه یکی از علائم ظهور بود باید به نحو غیر قطعی و احتمالی بیان داشت که ممکن است فلان واقعه اشاره به فلان نشانه ظهور باشد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
"اظهار نظر قطعى در باره تطبيق علائم ظهور، در صورتى كه موجب نوعى تعيين وقت ظهور شود، امكانپذير و مجاز نيست. در اين موارد، تنها برداشتهايى از احاديث امكانپذير است كه به صورت احتمالى و به استناد برداشت شخصى افراد، قابل تطبيق بر وقايع خارجى است. "
📚دانش نامه امام مهدی علیه السلام ج7 ص 456
❕" تطبيق نشانههاى ظهور بر برخى از وقايع در صورتى كه به تعيين دقيق وقت ظهور منجر نشود و يا بيان اميدها، آرزوها و خواستهها نيز توقيت شمرده نمىشود. در دوره صفويه، بسيارى از عالمان آرزو مىكردند كه اين دولت به ظهور امام مهدى عليه السلام متّصل شود. در دوره انقلاب اسلامى ايران نيز اين آرزو و خواسته وجود داشته و دارد كه اين نظام، به حكومت جهانى مهدى عليه السلام منجر شود؛ ولى بيان اين آرزوها و خواستهها، توقيت شمرده نمىشود. "
📚همان منبع , ج 8 ص 158
❕در مورد چرایی حرمت تعیین زمان کردن برای ظهور هم می نویسند :
" الف- زمان ظهور، در دامنه علم الهى است و هيچ كس از آن آگاه نيست.
ب- بيان زمان ظهور، گمراه كردن مردم، اغواى به جهل و سوق دادن آنان به نادانى است .
ج- زمان ظهور، امرى مقدّس است و به گونه طبيعى، دستاويز كسانى قرار مىگيرد كه در صدد سوء استفاده از امور مقدّس براى پيشبرد مقاصد سياسى و اجتماعى خود هستند و لازم است كه از اين آسيب و خلل، پيشگيرى شود.
د- تعيين متعدّد زمان براى ظهور و روشن شدن خطاى آن، سبب نااميدى توده مردمى مىشود كه با اميد و آرزو، روزى را به عنوان روز موعود پذيرفتهاند؛ ولى خطاى چند باره آن را تجربه كردهاند. استمرار اين بيان و روشن شدن خطاى آن، ممكن است حتّى اصل باور قيام مهدوى را نيز مخدوش كند. "
📚همان منبع ج 8 ص 159
👌بنابراین نباید به صورت قطعی , اتفاقات خارجی را بر نشانه های ظهور تطبیق داد زیرا منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور می شود که این تعیین وقت ممنوع است . بلکه اگر واقعا اتفاقی شبیه به یکی از علائم ظهور بود باید به نحو احتمالی بیان شود تا هم سبب امیدواری به آینده گردد و هم برای ظهور تعیین زمان نشود .
▫️البته از مباحث گذشته روشن شد که تروریستهای سوریه همخوانی با سفیانی معرفی شده ندارند بنابراین تطبیق به نحو احتمالی نیز جایز نیست تا چه رسد کسی بخواهد به نحو قطعی آنها را همان سفیانی بداند !!!
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕در رابطه با ظهور امام مهدی علیه السلام یک اصل کلی وجود دارد که به هیچ عنوان نباید برای ظهور زمان تعیین کرد , چه زمان دقیق و چه زمان تقریبی , زیرا روایت از مطلق تعیین وقت کردن نهی می کند , چنانکه وقتی راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد : اين امرى كه انتظارش را مىكشيم، كِى رخ مىدهد؟ امام علیه السلام پاسخ داد :
«اى مِهزم! تعیین وقت کنندگان ظهور ، دروغ گفتند و عجله كنندگان، هلاك شدند و تسليم شدگان، نجات يافتند و به سوى ما رهسپارند». " أخبِرني عَن هذَا الأَمرِ الَّذي نَنتَظِرُهُ، مَتى هُوَ؟ قالَ: يا مِهزَمُ، كَذَبَ الوَقّاتونَ، وهَلَكَ المُستَعجِلونَ، ونَجَا المُسَلِّمونَ، وإلَينا يَصيرونُ. "
📚الإمامة و التبصرة: ص 235 ح 87 ، الغيبة، طوسى: ص 426 ح 413، بحار الأنوار: ج 52 ص 103 ح 7.
❗️تطبیق نشانه های ظهور بر اتفاقات رخ داده نیز باید به گونه ای باشد که منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور نشود , یعنی اگر واقعه ای شبیه یکی از علائم ظهور بود باید به نحو غیر قطعی و احتمالی بیان داشت که ممکن است فلان واقعه اشاره به فلان نشانه ظهور باشد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
"اظهار نظر قطعى در باره تطبيق علائم ظهور، در صورتى كه موجب نوعى تعيين وقت ظهور شود، امكانپذير و مجاز نيست. در اين موارد، تنها برداشتهايى از احاديث امكانپذير است كه به صورت احتمالى و به استناد برداشت شخصى افراد، قابل تطبيق بر وقايع خارجى است. "
📚دانش نامه امام مهدی علیه السلام ج7 ص 456
❕" تطبيق نشانههاى ظهور بر برخى از وقايع در صورتى كه به تعيين دقيق وقت ظهور منجر نشود و يا بيان اميدها، آرزوها و خواستهها نيز توقيت شمرده نمىشود. در دوره صفويه، بسيارى از عالمان آرزو مىكردند كه اين دولت به ظهور امام مهدى عليه السلام متّصل شود. در دوره انقلاب اسلامى ايران نيز اين آرزو و خواسته وجود داشته و دارد كه اين نظام، به حكومت جهانى مهدى عليه السلام منجر شود؛ ولى بيان اين آرزوها و خواستهها، توقيت شمرده نمىشود. "
📚همان منبع , ج 8 ص 158
❕در مورد چرایی حرمت تعیین زمان کردن برای ظهور هم می نویسند :
" الف- زمان ظهور، در دامنه علم الهى است و هيچ كس از آن آگاه نيست.
ب- بيان زمان ظهور، گمراه كردن مردم، اغواى به جهل و سوق دادن آنان به نادانى است .
ج- زمان ظهور، امرى مقدّس است و به گونه طبيعى، دستاويز كسانى قرار مىگيرد كه در صدد سوء استفاده از امور مقدّس براى پيشبرد مقاصد سياسى و اجتماعى خود هستند و لازم است كه از اين آسيب و خلل، پيشگيرى شود.
د- تعيين متعدّد زمان براى ظهور و روشن شدن خطاى آن، سبب نااميدى توده مردمى مىشود كه با اميد و آرزو، روزى را به عنوان روز موعود پذيرفتهاند؛ ولى خطاى چند باره آن را تجربه كردهاند. استمرار اين بيان و روشن شدن خطاى آن، ممكن است حتّى اصل باور قيام مهدوى را نيز مخدوش كند. "
📚همان منبع ج 8 ص 159
👌بنابراین نباید به صورت قطعی , اتفاقات خارجی را بر نشانه های ظهور تطبیق داد زیرا منجر به تعیین وقت کردن برای ظهور می شود که این تعیین وقت ممنوع است . بلکه اگر واقعا اتفاقی شبیه به یکی از علائم ظهور بود باید به نحو احتمالی بیان شود تا هم سبب امیدواری به آینده گردد و هم برای ظهور تعیین زمان نشود .
▫️البته از مباحث گذشته روشن شد که تروریستهای سوریه همخوانی با سفیانی معرفی شده ندارند بنابراین تطبیق به نحو احتمالی نیز جایز نیست تا چه رسد کسی بخواهد به نحو قطعی آنها را همان سفیانی بداند !!!
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥بلاگر معاند : امام زمان شیعه در هنگام ظهور شکم زنان حامله را پاره می کند !!!!
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
آیا یوسف نبی علیه السلام ( معاذ الله ) قصد عمل فحشاء با زلیخا را داشت ?
🤔#پرسش :
❓داستان جنسی یوسف علیه السلام و زلیخا در تفسیر عیاشی !!!!
در داستان خلوت یوسف(علیه السلام) با زلیخا، در تفسیر عیاشی حدیثی اینچنین به ما رسیده است که یوسف مشغول کندن لباسهایش بود تا وارد زنا شود ولی تمثال پدرش یعقوب را مشاهده کرد که انگشت به دهان گزیده و میگوید: یوسف [این چه کاری است؟!]. آن گاه یوسف با دیدن این صحنه فرار کرد!!!( تفسیر عیاشی ج 2 ص 173 ) ❗️❗️❗️
💠#پاسخ : 💠
❕برخی از محققین می نویسند :
" در مورد يوسف نيز به بعضى از آيات برخورد مىكنيم كه شايد موجب اين توهم گردد كه با مقام عصمت يوسف سازگار نيست. از جمله در آيه 24 سوره يوسف مىخوانيم: «آن زن (همسر عزيز مصر) قصد او را كرد، و او- نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد- قصد وى را مىنمود، اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» "وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَّمَ بِهَا لَوْلَا انْ رَأى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ انَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ. "
❗️در ابتدا چنين تصور مىشود كه آيه يوسف را در قصد گناه با زليخا شريك مىكند و اين با مقام عصمت نمىسازد، زيرا معصوم حتى قصد گناه هم نمىكند.
👌در حالى كه كمى تأمل در متن آيه براى رفع اين اشتباه كافى است، زيرا قرآن مىگويد: «اگر برهان پروردگارش را نمىديد قصد گناه مىكرد»، و مفهوم اين سخن دقيقاً اين است كه او قصد گناه نكرد زيرا برهان پروردگارش را مشاهده كرد.
❕منظور از اين برهان چيست؟ (با توجه به اينكه برهان به معناى هرگونه دليل محكم و قوى است كه موجب روشن شدن حقيقت شود از ماده «بره» به معناى سفيد شدن). مفسّران در اينجا احتمالات متعددى دادهاند، ولى از همه بهتر اين است كه گفته شود منظور از برهان پروردگار همان آگاهى او به اسما و صفات خدا، و علم و قدرت و سميع و بصير بودن او بوده است.
▫️يا به تعبير ديگر منظور امدادهاى الهى و تأييدهاى ربانى است كه در لحظات خطرناك و سرنوشت ساز به يارى بندگان مؤمن با تقوا مىشتابد، و آنها را در برابر عوامل شيطانى و وساوس نفسانى نيرو مىبخشد و تقويت مىكند.
▫️شاهد اين سخن جملههاى آخر آيه است كه مىفرمايد: «اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود».
❕از اين سخن معلوم مىشود كه بندگان خالص و مخلص در اين لحظات حساس مشمول الطاف خاصّه و عنايات الهى مىشوند، و اين در واقع پاداشى است براى ايمان خالص و اعمال پاكشان.
▫️در اينجا بعضى از بىخبران خرافاتى را بنام روايات نقل كردهاند كه چيزى جز اسرائيليات نيست، و يوسف را طبق اين خرافات تا لبه پرتگاه اقدام به آن عمل زشت پيش بردهاند كه جبرئيل با زدن بر سينه او او را از اين كار بازداشت! و يا مشاهده شبح پدرش يعقوب در حالى كه دست خود را مىگزيد مانع از اين كار شد!
👈اينها سخنانى است واهى كه هيچ ربطى با قرآن ندارد و خرافاتى است كه لايق پاسخ گويى نيست، و طبق ذيل آيه كه او را از بندگان مخلص مىشمرد بر طبق آيات قرآن كه شيطان راهى به بندگان مخلص ندارد، بهترين دليل بر بطلان اين گونه احتمالات زشت است.👉
📚پیام قرآن ج 7 ص 116
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓داستان جنسی یوسف علیه السلام و زلیخا در تفسیر عیاشی !!!!
در داستان خلوت یوسف(علیه السلام) با زلیخا، در تفسیر عیاشی حدیثی اینچنین به ما رسیده است که یوسف مشغول کندن لباسهایش بود تا وارد زنا شود ولی تمثال پدرش یعقوب را مشاهده کرد که انگشت به دهان گزیده و میگوید: یوسف [این چه کاری است؟!]. آن گاه یوسف با دیدن این صحنه فرار کرد!!!( تفسیر عیاشی ج 2 ص 173 ) ❗️❗️❗️
💠#پاسخ : 💠
❕برخی از محققین می نویسند :
" در مورد يوسف نيز به بعضى از آيات برخورد مىكنيم كه شايد موجب اين توهم گردد كه با مقام عصمت يوسف سازگار نيست. از جمله در آيه 24 سوره يوسف مىخوانيم: «آن زن (همسر عزيز مصر) قصد او را كرد، و او- نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد- قصد وى را مىنمود، اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» "وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَّمَ بِهَا لَوْلَا انْ رَأى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ انَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ. "
❗️در ابتدا چنين تصور مىشود كه آيه يوسف را در قصد گناه با زليخا شريك مىكند و اين با مقام عصمت نمىسازد، زيرا معصوم حتى قصد گناه هم نمىكند.
