🚨 وداع گونهای با مسائل قفقاز عزیز!
✍ #برهان_حشمتی
🔻حدود ۲۵ سال پیش که بر اثر انگیزشها و عوامل شخصی، اداری - شغلی و توصیه استاد و مدیر بسیار محترمم، جناب بهشتی پور، وارد سیمای آذری شبکه سحر شدم و شروع به فعالیت در حوزه اخبار قفقاز و جمهوری آذربایجان کردم، تصور ضعیفی درباره جذابیتها و مشکلات این حوزه رسانهای داشتم. اما، به هر حال شیرینی فعالیت رسانهای در این حوزه جذبم کرد! بهخصوص تلاش برای اصلاح فکر و رویکرد ایران ستیزانهای که بهطور عجیبی از مقامات و رسانههای باکو میدیدیم، علاوه بر وظیفه سازمانی و اداری، به انگیزهای ملی و اسلامی و حتی شخصی و قومی برایم تبدیل شد! زیرا، با ورود به حوزه خبری جمهوری آذربایجان شاهد این شدم که کشورم و هویتم و شخصیتم هدف تهاجم و حمله دائم از سوی رسانههای جمهوری آذربایجان قرار دارد و عجیب اینکه در ایران اندک افرادی از این حمله و تهاجم خبر دارند!! تلاش برای دفع این حمله و بهخصوص انجام حملات رسانهای متقابل و پیشگیرانه بسیار جذاب بود. بهویژه که بر اثر تصمیمات سازمانی، به باکو یعنی مرکز همین هنگامه رسانهای و تقابل فکری اعزام شدم. فعالیت رسانهای در باکو، جذابیت کار را برایم نه دوچندان، بلکه صدچندان کرد! به نحوی که وقتی پس از فعالیت رسانهای روزانه، شب برای استراحت به جمع خانواده برمیگشتم و موقع خواب برای دختر خردسالم قصه شنگول و منگول را بازگویی میکردم، خودم بر اثر خستگی جسمی و نشاط روحی، زودتر از کودکم به خواب میرفتم و در لابلای جملات قصه شنگول و منگول، ناخواسته و در حالت نیمه خواب - نیمه بیداری، جملاتی از اخبار و تحولات جمهوری آذربایجان و مسائل دریای خزر و بحران قراباغ، دستگیری و شکنجه فعالان حزب اسلام و.... را بر زبان جاری میکردم و با اعتراض فرزند خردسالم مواجه میشدم که چرا مسائل جمهوری آذربایجان را وارد قصه شنگول و منگول نیز کردهام! اما، در واقع این تقصیر من نبود! تقصیر مسائل جمهوری آذربایجان بود که در خواب هم رهایم نمیکرد! طی حدود ۲۵ الی ۳۰ سال حیات شغلی و فعالیت حرفهایم در این حوزه جذاب، این موانستم با جمهوری آذربایجان هیچگاه کم نشد، بلکه دایم بیشتر و بیشتر شد! دوستان زیادی در این حوزه پیدا کردم و البته دشمنان و ایرانستیزان زیادی و نیز برخی هموطنان غیر همفکر را هم رنجاندم! به نظرم با توجه به ضرورت کار، نیازی به حلالیت طلبیدن از این غیرهمفکران هموطن نیست و دشمنان و ایرانستیزان و اسلامستیزانی هم از فعالیتهای رسانهای حقیر رنجیدند، این رنجش نوش جانشان باد!
به هر روی، از یک سال پیش، پس از بازنشستگی از صدا و سیما، دایم در کلنجار مستمر با بازنشستگی واقعی و تلاش بیثمر برای کنارهگیری عملی از فعالیت رسانهای غیررسمی و دلی در حوزه اخبار و رویدادهای قفقاز بودهام! همچنانکه خواهناخواه و به اجبار تحولات قفقاز، ایران غافل از این حوزه را بهطور خودکار مشغول خود میکند و گریزی از این نیست!، بنده نیز بهعنوان یک ایرانی قفقازدوست و بهخصوص بهعنوان یک نیروی رسانهای "جمهوری آذربایجان خواه"، ترک این عادت برایم مرض بوده است! اما، در برهههایی از یک سال اخیر، بهخصوص در برهههای تعطیلات و مسافرتهای دوره بازنشستگی که تا حدی از تحولات و اخبار جمهوری آذربایجان و قفقاز غافل میشدم، متوجه شدم که زندگی لذات دیگری غیر از پیگیری مسائل قفقاز و جمهوری آذربایجان نیز داشته است که تاکنون از آنها غافل مانده بودم! از اینرو، سعی دارم اکنون که کاری در تهران ندارم، به نحو موثرتری برای ترک "اعتیاد قفقاز" تلاش جدیدی را آغاز کنم و از شهر شلوغ و شرایط حوصله بر و کلافهکننده تهران به دامن زیبای طبیعت ایران دوست داشتنی پناه ببرم! دعا بفرمایید که در ترک اعتیاد قفقازیم موفق باشم!! این وداعگونه را بهخاطر آن نوشتم که کمتر با این سؤال دوستان مواجه شوم که "چرا خبری ازت نیست!"
دعا کنید که دیگر "خبری ازم نباشد"!!
به قول دوستان قفقازی: الویدا ( الوداع)!!
انقلاب اسلامی در آذربایجان
✅@Nardaran313
✍ #برهان_حشمتی
🔻حدود ۲۵ سال پیش که بر اثر انگیزشها و عوامل شخصی، اداری - شغلی و توصیه استاد و مدیر بسیار محترمم، جناب بهشتی پور، وارد سیمای آذری شبکه سحر شدم و شروع به فعالیت در حوزه اخبار قفقاز و جمهوری آذربایجان کردم، تصور ضعیفی درباره جذابیتها و مشکلات این حوزه رسانهای داشتم. اما، به هر حال شیرینی فعالیت رسانهای در این حوزه جذبم کرد! بهخصوص تلاش برای اصلاح فکر و رویکرد ایران ستیزانهای که بهطور عجیبی از مقامات و رسانههای باکو میدیدیم، علاوه بر وظیفه سازمانی و اداری، به انگیزهای ملی و اسلامی و حتی شخصی و قومی برایم تبدیل شد! زیرا، با ورود به حوزه خبری جمهوری آذربایجان شاهد این شدم که کشورم و هویتم و شخصیتم هدف تهاجم و حمله دائم از سوی رسانههای جمهوری آذربایجان قرار دارد و عجیب اینکه در ایران اندک افرادی از این حمله و تهاجم خبر دارند!! تلاش برای دفع این حمله و بهخصوص انجام حملات رسانهای متقابل و پیشگیرانه بسیار جذاب بود. بهویژه که بر اثر تصمیمات سازمانی، به باکو یعنی مرکز همین هنگامه رسانهای و تقابل فکری اعزام شدم. فعالیت رسانهای در باکو، جذابیت کار را برایم نه دوچندان، بلکه صدچندان کرد! به نحوی که وقتی پس از فعالیت رسانهای روزانه، شب برای استراحت به جمع خانواده برمیگشتم و موقع خواب برای دختر خردسالم قصه شنگول و منگول را بازگویی میکردم، خودم بر اثر خستگی جسمی و نشاط روحی، زودتر از کودکم به خواب میرفتم و در لابلای جملات قصه شنگول و منگول، ناخواسته و در حالت نیمه خواب - نیمه بیداری، جملاتی از اخبار و تحولات جمهوری آذربایجان و مسائل دریای خزر و بحران قراباغ، دستگیری و شکنجه فعالان حزب اسلام و.... را بر زبان جاری میکردم و با اعتراض فرزند خردسالم مواجه میشدم که چرا مسائل جمهوری آذربایجان را وارد قصه شنگول و منگول نیز کردهام! اما، در واقع این تقصیر من نبود! تقصیر مسائل جمهوری آذربایجان بود که در خواب هم رهایم نمیکرد! طی حدود ۲۵ الی ۳۰ سال حیات شغلی و فعالیت حرفهایم در این حوزه جذاب، این موانستم با جمهوری آذربایجان هیچگاه کم نشد، بلکه دایم بیشتر و بیشتر شد! دوستان زیادی در این حوزه پیدا کردم و البته دشمنان و ایرانستیزان زیادی و نیز برخی هموطنان غیر همفکر را هم رنجاندم! به نظرم با توجه به ضرورت کار، نیازی به حلالیت طلبیدن از این غیرهمفکران هموطن نیست و دشمنان و ایرانستیزان و اسلامستیزانی هم از فعالیتهای رسانهای حقیر رنجیدند، این رنجش نوش جانشان باد!
