👌پاسخ ملحد را که مدعی است ، علی ع فرموده است که زمین بر دوش فرشتگان و شاخ گاو استوار است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9530
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9530
👌کارشناس شبکه کلمه مدعی است که حکم اطلاقی مبنی بر استحباب قنوت گرفتن در نماز ها ، اعم از نمازهای واجب و مستحب نیست ، این سخن او خلاف روایات خودشان و سنت پیامبر اسلام است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7399
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7399
#عثمان_داماد_پیامبر_خدا_قاتل_رقیه
🤔#پرسش
❔پرسش عقیل هاشمی
❗️ چرا حضرت محمد (ص) دو دختر خود را به عقد و ازدواج حضرت عثمان (رض) درآورد؟ ازدواج حضرت عثمان با دو دختر پیامبر اسلام حتی شنیدنش برای آخوندها سخته❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با همسری دو دختر پیامبر گرامی اسلام ، به عثمان ، قول ها متعدد است ، یکی از اقوال مورد توجه محققین معاصر ، آن است که آن دو ربیبه و دختران خواهر خدیجه بودند که در خانه پیامبر رشد کردند و بعد به عقد عثمان در آمدند ، بنابراین عثمان داماد واقعی پیامبر اسلام محسوب نمی شود ؛
📚الصحیح من سیره النبی ، عاملی ، ج 2 ص 213 _ شبهات غدیر ، عصیری ، ج 3 ص 446
❕اما آنچه ما به آن قائلیم و مطابق روایات معصومین ع می دانیم ، آن است که ام کلثوم و رقیه دختران خود پیامبر اسلام بودند ، چنان که امام باقر ع فرمود ؛
« فرزندان پیامبر اسلام از خدیجه ، قاسم و طاهر و ام کلثوم و رقیه و فاطمه بودند ، علی با فاطمه تزویج کرد و ابوالعاص بن ربیعه که از بنی امیه بود ، با زینب ازدواج کرد و عثمان بن عفان با ام کلثوم ، اما قبل از مجامعت با او ، ام کلثوم از دنیا رفت ، و پیامبر در مقابل آن ، رقیه را به عقد عثمان در آورد ...»
📚قرب الاسناد ، ص 9
👌همین سخن در روایت دیگری از امام صادق ع نقل شده است ؛
📚الخصال ج 2 ص 404
❕این سخن مورد تایید علمای بزرگ شیعه نیز قرار گرفته است ؛
📚مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 161 _ الدر النظیم ص 190 _ الکافی ج 1 ص 439 _ مراه العقول ج 5 ص 182
👌در نقلی نیز تصریح شده است که پیامبر گرامی ، دختر خودش را به عقد عثمان در آورد « زوج ابنته فلانا قال نعم »
📚تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 207 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 714
❕علی ع نیز در نهج البلاغه ، دامادی عثمان برای پیامبر اسلام را ثابت دانسته و در مقام نصیحت او می فرماید ؛
« فرزند ابى قحافه (ابو بكر) و پسر خطاب (عمر) در اجراى اعمال نيك از تو سزاوارتر نبودند؛ چرا كه تو به رسول خدا از نظر پيوند خويشاوندى از آن دو نزديكترى تو به افتخار دامادى پيامبر نائل شدى كه آنها نشدند. خدا را! خدا را! (اى عثمان) به جان خود رحم كن؛ چرا كه به خدا سوگند! تو كور نيستى تا بينايت كنند و جاهل نيستى تا تعليمت دهند؛ زيرا راهها آشكارند و نشانه هاى دين بر پا و روشن! (از خدا بترس و به كار مردم رسيدگى كن) »
📚نهج البلاغه خطبه 164
❕یعنی تو هم داماد پيامبرى و هم از نظر خويشاوندى از خليفه اوّل و دوّم به او نزديكتر مى باشى. سابقه تو در اسلام زياد است و سالها همنشين پيامبر بودی و مسائلى را كه من مى خواهم براى تو بازگو كنم، چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد؛ سخن از ظلم دستگاه تو و حيف و ميل بيت المال و از ميان بردن حقوق مردم است. ولى خليفه سوّم، چنان گرفتار خيالات واهى و در چنگال اطرافيانش بود- همان اطرافيانى كه بسيارى از آنها از تفاله هاى زمان جاهليّت بودند- كه نتوانست نصيحت اين ناصح مشفق و معلّم دلسوز را بپذيرد و خود را رها سازد.
از آن چه گفته شد روشن مى شود كه تعبيرات اين خطبه، براى عثمان فضيلتى به شمار نمى آید .
📚پیام امام امیر المومنین ، ج 6 ص 339
❕صرف دامادی و خویشاوندی با پیامبر ، برای عثمان فضیلت نیست ، چنان که برای ابوالعاص که شرح حال او را در ذیل گفته ایم ، ازدواج با زینب ، سودی نداشت و فضیلتی را برایش به ارمغان نیاورد ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9428
👌 و چنان که دو همسر لوط و نوح و فرزند نوح از رابطه خویشاوندی با دو پیامبر خدا بهره نبردند و عاقبت به شر شدند . ( هود 46 _ تحریم 10)
❕یا می بینیم که حضرت لوط ع ، برای هدایت قوم ظالمش ، پیشنهاد ازدواج با دختران خود را به آن قوم ظالم و کافر می دهد و می گوید ؛
« این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید» ( هود 78 )
❕بنابراین ، صرف ازدواج و رابطه خویشاوندی با یک پیامبر ، نمی تواند دلیل بر سعادت و خوشبختی فرد محسوب شود .
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔پرسش عقیل هاشمی
❗️ چرا حضرت محمد (ص) دو دختر خود را به عقد و ازدواج حضرت عثمان (رض) درآورد؟ ازدواج حضرت عثمان با دو دختر پیامبر اسلام حتی شنیدنش برای آخوندها سخته❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با همسری دو دختر پیامبر گرامی اسلام ، به عثمان ، قول ها متعدد است ، یکی از اقوال مورد توجه محققین معاصر ، آن است که آن دو ربیبه و دختران خواهر خدیجه بودند که در خانه پیامبر رشد کردند و بعد به عقد عثمان در آمدند ، بنابراین عثمان داماد واقعی پیامبر اسلام محسوب نمی شود ؛
📚الصحیح من سیره النبی ، عاملی ، ج 2 ص 213 _ شبهات غدیر ، عصیری ، ج 3 ص 446
❕اما آنچه ما به آن قائلیم و مطابق روایات معصومین ع می دانیم ، آن است که ام کلثوم و رقیه دختران خود پیامبر اسلام بودند ، چنان که امام باقر ع فرمود ؛
« فرزندان پیامبر اسلام از خدیجه ، قاسم و طاهر و ام کلثوم و رقیه و فاطمه بودند ، علی با فاطمه تزویج کرد و ابوالعاص بن ربیعه که از بنی امیه بود ، با زینب ازدواج کرد و عثمان بن عفان با ام کلثوم ، اما قبل از مجامعت با او ، ام کلثوم از دنیا رفت ، و پیامبر در مقابل آن ، رقیه را به عقد عثمان در آورد ...»
📚قرب الاسناد ، ص 9
👌همین سخن در روایت دیگری از امام صادق ع نقل شده است ؛
📚الخصال ج 2 ص 404
❕این سخن مورد تایید علمای بزرگ شیعه نیز قرار گرفته است ؛
📚مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 161 _ الدر النظیم ص 190 _ الکافی ج 1 ص 439 _ مراه العقول ج 5 ص 182
👌در نقلی نیز تصریح شده است که پیامبر گرامی ، دختر خودش را به عقد عثمان در آورد « زوج ابنته فلانا قال نعم »
📚تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 207 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 714
❕علی ع نیز در نهج البلاغه ، دامادی عثمان برای پیامبر اسلام را ثابت دانسته و در مقام نصیحت او می فرماید ؛
« فرزند ابى قحافه (ابو بكر) و پسر خطاب (عمر) در اجراى اعمال نيك از تو سزاوارتر نبودند؛ چرا كه تو به رسول خدا از نظر پيوند خويشاوندى از آن دو نزديكترى تو به افتخار دامادى پيامبر نائل شدى كه آنها نشدند. خدا را! خدا را! (اى عثمان) به جان خود رحم كن؛ چرا كه به خدا سوگند! تو كور نيستى تا بينايت كنند و جاهل نيستى تا تعليمت دهند؛ زيرا راهها آشكارند و نشانه هاى دين بر پا و روشن! (از خدا بترس و به كار مردم رسيدگى كن) »
📚نهج البلاغه خطبه 164
❕یعنی تو هم داماد پيامبرى و هم از نظر خويشاوندى از خليفه اوّل و دوّم به او نزديكتر مى باشى. سابقه تو در اسلام زياد است و سالها همنشين پيامبر بودی و مسائلى را كه من مى خواهم براى تو بازگو كنم، چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد؛ سخن از ظلم دستگاه تو و حيف و ميل بيت المال و از ميان بردن حقوق مردم است. ولى خليفه سوّم، چنان گرفتار خيالات واهى و در چنگال اطرافيانش بود- همان اطرافيانى كه بسيارى از آنها از تفاله هاى زمان جاهليّت بودند- كه نتوانست نصيحت اين ناصح مشفق و معلّم دلسوز را بپذيرد و خود را رها سازد.