👌در حالى كه كمى تأمل در متن آيه براى رفع اين اشتباه كافى است، زيرا قرآن مىگويد: «اگر برهان پروردگارش را نمىديد قصد گناه مىكرد»، و مفهوم اين سخن دقيقاً اين است كه او قصد گناه نكرد زيرا برهان پروردگارش را مشاهده كرد.
❕منظور از اين برهان چيست؟ (با توجه به اينكه برهان به معناى هرگونه دليل محكم و قوى است كه موجب روشن شدن حقيقت شود از ماده «بره» به معناى سفيد شدن). مفسّران در اينجا احتمالات متعددى دادهاند، ولى از همه بهتر اين است كه گفته شود منظور از برهان پروردگار همان آگاهى او به اسما و صفات خدا، و علم و قدرت و سميع و بصير بودن او بوده است.
▫️يا به تعبير ديگر منظور امدادهاى الهى و تأييدهاى ربانى است كه در لحظات خطرناك و سرنوشت ساز به يارى بندگان مؤمن با تقوا مىشتابد، و آنها را در برابر عوامل شيطانى و وساوس نفسانى نيرو مىبخشد و تقويت مىكند.
▫️شاهد اين سخن جملههاى آخر آيه است كه مىفرمايد: «اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود».
❕از اين سخن معلوم مىشود كه بندگان خالص و مخلص در اين لحظات حساس مشمول الطاف خاصّه و عنايات الهى مىشوند، و اين در واقع پاداشى است براى ايمان خالص و اعمال پاكشان.
▫️در اينجا بعضى از بىخبران خرافاتى را بنام روايات نقل كردهاند كه چيزى جز اسرائيليات نيست، و يوسف را طبق اين خرافات تا لبه پرتگاه اقدام به آن عمل زشت پيش بردهاند كه جبرئيل با زدن بر سينه او او را از اين كار بازداشت! و يا مشاهده شبح پدرش يعقوب در حالى كه دست خود را مىگزيد مانع از اين كار شد!
👈اينها سخنانى است واهى كه هيچ ربطى با قرآن ندارد و خرافاتى است كه لايق پاسخ گويى نيست، و طبق ذيل آيه كه او را از بندگان مخلص مىشمرد بر طبق آيات قرآن كه شيطان راهى به بندگان مخلص ندارد، بهترين دليل بر بطلان اين گونه احتمالات زشت است.👉
📚پیام قرآن ج 7 ص 116
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕به بیان دیگر :
▫️" همسر عزيز تصميم بر كامجويى از يوسف داشت و نهايت كوشش خود را در اين راه به كار برد، يوسف هم به مقتضاى طبع بشرى و اينكه جوانى نوخواسته بود، و هنوز همسرى نداشت، و در برابر هيجانانگيزترين صحنههاى جنسى قرار گرفته بود. چنين تصميمى را مىگرفت هر گاه برهان پروردگار يعنى روح ايمان و تقوى و تربيت نفس و بالآخره مقام" عصمت" در اين وسط حائل نمىشد!
👌بنا بر اين تفاوتى ميان" هم" (قصد) همسر عزيز و يوسف اين بود، كه از يوسف، مشروط بود به شرطى كه حاصل نشد (يعنى عدم وجود برهان پروردگار) ولى از همسر عزيز مطلق بود و چون داراى چنين مقام تقوا و پرهيزكارى نبود، چنين تصميمى را گرفت و تا آخرين مرحله پاى آن ايستاد تا پيشانيش به سنگ خورد.
👈نظير اين تعبير در ادبيات عرب و فارسى نيز داريم، مثل اينكه مىگوئيم: افراد بىبند و بار تصميم گرفتند ميوههاى باغ فلان كشاورز را غارت كنند، من هم اگر ساليان دراز در مكتب استاد تربيت نشده بودم، چنين تصميمى را مىگرفتم.👉
👌بنا بر اين تصميم يوسف مشروط به شرطى كه حاصل نشد و اين امر نه تنها با مقام عصمت و تقواى يوسف منافات ندارد بلكه توضيح و بيان اين مقام والا است.
❗️طبق اين تفسير از يوسف، هيچ حركتى كه نشانه تصميم بر گناه باشد سر نزده است، بلكه در دل تصميم هم نگرفته است.
👈بنا بر اين بعضى روايات كه مىگويد: يوسف آماده كام گيرى از همسر عزيز شد، و حتى لباس را از تن بيرون كرد، و تعبيرات ديگرى كه ما از نقل آن شرم داريم، همه بىاساس و مجعول است، و اينها اعمالى است كه در خور افراد آلوده و بىبند و بار و ناپاك و نادرست است، چگونه مىتوان يوسف را با آن قداست روح و مقام تقوا به چنين كارهايى متهم ساخت.👉
❗️جالب اينكه: در حديثى از امام على بن موسى الرضا ع همين تفسير اول در عبارت بسيار فشرده و كوتاهى بيان شده است آنجا كه" مامون" خليفه عباسى از امام مىپرسد آيا شما نمىگوئيد پيامبران معصومند؟ فرمود آرى، گفت: پس اين آيه قرآن تفسيرش چيست؟ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ. امام فرمود:
"لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ و لو لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ لهم بها كما همت به، لكنه كان معصوما و المعصوم لا يهم بذنب و لا ياتيه... فقال المامون للَّه درك يا ابا الحسن! " " همسر عزيز تصميم به كامجويى از يوسف گرفت، و يوسف نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد، همچون همسر عزيز مصر تصميم مىگرفت، ولى او معصوم بود و معصوم هرگز قصد گناه نمىكند و به سراغ گناه هم نمىرود" مامون (از اين پاسخ لذت برد) و گفت: آفرين بر تو اى ابو الحسن "
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 1 ص 201
❕روايات بىمدركى كه بعضى از مفسران نقل كردهاند كه مىگويد يوسف تصميمش را بر گناه گرفته بود كه ناگهان در يك حالت مكاشفه جبرئيل يا يعقوب را مشاهده كرد، كه انگشت خود را با دندان مىگزيد، يوسف اين منظره را ديد و عقب نشينى كرد، اينگونه روايات كه هيچ سند معتبرى ندارد، به روايات اسرائيلى ميماند كه زائيده مغزهاى انسانهاى كوتاه فكرى است كه هرگز مقام انبياء را درك نكردهاند. "
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 371
▫️ادامه 👇
❕به بیان دیگر :
▫️" همسر عزيز تصميم بر كامجويى از يوسف داشت و نهايت كوشش خود را در اين راه به كار برد، يوسف هم به مقتضاى طبع بشرى و اينكه جوانى نوخواسته بود، و هنوز همسرى نداشت، و در برابر هيجانانگيزترين صحنههاى جنسى قرار گرفته بود. چنين تصميمى را مىگرفت هر گاه برهان پروردگار يعنى روح ايمان و تقوى و تربيت نفس و بالآخره مقام" عصمت" در اين وسط حائل نمىشد!
👌بنا بر اين تفاوتى ميان" هم" (قصد) همسر عزيز و يوسف اين بود، كه از يوسف، مشروط بود به شرطى كه حاصل نشد (يعنى عدم وجود برهان پروردگار) ولى از همسر عزيز مطلق بود و چون داراى چنين مقام تقوا و پرهيزكارى نبود، چنين تصميمى را گرفت و تا آخرين مرحله پاى آن ايستاد تا پيشانيش به سنگ خورد.
👈نظير اين تعبير در ادبيات عرب و فارسى نيز داريم، مثل اينكه مىگوئيم: افراد بىبند و بار تصميم گرفتند ميوههاى باغ فلان كشاورز را غارت كنند، من هم اگر ساليان دراز در مكتب استاد تربيت نشده بودم، چنين تصميمى را مىگرفتم.👉
👌بنا بر اين تصميم يوسف مشروط به شرطى كه حاصل نشد و اين امر نه تنها با مقام عصمت و تقواى يوسف منافات ندارد بلكه توضيح و بيان اين مقام والا است.
❗️طبق اين تفسير از يوسف، هيچ حركتى كه نشانه تصميم بر گناه باشد سر نزده است، بلكه در دل تصميم هم نگرفته است.
👈بنا بر اين بعضى روايات كه مىگويد: يوسف آماده كام گيرى از همسر عزيز شد، و حتى لباس را از تن بيرون كرد، و تعبيرات ديگرى كه ما از نقل آن شرم داريم، همه بىاساس و مجعول است، و اينها اعمالى است كه در خور افراد آلوده و بىبند و بار و ناپاك و نادرست است، چگونه مىتوان يوسف را با آن قداست روح و مقام تقوا به چنين كارهايى متهم ساخت.👉
❗️جالب اينكه: در حديثى از امام على بن موسى الرضا ع همين تفسير اول در عبارت بسيار فشرده و كوتاهى بيان شده است آنجا كه" مامون" خليفه عباسى از امام مىپرسد آيا شما نمىگوئيد پيامبران معصومند؟ فرمود آرى، گفت: پس اين آيه قرآن تفسيرش چيست؟ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ. امام فرمود:
"لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ و لو لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ لهم بها كما همت به، لكنه كان معصوما و المعصوم لا يهم بذنب و لا ياتيه... فقال المامون للَّه درك يا ابا الحسن! " " همسر عزيز تصميم به كامجويى از يوسف گرفت، و يوسف نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد، همچون همسر عزيز مصر تصميم مىگرفت، ولى او معصوم بود و معصوم هرگز قصد گناه نمىكند و به سراغ گناه هم نمىرود" مامون (از اين پاسخ لذت برد) و گفت: آفرين بر تو اى ابو الحسن "
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 1 ص 201
❕روايات بىمدركى كه بعضى از مفسران نقل كردهاند كه مىگويد يوسف تصميمش را بر گناه گرفته بود كه ناگهان در يك حالت مكاشفه جبرئيل يا يعقوب را مشاهده كرد، كه انگشت خود را با دندان مىگزيد، يوسف اين منظره را ديد و عقب نشينى كرد، اينگونه روايات كه هيچ سند معتبرى ندارد، به روايات اسرائيلى ميماند كه زائيده مغزهاى انسانهاى كوتاه فكرى است كه هرگز مقام انبياء را درك نكردهاند. "
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 371
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️متاسفانه در روایات جعلی اهلسنت و نقل علمای بزرگ آنان مانند طبری , عبدالرزاق , ابن ابی حاتم , حاکم نیشابوری , سیوطی و ... وارد شده است که معاذ الله یوسف قصد داشت که با زلیخا زنا کند و حتی لباسهای خودش را هم در آورد و آماده زنا شده بود , در این حال فرشتگان آسمان ندا می دادند و او را نهی می کردند اما یوسف گوش نمی کرد تا آنکه جبرئیل به شبح یعقوب در آمد و انگشت خود را گاز گرفت و بر سینه یوسف هم ضربتی زد تا آنکه یوسف از زنا منصرف شد : " أخرج عبد الرزاق و الفريابي و سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ و الحاكم و صححه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال لما هَمَّتْ بِهِ تزينت ثم استلقت على فراشها وَ هَمَّ بِها و جلس بين رجليها تبانه نودي من السماء يا ابن يعقوب لا تكن كطائر ينتف فبقى لا ريش له فلم يتعظ على النداء شيأ حتى رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ جبريل عليه السلام في صورة يعقوب عاضا على إصبعيه ففزع فخرجت شهوته من أنامله فوثب إلى الباب فوجده مغلقا فرفع يوسف رجله فضرب لها الباب الأدنى فانفرج له و اتبعته فأدركته فوضعت يديها في قميصه فشقته حتى بلغت عضلة ساقه ف أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ و أخرج ابن جرير و أبو الشيخ و أبو نعيم في الحلية عن ابن عباس رضى الله عنهما انه سئل عن هم يوسف عليه السلام ما بلغ قال حل الهميان يعنى السراويل و جلس منها مجلس الخائن فصيح به يا يوسف لا تكن كالطير له ريش فإذا زنى قعد ليس له ريش . أخرج عبد الرزاق و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ عن مجاهد رضى الله عنه في قوله وَ هَمَّ بِها قال حل سراويله حتى بلغ ثنته و جلس منها مجلس الرجل من امرأته فمثل له يعقوب عليه السلام فضرب بيده على صدره فخرجت شهوته من أنامله "
📚الدر المنثور ج 4 ص 13
❗️روایتی هم که معاند از کتاب تفسیر عیاشی مورد استناد قرار داد سند صحیحی ندارد زیرا راوی آن " محمد بن قیس " است که به این نام راویان متعددی هستند که برخی از آنها از نظر رجالی ضعیف الحدیثند . بنابراین به خاطر جهالت "محمد بن قیس " و این که معلوم نیست کدام " محمد بن قیس " راوی روایت است , روایت می شود مجهول و غیر قابل استناد :
📚تنقیح المقال ج 3 ص 176
❗️اگر از ضعف سندی روایت مورد بحث هم چشم بپوشیم باز هم گفتنی است که روایت مورد بحث معاند از روی تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است , چنانچه که در روایت دیگری که در همان کتاب تفسیر عیاشی نقل شده , تصریح شده است که اهلسنت معتقدند که یوسف نبی تصمیم زنا با زلیخا را داشت که با دیدن شبح یعقوب منصرف شد و امامان اهلبیت علیهم السلام چنین اعتقادی را ندارند !