به هر روی، از یک سال پیش، پس از بازنشستگی از صدا و سیما، دایم در کلنجار مستمر با بازنشستگی واقعی و تلاش بیثمر برای کنارهگیری عملی از فعالیت رسانهای غیررسمی و دلی در حوزه اخبار و رویدادهای قفقاز بودهام! همچنانکه خواهناخواه و به اجبار تحولات قفقاز، ایران غافل از این حوزه را بهطور خودکار مشغول خود میکند و گریزی از این نیست!، بنده نیز بهعنوان یک ایرانی قفقازدوست و بهخصوص بهعنوان یک نیروی رسانهای "جمهوری آذربایجان خواه"، ترک این عادت برایم مرض بوده است! اما، در برهههایی از یک سال اخیر، بهخصوص در برهههای تعطیلات و مسافرتهای دوره بازنشستگی که تا حدی از تحولات و اخبار جمهوری آذربایجان و قفقاز غافل میشدم، متوجه شدم که زندگی لذات دیگری غیر از پیگیری مسائل قفقاز و جمهوری آذربایجان نیز داشته است که تاکنون از آنها غافل مانده بودم! از اینرو، سعی دارم اکنون که کاری در تهران ندارم، به نحو موثرتری برای ترک "اعتیاد قفقاز" تلاش جدیدی را آغاز کنم و از شهر شلوغ و شرایط حوصله بر و کلافهکننده تهران به دامن زیبای طبیعت ایران دوست داشتنی پناه ببرم! دعا بفرمایید که در ترک اعتیاد قفقازیم موفق باشم!! این وداعگونه را بهخاطر آن نوشتم که کمتر با این سؤال دوستان مواجه شوم که "چرا خبری ازت نیست!"
دعا کنید که دیگر "خبری ازم نباشد"!!
به قول دوستان قفقازی: الویدا ( الوداع)!!
انقلاب اسلامی در آذربایجان
✅@Nardaran313
🚨 چرا جوشش خون شهید رئیسی نیز یخهای روابط سرد باکو با تهران را آب نکرد؟!
✍ #برهان_حشمتی
🔻 باشناختی که از "دیپلماسی فاجعه" جمهوری آذربایجان وجود دارد، انتظار میرفت باکو با استفاده از فرصت بروز فاجعه برای ایران و به شهادت رسیدن رئیسجمهوری و وزیر خارجه و امام جمعه تبریز و استاندار آذربایجانشرقی در مسیر بازگشت از سفر دوستی با جمهوری آذربایجان، فراتر از ارسال پیام تسلیت معمولی، اقدامات دستکم نمادینی برای همدردی و تظاهر به دوستی با تهران از خود نشان دهد! کمااینکه باکو در گذشته حتی در فجایعی که مقیاسش به مراتب کوچکتر بود، از جمله در وقوع سیل و زلزله و تصادفات رانندگی در ایران، پیامهای تسلیتهای پرطمراقی به ایران و در حوادث مشابه سایر کشورها ارسال کرده است و خواهد کرد! زیرا، خواهناخواه، اخبار فجایع و " دیپلماسی فاجعه" اهمیت فراوانی در جمهوری آذربایجان دارد و علاوه بر این، باکو همواره از فرصتهایی که فجایع ایجاد میکنند، برای طعنه و نیش زدن به ایران و بهزعم خود، نوعی تحقیر ایران دستکم در افکار عمومی اقشار ترکگرا در جمهوری آذربایجان استفاده میکند!
🔹 اما، اینبار نه رویکرد طعنهزنی غیرمستقیم به ایران و نه رویکرد تظاهر به آب کردن یخهای روابط با تهران و نه احساس دین اخلاقی به رئیسجمهور و مقاماتی که جانشان قربانی حضور در مراسم افتتاحیه مشترک سد با سرکرده طایفه حاکم بر جمهوری آذربایجان شد، نتوانست باکو را به سمت بهرهگیری از این فرصت برای تظاهر به دوستی یا دستکم تظاهر به همدردی با ایران سوق دهد و حداکثر کاری که از دست الهام علیاف برآمد، این بود که سه چهار جملهای برای عرض تسلیت با تهران، "ایکس کند" و نخستوزیرش را که در ساختار حکومتی جمهوری آذربایجان نقشی در حد "امر بر" دارد، برای حضور در میان مقامات خارجی در مراسم وداع با رئیسجمهوری شهید ایران، به تهران بفرستد!!
🔹 علت اصلی این مغایرت رفتاری الهام علیاف با رفتار رایج و سابقه دیپلماسی فاجعه باکو چیست؟
🔸 در ایران و جمهوری آذربایجان نیز افرادی به این خونسردی الهام علیاف در مقابل جوشش خون شهدایی که تا ساعاتی پیش برای گرم کردن و آب کردن یخهای باکو با ایران به نقطه مرزی رفته بودند که به قربانگاهشان تبدیل شد، انتقاداتی مطرح کردند و این سردی و یخ بودن الهام علیاف و باکو را ناشی از ذات ایرانستیز سیاستهای نژادپرستانه و پانترکیستی حاکم بر جمهوری آذربایجان دانستند! این درک از علل رفتاری باکو و شخص الهام علیاف کاملاً درست است! بهعلاوه اینکه، باید توجه داشت که تسلط رژیم صهیونیستی بر سیاستهای جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۲۰ با مشارکت تسلیحاتی و فرماندهی اسرائیل در جنگ دوم قراباغ، کامل و صد در صدی شده است که متأسفانه هنوز در ایران کسانی هستند که این تحول بسیار مهم را درک نمیکنند یا نادیده میگیرند و حکومت جمهوری آذربایجان را قابل اصلاح فرض میکنند و برای ایجاد سد دوستی و پل دوستی با این حکومت ایرانستیز و صهیونیستی در تلاشند! و این جمع نقیضین و نقض غرض است و طبیعی است که از ابتدا محکوم به شکست است! سفرای سابقی که طی ۵ سال مأموریت در باکو نتوانستهاند ذات سیاستها و اهداف و آمال نظام قومیتی - نژادپرست و پانترک و صهیونیستی حاکم بر جمهوری آذربایجان را که مهمترین هدفش ایجاد "آذربایجان بزرگ" با تجزیه ایران و الحاق مناطق آذرینشین ایران به توهم "آذربایجان بزرگ" است، بشناسند و درک کنند، مقامات ایرانی را به مهلکهای میکشانند که عاقبتش پیشاپیش معلوم است!! این مهلکه صرفاً سانحه هوایی مشکوک برای رئیسی عزیز ملت ایران نیست، این مهلکه در واقع عدم درک و شناخت درست جمهوری آذربایجان و خصم حاکم بر این دیار مظلوم است که این نقطه از قفقاز عزیز را به غده سرطانی برای ایران تبدیل کرده است و تا این غده سرطانی تشخیص درستی داده نشود، دایم خطرناکتر از گذشته خواهد شد!
✍ #برهان_حشمتی
🔻 باشناختی که از "دیپلماسی فاجعه" جمهوری آذربایجان وجود دارد، انتظار میرفت باکو با استفاده از فرصت بروز فاجعه برای ایران و به شهادت رسیدن رئیسجمهوری و وزیر خارجه و امام جمعه تبریز و استاندار آذربایجانشرقی در مسیر بازگشت از سفر دوستی با جمهوری آذربایجان، فراتر از ارسال پیام تسلیت معمولی، اقدامات دستکم نمادینی برای همدردی و تظاهر به دوستی با تهران از خود نشان دهد! کمااینکه باکو در گذشته حتی در فجایعی که مقیاسش به مراتب کوچکتر بود، از جمله در وقوع سیل و زلزله و تصادفات رانندگی در ایران، پیامهای تسلیتهای پرطمراقی به ایران و در حوادث مشابه سایر کشورها ارسال کرده است و خواهد کرد! زیرا، خواهناخواه، اخبار فجایع و " دیپلماسی فاجعه" اهمیت فراوانی در جمهوری آذربایجان دارد و علاوه بر این، باکو همواره از فرصتهایی که فجایع ایجاد میکنند، برای طعنه و نیش زدن به ایران و بهزعم خود، نوعی تحقیر ایران دستکم در افکار عمومی اقشار ترکگرا در جمهوری آذربایجان استفاده میکند!
