#نگاره_نویس | مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله
🔹حضرت علیاکبر علیه السلام به میدان میرود، جنگ نمایانی میکند، سپس دوباره نزد پدر برمیگردد و عرضه میدارد: «الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي؛ عطش دارد مرا میکشد.» علیاکبر آب نمیخواهد، او میفهمد که در این وضعیت، بابا آب ندارد حتی به علیاصغر بدهد. فلذا اباعبدالله علیه السلام زبان در دهان علیاکبر میگذارد. مهر پدری غلیان میکند، اما میفرماید: «برو.» وقتی علیاکبر دارد میرود زنها میآیند و دامنش را میگیرند. امام حسین میفرماید: «فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللهِ؛ او را رهایش کنید، او دیگر الهی شده، او در وجود خدا حل شده است.»
🔸فجیعترین قتل در روز عاشورا قتل حضرت علیاکبر بود. او را ارباً ارباً کردند. این خیلی واژۀ سنگینی است، ارباً ارباً یعنی قیمهقیمه. وحشتناک است، چه کردند با علیاکبر!
🔺راز ذریه و نسل
#علی_اکبر
#استوری
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑️ @Masaf_Nevis
🔹حضرت علیاکبر علیه السلام به میدان میرود، جنگ نمایانی میکند، سپس دوباره نزد پدر برمیگردد و عرضه میدارد: «الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي؛ عطش دارد مرا میکشد.» علیاکبر آب نمیخواهد، او میفهمد که در این وضعیت، بابا آب ندارد حتی به علیاصغر بدهد. فلذا اباعبدالله علیه السلام زبان در دهان علیاکبر میگذارد. مهر پدری غلیان میکند، اما میفرماید: «برو.» وقتی علیاکبر دارد میرود زنها میآیند و دامنش را میگیرند. امام حسین میفرماید: «فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللهِ؛ او را رهایش کنید، او دیگر الهی شده، او در وجود خدا حل شده است.»
🔸فجیعترین قتل در روز عاشورا قتل حضرت علیاکبر بود. او را ارباً ارباً کردند. این خیلی واژۀ سنگینی است، ارباً ارباً یعنی قیمهقیمه. وحشتناک است، چه کردند با علیاکبر!
🔺راز ذریه و نسل
#علی_اکبر
#استوری
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑️ @Masaf_Nevis
شبیهترین به رسولالله
🔹 یکوقت شما میگویی که آقا حضرت علیاکبر، پسر امامحسین علیه السلام بود، پس برای او گریه کنیم. در حالی که اینطور نیست، حضرت علیاکبر شأنیتی داشت که جبهۀ مخالف گمان میکرد امام بعدی، ایشان است.
🔸 ایشان پسر بزرگ امامحسین بود. حضرت سجاد پسر وسطی است، علیاوسط است و کوچکترین هم که علیاصغر است. تمام پسران امامحسین اسمشان علی بود.
🔹 اولاً علیاکبر یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند. در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر آن خانهای بود که یک آتش روی بام آن روشن میکردند که اگر کسی مهمانی غریب است، آنجا بیاید. مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر علیه السلام کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔸 این را بدانید؛ برداشت تمام جامعه این بود که امام بعد از امامحسین، علیاکبر است. برای همین زمانی که امامسجاد به امامت رسید، گفتند: «بداء در امامت صورت گرفته و امامها جابهجا شدهاند.» اما بداء در امامت صورت نگرفته بلکه از نگاه مردم بداء صورت گرفته بود، از اول هم علیبنالحسین بود؛ اما حضرت اسم همۀ پسرهایش را علی گذاشته است تا رد را گم کند. برای همین ابنزیاد وقتی حضرت سجاد را میبیند میگوید: «اسم تو چیست؟» میفرماید: «من علیبنالحسین هستم.» میگوید: «ما که همۀ علیها را کشتیم.» یعنی اینها برای زدن علیها برنامه داشتند، چه علیاکبر چه علیاصغر.
🔹 وقتی حضرت علیاکبر وارد میدان شد، پیرمردها شمشیرها را انداختند، گمان کردند پیامبر است، اما تا خودش را معرفی کرد و فرمود: «أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي» گفتند: «بُغْضاً لِاَبِيكَ، ما با علیها مشکل داریم.» برای همین شما میبینید در نقل تاریخ درمورد حضرت علیاکبر عبارتی که استفاده شده سخت است، میگویند: «اِرباً اِرباً»
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - جلسه بیست و یکم
📅 ۴ مهر ۹۶
📍تهران
#علی_اکبر
#امام_حسین
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑ @Masaf_Nevis
🔹 یکوقت شما میگویی که آقا حضرت علیاکبر، پسر امامحسین علیه السلام بود، پس برای او گریه کنیم. در حالی که اینطور نیست، حضرت علیاکبر شأنیتی داشت که جبهۀ مخالف گمان میکرد امام بعدی، ایشان است.
🔸 ایشان پسر بزرگ امامحسین بود. حضرت سجاد پسر وسطی است، علیاوسط است و کوچکترین هم که علیاصغر است. تمام پسران امامحسین اسمشان علی بود.
🔹 اولاً علیاکبر یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند. در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر آن خانهای بود که یک آتش روی بام آن روشن میکردند که اگر کسی مهمانی غریب است، آنجا بیاید. مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر علیه السلام کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔸 این را بدانید؛ برداشت تمام جامعه این بود که امام بعد از امامحسین، علیاکبر است. برای همین زمانی که امامسجاد به امامت رسید، گفتند: «بداء در امامت صورت گرفته و امامها جابهجا شدهاند.» اما بداء در امامت صورت نگرفته بلکه از نگاه مردم بداء صورت گرفته بود، از اول هم علیبنالحسین بود؛ اما حضرت اسم همۀ پسرهایش را علی گذاشته است تا رد را گم کند. برای همین ابنزیاد وقتی حضرت سجاد را میبیند میگوید: «اسم تو چیست؟» میفرماید: «من علیبنالحسین هستم.» میگوید: «ما که همۀ علیها را کشتیم.» یعنی اینها برای زدن علیها برنامه داشتند، چه علیاکبر چه علیاصغر.
🔹 وقتی حضرت علیاکبر وارد میدان شد، پیرمردها شمشیرها را انداختند، گمان کردند پیامبر است، اما تا خودش را معرفی کرد و فرمود: «أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي» گفتند: «بُغْضاً لِاَبِيكَ، ما با علیها مشکل داریم.» برای همین شما میبینید در نقل تاریخ درمورد حضرت علیاکبر عبارتی که استفاده شده سخت است، میگویند: «اِرباً اِرباً»
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - جلسه بیست و یکم
📅 ۴ مهر ۹۶
📍تهران
#علی_اکبر
#امام_حسین
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑ @Masaf_Nevis
#پوستر | حضرت علیاکبر
🔹 اولاً علیاکبر علیه السلام یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها بعضیها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند.
🔸در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر از همان خانهها بود؛ مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔺️ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۲۱
#علی_اکبر
#مذهبی
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
🔹 اولاً علیاکبر علیه السلام یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها بعضیها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند.
🔸در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر از همان خانهها بود؛ مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔺️ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۲۱
#علی_اکبر
#مذهبی
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
Forwarded from نویسا - واحد نگارش مؤسسه مصاف
#پوستر | حضرت علیاکبر
🔹 اولاً علیاکبر علیه السلام یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها بعضیها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند.
🔸در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر از همان خانهها بود؛ مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔺️ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۲۱
#علی_اکبر
#مذهبی
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
🔹 اولاً علیاکبر علیه السلام یک شأنیت اصیل عربی داشت، همه به او احترام میگذاشتند. ثانیاً به سفرهدار بودن و مهماننواز بودن معروف بود. آن زمانها بعضیها شبها آتشی روی پشتبامشان روشن میکردند که اگر یک غریبه داخل شهر میشود، آنجا برود و حوایجش را برطرف کند.
🔸در مدینه خانۀ حضرت علیاکبر از همان خانهها بود؛ مهمان میرفت در را باز میکرد و میدید سفره پهن است، نان و خرما آنجاست و...؛ یعنی حضرت علیاکبر کم کسی نبود، جامعه به او احترام میگذاشت.
🔺️ ظرفیتهای تمدنسازی عاشورا - ۲۱
#علی_اکبر
#مذهبی
📥 لینک دانلود سخنرانی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
داستان این انگشتر!
🔹حضرت علیاکبر علیهالسلام دفعۀ اول رفت و خوب جنگید، وقتی برگشت عرض کرد: «بابا تشنگی و سنگینی سلاح دارد اذیتم میکند.»(سیدبنطاووس، لهوف، ص۱۱۳) اباعبدالله علیهالسلام زبانش را در کام علیاکبر گذاشت که خشکی زبان خودش را نشان بدهد. شاید هم میخواست دل بکند، یعنی میدانست چه اتفاقی میخواهد بیفتد.
🔸بودن یک شیء در دهان باعث میشود بزاق ترشح شود، حضرت انگشترش را درآورد و در دهان علیاکبر گذاشت تا موجب ترشح بزاق شود. بعد وقتی حضرت علیاکبر رفت و آن نامردها دورهاش کردند و اسب هم بهجای اینکه اینطرفی بِرود، رفت همانجایی که نباید میرفت. اباعبدالله به تاخت خودش را رساند و خودش را از اسب پایین انداخت، اینها فرار کردند. رسید و نمیدانست کجا را بگیرد!
🔹کسانی که دیدند میگویند که دستش را در دهان مبارک علیاکبر برد و یک لخته خونی را بیرون کشید، شاید این لخته خون همان انگشتر بود که در دهان مبارک مانده بود، اینها از دور اینطور لختۀ خون دیدند. این انگشتر داستانهای عجیبی داشت.
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ شرح زیارت اربعین- جلسۀ هفتم
📅 ۷ آبان ۹۷
📍موکب مع امامٍ منصور
#امام_حسین
#علی_اکبر
#کربلا
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑️ @Masaf_Nevis
🔹حضرت علیاکبر علیهالسلام دفعۀ اول رفت و خوب جنگید، وقتی برگشت عرض کرد: «بابا تشنگی و سنگینی سلاح دارد اذیتم میکند.»(سیدبنطاووس، لهوف، ص۱۱۳) اباعبدالله علیهالسلام زبانش را در کام علیاکبر گذاشت که خشکی زبان خودش را نشان بدهد. شاید هم میخواست دل بکند، یعنی میدانست چه اتفاقی میخواهد بیفتد.
🔸بودن یک شیء در دهان باعث میشود بزاق ترشح شود، حضرت انگشترش را درآورد و در دهان علیاکبر گذاشت تا موجب ترشح بزاق شود. بعد وقتی حضرت علیاکبر رفت و آن نامردها دورهاش کردند و اسب هم بهجای اینکه اینطرفی بِرود، رفت همانجایی که نباید میرفت. اباعبدالله به تاخت خودش را رساند و خودش را از اسب پایین انداخت، اینها فرار کردند. رسید و نمیدانست کجا را بگیرد!
🔹کسانی که دیدند میگویند که دستش را در دهان مبارک علیاکبر برد و یک لخته خونی را بیرون کشید، شاید این لخته خون همان انگشتر بود که در دهان مبارک مانده بود، اینها از دور اینطور لختۀ خون دیدند. این انگشتر داستانهای عجیبی داشت.
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ شرح زیارت اربعین- جلسۀ هفتم
📅 ۷ آبان ۹۷
📍موکب مع امامٍ منصور
#امام_حسین
#علی_اکبر
#کربلا
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
☑️ @Masaf_Nevis