میناوش
457 subscribers
1 photo
1 video
5 files
814 links
یادداشت‌های میثم موسوی
ارتباط با من:
@meysammousavi1363
Download Telegram
📘تمدن و ملالت‌های آن

📝زیگموند فروید

کتاب مختصر «تمدّن و ملالت‌های آن»، که به‌عنوان یکی از آثار پراهمیّت زیگموند فروید به‌شمار می‌رود، مفسّر و بیانگر سرچشمه‌های اصلی احساسات دینی در انسان است. کتابی که فروید در فصل دوم آن می‌آورد:

این سؤال که هدف و غرض از زندگی انسان چیست بارها مطرح شده و تا به حال هرگز پاسخی قانع‌کننده نیافته است و شاید اصلاً ممکن نباشد پاسخی به آن داده شود. بعضی از کسانی که این سؤال را مطرح کره‌اند افزوده‌اند که اگر زندگانی هدفی نداشته باشد، از نظر آنان هیچ ارزشی ندارد. اما این تهدید هیچ‌چیز را تغییر نمی‌دهد، بلکه به نظر می‌رسد که حق داشته باشیم طرح سؤال را مردود بشماریم (فروید، ۱۳۸۳: ۳۱).
فروید معتقد است که انسان نمی‌تواند به سعادت و فرار کامل از رنج‌ها دست یابد، اما نباید کوشش را فراموش سازد. او در ادامه برای دست‌یابی انسان به سعادت و آرامش، راه‌های متعدّدی مانند علم، هنر، دین، عشق و مواد سُکرآور را پیشنهاد می‌دهد. راه‌هایی که هدف آن‌ها یا دارای محتوایی مثبت مانند پرداختن به علم و هنر است و یا دارای محتوایی منفی مثل دین و ریاضت و گریز از ناکامی است (همان: ۳۹ الی۴۴).
این روانشناس نامدار اتریشی، به‌مانند کتاب «آینده یک پندار»، که در آن ضمن انتقادات متعدّد به مذهب اذعان کرده است که بی‌هیچ چون‌وچرایی مذهب نقش مهمی در واپس زدن تمایلات غیراجتماعی و غرایز مخرّب داشته است و مصدر خدمات و کامیابی‌هایی برای اجتماع بوده است (فروید، بی‌تا: ۴۰۳)، در کتاب «تمدّن و ملالت‌های آن» نیز باآن‌که اعتقادی به دین ندارد، اما در نقش دین به‌عنوان شیوه‌ای برای مقابله با رنج برخی از انسان‌ها تأکید می‌ورزد و بر آن باور است که شاید نیرومندترین روش مقابله با رنج و سختی، گزینۀ دین باشد.

زیگموند فروید در ادامۀ این کتاب متذکر شده است که دین واقعیت را سرچشمۀ همۀ رنج‌ها دانسته و فراهم‌کنندۀ مسیری برای فراموش کردن واقعیت و پناه بردن به وهمیات است. هرچند نباید فراموش کنیم که راه هر کس از لذّت‌جویی و جلوگیری از رنج متفاوت است. و حال آن‌که دین به این انتخاب لطمه وارد کرده و حقّ گزینش انسان‌ها را سلب می‌کند (همان: ۳۹-۴۰-۴۴).

منابع:

_ فروید، زیگموند، ۱۳۸۳، تمدن و ملالت‌های آن، ترجمه محمد مبشری، تهران، ماهی.

