جُون، غلام روسفید اباعبدالله علیه السلام
🔹️جون یک سیاهپوست بود؛ به او میگفتند: «جون مولا أبيذر؛ جونی که مال ابوذر بوده!» یعنی آنها را به اسم صاحبشان میشناختند. امام حسین علیه السلام او را آزاد کرده بود، بعضیها فکر میکنند حضرت او را در کربلا آزادش کرد؛ نه، او اصلاً از اول آزاد بود. خیلی هم در اسلحهسازی تخصص داشت. او از قبل آمده، او در بند امام حسین است؛ همان طور که انشاءالله من و تو در بند امام حسینیم. حضرت را رها نمیکرد.
🔸️حضرت فرمود: «بلند شو و برو به زندگیات برس.» به همه فرمود، نه که فقط به ایشان بفرماید. جون آنقدر گریه و زاری کرد؛ پیش حضرت زینب سلام الله علیها رفت تا وساطت کند. بعد که حضرت قبول کرد، گفت: «من اسلحههایتان را درست میکنم.» تا صبح عاشورا اسلحهها را تعمیر میکرد، تیز میکرد، دستههای شمشیرها را درست میکرد؛ عشق میکرد.
🔹️وقتی هم رفت، نبرد خوشگلی هم کرد. حضرت فرمود: «بَيّضَ الله وَجهَک؛ خدا رویت را سفید کند.»(شیخ عباسی قمی، نفس المهموم، ج۱، ص۲۶۳) نه اینکه سیاهپوستی، سفیدرو بشوی؛ پناه بر خدا. یعنی خدا نورانیات کند و بوی خوش به تو بدهد. چون او متلک میانداخت؛ میگفت: «بله، ما را راه نمیدهی به خاطر اینکه ما غلامیم، ما بدبوئیم.» به مزاح میگفت، میدانست این خانواده این طور نیستند. حضرت گونهاش را به گونۀ این غلام چسباند همان طور که گونۀ مبارکش را بر گونۀ علیاکبر علیه السلام، پسر خودش چسباند! یعنی کاری را برای او کرد که برای پسر خودش کرد.
🔸️من با شیعههای نیجریهای ارتباط دارم، میگفتند: «ما شخصیت جون را هم در تعزیههایمان درست کردیم.» من دلیلش را فهمیدم؛ چون اینها سیاهپوستند. میگفت: «جون نمایندۀ ما در عاشورا است، ما نماینده داریم.» به شوخی به من میگفت: «آقا، شما سفیدپوستها را به صورتش نچسباند، ما را به صورتش چسباند!» در کربلا الگو برای همه هست، برو و خودت را شبیهش کن!
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ اخلاق عاشورایی - جلسه دوم
📅 ۲۱ مهر ۹۵
📍تهران
#جون
#امام_حسین
#عاشورا
#محرم
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑ @Masaf_Nevis
🔹️جون یک سیاهپوست بود؛ به او میگفتند: «جون مولا أبيذر؛ جونی که مال ابوذر بوده!» یعنی آنها را به اسم صاحبشان میشناختند. امام حسین علیه السلام او را آزاد کرده بود، بعضیها فکر میکنند حضرت او را در کربلا آزادش کرد؛ نه، او اصلاً از اول آزاد بود. خیلی هم در اسلحهسازی تخصص داشت. او از قبل آمده، او در بند امام حسین است؛ همان طور که انشاءالله من و تو در بند امام حسینیم. حضرت را رها نمیکرد.
🔸️حضرت فرمود: «بلند شو و برو به زندگیات برس.» به همه فرمود، نه که فقط به ایشان بفرماید. جون آنقدر گریه و زاری کرد؛ پیش حضرت زینب سلام الله علیها رفت تا وساطت کند. بعد که حضرت قبول کرد، گفت: «من اسلحههایتان را درست میکنم.» تا صبح عاشورا اسلحهها را تعمیر میکرد، تیز میکرد، دستههای شمشیرها را درست میکرد؛ عشق میکرد.
🔹️وقتی هم رفت، نبرد خوشگلی هم کرد. حضرت فرمود: «بَيّضَ الله وَجهَک؛ خدا رویت را سفید کند.»(شیخ عباسی قمی، نفس المهموم، ج۱، ص۲۶۳) نه اینکه سیاهپوستی، سفیدرو بشوی؛ پناه بر خدا. یعنی خدا نورانیات کند و بوی خوش به تو بدهد. چون او متلک میانداخت؛ میگفت: «بله، ما را راه نمیدهی به خاطر اینکه ما غلامیم، ما بدبوئیم.» به مزاح میگفت، میدانست این خانواده این طور نیستند. حضرت گونهاش را به گونۀ این غلام چسباند همان طور که گونۀ مبارکش را بر گونۀ علیاکبر علیه السلام، پسر خودش چسباند! یعنی کاری را برای او کرد که برای پسر خودش کرد.
🔸️من با شیعههای نیجریهای ارتباط دارم، میگفتند: «ما شخصیت جون را هم در تعزیههایمان درست کردیم.» من دلیلش را فهمیدم؛ چون اینها سیاهپوستند. میگفت: «جون نمایندۀ ما در عاشورا است، ما نماینده داریم.» به شوخی به من میگفت: «آقا، شما سفیدپوستها را به صورتش نچسباند، ما را به صورتش چسباند!» در کربلا الگو برای همه هست، برو و خودت را شبیهش کن!
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ اخلاق عاشورایی - جلسه دوم
📅 ۲۱ مهر ۹۵
📍تهران
#جون
#امام_حسین
#عاشورا
#محرم
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑ @Masaf_Nevis