از آن چه گفته شد روشن مى شود كه تعبيرات اين خطبه، براى عثمان فضيلتى به شمار نمى آید .
📚پیام امام امیر المومنین ، ج 6 ص 339
❕صرف دامادی و خویشاوندی با پیامبر ، برای عثمان فضیلت نیست ، چنان که برای ابوالعاص که شرح حال او را در ذیل گفته ایم ، ازدواج با زینب ، سودی نداشت و فضیلتی را برایش به ارمغان نیاورد ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/9428
👌 و چنان که دو همسر لوط و نوح و فرزند نوح از رابطه خویشاوندی با دو پیامبر خدا بهره نبردند و عاقبت به شر شدند . ( هود 46 _ تحریم 10)
❕یا می بینیم که حضرت لوط ع ، برای هدایت قوم ظالمش ، پیشنهاد ازدواج با دختران خود را به آن قوم ظالم و کافر می دهد و می گوید ؛
« این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید» ( هود 78 )
❕بنابراین ، صرف ازدواج و رابطه خویشاوندی با یک پیامبر ، نمی تواند دلیل بر سعادت و خوشبختی فرد محسوب شود .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌شیخ مفید نیز در این رابطه می نویسد ؛
« ازدواج عثمان با دو دختر پیامبر ، نمی تواند عجیبتر از پیشنهاد لوط به قومش برای ازدواج با دخترانش باشد ، لوط آنان را به ازدواج با دخترانش دعوت کرد ، در حالی که آنان کافر و گمراه بودند ... پیامبر دخترانش را به عثمان داد ، بر اساس آنکه عثمان به ظاهر مسلمان بود ، اگر چه عثمان پس از آن تغییر مسیر داد و آنچه عثمان پس از این ازدواج از خودش نشان داد ، تبعاتی بر عملکرد پیامبر ندارد ( زیرا پیامبر مامور به ظاهر بوده است )»
📚المسائل السرویه ، ص 94
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) . ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»
📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279
👌در روایتی آمده است ؛
« زمانی که امام علی علیه السلام ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓
👌امام پاسخ داد ؛
«اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261
❕امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد .
👌پیامبر گرامی نیز مطابق ظاهر قضیه و اسلام ظاهری عثمان ، دو دختر خود را به عقد او در آورد و این به خودی خود ، دلیل بر فضیلت عثمان نمی باشد .
❔مطابق روایات اهلسنت ، عثمان نیز دامادی پیامبر را برای خود افتخار نمی دانست ، شاهد آن این است که در شب وفات همسرش رقیه ، به جای آنکه به خاطر از دست دادن افتخار دامادی پیامبر ، ناراحت باشد ، در آن شب مشغول خوشگذرانی شده بود ، تا جایی که پیامبر او را از دخول در قبر دخترش مانع شد ، در حالی که شوهر شایسته ترین فرد ، برای خاکسپاری همسرش می باشد ❕
👌علمای اهلسنت نقل می کنند ؛
« زمانی که رقیه از دنیا رفت ، پیامبر فرمود ،کسی که دیشب با همسر خود ، همبستر شده داخل قبر نشود ، از این رو ، عثمان بن عفان داخل قبر نشد »
📚مسند احمد ، ج 3 ص 229 _ المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 51
❕در نقل دیگر آمده است که ابوطلحه گفت که من با همسرم همبستر نشدم ( لذا به عوض عثمان وارد قبر شد )»
📚صحیح بخاری ج 1 ص 450
❕شارحین اهلسنت می نویسند ؛
« عثمان در شب وفات همسرش ، بدون اهمیت به این مصیبت با دیگری همبستر شده و این به معنای قطع رابطه دامادی ، با پیامبر بود که به همین خاطر ، حضرت او را از این حق محروم نمود در حالی که او از ابوطلحه و دیگران برای داخل شدن در قبر سزاوار بود »
📚الروض الانف ج 3 ص 184 _ سمط النجوم العوالی ، ج 1 ص 512
❕در روایات ما آمده است که عثمان از دامادی پیامبر گرامی ، بهره نبرد و عمویش مغیره بن ابی العاص را که از دشمنان اسلام بود ، در خانه خود ، پناه داد ، پیامبر گرامی به وحی الهی از این جریان مطلع شود و مغیره را به سزای اعمالش رساند ، عثمان بهانه کرد که رقیه جایگاه او را به پیامبر لو داده است ، لذا رقیه را مورد ضرب و شتم قرار داد که نهایتا رقیه پس از چند روز در منزل پیامبر ( به خاطر ضربات وارده بر او ) از دنیا رفت ، به خاطر همین ، پیامبر گرامی از ورود عثمان به قبر رقیه ممانعت کرد ؛
📚الکافی ج 3 ص 251
👌و در نقلی صراحتا امام صادق ع فرمود ؛
« ان رقیه ... قتلها عثمان » « عثمان بود که رقیه را کشت »
📚الکافی ج 3 ص 236
❔ممکن است بگویید چرا پیامبر گرامی ، عثمان را به خاطر نفاقش و آنچه که در مورد رقیه انجام داد ، تنبیه نکرد ، در روایتی خود پیامبر گرامی پاسخ داده و فرمود ؛
«اگر از اين اتّهام نمى ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آنها پيروز شد و پس از استحكام پايه هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى زدم (و اسلام را از شرّ آنها راحت مى كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ »
📚الکافی ج 8 ص 345
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌شیخ مفید نیز در این رابطه می نویسد ؛
« ازدواج عثمان با دو دختر پیامبر ، نمی تواند عجیبتر از پیشنهاد لوط به قومش برای ازدواج با دخترانش باشد ، لوط آنان را به ازدواج با دخترانش دعوت کرد ، در حالی که آنان کافر و گمراه بودند ... پیامبر دخترانش را به عثمان داد ، بر اساس آنکه عثمان به ظاهر مسلمان بود ، اگر چه عثمان پس از آن تغییر مسیر داد و آنچه عثمان پس از این ازدواج از خودش نشان داد ، تبعاتی بر عملکرد پیامبر ندارد ( زیرا پیامبر مامور به ظاهر بوده است )»
📚المسائل السرویه ، ص 94
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) . ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»
📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279
👌در روایتی آمده است ؛
« زمانی که امام علی علیه السلام ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓
👌امام پاسخ داد ؛
«اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261
❕امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد .
👌پیامبر گرامی نیز مطابق ظاهر قضیه و اسلام ظاهری عثمان ، دو دختر خود را به عقد او در آورد و این به خودی خود ، دلیل بر فضیلت عثمان نمی باشد .
❔مطابق روایات اهلسنت ، عثمان نیز دامادی پیامبر را برای خود افتخار نمی دانست ، شاهد آن این است که در شب وفات همسرش رقیه ، به جای آنکه به خاطر از دست دادن افتخار دامادی پیامبر ، ناراحت باشد ، در آن شب مشغول خوشگذرانی شده بود ، تا جایی که پیامبر او را از دخول در قبر دخترش مانع شد ، در حالی که شوهر شایسته ترین فرد ، برای خاکسپاری همسرش می باشد ❕
👌علمای اهلسنت نقل می کنند ؛
« زمانی که رقیه از دنیا رفت ، پیامبر فرمود ،کسی که دیشب با همسر خود ، همبستر شده داخل قبر نشود ، از این رو ، عثمان بن عفان داخل قبر نشد »
📚مسند احمد ، ج 3 ص 229 _ المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 51
❕در نقل دیگر آمده است که ابوطلحه گفت که من با همسرم همبستر نشدم ( لذا به عوض عثمان وارد قبر شد )»
📚صحیح بخاری ج 1 ص 450
❕شارحین اهلسنت می نویسند ؛
« عثمان در شب وفات همسرش ، بدون اهمیت به این مصیبت با دیگری همبستر شده و این به معنای قطع رابطه دامادی ، با پیامبر بود که به همین خاطر ، حضرت او را از این حق محروم نمود در حالی که او از ابوطلحه و دیگران برای داخل شدن در قبر سزاوار بود »
📚الروض الانف ج 3 ص 184 _ سمط النجوم العوالی ، ج 1 ص 512
❕در روایات ما آمده است که عثمان از دامادی پیامبر گرامی ، بهره نبرد و عمویش مغیره بن ابی العاص را که از دشمنان اسلام بود ، در خانه خود ، پناه داد ، پیامبر گرامی به وحی الهی از این جریان مطلع شود و مغیره را به سزای اعمالش رساند ، عثمان بهانه کرد که رقیه جایگاه او را به پیامبر لو داده است ، لذا رقیه را مورد ضرب و شتم قرار داد که نهایتا رقیه پس از چند روز در منزل پیامبر ( به خاطر ضربات وارده بر او ) از دنیا رفت ، به خاطر همین ، پیامبر گرامی از ورود عثمان به قبر رقیه ممانعت کرد ؛
📚الکافی ج 3 ص 251
👌و در نقلی صراحتا امام صادق ع فرمود ؛
« ان رقیه ... قتلها عثمان » « عثمان بود که رقیه را کشت »
📚الکافی ج 3 ص 236
❔ممکن است بگویید چرا پیامبر گرامی ، عثمان را به خاطر نفاقش و آنچه که در مورد رقیه انجام داد ، تنبیه نکرد ، در روایتی خود پیامبر گرامی پاسخ داده و فرمود ؛
«اگر از اين اتّهام نمى ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آنها پيروز شد و پس از استحكام پايه هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى زدم (و اسلام را از شرّ آنها راحت مى كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ »
📚الکافی ج 8 ص 345
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که مدعی است جمع کردن بین نمازها ، همانند آنچه که شیعه انجام می دهد ، بدعت و حرام است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5516
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5516
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد ماندن اثر مهر و سجده کردن بر پیشانی افراد را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10305
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10305
👌کاربری سوال کرده است که چگونه می تواند بهشت و جهنم و آخرت را برای فرد بی دین ثابت کنیم ، در ذیل در این رابطه دلائل عقلی ارائه داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/3675
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/3675
#گناه_پیامبر_اسلام_در_سوره_فتح
🤔پرسش
❔اثبات گناهکار بودن پیامبر اسلام
🔵 #ترجمه_فارسی :
و پيغمبر صلى اللّٰه عليه و آله به على عليه السلام فرمود : اى على همانا خداى تبارک و تعالى گناهانِ شيعه تو را بر دوش من نهاد ، آنگاه بخاطر من آنان را بخشيد
آن است قول خداوند عزوجل : لِيَغْفِرَ لَكَ اَللّٰهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مٰا تَأَخَّرَ "فتح آیه 2"
(ترجمه آیه : تا از ذنوب گذشته و اكنون تو درگذريم )
🖋__طبق این روایات ، گناهان شیعیان از جمله : لواط ، زنای محسنه ، خوردن نجاسات و... ، طبق اراده الله همگی بر دوش محمد قرار گرفته شده و شیعیان بخشیده شده اند و سوره فتح آیه ۲ گواهی بر بخشیده شدن شیعیان و گناهکار بودن محمد می کند .