👌راوی می گوید :
"امام باقر عليه السلام فرمود: «مردم ( یعنی اهلسنت ) درباره اين سخن خداوند عز و جل: «اگر برهان پروردگارش را نديده بود» چه مىگويند؟».
👈گفتم: مىگويند: يعقوب را ديد كه به انگشتش فشار مىدهد. فرمود: «اين طور نيست كه مىگويند».👉 گفتم: پس چه چيزى را ديد؟ فرمود: « ... آن زن برخاست و به سمت بتى كه در خانهاش بود، رفت و پارچهاى را بر روى او انداخت. يوسف به وى گفت: چه كردى؟ او گفت: پارچهاى بر روى او انداختم. شرم دارم كه او ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بتت كه نه مىشنود و نه مىبيند، شرم مىكنى؛ ولى من از پروردگارم شرم نكنم؟!». " عن أبي جعفر ع قال أي شيء يقول الناس في قول الله جل و عز: «لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ» قلت: يقولون رأى يعقوب عاضا على إصبعه فقال: لا ليس كما يقولون، فقلت: فأي شيء رأى قال: لما همت به و هم بها قامت إلى صنم معها في البيت، فألقت عليه ثوبا فقال لها يوسف: ما صنعت قال: طرحت عليه ثوبا أستحيي أن يرانا، قال: فقال يوسف: فأنت تستحيي من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر و لا أستحي أنا من ربي "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 174
❕در ذیل در مورد فلسفه صدور روایات تقیه ای توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
❗️در مواردی که روایتی موافق با اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط می شود , زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است , چنان که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️متاسفانه در روایات جعلی اهلسنت و نقل علمای بزرگ آنان مانند طبری , عبدالرزاق , ابن ابی حاتم , حاکم نیشابوری , سیوطی و ... وارد شده است که معاذ الله یوسف قصد داشت که با زلیخا زنا کند و حتی لباسهای خودش را هم در آورد و آماده زنا شده بود , در این حال فرشتگان آسمان ندا می دادند و او را نهی می کردند اما یوسف گوش نمی کرد تا آنکه جبرئیل به شبح یعقوب در آمد و انگشت خود را گاز گرفت و بر سینه یوسف هم ضربتی زد تا آنکه یوسف از زنا منصرف شد : " أخرج عبد الرزاق و الفريابي و سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ و الحاكم و صححه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال لما هَمَّتْ بِهِ تزينت ثم استلقت على فراشها وَ هَمَّ بِها و جلس بين رجليها تبانه نودي من السماء يا ابن يعقوب لا تكن كطائر ينتف فبقى لا ريش له فلم يتعظ على النداء شيأ حتى رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ جبريل عليه السلام في صورة يعقوب عاضا على إصبعيه ففزع فخرجت شهوته من أنامله فوثب إلى الباب فوجده مغلقا فرفع يوسف رجله فضرب لها الباب الأدنى فانفرج له و اتبعته فأدركته فوضعت يديها في قميصه فشقته حتى بلغت عضلة ساقه ف أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ و أخرج ابن جرير و أبو الشيخ و أبو نعيم في الحلية عن ابن عباس رضى الله عنهما انه سئل عن هم يوسف عليه السلام ما بلغ قال حل الهميان يعنى السراويل و جلس منها مجلس الخائن فصيح به يا يوسف لا تكن كالطير له ريش فإذا زنى قعد ليس له ريش . أخرج عبد الرزاق و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و أبو الشيخ عن مجاهد رضى الله عنه في قوله وَ هَمَّ بِها قال حل سراويله حتى بلغ ثنته و جلس منها مجلس الرجل من امرأته فمثل له يعقوب عليه السلام فضرب بيده على صدره فخرجت شهوته من أنامله "
📚الدر المنثور ج 4 ص 13
❗️روایتی هم که معاند از کتاب تفسیر عیاشی مورد استناد قرار داد سند صحیحی ندارد زیرا راوی آن " محمد بن قیس " است که به این نام راویان متعددی هستند که برخی از آنها از نظر رجالی ضعیف الحدیثند . بنابراین به خاطر جهالت "محمد بن قیس " و این که معلوم نیست کدام " محمد بن قیس " راوی روایت است , روایت می شود مجهول و غیر قابل استناد :
📚تنقیح المقال ج 3 ص 176
❗️اگر از ضعف سندی روایت مورد بحث هم چشم بپوشیم باز هم گفتنی است که روایت مورد بحث معاند از روی تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است , چنانچه که در روایت دیگری که در همان کتاب تفسیر عیاشی نقل شده , تصریح شده است که اهلسنت معتقدند که یوسف نبی تصمیم زنا با زلیخا را داشت که با دیدن شبح یعقوب منصرف شد و امامان اهلبیت علیهم السلام چنین اعتقادی را ندارند !
👌راوی می گوید :
"امام باقر عليه السلام فرمود: «مردم ( یعنی اهلسنت ) درباره اين سخن خداوند عز و جل: «اگر برهان پروردگارش را نديده بود» چه مىگويند؟».
👈گفتم: مىگويند: يعقوب را ديد كه به انگشتش فشار مىدهد. فرمود: «اين طور نيست كه مىگويند».👉 گفتم: پس چه چيزى را ديد؟ فرمود: « ... آن زن برخاست و به سمت بتى كه در خانهاش بود، رفت و پارچهاى را بر روى او انداخت. يوسف به وى گفت: چه كردى؟ او گفت: پارچهاى بر روى او انداختم. شرم دارم كه او ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بتت كه نه مىشنود و نه مىبيند، شرم مىكنى؛ ولى من از پروردگارم شرم نكنم؟!». " عن أبي جعفر ع قال أي شيء يقول الناس في قول الله جل و عز: «لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ» قلت: يقولون رأى يعقوب عاضا على إصبعه فقال: لا ليس كما يقولون، فقلت: فأي شيء رأى قال: لما همت به و هم بها قامت إلى صنم معها في البيت، فألقت عليه ثوبا فقال لها يوسف: ما صنعت قال: طرحت عليه ثوبا أستحيي أن يرانا، قال: فقال يوسف: فأنت تستحيي من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر و لا أستحي أنا من ربي "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 174
❕در ذیل در مورد فلسفه صدور روایات تقیه ای توضیحات خوبی داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13856
❗️در مواردی که روایتی موافق با اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط می شود , زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است , چنان که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
⚫️ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم :
1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13238
2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/14025
1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13238
2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/14025
توسل و درخواست مستقیم از امامان علیهم السلام !!!
🤔#پرسش :
❓حاجت خواستن از خود پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) شِرک نیست مگر اینکه معتقد باشیم آنها «خدا» هستند ولی در احادیثی که با سند صحیح در اختیار داریم توصیه نشده که حاجت را از خود معصومان (ع) بخواهیم. بنابراین شیوه بعضی از ما که حاجت را از معصوم (ع) می خواهیم، ناشی از توصیه معصومان (ع) نیست بلکه سلیقه شخصی خودمان است!!!!
💠#پاسخ : 💠
👌 این که امامان گرامی ما دارای قدرت خارق العاده در عالم هستند و می توانند چه در حال حیات و چه بعد از ممات ظاهری , در عالم تکوین تصرفاتی بکنند ، شکی در آن نیست .
❕قرآن از آصف بن برخیا ع وزیر حضرت سلیمان نبی ع یاد می کند که تنها دارای بخشی از علم الکتاب و اسم اعظم الهی بود ، اما چنان قدرتی داشت که توانست تخت ملکه سباء را از فاصله دور، در یک چشم برهم زدن نزد سلیمان نبی ع حاضر کند ؛ « قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک ، فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی » ( نمل 40 )
👌امام باقر علیه السلام ، فرمود ؛
« اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است در نزد آصف يك حرف از آنها بود به همان يك حرف زبان گشود فاصله بين او و تخت بلقيس فرو رفت بعد با دست خود تخت بلقيس را گرفت ، بعد زمين به حال اول برگشت به سرعت يك چشم به هم زدن ، ولى در نزد ما هفتاد و دو حرف است و يك حرف اختصاص به خدا دارد كه در نزد خود او است و جزء اسرار غيبى است و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم » " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. "
📚بحار الانوار : ج 27 ص 25
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود ( یعنی آصف بن برخیا ) ، با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است ( یعنی ائمه ع ) همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بالهای خود از دریا بر می دارد » « ... ما یاخذ بعوضه من ماء البحر »
📚بحار الانوار ج 35 ص 429
❕راوی از امام سجاد علیه السلام سوال کرد ؛
«آیا ائمه عليهم السّلام مرده زنده ميكنند و آيا كور و پيس را شفا ميدهند و بر روى آب راه ميروند؟
🔹امام علیه السلام فرمود :
« بله هر چه خدا به هر پيغمبرى داده به حضرت محمّد نيز داده ولى به پيامبر اكرم چيزهائى داده كه به آنها نداده است . راوی سوال کرد هر چه به پيامبر اكرم داده به امير المؤمنين عليه السّلام نيز داده فرمود آرى بعد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام سپس به هر امامى پس از ديگرى، تا روز قيامت » « قُلْتُ الْأَئِمَّةُ يُحْيُونَ الْمَوْتَى وَ يُبْرِءُونَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ يَمْشُونَ عَلَى الْمَاءِ قَالَ مَا أَعْطَى اللَّهُ نَبِيّاً شَيْئاً قَطُّ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً ص وَ أَعْطَاهُ مَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ قُلْتُ وَ كُلُّ مَا كَانَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَدْ أَعْطَاهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ نَعَمْ ثُمَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع ثُمَّ مِنْ بَعْدُ كُلَّ إِمَامٍ إِمَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَعَ الزِّيَادَةِ الَّتِي تَحْدُثُ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ فِي كُلِّ شَهْرٍ ثُمَّ قَالَ إِي وَ اللَّهِ فِي كُلِّ سَاعَةٍ »
📚بصائر الدرجات : ج 1 ص 269
❗️در کتاب اثباه الهداه بالنصوص و المعجزات که در پنج جلد توسط شیخ حر عاملی تالیف شده است موارد زیادی از قدرت غیبی و کارهای خارق العاده امامان علیهم السلام گزارش شده است .
👌حال که امامان علیهم السلام دارای چنین قدرتی هستند و می توانند در جهان طبیعت تصرف کنند چه مشکلی دارد که ما مستقیما سراغ آنها برویم و از آنها بخواهیم که خودشان مشکل ما را به اذن خداوند حل کنند ?
❗️روشن است که بر اساس آیات قرآن , کمک خواهی و استعانت از غیر خدا تا زمانی که انسان معتقد باشد که غیر خدا به اذن خداوند به انسان می تواند امداد و یاری برساند اشکالی ندارد , چنانچه که در ذیل توضیح داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/16070
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4219
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓حاجت خواستن از خود پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) شِرک نیست مگر اینکه معتقد باشیم آنها «خدا» هستند ولی در احادیثی که با سند صحیح در اختیار داریم توصیه نشده که حاجت را از خود معصومان (ع) بخواهیم. بنابراین شیوه بعضی از ما که حاجت را از معصوم (ع) می خواهیم، ناشی از توصیه معصومان (ع) نیست بلکه سلیقه شخصی خودمان است!!!!
💠#پاسخ : 💠
👌 این که امامان گرامی ما دارای قدرت خارق العاده در عالم هستند و می توانند چه در حال حیات و چه بعد از ممات ظاهری , در عالم تکوین تصرفاتی بکنند ، شکی در آن نیست .
❕قرآن از آصف بن برخیا ع وزیر حضرت سلیمان نبی ع یاد می کند که تنها دارای بخشی از علم الکتاب و اسم اعظم الهی بود ، اما چنان قدرتی داشت که توانست تخت ملکه سباء را از فاصله دور، در یک چشم برهم زدن نزد سلیمان نبی ع حاضر کند ؛ « قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک ، فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی » ( نمل 40 )
👌امام باقر علیه السلام ، فرمود ؛
« اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است در نزد آصف يك حرف از آنها بود به همان يك حرف زبان گشود فاصله بين او و تخت بلقيس فرو رفت بعد با دست خود تخت بلقيس را گرفت ، بعد زمين به حال اول برگشت به سرعت يك چشم به هم زدن ، ولى در نزد ما هفتاد و دو حرف است و يك حرف اختصاص به خدا دارد كه در نزد خود او است و جزء اسرار غيبى است و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم » " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. "
📚بحار الانوار : ج 27 ص 25
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود ( یعنی آصف بن برخیا ) ، با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است ( یعنی ائمه ع ) همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بالهای خود از دریا بر می دارد » « ... ما یاخذ بعوضه من ماء البحر »
📚بحار الانوار ج 35 ص 429
❕راوی از امام سجاد علیه السلام سوال کرد ؛
«آیا ائمه عليهم السّلام مرده زنده ميكنند و آيا كور و پيس را شفا ميدهند و بر روى آب راه ميروند؟
🔹امام علیه السلام فرمود :
« بله هر چه خدا به هر پيغمبرى داده به حضرت محمّد نيز داده ولى به پيامبر اكرم چيزهائى داده كه به آنها نداده است . راوی سوال کرد هر چه به پيامبر اكرم داده به امير المؤمنين عليه السّلام نيز داده فرمود آرى بعد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام سپس به هر امامى پس از ديگرى، تا روز قيامت » « قُلْتُ الْأَئِمَّةُ يُحْيُونَ الْمَوْتَى وَ يُبْرِءُونَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ يَمْشُونَ عَلَى الْمَاءِ قَالَ مَا أَعْطَى اللَّهُ نَبِيّاً شَيْئاً قَطُّ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً ص وَ أَعْطَاهُ مَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ قُلْتُ وَ كُلُّ مَا كَانَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَدْ أَعْطَاهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ نَعَمْ ثُمَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع ثُمَّ مِنْ بَعْدُ كُلَّ إِمَامٍ إِمَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَعَ الزِّيَادَةِ الَّتِي تَحْدُثُ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ فِي كُلِّ شَهْرٍ ثُمَّ قَالَ إِي وَ اللَّهِ فِي كُلِّ سَاعَةٍ »
📚بصائر الدرجات : ج 1 ص 269
❗️در کتاب اثباه الهداه بالنصوص و المعجزات که در پنج جلد توسط شیخ حر عاملی تالیف شده است موارد زیادی از قدرت غیبی و کارهای خارق العاده امامان علیهم السلام گزارش شده است .
