زیر سقف آسمان
10.1K subscribers
3.04K photos
674 videos
431 files
3.35K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
ص 2 از 3
4️⃣ ناسازگاری تضاد اجتماعی با عشق مطلق
🔻آقای دکتر محدثی گویا تضاد اجتماعی را که از امیال، منافع و مواضع و نظام‌های اعتقادی بر می‌خیزد، منافی برخورداری از عشق مطلق می‌بیند.
🔺البته من انکار نمی‌کنم که تضاد اجتماعی هست و عوامل مذکور باعث تضاد اجتماعی می‌شود؛ اما سخن من این است که می‌توان تضاد اجتماعی را با عشق مطلق تا جایی که امکان دارد، از بین برد و آن را با وحدت و همدلی جایگزین کرد.
به نظر می رسد، هرگز چنین نیست که وقوع تضاد اجتماعی اجتناب‌ناپذیر باشد؛ یعنی نتوان جلوی وقوع آن را گرفت و یا آنگاه که وقوع پیدا کرد، چنین نیست که مرتفع ساختن آن امکان نداشته باشد؛ چون انسان موجودی مختار است و با اتکاء به اختیار خود می‌تواند امیال و منافع و مواضع و نظام‌های اعتقادی را به نفع عشق مطلق داشتن به کنترل در آورد و حتی دگرگون سازد و یا آنگاه که تضاد اجتماعی وقوع پیدا کرد، می‌توان آن را با تعامل مثبت مبتنی بر عشق مطلق مرتفع ساخت.

5️⃣ آسیب‌پذیری از فضای خصومت‌آمیز
🔻دکتر محدثی فرمود که برخی از حس عشق مطلق و اظهار این که من تو را دوست دارم، تأثیر نمی‌پذیرند و ممکن است، در یک فضای تضادآمیز به آدمی آسیب جدی بزنند. گویا پیشنهاد ایشان این است که در چنین فضایی باید عشق مطلق را کنار نهاد و خشمگین شد تا از آسیب جدی در امان بود.
🔺اما من فکر می‌کنم، عشق مطلق در فضای خصومت‌آمیز بسان آبی بر آتش است و به عکس، خشم در چنین فضایی باعث برافروختن آتش خصومت خواهد شد؛ به همین رو، تصور می‌کنم، مؤثرترین شیوۀ مواجهه با تضادهای اجتماعی عبارت از مواجهه مبتنی بر عشق مطلق به تمام انسان‌هاست و به عکس، مخرب‌ترین شیوۀ مواجهه با تضادهای اجتماعی عبارت از مواجهه مبتنی بر خشم و کینه‌ورزی به انسان‌هاست.
البته درست است که بسا اقتضاء دارد، در مقابل کسانی که مرتکب جرم می‌شوند، ایستاد و حتی به آنان کیفر داد؛ اما به نظر می‌رسد، مقابله کردن با آنان و کیفر دادن آنان هیچ منافاتی با عشق مطلق داشتن ندارد؛ چون مقابله کردن و کیفر دادن هم با عشق مطلق می‌سازد و هم با خشم مطلق.
سخن من این است که باید مقابله کردن و کیفر دادن از روی عشق مطلق باشد؛ نه از روی خشم؛ چون خشم، حالتی نامتعادلانه در آدمی است که ای بسا به ظلم به دیگران منجر می‌شود؛ اما عشق مطلق، حالتی متعادلانه است و بدیهی است که وقتی آدمی در حال تعادل باشد، عاقلانه‌ترین و عادلانه‌ترین تصمیم را اتخاذ می‌کند.
مثال‌هایی را که آقای دکتر محدثی یاد کردند، مثل پرونده‌سازی همکاری که می‌کوشد، ما را از محل کار اخراج کند یا در تنگنا بگذارد یا آسیب‌رسانی راننده‌ای که با تخطی از قوانین راهنمایی و رانندگی به ما آسیب زده است، هرگز نباید باعث شود، ما از حالت تعادلی که در عشق مطلق نهفته است، خارج شویم.
راه حلی که من در مواجهه با این تضادهای اجتماعی پیشنهاد می کنم، این است که در برابر آنها هرگز نباید خود را در ورطۀ خشم و کینه و انتقام‌جویی و بداخلاقی بیافکنیم؛ بلکه باید با اخلاق و منطق که محصول عشق مطلق است، مواجهه کنیم.
عشق مطلق داشتن در مواجهه با تضادهای اجتماعی باعث می‌شود، ما خود را در افق بالایی ببینیم؛ بسان پدر مهربانی که سروکارش با کودکانی خطاکار افتاده است. پدر مهربان هرگز با کودکان خطاکارش دست به یقه نمی‌شود و نمی‌خواهد از آنان انتقام بگیرد؛ بلکه با اخلاق و منطق به آنان می‌فهماند که خطا کردند و مصلحت آنان در این است که دست از خطاکاری بردارند.
🟡 بقیه در صفحۀ بعد