حال آخوند بکوبد تو سرش و بگوید پیامبر معصوم بوده و... فایده ای ندارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند خطاب به پیامبر گرامی می فرماید ؛
«ما براى تو فتح آشكارى فراهم ساختيم- تا خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد» ( فتح 1 _2 )
❕ براى فهم معناى آيه بايد تعبيرات قبل و بعد آن، و تعبيراتى كه در خود آيه است دقيقاً مورد توجه قرار گيرد . در اين آيه با صراحت رابطه اى در ميان «فتح» مزبور و آمرزش اين گناهان برقرار شده، مى فرمايد: هدف از اين «فتح مبين» (صلح حديبيه يا به قول بعضى فتح مكه) اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد.
❔از اين گذشته آمرزش گناهان گذشته قابل درك است، اما گناهانى كه هنوز صورت نگرفته چگونه ممكن است مشمول آمرزش الهى شود، آيا مفهوم اين سخن دادن چراغ سبز براى هرگونه گناه در آينده است؟ اينكه يك امر غير منطقى و نامعقول است.
👌دقت در اين دو نكته ما را به مفهوم واقعى آيه واقف مى سازد و آن اينكه ؛
❕ معمولًا هنگامى كه يك انقلاب الهى رخ مى دهد، آنها كه منافع نامشروعشان بر اثر آن به خطر افتاده، و همچنين وفاداران به سنن خرافى و متعصبهاى بى منطق، و متحجران خشك كه عقائد نادرست خويش را در خطر مىبيند، در برابر آن موضع مى گيرند و براى درهم كوبيدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن مى دهند، دروغها مى پردازند، و تهمتها مى زنند، و گناهان مختلفى را براى رهبر آن انقلاب رديف مى كنند، از جمله اينكه او در ميان مردم تفرقه انداخته، به مقدسات توهين مى كنند و مى گويند ، هدفش رياست و حكومت بر مردم و رسيدن به مال و مقام است، آلت دست ديگران و مجرى اهداف بيگانگان است!! و اگر آن انقلاب پيروز نشود، نه تنها اين تهمتها ادامه مى يابد، بلكه پررنگتر هم مى شود، و اصولًا شكست انقلاب به عنوان دليلى بر صدق اين ادعاها تلقى خواهد شد.
👌ولى هنگامى كه با عنايات الهى انقلاب پيروز شد، سنتهاى خرافى درهم شكست، منافع نامشروع ظالمان قطع شد، و حقانيت دعوت آن رهبر آسمانى روشن گشت، تمام اين گناهان فرضى و تهمتها چه آنها كه مربوط به گذشته بود، و چه آنها كه در آينده طرح مى گشت و شايع مى شد، همه برچيده خواهد شد، و هجوم و حمله و تهمتهاى ناروا جاى خود را به افسوس و ندامت و پشيمانى مى دهد، و حتى منافقان كوردل و متعصباتى كه حاضر به ايمان آوردن نباشند خاموش مى شوند، چون حناى خود را بىرنگ مى بينند.
❕لذا خداوند به پيغمبرش مىگويد: ما اين فتح مبين را براى تو پيش آورديم تا خداوند تمام گناهان گذشته و آينده تو را (كه آنها به زعم خود بر مى شمرند) بپوشاند و از ميان ببرد. ( «غفر» و «غفران» و «مغفرت» به گفته مقاييس اللغة در اصل به معناى پوشاندن چيزى است، و به همين جهت به آمرزش گناهان نيز اطلاق مى شود. )
❕و از اينجا روشن مى شود چرا نسبت اين غفران به خدا داده شده، زيرا او وسائل آن را كه همان «فتح مبين» است فراهم ساخته است.
📚تفسیر نمونه ، ج 22 ص 19
👌در تفسیر المیزان می خوانیم ؛
« پس مراد از كلمه « ذنب » ، تبعات بد، و آثار خطرناكى است كه دعوت آن جناب از ناحيه كفار و مشركين به بار مى آورد، و اين آثار از نظر لغت ذنب است، ذنبى است كه در نظر كفار وى را در برابر آن مستحق عقوبت مى ساخت، هم چنان كه موسى ع در جريان كشتن آن جوان قبطى خود را گناه كار قبطيان معرفى نموده مى گويد ؛ « وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » ( شعراء 14 ) ، ... مغفرت خدا نسبت به گناهان آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبتهايى كه به دنبال دارد، و آن به اين بود كه شوكت و بنيه قريش را از آنان گرفت. مؤيد اين معنا جمله" وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ ... وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً" است. »
📚ترجمه تفسیر المیزان ج 18 ص 382
🔸ادامه 👇
🤔پرسش
❔اثبات گناهکار بودن پیامبر اسلام
🔵 #ترجمه_فارسی :
و پيغمبر صلى اللّٰه عليه و آله به على عليه السلام فرمود : اى على همانا خداى تبارک و تعالى گناهانِ شيعه تو را بر دوش من نهاد ، آنگاه بخاطر من آنان را بخشيد
آن است قول خداوند عزوجل : لِيَغْفِرَ لَكَ اَللّٰهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مٰا تَأَخَّرَ "فتح آیه 2"
(ترجمه آیه : تا از ذنوب گذشته و اكنون تو درگذريم )
🖋__طبق این روایات ، گناهان شیعیان از جمله : لواط ، زنای محسنه ، خوردن نجاسات و... ، طبق اراده الله همگی بر دوش محمد قرار گرفته شده و شیعیان بخشیده شده اند و سوره فتح آیه ۲ گواهی بر بخشیده شدن شیعیان و گناهکار بودن محمد می کند .
حال آخوند بکوبد تو سرش و بگوید پیامبر معصوم بوده و... فایده ای ندارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند خطاب به پیامبر گرامی می فرماید ؛
«ما براى تو فتح آشكارى فراهم ساختيم- تا خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد» ( فتح 1 _2 )
❕ براى فهم معناى آيه بايد تعبيرات قبل و بعد آن، و تعبيراتى كه در خود آيه است دقيقاً مورد توجه قرار گيرد . در اين آيه با صراحت رابطه اى در ميان «فتح» مزبور و آمرزش اين گناهان برقرار شده، مى فرمايد: هدف از اين «فتح مبين» (صلح حديبيه يا به قول بعضى فتح مكه) اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد.
❔از اين گذشته آمرزش گناهان گذشته قابل درك است، اما گناهانى كه هنوز صورت نگرفته چگونه ممكن است مشمول آمرزش الهى شود، آيا مفهوم اين سخن دادن چراغ سبز براى هرگونه گناه در آينده است؟ اينكه يك امر غير منطقى و نامعقول است.
