Forwarded from مؤسسه خیریه یاران محسنین (M Yaghini)
استاد محقق داماد/
از گفتگوی میان حضرت مولا(ع) و ابنملجم، پس از فاجعهی ضربتزدن، معلوم میشود که این مرد به قرآن کاملا واقف بوده و لقب، «اشقى الأشقيا» را خودش برای خودش انتخاب کرده است.
او پس از ضربتزدن بر فرق حضرت مولا(ع)، فرار کرد ولی مردم او را دستگیر کردند و به نزد مولا(ع) بردند. مولا(ع) از بیحالی به خواب رفته بودند. فلما أفاق من نومه و فتح عينيه فقال ارفقوا بی یا ملائكة ربی. وقتی از خواب بیدار شدند، زیر لب گفتند: ای فرشتگان خدا به من مهربانی کنید. حسن بن علی(ع) به پدر عرض کرد، دشمن شما را دستگیر کردهاند و اینک نزد شماست. ففتح امیرالمومنین عینیه... مولی(ع) چشمانشان را باز کردند و با کمال بیحالی و ضعف و صدای ضعیف به قاتل میگویند: ای مرد! امر عظیمی پدید
آوردی و کار بزرگی مرتکب شدهای. آیا من امام بدی برای تو بودم که مرا بدین گونه مجازات کردی؟ آیا من به تو مهربانی نکردم؟ آیا من از احسان به تو کم نهادم؟ یاد داری که دربارهی تو چه گزارشهای تلخی دادند و من بر تو، به هیچ وجه سخت نگرفتم؟ ابن ملجم در تمام این لحظات هیچ سخنی نمی گفت و پاسخی نمیداد، گویی فکر می کرد. ناگهان لب به سخن گشود و فرازی از یک آیهی قرآن مجید را تلاوت کرد که تأمل در آن آیه بیدار شدن وجدانِ این مرد و درک راز بدبختیاش را نشان می دهد. [فدمعتعيناابنملجمو قال: یا امیرالمومنین
افانتتنقذ من فيالنار؟!] چشمان ابن ملجم پر از #اشک شد و بر گونهاش لغزید و گفت: ای امیرمومنان
آیا تو محکومین به دوزخ و نار را میتوانی نجات دهی؟ امام بلافاصله فرمودند: [صدقت!!] یعنی درست میگویی!!
.
فاجعهیجهلمقدس| ص۲۹
.
#کانال_المیزان
@almizann
از گفتگوی میان حضرت مولا(ع) و ابنملجم، پس از فاجعهی ضربتزدن، معلوم میشود که این مرد به قرآن کاملا واقف بوده و لقب، «اشقى الأشقيا» را خودش برای خودش انتخاب کرده است.
او پس از ضربتزدن بر فرق حضرت مولا(ع)، فرار کرد ولی مردم او را دستگیر کردند و به نزد مولا(ع) بردند. مولا(ع) از بیحالی به خواب رفته بودند. فلما أفاق من نومه و فتح عينيه فقال ارفقوا بی یا ملائكة ربی. وقتی از خواب بیدار شدند، زیر لب گفتند: ای فرشتگان خدا به من مهربانی کنید. حسن بن علی(ع) به پدر عرض کرد، دشمن شما را دستگیر کردهاند و اینک نزد شماست. ففتح امیرالمومنین عینیه... مولی(ع) چشمانشان را باز کردند و با کمال بیحالی و ضعف و صدای ضعیف به قاتل میگویند: ای مرد! امر عظیمی پدید
آوردی و کار بزرگی مرتکب شدهای. آیا من امام بدی برای تو بودم که مرا بدین گونه مجازات کردی؟ آیا من به تو مهربانی نکردم؟ آیا من از احسان به تو کم نهادم؟ یاد داری که دربارهی تو چه گزارشهای تلخی دادند و من بر تو، به هیچ وجه سخت نگرفتم؟ ابن ملجم در تمام این لحظات هیچ سخنی نمی گفت و پاسخی نمیداد، گویی فکر می کرد. ناگهان لب به سخن گشود و فرازی از یک آیهی قرآن مجید را تلاوت کرد که تأمل در آن آیه بیدار شدن وجدانِ این مرد و درک راز بدبختیاش را نشان می دهد. [فدمعتعيناابنملجمو قال: یا امیرالمومنین
افانتتنقذ من فيالنار؟!] چشمان ابن ملجم پر از #اشک شد و بر گونهاش لغزید و گفت: ای امیرمومنان
آیا تو محکومین به دوزخ و نار را میتوانی نجات دهی؟ امام بلافاصله فرمودند: [صدقت!!] یعنی درست میگویی!!
.
فاجعهیجهلمقدس| ص۲۹
.
#کانال_المیزان
@almizann