رسانه برای صلح
4 subscribers
25 photos
12 videos
4 files
75 links
#رسانه به عنوان یکی از ارکان مهم دموکراسی،در راستای همزیستی مسالمت آمیز شهروندان جهانشهر و صلح پایدار،رسالت سنگینی دارد. بازکاوی این رسالت و هم افزایی اصحاب رسانه درتداوم این مسیر،ضرورت روز است. باور داریم اصحاب رسانه، جمع شمار، همدل اند..🌷
Download Telegram
سی و یکسال فراقِ ماحصل از جنگ
رئوف آذری*

#خلیل، ۳۱ سال قبل، در بحبوحه آوارگی پس از بمباران شیمیایی #حلبچه، از خانواده جدا و با هواپیما به شیراز منتقل می شود و سپس پدری فهمیده و مادری مهربان از راه می رسند و او را به فرزندی می پذیرند و بعدها در اصفهان، #محمد، نام می گیرد و در دامان مهر همان خانواده، جانی دوباره می گیرد و رشد می کند و در عنفوان جوانی، با دخترخاله ناتنی اش، ازدواج و این بار خود، در فراق خانواده اصلی اش، تشکیل خانواده می دهد!

سی و یکسال زمان کافیست تا یوسف فراق یعقوب و یعقوب فراق یوسف تحمل کند و بیش از این منطقی نیست و همان سبب می شود، پدراصفهانی، به سفارش روان شناسان، حقیقت ماجرا را واگوید و ساخت ذهنی #محمد را در هم ریزد و این آغاز سونامی ذهنی محمد می شود و چنانش پس می راند تا دوباره به حلبچه وصلش می کند و آزمایش DNA ثابت کند که مأوای اصلی اش را بازیابد...
#محمد، پس از ۳۱ سال می فهمد که #خلیل است اما ستوده نزد خداوند که در دامان مهرخانواده ای اصفهانی، جان پیرایی کرد و با انرژی وصف ناشدنی، مرزها را می گشاید و صدافسوس اما اولین ورودش باید زیارت قبر پدر باشد و سپس افتادن بر پای مادری که ۳۱سال در کمال ناامیدی از امید به زنده بودن خلیل واننهاد و همچنان چشم به راهش ماند!

#خلیل، اینک بر خلاف عرف، دو #مادر دارد و هر دو مادر نیز از شوق بهم رسیدن خوشحال!

خلیل اما می گوید:
"این تراژدی ترین معنای نهفته در تصاویری است که #جنگ، برای شان خلق کرده و اظهار امیدواری می کند که #صلح، مجالی برای رویارویی باقی نگذارد و دیگر کودکی و مادری درد کشنده فراق را تجربه نکند"!


#خلیل های روزگار بسیارند که #درد_فراق، زندگی شان را از معنا تهی کرده است...

بیایید همه همدل و رسا، در راستای ادای مسئولیت اجتماعی مان، ندای خلیل های روزگار را به گوش جنگ افروزان برسانیم تا شاید عبرتی گرفتند و دیگر جنگی دامان جان و انسانیت را نخراشد و کودکی با مادر و خانواده اش، به درد فراق گرفتار نشوند!🌷


#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#رسانه_برای_درمان
#محمد_خلیل
#کودک_حلبچه_ای
#فراق_سی_و_یکساله
#یاران_وصل

@MediaForPeace
@sopskf
-------
*فعال صلح و مهربانی
**نقل تصاویر از رسانه ماهواره ای پیام اقلیم کردستان
---------
https://www.instagram.com/p/BvEtKUrF_1K/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1mc2901rveshp
#امدادگران بی نشان!

نامش #محمد_حسین است و بچه ناف تهران!

تا رسیدم تهران، چندبار سراغم را گرفت و به انتظار ماند و بلاخره اولین ملاقات مان شد ساعت ۹:۳۰ صبح، میدان رحمانی ورودی ترمینال غرب!

سوار که شدیم بنزین زد و از مسیر #الیگودرز، دو نفری زدیم به جاده و بکوب رانندگی کرد تا #آق_قلا!

ورودی آق قلا را به سمت #فرمانداری، وسیله نقلیه مان که #پژو_206 بود، ابتدا در هیأت تراکتور و سپس در نقش قایق دل به دریا زد و آب نه یک وجب، بلکه از صد وجب هم گذشت ولی دیگر چاره ای نبود و باید می گذشت!!! #محمد، پس از کلی انتظار اول صبحی، خستگی ناشی از رانندگی بدون استراحت از تهران تا آق قلا، به محض ورود به شهر و مشاهده شرایط سخت سیل زدگان، مستقیم رفت سراغ بچه های #جمعیت_امام_علی و تا زمانی که چشمانم سوسو رفت، مشغول #امداد شد و بعد از پنج روز، تا لحظه تحریر این یادداشت همچنان مشغول خدمت بی منت از تخلیه بار، بارگیری، شناسایی، توزیع گرفته تا کار رسانه ای است... حال مردمان، با #مهربانی_های_کوچک و بزرگ #محمد های نوعی حتی در #سیل و #زلزله هم #بد_نخواهد_شد چه اینکه این محمد بود که می گفت:
"از وقتی که ماشینم را خریده ام علی رغم سفرهای زیاد، فقط دوبار برای سفر بیرون شهری از وسیله شخصی خودم استفاده کرده ام و آن یکی برای #کرمانشاه بود و دیگری برای #آق_قلا!
مابقی را با ماشین پدرم و خانوادگی سفر کرده ام👏
با این جوانان خوش قلب، آیا حال بچه های خانه ایرانی جمعیت و سایر شهروندان ایران زمین، بدخواهد شد؟!
مسلم نه!