https://t.iss.one/dineaqlani/957

#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
ص 3 از 3
6️⃣ عشق مطلق، خَریت یا خِرِّیت
🔻دکتر محدثی بیان داشته است که عشق مطلق در بسیاری از اوقات جواب نمی‌دهد؛ لذا نه تنها موافق عقلانیت نیست؛ بلکه شبیه خریت و بلاهت است.
🔺البته من به ایشان حق می‌دهم که عشق مطلق را شبیه خریت و بلاهت تلقی کنند؛ چون ایشان احتمالاً تلقی تودۀ مردم را گزارش می‌کند. ظاهراً تودۀ مردم شرط عقلانیت را در این می‌دانند که اگر کسی به ما فحش داد، ما هم متقابلاً به او فحش بدهیم یا اگر کسی یک سیلی به صورت ما نواخت، ما هم یک سیلی به صورت او بنوازیم.
حال اگر در برابر فحاشی او بگوییم، عزیزم چرا به من فحش می‌دهی، من که نسبت به شما جسارتی نکردم یا مرد خوب چرا سیلی به گوش من نواختی، من که کاری به شما نداشتم، بسا تودۀ مردم به ما بگویند که او چقدر ابله و خر است.
اشکال ندارد، بگذار به ما بگویند که او ابله و خر است. ما که بنا نیست، طبق قضاوت تودۀ مردم رفتار کنیم؛ بلکه باید طبق آنچه که نتیجۀ مثبت دارد و به اصلاح طرف منجر می شود، رفتار کنیم.
البته ممکن است، ما اگر متقابلاً به طرف فحش بدهیم یا سیلی به گوش او بنوازیم، طرف هم عقب‌نشینی کند؛ اما این شیوۀ رفتاری به جهاتی چند غلط است:
▫️اولاً، ما وقتی که می‌خواهیم مقابله به مثل کنیم و انتقام خود را از طرف بگیریم، به جسم و روان خودمان آسیب می زنیم؛ چون ناگزیریم آتش خشم خود را برافروزیم تا بتوانیم مقابله به مثل کنیم و آتش خشم را برافروختن باعث می شود، به جسم و روان خود آسیب بزنیم.
▫️ثانیاً، مقابله به مثل باعث می‌شود، آتش خشم طرف نیز بیش از پیش برافروخته شود و بیش از پیش به ما آسیب بزند.
▫️ثالثاً، احتمال این که مقابله به مثل، باعث اصلاح طرف بشود، بسیار ضعیف است؛ چون باعث می‌شود، مقاومت و اصرار او بر خطایی که مرتکب شده است، تشدید گردد.
این در حالی است که اگر رفتار ما بر عشق مطلق مبتنی باشد و با اخلاق و منطق با شخص متخاصم مواجهه کنیم، هم باعث می شود، جسم و روان ما کمتر آسیب ببیند و هم موجب می شود، به جسم و روان طرف آسیب کمتری وارد گردد و هم بسا از کردۀ خود شرمسار گردد و در مقام اصلاح خود برآید.

🔸یادداشت‌های مربوط به عشق مطلق

https://t.iss.one/dineaqlani/958
#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
♦️ایده‌ی «عشق مطلق»، ایده‌ای محترم اما خام /۱

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۷ مهر ۱۴۰۲

از شکیبایی‌ و لطف دکتر نکونام عزیز در این گفت‌وگو سپاس‌گزار ام! گفت‌وگوی محترمانه از خوش‌آیندترین شیوه‌‌های آموختن و یادگیری است. گمان می‌کنم مهم‌ترین ایده‌هایم را در باره‌ی ایده‌ی پیش‌نهادی‌ی دکتر نکونام عزیز گفته ام و فقط چند نکته‌ی دیگر برای تکمیل بحث‌ ام در این باره اضافه می‌کنم.

ایده‌ی «عشق مطلق» مرا به یاد مفهوم «آگاپه» در مسیحیت و مفهوم «رن» در دین کنفوسیوس می‌اندازد. لوک فری در باره‌ی آگاپه می‌گوید:

«آگاپه در الهیات مسیحی راه درازی می‌رود، در اصل تا حد عشق ورزیدن به دشمن خویش پیش می‌رود. زمانی طولانی، وقتی پسرکی بودم که به جلسات مسئله‌آموزی دینی می‌رفت، نمی‌دانستم (و فکر می‌کنم کشیش هم چندان اطلاعی نداشت) که اصلاً این به اصطلاح «عشق به دشمن خویش» چه معنایی دارد. نمی فهمیدم یک یهودی چطور می‌توانست نازی‌ها را دوست داشته باشد که خانواده‌اش را پیش چشمان‌اش قلع و قمع کرده؛ درک نمی‌کردم چطور می‌توان به‌طور جدی مدعی دوست داشتن قاتلی شد. این مسئله را (فکر می‌کنم تا حد زیادی به‌درستی) صرفاً «موعظه‌ی» کشیش و عاری از هر گونه تأثیر حقیقی بر واقعیت می‌دیدم. با این حال ما در انجیل‌ها کلیدی برای حل این معما می‌یابیم، در قالب استعاره‌ای که بارها تکرار شده است: استعاره‌ی «کودکان خردسال». هنگامی که به کودکان خود عشق می‌ورزیم، داریم همین آگاپه را تجربه می‌کنیم. البته چنین نیست که کودکان واقعاً «دشمنان» ما باشند، بلکه به این خاطر که ما فارغ از هر کاری که می‌کنند، حتی وقتی بدرفتاری می‌کنند، دوستشان داریم. این الگویی است که آشکارا نمی‌توان روی خون‌خوارترین مستبدان اعمال کرد، اما مبین ماهیت آن احساسی است که باعث می‌شود با وجود همه چیز هم‌چنان انسانِ در پس هیولا را ببینیم و با او رفتار انسانی داشته باشیم، حتا اگر در مقابل‌اش می‌ایستیم» (فری، ۱۳۹۹: ۶۱).

