سکوت قاتل
((پیش از وقایع #نارداران یک گزینه در مقابل ما بود، یا باید این حاکمیت را می¬پذیرفتیم یا مجازات می¬شدیم.
ما گفته بودیم که راه نجات ملت را برگزیده ایم. روزی فراخواهد رسید که این ملت حکومت خود را انتخاب خواهد کرد. در این حکومت چیزی به نام عدالت وجود ندارد.
پیش تر امیدوار به اصلاح بودم اما پس از افتادن به #باندوتدل(اداره مبارزه با جرایم سازمان یافته) سیمای واقعی مسأله را دیدم: این حاکمیت اصلاح پذیر نیست!
... #ما_انقلاب_خواهیم_کرد و این انقلاب به شیوه ای مدنی خواهد بود.
در باندوتدل روی سینه حاج ابولفضل بنیادوف نشسته بودند و به زور به دهانش شراب می¬ریختند. خصلت این ها #یزیدی است. این سیمای واقعی حکومت آذربایجان را نشان میدهد.
... ما به محاکمه در این دنیا راضی تریم تا آن دنیا! اگر ما هم در این دنیا نباشیم، سایرین خواهند آمد و این #راه را ادامه خواهند داد.
می¬گویند به قانون اساسی عمل می¬شود. چطور چنین حرفی می¬زنند؟ تصاحب حاکمیت یکی از بزرگترین جرایم است و صراحتاً دارد قانون اساسی نقض می¬شود. ما خواستار اجرای قانونیم. دشمنان قطعاً به مجازات خود خواهند رسید.
من ملت آذربایجان را به #هشیاری فرا می¬خوانم. آذربایجان یا به #پامی¬خیزد یا خواهد سوخت.
... حضرت حسین(ع) به من عشق به خداوند و تسلیم در برابر او و همچنین #آشتی_ناپذیری با ظلم و #مبارزه_قاطعانه را که مسیر اصلی عشق است را آموخت.... از خدا هم شهادت را به احترام آن شخصیت بزرگ مسألت دارم. جناب علی اف، شما از اعتقاد طالع و عشق او به امام حسین(ع) ترس دارید. البته این عادی است. 1400 سال است که این سخن که(( مرگ را سعادت و زندگی با ظالمان را ذلت میدانم)) خواب حاکمان ظالم را به کابوس تبدیل کرده است.
به شما اطمینان میدهم که با رقم زدن فاجعه نارداران و ریختن خون بیگناهان، سقوط حاکمیت خود را نزدیک کردید.
در پایان از شما میخواهم که اگر جسارت دارید، حکم حبس ابد من را تغییر ندهید! برای #آزادی این ملت، حبس ابد که هیچ، برای اعدام و سوزانده شدن در آتش آماده ام. خداوند میان ما و شما قضاوت خواهد کرد...))
خطابه انقلابی بالا از زبان روحانی انقلابی آذربایجان، طالع باقرف بود که این روز ها حبس 20 ساله را می گذراند.
اربعین سال گذشته، پلیس آذربایجان با حمله وحشیانه به عزاداران در شهر انقلابی نارداران، ضمن به شهادت رساندن چهار نفر، حاج طالع، رهبر جنبش وحدت اسلامی و 13 نفر از یارانش را دستگیر کرد. البته آن ها قبل از این هم بار ها در زندان ها تا حد شهادت مورد شکنجه قرار گرفته بودند. اما این دفعه به حبس طولانی مدت محکوم شدند. آن هم به جرم عدالتخواهی...
اما در این چند ماه روحانی مبارز آذربایجان، بیشتر از شکنجه پلیس، مقتول #سکوت ما (ظاهرا) حزب اللّهی ها شده است.
علی رغم فاجعه بار بودن این اتفاق و با وجود این که یکی از وظایف انقلاب ما حمایت از مستضعفین در هر کجای جهان است، نه خبری از #صدا_و_سیمای_جمهوری_اسلامی(!!!) شد، نه #ارگانهای_احقاق_حق_مستضعفین، نه #تشکل_های_مدعی_عدالتخواهی_و_آزادیخواهی، نه #بسیج، نه #سپاه، نه #نهاد_حکومتی، نه #نشریات_به_ظاهر_منور_الفکر، نه #داعیه_داران_انقلاب، نه...