👌حال که امامان علیهم السلام دارای چنین قدرتی هستند و می توانند در جهان طبیعت تصرف کنند چه مشکلی دارد که ما مستقیما سراغ آنها برویم و از آنها بخواهیم که خودشان مشکل ما را به اذن خداوند حل کنند ?
❗️روشن است که بر اساس آیات قرآن , کمک خواهی و استعانت از غیر خدا تا زمانی که انسان معتقد باشد که غیر خدا به اذن خداوند به انسان می تواند امداد و یاری برساند اشکالی ندارد , چنانچه که در ذیل توضیح داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/16070
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4219
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس برخی از محققین می نویسند :
" طبيعى است كه هر فرد مسلمان زمانى مىتواند وليّى از اولياى الهى را واسطه قرار دهد و يا از وى در دشوارىها كمك بخواهد كه خداوند چنين اذنى را بدهد، وگرنه نمىشود كمك خواست. در واقع مشروعيّت اين عمل، متوقّف بر اذن خداوند است.
▫️در قرآن كريم درباره حضرت عيسى عليه السلام آمده است كه آن حضرت با اذن الهى مشكلاتى را مرتفع مىساخت، بيمارانى را شفا مىداد و حتى مردگانى را زنده مىكرد. در آيه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عيسى عليه السلام مىفرمايد: « «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي»؛ و با اذن من، از گِل چيزى به صورت پرنده مىساختى و در آن مىدميدى و به اذن من پرندهاى مىشد و كور مادرزاد ومبتلا به بيمارى پيسى را به اذن منشفا مىدادى و مردگان را به اذن من زنده مىكردى».
❗️با اين اذن الهى، آن حضرت اعلام مىكند كه من با اذن خداوند اين امور را انجام مىدهم. در آيه 49 سوره آل عمران از زبان آن حضرت مىخوانيم: « «أَنِّى قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِّنْ رَبِّكُمْ أَنِّى أَخْلُقُ لَكُمْ مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»؛ من نشانهاى از طرف پروردگار شما برايتان آوردهام؛ من از گل چيزى به شكل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به اذن خدا، پرندهاى مىگردد و به اذن خدا، كور مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبودى مىبخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و به شما خبر مىدهم از آنچه مىخوريد وآنچه را در خانههاى خود ذخيره مىكنيد».
👈بنابراين، اگر كسى نزد حضرت عيسى عليه السلام مىآمد و مىگفت: فرزند مرا به اذن خدا شفا بده! و يا اين مرده را به اذن خداوند زنده كن! هرگز شرك نبود و مجاز بود، زيرا هم شخص درخواست كننده و هم حضرت عيسى عليه السلام مىدانست كه با اذن الهى چنين كارى انجام خواهد شد.👉
👌مىدانيم كه اگر كارى شرعاً مجاز نباشد و شرك باشد، حتّى يك مورد آن نيز نبايد جايز باشد! زيرا عدم جواز شرك براى خداوند استثناء بردار نيست. در نتيجه، اگر كسى از اولياء و مقرّبان درگاه الهى بخواهد- با اذن پروردگار- مشكل وى را برطرف سازد، كار خلافى مرتكب نشده است. "
📚توسل : توحید یا شرک , آیت الله مکارم شیرازی ص 14
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس برخی از محققین می نویسند :
" طبيعى است كه هر فرد مسلمان زمانى مىتواند وليّى از اولياى الهى را واسطه قرار دهد و يا از وى در دشوارىها كمك بخواهد كه خداوند چنين اذنى را بدهد، وگرنه نمىشود كمك خواست. در واقع مشروعيّت اين عمل، متوقّف بر اذن خداوند است.
▫️در قرآن كريم درباره حضرت عيسى عليه السلام آمده است كه آن حضرت با اذن الهى مشكلاتى را مرتفع مىساخت، بيمارانى را شفا مىداد و حتى مردگانى را زنده مىكرد. در آيه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عيسى عليه السلام مىفرمايد: « «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي»؛ و با اذن من، از گِل چيزى به صورت پرنده مىساختى و در آن مىدميدى و به اذن من پرندهاى مىشد و كور مادرزاد ومبتلا به بيمارى پيسى را به اذن منشفا مىدادى و مردگان را به اذن من زنده مىكردى».
❗️با اين اذن الهى، آن حضرت اعلام مىكند كه من با اذن خداوند اين امور را انجام مىدهم. در آيه 49 سوره آل عمران از زبان آن حضرت مىخوانيم: « «أَنِّى قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِّنْ رَبِّكُمْ أَنِّى أَخْلُقُ لَكُمْ مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»؛ من نشانهاى از طرف پروردگار شما برايتان آوردهام؛ من از گل چيزى به شكل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به اذن خدا، پرندهاى مىگردد و به اذن خدا، كور مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبودى مىبخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و به شما خبر مىدهم از آنچه مىخوريد وآنچه را در خانههاى خود ذخيره مىكنيد».
👈بنابراين، اگر كسى نزد حضرت عيسى عليه السلام مىآمد و مىگفت: فرزند مرا به اذن خدا شفا بده! و يا اين مرده را به اذن خداوند زنده كن! هرگز شرك نبود و مجاز بود، زيرا هم شخص درخواست كننده و هم حضرت عيسى عليه السلام مىدانست كه با اذن الهى چنين كارى انجام خواهد شد.👉
👌مىدانيم كه اگر كارى شرعاً مجاز نباشد و شرك باشد، حتّى يك مورد آن نيز نبايد جايز باشد! زيرا عدم جواز شرك براى خداوند استثناء بردار نيست. در نتيجه، اگر كسى از اولياء و مقرّبان درگاه الهى بخواهد- با اذن پروردگار- مشكل وى را برطرف سازد، كار خلافى مرتكب نشده است. "
📚توسل : توحید یا شرک , آیت الله مکارم شیرازی ص 14
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️در روایاتی هم که از معصومین علیهم السلام رسیده است , موارد متعددی یافت می شود که ما مامور شده ایم مستقیما سراغ آن بزرگواران برویم و به خود آنان استغاثه کنیم و از آنها طرف نصرت و یاری و رفع مشکل کنیم و آنان با اذن خداوند مشکل انسان را برطرف می کنند : " يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي " _ " يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ تُكَرِّرُ ذَلِكَ اكْفِيَانِي مَا أَنَا فِيهِ فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ احْفَظَانِي بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّكُمَا حَافِظَانِ. " _ "يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاي "
📚بحار الأنوار ج91، ص: 30 _ الكافي ج2، ص: 559 _ المزار الکبیر ص 591
❗️در زیارت جامعه کبیره هم که از امام هادی علیه السلام صادر شده است , شیعیان مامور شده اند که مستقیما برای رفع مشکلات خود به سراغ امامان علیهم السلام بروند و به آنان پناهنده شوند یعنی رفع مشکلات خود را از امامان بخواهند :
"پناهنده به شما و زيارتكننده شمايم، پناهنده به قبرهاى شمايم ... و شما را پيشاپيشخواستهها و نيازها و آرزويم در هر حال و در هر كار قرار مىدهم " "مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ زَائِرٌ لَكُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ ... وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي "
📚من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 614
❕لذا در همان زیارت کبیره از امامان علیهم السلام با تعبیر " کهف الوری " یعنی پناهگاه بندگان یاد شده است ( من لا یحضره الفقیه ص 610 ) چرا که امامان پناه بندگان در مشکلات و گرفتاری ها هستند و مشکلات آنان را به اذن خداوند برطرف می کنند , چنانچه که برخی از شارحین زیارت جامعه کبیره می نویسند :
"در مشكلات دنيوى نيز اهل بيت عليهم السلام، ملجأ و پناهگاهاند و چه بسيار مردمان كه در همين دنيا، به امامان عليهم السلام پناه بردهاند و آنان را «كَهفُ الوَرى» يافتهاند.
❕پيشوايان معصوم، در همين دنيا، بارها نيازِ نيازمندان را برآورده كردهاند. يكى از مكانهايى كه حضور معنوى امام عليه السلام بيشتر در آن حس مىشود، سرزمين وحى است كه همه زائران، كم و بيش، از آن خاطرهاى دلنشين دارند. حجّة الإسلام و المسلمين آقاى سيّد جواد علم الهدى، خاطرهاى براى نگارنده بازگو كرد كه نمونه روشنى از «كَهفُ الوَرى» بودن امامان عليهم السلام است.
ايشان مىگفت: «در گذشته، در سفر حج، به طور معمول، چهارْ پنج نفرى به جدّه مىآمديم و چون كاروانى وجود نداشت، صبر مىكرديم تا تعدادمان به سى، چهل نفر برسد تا كاميونى را كرايه كنيم و به جُحْفه برويم. در سفرى بين سالهاى 1335 تا 1340 ش، با گروهى حركت كرديم. راننده،ادّعا مىكرد كه راه را بلد است. آن زمان، جادهها بيشتر خاكى بود. كمى كه رفتيم احساس كرديم كه به طور غير متعارف، حركت مىكند. پس از طىّ مسافتى، يكمرتبه ايستاد و با رنگ پريده گفت: راه را گم كردهايم!
تعدادى از مسافران، خواب و تعدادى هم بيدار بودند. چارهاى جز اين كه به ولىّ عصر- أرواحنا فداه- متوسّل شويم، نديديم. هيچ چراغ و نشانىاى جز ستارههاى آسمان پيدا نبود. همگى، سه مرتبه گفتيم: «يا صاحب الزمان، أدركنى!». ناگاه، جوان عربى را ديديم كه از ركاب ماشين، بالا آمد و گفت: «أَنَا دَليلُكم». راه افتاديم. پس از چند دقيقه كه تپّههايى را دور زديم، مقصد، نمايان شد. به محض رسيدن، آن جوان از ماشين پياده و غايب شد "
📚شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قرآن ناطق , محمدی ری شهری , ص 173
❗️بنابراین و بر اساس آنچه که علمای بزرگ شیعه هم گفته اند , انسان می تواند از سه طریق به امامان علیهم السلام توسل کند :
▫️1_ خداوند را به حق امامان قسم دهد تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .
▫️2 _ از امامان بخواهد که دعا کنند و واسطه شوند تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .
▫️3 _ مستقیما از خود امامان بخواهد که تا با قدرت تکوینی که دارند , به اذن خداوند مشکلات انسان را برطرف کنند .
" لا فرق في ما ذكر بين كون الزائر يحضر المزور و يتوسل و يطلب من اللّه به، و بين كونه يحضر و يطلب من المزور أن يدعو للزائر و يطلب من اللّه و يستشفع له في إنجاز حوائجه، بل لا مانع عقلا و نقلا من أن يطلب من المزور شفاء دائه أو مريضه أو إنجاز حوائجه بإذن اللّه تعالى، و إنما الممنوع هو أن يطلب منه استقلالا من دون أن ينتهي إلى إذنه تعالى و قدرته؛ لأنه شرك في الفاعلية "
📚بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، ج1، ص: 71
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️در روایاتی هم که از معصومین علیهم السلام رسیده است , موارد متعددی یافت می شود که ما مامور شده ایم مستقیما سراغ آن بزرگواران برویم و به خود آنان استغاثه کنیم و از آنها طرف نصرت و یاری و رفع مشکل کنیم و آنان با اذن خداوند مشکل انسان را برطرف می کنند : " يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي " _ " يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ تُكَرِّرُ ذَلِكَ اكْفِيَانِي مَا أَنَا فِيهِ فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ احْفَظَانِي بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّكُمَا حَافِظَانِ. " _ "يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاي "
📚بحار الأنوار ج91، ص: 30 _ الكافي ج2، ص: 559 _ المزار الکبیر ص 591
❗️در زیارت جامعه کبیره هم که از امام هادی علیه السلام صادر شده است , شیعیان مامور شده اند که مستقیما برای رفع مشکلات خود به سراغ امامان علیهم السلام بروند و به آنان پناهنده شوند یعنی رفع مشکلات خود را از امامان بخواهند :
"پناهنده به شما و زيارتكننده شمايم، پناهنده به قبرهاى شمايم ... و شما را پيشاپيشخواستهها و نيازها و آرزويم در هر حال و در هر كار قرار مىدهم " "مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ زَائِرٌ لَكُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ ... وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي "
📚من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 614
❕لذا در همان زیارت کبیره از امامان علیهم السلام با تعبیر " کهف الوری " یعنی پناهگاه بندگان یاد شده است ( من لا یحضره الفقیه ص 610 ) چرا که امامان پناه بندگان در مشکلات و گرفتاری ها هستند و مشکلات آنان را به اذن خداوند برطرف می کنند , چنانچه که برخی از شارحین زیارت جامعه کبیره می نویسند :
"در مشكلات دنيوى نيز اهل بيت عليهم السلام، ملجأ و پناهگاهاند و چه بسيار مردمان كه در همين دنيا، به امامان عليهم السلام پناه بردهاند و آنان را «كَهفُ الوَرى» يافتهاند.