اما «رن» در دین کنفوسیوس نیز با مفهوم «عشق مطلق» قدری قرابت دارد:

«رن متمایزکنندة انسان از حیوان است. رن تجسمی است از نیکی و حکمت و شجاعت به ترتیب نزولی اهمیت ...؛ به وسیع‌ترین معنا، به شخصی راجع است که از فضایل مهربانی و ملایمت و رأفت و از خودگذشتگی برخوردار است ... . نیک‌مرد، به‌واسطة سرشت ملایم و بامحبتش، اشخاصی به‌لحاظ روحی شبیه به خویش را به خود جلب می‌کند و از رهگذر این روابط نیکی را رفعت می‌دهد. رن همچنین نشان‌دهندة بعدی عرفانی است که از سطح دستیابی انسان‌های معمولی درمی‌گذرد. در قطعاتی از منتخاب، این اندیشه معادلی کنفوسیوسی برای تائوی پیروان آیین تائو به‌نظر می‌رسد. رن، همچون تائو، غیرفعال و از این رو همیشگی است... . رن برای انسان‌های معمولی دست نیافتنی است و فقط در دسترس فرزانة الهی (مرد مقدس)، موجودی نیمه خدا، قرار دارد. به این دلیل، «استاد به‌ندرت در باب رن سخن می‌راند»... . کنفوسیوس، به پیروی از این معیار والا، اعلام کرد که «فقط انسانِ اهل رن ... است که می‌داند چگونه به مردم عشق و چگونه نفرت بورزد... . اخلاق عشق او در اصلی خلاصه می‌شود که صورت‌بندی‌ای سلبی از قاعدة زرینِ مسیحیت تعبیر می‌شود: «آنچه برای خویش نمی‌خواهی با دیگران مکن، آن‌گاه، نه در سرزمین نه در خاندان رنجشی از تو در کار نخواهد بود»» (لانگ، ۱۳۹۸: ۳۴-۳۳ در حسینی، ۱۳۹۸).

نکته‌ی مهم و قابل توجه این است که آگاپه (در مسیحیت) و رن (در کنفوسیانیسم) مبتنی بر اندیشه‌ی دینی هستند. دکتر نکونام عزیز آن‌طور که من دریافته ام، ایده‌ی عشق مطلق را بر اندیشه‌ی دینی بنا ننهاده است. وی نوشته است:

ادامه دارد. 👇👇👇


#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
♦️ایده‌ی «عشق مطلق»، ایده‌ای محترم اما خام /۲

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۷ مهر ۱۴۰۲


«متون دینی اعم از آیات و روایات در زمینه این که آیا عشق مطلق وجود دارد یا رواست که وجود داشته باشد، بیان صریح و مشخصی ندارند و حتی اگر چنین بیانی وجود داشته باشد، علمای دینی به آنها چندان توجه نمی‌کنند؛ بلکه به آنچه که پیش‌فرض‌هایشان حکم می‌کند، توجه دارند ولو آن که بر خلاف نص متون دینی باشد.
▪️به همین رو، برخی قایل شدند که هم حب و بغض وجود دارد و هم واجب است که مؤمنان حب و بغض داشته باشند. حب به مؤمنان و بغض به کافران.
▪️متقابلاً برخی هم اظهار داشته‌اند، خدا هم رحمان است، یعنی رحمت عامه دارد که شامل مؤمن و کافر می‌شود و هم رحیم است، یعنی رحمت خاصه دارد که فقط شامل مؤمنان می‌گردد.
▪️البته خود الفاظ رحمان و رحیم چنین دلالتی ندارند و لذا مفسران هم در بیان این که آیا معنای رحمان و رحیم چنین چیزی است، اختلاف نظر دارند.
▪️به علاوه، سیاق استعمالات قرآنی رحمان و رحیم هم هرگز دلالت ندارند که رحمان به معنای رحمت عامه و رحیم به معنای رحمت خاصه باشد» (نکونام، ۱۴۰۲؛ https://t.iss.one/dineaqlani/917).


بنابراین، با توجه به مجموعه‌ی بحث‌های دکتر نکونام در باره‌ی این مفهوم، بنیاد نظری‌ی بحث ایشان در باره‌ی ایده‌ی عشق مطلق استوار و قابل دفاع به‌نظر نمی‌رسد و بحث ایشان به‌نحو شایسته‌ای پرورده نشده است. چنین بحثی نیازمند بنیاد فلسفی و انسان‌شناختی‌ و جامعه‌نگری‌ی معتبر و قابل دفاعی است. علاوه بر این، در الاهیات مسیحی و نیز در کنفوسیانیسم کم و بیش پذیرفته می‌شود که «آگاپه»ی مسیحی و «رن» کنفوسیانیستی نیازمند خودسازی و تعلیم و تربیت ویژه‌ای اند و چیزی نیستند که در دست‌رس همه باشد. اما دکتر نکونام عزیز بر آن است که «عشق مطلق» در دست‌رس همه قرار دارد و تحقق آن بی‌نیاز از خودسازی و تعلیم و تربیت خاصی است.


#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
Invitation to TEDxBakı



TEDxBakı

To: [email protected]

Sep 15 at 12:38 PM

Dear Prof. Seyed Javad Miri,

I’m pleased to invite you as a speaker to the TEDxBakı event to be held in Baku, Azerbaijan on October 21, 2023.

TEDxBakı is a TED licensed non-for-profit event and has been independently organized since 2010. During this period we have hosted more than 100 speakers including the ones joining us from overseas.

Referring to your enormous academic background I believe your talk will add exceptional value by impressing not only the audience on that particular day but also many others by the video to be shared at TEDx Talks official channel at Youtube.  