انگار فریاد انقلاب #مستضعفین، زیر سایه سکوت ما انقلابیون(!) گم شده !!!
پس دوستانی که گلوی خود را برای آزادی و عدالت و جهان اسلام و... ((اذیت)) می¬کردند کجایند؟
آیا حتما باید پای منافع خود و کشورتان در میان باشد تا علم عدالت را بلند کنید؟
آیا حتما باید برای جان و مال خود رگ غیرتتان بیرون بزند؟
آیا حتما باید چکیدن خون مظلوم را ببینید تا قیام کنید؟
علیرضا مشک افشان
https://t.iss.one/nardaran313
((پیش از وقایع #نارداران یک گزینه در مقابل ما بود، یا باید این حاکمیت را می¬پذیرفتیم یا مجازات می¬شدیم.
ما گفته بودیم که راه نجات ملت را برگزیده ایم. روزی فراخواهد رسید که این ملت حکومت خود را انتخاب خواهد کرد. در این حکومت چیزی به نام عدالت وجود ندارد.
پیش تر امیدوار به اصلاح بودم اما پس از افتادن به #باندوتدل(اداره مبارزه با جرایم سازمان یافته) سیمای واقعی مسأله را دیدم: این حاکمیت اصلاح پذیر نیست!
... #ما_انقلاب_خواهیم_کرد و این انقلاب به شیوه ای مدنی خواهد بود.
در باندوتدل روی سینه حاج ابولفضل بنیادوف نشسته بودند و به زور به دهانش شراب می¬ریختند. خصلت این ها #یزیدی است. این سیمای واقعی حکومت آذربایجان را نشان میدهد.
... ما به محاکمه در این دنیا راضی تریم تا آن دنیا! اگر ما هم در این دنیا نباشیم، سایرین خواهند آمد و این #راه را ادامه خواهند داد.
می¬گویند به قانون اساسی عمل می¬شود. چطور چنین حرفی می¬زنند؟ تصاحب حاکمیت یکی از بزرگترین جرایم است و صراحتاً دارد قانون اساسی نقض می¬شود. ما خواستار اجرای قانونیم. دشمنان قطعاً به مجازات خود خواهند رسید.
من ملت آذربایجان را به #هشیاری فرا می¬خوانم. آذربایجان یا به #پامی¬خیزد یا خواهد سوخت.
... حضرت حسین(ع) به من عشق به خداوند و تسلیم در برابر او و همچنین #آشتی_ناپذیری با ظلم و #مبارزه_قاطعانه را که مسیر اصلی عشق است را آموخت.... از خدا هم شهادت را به احترام آن شخصیت بزرگ مسألت دارم. جناب علی اف، شما از اعتقاد طالع و عشق او به امام حسین(ع) ترس دارید. البته این عادی است. 1400 سال است که این سخن که(( مرگ را سعادت و زندگی با ظالمان را ذلت میدانم)) خواب حاکمان ظالم را به کابوس تبدیل کرده است.
به شما اطمینان میدهم که با رقم زدن فاجعه نارداران و ریختن خون بیگناهان، سقوط حاکمیت خود را نزدیک کردید.
در پایان از شما میخواهم که اگر جسارت دارید، حکم حبس ابد من را تغییر ندهید! برای #آزادی این ملت، حبس ابد که هیچ، برای اعدام و سوزانده شدن در آتش آماده ام. خداوند میان ما و شما قضاوت خواهد کرد...))
خطابه انقلابی بالا از زبان روحانی انقلابی آذربایجان، طالع باقرف بود که این روز ها حبس 20 ساله را می گذراند.
اربعین سال گذشته، پلیس آذربایجان با حمله وحشیانه به عزاداران در شهر انقلابی نارداران، ضمن به شهادت رساندن چهار نفر، حاج طالع، رهبر جنبش وحدت اسلامی و 13 نفر از یارانش را دستگیر کرد. البته آن ها قبل از این هم بار ها در زندان ها تا حد شهادت مورد شکنجه قرار گرفته بودند. اما این دفعه به حبس طولانی مدت محکوم شدند. آن هم به جرم عدالتخواهی...
اما در این چند ماه روحانی مبارز آذربایجان، بیشتر از شکنجه پلیس، مقتول #سکوت ما (ظاهرا) حزب اللّهی ها شده است.
علی رغم فاجعه بار بودن این اتفاق و با وجود این که یکی از وظایف انقلاب ما حمایت از مستضعفین در هر کجای جهان است، نه خبری از #صدا_و_سیمای_جمهوری_اسلامی(!!!) شد، نه #ارگانهای_احقاق_حق_مستضعفین، نه #تشکل_های_مدعی_عدالتخواهی_و_آزادیخواهی، نه #بسیج، نه #سپاه، نه #نهاد_حکومتی، نه #نشریات_به_ظاهر_منور_الفکر، نه #داعیه_داران_انقلاب، نه...
انگار فریاد انقلاب #مستضعفین، زیر سایه سکوت ما انقلابیون(!) گم شده !!!
پس دوستانی که گلوی خود را برای آزادی و عدالت و جهان اسلام و... ((اذیت)) می¬کردند کجایند؟
آیا حتما باید پای منافع خود و کشورتان در میان باشد تا علم عدالت را بلند کنید؟
آیا حتما باید برای جان و مال خود رگ غیرتتان بیرون بزند؟
آیا حتما باید چکیدن خون مظلوم را ببینید تا قیام کنید؟
علیرضا مشک افشان
https://t.iss.one/nardaran313
Telegram
انقلاب اسلامی در آذربایجان
✔️آشنایی با مبارزات حق طلبانه مردم مسلمان جمهوری آذربایجان
✔️ اخبار و تحلیلهای تخصصی در حوزه قفقاز
@elahana1 :ارتباط با مدیر
✔️ اخبار و تحلیلهای تخصصی در حوزه قفقاز
@elahana1 :ارتباط با مدیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حرف حساب مدافعان و آوارگان قره باغ با پرزیدنت الهام علی یف
#آزادی_قره_باغ_مطالبه_آذربایجانیان
@Nardaran313
#آزادی_قره_باغ_مطالبه_آذربایجانیان
@Nardaran313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقلب گسترده و علنی در انتخابات مجلس شورای ملی آذربایجان توسط وابستگان به دیکتاتور این کشور
#انتخابات_صوری
#آزادی_دروغین
#ملتگرایی_دروغین
@Nardaran313
#انتخابات_صوری
#آزادی_دروغین
#ملتگرایی_دروغین
@Nardaran313
#جای_حاج_علیاکرام_خالی
🔸
این روزها برخی از شهرهای اشغالی جمهوری آذربایجان آزاد شدهاند و ارتش جمهوری آذربایجان به نزدیکی #شوشا رسیده است. شوشا یک نماد در #قرهباغ است و نقطه عطف جنگ. سقوط شوشا مشکوک بود و هست. توطئهای برای اخراج ایران از قرهباغ.
بیصبرانه منتظر #آزادی_شوشا هستم و در این روزهای خوش جای مردی را خالی میبینم که تهمت و زندان را به جان خرید ولی دست از اسلام و انقلاب اسلامی برنداشت. سال ۲۰۱۰ در نارداران وقتی کتش را میپوشید که به زیارت رحیمهخاتون برویم و من فیلم بگیرم از زیارت او، زیر لب چیزی گفت که بغضی بیست ساله داشت در آن روز:
- اولکهنی ساتدیلار مهدی!
دل پری داشت از خیانتها. جملهاش چنان صلابت و حسرتی داشت که با شنیدنش اشک در چشمانم بجوشد. و حاجی چشمانش را در زندان برای وطن داده بود.
او صادقترین رهبر حزبی بود که دیدهام. عشق و ارادت به دین را باید در شکستن بغض وآمدن اشک از چشمان حاج علیاکرام میدیدی. زبانی صریح داشت که هردو سوی تیغ کلامش میبرید. همین روزها باید ویدئوی سخنرانی سی سال پیش او در مجلس ملی را بگذارم اینجا که خطاب به رییس مجلس که مرحوم حیدر علیاف بود گفت:
- اگر از خدا دور شوید به فلاکتی اسفناکتر از امروز خواهیم افتاد.
آن روزها هنوز خون شهدای بیست زانویه خشک نشده بود. قارا یانوار.
پدر معنوی خمینیچیلر، در سال ۱۹۷۵ از طریق طلبهای شیعه و یمنی به نام احمد که آمده بوده #نارداران برای زیارت رحیمه خاتون، با نام و مرام امام آشنا میشود و #خمینی میشود مرادش.