🔹 اما، اینبار نه رویکرد طعنهزنی غیرمستقیم به ایران و نه رویکرد تظاهر به آب کردن یخهای روابط با تهران و نه احساس دین اخلاقی به رئیسجمهور و مقاماتی که جانشان قربانی حضور در مراسم افتتاحیه مشترک سد با سرکرده طایفه حاکم بر جمهوری آذربایجان شد، نتوانست باکو را به سمت بهرهگیری از این فرصت برای تظاهر به دوستی یا دستکم تظاهر به همدردی با ایران سوق دهد و حداکثر کاری که از دست الهام علیاف برآمد، این بود که سه چهار جملهای برای عرض تسلیت با تهران، "ایکس کند" و نخستوزیرش را که در ساختار حکومتی جمهوری آذربایجان نقشی در حد "امر بر" دارد، برای حضور در میان مقامات خارجی در مراسم وداع با رئیسجمهوری شهید ایران، به تهران بفرستد!!
🔹 علت اصلی این مغایرت رفتاری الهام علیاف با رفتار رایج و سابقه دیپلماسی فاجعه باکو چیست؟
🔸 در ایران و جمهوری آذربایجان نیز افرادی به این خونسردی الهام علیاف در مقابل جوشش خون شهدایی که تا ساعاتی پیش برای گرم کردن و آب کردن یخهای باکو با ایران به نقطه مرزی رفته بودند که به قربانگاهشان تبدیل شد، انتقاداتی مطرح کردند و این سردی و یخ بودن الهام علیاف و باکو را ناشی از ذات ایرانستیز سیاستهای نژادپرستانه و پانترکیستی حاکم بر جمهوری آذربایجان دانستند! این درک از علل رفتاری باکو و شخص الهام علیاف کاملاً درست است! بهعلاوه اینکه، باید توجه داشت که تسلط رژیم صهیونیستی بر سیاستهای جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۲۰ با مشارکت تسلیحاتی و فرماندهی اسرائیل در جنگ دوم قراباغ، کامل و صد در صدی شده است که متأسفانه هنوز در ایران کسانی هستند که این تحول بسیار مهم را درک نمیکنند یا نادیده میگیرند و حکومت جمهوری آذربایجان را قابل اصلاح فرض میکنند و برای ایجاد سد دوستی و پل دوستی با این حکومت ایرانستیز و صهیونیستی در تلاشند! و این جمع نقیضین و نقض غرض است و طبیعی است که از ابتدا محکوم به شکست است! سفرای سابقی که طی ۵ سال مأموریت در باکو نتوانستهاند ذات سیاستها و اهداف و آمال نظام قومیتی - نژادپرست و پانترک و صهیونیستی حاکم بر جمهوری آذربایجان را که مهمترین هدفش ایجاد "آذربایجان بزرگ" با تجزیه ایران و الحاق مناطق آذرینشین ایران به توهم "آذربایجان بزرگ" است، بشناسند و درک کنند، مقامات ایرانی را به مهلکهای میکشانند که عاقبتش پیشاپیش معلوم است!! این مهلکه صرفاً سانحه هوایی مشکوک برای رئیسی عزیز ملت ایران نیست، این مهلکه در واقع عدم درک و شناخت درست جمهوری آذربایجان و خصم حاکم بر این دیار مظلوم است که این نقطه از قفقاز عزیز را به غده سرطانی برای ایران تبدیل کرده است و تا این غده سرطانی تشخیص درستی داده نشود، دایم خطرناکتر از گذشته خواهد شد!
🚨 پناه بردن از طالبانیسم موهوم به افسار گسیختگی قومگرایی خانمان برانداز و سرمایه سالاری بیرحم!!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 کسانی که با امیدواری دادنهای بیهوده در خصوص دست برداشتن پزشکیان از ترکگرایی و چشمپوشی بر گذشته منفی حامیان مهم پزشکیان از جمله آخوندی و ظریف و طایفه هاشمی رفسنجانی و خاتمی، مردم را به رأی دادن به پزشکیانی تشویق میکنند که به پشتوانه حامیان پانترک خود و حامیان سرمایهدار و اشرافیاش، چشمانداز خطرناکی را برای کشور رقم زده است.
🔹 تنها استدلال این حامیان پزشکیان این است که مردم را از "طالبانیسم" موهومی میتراسنند که به گفته آنها جلیلی نماینده طالبانیسم است. نهتنها هیچ دلیل و مدرک و استناد معقولی برای وارد کردن اتهام "طالبانیسم" به جلیلی وجود ندارد، بلکه تمامی قرائن و شواهد نشاندهنده آزاد اندیشی و روشنفکری سعید جلیلی است که برخلاف رقیبش پزشکیان و حامیانش، از شیوهها و شگردهای ارتجاعی و عوامفریبانه نظیر تحریک احساسات و عواطف قومی - خونی و قبیلهای و دادن وعدههای فریبکارانه و دهانپُرکن برای جمعآوری رأی استفاده نمیکند.
🔹 برای اثبات دروغین بودن اتهام "طالبانیسم" که به جلیلی زده میشود، همین بس که توجه کنیم سعید جلیلی طی دوره ریاست دکتر پیمان جبلی بر صدا و سیما، در واقع مهمترین سیاستمدار تأثیرگذار بر صدا و سیما بوده و خط و ربط رسانه ملی را تا حد زیادی تعیین کرده است و در همین دوره تأثیرگذاری جلیلی بر صدا و سیما، نهتنها هیچ قرینهای بر "طالبانیسم" در این سازمان وجود ندارد، بلکه همین پوشش کاملاً عادلانه و دموکراتیک رقابتهای پزشکیان - جلیلی نیز سند دیگری است که اثبات میکند اتهام طالبانیسم به جلیلی دور از انصاف و غیرواقعی و دروغین است. کسانی که بهخاطر اتهام "طالبانیسم موهوم" جلیلی، به پزشکیان رأی میدهند، بدانند که بهخاطر فضاسازی موهوم رسانههای "اصلاحطلبان"، نباید کشور را وارد مهلکه ای کرد که اطرافیان و سهمخواهان پزشکیان رقم خواهند زد و روزگار همه را اعم از رأیدهندگان و سایرین سیاه و کامشان را تلخ خواهند کرد!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 کسانی که با امیدواری دادنهای بیهوده در خصوص دست برداشتن پزشکیان از ترکگرایی و چشمپوشی بر گذشته منفی حامیان مهم پزشکیان از جمله آخوندی و ظریف و طایفه هاشمی رفسنجانی و خاتمی، مردم را به رأی دادن به پزشکیانی تشویق میکنند که به پشتوانه حامیان پانترک خود و حامیان سرمایهدار و اشرافیاش، چشمانداز خطرناکی را برای کشور رقم زده است.
🔹 تنها استدلال این حامیان پزشکیان این است که مردم را از "طالبانیسم" موهومی میتراسنند که به گفته آنها جلیلی نماینده طالبانیسم است. نهتنها هیچ دلیل و مدرک و استناد معقولی برای وارد کردن اتهام "طالبانیسم" به جلیلی وجود ندارد، بلکه تمامی قرائن و شواهد نشاندهنده آزاد اندیشی و روشنفکری سعید جلیلی است که برخلاف رقیبش پزشکیان و حامیانش، از شیوهها و شگردهای ارتجاعی و عوامفریبانه نظیر تحریک احساسات و عواطف قومی - خونی و قبیلهای و دادن وعدههای فریبکارانه و دهانپُرکن برای جمعآوری رأی استفاده نمیکند.
🔹 برای اثبات دروغین بودن اتهام "طالبانیسم" که به جلیلی زده میشود، همین بس که توجه کنیم سعید جلیلی طی دوره ریاست دکتر پیمان جبلی بر صدا و سیما، در واقع مهمترین سیاستمدار تأثیرگذار بر صدا و سیما بوده و خط و ربط رسانه ملی را تا حد زیادی تعیین کرده است و در همین دوره تأثیرگذاری جلیلی بر صدا و سیما، نهتنها هیچ قرینهای بر "طالبانیسم" در این سازمان وجود ندارد، بلکه همین پوشش کاملاً عادلانه و دموکراتیک رقابتهای پزشکیان - جلیلی نیز سند دیگری است که اثبات میکند اتهام طالبانیسم به جلیلی دور از انصاف و غیرواقعی و دروغین است. کسانی که بهخاطر اتهام "طالبانیسم موهوم" جلیلی، به پزشکیان رأی میدهند، بدانند که بهخاطر فضاسازی موهوم رسانههای "اصلاحطلبان"، نباید کشور را وارد مهلکه ای کرد که اطرافیان و سهمخواهان پزشکیان رقم خواهند زد و روزگار همه را اعم از رأیدهندگان و سایرین سیاه و کامشان را تلخ خواهند کرد!