❕پيشوايان معصوم، در همين دنيا، بارها نيازِ نيازمندان را برآورده كردهاند. يكى از مكانهايى كه حضور معنوى امام عليه السلام بيشتر در آن حس مىشود، سرزمين وحى است كه همه زائران، كم و بيش، از آن خاطرهاى دلنشين دارند. حجّة الإسلام و المسلمين آقاى سيّد جواد علم الهدى، خاطرهاى براى نگارنده بازگو كرد كه نمونه روشنى از «كَهفُ الوَرى» بودن امامان عليهم السلام است.
ايشان مىگفت: «در گذشته، در سفر حج، به طور معمول، چهارْ پنج نفرى به جدّه مىآمديم و چون كاروانى وجود نداشت، صبر مىكرديم تا تعدادمان به سى، چهل نفر برسد تا كاميونى را كرايه كنيم و به جُحْفه برويم. در سفرى بين سالهاى 1335 تا 1340 ش، با گروهى حركت كرديم. راننده،ادّعا مىكرد كه راه را بلد است. آن زمان، جادهها بيشتر خاكى بود. كمى كه رفتيم احساس كرديم كه به طور غير متعارف، حركت مىكند. پس از طىّ مسافتى، يكمرتبه ايستاد و با رنگ پريده گفت: راه را گم كردهايم!
تعدادى از مسافران، خواب و تعدادى هم بيدار بودند. چارهاى جز اين كه به ولىّ عصر- أرواحنا فداه- متوسّل شويم، نديديم. هيچ چراغ و نشانىاى جز ستارههاى آسمان پيدا نبود. همگى، سه مرتبه گفتيم: «يا صاحب الزمان، أدركنى!». ناگاه، جوان عربى را ديديم كه از ركاب ماشين، بالا آمد و گفت: «أَنَا دَليلُكم». راه افتاديم. پس از چند دقيقه كه تپّههايى را دور زديم، مقصد، نمايان شد. به محض رسيدن، آن جوان از ماشين پياده و غايب شد "
📚شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قرآن ناطق , محمدی ری شهری , ص 173
❗️بنابراین و بر اساس آنچه که علمای بزرگ شیعه هم گفته اند , انسان می تواند از سه طریق به امامان علیهم السلام توسل کند :
▫️1_ خداوند را به حق امامان قسم دهد تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .
▫️2 _ از امامان بخواهد که دعا کنند و واسطه شوند تا خداوند مشکلاتش را برطرف کند .
▫️3 _ مستقیما از خود امامان بخواهد که تا با قدرت تکوینی که دارند , به اذن خداوند مشکلات انسان را برطرف کنند .
" لا فرق في ما ذكر بين كون الزائر يحضر المزور و يتوسل و يطلب من اللّه به، و بين كونه يحضر و يطلب من المزور أن يدعو للزائر و يطلب من اللّه و يستشفع له في إنجاز حوائجه، بل لا مانع عقلا و نقلا من أن يطلب من المزور شفاء دائه أو مريضه أو إنجاز حوائجه بإذن اللّه تعالى، و إنما الممنوع هو أن يطلب منه استقلالا من دون أن ينتهي إلى إذنه تعالى و قدرته؛ لأنه شرك في الفاعلية "
📚بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، ج1، ص: 71
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| توضیحاتی پیرامون سقوط دولت سوریه و عدم مداخله ایران !!!
▫️1_ چرا ایران برای حفظ سوریه از سقوط اقدام نظامی انجام نداد ?
▫️2_ چرا ایران برای حفاظت از حرمهای اهلبیت علیهم السلام در سوریه ورود نظامی نکرد ?
▫️3 _ علت سقوط حکومت بشار اسد در چه نکاتی بود ?
👌در کلیپ فوق به این سوالات پاسخ گفته ایم .
@Rahnamye_Behesht
▫️1_ چرا ایران برای حفظ سوریه از سقوط اقدام نظامی انجام نداد ?
▫️2_ چرا ایران برای حفاظت از حرمهای اهلبیت علیهم السلام در سوریه ورود نظامی نکرد ?
▫️3 _ علت سقوط حکومت بشار اسد در چه نکاتی بود ?
👌در کلیپ فوق به این سوالات پاسخ گفته ایم .
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| سفیانی بودن تروریستهای سوریه !!!
▫️1_ آیا تروریستهایی که کنترل سوریه را به دست گرفتند همان سفیانی هستند که از قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام قیام می کند ?
▫️2_ آیا باید نشانه های ظهور را تطبیق داد یا خیر ? اگر نباید تطبیق دهیم پس چرا این نشانه ها در روایات گفته شده است ?
👌در کلیپ فوق به این سوالات پاسخ گفته ایم .
@Rahnamye_Behesht
▫️1_ آیا تروریستهایی که کنترل سوریه را به دست گرفتند همان سفیانی هستند که از قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام قیام می کند ?
▫️2_ آیا باید نشانه های ظهور را تطبیق داد یا خیر ? اگر نباید تطبیق دهیم پس چرا این نشانه ها در روایات گفته شده است ?
👌در کلیپ فوق به این سوالات پاسخ گفته ایم .
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥بلاگر معاند : در روایات مسلمانان آمده است که وقتی امام حسین کودک بود , پیامبر اسلام عورت او را می بوسید !!!!
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
👌پاسخش را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
آیا جن زدگی واقعیت دارد ?
🤔#پرسش :
❓آیا جن زدگی و نفوذ جن به انسان واقعیت دارد و مورد تایید آیات و روایات است ?
💠#پاسخ : 💠
❕بر اساس روایات , جنیان شرور و شیاطین جنی , می توانند به انسان آسیب برسانند و مثلا به شکل حیواناتی چون مار یا سگ یا عقرب یا حشرات در آمده و به سراغ انسان بیایند : "رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ الْجِنَّ خَمْسَةَ أَصْنَافٍ صِنْفٌ كَالرِّيحِ فِي الْهَوَاءِ وَ صِنْفٌ حَيَّاتٌ وَ صِنْفٌ عَقَارِبُ وَ صِنْفٌ حَشَرَاتُ الْأَرْضِ وَ صِنْفٌ كَبَنِي آدَمَ عَلَيْهِمُ الْحِسَابُ وَ الْعِقَابُ. " _ " الْجِنُّ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَ جُزْءٌ يَطِيرُونَ فِي الْهَوَاءِ وَ جُزْءٌ كِلَابٌ وَ حَيَّات "
📚بحار الأنوار ج60، ص: 267 _ الخصال، ج1، ص: 154
❕در روایاتی نیز از نبرد و جنگیدن امام علی علیه السلام با جنیان شرور سخن به میان آمده است که قصد ضربه زدن به مومنین را داشتند : " عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ النَّبِيُّ ص إِلَى بَنِي الْمُصْطَلِقِ جَنَّبَ عَنِ الطَّرِيقِ فَأَدْرَكَهُ اللَّيْلُ فَنَزَلَ بِقُرْبِ وَادٍ وَعِرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع يُخْبِرُهُ أَنَّ طَائِفَةً مِنْ كُفَّارالْجِنِّ قَدِ اسْتَبْطَنُوا الْوَادِيَ يُرِيدُونَ كَيْدَهُ وَ إِيقَاعَ الشَّرِّ بِأَصْحَابِهِ عِنْدَ سُلُوكِهِمْ إِيَّاهُ فَدَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ إِلَى هَذَا الْوَادِي فَسَيَعْرِضُ لَكَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ الْجِن " _ " طلع امير المؤمنين (ع) منه و سيفه يقطر دما و معه غطرفة "
📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 339 _ عيون المعجزات، ص: 45
❕در نمایه های ذیل در مورد خلقت جنیان و آزار و اذیت آنها توضیحات بیشتری داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/11670
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/14669
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13644
❓حال سوال اینجاست که آیا جنیان می توانند به بدن انسان هم نفوذ کنند و روح و روان انسان را تحت تاثیر قرار دهند ?
👌پاسخ آن است که بر اساس روایات , این نوع اذیت جن نیز امکان دارد یعنی جنیان شرور هم می توانند مثلا به شکل حیواناتی در بیایند و به بدن انسان آسیب بزنند و هم وارد بدن انسان شده و روح و روان او را تحت تاثیر قرار دهد , در روایتی از نفوذ جن به بدن دختری سخن به میان آمده که با کرامت امام سجاد علیه السلام , جن از بدن فرد مذکور خارج شد : " ثُمَّ قَالَ يَا خَبِيثُ يَقُولُ لَكَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ اخْرُجْ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ وَ لَا تَعْرِضْ لَهَا إِلَّا بِسَبِيلِ خَيْرٍ فَإِنَّكَ إِنْ عُدْتَ أَحْرَقْتُكَ بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ فَخَرَجَ مِنْهَا "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج4، ص: 145
❕امیر مومنان علیه السلام نیز در مورد نفوذ شیطان و جنیان شرور به بدن انسان و تحت تاثیر قرار دادن افکار و روحیاتش خطاب به فردی فرمود :
"«آيا تعادل فكرى خود را از دست دادهاى يا جن زدهاى يا بر اثر شدت بيمارى هذيان مىگويى؟»؛ (أمختبط أنت أم ذوجنّة، أم تهجر؟).
📚نهج البلاغه خطبه 224
❕" اشاره به اينكه هيچ انسان عاقلى باور نمىكند كه بتواند كسى مانند على عليه السّلام را با هديهاى كه در باطن بوى رشوه مىدهد بفريبد و اگر كسى در اين ميدان وارد شود دليل بر اين است كه يا ديوانه بوده و يا بر اثر بيمارى، عقل خود را موقتا از دست داده است. "
📚پیام امام امیر المومنین ج 8 ص 418
▫️ادامه 👇👇👇
🤔#پرسش :
❓آیا جن زدگی و نفوذ جن به انسان واقعیت دارد و مورد تایید آیات و روایات است ?
💠#پاسخ : 💠
❕بر اساس روایات , جنیان شرور و شیاطین جنی , می توانند به انسان آسیب برسانند و مثلا به شکل حیواناتی چون مار یا سگ یا عقرب یا حشرات در آمده و به سراغ انسان بیایند : "رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ الْجِنَّ خَمْسَةَ أَصْنَافٍ صِنْفٌ كَالرِّيحِ فِي الْهَوَاءِ وَ صِنْفٌ حَيَّاتٌ وَ صِنْفٌ عَقَارِبُ وَ صِنْفٌ حَشَرَاتُ الْأَرْضِ وَ صِنْفٌ كَبَنِي آدَمَ عَلَيْهِمُ الْحِسَابُ وَ الْعِقَابُ. " _ " الْجِنُّ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَ جُزْءٌ يَطِيرُونَ فِي الْهَوَاءِ وَ جُزْءٌ كِلَابٌ وَ حَيَّات "
📚بحار الأنوار ج60، ص: 267 _ الخصال، ج1، ص: 154
❕در روایاتی نیز از نبرد و جنگیدن امام علی علیه السلام با جنیان شرور سخن به میان آمده است که قصد ضربه زدن به مومنین را داشتند : " عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ النَّبِيُّ ص إِلَى بَنِي الْمُصْطَلِقِ جَنَّبَ عَنِ الطَّرِيقِ فَأَدْرَكَهُ اللَّيْلُ فَنَزَلَ بِقُرْبِ وَادٍ وَعِرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع يُخْبِرُهُ أَنَّ طَائِفَةً مِنْ كُفَّارالْجِنِّ قَدِ اسْتَبْطَنُوا الْوَادِيَ يُرِيدُونَ كَيْدَهُ وَ إِيقَاعَ الشَّرِّ بِأَصْحَابِهِ عِنْدَ سُلُوكِهِمْ إِيَّاهُ فَدَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ إِلَى هَذَا الْوَادِي فَسَيَعْرِضُ لَكَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ الْجِن " _ " طلع امير المؤمنين (ع) منه و سيفه يقطر دما و معه غطرفة "
📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 339 _ عيون المعجزات، ص: 45
❕در نمایه های ذیل در مورد خلقت جنیان و آزار و اذیت آنها توضیحات بیشتری داده ایم :
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/11670
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/14669
https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/13644
❓حال سوال اینجاست که آیا جنیان می توانند به بدن انسان هم نفوذ کنند و روح و روان انسان را تحت تاثیر قرار دهند ?