👌دقت در اين دو نكته ما را به مفهوم واقعى آيه واقف مى سازد و آن اينكه ؛
❕ معمولًا هنگامى كه يك انقلاب الهى رخ مى دهد، آنها كه منافع نامشروعشان بر اثر آن به خطر افتاده، و همچنين وفاداران به سنن خرافى و متعصبهاى بى منطق، و متحجران خشك كه عقائد نادرست خويش را در خطر مىبيند، در برابر آن موضع مى گيرند و براى درهم كوبيدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن مى دهند، دروغها مى پردازند، و تهمتها مى زنند، و گناهان مختلفى را براى رهبر آن انقلاب رديف مى كنند، از جمله اينكه او در ميان مردم تفرقه انداخته، به مقدسات توهين مى كنند و مى گويند ، هدفش رياست و حكومت بر مردم و رسيدن به مال و مقام است، آلت دست ديگران و مجرى اهداف بيگانگان است!! و اگر آن انقلاب پيروز نشود، نه تنها اين تهمتها ادامه مى يابد، بلكه پررنگتر هم مى شود، و اصولًا شكست انقلاب به عنوان دليلى بر صدق اين ادعاها تلقى خواهد شد.
👌ولى هنگامى كه با عنايات الهى انقلاب پيروز شد، سنتهاى خرافى درهم شكست، منافع نامشروع ظالمان قطع شد، و حقانيت دعوت آن رهبر آسمانى روشن گشت، تمام اين گناهان فرضى و تهمتها چه آنها كه مربوط به گذشته بود، و چه آنها كه در آينده طرح مى گشت و شايع مى شد، همه برچيده خواهد شد، و هجوم و حمله و تهمتهاى ناروا جاى خود را به افسوس و ندامت و پشيمانى مى دهد، و حتى منافقان كوردل و متعصباتى كه حاضر به ايمان آوردن نباشند خاموش مى شوند، چون حناى خود را بىرنگ مى بينند.
❕لذا خداوند به پيغمبرش مىگويد: ما اين فتح مبين را براى تو پيش آورديم تا خداوند تمام گناهان گذشته و آينده تو را (كه آنها به زعم خود بر مى شمرند) بپوشاند و از ميان ببرد. ( «غفر» و «غفران» و «مغفرت» به گفته مقاييس اللغة در اصل به معناى پوشاندن چيزى است، و به همين جهت به آمرزش گناهان نيز اطلاق مى شود. )
❕و از اينجا روشن مى شود چرا نسبت اين غفران به خدا داده شده، زيرا او وسائل آن را كه همان «فتح مبين» است فراهم ساخته است.
📚تفسیر نمونه ، ج 22 ص 19
👌در تفسیر المیزان می خوانیم ؛
« پس مراد از كلمه « ذنب » ، تبعات بد، و آثار خطرناكى است كه دعوت آن جناب از ناحيه كفار و مشركين به بار مى آورد، و اين آثار از نظر لغت ذنب است، ذنبى است كه در نظر كفار وى را در برابر آن مستحق عقوبت مى ساخت، هم چنان كه موسى ع در جريان كشتن آن جوان قبطى خود را گناه كار قبطيان معرفى نموده مى گويد ؛ « وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » ( شعراء 14 ) ، ... مغفرت خدا نسبت به گناهان آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبتهايى كه به دنبال دارد، و آن به اين بود كه شوكت و بنيه قريش را از آنان گرفت. مؤيد اين معنا جمله" وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ ... وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً" است. »
📚ترجمه تفسیر المیزان ج 18 ص 382
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕جالب اينكه در حديثى كه كه در كتاب «عيون الاخبار» از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل شده اشاره بسيار روشنى بر اين مطلب مى بينيم آنجا امام عليه السلام در جواب سؤال مأمون از اينكه چگونه اين آيه با عصمت انبيا سازگار است؟ فرمود ؛
«هيچكس نزد مشركان مكه گناهش بزرگتر از رسول خدا نبود» سپس در توضيح آن مى فرمايد: «به خاطر اينكه آنها سيصد و شصت بت مى پرستيدند، هنگامى كه پيامبر آنها را به توحيد دعوت كرد بسيار بر آنان گران آمد، و از روى تعجب گفتند: آيا او همه خدايان ما را به يك خدا تبديل كرده؟ چه چيز عجيبى است»؟!
👌سپس مى افزايد ؛ « هنگامى كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح كرد خداوند فرمود «اى محمد! ما فتح آشكارى را براى تو فراهم كرديم تاگناهان گذشته و آيندهاى كه نزد مشركان عرب، به خاطر دعوت به سوى توحيد، داشتى و دارى، ببخشد، چرا كه بعضى از مشركان ايمان آوردند، و بعضى نيز از مكه خارج شدند، و آنها كه باقى ماندند نمى توانستند توحيد را، هنگامى كه پيغمبر مردم را به سوى آن مى خواند انكار كنند لذا گناهش نزد آنها در اين مسأله (و ساير مسائلى كه به او نسبت مى دادند) به خاطر پيروزى بر آنها بخشوده شد»! هنگامى كه مأمون اين تفسير را شنيد عرض كرد ؛ «آفرين بر تو اى ابا الحسن»!
📚عیون الاخبار ج 1 ص 202 _ الاحتجاج ، ج 2 ص 430
❕همين معنا با تعبيرات ديگرى در حديثى كه سيّد بن طاوس در كتاب «سعد السعود» از طرق ائمه اهلبيت عليهم السلام روايت كرده است ؛
« نقل شده كه قريش و اهل مكه قبل از هجرت و بعد از آن، گناهان زيادى به پيامبر اسلام نسبت مى دادند، هنگامى كه مكه فتح شد، و پيغمبر با آن كرامت و محبت با آن دشمنان بى رحم رفتار كرد آنها از تمام گناهانى كه به او نسبت مى دادند صرف نظر كردند».
📚تفسیر نور الثقلین ، ج 5 ص 56
❕در پايان آيه مى فرمايد ؛ «هدف ديگر از اين فتح مبين اين بوده كه نعمتش را بر تو تمام كند، و تو را به راه راست هدايت نمايد»
👌پيدا است كه با اين فتح بزرگ نعمت خداوند نه تنها بر پيامبر بلكه بر تمام جوامع اسلامى تكميل شد، زيرا براى هميشه دشمنان سر سخت اسلام شكست خوردند، و راه روشنى براى پيشرفت هرچه بيشتر در برابر آن حضرت و مسلمين قرار داده شد.
📚پیام قرآن ، ج 7 ص 144
👌بنابراین معنای آیه با توجه به روایاتی که در این زمینه وارد شده است ، همان است که در بالا گفته شد ، با این حال معاند به نقلی استناد کرده است که مقصود گناهان شیعیان است که بر پیامبر گرامی حمل شده و مورد آمرزش قرار گرفته است و بر اساس آن ، پیامبر گرامی را غیر معصوم جلوه می دهد ، پاسخی که ما به او می دهیم ؛
1⃣نقل مورد استناد شما ، خلاف آنچه متبادر از آیه شریفه است و مستند روایی نیز دارد ، می باشد که در بالا مورد بحث ما قرار گرفت .
2⃣نقل مورد استناد شما ، سندا مجهول و ضعیف است . در سند آن افرادی چون ؛ « احمد بن یحیی المکتب ، احمد بن محمد الوراق ، بشر بن سعید بن قبلویه ، عبدالجبار بن کثیر التمیمی ، محمد بن حرب الهلالی » وجود دارد که همه مجهول و ضعیف هستند ؛
📚بهجه الامال ، ج 2 ص 173 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 479 _ ج 2 ص 30 _ ج 4 ص 369 _ زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 262
3⃣به فرض که روایت مورد استناد شما صحیح هم باشد ، و آنچه ما در پاسخ ارائه دادیم ، مرجوح باشد ، باز نقل شما با عصمت پیامبر اسلام تضادی ندارد ، زیرا مطابق آن نقل ، خداوند سنگینی گناهان شیعیان را بر پیامبر گرامی حمل کرده است تا به برکت وجود پیامبر گرامی ، گناهان آنان را بیامرزد ، نه آنکه پیامبر گرامی ، خودش شخصا ، آن گناهان را مرتکب شده باشد ؛ « حملنی ذنوب شیعتک ثم غفرها لی »
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕جالب اينكه در حديثى كه كه در كتاب «عيون الاخبار» از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل شده اشاره بسيار روشنى بر اين مطلب مى بينيم آنجا امام عليه السلام در جواب سؤال مأمون از اينكه چگونه اين آيه با عصمت انبيا سازگار است؟ فرمود ؛
«هيچكس نزد مشركان مكه گناهش بزرگتر از رسول خدا نبود» سپس در توضيح آن مى فرمايد: «به خاطر اينكه آنها سيصد و شصت بت مى پرستيدند، هنگامى كه پيامبر آنها را به توحيد دعوت كرد بسيار بر آنان گران آمد، و از روى تعجب گفتند: آيا او همه خدايان ما را به يك خدا تبديل كرده؟ چه چيز عجيبى است»؟!
👌سپس مى افزايد ؛ « هنگامى كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح كرد خداوند فرمود «اى محمد! ما فتح آشكارى را براى تو فراهم كرديم تاگناهان گذشته و آيندهاى كه نزد مشركان عرب، به خاطر دعوت به سوى توحيد، داشتى و دارى، ببخشد، چرا كه بعضى از مشركان ايمان آوردند، و بعضى نيز از مكه خارج شدند، و آنها كه باقى ماندند نمى توانستند توحيد را، هنگامى كه پيغمبر مردم را به سوى آن مى خواند انكار كنند لذا گناهش نزد آنها در اين مسأله (و ساير مسائلى كه به او نسبت مى دادند) به خاطر پيروزى بر آنها بخشوده شد»! هنگامى كه مأمون اين تفسير را شنيد عرض كرد ؛ «آفرين بر تو اى ابا الحسن»!