درود بر محمدهای زمان، که بزرگوارانه #عشق می پراکنند و مهر می ورزند
👏 #بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#سیل_گلستان
#تهران
#آق_قلا
#محمد_علیخانی
#جمعیت_امام_علی


@sopskf

بازنشر:
#رسانه_برای_صلح
@MediaforPeace
--------
https://www.instagram.com/p/BvhOoCplzCX/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=49lirecirjze
Forwarded from عصرما
⭕️⭕️پیام صلح کرونا برای جهان / الزام تغییر نگاه مسئولان بعد از 4 دهه

#محمد_توسلی


⭕️ شیوع ویروس کرونا نه تنها برای کشور ما بلکه برای جهان نیز پیام هایی دارد که اگر بخواهیم به صورت کلی آن را مورد بررسی قرار بدهیم، بر اساس آموزه های قرآنی این اتفاق یک آزمون بزرگ تاریخی است، یعنی تلنگری به بشریت است تا یک نوع بازنگری در نگاه و مناسبت خود داشته باشد.

⭕️ کرونا می‌تواند درس عبرتی باشد برای مسئولان نظام ما تا کشور های خارجی را ببینند که مردم به دلیل ارتباط قانونی و پیوندی که با دولت های خود دارند به تصمیمات آنها توجه می‌کنند.

⭕️وقتی در بهمن ۵۷ انقلاب شد آن چشم اندازی که آیت الله خمینی(ره) در نوفل لوشاتو در رسانه های جهانی مطرح کرده بودند و مردم بر اساس همان برداشت در 12 فروردین سال ۵۸ به جمهوری اسلامی رأی دادند این مسئله وجود داشت که تمام مردم جمهوری اسلامی را متعلق به خودشان می‌دانستند و این احساس را داشتند که در جایگاه یک شهروند هستند. بنابراین شکافی بین مردم و مسئولان وجود نداشت بلکه شاهد یک انسجام تمام عیار بودیم.

⭕️ آزمونی که به وسیله ویروس کرونا به وجود آمده ظاهرا نشان دهنده این واقعیت است که مردم یک نافرمانی مدنی دارند و آنها در رفتار خودشان این شکاف را نشان می‌دهند؛ در حالی که این نافرمانی بر علیه سلامت خودشان است.

⭕️مسئولان نظام باید یک تحولی در نگاه خود ایجاد بکنند تا بعد از این بحران به تدریج با همین ظرفیت قانون اساسی بتوانیم شاهد کاهش شکاف ملت و قدرت باشیم و مردم بتوانند بر سرنوشت خود حاکم شوند که در گذشته در یادداشت های متعدد به چگونگی این فر ایند اشاره کرده ام.

⭕️در این آزمون الهی که همه انسان ها مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، هم ملت و هم مسئولان نظام باید یک تجدید نظری در رفتار خود بکنند که این اتفاق به صورت تدریجی رخ ‌دهد و مبانی آن نیز همان مطالباتی هستند که ملت ما در انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران و انقلاب ۵۷ داشت.

⭕️اگر حاکمیت یک گام بسوی مردم و پاسخ به مطالبات مردم بردارد بدون شک ملت ما چندگام به سمت حاکمیت بر خواهند داشت تا امکان عبور از بحران ها و مشکلاتی که داریم، امکان پذیر گردد.

#ركنا
@asrema_ir

⭕️متن کامل گفتگو را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/349kvBa
جنگ و جدال ديروزي ها با مرگ، ناسپاسي امروزي ها و رويش جوانه هاي اميد..
✍️رئوف آذري

ياسر عرب عزيز كه فوق العاده قابل احترامش مي دانم،برشی از مستند قطار مسیر شصت، ساخته ی کتایون جهانگیری را همرساني كرد كه طي آن، ديروزي هاي مهرداد كاظمي و امروز او را دريك قاب پيش روي مان نهاد!

هيچ گاه جنگ نتوانست از جغرافياي صلح دورم كند، چون از همان سال هاي اوليه كودكي، موهاي سرم در "آزار جنگ"سپيد شد.
برشي از روز بمباران شيميايي شهرم(هفتم تير١٣٦٦) را به برش همرساني شده ياسرجان مي افزايم،شايد..