👌پاسخ آن است که بر اساس روایات , این نوع اذیت جن نیز امکان دارد یعنی جنیان شرور هم می توانند مثلا به شکل حیواناتی در بیایند و به بدن انسان آسیب بزنند و هم وارد بدن انسان شده و روح و روان او را تحت تاثیر قرار دهد , در روایتی از نفوذ جن به بدن دختری سخن به میان آمده که با کرامت امام سجاد علیه السلام , جن از بدن فرد مذکور خارج شد : " ثُمَّ قَالَ يَا خَبِيثُ يَقُولُ لَكَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ اخْرُجْ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ وَ لَا تَعْرِضْ لَهَا إِلَّا بِسَبِيلِ خَيْرٍ فَإِنَّكَ إِنْ عُدْتَ أَحْرَقْتُكَ بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ فَخَرَجَ مِنْهَا "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج4، ص: 145
❕امیر مومنان علیه السلام نیز در مورد نفوذ شیطان و جنیان شرور به بدن انسان و تحت تاثیر قرار دادن افکار و روحیاتش خطاب به فردی فرمود :
"«آيا تعادل فكرى خود را از دست دادهاى يا جن زدهاى يا بر اثر شدت بيمارى هذيان مىگويى؟»؛ (أمختبط أنت أم ذوجنّة، أم تهجر؟).
📚نهج البلاغه خطبه 224
❕" اشاره به اينكه هيچ انسان عاقلى باور نمىكند كه بتواند كسى مانند على عليه السّلام را با هديهاى كه در باطن بوى رشوه مىدهد بفريبد و اگر كسى در اين ميدان وارد شود دليل بر اين است كه يا ديوانه بوده و يا بر اثر بيمارى، عقل خود را موقتا از دست داده است. "
📚پیام امام امیر المومنین ج 8 ص 418
▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇👇👇
❕ بر اساس روایات این نفوذ جن به بدن انسان و تحت تاثیر قرار دادن روح و روان او اختصاص به غیر مومنین و پیروان شیطان دارد یعنی جنیان تنها می توانند آسیبهایی به بدن مومن وارد کنند اما قدرت تحت تاثیر قرار دادن روح و روان و اعتقادات مومن را ندارد : "يُسَلَّطُ وَ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ عَلَى بَدَنِهِ وَ لَا يُسَلَّطُ عَلَى دِينِهِ ... وَ قَدْ يُسَلَّطُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى أَبْدَانِهِمْ وَ لَا يُسَلَّطُ عَلَى دِينِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى- إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ قَالَ الَّذِينَ هُمْ بِاللَّهِ مُشْرِكُونَ يُسَلَّطُ عَلَى أَبْدَانِهِمْ وَ عَلَى أَدْيَانِهِمْ. "
📚الكافي ج8، ص: 288
❗️چنانچه که قرآن معتقد است که شیطان و جنیان شرور هیچ سلطه و تسلطی به مومنان ندارند و می فرماید : " او تسلطى بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مىكنند ندارد. تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيدهاند و آنها كه نسبت به او شرك مىورزند (و فرمانش را بجاى فرمان خدا لازم الاجراء مىدانند). " ( نحل 99 _ 100 )
❕بنابراین جن زدگی و نفوذ جنیان و شیاطین به بدن و روح و روان انسان , اختصاص به پیروان شیطان و افرادی دارد که راه را برای ورود شیطان به بدن خود باز می کنند , چنانچه که برخی می نویسند :
" نكته مهم ديگر اينكه شيطان هرگز سر زده وارد خانه دل ما نمىشود، و از مرزهاى كشور روح ما بى گذرنامه نمىگذرد، حمله او هرگز غافلگيرانه نيست، او با اجازه خود ما وارد مىشود، آرى او از در وارد مىشود نه از روزن، و اين خود ما هستيم كه در را به روى او مىگشاييم، همانگونه كه قرآن مىگويد: «انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِيْنَ آمَنُوا وَعَلى رَبِّهِمِ يَتَوَكَّلُونَ- انَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِيْنَ يَتَوْلَّونَهُ وَالَّذِيْنَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُوْنَ؛ او سلطه بر كسانى كه ايمان دارند و توكل بر پروردگارشان مىكنند ندارند، تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به دوستى و سرپرستى خود برگزينند، و به او شرك مىورزند (و فرمانش را در برابر فرمان خدا لازم الاجرا مىدانند» (نحل/ 99- 100).اصولًا اعمال انسانهاست كه زمينههاى نفوذ شيطان را فراهم مىسازد، چنانكه قرآن مىگويد: «انَّ الْمُبَذِّرِيْنَ كانُوْا اخْوانَ الشَّياطِيْنِ؛ تبذير كنندگان برادران شياطينند» (اسراء/ 27)."
📚پيام قرآن، ج1، ص: 412
▫️ادامه 👇
❕ بر اساس روایات این نفوذ جن به بدن انسان و تحت تاثیر قرار دادن روح و روان او اختصاص به غیر مومنین و پیروان شیطان دارد یعنی جنیان تنها می توانند آسیبهایی به بدن مومن وارد کنند اما قدرت تحت تاثیر قرار دادن روح و روان و اعتقادات مومن را ندارد : "يُسَلَّطُ وَ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ عَلَى بَدَنِهِ وَ لَا يُسَلَّطُ عَلَى دِينِهِ ... وَ قَدْ يُسَلَّطُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى أَبْدَانِهِمْ وَ لَا يُسَلَّطُ عَلَى دِينِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى- إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ قَالَ الَّذِينَ هُمْ بِاللَّهِ مُشْرِكُونَ يُسَلَّطُ عَلَى أَبْدَانِهِمْ وَ عَلَى أَدْيَانِهِمْ. "
📚الكافي ج8، ص: 288
❗️چنانچه که قرآن معتقد است که شیطان و جنیان شرور هیچ سلطه و تسلطی به مومنان ندارند و می فرماید : " او تسلطى بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مىكنند ندارد. تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيدهاند و آنها كه نسبت به او شرك مىورزند (و فرمانش را بجاى فرمان خدا لازم الاجراء مىدانند). " ( نحل 99 _ 100 )
❕بنابراین جن زدگی و نفوذ جنیان و شیاطین به بدن و روح و روان انسان , اختصاص به پیروان شیطان و افرادی دارد که راه را برای ورود شیطان به بدن خود باز می کنند , چنانچه که برخی می نویسند :
" نكته مهم ديگر اينكه شيطان هرگز سر زده وارد خانه دل ما نمىشود، و از مرزهاى كشور روح ما بى گذرنامه نمىگذرد، حمله او هرگز غافلگيرانه نيست، او با اجازه خود ما وارد مىشود، آرى او از در وارد مىشود نه از روزن، و اين خود ما هستيم كه در را به روى او مىگشاييم، همانگونه كه قرآن مىگويد: «انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِيْنَ آمَنُوا وَعَلى رَبِّهِمِ يَتَوَكَّلُونَ- انَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِيْنَ يَتَوْلَّونَهُ وَالَّذِيْنَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُوْنَ؛ او سلطه بر كسانى كه ايمان دارند و توكل بر پروردگارشان مىكنند ندارند، تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به دوستى و سرپرستى خود برگزينند، و به او شرك مىورزند (و فرمانش را در برابر فرمان خدا لازم الاجرا مىدانند» (نحل/ 99- 100).اصولًا اعمال انسانهاست كه زمينههاى نفوذ شيطان را فراهم مىسازد، چنانكه قرآن مىگويد: «انَّ الْمُبَذِّرِيْنَ كانُوْا اخْوانَ الشَّياطِيْنِ؛ تبذير كنندگان برادران شياطينند» (اسراء/ 27)."
📚پيام قرآن، ج1، ص: 412
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️با استناد به آیه ای از قرآن نیز می توان امکان جن زدگی را ثابت کرد .
▫️خداوند می فرماید :
" كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) بر نمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مىخورد، گاهى به پا مىخيزد). " " الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس " ( بقره 275 )
❕در روايتى در تفسير آيه مىخوانيم كه امام صادق علیه السلام فرمود:" آكل الربا لا يخرج من الدنيا حتى يتخبطه الشيطان " " رباخوار از دنيا بيرون نمىرود مگر اين كه به نوعى از جنون از ناحیه شیطان مبتلا خواهد شد "
📚تفسير عياشى، ج1 ص152 حديث 503
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
"هيچ بعيد نيست كه بعضى از كارهاى شيطانى و اعمال بىرويه و نادرست سبب يك نوع جنون شيطانى گردد، يعنى به دنبال آن اعمال، شيطان در شخص اثر بگذارد و تعادل روانى او را بر هم زند "
📚تفسير نمونه، ج2، ص: 367
❕علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان , جن زدگی از سوی شیطان را ممکن دانسته و در مورد آیه مورد بحث می گوید :
" مطلب ديگرى كه از اين آيه استفاده مىشود اين است كه هر چند دلالت ندارد بر اينكه مس نامبرده به وسيله خود ابليس انجام مىشود چون كلمه (شيطان) به معناى ابليس نيست، بلكه به معناى شرور است، چه از جن باشد و چه از انس، و ليكن اين مقدار دلالت دارد كه بعضى از ديوانگىها در اثر مس جن كه ابليس هم فردى از جن است، رخ مىدهد... جنون ديوانگان به شيطان، بطور استقلال و بدون واسطه نيست، بلكه شيطان اگر كسى را ديوانه مىكند به وسيله اسباب طبيعى است مثلا اختلالى در اعصاب او پديد مىآورد، و يا آفتى به مغز او وارد مىكند "
📚ترجمه تفسیر الميزان، ج 2، ص 632 _ 633
👌استاد سبحانی نیز در مورد آیه مورد بحث می نویسد :
" در اين آيه رباخوار، به انسانى كه جن با او در تماس بوده تشبيه شده و تلويحا نظريه «جنون افراد معلول جنزدگى است» را پذيرا شده است. از آنجا كه پيشرفت علوم، علل طبيعى جنون را به صورت خلل در اعصاب ادراكى پيدا كرده است طبعا يك نوع تعارضى ميان اين حقيقت علمى و مفاد آيه بوجود آمده است. مفسران در رفع اين تعارض وجوهى را ذكر كردهاند: مؤلف «منار» مىگويد: خدا در اين دنيا به زبان نوع مردم سخن گفته است زيرا آنان معتقد بودند كه جنون ديوانگان مربوط به تصرف جن است. يك چنين سخن گفتن مانعى ندارد زيرا قرآن در مقام تشبيه است بدون اينكه نظر مردم آنان زمان را دربارۀ واقعيت جنون بپذيرد.
مرحوم علامه طباطبايى اين نظر را مردود دانسته و مىگويد: مفاد آن اين است كه به كلام خدا باطل راه يافته در حالى كه قرآن مىگويد: ... لَكِتٰابٌ عَزِيزٌ لاٰ يَأْتِيهِ الْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ... (فصلت/ 41-42). آنگاه خود او از طريق ديگر به تفسير آيه پرداخته و آن اينكه تفسير جنون از طريق تصرف جن مانع از پذيرش علل طبيعى نيست زيرا آن علل غيبى در طول اين علل ظاهرى مانند اختلال اعصاب و آفت دماغ قرار گرفتهاند. اشكال از اينجا پيدا شده است كه تصور كردهاند كه علل غيبى در رديف علل مادى است كه اگر دومى را پذيرفتيم ديگر نمىتوان علل غيبى را پذيرفت در حاليكه اين دو نوع علت در رتبه واحد نداشته است.
در اين آيه تحولات علمى مايۀ تحول در فهم شريعت نشده بلكه با فهم شريعت تعارض را برداشته است، و آن اينكه در مكتب عدليه اعتراف به علل طبيعى مانع از اعتراف به علل غيبى نيست، تعارض از آنجا پديد آمده است كه شريعت را به درستى نفهميدهاند و خيال كردهاند بايد يكى را پذيرفت، با علل طبيعى يا علل غيبى. "
📚مدخل مسائل جدید علم کلام ج 2 ص 266
❗️بنابراین : اصل و امکان مساله جن زدگی مورد پذیرش است و کسانی هم گرفتار این مشکل می شوند که دنباله روی از شیطان دارند اما این سخن به این معنا نیست که جن زدگی را توسعه داده و به هر بهانه ای افراد را به جن زدگی نسبت دهیم یا هر نوع جنون و دیوانگی را به جنیان نسبت داده و به سراغ افراد سودجویی چون رمال و جن گیر برویم تا این مشکل را حل کنند !!!!
👌در روایات دعاهایی وارد شده است تا اگر در مواردی احتمال جن زدگی در مورد افرادی داده شود بتوان با خواندن آن دعاها و پناه بردن به خداوند و اصلاح رفتار و اعمال , از شر جنیان شرور نجات پیدا کرد :
📚بحار الانوار ج 92 ص 148 باب 104
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️با استناد به آیه ای از قرآن نیز می توان امکان جن زدگی را ثابت کرد .