All the costs regarding your travel including round trip air tickets, visa fee, and hotel accommodation will be covered by the Organizing Team. 


Look forward to hearing from you soon.

With warm regards,

Idris Heyderli

Organizer/Curator


@seyedjavadmiri
♦️حضور جامعه‌شناس ایرانی در سطح جهانی: تبریک به دکتر میری‌ی عزیز

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۹ مهر ۱۴۰۲

مدتی طولانی است که شاهد تلاش‌های دانش‌پژوهانه‌ی دکتر میری‌ی عزیز هم‌کار ارج‌مند ام در سطح داخلی و جهانی هستم. او اکنون هم به فارسی و هم به انگلیسی و روسی می‌نویسد و سخن می‌گوید و کوشش‌های دانش‌پژوهانه‌ی خود را در سطح جهانی دنبال می‌کند. البته برخی می‌کوشند دکتر میری را به انواع وابسته‌‌گی‌ها متهم کنند، اما من می‌‌گویم فرض کنیم تمام این اتهاماتی که به دکتر میری می‌زنند درست باشد. فقط یک پرسش دارم: مگر دانش‌گاهیان وابسته کم داشته ایم و داریم؟ چرا چیزی از آنان بیرون نمی‌ترواد؟

پیش‌نهاد می‌کنم مثل بی‌هنران فقط دنبال عیوب (خواه واقعی و خواه ساخته‌گی) افراد نباشیم و تلاش‌ها و توانایی‌های آنان را هم ببینیم. اگر هم عیب و مشکلی در کار کسی می‌بینیم، به جای تخریب هم‌دیگر بکوشیم هم‌دیگر را نقد و اصلاح بکنیم. امیدوار ام همه‌ی هم‌کاران محترم ام در رشته‌ی جامعه‌شناسی ببالند و رشد بکنند و در عالی‌ترین سطح کارها و آثار خود را عرضه بکنند! امیدوار ام دکتر میری‌ی عزیز نیز رفته‌رفته بر غنای کار‌های خود بیافزاید و بتواند آثاری ماندگار در سطح جهانی عرضه کند! من فکر می‌کنم او چنین توانی دارد و باید اندکی از فعالیت‌های رسانه‌ای‌ی زیاد خود بکاهد و بیش‌تر بر پژوهش تجربی هم‌راه با بحث‌های غنی‌ی نظری تمرکز کند.

مطلوب آن است که از ره‌گذر نقادی و توجه به آثار هم‌دیگر، در کنار هم باشیم. دکتر میری‌ی عزیز سلامتی و شادمانی و رشد بیش‌تر شما را خواهانم!



#میری
#جامعه‌شناسی


@NewHasanMohaddesi
🔶 پاسخی دیگر به نقد نظریۀ عشق مطلق
🔸 عشق ورزی به دشمنان
🔸 پاسخ نقد دکتر محدثی با عنوان «ایده‌ی "عشق مطلق"، ایده‌ای محترم اما خام»
جعفر نکونام 8 مهر 1402
ص
1 از 2

در آغاز باز اظهار سپاسگزاری می کنم، از این که فرزانۀ گرامی جناب دکتر حسن محدثی با نقد مطالب اینجانب می کوشند، بر اتقان آن بیافزایند.

1️⃣ بی‌معنایی عشق ورزیدن به دشمنان
🔻شاید ناهمواری عشق ورزیدن به دشمنان، بزرگ‌ترین اشکالی است که ناقدان محترم نظریۀ عشق مطلق مطرح کردند.
برای مثال از لوک فری نقل شده است که او در رد "آگاپه در الهیات مسیحی" و "استعارۀ کودکان خردسال" گفته است: دشمنان هرگز از قبیل کودکان خردسال نیستند که ما فارغ از هرکاری که می‌کنند، حتی وقتی که بدرفتاری می‌کنند، دوستشان داشته باشیم. این الگو را نمی‌توان روی خون‌خوارترین مستنبدان اعمال کرد. برای مثال، یک یهودی چگونه می‌توانست نازی‌ها را دوست داشته باشد که خانواده‌اش را پیش چشمانش قلع و قمع کردند.
🔺اما این نقد از چند جهت مخدوش است:
▫️اولاً، البته که تودۀ مردم به طور طبیعی نسبت به دشمنان نمی‌توانند عشق بورزند و حتی همان طور که خود دکتر محدثی فرمودند، عشق ورزی به آنان، نزد تودۀ مردم، خریت و بلاهت به شمار می‌رود؛ اما من در نظریۀ عشق مطلق نمی‌خواهم بگویم که چنین عشقی در تودۀ مردم وجود دارد یا آنان عشق‌ورزی به دشمنان را تأیید می‌کنند؛ بلکه می‌خواهم بگویم که ما می‌توانیم عشق مطلق داشته باشیم و آن را حتی نثار دشمنان خود هم بکنیم و از مواهب آن برخوردار گردیم؛ چنان که خود فری لاک قریب به این مضمون را اظهار داشته است که الگوی آگاپه، مبین ماهیت آن احساسی است که ما می‌توانیم با آن، در ورای ظاهر هیولایی یک دشمن، انسانیت او را ببینیم و از این رهگذر با او رفتار انسانی داشته باشیم؛ حتی وقتی که در مقابلش می‌ایستیم و با او می جنگیم.
▫️ثانیاً، شاید تصور شده است، عشق‌ورزی به دشمنان منافی مقابله با آنان است و بر اساس نظریۀ عشق مطلق باید به جای مقابله کردن با دشمنان، آنان را در آغوش گرفت؛ اما همان‌طور که کراراً بیان شد، هرگز عشق‌ورزی به دشمنان ملازمه ندارد با این که از مقابله با آنان دست کشید؛ چنان که استعارۀ کودکان خردسال هم هرگز ملازمه ندارد که اگر کودکان خردسال کار خطایی کردند، با خطای آنان مقابله نشود.
در این استعاره سخن از این است که میان خود کودکان و عمل آنان تمایز قرار داده شود و به موجب آن به خود کودکان خشم و کینه‌ای روا داشته نشود؛ اما در عین حال با خطای آنان مقابله شود؛ به همین رو، توصیه کردند، نباید به خطاکاران گفت که شما بد هستید؛ بلکه باید گفت که عمل شما بد است. جهت آن این است که انسان‌ها جانی بالفطره نیستند و انسان‌ها در هر حال، اصلاح پذیرند.
▫️ثالثاً، ممکن است، بگویند: نظریۀ عشق مطلق لااقل در خصوص دشمنان یا دشمنان ستمگر و یا لااقل دشمنان ستمگری که از ستمگری خود دست بر نمی‌دارند، امکان تحقق ندارد و لذا آن، یک مورد نقض برای اطلاق عشق مطلق به شمار می‌رود؛ از این رو، باید آن را تحدید بکنیم به مواردی که یا طرف دشمن ما نیست و یا اگر دشمن است، ستمی به ما روا نداشته و یا لااقل دست از ستمگری به ما برداشته است.
اما با توضیحی که داده شد، آشکار گردید که عشق‌ورزی به دشمنان هم امکان تحقق دارد و اطلاق چنین عشقی به آنان، باعث می‌گردد، مقابله با آنان از روی خشم و کینه و انتقام جویی نباشد؛ بلکه از روی شفقت به آنان و اصلاح‌گری آنان باشد و از رهگذر آن، در رفتار با آنان از حدود اخلاق و منطق خارج نشد و طوری عمل کرد که به اصلاح آنان بیانجامد.
🟡 ادامه در صفحۀ بعد

https
://t.iss.one/dineaqlani/961
#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
ص 2 از 2
2️⃣ عدم دسترسی انسان‌های معمولی به عشق مطلق
🔻اشکال دیگری که دکتر محدثی دربارۀ نظریۀ عشق مطلق مطرح کرده، این است که عشق مطلق یک حالت عرفانی و فرزانگی است که فقط انسان‌های عارف و فرزانه می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند که پس از ریاضت‌ها و سیر و سلوک‌های عرفانی و معنوی به آن دست یافتند؛ اما انسان‌های معمولی که ریاضت نکشیدند و سیر و سلوک معنوی ندارند، امکان دسترسی به آن را ندارند؛ لذا توصیه کردن عشق مطلق داشتن به انسان‌های معمولی بی‌وجه است.
🔺پاسخ من این است که:
▫️اولاً، مگر عارفان و فرزانگان از تخمۀ خدایان متولد شدند که عشق مطلق فقط به آنان اختصاص داشته باشد. عارفان و فرزانگان هم انسان‌هایی مثل دیگر انسان‌ها بودند و لذا همین که آنان توانستند به عشق مطلق دسترسی پیدا کنند، بهترین دلیل است که انسان‌های معمولی هم می‌توانند به آن دسترسی پیدا کنند.
▫️ثانیاً، چنان که پیش‌تر گفتم، عشق مطلق داشتن دارای دو مرتبۀ متمایز است: مرتبۀ حال و مرتبۀ ملکه.
البته که ملکه شدن عشق مطلق در آدمی نیازمند ممارست و ریاضت و سیر و سلوک است؛ اما حال عشق مطلق پیدا کردن هرگز نیازمند ممارست و ریاضت و سیر و سلوک نیست. هرکسی همین اندازه که به خود تلقین کند، من عاشق تمام هستی هستم یا به هر چیز و هرکس که می‌رسد، بر زبان جاری کند که من تو را دوست دارم، کافی است که یک حس خوب عشق مطلقی در او به ظهور رسد.
نیز البته ممکن است، یک فردی که آغاز طریقت عشق مطلق به سر می‌برد، نتواند از چنان عشق گسترده‌ای برخوردار گردد که حتی نسبت به دشمنانش هم عشق بورزد؛ اما او هم بعد از ممارست و استمرار بر حس خوب عشق مطلق در نهایت به جایی خواهد رسید که نسبت به دشمنان نیز عشق خواهد ورزید.

🔸یادداشت‌های مربوط به عشق مطلق

https
://t.iss.one/dineaqlani/962

https://t.iss.one/dineaqlani


#عشق
#نکونام
#عشق_مطلق

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جلسه‌ی نقد کتاب ”روایت ایرانی‌ جامعه‌شناسی دین؛ جلد دوم، بینش‌ها و نظریه‌ها”


ناقدان: دکتر محمد منصورنژاد و دکتر سیدجواد میری

🔹مکان: خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی

🔸زمان: دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷


#میری
#منصورنژاد
#جامعه‌شناسی_دین

@NewHasanMohaddesi
♦️به‌اطلاع مخاطبان گرامی می‌رسانم که به‌خاطر پاره‌ای ناهم‌آهنگی‌ها دکتر میری‌ی عزیز در این جلسه شرکت نخواهند کرد. امیدوار ام در جلسه‌ی دیگری در خدمت‌شان باشم!