راهبرد پزشکیان و دولتش در خصوص قومیتگرایان ساختارشکن
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 قومیتگراها و بهخصوص ترکگراها پس از انتخابات ریاستجمهوری بهشدت طلبکار و گستاختر از گذشته شدهاند.
🔹 سکوت و "تقیه" پزشکیان هم وضعیت را بدتر میکند و قومیتگراها در مطالباتشان پیگیرتر از گذشته شدهاند. گرچه روشنگری درباره این وضعیت لازم است، اما با گفتاردرمانی رسانهای برای تشویق پزشکیان به جمع کردن بساط قومیتگرایان ساختارشکن، این مسأله حل نخواهدشد. چون اصلاً ممکن است هیچیک از مقالات و مصاحبههایی که کارشناسان دلسوز و ایراندوست برای تشویق پزشکیان به دوری از قومیتگرایان و تلاش برای رفع این مرض از جامعه منتشر کردند، به اطلاع آقای پزشکیان نرسد و شاید هم با سابقه قومیتگرایی که خودش دارد و با ویژگی عنادورزی و لجاجتی هم که در گذشته داشته است، اصلاً به این تشویقها بخندد و برعکس عمل کند!
🔹 به نظرم باید اقدامات جدیتری برای روشنگری و متقاعد کردن سیاستگذاران و "شورای راهبری دوره انتقالی دولت" که به ریاست محمدجواد ظریف تشکیل شده است، انجام شود تا راهبرد پزشکیان و دولتش در خصوص قومیتگرایان ساختارشکن که آمال نهاییشان تجزیه ایران یا به قول خودشان "فدرالی کردن ایران" است، تغییر کند و ممانعت جدی از قویتر شدن این جریان خانمان برانداز صورت گیرد. چون اگر این جریانهای قومیتگرا و بهخصوص ترکگرا مهار نشود، دستکم تکرار تلاطمهای اجتماعی نظیر آنچه چندین سال پیش به بهانه انتشار "کاریکاتور سوسک و اهانت به ترکها" در روزنامه ایران روی داد و چند هفته نظام را با معضلات امنیتی شدید در تمامی شمالغرب ایران و حتی تهران و کرج و اسلامشهر مواجه کرد، مجدداً قابل پیشبینی است!
🔹 چون، این روزها علائم و نشانهها و گفتار و توقعاتی که از طرف افراد ترکگرا در گروهها و گعدههای مجازی فامیلی، کارشناسی، شغلی، دوستانه و... دیده میشود، بهوضوح حکایت از روحیه و نیرو گرفتن ترکگرایان در متن جامعه و نیز سازمانهای مختلف دولتی دارد که برداشتی انحرافی و خطرناک از نتایج انتخابات ریاستجمهوری دارند و با استفاده از فرصتخواهان به کرسی نشاندن تمایلات غیرمنطقی و ضدملی قومیتگرایانه و نفرتپراکنانه خود هستند.
🔺 بنابراین علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 قومیتگراها و بهخصوص ترکگراها پس از انتخابات ریاستجمهوری بهشدت طلبکار و گستاختر از گذشته شدهاند.
🔹 سکوت و "تقیه" پزشکیان هم وضعیت را بدتر میکند و قومیتگراها در مطالباتشان پیگیرتر از گذشته شدهاند. گرچه روشنگری درباره این وضعیت لازم است، اما با گفتاردرمانی رسانهای برای تشویق پزشکیان به جمع کردن بساط قومیتگرایان ساختارشکن، این مسأله حل نخواهدشد. چون اصلاً ممکن است هیچیک از مقالات و مصاحبههایی که کارشناسان دلسوز و ایراندوست برای تشویق پزشکیان به دوری از قومیتگرایان و تلاش برای رفع این مرض از جامعه منتشر کردند، به اطلاع آقای پزشکیان نرسد و شاید هم با سابقه قومیتگرایی که خودش دارد و با ویژگی عنادورزی و لجاجتی هم که در گذشته داشته است، اصلاً به این تشویقها بخندد و برعکس عمل کند!
🔹 به نظرم باید اقدامات جدیتری برای روشنگری و متقاعد کردن سیاستگذاران و "شورای راهبری دوره انتقالی دولت" که به ریاست محمدجواد ظریف تشکیل شده است، انجام شود تا راهبرد پزشکیان و دولتش در خصوص قومیتگرایان ساختارشکن که آمال نهاییشان تجزیه ایران یا به قول خودشان "فدرالی کردن ایران" است، تغییر کند و ممانعت جدی از قویتر شدن این جریان خانمان برانداز صورت گیرد. چون اگر این جریانهای قومیتگرا و بهخصوص ترکگرا مهار نشود، دستکم تکرار تلاطمهای اجتماعی نظیر آنچه چندین سال پیش به بهانه انتشار "کاریکاتور سوسک و اهانت به ترکها" در روزنامه ایران روی داد و چند هفته نظام را با معضلات امنیتی شدید در تمامی شمالغرب ایران و حتی تهران و کرج و اسلامشهر مواجه کرد، مجدداً قابل پیشبینی است!
🔹 چون، این روزها علائم و نشانهها و گفتار و توقعاتی که از طرف افراد ترکگرا در گروهها و گعدههای مجازی فامیلی، کارشناسی، شغلی، دوستانه و... دیده میشود، بهوضوح حکایت از روحیه و نیرو گرفتن ترکگرایان در متن جامعه و نیز سازمانهای مختلف دولتی دارد که برداشتی انحرافی و خطرناک از نتایج انتخابات ریاستجمهوری دارند و با استفاده از فرصتخواهان به کرسی نشاندن تمایلات غیرمنطقی و ضدملی قومیتگرایانه و نفرتپراکنانه خود هستند.
🔺 بنابراین علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
🚨 خیانت آشکار ترکگرایان وابسته به باکو به پزشکیان!!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 ترکگرایان وابسته به باکو مصاحبه چهار ماه پیش خود با دکتر مسعود پزشکیان به زبان باکویی (سؤالات به زبان باکویی و توسط شخصی به نام رشید دانشجویی پرسیده شده است) را در اختیار شبکه معاند و تجزیهطلب "گوناذ تیوی" و رسانههای باکو قرار دادند تا با انتشار این مصاحبه در رسانههای اجتماعی این شبکه ضد ایرانی، در افکار مردم و مسئولان ایران به پزشکیان بدبینی ایجاد یا تشدید کنند!
🔸 در این مصاحبه دکتر پزشکیان بر ضرورت اجرای قوانین و راهبردها و سیاستهای مقام معظم رهبری تأکید میکند، اما مصاحبهگر در سؤالات سعی دارد کلیت نظام و ایران را مورد هجمه قرار دهد و از مردم استانهای آذریزبان با عنوان "ملت آذربایجان" یاد میکند تا به تابعیت از تبلیغات باکو، آذربایجان را جدای از ایران بنمایاند!!
🔸 آشکارا، این خیانت آشکار ترکگرایان وابسته به باکو به پزشکیان بهمنظور رویارو قرار دادن وی با نظام و ایران صورت گرفته است و این توطئه نیازمند بررسی جدی توسط ریاستجمهوری و نهادهای ذیربط امنیتی است!
🔸 ینیمساوات باکو، این مصاحبه را با لوگوی شبکه معاند گوناذ تیوی منتشر کرده است تا بهاصطلاح وجود رگههایی از قومیتگرایی در سخنان پزشکیان را برجستهسازی کند.
🔸 قومیتگرایان داخلی و مراکز پانترکیسم در باکو و ترکیه و انگلیس و رژیم صهیونیستی، از اعلام و تأکید مواضع و سیاستهای اصولی نظام توسط پزشکیان بهشدت ناراضی هستند و سعی دارند وی را مجدداً به مجرای هماهنگی با ترکگرایان بازگردانند!
🔗 https://musavat.com/news/mesud-pezeskianin-sensasion-musahibesi-video_1086054.html
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 ترکگرایان وابسته به باکو مصاحبه چهار ماه پیش خود با دکتر مسعود پزشکیان به زبان باکویی (سؤالات به زبان باکویی و توسط شخصی به نام رشید دانشجویی پرسیده شده است) را در اختیار شبکه معاند و تجزیهطلب "گوناذ تیوی" و رسانههای باکو قرار دادند تا با انتشار این مصاحبه در رسانههای اجتماعی این شبکه ضد ایرانی، در افکار مردم و مسئولان ایران به پزشکیان بدبینی ایجاد یا تشدید کنند!