▫️خداوند می فرماید :
" كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) بر نمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مىخورد، گاهى به پا مىخيزد). " " الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس " ( بقره 275 )
❕در روايتى در تفسير آيه مىخوانيم كه امام صادق علیه السلام فرمود:" آكل الربا لا يخرج من الدنيا حتى يتخبطه الشيطان " " رباخوار از دنيا بيرون نمىرود مگر اين كه به نوعى از جنون از ناحیه شیطان مبتلا خواهد شد "
📚تفسير عياشى، ج1 ص152 حديث 503
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
"هيچ بعيد نيست كه بعضى از كارهاى شيطانى و اعمال بىرويه و نادرست سبب يك نوع جنون شيطانى گردد، يعنى به دنبال آن اعمال، شيطان در شخص اثر بگذارد و تعادل روانى او را بر هم زند "
📚تفسير نمونه، ج2، ص: 367
❕علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان , جن زدگی از سوی شیطان را ممکن دانسته و در مورد آیه مورد بحث می گوید :
" مطلب ديگرى كه از اين آيه استفاده مىشود اين است كه هر چند دلالت ندارد بر اينكه مس نامبرده به وسيله خود ابليس انجام مىشود چون كلمه (شيطان) به معناى ابليس نيست، بلكه به معناى شرور است، چه از جن باشد و چه از انس، و ليكن اين مقدار دلالت دارد كه بعضى از ديوانگىها در اثر مس جن كه ابليس هم فردى از جن است، رخ مىدهد... جنون ديوانگان به شيطان، بطور استقلال و بدون واسطه نيست، بلكه شيطان اگر كسى را ديوانه مىكند به وسيله اسباب طبيعى است مثلا اختلالى در اعصاب او پديد مىآورد، و يا آفتى به مغز او وارد مىكند "
📚ترجمه تفسیر الميزان، ج 2، ص 632 _ 633
👌استاد سبحانی نیز در مورد آیه مورد بحث می نویسد :
" در اين آيه رباخوار، به انسانى كه جن با او در تماس بوده تشبيه شده و تلويحا نظريه «جنون افراد معلول جنزدگى است» را پذيرا شده است. از آنجا كه پيشرفت علوم، علل طبيعى جنون را به صورت خلل در اعصاب ادراكى پيدا كرده است طبعا يك نوع تعارضى ميان اين حقيقت علمى و مفاد آيه بوجود آمده است. مفسران در رفع اين تعارض وجوهى را ذكر كردهاند: مؤلف «منار» مىگويد: خدا در اين دنيا به زبان نوع مردم سخن گفته است زيرا آنان معتقد بودند كه جنون ديوانگان مربوط به تصرف جن است. يك چنين سخن گفتن مانعى ندارد زيرا قرآن در مقام تشبيه است بدون اينكه نظر مردم آنان زمان را دربارۀ واقعيت جنون بپذيرد.
مرحوم علامه طباطبايى اين نظر را مردود دانسته و مىگويد: مفاد آن اين است كه به كلام خدا باطل راه يافته در حالى كه قرآن مىگويد: ... لَكِتٰابٌ عَزِيزٌ لاٰ يَأْتِيهِ الْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ... (فصلت/ 41-42). آنگاه خود او از طريق ديگر به تفسير آيه پرداخته و آن اينكه تفسير جنون از طريق تصرف جن مانع از پذيرش علل طبيعى نيست زيرا آن علل غيبى در طول اين علل ظاهرى مانند اختلال اعصاب و آفت دماغ قرار گرفتهاند. اشكال از اينجا پيدا شده است كه تصور كردهاند كه علل غيبى در رديف علل مادى است كه اگر دومى را پذيرفتيم ديگر نمىتوان علل غيبى را پذيرفت در حاليكه اين دو نوع علت در رتبه واحد نداشته است.
در اين آيه تحولات علمى مايۀ تحول در فهم شريعت نشده بلكه با فهم شريعت تعارض را برداشته است، و آن اينكه در مكتب عدليه اعتراف به علل طبيعى مانع از اعتراف به علل غيبى نيست، تعارض از آنجا پديد آمده است كه شريعت را به درستى نفهميدهاند و خيال كردهاند بايد يكى را پذيرفت، با علل طبيعى يا علل غيبى. "
📚مدخل مسائل جدید علم کلام ج 2 ص 266
❗️بنابراین : اصل و امکان مساله جن زدگی مورد پذیرش است و کسانی هم گرفتار این مشکل می شوند که دنباله روی از شیطان دارند اما این سخن به این معنا نیست که جن زدگی را توسعه داده و به هر بهانه ای افراد را به جن زدگی نسبت دهیم یا هر نوع جنون و دیوانگی را به جنیان نسبت داده و به سراغ افراد سودجویی چون رمال و جن گیر برویم تا این مشکل را حل کنند !!!!
👌در روایات دعاهایی وارد شده است تا اگر در مواردی احتمال جن زدگی در مورد افرادی داده شود بتوان با خواندن آن دعاها و پناه بردن به خداوند و اصلاح رفتار و اعمال , از شر جنیان شرور نجات پیدا کرد :
📚بحار الانوار ج 92 ص 148 باب 104
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
علت ممنوعیت ازدواج مجدد برای امیر مومنان در زمان حیات فاطمه سلام الله علیهما !!!
🤔#پرسش :
❓علت عدم ازدواج حضرت علی در زمان حیات حضرت فاطمه کشف شد !!!! بینیازی حضرت علی از ازدواج با زن دیگری بخاطر طُهر ابدی حضرت فاطمه و این که فاطمه حیض نمی شد و مانعی از رابطه زناشویی نبود تا نیاز به همسر دیگری باشد !!!
امام صادق می گوید: " خداوند متعال ازدواج با دیگر زنان را برای علی علیه السلام حرام کرد مادامی که فاطمه علیها السلام در قید حیات بود. زیرا که فاطمه زنی بود که همواره طاهر بود و حیض نمیدید. " (الأمالي ص۴۴ )
محمد باقر مجلسی به نقل از محمد تقی مجلسی نیز میگوید: قوله عليه السلام: لأنها طاهرة قال الوالد العلامة طاب مضجعه: أي لم يكن من قِبَلِها مانع من الوطء، فلم يكن عليه السلام يحتاج إلى زوجة أخرى.
" والدم محمد تقی مجلسی گفته است چون از جانب فاطمه علیها السلام مانعی نبود برای اینکه مورد وطئ قرار بگیرد. لذا از همین خاطر امام علی علیه السلام احتیاجی به همسر دیگری نداشت. " (ملاذ الأخيار ۱۲/۴۸۶ )
💠#پاسخ :💠
👌فاطمه صدیقه سلام الله علیها دارای مقامی بس والا و برتر بودند تا جایی که خداوند آیات متعددی در فضل و مقام ایشان نازل می کند , چنانچه که برخی می نویسند :
" فاطمه عليها السلام دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله، همسر امام على عليه السلام و محبوبترين مردم نزد رسول خدا و پاره تن آن حضرت است. كسى است كه طبق فرمايش رسول خدا رضايت خدا در رضايت فاطمه و غضب خدا در غضب فاطمه است. مفسّران، آيات بسيارى را درباره مقام آن حضرت دانستهاند، از جمله پس از نزول آيه «و آت ذالقربى حقّه ...» (اسراء (17) 26) رسول خدا ، فاطمه عليها السلام را فراخواند و فدك را به وى بخشيد. همچنين مقصود از «نسائنا» در آيه 61 سوره آلعمران را فاطمه عليها السلام دانستهاند كه پيامبر براى مباهله با نصاراى نجران وى را همراه خود آورد. نيز فاطمه عليها السلام از جمله اهلبيت پيامبر عليهم السلام است كه اراده الهى بر پاكى و عصمت او از هر نوع آلودگى تعلّق گرفته است. بنا بر نظر مفسّران و محدّثان، آيه 24 ابراهيم و 19 الرّحمن و آيات 5 تا 22 سوره انسان درباره اهلبيت عليهم السلام، از جمله فاطمه عليها السلام نازل شده كه حكايت از مقام بلند ايشان دارد : ( اسدالغابه، ج 7، ص 216 و 219؛ الاصابه، ج 8، ص 262-/ 266 .مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 634؛ الدرالمنثور، ج 5، ص 273 . مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 762-/ 763؛ روحالمعانى، ج 3، جزء 3، ص 301 . جامعالبيان، ج 12، جزء 22، ص 9؛ تفسير التحرير والتنوير، ج 11، جزء 22، ص 15. مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 480؛ تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 536، ح 58 و 60 . الدرالمنثور، ج 7، ص 697؛ تفسيرنورالثقلين، ج 5، ص 191-/ 192، ح 17 و 21 مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 611؛ الكشاف، ج 4، ص 670؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 469-/ 477، ح 18-/ 24 )
📚فرهنگ قرآن، ج21، ص: 501
❕" بسيارى از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشرى و سيوطى در ذيل آيه شريفه:«كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَاب» " ( آل عمران آیه 37 ) " هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد غذاى مخصوصى در آنجا مىديد. از او پرسيد: اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟ گفت: اين از سوى خداست، خداوند به هر كس بخواهد بىحساب روزى مىدهد».
❕از جابربن عبدالله نقل كردهاند كه: رسول خدا چند روز بود غذايى نخورده بود، و كار بر او مشكل شد، به منزل همسرانش سر زد هيچ كدام غذايى نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه آمد و فرمود: دخترم! غذايى دارى من تناول كنم زيرا گرسنهام؟ عرض كرد: نه بخدا سوگند! هنگامى كه رسول خدا از نزد او خارج شد، زنى از همسايگان دو قرص نان و مقدارى گوشت براى فاطمه هديه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفى گذاشت و روى آن را پوشاند و گفت: بخدا سوگند رسول الله را بر خود و فرزندانم مقدم مىدارم! و اين در حالى بود كه همه گرسنه بودند. حسن و حسين را به سراغ پيامبر فرستاد و از او دعوت كرد به خانه بيايد. عرض كرد: فدايت شوم، چيزى خداوند براى ما فرستاده، و من آن را براى شما ذخيره كردهام.پيامبر فرمود: بياور. و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد. هنگامى كه پيغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامى كه فاطمه آن را ديد در تعجب فرو رفت، و فهميد اين نعمت و بركتى است از سوى خدا، شكر آن را بجا آورد و بر پيامبر درود فرستاد.پيغمبر فرمود: دخترم! اين را از كجا آوردهاى؟ عرض كرد:« هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَاب " " اين از سوى خداست، خداوند به هر كس بخواهد، بىحساب روزى مىدهد!».
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓علت عدم ازدواج حضرت علی در زمان حیات حضرت فاطمه کشف شد !!!! بینیازی حضرت علی از ازدواج با زن دیگری بخاطر طُهر ابدی حضرت فاطمه و این که فاطمه حیض نمی شد و مانعی از رابطه زناشویی نبود تا نیاز به همسر دیگری باشد !!!
امام صادق می گوید: " خداوند متعال ازدواج با دیگر زنان را برای علی علیه السلام حرام کرد مادامی که فاطمه علیها السلام در قید حیات بود. زیرا که فاطمه زنی بود که همواره طاهر بود و حیض نمیدید. " (الأمالي ص۴۴ )
محمد باقر مجلسی به نقل از محمد تقی مجلسی نیز میگوید: قوله عليه السلام: لأنها طاهرة قال الوالد العلامة طاب مضجعه: أي لم يكن من قِبَلِها مانع من الوطء، فلم يكن عليه السلام يحتاج إلى زوجة أخرى.
" والدم محمد تقی مجلسی گفته است چون از جانب فاطمه علیها السلام مانعی نبود برای اینکه مورد وطئ قرار بگیرد. لذا از همین خاطر امام علی علیه السلام احتیاجی به همسر دیگری نداشت. " (ملاذ الأخيار ۱۲/۴۸۶ )
💠#پاسخ :💠
👌فاطمه صدیقه سلام الله علیها دارای مقامی بس والا و برتر بودند تا جایی که خداوند آیات متعددی در فضل و مقام ایشان نازل می کند , چنانچه که برخی می نویسند :
" فاطمه عليها السلام دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله، همسر امام على عليه السلام و محبوبترين مردم نزد رسول خدا و پاره تن آن حضرت است. كسى است كه طبق فرمايش رسول خدا رضايت خدا در رضايت فاطمه و غضب خدا در غضب فاطمه است. مفسّران، آيات بسيارى را درباره مقام آن حضرت دانستهاند، از جمله پس از نزول آيه «و آت ذالقربى حقّه ...» (اسراء (17) 26) رسول خدا ، فاطمه عليها السلام را فراخواند و فدك را به وى بخشيد. همچنين مقصود از «نسائنا» در آيه 61 سوره آلعمران را فاطمه عليها السلام دانستهاند كه پيامبر براى مباهله با نصاراى نجران وى را همراه خود آورد. نيز فاطمه عليها السلام از جمله اهلبيت پيامبر عليهم السلام است كه اراده الهى بر پاكى و عصمت او از هر نوع آلودگى تعلّق گرفته است. بنا بر نظر مفسّران و محدّثان، آيه 24 ابراهيم و 19 الرّحمن و آيات 5 تا 22 سوره انسان درباره اهلبيت عليهم السلام، از جمله فاطمه عليها السلام نازل شده كه حكايت از مقام بلند ايشان دارد : ( اسدالغابه، ج 7، ص 216 و 219؛ الاصابه، ج 8، ص 262-/ 266 .مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 634؛ الدرالمنثور، ج 5، ص 273 . مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 762-/ 763؛ روحالمعانى، ج 3، جزء 3، ص 301 . جامعالبيان، ج 12، جزء 22، ص 9؛ تفسير التحرير والتنوير، ج 11، جزء 22، ص 15. مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 480؛ تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 536، ح 58 و 60 . الدرالمنثور، ج 7، ص 697؛ تفسيرنورالثقلين، ج 5، ص 191-/ 192، ح 17 و 21 مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 611؛ الكشاف، ج 4، ص 670؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 469-/ 477، ح 18-/ 24 )
📚فرهنگ قرآن، ج21، ص: 501
❕" بسيارى از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشرى و سيوطى در ذيل آيه شريفه:«كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَاب» " ( آل عمران آیه 37 ) " هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد غذاى مخصوصى در آنجا مىديد. از او پرسيد: اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟ گفت: اين از سوى خداست، خداوند به هر كس بخواهد بىحساب روزى مىدهد».