📚عیون الاخبار ج 1 ص 202 _ الاحتجاج ، ج 2 ص 430
❕همين معنا با تعبيرات ديگرى در حديثى كه سيّد بن طاوس در كتاب «سعد السعود» از طرق ائمه اهلبيت عليهم السلام روايت كرده است ؛
« نقل شده كه قريش و اهل مكه قبل از هجرت و بعد از آن، گناهان زيادى به پيامبر اسلام نسبت مى دادند، هنگامى كه مكه فتح شد، و پيغمبر با آن كرامت و محبت با آن دشمنان بى رحم رفتار كرد آنها از تمام گناهانى كه به او نسبت مى دادند صرف نظر كردند».
📚تفسیر نور الثقلین ، ج 5 ص 56
❕در پايان آيه مى فرمايد ؛ «هدف ديگر از اين فتح مبين اين بوده كه نعمتش را بر تو تمام كند، و تو را به راه راست هدايت نمايد»
👌پيدا است كه با اين فتح بزرگ نعمت خداوند نه تنها بر پيامبر بلكه بر تمام جوامع اسلامى تكميل شد، زيرا براى هميشه دشمنان سر سخت اسلام شكست خوردند، و راه روشنى براى پيشرفت هرچه بيشتر در برابر آن حضرت و مسلمين قرار داده شد.
📚پیام قرآن ، ج 7 ص 144
👌بنابراین معنای آیه با توجه به روایاتی که در این زمینه وارد شده است ، همان است که در بالا گفته شد ، با این حال معاند به نقلی استناد کرده است که مقصود گناهان شیعیان است که بر پیامبر گرامی حمل شده و مورد آمرزش قرار گرفته است و بر اساس آن ، پیامبر گرامی را غیر معصوم جلوه می دهد ، پاسخی که ما به او می دهیم ؛
1⃣نقل مورد استناد شما ، خلاف آنچه متبادر از آیه شریفه است و مستند روایی نیز دارد ، می باشد که در بالا مورد بحث ما قرار گرفت .
2⃣نقل مورد استناد شما ، سندا مجهول و ضعیف است . در سند آن افرادی چون ؛ « احمد بن یحیی المکتب ، احمد بن محمد الوراق ، بشر بن سعید بن قبلویه ، عبدالجبار بن کثیر التمیمی ، محمد بن حرب الهلالی » وجود دارد که همه مجهول و ضعیف هستند ؛
📚بهجه الامال ، ج 2 ص 173 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 479 _ ج 2 ص 30 _ ج 4 ص 369 _ زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 262
3⃣به فرض که روایت مورد استناد شما صحیح هم باشد ، و آنچه ما در پاسخ ارائه دادیم ، مرجوح باشد ، باز نقل شما با عصمت پیامبر اسلام تضادی ندارد ، زیرا مطابق آن نقل ، خداوند سنگینی گناهان شیعیان را بر پیامبر گرامی حمل کرده است تا به برکت وجود پیامبر گرامی ، گناهان آنان را بیامرزد ، نه آنکه پیامبر گرامی ، خودش شخصا ، آن گناهان را مرتکب شده باشد ؛ « حملنی ذنوب شیعتک ثم غفرها لی »
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌یکی از هموطنان زرتشتی ما ، اشکال کرده است که بدبختی های ایران ،مربوط به دوره پس از اسلام است ، در ذیل پاسخش را داده و وضعیت اسفناک ایران قبل از اسلام را شرح و تفصیل داده ایم تا بهتر متوجه نعمت اسلام شویم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4866
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4866
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه آیا براستی یوسف ع مرتکب گناهی شد که از همبند زندانی خود ، درخواست کمک برای آزادی از زندان را کرد ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5338
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5338
👌کاربری سوال کرده است که مگر خداوند روزی رسان بندگانش نیست ، پس چرا میلیون ها نفر در آفریقا از گرسنگی می میرند و خداوند به آنان روزی نمی دهد❗️پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10848
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10848
#نزول_متفاوت_قرآن_و_تورات
🤔#پرسش
❔لزوم تدریجی نزول قوانین الهی روشن است و لذا قران هم تدریجا نازل شده اما چرا این امر در تورات و ... رعایت نشده شاید یکی از دلایل سرپیچی بنی اسرائیل همین یکباره گی قوانین بوده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
« خداوند صد و چهار کتاب نازل کرد ، ده کتاب بر آدم و پنجاه کتاب بر شیث و سی کتاب بر ادریس و ده کتاب بر ابراهیم ( که مجموعا یکصد کتاب می شود ) و تورات و انجیل و زبور و قرآن »
📚بحار الانوار ج11 ص60
❕از میان کتب نازل شده بر انبیاء ، تنها قرآن بوده که تدریجی نازل شده است ، چنان که در نقل دیگری ، پیامبر اسلام در پاسخ به این پرسش که چرا به « قرآن » ، فرقان می گویند ، فرمود ؛
«چون آيه ها و سوره هايش، پراكنده [نازل شده] است. در غير الواح، فرو فرستاده شده، در حالى كه صُحُف و تورات و انجيل و زَبور، همگى، در مجموعه اى از لوح و وَرَق، نازل شدند. »
📚علل الشرائع ج 2 ص 470 _ الاختصاص: ص 44، بحار الأنوار: ج 9 ص 304
❕فلسفه نزول تدریجی قرآن را باید در سنگینی و پر عمق بودن و شرح و تفصیل مطالب آن ، و این که این کتاب در برادرنده و شرح دهنده کتب آسمانی پیشین بوده و هر آنچه که برای هدایت لازم بوده در آن قرار داده شده است ، جست ، چنان که فرمود ؛
« شايسته نيست (و امكان نداشت) كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود ولى👈 تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى) و تفصيلى است براى آنها،👉 و شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار جهانيان است. » ( یونس 37 )
❕ و فرمود ؛ « اينها داستان دروغين نبود بلكه (وحى آسمانى است و) هماهنگ است با آنچه پيش روى او (از كتب آسمانى پيشين) است و👈 شرح هر چيز (كه پايه سعادت انسان است) 👉و هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى آورند. » ( یوسف 111 )
❕ و فرمود ؛ « و ما اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرديم كه 👈بيانگر همه چيز است،👉 و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است. » ( نحل 89 )
❕و فرمود ؛ « چرا كه ما به زودى سختى سنگين را به تو القا خواهيم كرد. » ( مزمل 5 )
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔لزوم تدریجی نزول قوانین الهی روشن است و لذا قران هم تدریجا نازل شده اما چرا این امر در تورات و ... رعایت نشده شاید یکی از دلایل سرپیچی بنی اسرائیل همین یکباره گی قوانین بوده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
« خداوند صد و چهار کتاب نازل کرد ، ده کتاب بر آدم و پنجاه کتاب بر شیث و سی کتاب بر ادریس و ده کتاب بر ابراهیم ( که مجموعا یکصد کتاب می شود ) و تورات و انجیل و زبور و قرآن »
📚بحار الانوار ج11 ص60
❕از میان کتب نازل شده بر انبیاء ، تنها قرآن بوده که تدریجی نازل شده است ، چنان که در نقل دیگری ، پیامبر اسلام در پاسخ به این پرسش که چرا به « قرآن » ، فرقان می گویند ، فرمود ؛
«چون آيه ها و سوره هايش، پراكنده [نازل شده] است. در غير الواح، فرو فرستاده شده، در حالى كه صُحُف و تورات و انجيل و زَبور، همگى، در مجموعه اى از لوح و وَرَق، نازل شدند. »
📚علل الشرائع ج 2 ص 470 _ الاختصاص: ص 44، بحار الأنوار: ج 9 ص 304
❕فلسفه نزول تدریجی قرآن را باید در سنگینی و پر عمق بودن و شرح و تفصیل مطالب آن ، و این که این کتاب در برادرنده و شرح دهنده کتب آسمانی پیشین بوده و هر آنچه که برای هدایت لازم بوده در آن قرار داده شده است ، جست ، چنان که فرمود ؛
« شايسته نيست (و امكان نداشت) كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود ولى👈 تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى) و تفصيلى است براى آنها،👉 و شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار جهانيان است. » ( یونس 37 )
❕ و فرمود ؛ « اينها داستان دروغين نبود بلكه (وحى آسمانى است و) هماهنگ است با آنچه پيش روى او (از كتب آسمانى پيشين) است و👈 شرح هر چيز (كه پايه سعادت انسان است) 👉و هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى آورند. » ( یوسف 111 )
❕ و فرمود ؛ « و ما اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرديم كه 👈بيانگر همه چيز است،👉 و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است. » ( نحل 89 )
❕و فرمود ؛ « چرا كه ما به زودى سختى سنگين را به تو القا خواهيم كرد. » ( مزمل 5 )
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
1⃣بنابراین لازم است کتابی با این سنگینی و عمق و شرح و تفصیل ، به تدریج نازل شود تا بهتر مورد فهم و استفاده و عمل قرار گیرد .