🔸 در این مصاحبه دکتر پزشکیان بر ضرورت اجرای قوانین و راهبردها و سیاستهای مقام معظم رهبری تأکید میکند، اما مصاحبهگر در سؤالات سعی دارد کلیت نظام و ایران را مورد هجمه قرار دهد و از مردم استانهای آذریزبان با عنوان "ملت آذربایجان" یاد میکند تا به تابعیت از تبلیغات باکو، آذربایجان را جدای از ایران بنمایاند!!
🔸 آشکارا، این خیانت آشکار ترکگرایان وابسته به باکو به پزشکیان بهمنظور رویارو قرار دادن وی با نظام و ایران صورت گرفته است و این توطئه نیازمند بررسی جدی توسط ریاستجمهوری و نهادهای ذیربط امنیتی است!
🔸 ینیمساوات باکو، این مصاحبه را با لوگوی شبکه معاند گوناذ تیوی منتشر کرده است تا بهاصطلاح وجود رگههایی از قومیتگرایی در سخنان پزشکیان را برجستهسازی کند.
🔸 قومیتگرایان داخلی و مراکز پانترکیسم در باکو و ترکیه و انگلیس و رژیم صهیونیستی، از اعلام و تأکید مواضع و سیاستهای اصولی نظام توسط پزشکیان بهشدت ناراضی هستند و سعی دارند وی را مجدداً به مجرای هماهنگی با ترکگرایان بازگردانند!
🔗 https://musavat.com/news/mesud-pezeskianin-sensasion-musahibesi-video_1086054.html
Musavat
Məsud Pezeşkianın SENSASİON MÜSAHİBƏSİ - VİDEO
Xəbər verdiyimiz kimi, iyulun 6-da İran siyasi dairəsinin islahatçılar qanadını təmsil edən Məsud Pezeşkian ölkənin yeni - 14-cü prezidenti seçilib.Musavat.com xəbər verir ki, İranın yeni prezidenti M...
🚨 مردمی که حتی از دریافت لینک یک تحلیل هم بهخاطر وحشیگری رژیم علیاف به وحشت میافتند!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 اخیراً لینک ترجمه آذری مقاله #دکتر_احمد_کاظمی با عنوان "پزشکیان، ایران قوی و تکاپوی پانترکیسم" را به تعدادی از دوستان و آشنایان در ایران و خارج، از جمله در داخل جمهوری آذربایجان فرستادم که واکنشهای قابل تأملی دریافت کردم. بعضی آذربایجانیهای مهاجر در خارج از جمهوری آذربایجان از محتوای خوب مطلب ابراز رضایت و تشکر کردند. اما، یکی از دوستان در داخل جمهوری آذربایجان ضمن تأکید بر تداوم دوستیمان و دوستی و برادری ایران و جمهوری آذربایجان، عاجزانه و با التماس خواهش کرد که دیگر هیچ خبر و لینکی را برایش نفرستم!! توضیح داد که بیمار است و نمیخواهد در وضعیت بیماری دستگیر و زندانی شود. گفت که سریعاً همین صوتش را از گوشی خود پاک خواهد کرد تا اثری ازش نماند و باز هم با التماس خواهش کرد که دیگر هیچ لینک و خبری برایش نفرستم. این شهروند جمهوری آذربایجان حتی از من هم خواهش کرد، گفتگویمان را از گوشی خودم پاک کنم.
🔸 اوج اختناق حاکم شده بر جمهوری آذربایجان توسط طایفه علیاف - پاشایف و پیروان گرگ خاکستری را میبینید؟!
🔹 آیا ترکگرایان در ایران که چشم امید به باکو و ترکیه بستهاند و نژادپرستی وحشیانه آنها را تقلید میکنند، وضعیت اختناق و خوی وحشیگری پیروان گرگ خاکستری در جمهوری آذربایجان و ترکیه را نمیبینند؟! نظریه پانترکیسم زاییده گرگ خاکستری با نوکری انگلیس و صهیونیسم در جمهوری آذربایجان و ترکیه درآمیخته و تحت پوشش فریبنده "ملیگرایی" و "ترکگرایی" اختناق و ترسی را حاکم کرده است که اغلب مردم ناگزیر به پنهان کردن افکار و ارزشها و باطن خود هستند. آیا ترکگرایان میخواهند ایران را هم گرفتار چنین اختناق خفهکنندهای کنند؟! پانترکهای فاسد و چندچهره و خوشگذران و عیش و عشرتباز حاکم بر جمهوری آذربایجان و ترکیه، چه گلی به سر مردمان بدبخت این کشورها زدهاند که الگوی ترکگرایان ایرانی شدهاند؟!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 اخیراً لینک ترجمه آذری مقاله #دکتر_احمد_کاظمی با عنوان "پزشکیان، ایران قوی و تکاپوی پانترکیسم" را به تعدادی از دوستان و آشنایان در ایران و خارج، از جمله در داخل جمهوری آذربایجان فرستادم که واکنشهای قابل تأملی دریافت کردم. بعضی آذربایجانیهای مهاجر در خارج از جمهوری آذربایجان از محتوای خوب مطلب ابراز رضایت و تشکر کردند. اما، یکی از دوستان در داخل جمهوری آذربایجان ضمن تأکید بر تداوم دوستیمان و دوستی و برادری ایران و جمهوری آذربایجان، عاجزانه و با التماس خواهش کرد که دیگر هیچ خبر و لینکی را برایش نفرستم!! توضیح داد که بیمار است و نمیخواهد در وضعیت بیماری دستگیر و زندانی شود. گفت که سریعاً همین صوتش را از گوشی خود پاک خواهد کرد تا اثری ازش نماند و باز هم با التماس خواهش کرد که دیگر هیچ لینک و خبری برایش نفرستم. این شهروند جمهوری آذربایجان حتی از من هم خواهش کرد، گفتگویمان را از گوشی خودم پاک کنم.
🔸 اوج اختناق حاکم شده بر جمهوری آذربایجان توسط طایفه علیاف - پاشایف و پیروان گرگ خاکستری را میبینید؟!
🔹 آیا ترکگرایان در ایران که چشم امید به باکو و ترکیه بستهاند و نژادپرستی وحشیانه آنها را تقلید میکنند، وضعیت اختناق و خوی وحشیگری پیروان گرگ خاکستری در جمهوری آذربایجان و ترکیه را نمیبینند؟! نظریه پانترکیسم زاییده گرگ خاکستری با نوکری انگلیس و صهیونیسم در جمهوری آذربایجان و ترکیه درآمیخته و تحت پوشش فریبنده "ملیگرایی" و "ترکگرایی" اختناق و ترسی را حاکم کرده است که اغلب مردم ناگزیر به پنهان کردن افکار و ارزشها و باطن خود هستند. آیا ترکگرایان میخواهند ایران را هم گرفتار چنین اختناق خفهکنندهای کنند؟! پانترکهای فاسد و چندچهره و خوشگذران و عیش و عشرتباز حاکم بر جمهوری آذربایجان و ترکیه، چه گلی به سر مردمان بدبخت این کشورها زدهاند که الگوی ترکگرایان ایرانی شدهاند؟!
🚨 راه جبران اشتباه تاریخی!!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 سالها بود که در کتب و رسانهها و پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی ترکیه و جمهوری آذربایجان با درآمیختن راست و دروغ، این ادعا مطرح و تبلیغ میشد که ترکها تاریخسازان ایران هستند و در تمامی نقاط عطف تاریخ ایران ترکها نقش اساسی داشتهاند، اما پس از استقرار وضعیت و برقراری ثبات، ترکها به حاشیه رانده شده و سهمی از قدرت نبردهاند! این ادعای تاریخنویسان و جاعلان باکویی و ترکیهای و تکیهگاههای فکری انگلیسی و یهودی آنها، متأسفانه در داخل ایران نیز از زبان ترکگرایان محلی تکرار و نوشته میشد و برای اثبات آن نیز به حضور آذریزبانان ایران در عرصهها و میادین تحولات مهم و تاریخی همچون مشروطیت و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و... استناد میشد. اما، بهعلت اینکه آذریزبانان فعال و تاریخساز در این تحولات و نقاط عطف تاریخ ایران، همگی بلااستثناء به ایران و ایرانیت اعتقاد راسخ داشتهاند و هیچگونه انگ قومیتگرایی و بخشینگری به آنها نمیچسبد، جاعلان باکویی و ترکیهای و نشخوار کنندگان محلی افکار و جعلیات تاریختراشان ترک هیچگاه نتوانستند فرضیه و ادعای خود را مبنی بر "تاریخسازی ترکان و به حاشیه رانده شدنشان پس از ثمربخشی تلاشهای تاریخساز" به اثبات برسانند.