❕از جابربن عبدالله نقل كردهاند كه: رسول خدا چند روز بود غذايى نخورده بود، و كار بر او مشكل شد، به منزل همسرانش سر زد هيچ كدام غذايى نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه آمد و فرمود: دخترم! غذايى دارى من تناول كنم زيرا گرسنهام؟ عرض كرد: نه بخدا سوگند! هنگامى كه رسول خدا از نزد او خارج شد، زنى از همسايگان دو قرص نان و مقدارى گوشت براى فاطمه هديه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفى گذاشت و روى آن را پوشاند و گفت: بخدا سوگند رسول الله را بر خود و فرزندانم مقدم مىدارم! و اين در حالى بود كه همه گرسنه بودند. حسن و حسين را به سراغ پيامبر فرستاد و از او دعوت كرد به خانه بيايد. عرض كرد: فدايت شوم، چيزى خداوند براى ما فرستاده، و من آن را براى شما ذخيره كردهام.پيامبر فرمود: بياور. و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد. هنگامى كه پيغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامى كه فاطمه آن را ديد در تعجب فرو رفت، و فهميد اين نعمت و بركتى است از سوى خدا، شكر آن را بجا آورد و بر پيامبر درود فرستاد.پيغمبر فرمود: دخترم! اين را از كجا آوردهاى؟ عرض كرد:« هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَاب " " اين از سوى خداست، خداوند به هر كس بخواهد، بىحساب روزى مىدهد!».
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
پيامبر شكر خدا را بجا آورد و اين جمله را فرمود: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِي جَعَلَكَ شَبِيهَةً بِسَيِّدَةِ نِساءِ بَنِي اسْرائِيلَ».
" شكر مىكنم خدايى را كه تو را شبيه] مريم [بانوى زنان بنى اسرائيل قرار داد. "هنگامى كه روزى خوبى نصيب او مىشد از او سؤال مىكردند: اين از كجاست؟ مىگفت: از نزد خداست.سپس پيغمبر به سراغ على فرستاد، او آمد، و همگى از آن غذا خوردند، و بقيه همسران پيامبر نيز خوردند و همه سير شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!
فاطمه مىگويد: من از آن براى تمام همسايگان فرستادم و خدا در آن بركت و خير زيادى قرار داد. "
📚زمخشرى در «كشاف» و سيوطى در «درّ المنثور» ذيل آيه 37 سوره آل عمران، و ثعلبى در «قصص الانبياء» صفحه 513 آن را نقل كردهاند. ( به نقل از زهرا (ع) برترين بانوى جهان، ص: 90 )
❕با توجه به مقام والا و دست نیافتنی و طهارت و عصمت فاطمه صدیقه بوده است که جهت احترام ایشان , امیر مومنان علیهما السلام اجازه ازدواج با همسر دیگری را در زمان حیات فاطمه نداشتند , چنانکه به مقتضای روایتی که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند , امام علیه السلام فرمود :
" خداوند در زمان حیات فاطمه به امام علی اجازه ازدواج با همسر دیگری را نداده بود . "
❕ابوبصیر از چگونگی و دلیل این مساله سوال می کند که امام علیه السلام پاسخ می دهد :
"به این علت که فاطمه , مطهره و پاکیزه بودند و حیض نمی شدند " " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَى عَلِيٍّ ع مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ ع حَيَّةً قَالَ قُلْتُ كَيْفَ قَالَ لِأَنَّهَا طَاهِرَةٌ لَا تَحِيضُ. "
📚تهذيب الأحكام ج7، ص: 475
❕بنابراین علتی که امام صادق در مورد ممنوعیت ازدواج امیر مومنان در زمان حیات فاطمه سلام الله علیهم بیان می کنند همان اشاره به مقام والای فاطمه و طهارت و عصمت ایشان از ناپاکی های باطنی و ظاهری مانند گناهان و خون حیض و ... است , یعنی حضرت با اشاره به برخی از صفات اختصاصی فاطمه صدیقه سلام الله علیها از مقام و جلالت حضرتش یاد کرده و این مقام و جلالت را علت حکم مذکور در ممنوعیت ازدواج مجدد امیر مومنان بیان می کند : " و يمكن أن يكون المراد الطهارة من الذنوب و هي العصمة، أي صارت عصمتها و طهارتها من الأدناس الظاهرة و الباطنة سببا لهذا الحكم. " _ " أن يكون المعنى أن جلالتها منعت من ذلك و عبر عن ذلك ببعض ما يلزمه من الصفات التي اختصت بها. "
📚ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج12، ص: 487 _ بحار الأنوار ج43، ص: 153
❗️اشکال شبهه افکن به تفسیری است که مرحوم مجلسی اول یعنی محمد تقی مجلسی از روایت مورد بحث بیان می کند که متاسفانه معاند با عدم فهم و جهالتی که دارد در این رابطه مطالب بی اساسی بیان کرده است .
▫️مرحوم محمد تقی مجلسی در توضیح روایت می گوید که وقتی امام صادق علیه السلام برای ابوبصیر از ممنوعیت ازدواج مجدد برای امام علی در زمان حیات فاطمه علیهما السلام سخن می گوید , ابوبصیر برایش سوال پیش می آید که چگونه چنین چیزی ممکن است زیرا در روزهایی از ماه همسر انسان مثلا دچار حیض می شود و مرد نمی تواند با او همبستر شود لذا برای برطرف کردن مسائل جنسی خود نیاز به همسر دوم دارد , حال چگونه خداوند این نیاز را نادیده گرفته و به امام علی اجازه ازدواج مجدد را نداده بود ?
❕امام صادق علیه السلام در پاسخ به سوال ابوبصیر پاسخ می دهد که این سخن تو بجا نیست چرا که فاطمه صدیقه حیض نمی شدند تا بر اساس سخن تو , امام علی نیاز به همسر دیگری داشته باشد : " و روى الشيخ في القوي عن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال: حرم الله النساء على علي (ع) ما دامت فاطمة (ع) حية قال: قلت:👈 و كيف؟ (أي كيف كان صبره (ع) في بعض الأوقات عنها) 👉 قال: لأنها طاهرة لا تحيض "
📚روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج8، ص: 123
❕متاسفانه معاند شبهه افکن بدون توجه به شرح و تفسیر مرحوم مجلسی اول اشکال تراشی کرده است . البته گفتنی است که محل استناد معاند به خلاصه ای از توضیحات مجلسی اول در مورد روایت مذکور است که پسر مجلسی اول یعنی مجلسی دوم در کتاب ملاذ الاخیار نقل می کند که ما اصل تفسیر مجلسی اول را از کتابش یعنی روضه المتقین بیان داشتیم .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پيامبر شكر خدا را بجا آورد و اين جمله را فرمود: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِي جَعَلَكَ شَبِيهَةً بِسَيِّدَةِ نِساءِ بَنِي اسْرائِيلَ».
" شكر مىكنم خدايى را كه تو را شبيه] مريم [بانوى زنان بنى اسرائيل قرار داد. "هنگامى كه روزى خوبى نصيب او مىشد از او سؤال مىكردند: اين از كجاست؟ مىگفت: از نزد خداست.سپس پيغمبر به سراغ على فرستاد، او آمد، و همگى از آن غذا خوردند، و بقيه همسران پيامبر نيز خوردند و همه سير شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!
فاطمه مىگويد: من از آن براى تمام همسايگان فرستادم و خدا در آن بركت و خير زيادى قرار داد. "
📚زمخشرى در «كشاف» و سيوطى در «درّ المنثور» ذيل آيه 37 سوره آل عمران، و ثعلبى در «قصص الانبياء» صفحه 513 آن را نقل كردهاند. ( به نقل از زهرا (ع) برترين بانوى جهان، ص: 90 )
❕با توجه به مقام والا و دست نیافتنی و طهارت و عصمت فاطمه صدیقه بوده است که جهت احترام ایشان , امیر مومنان علیهما السلام اجازه ازدواج با همسر دیگری را در زمان حیات فاطمه نداشتند , چنانکه به مقتضای روایتی که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند , امام علیه السلام فرمود :
" خداوند در زمان حیات فاطمه به امام علی اجازه ازدواج با همسر دیگری را نداده بود . "
❕ابوبصیر از چگونگی و دلیل این مساله سوال می کند که امام علیه السلام پاسخ می دهد :
"به این علت که فاطمه , مطهره و پاکیزه بودند و حیض نمی شدند " " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَى عَلِيٍّ ع مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ ع حَيَّةً قَالَ قُلْتُ كَيْفَ قَالَ لِأَنَّهَا طَاهِرَةٌ لَا تَحِيضُ. "
📚تهذيب الأحكام ج7، ص: 475
❕بنابراین علتی که امام صادق در مورد ممنوعیت ازدواج امیر مومنان در زمان حیات فاطمه سلام الله علیهم بیان می کنند همان اشاره به مقام والای فاطمه و طهارت و عصمت ایشان از ناپاکی های باطنی و ظاهری مانند گناهان و خون حیض و ... است , یعنی حضرت با اشاره به برخی از صفات اختصاصی فاطمه صدیقه سلام الله علیها از مقام و جلالت حضرتش یاد کرده و این مقام و جلالت را علت حکم مذکور در ممنوعیت ازدواج مجدد امیر مومنان بیان می کند : " و يمكن أن يكون المراد الطهارة من الذنوب و هي العصمة، أي صارت عصمتها و طهارتها من الأدناس الظاهرة و الباطنة سببا لهذا الحكم. " _ " أن يكون المعنى أن جلالتها منعت من ذلك و عبر عن ذلك ببعض ما يلزمه من الصفات التي اختصت بها. "
📚ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج12، ص: 487 _ بحار الأنوار ج43، ص: 153
❗️اشکال شبهه افکن به تفسیری است که مرحوم مجلسی اول یعنی محمد تقی مجلسی از روایت مورد بحث بیان می کند که متاسفانه معاند با عدم فهم و جهالتی که دارد در این رابطه مطالب بی اساسی بیان کرده است .
▫️مرحوم محمد تقی مجلسی در توضیح روایت می گوید که وقتی امام صادق علیه السلام برای ابوبصیر از ممنوعیت ازدواج مجدد برای امام علی در زمان حیات فاطمه علیهما السلام سخن می گوید , ابوبصیر برایش سوال پیش می آید که چگونه چنین چیزی ممکن است زیرا در روزهایی از ماه همسر انسان مثلا دچار حیض می شود و مرد نمی تواند با او همبستر شود لذا برای برطرف کردن مسائل جنسی خود نیاز به همسر دوم دارد , حال چگونه خداوند این نیاز را نادیده گرفته و به امام علی اجازه ازدواج مجدد را نداده بود ?
❕امام صادق علیه السلام در پاسخ به سوال ابوبصیر پاسخ می دهد که این سخن تو بجا نیست چرا که فاطمه صدیقه حیض نمی شدند تا بر اساس سخن تو , امام علی نیاز به همسر دیگری داشته باشد : " و روى الشيخ في القوي عن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال: حرم الله النساء على علي (ع) ما دامت فاطمة (ع) حية قال: قلت:👈 و كيف؟ (أي كيف كان صبره (ع) في بعض الأوقات عنها) 👉 قال: لأنها طاهرة لا تحيض "
📚روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج8، ص: 123
❕متاسفانه معاند شبهه افکن بدون توجه به شرح و تفسیر مرحوم مجلسی اول اشکال تراشی کرده است . البته گفتنی است که محل استناد معاند به خلاصه ای از توضیحات مجلسی اول در مورد روایت مذکور است که پسر مجلسی اول یعنی مجلسی دوم در کتاب ملاذ الاخیار نقل می کند که ما اصل تفسیر مجلسی اول را از کتابش یعنی روضه المتقین بیان داشتیم .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht