فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
45.3K subscribers
11.2K photos
3.54K videos
525 files
30.7K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖مسئله رفراندوم خیلی روشن است. حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی هم در آغاز نظام جدید گفته بود: «مردم حق دارند آنچه پدران‌شان می‌خواستند را نخواهند». مردم حق دارند بگویند ما این نظام را می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم و اگر نمی‌خواهیم به جایش چه نظامی را می‌خواهیم؟ به نظر بنده بخش مهمی از جامعه امروز ایران نظام موجود را مشروع نمی‌دانند. درباره ناکارآمدیش هم تردیدی وجود ندارد. این نظام چون دچار فساد ساختاری شده به هیچ وجه قابلیت اصلاح ندارد.

🎙️اردشیر امیرارجمند
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
@kaleme
@MostafaTajzadeh
👍105
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😭در سوگ‌کودکان‌غزه!
😭"باز کن پنجره را، عطر خدا می آید
باز آواز قدوم  شهدا می آید
....
حلقه در حلقه که جز عشق ندیدند همه
جنس آیینه و نورند، شهیدند همه

کودکانی که در آغوش خدا خوابیدند
کودکانی که در آیینه، خدا را دیدند

غنچه هایی که شکوفا نشده، پژمردند
کودکانی که به دنیا نرسیده، مردند

این همه آینه در غزه، عجب منشوری
کهکشان آمده بر خاک، چه  نورانوری
...
بال در بال، ملائک به زمین آمده اند
بال در بال، همه آینه چین آمده اند

قافله می گذرد، قافله سالار عشق است
این همه آینه، سوداگر بازار عشق است

غافل از قافله، هیهات نمانی هیهات
دور از این سلسله، هیهات نمانی هیهات"
#حسین_عبدی
@MostafaTajzadeh
👍111👎13
📝📝📝 میرحسین و سیاست رادیکال

🖋️علیرضا رجایی


جنبش‌های اجتماعی در ایران علی‌رغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسش‌های بی‌شماری قرار دارند که بی‌جواب مانده‌است. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟ آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعه‌ای از دایره‌های متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی می‌کنند؟ یا نه، آیا مجموعه‌ای از دایره‌های مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایره‌ها نیز به حرکت درمی‌آیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشته‌باشند؟ بی‌توجّهی به این پرسش‌ها دلیل روشنی است بر این که جنبش‌های ایران خودانگیخته و خودبه‌خودی هستند و علی‌رغم هزینه‌های زیاد نتوانسته‌اند چشم‌انداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایت‌گرایی انتزاعی و بی‌شکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بی‌شمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبی‌گرایی افراطی و بی‌عملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شده‌است.

لنین در مقاله ٔ''اختلافات در جنبش کارگری در اروپا" می‌نویسد:
"سرمایه‌داری، گورکن خود را به وجود می‌آورد، عناصر نظام جدید راخلق می‌کند و در همان حال این عناصر جدید بدون «جهش»، تغییری در وضع عمومی امور نمی‌دهند و بر سلطهٔ سرمایه‌داری اثر نمی‌گذارند".
معنای نوشتهٔ لنین کاملاً روشن است: صرف وجود ''عناصر جدید" و پتانسیل برای تحوّل، به‌خودیِ‌خود و بدون یک گسست -یک موتاسیون و خروج ناگهانی- وضع موجود تغییری نخواهد کرد و این ضرورت درست در زمانی خود را تحمیل می‌کند که "اصلاحات به صخره‌های سخت برخورد می‌کند" و فاقد نیروی مؤثّر برای تحوّل می‌شود. بنابراین بدون تحوّل کیفی، تغییرات کمّی، بسنده و کافی نخواهدبود و به همین دلیل لنین در "چه باید کرد" آن همه بر اهمّیت تئوری و پیوند ارگانیکِ آن با عمل تأکید داشت.


دانیل بن‌سعید در مقالهٔ "لنین و سیاست: جهش! جهش! جهش" می‌نویسد، هانا آرنت
"دلواپس محو کامل سیاست بود... به باور آرنت توتالیتاریسم آن هیأتی بود که هراسِ از محو گشتنِ سیاست در آن تجسّد می‌یافت".
بن‌سعید در ادامه توضیح می‌دهد زمان غیرسیاسی، زمان یک‌نواخت، فاقدبحران، ساکن و فاقد گسست است و متقابلاً

"لنین به سیاست به‌مثابه زمانی سرشار از مبارزه، بحران‌ها و فروپاشی می‌نگریست زیرا به باور او خصلت سیاست در مفهومی از بحران انقلابی بیان می‌گردد... به همان‌‌گونه که والتر بنیامین نیز بروشنی تشخیص داده‌بود، زمان استراتژیکِ سیاست، زمان همگن و تهی از نیروهای محرکهٔ کلاسیک نیست بلکه زمانی گسسته، پر از گره و زخم‌های آبستنِ رویدادهاست".


اشاره به این نکته لازم است که بنیامین، زمان استراتژیک سیاست را در "تزهایی درباره مفهوم تاریخ"، "زمان مسیحایی" می‌نامید، یعنی یک لحظهٔ انفجاری که علیّت تاریخی را می‌شکند و با ایجاد جهش و گسست، امکان پتانسیل انقلابی، دگرگونی و یک عمل رهایی‌بخش را فراهم می‌آورد. جورجیو آگامبن نیز با الهام از همین مفهوم زمان مسیحاییِ بنیامین، کیفیتِ گسست رادیکال از منطق حاکمیت و قدرت را در فلسفهٔ خویش توضیح می‌دهد.

  اکنون بازگردیم به مسالهٔ جنبش‌های ایران و این که منطقِ بعضاً درک نشدهٔ میرحسین موسوی از مفهوم "رخداد جنبش"، چگونه منجر به خلق سیاست از متن و بدنهٔ یک گسست رادیکال شده‌است؛ گسستی که آمیخته با مقاومتی سازش‌ناپذیر و مبتنی بر یک انکار مطلق است. به عنوان نمونه این بخشی از بیانیهٔ شمارهٔ ۱۰ او در مرداد ۸۸ است: "دندان شکنجه‌گران و اعتراف‌گیران دیگر به استخوان مردم رسیده‌است.. با استناد به اعتراف‌هایی که رنگ شکنجه‌های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملّت را به چه چیز قانع کنند... زود خواهدبود که ملّت، محاکمهٔ مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجه‌گرانی که این گونه با جان و آبروی او بازی می‌کنند بشناسد".

در آبان ۹۸:
"برخورد خشن و خونین با مردمی خشمگین و فرودستانی جان به لب رسیده... شباهت تام و تمام با کشتار بی‌رحمانهٔ مردم در ۱۷ شهریور خونین ۵۷ دارد. آدم‌کشانِ سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند و مأموران و تیراندازانِ آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آن‌جا فرماندهٔ کلّ قوا شاه بود و امروز این‌ جا ولی فقیه با اختیارت مطلقه"....


🔗 متن کامل:
https://cutt.ly/ErPX05EV

@MahmoudianMehdi
@MostafaTajzadeh
👍32👎1
📄رقص آتش و آلودگی بر جنازه تالاب‌ها

آیا الگوی جهان در خوزستان قابل تکرار نیست؟


✍🏻امتداد- رضا بهرامی:
خوزستان این روزها باز هم در چنبره‌ آلودگی هوا گرفتار آمده است. هجوم گاه به گاهِ ریزگردهای خفه‌کننده و دود آتش‌سوزی‌های گسترده که در بسیاری مواقع تا اهواز را تحت اثر خود قرار می‌دهد،نفس‌های استان را به شماره انداخته است. استاندار خوزستان در واکنش به این بحران قدیمی، بر این نکته تاکید کرده است که منشأ بیش از ۷۰ درصد آلودگی هوای استان از آن سوی مرزهاست و  و راه حل پایدار، تنها از طریق همکاری‌های گسترده منطقه‌ای با کشورهای عراق،عربستان، سوریه و اردن میسر می‌شود.