🔹 اما، با یک اشتباه تاریخی و میدان داده شدن به عناصر تابلودار ترکگرا در ستادهای تبلیغاتی مسعود پزشکیان در انتخابات زودهنگام و اضطراری تیر ۱۴۰۳، این فرصت به ترکگرایان جاعل و متقلبهای ترکیهای و باکویی داده شده است که ادعای همیشگی خود را تکرار کنند و حتی برای اثبات آن، از عملکرد عناصر ترکگرا و البته تعبیر و تفسیر جعلی و مصادره دل به خواه حضور و مشارکت گسترده مردم استانهای آذرینشین در رأی دادن به پزشکیان، سوءاستفاده کنند و برداشت نادرست و ترکگرایانه ارائه دهند و برخی از عامه را هم گمراه سازند!!
🔹 حال چاره چیست؟ آیا باید بنشینیم و تولید انبوه و انتشار محتواهای گمراهکننده ترکگرایان و سهمخواهیشان از مقامات دولتی بهمنظور بسترسازی برای ترکسازی ایران یا دستکم ایجاد شکاف میان استانهای آذرینشین ایران با سایر مناطق کشور را تماشا کنیم و ما نیز به انتشار ردیهها و تکذیبیهها برای جعلیات و ادعاهای ترکگرایان اکتفاء کنیم و بس؟ آیا با این رویکرد، میتوان مانع از جاافتادن دروغ بزرگ ترکگرایان و جلوگیری از واقعنمایی آن شد؟! قطعاً نه! چون اگر چنین بود، سرطان ترکگرایی طی سه دهه اخیر تا این حد فربهتر و خزندهتر نمیشد؟!
🔸 بنابراین، اکنون وقت عمل است و باید از پاسخهای شفاهی فراتر رفت. به نظر میرسد شرایط حاضر بهترین وقت برای شیمی درمانی یا جراحی جهت ریشهکن کردن سرطان ترکگرایی است. نهتنها نباید با سهمدهی به قومیتگرایان از جمله ترکگرایان در شوراها و کمیتههای تشکیل دولت آینده به ریاست پزشکیان موجب تجاسر بیشتر جریانهای سرطانی قومیتگرایانه از جمله ترکگرایان شد، بلکه باید در همین برهه این جریان را ریشهکن کرد! اکنون قومیتگرایان و بهخصوص ترکگرایان با مظلومنمایی و با استفاده از ندانمکاریهای آقای محمدجواد ظریف، رئیس "شورای رهبری" دولت آینده، مطالبات خود را از موضع حق به جانب مطرح و با استناد به تلاشها و زحماتی که در ستادهای تبلیغاتی پزشکیان کشیدهاند، سهمخواهی میکنند و هر روز فهرستهایی برای نامزدی تصدی وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری و استانداریها میدهند که حقیقتاً حیرتانگیز است!!!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 سالها بود که در کتب و رسانهها و پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی ترکیه و جمهوری آذربایجان با درآمیختن راست و دروغ، این ادعا مطرح و تبلیغ میشد که ترکها تاریخسازان ایران هستند و در تمامی نقاط عطف تاریخ ایران ترکها نقش اساسی داشتهاند، اما پس از استقرار وضعیت و برقراری ثبات، ترکها به حاشیه رانده شده و سهمی از قدرت نبردهاند! این ادعای تاریخنویسان و جاعلان باکویی و ترکیهای و تکیهگاههای فکری انگلیسی و یهودی آنها، متأسفانه در داخل ایران نیز از زبان ترکگرایان محلی تکرار و نوشته میشد و برای اثبات آن نیز به حضور آذریزبانان ایران در عرصهها و میادین تحولات مهم و تاریخی همچون مشروطیت و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و... استناد میشد. اما، بهعلت اینکه آذریزبانان فعال و تاریخساز در این تحولات و نقاط عطف تاریخ ایران، همگی بلااستثناء به ایران و ایرانیت اعتقاد راسخ داشتهاند و هیچگونه انگ قومیتگرایی و بخشینگری به آنها نمیچسبد، جاعلان باکویی و ترکیهای و نشخوار کنندگان محلی افکار و جعلیات تاریختراشان ترک هیچگاه نتوانستند فرضیه و ادعای خود را مبنی بر "تاریخسازی ترکان و به حاشیه رانده شدنشان پس از ثمربخشی تلاشهای تاریخساز" به اثبات برسانند.
🔹 اما، با یک اشتباه تاریخی و میدان داده شدن به عناصر تابلودار ترکگرا در ستادهای تبلیغاتی مسعود پزشکیان در انتخابات زودهنگام و اضطراری تیر ۱۴۰۳، این فرصت به ترکگرایان جاعل و متقلبهای ترکیهای و باکویی داده شده است که ادعای همیشگی خود را تکرار کنند و حتی برای اثبات آن، از عملکرد عناصر ترکگرا و البته تعبیر و تفسیر جعلی و مصادره دل به خواه حضور و مشارکت گسترده مردم استانهای آذرینشین در رأی دادن به پزشکیان، سوءاستفاده کنند و برداشت نادرست و ترکگرایانه ارائه دهند و برخی از عامه را هم گمراه سازند!!
🔹 حال چاره چیست؟ آیا باید بنشینیم و تولید انبوه و انتشار محتواهای گمراهکننده ترکگرایان و سهمخواهیشان از مقامات دولتی بهمنظور بسترسازی برای ترکسازی ایران یا دستکم ایجاد شکاف میان استانهای آذرینشین ایران با سایر مناطق کشور را تماشا کنیم و ما نیز به انتشار ردیهها و تکذیبیهها برای جعلیات و ادعاهای ترکگرایان اکتفاء کنیم و بس؟ آیا با این رویکرد، میتوان مانع از جاافتادن دروغ بزرگ ترکگرایان و جلوگیری از واقعنمایی آن شد؟! قطعاً نه! چون اگر چنین بود، سرطان ترکگرایی طی سه دهه اخیر تا این حد فربهتر و خزندهتر نمیشد؟!
🔸 بنابراین، اکنون وقت عمل است و باید از پاسخهای شفاهی فراتر رفت. به نظر میرسد شرایط حاضر بهترین وقت برای شیمی درمانی یا جراحی جهت ریشهکن کردن سرطان ترکگرایی است. نهتنها نباید با سهمدهی به قومیتگرایان از جمله ترکگرایان در شوراها و کمیتههای تشکیل دولت آینده به ریاست پزشکیان موجب تجاسر بیشتر جریانهای سرطانی قومیتگرایانه از جمله ترکگرایان شد، بلکه باید در همین برهه این جریان را ریشهکن کرد! اکنون قومیتگرایان و بهخصوص ترکگرایان با مظلومنمایی و با استفاده از ندانمکاریهای آقای محمدجواد ظریف، رئیس "شورای رهبری" دولت آینده، مطالبات خود را از موضع حق به جانب مطرح و با استناد به تلاشها و زحماتی که در ستادهای تبلیغاتی پزشکیان کشیدهاند، سهمخواهی میکنند و هر روز فهرستهایی برای نامزدی تصدی وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری و استانداریها میدهند که حقیقتاً حیرتانگیز است!!!
در مقابل قبحشکنیهای رژیم صهیونیستی و باکو بیتفاوت نباشیم
#برهان_حشمتی
طی روزهای اخیر رسانههای مختلف خبرهای مربوط به تهدید رژیم صهیونیستی به ترور دبیرکل جدید حزبالله لبنان و نیز خبرهای مربوط به استفاده رژیم صهیونیستی از امکانات هوایی جمهوری آذربایجان در عملیات تروریستی هوایی علیه ایران را منتشر کردند. حال آنکه هر دوی این موارد قبحشکنی است و نمیتوان بهعنوان یک خبر عادی با آنها برخورد کرد!
