.
معنای یک چیز (پدیدههای انسانی، زیستشناختی یا حتی فیزیکی) را هرگز درنخواهیم یافت اگر ندانیم چه نیرویی آن را تصاحب میکند، از آن بهره میگیرد، آن را به تصرف درمیآورد یا در آن به بیان درمیآید.
از کتابِ #نیچه_و_فلسفه
#ژیل_دلوز
ترجمه: #عادل_مشایخی
#نشر_نی
.
@MinimalForLife
معنای یک چیز (پدیدههای انسانی، زیستشناختی یا حتی فیزیکی) را هرگز درنخواهیم یافت اگر ندانیم چه نیرویی آن را تصاحب میکند، از آن بهره میگیرد، آن را به تصرف درمیآورد یا در آن به بیان درمیآید.
از کتابِ #نیچه_و_فلسفه
#ژیل_دلوز
ترجمه: #عادل_مشایخی
#نشر_نی
.
@MinimalForLife
.
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
#حسین_منزوی
.
@MinimalForLife
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
#حسین_منزوی
.
@MinimalForLife
.
برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز میتوانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان میدهم
میوههای زمستانی را برای تابستان ذخیره کنند
تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامهی من است
از زمین بیبرکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم میخواهم تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
.
@MinimalForLife
برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز میتوانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان میدهم
میوههای زمستانی را برای تابستان ذخیره کنند
تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامهی من است
از زمین بیبرکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم میخواهم تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
.
@MinimalForLife
❤1
.
رژیمی که مبنای آن بر فریب است، از مردم میخواهد تظاهر کنند، از آنها سازش و حمایت میخواهد و در همان حال به اعتقادات آنها ذرهای اهمیت نمیدهد.
از کتابِ #روح_پراگ
#ایوان_کلیما
.
@MinimalForLife
رژیمی که مبنای آن بر فریب است، از مردم میخواهد تظاهر کنند، از آنها سازش و حمایت میخواهد و در همان حال به اعتقادات آنها ذرهای اهمیت نمیدهد.
از کتابِ #روح_پراگ
#ایوان_کلیما
.
@MinimalForLife
.
عشق، لذات بزرگی به من ارزانی کرده اما خیلی وقتگیر است. همانطور که چاقوی جراح، اعضا و جوارحم را آشکار میکند، عشق نیز نسخههای دیگری از خودم را مینمایاند که تازگیِ وقیحشان مرا پس میزند.
از کتابِ #اتوپرتره
#ادوارد_لو
.
@MinimalForLife
عشق، لذات بزرگی به من ارزانی کرده اما خیلی وقتگیر است. همانطور که چاقوی جراح، اعضا و جوارحم را آشکار میکند، عشق نیز نسخههای دیگری از خودم را مینمایاند که تازگیِ وقیحشان مرا پس میزند.
از کتابِ #اتوپرتره
#ادوارد_لو
.
@MinimalForLife
.
محال است انسان باشی و ندانی که انتظار میتواند کاری کند که عقربهی ساعت به لجاجت بایستد و یا حتی بدتر، خلافِ جهت بگردد.
از کتابِ #تاریکی_معلق_روز
#زهرا_عبدی
#نشر_چشمه
.
@MinimalForLife
محال است انسان باشی و ندانی که انتظار میتواند کاری کند که عقربهی ساعت به لجاجت بایستد و یا حتی بدتر، خلافِ جهت بگردد.
از کتابِ #تاریکی_معلق_روز
#زهرا_عبدی
#نشر_چشمه
.
@MinimalForLife
.
تمام علاقه به مطالب مربوط به بیماری و مرگ، بیانِ نوعی علاقه به زندگی است.
از کتابِ #کوه_جادو
#توماس_مان
ترجمه: #حسن_نکوروح
#انتشارات_نگاه
.
@MinimalForLife
تمام علاقه به مطالب مربوط به بیماری و مرگ، بیانِ نوعی علاقه به زندگی است.
از کتابِ #کوه_جادو
#توماس_مان
ترجمه: #حسن_نکوروح
#انتشارات_نگاه
.
@MinimalForLife
.
اما بیشتر مردها چنان ازدواج میکنند که گویی ملکی میخرند و از منافع و مزایای مهم آن بهرهمند میشوند: زن در خانه نظمی بیشتر برقرار میکند و چرخ زندگی را میگرداند و بچه میآورد و تربیتش را به عهده میگیرد. آنها به عشق، به همان چشمی مینگرند که مالک به ملک خود، و به زودی به آن خو میگیرند و دیگر توجه خاصی به آن نمیکنند.