2⃣از سوی دیگر ، اگر بنا بود برنامه هاى اسلام همه يك جا نازل شود، لازم بود يك جا نيز اجرا گردد، زيرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بين مى برد، و مى دانيم اجراى همه برنامه ها اعم از عبادات، زكات و جهاد و رعايت تمام واجبات و پرهيز از تمام محرمات يك جا كار بسيار سنگينى بود كه موجب فرار گروه عظيمى از اسلام مى شد ، پس چه بهتر كه تدريجا نازل شود، و تدريجا مورد عمل قرار گيرد.
3⃣و از سوی سوم ، رسالت پیامبر گرامی از رسالت موسی ع بسی سخت تر و پر مشقت تر بوده است ، نزول تدریجی قرآن برای تقویت قلب و اراده پیامبر ، در برابر دشواری ها و ناملایمات در طول سالهای دعوت بوده است ، چنان که قرآن می فرماید ؛
«و كافران گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نمى شود؟ اين بخاطر آنست كه قلب تو را محكم داريم، و آن را تدريجا بر تو خوانديم. » ( فرقان 32 )
❕نزول تدريجى قرآن سبب ارتباط دائم و مستمر پيامبر گرامی به مبدء وحى بود، اين ارتباط دائمى قلب او را قويتر، و اراده او را نيرومندتر مى ساخت و تاثيرش در برنامه هاى تربيتى او انكار ناپذير بود.
📚تفسیر نمونه ج 15 ص 82
❕اما تورات به صورتی آنی نازل شد ، زیرا احکام و دستورات آن اجمالی و ساده ، و متناسب با فهم و درک ابتدایی بنی اسرائیل بود ، لذا آنان در یک لحظه می توانستند تورات را دریافت کنند و به اوامر و نواهی ساده آن، عمل کنند ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْء » « و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم و بيانى از هر چيز كرديم » ( اعراف 145 )
❕از تعبير « مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً » چنين استفاده مى شود كه همه مواعظ و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسى ع نبود، زيرا مى گويد ؛ « از هر چيزى، اندرزى براى او نوشتيم »
👌و اين به خاطر آن است كه آئين موسى ع آخرين آئين و شخص موسى ع خاتم انبياء نبود، و مسلما در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احكام الهى نازل گشت، ولى هنگامى كه مردم جهان به آخرين مرحله از تعليمات انبياء رسيدند، آخرين دستور كه شامل همه نيازمنديهاى مادى و معنوى مردم بود یعنی قرآن ، نازل گرديد.
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 361
❕و از اينجا روشن مى شود اينكه در بعضى از روايات در زمينه ترجيح مقام على ع بر مقام موسى ع آمده است كه على ع آگاه به همه قرآن بود و در قرآن بيان همه چيز آمده است (نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ) در حالى كه در تورات بخشى از اين مسائل آمده، طبق همين مطلب است .
📚بصائر الدرجات ، ص 248 _ البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 2 ص 588
❕سرپیچی های بنی اسرائیل ، نه به خاطر دفعی نازل شدن تورات ، بلکه به خاطر روحیه طغیان گری و تکبر و ناچیز شمردن دستورات الهی بود ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« ما به موسى كتاب (تورات) داديم، و بعد از او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و به عيسى بن مريم دلائل روشن بخشيديم، و او را بوسيله روح القدس تاييد نموديم، 👈آيا هر زمان پيامبرى بر خلاف هواى نفس شما آمد در برابر او تكبر كرديد 👉 (و از ايمان آوردن به او خود دارى نموديد و به اين قناعت نكرديد بلكه) عده اى را تكذيب نموده، جمعى را بقتل رسانديد؟ » ( بقره 87 )
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
1⃣بنابراین لازم است کتابی با این سنگینی و عمق و شرح و تفصیل ، به تدریج نازل شود تا بهتر مورد فهم و استفاده و عمل قرار گیرد .
2⃣از سوی دیگر ، اگر بنا بود برنامه هاى اسلام همه يك جا نازل شود، لازم بود يك جا نيز اجرا گردد، زيرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بين مى برد، و مى دانيم اجراى همه برنامه ها اعم از عبادات، زكات و جهاد و رعايت تمام واجبات و پرهيز از تمام محرمات يك جا كار بسيار سنگينى بود كه موجب فرار گروه عظيمى از اسلام مى شد ، پس چه بهتر كه تدريجا نازل شود، و تدريجا مورد عمل قرار گيرد.
3⃣و از سوی سوم ، رسالت پیامبر گرامی از رسالت موسی ع بسی سخت تر و پر مشقت تر بوده است ، نزول تدریجی قرآن برای تقویت قلب و اراده پیامبر ، در برابر دشواری ها و ناملایمات در طول سالهای دعوت بوده است ، چنان که قرآن می فرماید ؛
«و كافران گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نمى شود؟ اين بخاطر آنست كه قلب تو را محكم داريم، و آن را تدريجا بر تو خوانديم. » ( فرقان 32 )
❕نزول تدريجى قرآن سبب ارتباط دائم و مستمر پيامبر گرامی به مبدء وحى بود، اين ارتباط دائمى قلب او را قويتر، و اراده او را نيرومندتر مى ساخت و تاثيرش در برنامه هاى تربيتى او انكار ناپذير بود.
📚تفسیر نمونه ج 15 ص 82
❕اما تورات به صورتی آنی نازل شد ، زیرا احکام و دستورات آن اجمالی و ساده ، و متناسب با فهم و درک ابتدایی بنی اسرائیل بود ، لذا آنان در یک لحظه می توانستند تورات را دریافت کنند و به اوامر و نواهی ساده آن، عمل کنند ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْء » « و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم و بيانى از هر چيز كرديم » ( اعراف 145 )
❕از تعبير « مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً » چنين استفاده مى شود كه همه مواعظ و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسى ع نبود، زيرا مى گويد ؛ « از هر چيزى، اندرزى براى او نوشتيم »
👌و اين به خاطر آن است كه آئين موسى ع آخرين آئين و شخص موسى ع خاتم انبياء نبود، و مسلما در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احكام الهى نازل گشت، ولى هنگامى كه مردم جهان به آخرين مرحله از تعليمات انبياء رسيدند، آخرين دستور كه شامل همه نيازمنديهاى مادى و معنوى مردم بود یعنی قرآن ، نازل گرديد.
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 361
❕و از اينجا روشن مى شود اينكه در بعضى از روايات در زمينه ترجيح مقام على ع بر مقام موسى ع آمده است كه على ع آگاه به همه قرآن بود و در قرآن بيان همه چيز آمده است (نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ) در حالى كه در تورات بخشى از اين مسائل آمده، طبق همين مطلب است .
📚بصائر الدرجات ، ص 248 _ البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 2 ص 588
❕سرپیچی های بنی اسرائیل ، نه به خاطر دفعی نازل شدن تورات ، بلکه به خاطر روحیه طغیان گری و تکبر و ناچیز شمردن دستورات الهی بود ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« ما به موسى كتاب (تورات) داديم، و بعد از او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و به عيسى بن مريم دلائل روشن بخشيديم، و او را بوسيله روح القدس تاييد نموديم، 👈آيا هر زمان پيامبرى بر خلاف هواى نفس شما آمد در برابر او تكبر كرديد 👉 (و از ايمان آوردن به او خود دارى نموديد و به اين قناعت نكرديد بلكه) عده اى را تكذيب نموده، جمعى را بقتل رسانديد؟ » ( بقره 87 )
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌کاربری سوال کرده است که چرا علی ع بدعت های خلیفه دوم را در زمان حکومت خویش از بین نبرد ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5117
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/5117
👌کاربری سوال کرده است که چرا خداوند آدم را در بهشت قرار داد و در آنجا درخت ممنوعه کاشت و آن اتفاقات افتاد ، در حالی که می توانست این اتفاقات نیفتد و طبیعتا آدم هم از بهشت خارج نشود ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8875
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8875
👌کاربری سوال کرده است در مواردی که امامان ع با زهر مسموم و شهید شدند ، به حسب علم غیب می دانستند که دشمن با زهر قصد کشتن آنان را دارد ، چرا آنان زهر را خوردند ، آیا این خود کشی نیست ! در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7687
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7687
#دیدگاه_محدثین_در_مورد_فلاسفه
🤔#پرسش
❔ علامه مجلسی ملا صدرا را کافر میداند؟ این مطلب درست است لطفا توضیح دهید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌علامه بزرگوار ، مجلسی ، از مخالفین سرسخت فلسفه بوده است ، تا جایی که در بحار الانوار می نویسد ؛
« اين جنايت بر دين اسلام و شهرت و نشر دادن کتابهاي فلاسفه در بين مسلمين از بدعت خلفاي جور [عباسيان] بوده که با ائمه معصومين دشمن بوده اند. آنها به اين منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بين مسلمين رواج دادند که مردم را از ائمه معصومين عَلَيهِمُ السَّلام و از شريعت روشن اسلام منصرف و روگردان سازند.»
📚بحارالانوار، ج 57 ، ص 197
❕طبق این بیان ، مخالفت علامه مجلسی با فلسفه از دو جهت است ؛
1⃣فلاسفه به آراء و اقوال ائمه ع توجه خاصی ندارند و تنها بر آراء و نظریات خود تکیه می کنند .