رژیم صهیونیستی چنان رفتار میکند که گویی ترور رهبران سازمانهای مقاومت و ایران حق قانونی این رژیم جنایتکار است و بهطور علنی قصد خود برای ترور آنها را اعلام قبلی میکند! سکوت و انفعال جامعه بینالمللی و مجامع بهاصطلاح مدافع حقوقبشر غربی در مقابل این تهدیدات تروریستی رژیم صهیونیستی معمولی شده است، اما اینکه ما ایرانیها چرا فریادها و ناله و شیون عاشورایی و حسینی در مقابل چنین تهدیدات جنایتکارانهای به راه نمیاندازیم، بههیچوجه عادی نیست.
در این بلبشوی تهدیدات سگ هار آمریکا در منطقه، باکو نیز در مقابل انتشار اخبار غیررسمی مربوط به استفاده رژیم تروریست صهیونیستی از فرودگاهها و امکانات پروازی و فضای جمهوری آذربایجان برای عملیات تروریستی علیه ایران سکوت توأم با رضایتی دارد تا قبح این جنایت را بشکند و آن را عادیسازی کند! این وضعیت در شرایطی پیش آمده است که متأسفانه براثر رفتارها و تلاشهای لابی باکو و ترکگرایان در ایران طی دو دهه اخیر، از گسترش روابط جمهوری آذربایجان با رژیم جنایتپیشه صهیونیستی قبحشکنی شد و تابوی این روابط حتی در ایران نیز شکسته شد و بخش اعظم دستاندرکاران سیاسی و نظامی و امنیتی کشور پذیرفتند که جمهوری آذربایجان هم میتواند با رژیم جنایتپیشه صهیونیستی روابط گرم داشته باشد و درعینحال دوست ایران هم باشد!!
تناقضی آشکار که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست و باید یا به عقل قبولکنندگان این تناقض شک کرد و به سادهلوحی آنها تأسف خورد، یا به توانایی لابی باکو حیران شد که توانست چنین تناقض آشکاری و چنین خیانت و خباثتی را به کرسی بنشاند و خیلیها تصور کنند که پذیرش گرمی روابط باکو با رژیم صهیونیستی مطابق با اصول "عزت و مصلحت و حکمت" است و روابط باکو با رژیم صهیونیستی نیز فیالمثل مانند روابط ترکمنستان و قزاقستان یا ازبکستان با رژیم صهیونیستی است و ایران حق ندارد به آن معترض باشد! حال آنکه به دلایل مختلف و آشکار و پنهان، نمیتوان گرمی روابط باکو با رژیم تروریست صهیونیستی را با روابط این عامل خباثت و خصم شرور ملت ایران با سایر کشورها یکسان دانست! خود مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی نیز بارها اذعان کردهاند که جمهوری آذربایجان را سرمایه این رژیم برای ضربه زدن به ایران میدانند و تمامی نوشتههای مشاوران و مبلغان اسرائیلی و صهیونیست حکومت جمهوری آذربایجان و در رأس آنها برندا شیفر نیز بهوضوح بیان میکنند که رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان بهعنوان پایگاهی برای حمله و ترور علیه ایران استفاده میکند و این ترور وجوه مختلف نظامی و سیاسی و امنیتی و رسانهای و فرهنگی و قومیتی و جاسوسی و.... دارد.
بنابراین هیچگاه ترکمنستان یا قزاقستان یا ازبکستان و امارات متحده عربی و حتی ترکیه و اقلیم کردستان عراق، استفادهای که جمهوری آذربایجان برای رژیم صهیونیستی دارد، نخواهند داشت و نداشتهاند! جمهوری آذربایجان تنها جایی است که رژیم صهیونیستی با استفاده از آنجا توانسته است درباره سودای تجزیه و از بین بردن موجودیت ایران عزیز طراحی یا حتی اگر خیلی سادهلوحانه به این قضیه نگاه کنیم، خیالبافی کند و حتی کردستان عراق نیز چنین استفادهای برای طراحیهای رژیم صهیونیستی علیه موجودیت و تمامیت ارضی ایران نداشته است.
#برهان_حشمتی
طی روزهای اخیر رسانههای مختلف خبرهای مربوط به تهدید رژیم صهیونیستی به ترور دبیرکل جدید حزبالله لبنان و نیز خبرهای مربوط به استفاده رژیم صهیونیستی از امکانات هوایی جمهوری آذربایجان در عملیات تروریستی هوایی علیه ایران را منتشر کردند. حال آنکه هر دوی این موارد قبحشکنی است و نمیتوان بهعنوان یک خبر عادی با آنها برخورد کرد!
رژیم صهیونیستی چنان رفتار میکند که گویی ترور رهبران سازمانهای مقاومت و ایران حق قانونی این رژیم جنایتکار است و بهطور علنی قصد خود برای ترور آنها را اعلام قبلی میکند! سکوت و انفعال جامعه بینالمللی و مجامع بهاصطلاح مدافع حقوقبشر غربی در مقابل این تهدیدات تروریستی رژیم صهیونیستی معمولی شده است، اما اینکه ما ایرانیها چرا فریادها و ناله و شیون عاشورایی و حسینی در مقابل چنین تهدیدات جنایتکارانهای به راه نمیاندازیم، بههیچوجه عادی نیست.
در این بلبشوی تهدیدات سگ هار آمریکا در منطقه، باکو نیز در مقابل انتشار اخبار غیررسمی مربوط به استفاده رژیم تروریست صهیونیستی از فرودگاهها و امکانات پروازی و فضای جمهوری آذربایجان برای عملیات تروریستی علیه ایران سکوت توأم با رضایتی دارد تا قبح این جنایت را بشکند و آن را عادیسازی کند! این وضعیت در شرایطی پیش آمده است که متأسفانه براثر رفتارها و تلاشهای لابی باکو و ترکگرایان در ایران طی دو دهه اخیر، از گسترش روابط جمهوری آذربایجان با رژیم جنایتپیشه صهیونیستی قبحشکنی شد و تابوی این روابط حتی در ایران نیز شکسته شد و بخش اعظم دستاندرکاران سیاسی و نظامی و امنیتی کشور پذیرفتند که جمهوری آذربایجان هم میتواند با رژیم جنایتپیشه صهیونیستی روابط گرم داشته باشد و درعینحال دوست ایران هم باشد!!
تناقضی آشکار که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست و باید یا به عقل قبولکنندگان این تناقض شک کرد و به سادهلوحی آنها تأسف خورد، یا به توانایی لابی باکو حیران شد که توانست چنین تناقض آشکاری و چنین خیانت و خباثتی را به کرسی بنشاند و خیلیها تصور کنند که پذیرش گرمی روابط باکو با رژیم صهیونیستی مطابق با اصول "عزت و مصلحت و حکمت" است و روابط باکو با رژیم صهیونیستی نیز فیالمثل مانند روابط ترکمنستان و قزاقستان یا ازبکستان با رژیم صهیونیستی است و ایران حق ندارد به آن معترض باشد! حال آنکه به دلایل مختلف و آشکار و پنهان، نمیتوان گرمی روابط باکو با رژیم تروریست صهیونیستی را با روابط این عامل خباثت و خصم شرور ملت ایران با سایر کشورها یکسان دانست! خود مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی نیز بارها اذعان کردهاند که جمهوری آذربایجان را سرمایه این رژیم برای ضربه زدن به ایران میدانند و تمامی نوشتههای مشاوران و مبلغان اسرائیلی و صهیونیست حکومت جمهوری آذربایجان و در رأس آنها برندا شیفر نیز بهوضوح بیان میکنند که رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان بهعنوان پایگاهی برای حمله و ترور علیه ایران استفاده میکند و این ترور وجوه مختلف نظامی و سیاسی و امنیتی و رسانهای و فرهنگی و قومیتی و جاسوسی و.... دارد.
بنابراین هیچگاه ترکمنستان یا قزاقستان یا ازبکستان و امارات متحده عربی و حتی ترکیه و اقلیم کردستان عراق، استفادهای که جمهوری آذربایجان برای رژیم صهیونیستی دارد، نخواهند داشت و نداشتهاند! جمهوری آذربایجان تنها جایی است که رژیم صهیونیستی با استفاده از آنجا توانسته است درباره سودای تجزیه و از بین بردن موجودیت ایران عزیز طراحی یا حتی اگر خیلی سادهلوحانه به این قضیه نگاه کنیم، خیالبافی کند و حتی کردستان عراق نیز چنین استفادهای برای طراحیهای رژیم صهیونیستی علیه موجودیت و تمامیت ارضی ایران نداشته است.