#یمن و #آذربایجان در وصف حاج #علیاکرام است که به هم میرسند.
حاجی!
کاش بودی و میدیدی آزادیهای شهرها و طنین اذان در منارههای این شهرها را. و زندانی بودن رهبر و جانشین حزبی را که به نام اسلام تاسیس کردی. تو برای اذان فریاد کشیدی در روزهایی که پخش اذان از منارههای جمهوری تازه استقلال یافتهمان ممنوع شد.
کاش بودی و میدیدی این روزها را.
حاجی!
کاش بودی و میدیدی تشییع شهیدانمان را. کاش شهید حاج واقف هم بود. کاش حاج مایل هم بود و من و تو و کل آذربایجان برایش میخواندیم:
هر کس سوروشا گر منیم عنوانیمی سیزدن
اول شخصه دئیین:
- مایلین عنوانی وطندیر.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۱ آبان ۹۹
@mehdinalbandie
@Nardaran313
https://www.instagram.com/p/CHD4A3xg1qh/?igshid=1o6b0pwsre7mh
🔸
این روزها برخی از شهرهای اشغالی جمهوری آذربایجان آزاد شدهاند و ارتش جمهوری آذربایجان به نزدیکی #شوشا رسیده است. شوشا یک نماد در #قرهباغ است و نقطه عطف جنگ. سقوط شوشا مشکوک بود و هست. توطئهای برای اخراج ایران از قرهباغ.
بیصبرانه منتظر #آزادی_شوشا هستم و در این روزهای خوش جای مردی را خالی میبینم که تهمت و زندان را به جان خرید ولی دست از اسلام و انقلاب اسلامی برنداشت. سال ۲۰۱۰ در نارداران وقتی کتش را میپوشید که به زیارت رحیمهخاتون برویم و من فیلم بگیرم از زیارت او، زیر لب چیزی گفت که بغضی بیست ساله داشت در آن روز:
- اولکهنی ساتدیلار مهدی!
دل پری داشت از خیانتها. جملهاش چنان صلابت و حسرتی داشت که با شنیدنش اشک در چشمانم بجوشد. و حاجی چشمانش را در زندان برای وطن داده بود.
او صادقترین رهبر حزبی بود که دیدهام. عشق و ارادت به دین را باید در شکستن بغض وآمدن اشک از چشمان حاج علیاکرام میدیدی. زبانی صریح داشت که هردو سوی تیغ کلامش میبرید. همین روزها باید ویدئوی سخنرانی سی سال پیش او در مجلس ملی را بگذارم اینجا که خطاب به رییس مجلس که مرحوم حیدر علیاف بود گفت:
- اگر از خدا دور شوید به فلاکتی اسفناکتر از امروز خواهیم افتاد.
آن روزها هنوز خون شهدای بیست زانویه خشک نشده بود. قارا یانوار.
پدر معنوی خمینیچیلر، در سال ۱۹۷۵ از طریق طلبهای شیعه و یمنی به نام احمد که آمده بوده #نارداران برای زیارت رحیمه خاتون، با نام و مرام امام آشنا میشود و #خمینی میشود مرادش.
#یمن و #آذربایجان در وصف حاج #علیاکرام است که به هم میرسند.
حاجی!
کاش بودی و میدیدی آزادیهای شهرها و طنین اذان در منارههای این شهرها را. و زندانی بودن رهبر و جانشین حزبی را که به نام اسلام تاسیس کردی. تو برای اذان فریاد کشیدی در روزهایی که پخش اذان از منارههای جمهوری تازه استقلال یافتهمان ممنوع شد.
کاش بودی و میدیدی این روزها را.
حاجی!