🔹هرچند تمرکز بر همکاری‌های بین‌المللی برای حل ریشه‌ای معضل آلودگی هوا ضروری به نظر می‌رسد اما از طرف دیگر،این رویکرد پرسش‌های بنیادینی را پیشِ روی افکار عمومی قرار می‌دهد: آیا آمار ۷۰ درصدی منشأ خارجی به ‌درستی تبیین شده و سهم منابع داخلی نظیر خشک‌شدگی تالاب‌ها، بیابان‌زایی محلی و فعالیت‌های نفتی در این معادله به درستی لحاظ شده است؟آیا دیپلماسی محیط‌زیستی در شرایط کنونیِ اوج‌گیری تنش‌های منطقه‌ای ظرفیت تحقق این همکاری‌ها را دارد؟ و مهم‌تر آن‌که چگونه می‌توان میان برنامه‌های بلندمدت دیپلماتیک و اقدامات فوریِ داخلی از قبیل مهار آتش‌سوزی‌های فعال، احیای تالاب‌ها و اجرای پروژه‌های کوتاه‌مدت کاهش گرد و غبار توازن ایجاد کرد؟

🔹همان‌گونه که موالی‌زاده به‌ درستی اشاره کرده است، تحقق همکاری با کشورهای پیش‌گفته، مستلزم روابط دیپلماتیک گسترده از رهگذر ایجاد بسترهای سیاسی است. با این حال، واقعیت‌های موجود منطقه، دستیابی به این هدف را با موانع جدی مواجه می‌سازد چه با نگاهی گذرا به کشورهایی که بیش‌ترین نقش را در تولید آلودگی این روزهای خوزستان دارا هستند، باید پذیرفت اگر چه آن‌ها اسماً مستقل هستند اما در سیاست خارجی و دفاعی کم‌ و بیش تحت تأثیر آمریکا عمل می‌کنند. روابط با سوریه که زمانی متحد ایران بود، اینک در وضعیتی نامساعد قرار دارد و اردن که در نیم ‌قرن گذشته هیچ‌گاه روابط راهبردی با ایران نداشته، هم‌چنان در زمره متحدان سنتی غرب است. اگر چه در سال‌های اخیر، عربستان با میانجی‌گری چین گام‌هایی به‌ سوی تنش‌زدایی با ایران برداشته اما روابط دو کشور هم‌چنان فاقد عمق استراتژیک است.

🔹وضعیت عراق گویاترین نشانه‌های تغییر موازنه را نمایش می‌دهد. علاوه بر این‌که اینک گروه‌های نزدیک به ایران در صحنه سیاسی عراق تضعیف شده‌اند، این همسایه غربی در سال‌های اخیر بی‌میلی آشکاری به همکاری‌های دوجانبه نشان داده است. این بی‌رغبتی را می‌توان در تعلل در پروژه‌هایی نظیر لایروبی اروند و تاخیر در تکمیل خط‌آهن بصره شلمچه مشاهده کرد. این شرایط نشان می‌دهد که دیپلماسی محیط‌زیستی خوزستان اینک در میانه‌ میدان مین روابط منطقه‌ای گرفتار آمده است.

🔹در سطح جهان، پروژه‌های مشابهی برای مقابله با گرد و غبار و بیابان‌زایی با موفقیت اجرا شده‌اند. دیوار سبز آفریقا با ترکیب کاشت ۱۰۰ میلیون درخت مقاوم و سیستم‌های مه‌پاش جذب رطوبت، طی ۱۵ سال گرد و غبار را ۳۵ درصد کاهش داده است. این پروژه با استفاده از تورهای ویژه، رطوبت هوا را به آب آشامیدنی و آبیاری تبدیل می‌کند. شیلی با ساخت دیواره‌های هیدروژلی، رطوبت شبانه بیابان آتاکاما را جذب و روزها آزاد می‌کند که ۴۰ درصد از سرعت بادهای گرد و غبارزا کاسته است. چین در پروژه دیوار سبز در مرز با مغولستان، نانو دیواره‌های سلولزی را با کاشت درختان پوپولوس ترکیب کرده و با کند کردن سرعت پیش‌روی بیابان گبی، سالانه ۲۰۰ میلیون تن شن‌های روان را مهار می‌کند.

🔹حال و در مواجهه فوری با بحران زیست‌محیطی خوزستان، دولت موظف است دو اقدام حیاتی را در کوتاه‌مدت اجرایی کند:نخست، ایجاد یک یگان بالگردی مجهز مهار آتش تالاب‌ها با بالگردهای آب‌پاشی که در هورالعظیم،شادگان و بامدژ مستقر هستند. دوم، باید طرح کاشت ۵ میلیون درخت مقاوم بومی در کمربند گرد و غبارخیز با مشارکت نیروهای نظامی، شهرداری‌ها و سمن‌ها اجرا شود.این اقدامات بدون نیاز به دیپلماسی منطقه‌ای باید فوراً آغاز شود. 

🔹در گام بلندمدت،دو پروژه زیرساختی کلیدی باید پیگیری شود.احداث دیواره‌های رطوبتی مرزی به طول ۲۰۰ کیلومتر با فناوری مه‌سازهای پیشرفته برای مهار ریزگردها و تأسیس صندوقی که با دریافت جریمه از صنایع آلاینده، علاوه بر تامین هزینه درمان بیماران ریوی و قلبی، سایر هزینه‌های طرح‌های مهار آلودگی را پوشش می‌دهد. همزمان،دیپلماسی فعال شامل انتصاب فرستاده ویژه محیط‌زیست رییس‌جمهور به کشورهای منطقه، پیشنهاد پروژه مشترک احیای هورالعظیم به عراق و تشکیل کنسرسیوم مالی کشورهای اسلامی در دستور کار قرار گیرد.این ترکیب اقدامات عملی و دیپلماسی هوشمندانه،تنها راه نجات خوزستان از آلودگی هوا به عنوان یک فاجعه انسانی رو به گسترش است.
@emtedadnet
👍18
Audio
🎧 #پادکست

♦️ آیا رفراندوم و مجلس مؤسسان، ابزارهایی‌اند که قبل از فروپاشی نظام سیاسی محقق می‌شوند یا بعد از آن؟


برای پاسخ، باید بین دو نوع گذار تمایز قائل شد:

1. گذار تحت کنترل (یا “توافقی”)
2. گذار پس از فروپاشی (“خلأ قدرت”)

در ادامه، بر اساس تجربه‌های جهانی، توضیح می‌دم که این ابزارها در کدام‌یک از این دو مسیر استفاده شده‌اند:

۱. گذار تحت کنترل / توافقی (Pacted Transition)

در این مدل، نیروهایی از درون نظام موجود به این نتیجه می‌رسند که تداوم وضع موجود ممکن نیست و برای حفظ بخشی از منافع یا جان‌به‌در بردن از بحران، وارد توافق با مخالفان می‌شوند.

نمونه‌ها:

• شیلی:
پس از فشارهای داخلی و بین‌المللی، پینوشه تن به رفراندوم درون‌ساختاری داد.
مردم رأی به پایان دیکتاتوری دادند، مجلس مؤسسان پس از فروپاشی عملی شد،
اما رفراندوم قبل از فروپاشی انجام شد.

• آفریقای جنوبی:
حزب ناسیونالیست حاکم در برابر فشار جهانی و شورش‌های گسترده، با ANC وارد مذاکره شد.
قانون اساسی جدید و انتخابات آزاد، قبل از فروپاشی رسمی آپارتاید انجام شد.