🚨نگذاریم باکو را به ادلب ایران تبدیل کنند!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 گرچه این روزها رویداد یا نشست خاصی در باکو اتفاق نیفتاده است که موجب مقایسه نقش باکو با ادلب در تبدیل شدن به مرکزی برای تجمع و تجهیز و آمادهسازی نیروی فتنهانگیز و فتنهگر شود، اما باید توجه داشت که باکو از ۳ دهه پیش شروع به ایفای نقشی همانند ادلب کرده است. تمامی تجزیهطلبان و واگرایان و قومیتگرایان و وطنفروشان و خائنان به ملت و میهن در شمالغرب ایران، باکو را قبله آمال خود تلقی میکنند و در آنجا مأوا و مأمن مییابند! درست همانند پناه گرفتن تروریستهای مهاجم به سوریه در شهر ادلب که نهایتاً به شروع عملیات خائنانه به سوریه منجر شد که درهای این کشور را به روی تمامی دشمنان و بهخصوص رژیم صهیونیستی گشودند و دوستان واقعی ملت سوریه را که این مردم را از دهان وحوش داعشی خارج کرده بودند، بهعنوان دشمنان سوریه اعلام کردند. اشتباه بزرگی که هم دولت سوریه و هم حامیان و دوستان مردم سوریه در سال ۲۰۱۷ در برهه پایانی دور نخست حملات تروریستی به سوریه مرتکب شدند، اعتماد به غیرقابل اعتمادترین و خائنترین نیروی موجود در منطقه یعنی مقامات ترکیه، مباشران رنگ شده انگلیس و منافقان دوستنما کردند و بنا به خواهشهای آنان، اجازه دادند که تروریستها و نیروهای نیابتی انگلیس و صهیونیسم در ادلب مستقر شوند تا به بسیج نیرو و تجدید قوا و آمادهسازی خود برای حملات بعدی بپردازند. این اجازه دادن خواه با منطق پایبندی به مذاکره و خواه با این استدلال که روند آستانه بهترین و کم هزینهترین راه برای فیصله بحران سوریه بود و خواه با هر استدلال دیگری صورت گرفت، اشتباهی راهبردی بود که به افتادن سوریه به دست دشمن صهیونیستی انجامید.
▪️با توجه به وجود چنین درس عبرتی، اکنون خیلی راحتتر میتوان گفت که نباید اجازه داد باکو به ادلبی دیگر برای ایران تبدیل شود. ممکن است برخی ظاهربینها این مقایسه را دور از ذهن و خیلی بدبینانه تلقی کنند. اما، روند تبدیل شدن باکو به ادلبی برای ایران، برای آشنایان به مسائل ج.آذربایجان و تدارکات این جمهوری برای دشمنی با ایران اظهر منالشمس است. گرچه اقشار ایراندوست در میان مردم ج.آذربایجان، ایران را به مثابه کشور خود و حتی با حساسیت بسیار بیشتر و با بصیرت خیلی بیشتر از برخی ایرانیان دوست میدارند، اما این واقعیت روشن است که متأسفانه یا خوشبختانه حکومت صهیونیستگرای باکو ایران را کشور دوست تلقی نمیکند و رسانههای باکو نیز به صراحت و با گستاخی ایران را کشور دشمن خود معرفی میکنند و همین گستاخی و دریدگی رسانههای باکو ضدایران نیز به شناخت حکومت باکو کمک میکند.
▪️اما، متأسفانه در ایران شناخت کافی و درستی از حکومت ج.آذربایجان و حتی مردم مسلمان و شیعیان باوفای این کشور وجود ندارد و بعضاً حکومت صهیونیستی باکو را برآمده و نماینده مردم ج.آذربایجان تلقی میکنند که این برداشت کاملاً نادرست و اشتباه است. اما، باید توجه داشت که این حکومت صهیونیستی که به خدمت به منافع رژیم صهیونیستی و سازمانهای صهیونیستی آمریکا و جهان مباهات میکند و این را بهطور دائم در پیامهای رسمی الهام علیاف و مهربان علیاوا، جفت حاکم بر ج.آذربایجان نیز مشاهده میکنیم، بههرحال مسلط و حاکم بر ج.آذربایجان و مردم شیعه و ایراندوست این کشور است و در شرایط کنونی نمیتوان ج.آذربایجان را بدون حکومت طایفهای صهیونیستی علیاف – پاشایف تحلیل و درک کرد!
✍️ #برهان_حشمتی
🔻 گرچه این روزها رویداد یا نشست خاصی در باکو اتفاق نیفتاده است که موجب مقایسه نقش باکو با ادلب در تبدیل شدن به مرکزی برای تجمع و تجهیز و آمادهسازی نیروی فتنهانگیز و فتنهگر شود، اما باید توجه داشت که باکو از ۳ دهه پیش شروع به ایفای نقشی همانند ادلب کرده است. تمامی تجزیهطلبان و واگرایان و قومیتگرایان و وطنفروشان و خائنان به ملت و میهن در شمالغرب ایران، باکو را قبله آمال خود تلقی میکنند و در آنجا مأوا و مأمن مییابند! درست همانند پناه گرفتن تروریستهای مهاجم به سوریه در شهر ادلب که نهایتاً به شروع عملیات خائنانه به سوریه منجر شد که درهای این کشور را به روی تمامی دشمنان و بهخصوص رژیم صهیونیستی گشودند و دوستان واقعی ملت سوریه را که این مردم را از دهان وحوش داعشی خارج کرده بودند، بهعنوان دشمنان سوریه اعلام کردند. اشتباه بزرگی که هم دولت سوریه و هم حامیان و دوستان مردم سوریه در سال ۲۰۱۷ در برهه پایانی دور نخست حملات تروریستی به سوریه مرتکب شدند، اعتماد به غیرقابل اعتمادترین و خائنترین نیروی موجود در منطقه یعنی مقامات ترکیه، مباشران رنگ شده انگلیس و منافقان دوستنما کردند و بنا به خواهشهای آنان، اجازه دادند که تروریستها و نیروهای نیابتی انگلیس و صهیونیسم در ادلب مستقر شوند تا به بسیج نیرو و تجدید قوا و آمادهسازی خود برای حملات بعدی بپردازند. این اجازه دادن خواه با منطق پایبندی به مذاکره و خواه با این استدلال که روند آستانه بهترین و کم هزینهترین راه برای فیصله بحران سوریه بود و خواه با هر استدلال دیگری صورت گرفت، اشتباهی راهبردی بود که به افتادن سوریه به دست دشمن صهیونیستی انجامید.
▪️با توجه به وجود چنین درس عبرتی، اکنون خیلی راحتتر میتوان گفت که نباید اجازه داد باکو به ادلبی دیگر برای ایران تبدیل شود. ممکن است برخی ظاهربینها این مقایسه را دور از ذهن و خیلی بدبینانه تلقی کنند. اما، روند تبدیل شدن باکو به ادلبی برای ایران، برای آشنایان به مسائل ج.آذربایجان و تدارکات این جمهوری برای دشمنی با ایران اظهر منالشمس است. گرچه اقشار ایراندوست در میان مردم ج.آذربایجان، ایران را به مثابه کشور خود و حتی با حساسیت بسیار بیشتر و با بصیرت خیلی بیشتر از برخی ایرانیان دوست میدارند، اما این واقعیت روشن است که متأسفانه یا خوشبختانه حکومت صهیونیستگرای باکو ایران را کشور دوست تلقی نمیکند و رسانههای باکو نیز به صراحت و با گستاخی ایران را کشور دشمن خود معرفی میکنند و همین گستاخی و دریدگی رسانههای باکو ضدایران نیز به شناخت حکومت باکو کمک میکند.
▪️اما، متأسفانه در ایران شناخت کافی و درستی از حکومت ج.آذربایجان و حتی مردم مسلمان و شیعیان باوفای این کشور وجود ندارد و بعضاً حکومت صهیونیستی باکو را برآمده و نماینده مردم ج.آذربایجان تلقی میکنند که این برداشت کاملاً نادرست و اشتباه است. اما، باید توجه داشت که این حکومت صهیونیستی که به خدمت به منافع رژیم صهیونیستی و سازمانهای صهیونیستی آمریکا و جهان مباهات میکند و این را بهطور دائم در پیامهای رسمی الهام علیاف و مهربان علیاوا، جفت حاکم بر ج.آذربایجان نیز مشاهده میکنیم، بههرحال مسلط و حاکم بر ج.آذربایجان و مردم شیعه و ایراندوست این کشور است و در شرایط کنونی نمیتوان ج.آذربایجان را بدون حکومت طایفهای صهیونیستی علیاف – پاشایف تحلیل و درک کرد!