از کتابِ #ابلوموف
#ایوان_گنچاروف
.
@MinimalForLife
اما بیشتر مردها چنان ازدواج میکنند که گویی ملکی میخرند و از منافع و مزایای مهم آن بهرهمند میشوند: زن در خانه نظمی بیشتر برقرار میکند و چرخ زندگی را میگرداند و بچه میآورد و تربیتش را به عهده میگیرد. آنها به عشق، به همان چشمی مینگرند که مالک به ملک خود، و به زودی به آن خو میگیرند و دیگر توجه خاصی به آن نمیکنند.
از کتابِ #ابلوموف
#ایوان_گنچاروف
.
@MinimalForLife
.
هرجا که بودی
من آنجا بودهام
در تمامی مکانهایی که
هنوز شاید باشی
یا قسمتی از تو
یا از نگاهت
به زوال میرسد.
آیا این حجم خالی تحلیل رونده
از تو
ناگهان فضایی بوجود میآورد
از نبودنت؟
#خوزه_آنخل_والنته
ترجمه: #مهیار_مظلومی
.
@MinimalForLife
هرجا که بودی
من آنجا بودهام
در تمامی مکانهایی که
هنوز شاید باشی
یا قسمتی از تو
یا از نگاهت
به زوال میرسد.
آیا این حجم خالی تحلیل رونده
از تو
ناگهان فضایی بوجود میآورد
از نبودنت؟
#خوزه_آنخل_والنته
ترجمه: #مهیار_مظلومی
.
@MinimalForLife
.
ای دوست
تو کیستی
كه چنین سادهوار و بیتشویش
بر شانههای خستهی من
تکیه میدهی
و بیمی از سقوط نداری
در ارتفاع این شب پتیاره
به راستی تو كيستی؟
ای دوست ای دوباره
از کتابِ #وصف_گل_سوری
#منوچهر_آتشی
.
@MinimalForLife
ای دوست
تو کیستی
كه چنین سادهوار و بیتشویش
بر شانههای خستهی من
تکیه میدهی
و بیمی از سقوط نداری
در ارتفاع این شب پتیاره
به راستی تو كيستی؟
ای دوست ای دوباره
از کتابِ #وصف_گل_سوری
#منوچهر_آتشی
.
@MinimalForLife
.
حالا عصر است و
از بتونه كردن روزها به خانه میآیم
و بودنت بوتهای است
كه به زندگی سنجاقك اضافه میشود
تا مرگ
روی زندگی ناچیز شبپره نیفتاده
بیا
تا كنار این همه گیاه و زمین و آدم
تنها نمانم...
#گراناز_موسوی
.
@MinimalForLife
حالا عصر است و
از بتونه كردن روزها به خانه میآیم
و بودنت بوتهای است
كه به زندگی سنجاقك اضافه میشود
تا مرگ
روی زندگی ناچیز شبپره نیفتاده
بیا
تا كنار این همه گیاه و زمین و آدم
تنها نمانم...
#گراناز_موسوی
.
@MinimalForLife
.
از همهچیز غمانگیزتر این بود که زندگی ادامه داشت. اگر معشوقی دنیا را ترک کند زندگی باید برای آن عاشق به پایان برسد... اما هرگز پایانی در کار نبود و دلیل اصلی صبح بلند شدنِ اغلب مردم همین بود؛ بلند میشدند نه به خاطر اینکه فرقی میکرد، بلکه به این خاطر که فرقی نمیکرد.
از کتابِ #درخت_شب
#ترومن_کاپوتی
ترجمه: #امید_نیک_فرجام
#انتشارات_اندیشه_سازان
.
@MinimalForLife
از همهچیز غمانگیزتر این بود که زندگی ادامه داشت. اگر معشوقی دنیا را ترک کند زندگی باید برای آن عاشق به پایان برسد... اما هرگز پایانی در کار نبود و دلیل اصلی صبح بلند شدنِ اغلب مردم همین بود؛ بلند میشدند نه به خاطر اینکه فرقی میکرد، بلکه به این خاطر که فرقی نمیکرد.
از کتابِ #درخت_شب
#ترومن_کاپوتی
ترجمه: #امید_نیک_فرجام
#انتشارات_اندیشه_سازان
.