• لهستان:
در سال ۱۹۸۹، با موج نافرمانی مدنی، حزب کمونیست مجبور به مذاکره با اتحادیه همبستگی شد.
نتیجه آن، تشکیل میزگرد ملی و رفراندوم نیمه‌آزاد قبل از فروپاشی کامل بود.

در این مدل، رفراندوم و مجلس مؤسسان ابزارهایی هستند که پیش از فروپاشی رسمی و با فشار از پایین و مذاکره از بالا محقق می‌شوند.

۲. گذار پس از فروپاشی / خلأ قدرت (Collapsed Regime)

در این مدل، ساختار قدرت موجود به‌طور کامل از هم فرو می‌پاشد
(معمولاً به‌دلیل جنگ، کودتا، انقلاب یا شورش مردمی گسترده) و پس از آن، فرآیند بازسازی آغاز می‌شود.

نمونه‌ها:

• تونس:
پس از فرار بن‌علی در انقلاب ۲۰۱۱، ابتدا یک دولت موقت و بعد مجلس مؤسسان تشکیل شد.
رفراندوم و قانون اساسی نو بعد از سقوط رژیم شکل گرفت.

• عراق (۲۰۰۳):
پس از سقوط صدام توسط حمله نظامی، قانون اساسی جدید توسط مجلس منتخب (تحت اشغال) تدوین شد.
فرآیند دموکراتیک ناقص و پرچالش بود، اما کاملاً پس از فروپاشی انجام شد.

• لیبی و مصر:
در این کشورها، به‌دلیل فقدان نهاد اجماع‌ساز، مجلس مؤسسان هم بعد از فروپاشی شکل گرفت و با بحران مواجه شد.

در این مدل، ابزارهایی مثل مجلس مؤسسان و رفراندوم، بعد از فروپاشی نظام و در فضای پرمناقشه‌ی انتقال، شکل می‌گیرند.

نتیجه‌گیری تحلیلی:

اگر هدف، گذار کم‌هزینه‌تر، کنترل‌شده‌تر و با ثبات‌تر باشد، رفراندوم و مجلس مؤسسان باید قبل از فروپاشی نظام، و در بستر مذاکره و فشار اجتماعی محقق شوند.

اما اگر حاکمیت هیچ تمایلی به عقب‌نشینی نداشته باشد، احتمال زیاد دارد که این ابزارها تنها پس از فروپاشی تحقق یابند، البته در فضایی با ریسک بالای خشونت، بی‌ثباتی و شکاف اجتماعی.

⚠️ نکته کلیدی برای ایران:

در شرایط فعلی ایران، که حکومت نه اهل مذاکره است و نه اجازه نهادسازی مستقل می‌دهد،
به‌نظر می‌رسد تنها دو مسیر ممکن است:

1. فشار از پایین، تا جایی که حاکمیت ناگزیر به تن دادن به رفراندوم شود (مدل لهستان یا شیلی)

2. فروپاشی ساختار رسمی در یک بحران و تشکیل نهادهای بدیل پس از آن (مدل تونس یا سودان)

بنابراین، پروژه‌ی “مجلس مؤسسان” و “رفراندوم ملی”، ابزارهایی‌اند که هم می‌توانند پیش از فروپاشی عملی شوند، هم پس از آن.
اما شرط تحققشان، وجود یک گفتمان نیرومند، فشار اجتماعی سازمان‌یافته، و بدیل سیاسی آماده است.


🆔@tahkimmelat
👍36
📝📝📝دل‌نوشته‌ای برای وطن‌ام: «ملتِ بی دولت – دولتِ بدون مرز»

✍🏻نوشین
احمدی خراسانی

در هنگامه نبرد 12 روزه‌ي موشك‌ها، درحالي كه آسمان ايران همچون شهروندانِ سرگردان‌اش در بي‌دفاعيِ مطلق به سر مي‌برد، احساس بي‌پناهي همراه با قطع 4 روزه‌ي آب به‌دليل اصابت موشك، تلنگري جدي بر تخيل‌ام از آينده مي‌زد و آينده‌ي نه‌چندان دورِ خشك‌سالي را به‌وضوح برايم به تصوير مي‌كشيد كه چطور بي‌آبي مي‌تواند همچون بمباران 12 روزه، و حتا بيش از آن، «زندگي» را به بن‌بست بكشاند.

خالي‌شدنِ محله‌ از سكنه، تاريكي كم و بيش مطلقِ كوچه‌ها در نبود كورسوي روشنايي‌بخشِ خانه‌ها، تعطيلي مغازه‌ها و پاساژها، خالي بودنِ ميدان‌هاي تره‌بار از مواد غذايي و خريداران، جاي خاليِ نيروهاي پشتيبان «نظم» به منظور حضور در بي‌نظميِ جنگ، و شكايتِ رئيس بانكي كه به خاطر كمبود پرسنل نيروي انتظامي، گِله داشت كه «حتا يك سرباز هم ندارند كه به ما بدهند تا از بانك مراقبت كنيم»، همگي تصوير ترسناكي بود از «آينده فروپاشيده‌شده» و احساس بي‌پناهي مطلق! آينده‌اي كه در آن قفل‌هاي خانه‌ها بازدارنده‌ي اشرار، خشونت‌گران و سارقان براي سرك كشيدن در هر گوشه‌اي از خانه و زندگي و بدن‌ات نخواهند بود. همين احساس بي‌پناهي كه باعث مي‌شد در كمال تعجب مرا به سمت دل‌تنگي براي «حافظان نظم» بكشاند يعني كساني كه تا آن‌روز، براي من به عنوان يك زن، نشانه‌اي بودند از ناامني!

@MostafaTajzadeh
👍29👎3
📝📝📝مقدمه به قلم عبدالله ناصری

دکتر بابک زمانی، همان‌قدر که در علم‌الابدان مشهور و فعال و به انصاف ، پنجه طلاست، در علم‌الافکار هم فعال و مرجع است.  از پزشکان  فعال و صاحب قلم در عرصه‌ی عمومی و اجتماعی خیلی خرسندم. مثل فرخ سعیدی، مصطفی معین، رضا ظفرقندی و …

دکتر زمانی یکی از آن‌ها که به دوستی‌اش مفتخرم. مطلب زیر را تصادفی و بدون سابقه‌ی آشنایی برای مصطفی تاجزاده نوشته است
سال‌ها قبل. به خاطر حلاوت قلم‌ وانصاف در سنجه‌ی مصطفا
و دهمین سال حبس ظالمانه‌اش بازنشر می‌کنم.

📝📝📝تاج زاده”
✍🏻بابک زمانی

تازه کارم را شروع کرده بودم هنوز در آمد چندانی نداشتم از فروشگاه هایی خرید میکردیم که به ارزانی معروف بودند.شبی در اتوموبیل منتظر خانمم بودم تا از مغازه روسری  فروشی خیابان گاندی که ارزان بود ولی صف داشت بیاید. در ماشین کنار ی خودم در تاریکی متوجه آقایی شدم که او هم انتظار همسر و فرزندانش را می‌کشید به همین دلیل!  سرش شلوغ بود در همین فرصت کوتاه هم لحظه ای به اطراف نگاه نمی‌کرد .