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۰ مهر ۱۴۰۲


#میری
#منصورنژاد
#جامعه‌شناسی_دین

@NewHasanMohaddesi
♦️جلسه‌ی نقد کتاب "روایت ایرانی جامعه‌شناسی دین؛ جلد دوم، بینش‌ها و نظریه‌ها" در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی در ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ناقد: دکتر محمد منصورنژاد
۱۱ مهر ۱۴۰۲

#منصورنژاد
#جامعه‌شناسی_دین

@NewHasanMohaddesi
نقد کتاب محدثی.aac
82.2 MB
♦️جلسه‌ی نقد کتاب "روایت ایرانی جامعه‌شناسی دین؛ جلد دوم، بینش‌ها و نظریه‌ها" در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی در ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ناقد: دکتر محمد منصورنژاد
۱۱ مهر ۱۴۰۲

#منصورنژاد
#جامعه‌شناسی_دین

@NewHasanMohaddesi
♦️تصویری از بخشی از مخاطبان محترم جلسه‌ی دی‌روز



♦️جلسه‌ی نقد کتاب "روایت ایرانی جامعه‌شناسی دین؛ جلد دوم، بینش‌ها و نظریه‌ها" در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی در ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ناقد: دکتر محمد منصورنژاد
۱۱ مهر ۱۴۰۲

#منصورنژاد
#جامعه‌شناسی_دین

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب: روایت ایرانی جامعه شناسی دین - جلد دوم
نویسنده: دکتر حسن محدثی گیلوایی

سفاش از طریق سایت: https://toakademi.com/rigd
سفارش از طریق تلگرام: @Akademi_Lib
مشاهده از طریق یوتوب آکادمی: https://youtu.be/9QjxK9bw6FQ


بخش اول: پدیده‌ی سکولاریزاسیون
🔹دین به مثابه یک امکان
🔹دنیایی شدن دین
🔹انحصار زدایی از دین
🔹دیدگاهی متفاوت در باره‌ی دنیوی شدن در ایران
🔹ضمیمه: ترجمه‌ی نظرات متفکران خارجی

بخش دوم: مهمترین نظریه‌ها
🔹نظریه جامعه شناختی اقتصاد دین
🔹نسبت دین و نهاد ارتباطات
🔹جریان‌های فکری جهان اسلام
🔹جریان‌های دینی و معنوی بدیع
🔹نسبت دین و مدرنیزاسیون

سفاش از طریق سایت: https://toakademi.com/rigd
سفارش از طریق تلگرام: @Akademi_Lib
مشاهده از طریق یوتوب آکادمی: https://youtu.be/9QjxK9bw6FQ
♦️عشق، منطق، اخلاق، و عواطف: نقدی بر آرای دکتر نکونام

علیرضا موثق

۱۱ مهر ۱۴۰۲

1⃣ «اخلاق و خصوصاً منطق» محصول «عشق» نیست. دکتر نکونام هم در مقام توصیف و هم در مقام تبیین، عنایت لازم را ندارد. عشق و محبت و خشم مربوط به ساحت هیجانات و عواطف است و منطق، مربوط به ساحت عقل است. عقل یعنی قوه‌ای که واقعیات و استدلال را بررسی می‌کند و منطق را کشف و از آن استفاده می‌کند. مقولهٔ اخلاق بر خلاف منطق، از بخش عواطف ما نیز تأثیر می‌گیرد؛ علاوه بر تأثیر گرفتن از عقل عملی و محاسبهٔ خیر و شر و فایده و زیان و مصلحت.

2⃣ روابط و موقعیت‌های انسانی و اجتماعی، سیال و چندوجهی و پیچیده و متکثر هستند و نمی‌توان الگویی فیکس و قاطع برای تمام موقعیت‌ها داد.

تشخیص رفتار مناسب در موقعیتی خاص و مشخص، امری پیچیده‌است. در بعضی مواقع، ویژگی‌های فرد ظالم و موقعیت، نه تنها اقتضا می‌کند که از خشونت کلامی استفاده‌ کنیم، بلکه اقتضا می‌کند که از خشونت فیزیکی نیز استفاده کنیم.

اگر هیتلر به ما حمله کرد، نمی‌توانیم مثل یک پدر بزرگ او را نصیحت کنیم. در چنین موقعیتی باید با خشونت متقابل از خودمان دفاع کنیم. البته می‌توان در مبارزه با خصم نیز مهر و شفقت عام انسانی داشت؛ زیرا هیتلر هم محصول عللِ متنوعِ زیستی و محیطی و لذا یک قربانی است.

3⃣ دکتر نکونام از اختیار سخن می‌گوید، در صورتی که اصل علیت، کلیت و ضرورت دارد و هر چیزی، معلول علت یا عللی‌ست و ارادهٔ انسان نیز معلول اصناف علل معرفتی و غیرمعرفتی است و ارادهٔ آزاد و اختیار وجود ندارد.

اتفاقاً تفطن به جبر از اسباب مهم در ساحت معرفت جهت تقویت «مهر و شفقت عام» در ساحت عواطف است. وقتی ما درک کنیم که خفاش شب، محصول علل زیستی و محیطی است و اگر خودمان دقیقاً شرایط مشابه از حیث ژنتیکی و محیطی داشتیم، تبدیل به خفاش شب می‌شدیم، ضمن مبارزه با خفاش شب برای مهار جنایت و دفاع از جامعه، نگاه «طبیبانه و رحیمانه» به جای نگاه «کینه‌توزانه و جلادانه و انتقام‌محور» می‌نشیند و در شیوهٔ مجازات تجدیدنظر می‌کنیم و سپس، «زندان به مثابهٔ بیمارستان» را به جای مجازات‌های خشن مثل «قطع دست و قصاص و شلاق و سنگسار» می‌نشانیم.