@MinimalForLife
.
«گفتوگویی با گلی»
- پنجهی مریم،
رُسته در شکاف صخرهیی!
اینهمه رنگ از کجا آوردهای
تا بشکوفی؟
ساقهیی چنین از کجا آوردهای
تا بر آن تاب خوری؟
- قطره قطره خون از سرِ صخرهها گرد آوردهام،
از گلبرگهاى سرخ دستمالى بافتهام و اكنون
آفتاب خرمن میكنم.
#یانیس_ریتسوس
ترجمه: #احمد_شاملو
.
@MinimalForLife
«گفتوگویی با گلی»
- پنجهی مریم،
رُسته در شکاف صخرهیی!
اینهمه رنگ از کجا آوردهای
تا بشکوفی؟
ساقهیی چنین از کجا آوردهای
تا بر آن تاب خوری؟
- قطره قطره خون از سرِ صخرهها گرد آوردهام،
از گلبرگهاى سرخ دستمالى بافتهام و اكنون
آفتاب خرمن میكنم.
#یانیس_ریتسوس
ترجمه: #احمد_شاملو
.
@MinimalForLife
.
آزادیِ من برای حرکت دادنِ مشتم در هوا آنجایی به پایان میرسد که صورت شما آغاز میشود.
از کتابِ #رساله_در_باب_آزادی
#جان_استوارت_میل
.
@MinimalForLife
آزادیِ من برای حرکت دادنِ مشتم در هوا آنجایی به پایان میرسد که صورت شما آغاز میشود.
از کتابِ #رساله_در_باب_آزادی
#جان_استوارت_میل
.
@MinimalForLife
.
گوش کن:
گذشته گذشته است
و هیچ چیز
این نکته را تغییر نمیدهد.
در این عصر تعطیل،
معطل،
اگر میخواهی میتوانی به خاطر آوری.
ولی هیچچیز روشن نمیکند از نو
چراغی را
که در جسم ساعات از دست رفته است...
#فرریرا_گولار
ترجمه: #محسن_عمادی
.
@MinimalForLife
گوش کن:
گذشته گذشته است
و هیچ چیز
این نکته را تغییر نمیدهد.
در این عصر تعطیل،
معطل،
اگر میخواهی میتوانی به خاطر آوری.
ولی هیچچیز روشن نمیکند از نو
چراغی را
که در جسم ساعات از دست رفته است...
#فرریرا_گولار
ترجمه: #محسن_عمادی
.
@MinimalForLife
.
از تندبادِ حادثه
گفتی که جان در بردهایم
اما چه جان در بردنی؟
دیریست که در خود مُردهایم.
#اردلان_سرفراز
.
@MinimalForLife
از تندبادِ حادثه
گفتی که جان در بردهایم
اما چه جان در بردنی؟
دیریست که در خود مُردهایم.
#اردلان_سرفراز
.
@MinimalForLife
.
اما به هر حال، از همان روزگاری که بهاری جاوید در عدن حکم میراند تا ایامی که اکثر اوقات سردی زمستان حکمفرما بود، دنیای یک مرد همیشه جز در یک جهت و به سوی یک هدف، که زن باشد، سیر نکرده است.
از کتابِ #داستان_دو_شهر
#چارلز_دیکنز
ترجمه: #ابراهیم_یونسی
.
@MinimalForLife
اما به هر حال، از همان روزگاری که بهاری جاوید در عدن حکم میراند تا ایامی که اکثر اوقات سردی زمستان حکمفرما بود، دنیای یک مرد همیشه جز در یک جهت و به سوی یک هدف، که زن باشد، سیر نکرده است.
از کتابِ #داستان_دو_شهر
#چارلز_دیکنز
ترجمه: #ابراهیم_یونسی
.
@MinimalForLife
.
عشق ما
بیرون،
پشتِ دیوارها زاده شد
در باد
در شب
در زمین
از این روست
که خاک و
گُل، گِل و
ریشهها
نام تو را میدانند...
#پابلو_نرودا
ترجمه: #باهار_افسری
.
@MinimalForLife
عشق ما
بیرون،
پشتِ دیوارها زاده شد
در باد
در شب
در زمین
از این روست
که خاک و
گُل، گِل و
ریشهها
نام تو را میدانند...
#پابلو_نرودا
ترجمه: #باهار_افسری
.
@MinimalForLife
👍1