متن کامل

@MostafaTajzadeh
👍33
📝📝📝چگونه یک گروه کوچک و نسبتاً ناشناخته‌ از اپوزیسیون تبعیدی عراقی توانست سیاست خارجی آمریکا علیه صدام حسین را شکل دهد؟ اصلا چطور شد که آمریکا تصمیم گرفت برای تغییر رژیم و براندازی صدام به عراق حمله کند؟ روایت‌های معمول رسانه‌ای و دانشگاهی تحلیل ساده‌ای ارائه می‌کنند که طبق آن، امیال امپریالیستی دولت جورج بوش و تیم نئوکان‌هایی که سیاست خارجی را تعیین می‌کردند، باعث شدند تا اپوزیسیون تبعیدی از حمله به عراق حمایت کنند. اما این روایت‌های ساده‌انگارانه نمی‌توانند توضیح بدهند که چرا عراق از میان کشورهای دیگر انتخاب شد تا هدف نظامی‌گری آمریکا باشد؟

وسام الشیبی، مورخ و جامعه‌شناس سیاسی و استاد شعبه‌ی ابوظبی دانشگاه نیویورک، در پژوهش مفصلی که چند ماه پیش منتشر شد، نشان می‌دهد که چطور «کنگره‌ی ملی عراق»، یک گروه کوچک از اپوزیسیون تبعیدی عراق با حضور افرادی نظیر احمد چَلَبی و کنعان مَکیه، در قانع کردن و هدایت سیاستگذاران آمریکایی برای حمله به این کشور نقشی حیاتی داشته است. اعضای «کنگره‌ی ملی عراق» دهه‌ها بود که پایشان را در خاک عراق نگذاشته بودند و از دور تحولات اجتماعی درون کشور را دنبال می‌کردند. جالب این‌که گروه‌های دیگری از اپوزیسیون عراق، نظیر احزاب مخالف کرد و شیعه، با وجود داشتن سابقه، تشکیلات، منابع مالی و انسانی نتوانستند به اتاق‌های سیاست‌گذاری در آمریکا راه پیدا کنند.

پس از حمله‌ی صدام حسین به کویت و جنگ اول خلیج فارس، «کنگره‌ی ملی عراق» همچنان تلاش‌ کرد تا سیاستمداران آمریکایی را به تغییر رژیم ترغیب کنند. به قول کنعان مکیه «در تمام دهه‌ی ۱۹۹۰ هیچ کس به خواسته‌ی ما محل نمی‌گذاشت. کنفرانس برگزار می‌کردیم، جلسات دیدار بین عراقی‌ها و آمریکایی‌ها می‌گذاشتیم… اما آمریکا هیچکدام را جدی نمی‌گرفت.» در آن زمان، نئوکان‌ها اصلا در فکر تغییر رژیم عراق نبودند. در ویکلی استاندارد، شاخص‌ترین نشریه‌ی وقت نئوکان‌ها، در همه‌ی آن سال‌ها هیچ مطلبی درباره‌ی عراق منتشر نشد.

اعضای کنگره تصمیم گرفتند تا شیوه‌ی کاریشان را تغییر دهند و خود را با فرهنگ سیاسی آمریکا تطابق دهند. یکی از چهره‌های نزدیک به چلبی می‌گوید: «تصمیم گرفتیم در سیاست آمریکا بیشتر از خود آمریکایی‌ها مهارت پیدا کنیم. باید در فرهنگ آمریکا بیشتر از خودشان مسلط می‌بودیم. باید تاریخ آمریکا را بهتر از خودشان می‌دانستیم. بنابراین مطالعه‌ای فشرده را آغاز کردیم، مثل یک دوره‌ی دکتری. مطالعه کردیم که نظام سیاسی آمریکا چگونه کار می‌کند؟ نقش کنگره چیست؟ نقش سنا چیست؟ نقش اندیشکده‌ها و مطبوعات چیست؟ سیاستگذاری چگونه انجام می‌شود؟ فرآیند آن چیست تا بتوانیم از درون بر آن تأثیر بگذاریم؟»

تصمیم دیگری که اعضای کنگره گرفتند این بود که به سراغ گروهی از نخبه‌های قدرتمند سیاست خارجی آمریکا بروند و با صبر و حوصله با آنها روابط قوی برقرار کنند تا به موقع بتوانند آن‌ها را به‌پیش‌برد تغییر رژیم عراق متعهد کنند. برای همین بود که اعضای کنگره تصمیم گرفتند به سراغ نئوکان‌ها بروند.

چهره‌‌های «کنگره‌ی ملی عراق» توانستند تصویری از خود ارائه کنند که باب میل آمریکایی‌ها بود. مثلا احمد چلبی مدام تکرار می‌کرد که شیعیان عراق پایگاه روشنفکری و هنری جامعه هستند. چلبی حتی مدعی بود که شیعیان عراقی مشابه یهودیان هستند و به استفاده‌ی نامحدود از عقل و خرد انسانی معتقد بودند؛ برخلاف اسلام سنی که به عقیده‌ی چلبی طبیعتی سرکوبگر و متعصب داشت.

وقتی دولت بوش آغاز به‌کار کرد، فصل برداشت برای «کنگره‌ی ملی عراق» فرارسید. آن‌ها سال‌ها روابط خوبی را با چهره‌های پرنفوذ سیاست‌خارجی که حالا در دولت بوش مقام و منصب داشتند، برقرار کرده بودند. چلبی موفق شد با دور زدن تحلیل‌گران سیا و وزارت خارجه‌، یک کانال ارتباطی مستقیم و محرمانه با وزارت دفاع و همچنین دفتر رییس‌جمهور و معاون رییس‌جمهور برقرار کند. «کنگره‌ی ملی عراق» از طریق این کانال، اسناد و اطلاعاتی را که صحت و سقم‌شان بررسی‌نشده بود، مستقیما به تصمیم‌گیران می‌رساند. آن‌ها پیام‌هایی از داخل عراق را نشان می‌دادند و گاه برخی از پناهندگان تازه‌ی عراقی را برای شهادت دادن دعوت می‌کردند تا ثابت کنند که مردم عراق همگی منتظر آمریکا هستند تا آن‌ها را از شر صدام رها کند. چنان که البسّام، یکی از اعضای کنگره می‌گوید: «هدف ما ایجاد یک بحران منطقه‌ای بود که آمریکا را وادار کند وارد عمل شود و صدام و رژیمش را از میان بردارد.» واقعه‌ی یازده سپتامبر این بهانه را برایشان فراهم کرد.

چکیده‌ای از این پژوهش را در زیر بخوانید:
https://daneshkadeh.org/global/14281/
@Daneshkadeh_org
@MostafaTajzadeh
👍24
📝📝📝نکاتی درباره یک رسانه خاص

✍️علی میرزامحمدی (جامعه‌شناس)


در ماه اخیر، واکنش‌هایی از سوی برخی چهره‌های فرهنگی و رسانه‌ای به عملکرد یکی از روزنامه‌های شناخته‌شده کشور مشاهده شده است. پرویز پرستویی در نوشته‌ای کوتاه به طعنه از مدیر مسئول این روزنامه خواسته است که در تصمیمات مسئولین کشور دخالت نکند و در پایان آرزو می‌کند که دیگر این روزنامه منتشر نشود!

احمد زیدآبادی نیز معتقد است بعید می‌دانم در هیچ کشوری پدیده‌ای مثل این روزنامه وجود داشته باشد به طوری که ناظران و تحلیل‌گران از جایگاه و کارویژۀ واقعی و رسمی آن سر در نیاورند!

به‌نظر می‌رسد این سردرگمی درباره نقش و کارکرد این روزنامه در بخشی از افکار عمومی ایرانیان هم وجود دارد؛ از جمله پرسش‌هایی که در مواردی مطرح می‌شود این است که آیا این رسانه، مشاور حقوقی ندارد؟ یا گردانندگان آن از تبعات حقوقی برخی عبارات، تیترها یا تهدیدها آگاه نیستند؟ در کنار این پرسش‌ها، گاهی انتقادهایی نیز نسبت به سطح تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی آن مطرح می‌شود.

با این حال، نویسنده معتقد است مشکل در درک الگوریتم‌های رفتاری این رسانه از آنجا ناشی می‌شود که آن را به سطح یک روزنامه تقلیل دهیم. به احتمال زیاد، این رسانه کارکردهایی فراتر از فعالیت رسانه‌ای صرف دارد. اگر چنین باشد، به احتمال، ارزیابی عملکرد آن با معیارهایی چون بی‌طرفی، صحت اخبار یا محبوبیت عمومی تصویر گمراه‌کننده‌ای ارائه خواهد داد.