کاش بودی و میدیدی تشییع شهیدانمان را. کاش شهید حاج واقف هم بود. کاش حاج مایل هم بود و من و تو و کل آذربایجان برایش میخواندیم:
هر کس سوروشا گر منیم عنوانیمی سیزدن
اول شخصه دئیین:
- مایلین عنوانی وطندیر.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۱ آبان ۹۹
@mehdinalbandie
@Nardaran313
https://www.instagram.com/p/CHD4A3xg1qh/?igshid=1o6b0pwsre7mh
Instagram
مهدی نعلبندی
#جای_حاج_علیاکرام_خالی 🔸 این روزها برخی از شهرهای اشغالی جمهوری آذربایجان آزاد شدهاند و ارتش جمهوری آذربایجان به نزدیکی #شوشا رسیده است. شوشا یک نماد در #قرهباغ است و نقطه عطف جنگ. سقوط شوشا مشکوک بود و هست. توطئهای برای اخراج ایران از قرهباغ. بیصبرانه…
#چند_کلمه_در_باب_شوشا
🔸
شاید چنین روزهایی در عمر آدمی یک بار بیشتر اتفاق نیفتد. و برای من و همکارانم اتفاق افتاد. #آزادی_شوشا به رویایی غیر قابل باور تبدیل شده بود که امروز محقق شد. از بیست سال پیش که در رادیو برونمزی هستم مدام از آرزوی آزادی شوشا گفته بودیم و شنیده بودیم و شده بود رویا. و چه حالی داشت تحقق این رویا. وصال یار بود و پایان فراق یعقوب. روزهای اول این جنگ گفتم و باز میگویم که منارههای مسجد گوهرآقا قریب بیست و نه سال است که دلتنگ شهادت بر ولایت علیبنابیطالب است.
شوشا فقط یک #شهر در قرهباغ نبود، بلکه #هنر و #تاریخ و #آرزو و #احساس بود و هست.
بسیاری از شنوندگان و کارشناسان رادیو برونمرزی تبریز امروز گریستند و شادیشان را با ما شریک شدند. و بگذارید اعتراف کنم وقتی به برخی از دوستانم در آن سوی ارس پیام صوتی تبریک دادم، صدایم لرزید و بغضم ترکید. عصر در برنامه رادیو یک جمله گفتم که اینجا هم میگویم:
- شوشا با #خیانت از دست رفت و با #شهادت به دست آمد.
باید قدر این فرهنگ را دانست. و من یقین دارم آذربایجان قدر این سرمایهای را که به زحمت به کف آورده خواهد دانست.
🔸
و یک نکته؛
برخی از دوستان در تحلیلهاشان خیال میکنند قرهباغ از توابع شهرستان خداآفرین است. نه برادر. یا رقبای ما حماقت سیاسی دارند. نه عزیزم. مدیریت این جنگ معادل با صدوچهل واحد درس مدیریت بود و هست. از مدیریت صحنه گرفته تا مدیریت افکار و مدیریت رقباء که یکی از آن رقباء، ایران است. و آن چه رخ نموده مبتنی بر حافظه کوتاه مدت نیست بلکه مبتنی بر فرداست. و این جمله آخر بر اهل مداقه روشن است.
شاه سلطان حسین وقتی ایران را وا مینهاد سرمست از ایرانی بود که بر کاغذ نوشته بود و در نونش میشد حرمسرایی از زیبارویان محروسات به راه انداخت. فرق او و شاه اسماعیل در همین بود. یکی ایران را ساخت و یکی ایران را باخت. میرعلی نون کوچک مینوشت و سلطان حسین نون فراخ مینوشت. هر کدام به وسعت سفرهشان. و کشورها بر سفرههای رنگارنگ فروخته میشوند.
🔸
باز گردم به شوشا.
شوشا آزاد شد. آزادی شوشا شیرین است. و کاش این شیرینی تلخ نشود با معامله. نگرانام سندن ساری آی باشی بلالی شوشا.
یک بار باکو را در استانبول فروختند به مسکو. و یک بار شوشا را. و این بار نخجوان را؟
شوشا آزاد شد و باید این روند ادامه یابد تا آزادی سایر شهرها و #خانکندی که بشود آزادی کامل اراضی اشغالی و بازگشت به #مرزهای_بینالمللی. و جشن آزادی #قرهباغ به زودی در خانکندی. انشاءالله.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ آبان ۹۹
@mehdinalbandie
@Nardaran313
🔸
شاید چنین روزهایی در عمر آدمی یک بار بیشتر اتفاق نیفتد. و برای من و همکارانم اتفاق افتاد. #آزادی_شوشا به رویایی غیر قابل باور تبدیل شده بود که امروز محقق شد. از بیست سال پیش که در رادیو برونمزی هستم مدام از آرزوی آزادی شوشا گفته بودیم و شنیده بودیم و شده بود رویا. و چه حالی داشت تحقق این رویا. وصال یار بود و پایان فراق یعقوب. روزهای اول این جنگ گفتم و باز میگویم که منارههای مسجد گوهرآقا قریب بیست و نه سال است که دلتنگ شهادت بر ولایت علیبنابیطالب است.
