«سلام ، حالتان چطور است؟ اگر احوالات ما را خواسته باشید، ملالی نیست جز دوری شما. مراقب خود باشید و زودتر نزد ما بیایید.»
با هر زنگی که به صدا در می آمد، مادر خود را دوان دوان به حیاط خانه می رساند تا در را به روی #پستچی باز کند، لبخندی به او بزند، او هم با تبسمی از خورجین پر از نامه اش نامه ای را درآورد و بگوید: «دیدی حاج خانم، گفتم غصه نخور، نامه سلامتی فرزندت بالاخره می رسه، دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره؟»
#پست #پستچی #پست_ارتباط_ماندگار
#نوستالژی #تمبر #آلبوم_تمبر #نامه
🆔 @postmedia1
با هر زنگی که به صدا در می آمد، مادر خود را دوان دوان به حیاط خانه می رساند تا در را به روی #پستچی باز کند، لبخندی به او بزند، او هم با تبسمی از خورجین پر از نامه اش نامه ای را درآورد و بگوید: «دیدی حاج خانم، گفتم غصه نخور، نامه سلامتی فرزندت بالاخره می رسه، دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره؟»
#پست #پستچی #پست_ارتباط_ماندگار
#نوستالژی #تمبر #آلبوم_تمبر #نامه
🆔 @postmedia1