در بسیاری از نظام‌های سیاسی، فرآیندهای القای سیاست‌ها، آماده‌سازی روانی افکار عمومی و حتی سنجش بازخوردها از طریق نهادهای پژوهشی و رسانه‌ای انجام می‌شود. اما نظام‌های سیاسی در سهم این نهادها (پژوهشی یا رسانه ای) و شیوه‌های انجام آن با همدیگر متفاوت هستند.

در نظام‌های غربی، برای این مهم، از شیوه های نرم‌تر و علمی‌تری استفاده می‌شود و دیالکتیک پژوهش، رسانه و دیپلماسی در آنها پررنگ‌تر است. در نظام‌های سیاسی شرقی، نقش روزنامه‌هایی مانند پراودا در شوروی، رودونگ سینمون در کره شمالی و گرانما در کوبا پر رنگ‌تر از نهادهای پژوهشی بوده است.

وضعیت کشور ایران با گرایش‌های سیاسی متنوع در روزنامه‌های مختلف و ارتباط ضعیف پژوهش، رسانه و دیپلماسی، مشابهت چندانی با این دو نظام سیاسی ندارد.

بهره‌گیری نظام‌های سیاسی از رسانه‌ها در فرآیندهای القای سیاست‌ها، آماده‌سازی روانی افکار عمومی و سنجش بازخوردها، نقشی «فرارسانه‌ای» به آنها می‌بخشد و آنها را در تحلیل سیاست داخلی و خارجی، به‌بازوی تبلیغاتی رسمی یا غیررسمی تبدیل می‌کند.

بر این اساس، بخشی از مطالب یا تیترهای تند و غافلگیرکننده این نوع رسانه‌ها ممکن است نه بازتاب تصمیم نهایی نظام، بلکه بخشی از فرآیند «آزمون واکنش» جامعه یا حتی بخشی از یک عملیات روانی معکوس باشد؛ به این معنا که با سنجش واکنش افکار عمومی یا نخبگان نسبت به یک رویکرد، نظام بتواند بدون هزینه مستقیم، مواضع خود را تعدیل یا تثبیت کند.

از سوی دیگر، ممکن است این نوع رسانه‌ها در مواردی به‌عنوان «مرزبان رسانه‌ای» یا نوعی «ترمز مطبوعاتی» ایفای نقش کنند؛ یعنی با واکنش به رسانه‌های منتقد، حدود مجاز انتقاد در فضای رسمی را به‌صورت ضمنی ترسیم نمایند. در کنار این، نباید از نقشی که چنین رسانه‌هایی در تأمین خوراک خبری برای پایگاه‌های اجتماعی وفادار ایفا می‌کنند، غافل شد؛ نقشی که می‌تواند احساس انسجام و همسویی را در بخشی از جامعه تقویت کند.

با این حال، اگر مأموریت‌های این نوع رسانه‌ها به‌درستی با نیازهای نسل جدید و شرایط متحول امروز همسو نشود، خطر کاهش اثربخشی و افت سرمایه نمادین آنها وجود خواهد داشت.

در این راستا بهتر است بخشی از کارکردهای این نوع رسانه ها به دیگر نهادها واگذار شود. از جمله طراحی پیمایش‌های منظم برای «رصد تغییرات ارزش‌ها و نگرش‌های مردم ایران» درباره مسائل کلیدی، می‌تواند جایگزین روش‌های غیرمستقیم و پرهزینه این نوع رسانه‌ها چون «داده‌گیری اجتماعی» به سبک آزمون- خطا باشد.

همچنین در تحلیل افکار عمومی می‌توان از ابزارهای هوش مصنوعی بهره جست. در این راستا، با داده‌کاوی نظرات مردم، می‌توان مدل‌هایی ساخت که بازخورد اقشار مختلف مردم را درباره یک موضوع خاص پیش بینی کنند.

همچنین، تقویت دیپلماسی عمومی و استفاده از کانال‌های رسمی برای ارسال پیام به مخاطبان خارجی، می‌تواند جایگزین راهبردهای پرریسک انتقال پیام از طریق رسانه‌های داخلی شود.

در نهایت، باید توجه داشت که نظام‌های رسانه‌ای کارآمد، به جای اعمال مرزهای سلبی برای انتقاد، مسیرهایی ایجابی برای مشارکت نخبگان و شهروندان در تصمیم‌سازی فراهم می‌کنند. در چنین ساختاری، «وفاداری نخبگان »نه از مسیر «کنترل سلبی و ایجاد انفعال»، بلکه با احساس مشارکت، گفت‌وگو، و اعتماد دو طرفه شکل می‌گیرد.


@iransocialproblems
@MostafaTajzadeh
👍13👎1
📝📝📝مولوی عبدالحمید حمله به دادگستری سیستان‌وبلوچستان را محکوم کردند

مولوی عبدالحمید با صدور بیانیه‌ای حمله مسلحانه به دادگستری سیستان‌و‌بلوچستان را «ناجوانمردانه» توصیف کرده و آن را به شدت محکوم کرد.

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان، متن بیانیه مولوی عبدالحمید به این شرح است:

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

متأسفانه صبح امروز افراد مسلح به دادگستری سیستان‌و‌بلوچستان در زاهدان حمله کردند که در این حمله چندین نفر شهید و زخمی شدند.

بنده این حملهٔ ناجوانمردانه را که به یک مکان عمومی و غیرنظامی صورت گرفته و افراد بی‌سلاح ازجمله یک زن و کودک در این حمله جان خود را از دست داده‌اند، غیرشرعی می‌دانم و آن را به شدت محکوم می‌کنم.

همچنین با خانواده‌های جان‌باختگان این حمله ابراز همدردی کرده و برای مجروحان شفا و بهبودی را از بارگاه الهی مسئلت دارم.

اقدامات مسلحانه به‌هیچ‌وجه به نفع مردم استان نیستند و هر گونه ناامنی به ضرر منافع مردم استان است.

عبدالحمید
امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان
۴ مرداد ۱۴۰۴

@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
👍48👎1
📝📝📝کتاب سیزدهم دانشکده: تروما و تیمار جمعی

جامعه‌ی ترومازده، جامعه‌ای که فاجعه را تجربه کرده و ناخواسته گوش‌به‌زنگ فاجعه‌ی بعدی هم است، چطور می‌تواند التیام پیدا کند؟ راه‌های بازسازی روانی و اجتماعی در پی زخم‌های جمعی همچون سرکوب، جنگ، مهاجرت یا فقر ساختاری چیست؟ در دل ویرانی‌های سیاسی و اقتصادی چه اشکال نوینی از مراقبت، همبستگی و معنا یافتن سربرمی‌آورد؟ نقش بدن، فضا، و خاطره در بروز و تیمار دردهای مشترک چیست؟ کشاکش میان تمایل به انکارِ فجایع و اراده به بازگویی آن‌ها را چطور می‌شود مدیریت کرد؟ آیا کنشگری سیاسی می‌تواند بخشی از فرآیند درمان باشد؟ تروما چطور می‌تواند منجر به بروز پارانویا و بی‌اعتمادی شود؟ چگونه مراقبت از خود به امری سیاسی تبدیل می‌شود، گاه برای مقاومت در برابر وضع موجود و گاه برای کمک به حفظ آن؟ آیا می‌شود غمخواری و مراقبت را فراتر از تصورهای رایج از نقش‌های جنسیتی تفسیر کرد؟ روایتگری چگونه می‌تواند وقایع مسکوت‌مانده را در آگاهی جامعه ادغام کند؟

مجموعه مقالات کتابچه‌ی «تروما و تیمار جمعی» به انتخاب دکتر کیانا کریمی، پژوهشگر مطالعات اجرا، به بررسی رویکردهای متنوع برای مواجهه با بحران‌ها و گسست‌های اجتماعی و روش‌های تیمار و مراقبت جمعی می‌پردازد.