2⃣محور بحث آنان در فلسفه ، بر مطالب موهوم و پر پیچ و خمی است که تکیه بر آن مردم را از شریعت روشن و بدون پیچیدگی اسلام دور می کند .
❕علامه مجلسی در کتاب دیگر خود ، بیشتر در این رابطه سخن گفته و می نویسد ؛
« اكثر مردم در زمان ما آثار اهلبيت (عليهم السلام) را رها كردند و در آرايشان، خودكامگى نمودند. بعضى از آنان روش حكما را دنبال كردند كه هم گمراه بودند و هم گمراه مى كردند؛ نه به پيامبر (ص) ايمان آوردند و نه به قرآن گرويدند. آنها بر عقول فاسد و آراى نارواى خود اعتماد كردند و نصوص صريحه صحيحه از ائمّه هدى را به اعتبار اين كه با مسلك حكما موافق نيست، تأويل بردند. با اين كه دلايل حكمانه، افاده ظنّ مى كند نه وهم؛ بلكه افكار آنان مانند تار عنكبوت است. به اضافه اين كه خودِ آراى آنان با يكديگر مخالفت دارد. آراىِ مشّائيان با اشراقيان، با يكديگر متفاوت است. پناه به خدا كه خداوند، مردم را به عقولشان در اصول عقايد واگذارد و در مراتع، حيوانات متحيّر شوند و در حيرتم چگونه جرئت كردند كه نصوص روشنى را كه از اهلبيت صادر شده، به جهت حسن ظنّى كه به يونانىِ كافرى كه معتقد به دين و مذهب نيست، تأويل بردند »
📚رسالة فى الإعتقادات، ص 6
❕علامه مجلسی معتقد است که یکی از کسانی که اهل تاویل بوده است ، ملاصدرا شیرازی است ، او در بحار الانوار ، در ذیل موضوعی می نویسد ؛
« قال بعض ارباب التاویل من المحققین ... » « برخی از بزرگان به تاویل بردن کلام که از محققین هم می باشند چنین می گوید ... »
👌محقق کتاب در ذیل این سخن می نویسد ؛
« یرید به الفیلسوف المشهور ، ملاصدرا الشیرازی » « مقصود او ، فیلسوف مشهور ، ملاصدرا شیرازی است »
📚بحار الانوار ج 64 ص 81
👌توضیحات تکمیلی در مورد دیدگاه محدثین در مورد فلاسفه ؛
1⃣محدثین بزرگوار ما چون علامه مجلسی و شیخ حر عاملی ، با طرح مباحث عقلی در اعتقادات مخالف نیستند ، مخالفت آنان آنجایی است که به نقل اهلبیت ع توجه نشود و نقل آنان تاویل برده شود و آنچه بر آن تکیه میشود ، مطالب موهوم و ظنی باشد که به اسم دلیل عقلی معرفی می شود ، در حالی که دلیل عقلی نیست ، چنان که شیخ حر عاملی می نویسد ؛
« بديهى است كه ادلّه عقليه، هرگاه با قرآن و اخبار، موافق بود، عقل و نقل، دست به دست يكديگر مى دهند و مؤيّد يكديگر هستند، و مانعى در اين قسم از ادلّه عقليه نيست و پيغمبر (ص) و ائمّه (عليهم السلام) به چنين دليل عقلى اى استدلال مىكردند. نصوصِ مشتمل بر استدلال به ادلّه عقلى، متواترند و در اصول كافى، احتجاج، توحيد، نهج البلاغه، عيون اخبار الرضا، بصائر الدرجات و ... موجود است و اصلًا اينها جزو ادلّه نقليه اى است كه مورد اعتماد و موافق با قرآن است و جزو سنّتْ محسوب مىشود. اين قسم از ادلّه عقلى، ما را از ديگر ادّله سُستى كه از فلاسفه و ملحدين و عامّه و امثال ايشان نقل شده، كفايت مى كند. »
📚إثبات الهداة، ج 1، ص 118.
2⃣نمونه های این موارد را که فلاسفه بر خلاف نصوص اهلبیت و بر پایه آراء
وهمی خود به آن تکیه کرده اند ، می توانید در ذیل به همراه نقد ما ملاحظه فرمایید ؛
🔸عقیده فلاسفه بر قدیم بودن عالم هستی ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2413
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6141
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7079
🔸عقیده فلاسفه به وجود قاعده سنخیت بین علت و معلول و محدود کردن قدرت خداوند ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2275
🔸نقدی بر عقیده فلاسفه مبنی بر مجرد بودن فرشتگان ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/3830
🔸نقدی بر عقیده فلاسفه مبنی بر حدوث روح همراه با رشد جنین ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6098
🔸نقدی بر عقیده برخی از فلاسفه تحت عنوان ؛ « وحدت وجود »
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8297
🔸تصریح ائمه ع بر این که روح جسم لطیفی است و مجرد نیست ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10908
🔸ادامه 👇
🤔#پرسش
❔ علامه مجلسی ملا صدرا را کافر میداند؟ این مطلب درست است لطفا توضیح دهید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌علامه بزرگوار ، مجلسی ، از مخالفین سرسخت فلسفه بوده است ، تا جایی که در بحار الانوار می نویسد ؛
« اين جنايت بر دين اسلام و شهرت و نشر دادن کتابهاي فلاسفه در بين مسلمين از بدعت خلفاي جور [عباسيان] بوده که با ائمه معصومين دشمن بوده اند. آنها به اين منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بين مسلمين رواج دادند که مردم را از ائمه معصومين عَلَيهِمُ السَّلام و از شريعت روشن اسلام منصرف و روگردان سازند.»
📚بحارالانوار، ج 57 ، ص 197
❕طبق این بیان ، مخالفت علامه مجلسی با فلسفه از دو جهت است ؛
1⃣فلاسفه به آراء و اقوال ائمه ع توجه خاصی ندارند و تنها بر آراء و نظریات خود تکیه می کنند .
2⃣محور بحث آنان در فلسفه ، بر مطالب موهوم و پر پیچ و خمی است که تکیه بر آن مردم را از شریعت روشن و بدون پیچیدگی اسلام دور می کند .
❕علامه مجلسی در کتاب دیگر خود ، بیشتر در این رابطه سخن گفته و می نویسد ؛
« اكثر مردم در زمان ما آثار اهلبيت (عليهم السلام) را رها كردند و در آرايشان، خودكامگى نمودند. بعضى از آنان روش حكما را دنبال كردند كه هم گمراه بودند و هم گمراه مى كردند؛ نه به پيامبر (ص) ايمان آوردند و نه به قرآن گرويدند. آنها بر عقول فاسد و آراى نارواى خود اعتماد كردند و نصوص صريحه صحيحه از ائمّه هدى را به اعتبار اين كه با مسلك حكما موافق نيست، تأويل بردند. با اين كه دلايل حكمانه، افاده ظنّ مى كند نه وهم؛ بلكه افكار آنان مانند تار عنكبوت است. به اضافه اين كه خودِ آراى آنان با يكديگر مخالفت دارد. آراىِ مشّائيان با اشراقيان، با يكديگر متفاوت است. پناه به خدا كه خداوند، مردم را به عقولشان در اصول عقايد واگذارد و در مراتع، حيوانات متحيّر شوند و در حيرتم چگونه جرئت كردند كه نصوص روشنى را كه از اهلبيت صادر شده، به جهت حسن ظنّى كه به يونانىِ كافرى كه معتقد به دين و مذهب نيست، تأويل بردند »
📚رسالة فى الإعتقادات، ص 6
❕علامه مجلسی معتقد است که یکی از کسانی که اهل تاویل بوده است ، ملاصدرا شیرازی است ، او در بحار الانوار ، در ذیل موضوعی می نویسد ؛
« قال بعض ارباب التاویل من المحققین ... » « برخی از بزرگان به تاویل بردن کلام که از محققین هم می باشند چنین می گوید ... »
👌محقق کتاب در ذیل این سخن می نویسد ؛
« یرید به الفیلسوف المشهور ، ملاصدرا الشیرازی » « مقصود او ، فیلسوف مشهور ، ملاصدرا شیرازی است »
📚بحار الانوار ج 64 ص 81
👌توضیحات تکمیلی در مورد دیدگاه محدثین در مورد فلاسفه ؛
1⃣محدثین بزرگوار ما چون علامه مجلسی و شیخ حر عاملی ، با طرح مباحث عقلی در اعتقادات مخالف نیستند ، مخالفت آنان آنجایی است که به نقل اهلبیت ع توجه نشود و نقل آنان تاویل برده شود و آنچه بر آن تکیه میشود ، مطالب موهوم و ظنی باشد که به اسم دلیل عقلی معرفی می شود ، در حالی که دلیل عقلی نیست ، چنان که شیخ حر عاملی می نویسد ؛
« بديهى است كه ادلّه عقليه، هرگاه با قرآن و اخبار، موافق بود، عقل و نقل، دست به دست يكديگر مى دهند و مؤيّد يكديگر هستند، و مانعى در اين قسم از ادلّه عقليه نيست و پيغمبر (ص) و ائمّه (عليهم السلام) به چنين دليل عقلى اى استدلال مىكردند. نصوصِ مشتمل بر استدلال به ادلّه عقلى، متواترند و در اصول كافى، احتجاج، توحيد، نهج البلاغه، عيون اخبار الرضا، بصائر الدرجات و ... موجود است و اصلًا اينها جزو ادلّه نقليه اى است كه مورد اعتماد و موافق با قرآن است و جزو سنّتْ محسوب مىشود. اين قسم از ادلّه عقلى، ما را از ديگر ادّله سُستى كه از فلاسفه و ملحدين و عامّه و امثال ايشان نقل شده، كفايت مى كند. »
📚إثبات الهداة، ج 1، ص 118.