به سمت چهارده سالگي،خيز برداشته بودم و در رودخانه زاب كه بعدها، "پرستار تاول زدا"يش خواندم، مشغول شنا بودم.
سر در آب فرو برده بودم كه غرش هواپيماهاي رژيم بعث عراق، آرامشم ربود. سر كه بالا آوردم دود سفيدي از شهر بلند شده بود. خانواده ام همه داخل شهر و من نيز به تبع "شاگرد ميني بوس"ي در ركاب دايي جانم، بيرون شهر مانده بودم!

از آب بيرون زدم، لباس پوشيده و به روستاي مادري نزد دايي برگشتم. همه ناراحت بودند و اولين بار واژه "شيميايي"را در همهمه روستاييان و كنار ميني بوس شنيدم.
دايي، كمي بابت "ناپيدايي"ام غُر زد،"سوارشو"يي گفت و استارت زد و سريع سمت شهر حركت كرديم.

داخل شهر،غوغايي بود."كرونا ويروس" انگار از همان دوران، حمله ور شده بود.مردم سردرگم، روسري زنانه و سربند كوردي مردانه بر دهان، هركس سويي مي شتافت.
درب منزل رسيديم، مامان گريه كنان پيش آمد و گفت:"كاكه، حاجي محمد و كمال و رشيد.." و هق هق مجالش بگرفت.
خونسردي دايي و البته ايثارش زبانزد بود. هر كه را صدايش مي رسيد، سوار كرد و به روستا برديم. سرويس دوم و سوم هم منتقل كرديم اما از "ابوي، داداش و پسرخاله" خبري نبود!
چهارمي را نيروي سپاه جلومان گرفت و در اين همهمه، "داداشي و پسرخاله" پيداي شان شد. سراغ پدر گرفتيم، گفتند:"پنج متري بمب بوده ولي شكرخدا سالم است و در حال امدادگري به مصدومان"!
امداد به شيميايي شده ها، به مثابه، تيمارگري كرونايي ها بدون حتي ماسك بود!

پدر شيميايي شد و عمري از سوزش چشم و معده و روده ناله كرد اما حتي يك درصد جانبازي نگرفت تا اينكه مهرماه سال گذشته، شما سلامت😭
مظلوميت "مهرداد كاظمي" و خس خس نفسش را كه ملاحظه كردم، اشك امانم نداد چون سي و سه سال، چنين اوضاعي را پشت سر گذاشتم و گذاشتيم و كسي سلام مان نداد كه هيچ، بارها، برچسب دموكرات،حزب سبز آلمان و اخوان المسلمين خورديم و سواي سلامتي،هزينه ها دادايم تا خوي "صلح سازي"مان نميرد..

از دايي امدادگر و اوضاع امروزي اش نمي نويسم كه..
اينو نگاشتم تا بفهميم "جنگ" را چه كساني با چه اوضاعي، تجربه كردند و امروز، امدادگران ديروزي در چه حال اند!

خوشا "مهرداد" كه كتايون جهانگيري دارد و ياسر عربي كه شصت ثانيه هايش را بُرش بزنند ما كه سي و اندي سال در حسرت آنتن تلويزيون ملي مُرديم و هيچ نديديم و جالب اينكه؛

#شهروند_خبرنگاران خودي هم، چتر سفارشي سانسور بر سرمان كشيدند تا همچنان در تاريكي غمستان خود بمانيم و نداي "صلح "مان را نيز، كسي نشنود..

شايد اگر،
"سپيده دمي كه بوي ليمو مي داد"
"روح سرگردان ملي" و بُن مايه اش براي "درخت گردو"ها نبودند كه؛

پرداخت كنندگان، تهيه كنندگان و كارگردانانش، برشي از كيك جنگ و اسلايس هايي كه "صلح ورزان سردشت" نصيب بردند، بر بال رسانه سوار كنند، هنوز هم خس خس، نداي شان، شنيدني نبود،بود؟

اين سرزمين، #محمد_درويش ها و #محسن_رناني ها و
#ياسر_عرب هاي بيشتري مي طلبد، نمي طلبد؟!
و البته " #آزاده_بيزارگيتي، #محمدحسين_مهدوي،#كتايون_جهانگيري و فيلم سازان و برنامه سازاني توانا كه بتوانند، "جنگ"،"درد" و"مرگ" را هنرمندانه بازنمايي كنند تا ضرورت #صلح_پايدار را برسانند..

چه اينكه؛
سپاسگزاري از "خون دل خوري ديروزي ها " را اين عزيزان بلدند و بايد كه مرام و هنرشان را به گاه، تكثير كرد...

🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_بزرگ
#مهرداد_كاظمي
#ياسر_عرب
#همدردي_ها
#سردشت
#رئوف_آذري
#وا_گويه_هايي_از_جنگ_با_جنگ
#از_كجا_به_كجا
#جوانه_هاي_اميد

@sopskf
-----
https://www.instagram.com/tv/CCYLzEUDHJX/?igshid=5o0q66gkv6bنjح