می‌توانید کتابچه پی‌دی‌اف را دانلود کنید و یا در لینک زیر آنلاین بخوانید:
https://daneshkadeh.org/collective-trauma/

@Daneshkadeh_org
@MostafaTajzadeh
👍9
📝📝📝 لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی

✍️ مرضیه حاجی‌هاشمی

«عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در مصاحبه با «فاکس نیوز» علت پافشاری و اصرار «جمهوری اسلامی» بر غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور را چنین عنوان می‌کند که این یک دستاورد ملی است و تبدیل به غرور ملی شده است. قابل توجه است که غرور ملی شامل عوامل متعددی می باشد که یکی از آنها شامل دستاوردهایی است که نیروی محرکه توسعه و پیشرفت یک ملت است. سوال این جاست، آیا سرمایه‌گذاری و هزینه کرد فوق تصور برای یک دانش و فن آوریِ حداقل ۷۰ سال پیش که کشور را به کانون بحران، تبدیل کرده و در آستانه تبدیل شدن به تهدید برای صلح و امنیت جهانی قرار داده است، به واقع عامل غرور ملی است یا تحقیر ملی؟

پیش از این در یادداشتی بدین اشاره شد که از حیث جامعه شناختی، غرور ملی ارتباط معناداری با متغیرهای «رضایت از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، احساس محرومیت، احساس مشروعیت نظام سیاسی و احساس تبعیض بین افراد» دارد. آیا بهتر نبود با نگاهی علمی و رویکردی تخصصی با تمرکز بر این متغیرها غرور ملی را تقویت می‌کردیم؟

آیا اینکه در رسانه‌های جهان، تصاویر تحقیرآمیزی از توزیع آب با تانکر در ایران منتشر می‌شود و پرداختن به بحران آب و برق در ایران این روزها سوژه این رسانه‌هاست، غرور ملی ایرانیان را علاوه بر رنج این روزهای بحرانی له نمی‌کند؟ مگر هر امکان تولیدی در داخل یک کشور و تحت هر شرایطی دستاوردی منجر به غرور ملی است!؟

به طور مثال تولید هندوانه و بسیاری از محصولات کشاورزی که برای تولید، نیاز به آب زیادی دارند، در کشوری با شرایط آب و هوایی ایران، یک حماقت ملی است؛ نه غرور ملی؛ چرا که به جای وارد کردن آب مجازی از طریق واردات این محصولات به کشور؛ حتی این محصولات را صادر هم می‌کنیم و در این شرایط بحرانی آب که چندین سال است، متخصصین امر، آن را فریاد می‌زنند، آب مجازی را صادر نیز می‌کنیم!!!

توهم و بی‌تدبیری را به جای غرور ملی نفروشیم. آیا غرور ملی آن نبود که بر روی فناوری روز دنیا در تامین انرژی پاک، سرمایه‌گذاری می‌شد، انرژی خورشیدی که حمایت های دانشی و فنی؛ حتی مالی و حقوقی بین المللی مثل حمایت معاهده آب و هوایی پاریس از آن را شامل می‌شد؟ و در حالی که یکی از بهترین پهنه‌های سرزمینی انرژی خورشیدی طبیعی در جهان را دارا هستیم، امروز یکی از اصلی‌ترین صادر کننده های برق در جهان نیز قلمداد می‌شدیم.

با توجه به متغیرهایی که در زمینه غرور ملی بدان توجه داده شد، سال‌هاست، غرور ملی ایرانیان را خراشیدیم و هزینه‌های جبران ناپذیر و غیرقابل برگشت برای نسل‌های مختلف ایرانیان تراشیدیم و امروز وزیر امور خارجه از غرور ملی سخن می‌گوید. یک خطای راهبردی با نفوذ بی‌حد و حصر نظامیان در سیاستگذاری‌ها، تصمیم سازی‌ها و مدیریت‌های کلان علم و فناوری و حتی جزئی‌ترین امور اجرایی و اقتصادی، کشور را به نقطه‌ای بی‌ بازگشت رساند و اکنون آن را غرور ملی می‌نامیم، این اصرار بر خطا، لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی و با انگیزه‌ای غیر ملی است.

*کانال نویسنده
@kaleme
@MostafaTajzadeh
👍25
📝📝📝مسیر سبز آزادی

به مناسبت ده ساله شدن بازداشت سیدمصطفی تاجزاده، جمعی دوستان، همکاران و هم‌فکران او گردهم‌آمدند تا با ذکر خاطراتی از مشی و مرام او بگویند و همراهی‌اش با مردم و پایداری‌اش را در راه حق را گرامی بدارند.

در این برنامه که با رونمایی مستند راه سبز آزادی به مناسبت ده سال پایداری تاج‌زاده همراه بود، برخی از شرکت‌کنندگان و دوستان او مطالبی را بیان داشتند.

فخرالسادات محتشمی‌پور نیز ضمن تشکر از همدلی‌ها و همراهی‌هایی که طی سالیان حبس همسرش توسط دوستان و همفکران و قاطبه مردم قدرشناس ایران انجام شده گفت اگر این همراهی‌های دلگرم کننده نبود طی کردن این مسیر صعب و راه دشوار آزادی برای ما ممکن نمی‌شد.

وی هم‌چنین از جانب خود و همسر آزاده‌ی دربندش از دوستان و بزرگانی که به مناسبت ده ساله شدن بازداشت این خدمتگزار دلسوز و صادق مردم مطالبی نوشته و منتشر کرده‌اند و نیز از تهیه کنندگان مستند مسیر سبز آزادی تشکر کرد.

در این برنامه،با تماس تلفنی تاج‌زاده از زندان تهران بزرگ با همسرش، امکان رساندن پیام او به شرکت‌کنندگان در برنامه فراهم شد.

او ضمن تشکر از حاضران در برنامه در شرح حال خود و هم‌بندانش گفت که علیرغم امکانات محدود و شرایط نامناسب زیست جمعی در محیطی کوچک، خوشبختانه همگرایی و همدلی میان زندانیان سیاسی با گرایش‌ها و علائق متفاوت وجود دارد.

وی با آرزوی بهبود شرایط کشور با تغییرات اساسی و ساختاری توسط حکومت، روزهای خوب در سایه صلح و امنیت و رفاه  را حق مردم عزیز ایران دانست.
@MostafaTajzadeh
👍38
📝📝📝گزارش آخرین جلسه دفتر سیاسی حزب توسعه ملی

رفتار حاکمیت در پاسخ به مطالبات اجتماعی پس از تجاوز رژیم صهیونستی بسیار ناامید کننده است.

حزب توسعه خواستار استفاده از فضای مساعد ملی و فرصت مغتنم پدید آمده پس از جنگ برای اصلاحات اساسی و قطع روابط سیاسی کشورهای منطقه با رژیم یاغی اسرائيل و پایان بخشیدن به نسل کشی در غزه و تجاوز به سوریه شد.

عباس موسایی به « عصر ما » گفت:
اعضای دفتر سیاسی حزب توسعه ملی، در جلسه اخیر این دفتر، پس از ارائه آخرین اخبار و تحولات مهم داخلی و خارجی، وضعیت ِ سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی کشور در ایام پس از توقف جنگ تحمیلی ۱۲روزه را مورد بررسی قرار دادند. به گفته ٔ وی ؛اعضای دفتر سیاسی حزب خواهان مذاکره ایران و آمریکا و حل و فصل مشکلات با این کشور ضمن حفظ عزت و منزلت ایران هستند. این مذاکره باید همه جانبه و با هدف لغو تحریم‌ها،‌ اخذ تضمین‌های لازم امنیتی و فراهم آوردن بستر لازم برای رشد و توسعه کشور باشد. 