#عشق
#موثق
#نکونام

@NewHasanMohaddesi
♦️عشق و عواطف: نقدی به آرای دکتر نکونام در باب نسبت عشق و عواطف

علیرضا موثق

۱۱ مهر ۱۴۰۲


1⃣ خشم یکی از هیجانات اساسی و پایه‌ای در انسان است و برای بقاء نوع بشر کارکرد ویژه‌ای داشته‌است و در تحریک انسان برای دفع خطر نقش دارد.

دکتر نکونام لازم است که هم استدلال اخلاقی و هم استدلال زیست‌شناختی اقامه کند و مآلاً توضیح دهد که به کدام دلیل «خشم بهینه و مدیریت‌شده» از ظلم و جنایت، ممدوح و نیز سودمند نیست؟ و آیا ممکن و نیز مطلوب است که انسان مدام با ساختار طبیعی و فیزیولوژیکش مبارزه کند؟

البته انسان وقتی برای مثال، از جنایت خفاش شب و یا ظلم استبداد دینی خشمگین شد، می‌تواند با توجه کردن به مجرای پیدایش امور و علل زیستی و محیطیِ حاکم، ضمن اعتراض به ظلم و جنایت و ضمن تلاش برای مهار آن، شفقت و مهر عام انسانی نسبت به فرد مجرم و ظالم نیز داشته باشد.

2⃣ دکتر نکونام برای صورتبندیِ مفهومیِ مراد و منظورش، به «عرف اهل زبان» و نیز «عرف متخصصین» عنایت ندارد و به «مهر و محبت معمولی و عام» می‌گوید «عشق».

از ایشان باید پرسید که اگر نام «تجربه و عاطفهٔ ایشان» نسبت به یک عابر پیاده و غریبه در خیابان «عشق» است، پس نام «تجربه و عاطفهٔ ایشان» نسبت به فرزندش چیست؟ در مورد فرزندش حاضر است تمام اموال و یا حتی جانش را برای نجات فرزندش از خطر مرگ نثار کند، اما در مورد یک عابر پیاده و غریبه در خیابان، چنین هزینه‌ای نمی‌کند.

دکتر نکونام دو نوع «وضعیت و تجربهٔ وجودی» و دو نوع «عاطفه» را خلط می‌کند؛ یکی «مهر و محبت معمولی و عام» و دیگری «عشق خاص».

خشم یکی از هیجان های سالم انسانی است که باید به شیوه مناسب در مجرای درست هدایت شود. در طی تکامل در انسان ایجاد شده است و در خدمت بقا است. طرد کردن این بخش های طبیعی وجود انسان، بیماری زاست. سرکوب ثمر نمی دهد.
این کتاب از کارل تاوریس، ترجمه هم شده است به فارسی.
خشم این هیجان بدفهمیده شده.
این سرکوب خشم و طرد این صفات در برخی مکاتب با نام تکامل انسان و اخلاق گرایی، عامل بیماری است. نه فقط خشم بلکه شهوت و دیگر صفات طبیعی انسانی.
همه اش را باید مشاهده کرد و پذیرفت و به روش مناسب ارضا کرد.
شیطان را اینگونه خلق کردیم. با طرد کردن عناصر درونی خودمان، آنها را به جهان خارج تاباندیم و خیال کردیم شیطان(یا شیاطین) موجودی مستقل از ما است که ما را عصبانی و شهوانی می کند و باید لعن و نفرینش کنیم. این بیماری زا است. باید آن چه را از خود طرد کرده ایم به درون خود بازگردانیم. شیطان بخشهایی از درون ماست. همینگونه ایده آلهایی ساختیم و تاباندیم و  خدا(خیرمطلق) را خلق کردیم. آن را هم باید بازگردانیم به درون خودمان و این دو قطب متضاد در درون ما به رفاقت با هم برسند و یکپارچگی و تمامیت حاصل آید.

#عشق
#موثق
#نکونام

@NewHasanMohaddesi
♦️وفات یکی از فرزندان دانا و مسوولیت‌پذیر ایران دکتر عبدالصالح جعفری را تسلیت عرض می‌کنم!

۱۲ مهر ۱۴۰۲


دوست ندارم در این‌جا حال مخاطبان عزیز و محترم را بد بکنم، اما نتوانستم از این مورد بگذرم. پزشک ارج‌مند دکتر عبدالصالح جعفری در دانش‌گاه ادیان و مذاهب دانش‌جوی من بود. عبدالصالح بسیار مودب و باشخصیت و متعهد بود و جوینده. وفات او روی‌دادی بسیار ناراحت‌کننده است.

به خانواده و دوستان ایشان این روی‌داد دردناک را تسلیت عرض می‌کنم! آن‌طور که اطلاع دارم او هم‌زمان در حال تحمل چندین فشار از چند سو بود. هم ظاهرا از دانش‌گاه تعلیق شده بود و هم مشکلاتی شخصی داشت و در اثر سکته‌ی حین خواب وفات یافت.

امیدوار ام مخاطبانی که این خبر را می‌شنوند، به این نکته توجه کنند که باید دردها و رنج‌های خود را با دیگران در میان بگذارند و نخواهند همه‌ی دردها و رنج‌ها را یک‌تنه در جان خود بریزند!