_ فروید، زیگموند، بی‌تا، آینده یک پندار، ترجمه هاشم رضی، تهران، کاوه.
https://t.iss.one/Minavash
👌1
📘فدائیان اسلام

📝رسول جعفریان

رسول جعفریان در فصل اول از کتاب «جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران»، از جوانی متولّد خانی‌آبادِ تهران با نام سید مجتبی میرلوحی، معروف به نواب صفوی، سخن گفته است و به حمایت‌های پنهانی آیت‌الله سید روح‌الله خمینی و ارادت آشکار آیت‌الله سید علی خامنه‌ای نسبت به او و فدائیان اسلام اشاره می‌کند (جعفریان، ۱۳۸۲: ۱۰۴-۱۱۸).
یکی از مطالب مطرح شده در این فصل این است که نواب صفوی پیش از تشکیل سازمان فدائیان اسلام، شخصاً به ترور احمد کسروی پرداخت. اما کسروی از این سوءقصد نجات یافت تاآن‌که چندماه بعد توسط دیگر اعضای فدائیان کشته شد (همان: ۱۰۵).
از دیگر مباحث این فصل اشارۀ رسول جعفریان به یکی از جلسات درسی آیت‌الله بروجردی است که در آن بروجردی بر ضدّ فدائیان اسلام صحبت کرد و تأکید نمود که این افراد نمی‌توانند از طلاب علوم دینی باشند و باید آنان را مردود و مطرود ساخت. آیت‌الله بروجردی در انتقاد به برخی از روش‌های فدائیان اسلام می‌گفت: آخر دعوت به اسلام که با تهدید و غصب اموال مردم نمی‌شود. وقتی این مسأله را با نواب در میان گذاشتند، گفت: هدف ما مقدّس و مقدّم بر این‌هاست. ما به قصد قرض می‌گیریم. هنگامی که حکومت علوی را تشکیل دادیم، قرض مردم را می‌پردازیم (همان: ۱۲۴-۱۲۵).

منبع:
_ جعفریان، رسول، ۱۳۸۲، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران، خانه کتاب.
https://t.iss.one/Minavash
👌2
📘سلمان فارسی

📝امیرحسین خنجی

سلمان فارسی از شخصیت‌های اسرارآمیز تاریخ اسلام است که افرادی چون کلمان هوار و ناصر پورپیرار (ذیل «بخش سوم» از کتاب «پلی بر گذشته») واقعیت تاریخی او را انکار کرده و برخی مانند لویی ماسینیون (ذیل کتاب «سلمان پاک») وی را به‌عنوان یک چهرۀ بزرگ و اندیشمند تاریخی پذیرفته‌اند.
در سیره ابن‌هشام، سلمان، اهل جی از توابع اصفهان است (خُنجی، بی‌تا: ۷). طبری در تفسیر آیۀ ۶۲ سورۀ بقره، سلمان را اهل جندی‌شاپورِ خوزستان (همان: ۱۷) و در کتاب تاریخ الرسل و الملوک، او را زادۀ رامهرمزِ خوزستان یا اصفهان و یا شاپور [کازرون کنونی] معرّفی می‌کند (همان: ۳۵). در کتاب کمال الدینِ شیخ صدوق نیز سلمان از اهالی شهر شیراز است که حدود پانصد سال زیسته است (همان: ۲۵-۲۶-۳۲)!
مورخین سلمان فارسی را در ابتدا مجوس خوانده‌اند که بعداً مسیحی شده و سپس به اسلام گرویده است. چگونگی ورود او به آیین مسیحیت نیز مختلف است و داستان‌ها و افسانه‌های متعددی در این‌زمینه نقل شده است. اما روایت دیگری هم وجود دارد مبنی بر این‌که شاید سلمان اصالتی ایرانی نداشته و از خانواده‌ای شامی و از مسیحیان یکتاپرستِ آریوسی بوده است که به خوزستان مهاجرت کرده بود (همان: ۵۰ الی۵۲). پس نهایتاً در کتاب مختصر و درخور توجه «سلمان فارسی: ایرانی‌نژاد یا کشیش سُریانی»، بدین نکته رهنمون می‌شویم که آنچه پیرامون سلمان فارسی به نگارش درآمده است با یکدیگر همخوانی نداشته و شخصیّت او همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد (همان: ۶-۷).

منبع:
_ خنجی، امیرحسین، بی‌تا، سلمان فارسی: ایرانی‌نژاد یا کشیش سریانی، بی‌جا، بی‌نا.
https://t.iss.one/Minavash
1👍1