وی افزود؛ به زعم دفتر سیاسی حزب توسعه ملی ، به وحدت و انسجام ملی پدید آمده فرصت مناسبی را برای مذاکره فراهم آورده است.با توجه به شرایط اقتصادی و مشکلاتی که کشور در زمینه‌های مختلف با آن مواجه است نه این وضعیت پایدار خواهد ماند و نه در آینده در وضعیت بهتری قرار خواهیم داشت، بنابراین تعلل در مذاکره به نفع کشور نیست و می بایست به پشتوانه ٔ وحدت و همبستگی کنونی، مسائل فی مابین ایران و آمریکا را حل و فصل کرد و فرصت فتنه انگیزی از فضای تخاصم میان دو کشور را باید از اسرائیل گرفت.

متن کامل

@eslahatchannel
👍21
📝📝📝وقتی امر مقدس و نامقدس در هم می‌آمیزند

✍🏻علی زمانیان

برپایی "موکب" را در میدان آزادی، چگونه درک کنیم؟
۱. امیل دورکیم، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی کلاسیک فرانسه، دوگانه‌ی "مقدس" و "نامقدس" را به عنوان هسته‌ی اصلی دین و زیربنای سازماندهی اجتماعی معرفی کرده است. از دیدگاه دورکیم، "مقدس" به هر آنچه از زندگی روزمره جدا شده، تقدیس گشته و با احترام و ترس خاصی نگریسته می‌شود، اطلاق می‌گردد. اشیا، مکان‌ها، زمان‌ها، آیین‌ها، اعمال یا حتی افرادی که جامعه آن‌ها را مقدس می‌شناسد، دارای قدرت و ویژگی‌های ویژه‌ای هستند که آن‌ها را از سایر چیزها متمایز می‌کند.

در مقابل "مقدس"، "نامقدس" به قلمرو زندگی روزمره، عادی و مادی اشاره دارد. این‌ها چیزهایی هستند که فاقد هرگونه اهمیت معنوی یا تقدیس‌شده‌ای هستند و افراد می‌توانند آزادانه و بدون هیچ محدودیتی با آن‌ها تعامل کنند؛ مانند بسیاری از اشیا، اماکن و چیزهایی که به صورت روزمره با آن‌ها روبرو می‌شویم یا مورد استفاده قرار می‌دهیم.

بر اساس نظریه‌ی دورکیم، دوگانه‌ی مقدس و نامقدس، شهر را به دو ساحت متمایز دینی و سکولار تقسیم می‌کند. به عبارت دیگر، شهروندان همواره با دو چهره‌ی شهر مواجه می‌شوند: چهره‌ی آسمانی و چهره‌ی زمینی. این تمایز باید به رسمیت شناخته شود و هر ساحت بر اساس منطق خاص خود مدیریت گردد.

۲. تداخل و تصاحب مکان‌ها: از هم‌گسیختگی فضاهای شهری.
اما زمان‌هایی پیش می‌آید که مرزهای این دو ساحت مخدوش و مبهم می‌شود؛ به گونه‌ای که نوعی تداخل و تصاحب مکان‌ها رخ می‌دهد. گویی ساکنان شهر با نوعی "از ریخت افتادگی فضاهای شهر" مواجه می‌شوند. "از ریخت افتادگی" به وضعیتی اشاره دارد که مرز میان مقدس و نامقدس از میان رفته و مکان را از "ناب‌بودگی" می‌اندازد.

برای مثال:
* بسیاری از مساجد (به عنوان مکان مقدس) علاوه بر کارکرد دینی، محلی برای خرید و فروش و مغازه‌ها (به عنوان فعالیت نامقدس) نیز شده‌اند.
* مصلایی که محلی برای برگزاری آیین‌های دینی و نماز جمعه باید باشد، به مکانی برای برگزاری جشنواره‌های فروش و عرضه‌ی اقلام روزمره و یا نمایشگاه کتاب تبدیل می‌گردد.
* در سوی دیگر، دانشگاهی که محل تردد دانشجویان و علم‌آموزی است، گاهی به مکانی برای برپایی نماز و مراسم دینی تبدیل می‌شود.
نمونه‌های فراوانی از تداخل محیطی میان امر مقدس و نامقدس را می‌توان برشمرد. از جمله‌ی جدیدترین آن‌ها، برپایی "موکب" در میدان آزادی است؛ جایی که نماد ملی شهر و به طور کلی نماد ملی ایرانی تلقی می‌شود و اخیراً نیز کنسرت موسیقی در آن برگزار شده بود.

۳. مصادره محیط‌های نامقدس و سرگردانی در حافظه شهر
در مجموع، آنچه پس از انقلاب و در تمام دهه‌های پس از آن شاهدش بوده‌ایم، اولاً تداخل دو ساحت پیش‌گفته با یکدیگر و ثانیاً مصادره‌ی محیط‌های نامقدس به نفع امر مقدس است. از این رو، در میدان آزادی که نماد ملی ایرانی است و مشخصاً مکانی نامقدس به شمار می‌رود، "محراب" و "موکب" برپا می‌گردد تا آن خاطره و حافظه‌ی نامقدس کنسرت موسیقی زدوده شود.
تداخل "مقدس" و "نامقدس" در مکان‌های شهری و مصادره‌ی مکان‌ها به نفع یکدیگر، به سرگردانی در حافظه‌ی شهر منجر می‌شود. این پدیده، محیط‌ها را از "ناب بودن" می‌اندازد و روایت شهر را دستکاری می‌کند. و بر درک ما از شهر و هویت آن اثر می‌گذارد. علاوه بر این، "امر مقدس" را نیز به چیزی دم دستی، امری پیش‌پاافتاده و دستکاری شده تغییر می‌دهد. و از این رو آن ابهت، احترام، و چهره‌ی ستایش‌برانگیزش دچار فرسایش شده و در نهایت کارکردش را از دست می‌‌دهد.

@MostafaTajzadeh
👍24
📝📝📝بیرون کشیدن مرده‌ی منفور از گور

✍🏻علی اصغر سیدآبادی

تحلیل داده‌های شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد، وقتی در روزهای تجاوز اسرائیل به ایران، فیلترینگ سراسری اعمال شد، لایک و بازنشر همه‌ی گروه‌ها از سیاسی گرفته تا روزمره‌نویس کاهش معنادار پیدا کرد، اما از لایک و بازنشر گروه هواداران تجاوز اسرائیل به ایران به طور معناداری کاسته نشد.

در نگاه اول معنایش این بود که بیش‌تر هواداران این گروه در خارج از ایران هستند، اما دو روز بعد ناگهان به میزان قابل توجهی از لایک و بازنشر این گروه کاسته شد. به نظر تحلیل‌گران دلیلش حمایت از تجاوز و افول محبوبیتشان بود، اما تحلیل داده‌ها نشان داد که اتفاق پیچیده‌تر از این است و همزمان با کاهش لایک و بازنشر این گروه، لایک و بازنشر توییت‌های گروه دیگری بالا رفته بود که دست به اسلحه‌اند. معنایش چه بود؟ لشکر سایبری اسرائیل وقتی دید آبی از هواداران آن گروه گرم نشد، به سمت گروه مسلح نسبتا منسجمی چرخید که از آغاز در عملیات نظامی همراهش بود، اما به خاطر نفرت مردم، در ویترین نبودند. همزمان تحرکات رهبران آن گروه هم افزایش پیدا کرد، اما باز هم آبی گرم نشد.

بعد از آتش‌بس بیانیه میرحسین موسوی و حمایت از آن آتش در خوابگاهشان ریخت. مخالفان داخلی در بیانیه میرحسین به رفراندمش تاختند، اما طرح رفراندم چیز تازه و مهمی نبود و حتی باهنر هم از آن حرف زده است، آن‌چه در این بیانیه برای بازیگردان آزاردهنده بود، محکومیت بی‌اما و اگر تجاوز اسرائیل بود و هست. ناگهان نگران شدند که نکند فضایی توهمی را که برای نشاندن یک دولت دست‌نشانده فراهم کرده بودند، به سمت و سوی دیگری کشانده شود.