مدتی بود که از عبدالصالح عزیز بی‌خبر بودم. حتا چند بار با او تماس گرفته بودم و او پاسخ نداده بود. حالا دریافت چنین خبری بسیار دردناک است.

#جعفری

@NewHasanMohaddesi
♦️در باره‌ی دکتر عبدالصالح جعفری
۱۲ مهر ۱۴۰۲

به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ دکتر سید عبدالصالح جعفری فرزند شهید سید محمد سعید جعفری «شهید پیشرو کرمانشاه» و دانش ‌آموخته دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب بعلت عارضه قلبی دارفانی را وداع گفت. وی از جمله جوانان اهل علم و چهره برجسته دانشگاهی بود که مسوولیت‌هایی نیز در حوزه دانشگاه و کرسی‌های دین پژوهی برعهده داشت.

به همین مناسبت حجت الاسلام والمسلمین دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است:

خبر بسیار دردناک است؛ خبر درگذشت کسی که چندین سال با او به عنوان دانشجوی دکتری دین پژوهشی در کلاس‌های درس و در مسیر نوشتن رساله مراوده علمی و عاطفی داشتم و پس از دفاع از رساله همچون دو برادر از مسائل هم با خبر بودیم. خبر سفر بی بازگشت کسی که قرار بود روز قبل به قم سفر کند و در باره کاری علمی و نیز کاری دیگر مربوط به معاش و زندگی با هم سخن بگوییم. بسیار سخت است که از دیروز تا آخر دیشب زنگ بزنید و پیام بدهید ولی کسی که همیشه با لبخند و ابراز محبت پاسخ ات را می‌داده است، هیچ جوابی نه به تلفن و نه پیام ندهد. و دردناک تر این که صبح از خواب بیدار شوید و به امید اینکه یک تماس از دست رفته یا پیامی از او باشد، سراغ گوشی بروید اما ناباورانه پیامکی را ببینید که می پرسد «جناب دکتر طالبی سلام، خبر دار شدیم که جناب دکتر عبد الصالح جعفری چشم از جهان فرو بسته است. آیا شما خبر دارید یا راه تماس دیگری دارید که تماس بگیریم؟» این پیام جناب آقای فخرآذر از روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب بود. این خبر دردناک است. دردناکی‌اش بیشتر می‌شود وقتی آخرین پیام او که « فردا به قم می آیم» را برای تمام فرداهای بعدی بی انجام می یابم.

مرحوم دکتر جعفری با نوشتن رساله دکتری درباره مبانی فلسفی و دینی کرامت انسان، سعی کرد دغدغه انسان دوستانه اش را پی بگیرد. با شور و شعور خاصی درباره کرامت انسان می‌نوشت و سخن می‌گفت. در همین راستا موفق شده بود که نمایه شدن یکی از مقالات علمی و پژوهشی‌ اش در اسکوپوس را نظاره کند اما مقاله دیگری را که به طور مشترک در حال تدوین داشته ایم، ناتمام رها کند و برود.

علم به وجودش می‌نازید و اخلاق در قامت رعنای او لباس تقوایی بود که حرمت علم و عالم را در فروتنی مثال زدنی اش نمایان می‌ساخت. زیبندگی و زبدگی زیست دانشجویی و علمی را در او می دیدیم. او که در طب نیز مدرک طبابت داشت در دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران عضو هیات علمی بود. بارها برای برخی بیمارانی که به من مراجعه می کردند تا پزشکی را معرفی کنم یا از پزشکی معتبر در فلان بیمارستان وقت بگیرم، از این ایشان کمک می گرفتم و ایشان سخاوتمندانه وقت صرف می‌کرد تا هر چه در توان دارد، انجام دهد.

مرحوم دکتر جعفری نمونه موفق در مطالعات میان رشته بود. در مباحثات علمی طرفینی بر ویژگی پیچیدگی انسان امروز اتفاق نظر داشتیم و سعی داشت سنت که متعلق به دوران بسیط بودن انسان وجوامع بود را با وضعیت پیچیدگی مدرن آشتی دهد. او کرامت انسان در کتاب و سنت را با روش تحلیل فلسفی و نیز در دستگاه نظری علوم تجربی و زیست شناسی به تحلیل نشست تا درکی جدید از کرامت ارائه دهد که به کار فقه و کلام اسلامی نیز بیاید.

کلام آخر اینکه خیلی دلم گرفته است. انتظار دیدنش در امروز به خبر دردناک درگذشت او انجامید. آهنگ خوش صدایش در گوشم هست که چند روز پیش از کرمانشاه تماس گرفته بود. آهنگ صدای او در مناسبات انسانی عادی و در مباحثات علمی از یک ملودی خاصی برخوردار بود. خدایا آهنگ صدای او خاموش شد اما آهنگ یاد پر خیر او را برای همیشه در فضای دانشگاهی زنده نگه دار. او با کرامت و با اعتقاد به کرامت انسان زیست. خدایا به کرامت خودت قسم تببین او از همین امر ضروری در جوامع انسانی و اسلامی را میراث ماندگار او و تحقق توجه جدی به کرامت انسان را اجر تلاش او قرار بده. خدایا ما را و او را بیامرز.


#جعفری

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️حسن محدثی در خصوصِ نقش و کارکردهای دین سخن می‌گوید🔺

مشاهده در یوتیوب

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
♦️آشنایی با مددکاری اجتماعی در سازمان‌ها، نهادها، و حوزه‌های قضایی
۱۳ مهر ۱۴۰۲

#قربانی

@NewHasanMohaddesi