شوشا فقط یک #شهر در قرهباغ نبود، بلکه #هنر و #تاریخ و #آرزو و #احساس بود و هست.
بسیاری از شنوندگان و کارشناسان رادیو برونمرزی تبریز امروز گریستند و شادیشان را با ما شریک شدند. و بگذارید اعتراف کنم وقتی به برخی از دوستانم در آن سوی ارس پیام صوتی تبریک دادم، صدایم لرزید و بغضم ترکید. عصر در برنامه رادیو یک جمله گفتم که اینجا هم میگویم:
- شوشا با #خیانت از دست رفت و با #شهادت به دست آمد.
باید قدر این فرهنگ را دانست. و من یقین دارم آذربایجان قدر این سرمایهای را که به زحمت به کف آورده خواهد دانست.
🔸
و یک نکته؛
برخی از دوستان در تحلیلهاشان خیال میکنند قرهباغ از توابع شهرستان خداآفرین است. نه برادر. یا رقبای ما حماقت سیاسی دارند. نه عزیزم. مدیریت این جنگ معادل با صدوچهل واحد درس مدیریت بود و هست. از مدیریت صحنه گرفته تا مدیریت افکار و مدیریت رقباء که یکی از آن رقباء، ایران است. و آن چه رخ نموده مبتنی بر حافظه کوتاه مدت نیست بلکه مبتنی بر فرداست. و این جمله آخر بر اهل مداقه روشن است.
شاه سلطان حسین وقتی ایران را وا مینهاد سرمست از ایرانی بود که بر کاغذ نوشته بود و در نونش میشد حرمسرایی از زیبارویان محروسات به راه انداخت. فرق او و شاه اسماعیل در همین بود. یکی ایران را ساخت و یکی ایران را باخت. میرعلی نون کوچک مینوشت و سلطان حسین نون فراخ مینوشت. هر کدام به وسعت سفرهشان. و کشورها بر سفرههای رنگارنگ فروخته میشوند.
🔸
باز گردم به شوشا.
شوشا آزاد شد. آزادی شوشا شیرین است. و کاش این شیرینی تلخ نشود با معامله. نگرانام سندن ساری آی باشی بلالی شوشا.
یک بار باکو را در استانبول فروختند به مسکو. و یک بار شوشا را. و این بار نخجوان را؟
شوشا آزاد شد و باید این روند ادامه یابد تا آزادی سایر شهرها و #خانکندی که بشود آزادی کامل اراضی اشغالی و بازگشت به #مرزهای_بینالمللی. و جشن آزادی #قرهباغ به زودی در خانکندی. انشاءالله.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۸ آبان ۹۹
@mehdinalbandie
@Nardaran313
جناب #علیاف ترسیده است. یقین کرده که ملت آذربایجان، ایران را رها نخواهد کرد. مواد مخدر را پیش کشید تا هم از تهمت مالی فرار کند هم ایران را دستگیر و زندانی ؟!
در ادبیات سیاسی علیاف #نارکوتیک چیزی است مثل قهوه قجری و آمپول هوا.
#آزادی_اسلامگراها
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://twitter.com/MNalbandi/status/1449064702202494985?s=09
🆔@Nardaran313
در ادبیات سیاسی علیاف #نارکوتیک چیزی است مثل قهوه قجری و آمپول هوا.
#آزادی_اسلامگراها
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandie
https://twitter.com/MNalbandi/status/1449064702202494985?s=09
🆔@Nardaran313
Twitter
Mehdi Nalbandi
جناب #علیاف ترسیده است. یقین کرده که ملت آذربایجان، ایران را رها نخواهد کرد. مواد مخدر را پیش کشید تا هم از تهمت مالی فرار کند هم ایران را دستگیر و زندانی ؟! در ادبیات سیاسی علیاف #نارکوتیک چیزی است مثل قهوه قجری و آمپول هوا. #آزادی_اسلامگراها #دارالولایه_تبریز…