راه حل چه بود؟
رو کردن سوابق انقلابی میرحسین و نشان دادن همدستی او با حکومت توسط گروه هوادار تجاوز اسرائیل.

وقتی این‌ها جواب نداد، بازیگردان صحنه، مرده‌ی منفوری را از گور بیرون کشید و از زبانش چیزی به نفع میرحسین نوشت که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد و زاویه‌ی تازه‌ای برای تهاجم به مخالف تجاوز اسرائیل به ایران در اختیار گروه اول قرار داد.

بازیگردان با مخالفان مستقل تجاوز به ایران هم دشمن است و برای زدن آنان از صندوقچه‌اش بازیچه‌های تازه رو می‌کند. اکثریت ایرانیان به رغم اختلاف نظر با هم، در یک موضوع وحدت نظر دارند: با تجاوز به خاک ایران باید مقابله کرد

@Seidabadii
@MostafaTajzadeh
👍35👎4
📝📝📝هوشنگ پوربابایی، وکیل عبدالله مومنی، با اشاره به احضار موکلش در پی امضای بیانیه‌ای چندصد امضایی در حمایت از طرح سیاسی میرحسین موسوی اعلام کرد:

آقای مومنی امروز شنبه طبق ابلاغیه صادرشده به نشانی اعلام‌شده به‌عنوان محل جدید دادسرای امنیت تهران مراجعه کرد، اما ظاهراً هنوز شعبه‌ای از بازپرسی در آن ساختمان تشکیل نشده است. مراجعه مجدد به ساختمان دادگاه انقلاب در خیابان انقلاب نیز بی‌نتیجه بود.

با وجود ذکر مهلت پنج‌روزه برای حضور در مرجع قضایی، مرجع قضایی مربوطه آماده رسیدگی و انجام روند قانونی را نداشته و‌ لذا موکل هنوز از مصادیق اتهامات مطروحه مبنی بر تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب اطلاعی ندارد.

@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
👍18👎1
🎥ریزگردها در سال جاری بیش از ۲۵ استان کشور را درگیر کرده‌اند...

از خوزستان تا تهران؛ یک کشور زیر خاک!


✍🏻امتداد-گروه اجتماعی:
ایران، سرزمینی گرفتار میان دو اقلیم است؛ یکی خشکیِ دشت‌ها و دیگری آسمانی آکنده از غبار. سال‌هاست که گردوغبار، بی‌هیچ ملاحظه‌ای بر زندگی مردم سایه انداخته و با هر وزش باد، زخم تازه‌ای بر صورت زمین و جان انسان می‌نشاند. ریزگردها دیگر فقط مهمان ناخوانده جنوب و غرب کشور نیستند؛ آن‌ها ساکن دائمی آسمان ایران شده‌اند. روزهایی که آسمان خوزستان، ایلام، کرمانشاه و سیستان رنگ آبی به خود می‌دید، حالا به خاطره‌ای محو بدل شده. به طور میانگین، سالانه بیش از ۲۵۰ روز ناسالم در بیشتر شهرهای غربی ثبت می‌شود؛ اما آنچه خطرناک‌تر از این طوفان‌های سمی است، بی‌عملی نهادهای مسئول در برابر این فاجعه است.

‌درست زمانی که مردم خوزستان نفس‌شان به شماره افتاده بود، واکنش رسمی بعضی مسئولان تنها به یک جمله ختم شد: دعا کنید باد بوزد. سازمان‌های متولی‌ محیط‌زیست و منابع طبیعی یا بودجه کافی ندارند یا اراده لازم را. دیپلماسی محیط‌زیستی ایران برای حل بحران با کشورهای همسایه هم، عملاً به محافل بی‌نتیجه‌ای بدل شده که بیشتر به عکس یادگاری شبیه‌اند تا مذاکرات مؤثر.

این در حالی‌ست که طبق آمار رسمی، در سال‌های اخیر بیش از ۷۰ درصد تالاب‌های مرزی خشک شده‌اند و سدسازی بی‌رویه، مدیریت نادرست منابع آب و برداشت بی‌ضابطه از سفره‌های زیرزمینی، کفه‌ داخلی بحران را سنگین‌تر کرده. نتیجه آن شده که ایران حالا در فهرست یکی از ۱۰ کشور اولِ بحران‌خیز از نظر ریزگردها قرار دارد؛ و مناطق جدیدی نظیر یزد، اراک و حتی تهران نیز به فهرست آسیب‌دیدگان پیوسته‌اند.

بحران ریزگردها دیگر مسئله‌ای اقلیمی نیست؛ این یک تهدید امنیتی، بهداشتی و اقتصادی است که تا استخوان نفوذ کرده. مدارس تعطیل، پروازها لغو، بیماران تنفسی خانه‌نشین، کشاورزی فلج و کوچ اجباری در برخی مناطق آغاز شده. با ادامه این روند، اگر کسی صدای هشدارها را نشنود، شاید دیگر چیزی نماند که بتوان نجاتش داد.امروز ایران با زبان ماسه و خاک سخن می‌گوید؛ زبانی بی‌صدا اما پرهزینه، با میلیاردها تومان خسارتی که در باد محو می‌شود...

@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
👍2
📝📝📝دولت بایستی در اسرع وقت لایحه دوفوریتی را مسترد کند تا هیچ مسؤولیتی متوجه دولت نباشد.

✍️محسن برهانی

اگر قوه قضاییه مصرّ بر این لایحه بود خودش براساس اختیارات قانونی پس از استنکاف دولت و گذشت سه ماه لایحه را به مجلس ارسال کند.

ضمن اذعان به عدم اختیار دولت در تدوین یا تصرف در لوایح قضایی، هر نوع مشارکتی در این لایحه حتی در حد اصلاح و ارسال، مشارکت در نقض حقوق ملت و آزادی بیان و مغایر با قانون ‌اساسی و عهد رییس جمهور با مردم است.

دولت بداند با این استرداد در نزد مردم و نخبگان، عزیز خواهد شد و با عدم استرداد در فاجعه‌ای غیرقابل جبران شریک می‌شود.

@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
👍47👎1
✍🏻اردشیر امیر ارجمند مشاور سابق مهندس میرحسین موسوی با اشاره به دیدار اخیر محصوران با تنی چند از اشخاص سیاسی اظهار داشت:

ملاقات اخیر نه جنبه سیاسی داشته و نه ارتباطی با رفع حصر؛ اما ما امیدواریم تغییری در رویه حکومت حاصل شود.

مواضع آقای موسوی و خانم رهنورد روشن است؛ آنها اهل بده بستان پشت درهای بسته هم نیستند…

از سوی دیگر مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه‌جمهوری‌اسلامی هم که یکی از اشخاص حاضر در دیدار اخیر با میرحسین موسوی بوده می‌گوید

میرحسین صحبت‌های دوستانه و یادآوری صداقت‌ها و صمیمیت‌های گذشته را بر مباحث سیاسی ترجیح داد و اصرار داشت به ما بگوید «از شما چیزی نمی‌خواهیم، از دولت و حکومت چیزی نمی‌خواهیم، از هیچکس هیچ خواسته‌ای نداریم و تنها آرزویمان اینست که سیاست‌ها طوری باشند که کشور به طرف ثبات و رشد و آرامش به پیش برود و سعادت مادی و معنوی مردم تأمین شود تا طمع تجاوز به ایران به ذهن دشمنان نرسد». آرزوی ناممکنی نیست، او در دوران نخست‌وزیری که همزمان با دفاع مقدس ۸ساله بود توانست همین کار را انجام بدهد.

@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
👍50