2⃣نمونه های این موارد را که فلاسفه بر خلاف نصوص اهلبیت و بر پایه آراء
وهمی خود به آن تکیه کرده اند ، می توانید در ذیل به همراه نقد ما ملاحظه فرمایید ؛
🔸عقیده فلاسفه بر قدیم بودن عالم هستی ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2413
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6141
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/7079
🔸عقیده فلاسفه به وجود قاعده سنخیت بین علت و معلول و محدود کردن قدرت خداوند ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/2275
🔸نقدی بر عقیده فلاسفه مبنی بر مجرد بودن فرشتگان ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/3830
🔸نقدی بر عقیده فلاسفه مبنی بر حدوث روح همراه با رشد جنین ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/6098
🔸نقدی بر عقیده برخی از فلاسفه تحت عنوان ؛ « وحدت وجود »
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/8297
🔸تصریح ائمه ع بر این که روح جسم لطیفی است و مجرد نیست ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10908
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
3⃣بنابراین ، طبق دیدگاه محدثین ، مباحث عقلی و فلسفی مثلا ، اگر موافق آیات قرآن و اخبار باشد ، هیچ اشکالی در آن نیست ، در غیر این صورت ، دیگر عنوان مباحث عقلی را به خود نمی گیرد و تحت عنوان مباحث وهمی و ظنی ، قرار می گیرد ، لذا اهلبیت ع ما را از تکلم کردن با تکیه بر مطالب وهمی و ظنی نهی کردند و چنین فلسفه ای را بیهوده قلمداد کردند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛
« فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا » « ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند »
📚بحار الانوار ج 3 ص 75 _ ج 58 ص 327
❕و امام عسکری فرمود ؛
« اى ابا هاشم، زود باشد كه زمانى بيايد به مردمان كه روي هاى ايشان خندان و شكفته باشد و دلهاى ايشان سياه و تيره باشد، سنت در ميان ايشان بدعت باشد و بدعت در ميان ايشان سنت باشد، مؤمن در ميان ايشان خوار و بى مقدار باشد و فاسق در ميان ايشان عزيز و صاحب اعتبار باشد، اميران ايشان نادان و ستمكار باشند و علماى ايشان بر درهاى ظالمان سير كنندگان باشند، توانگران ايشان بدزدند توشه فقيران و درويشان را و خردان ايشان تقدم نمايند بر بزرگان هر نادانى نزد ايشان مرد آگاهى باشد و هر بدسگال و حيلت گرى نزد ايشان درويش باشد، تميز نكنند اهل آن زمان، ميان مرد پاك اعتقاد پاك دين و ميان شكّاك فاسد بد اعتقاد و نشناسند ميش را از گرگان خونخوار، يعنى درويش را از سباع ضارّه مردم آزار، علماى ايشان بدترين خلق خدا باشند بر روى زمين؛ 👈زيرا كه ايشان ميل كنند به فلسفه و تصوف و به خدا قسم كه ايشان از اهل برگشتن از حق و ميل كردن به باطل باشند👉 و مبالغه نمايند در دوستى مخالفان ما ... اى ابا هاشم! اين آن چيزى است كه حديث كرده از براى من، پدر من و پدر من از آبايش از جعفر بن محمد عليهما السّلام و اين از سرّهاى ماست پس پنهان دار آن را مگر از اهلش »
📚حدیقه الشیعه ج 2 ص 786
❕ و فرمودند ؛
«هلك أهل الكلام و ينجو المسلمون » اهل كلام، هلاك مى شوند و آنها كه تسليم شوند، نجات مى يابند. »
📚التوحید ، ص 458
❕امام صادق ع در ادامه فرمود ؛
«آرى. من گفته ام كه واى برايشان؛ زيرا آنان مسائلى از دين را- كه نقل آن از ما ثابت شده- ترك كرده اند و در آن مسائل، آراى خود را اخذ كرده اند».
📚الكافى، ج 1، ص 171- 173 _ الإحتجاج، ج 2، ص 122- 125
❕محدثین از جمله علامه مجلسی و شیخ حر عاملی و ... بر آن هستند که نهی مورد اشاره ، ناظره به مباحث فلاسفه از دو جهت است ؛
1⃣آنان قائل به مسائلی می شوند که در ضدیت با کلام اهلبیت ع است .
2⃣آنان درگیر مباحث می شوند که تاییدی از آیات و روایات را ندارد و به عنوان مباحث وهمی و بی فایده شناخته می شود .
❕اما آنجایی که مباحث آنان موافق با کلام قرآن و روایات است ، اشکالی بر آن نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
3⃣بنابراین ، طبق دیدگاه محدثین ، مباحث عقلی و فلسفی مثلا ، اگر موافق آیات قرآن و اخبار باشد ، هیچ اشکالی در آن نیست ، در غیر این صورت ، دیگر عنوان مباحث عقلی را به خود نمی گیرد و تحت عنوان مباحث وهمی و ظنی ، قرار می گیرد ، لذا اهلبیت ع ما را از تکلم کردن با تکیه بر مطالب وهمی و ظنی نهی کردند و چنین فلسفه ای را بیهوده قلمداد کردند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛
« فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا » « ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند »
📚بحار الانوار ج 3 ص 75 _ ج 58 ص 327
❕و امام عسکری فرمود ؛
« اى ابا هاشم، زود باشد كه زمانى بيايد به مردمان كه روي هاى ايشان خندان و شكفته باشد و دلهاى ايشان سياه و تيره باشد، سنت در ميان ايشان بدعت باشد و بدعت در ميان ايشان سنت باشد، مؤمن در ميان ايشان خوار و بى مقدار باشد و فاسق در ميان ايشان عزيز و صاحب اعتبار باشد، اميران ايشان نادان و ستمكار باشند و علماى ايشان بر درهاى ظالمان سير كنندگان باشند، توانگران ايشان بدزدند توشه فقيران و درويشان را و خردان ايشان تقدم نمايند بر بزرگان هر نادانى نزد ايشان مرد آگاهى باشد و هر بدسگال و حيلت گرى نزد ايشان درويش باشد، تميز نكنند اهل آن زمان، ميان مرد پاك اعتقاد پاك دين و ميان شكّاك فاسد بد اعتقاد و نشناسند ميش را از گرگان خونخوار، يعنى درويش را از سباع ضارّه مردم آزار، علماى ايشان بدترين خلق خدا باشند بر روى زمين؛ 👈زيرا كه ايشان ميل كنند به فلسفه و تصوف و به خدا قسم كه ايشان از اهل برگشتن از حق و ميل كردن به باطل باشند👉 و مبالغه نمايند در دوستى مخالفان ما ... اى ابا هاشم! اين آن چيزى است كه حديث كرده از براى من، پدر من و پدر من از آبايش از جعفر بن محمد عليهما السّلام و اين از سرّهاى ماست پس پنهان دار آن را مگر از اهلش »
📚حدیقه الشیعه ج 2 ص 786
❕ و فرمودند ؛
«هلك أهل الكلام و ينجو المسلمون » اهل كلام، هلاك مى شوند و آنها كه تسليم شوند، نجات مى يابند. »
📚التوحید ، ص 458
❕امام صادق ع در ادامه فرمود ؛
«آرى. من گفته ام كه واى برايشان؛ زيرا آنان مسائلى از دين را- كه نقل آن از ما ثابت شده- ترك كرده اند و در آن مسائل، آراى خود را اخذ كرده اند».
📚الكافى، ج 1، ص 171- 173 _ الإحتجاج، ج 2، ص 122- 125
❕محدثین از جمله علامه مجلسی و شیخ حر عاملی و ... بر آن هستند که نهی مورد اشاره ، ناظره به مباحث فلاسفه از دو جهت است ؛
1⃣آنان قائل به مسائلی می شوند که در ضدیت با کلام اهلبیت ع است .
2⃣آنان درگیر مباحث می شوند که تاییدی از آیات و روایات را ندارد و به عنوان مباحث وهمی و بی فایده شناخته می شود .
❕اما آنجایی که مباحث آنان موافق با کلام قرآن و روایات است ، اشکالی بر آن نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❔کاربری سوال کرده است که چگونه حضرت لوط ع با این که می دانست قومش همجنس باز و کافرند ، باز پیشنهاد ازدواج با دخترانش را به آنان داد ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4506
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/4506
👌کاربری در مورد توصیه به ازدواج با زنان بچه زا ، در روایات سوال کرده و این که از کجا بدانیم که کدام زن بچه زا است یا خیر ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10583
💠https://t.iss.one/Rahnamye_Behesht/10583