#همه_چیز_دانی_مجازی
از تهدیدهایی که متعاقب استفاده بیش از اندازه از فضای مجازی رخ خواهد داد، مقوله همه چیز دانی مجازی است. این حالت زمانی برای فرد رخ خواهد داد که در معرض پیام های متعدد و متنوع رسانه ای قرار گرفته و بدون عمق یافتن در مقولات منتشر شده، در سطح باقی مانده و احساس کاذب اطلاع از همه چیز در او ایجاد می شود. در پی این احساس، بی نیازی به مطالعه و یادگیری و حس کاذب دانستن در فرد ایجاد می شود. این مقوله از تهدیدهای جدی حضور و دریافت مدیریت نشده پیام های مجازی است.
#رژیم_مصرف_رسانه
کتاب: #سواد_رسانه_ای_و_خانواده
مولف: #معصومه_نصیری
#کارگروه_خانواده
@MLiteracy
از تهدیدهایی که متعاقب استفاده بیش از اندازه از فضای مجازی رخ خواهد داد، مقوله همه چیز دانی مجازی است. این حالت زمانی برای فرد رخ خواهد داد که در معرض پیام های متعدد و متنوع رسانه ای قرار گرفته و بدون عمق یافتن در مقولات منتشر شده، در سطح باقی مانده و احساس کاذب اطلاع از همه چیز در او ایجاد می شود. در پی این احساس، بی نیازی به مطالعه و یادگیری و حس کاذب دانستن در فرد ایجاد می شود. این مقوله از تهدیدهای جدی حضور و دریافت مدیریت نشده پیام های مجازی است.
#رژیم_مصرف_رسانه
کتاب: #سواد_رسانه_ای_و_خانواده
مولف: #معصومه_نصیری
#کارگروه_خانواده
@MLiteracy
🖋 توهم دانایی در اثر شبکهی مجازی
در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
🔸تا چندسال قبل، اگر کسی که در زمینهای خاص تخصص یا آگاهی خوبی داشت، وقتی جایی میرفت از او سوالاتی میپرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینهی مورد نظر افزایش یابد.
حالا در اثر مطالب فضای مجازی فارسی، دیگر اکثر مردم نهتنها برای پرسیدن احساس نیاز نمیکنند بلکه سعی میکنند انبوه برداشتهای خود از شبکهی مجازی را به دیگران یاد بدهند.
مثلا ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب به خانهی آقایی که کارگاه خیاطی دارد برود، میزبان با لبخند بگوید "آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز باعث پیشگیری از آلزایمر میشه؟!" 😃😔
یا وقتی استاد مکانیک خودروی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود تعمیرکار به او بگوید "خبر دارید بهزودی خودروها آبسوز میشن؟!" 😃😔
این یکی دو مثال هیچ! اصلا آن یازده عدد تربچه را جای بنزین بریزند توی باک خودرویشان! خودرویشان پرواز هم بکند! مگر ما بخیل هستیم؟! 😃
مساله به این نمونههای طنزگونه محدود نمیشود؛
تقریبا تمام رفتارهای فردی و اجتماعی چنین شده است، اما نادرستیشان بهوضوحِ مثال ریختن تربچه در باک خودرو قابل تشخیص نیست!
گاه آنقدر تشخیصش دشوار است که هرکس قصد مطرح کردن آنها و رفعشان کند خود زیر سوال میرود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیدهاید؟!
اعمال و رفتار مردم بهشدت تحت تاثیر اخبار نادرست و دادههای شبهِ علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای بررسی آن انجام ندادهاند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ واقعیت این است که حد کنونی بسیار نگران کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کنندهتر.
شبکهی مجازی فارسی بهجای اینکه اطلاعات صحیح را افزایش و اطلاعات نادرست را کاهش دهد، روی هم رفته دارد برعکس عمل میکند، آن هم با سرعت زیاد.
نادانی را که کاهش نمیدهد، هیچ؛ توهم دانایی را به سرعت افزایش میدهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛ دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودهی غیرتخصصیشان، گرفته است.
برای تغییر این وضعیت، به عزم عمومی نیاز هست اما خبری از این عزم نیست! بیشترِ آنهایی که باید عزم کنند خودشان هم دچار همین مسالهاند.
شواهد بروز این وضعیت، دلایل بروز آن و روشهای غلبه بر آن در این متن کوتاه نمیگنجد؛ اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است! البته اگر آن کس، خود قربانی این توهم دانایی نباشد و برداشتش از این نوشته همان باشد که نویسنده اراده کرده است نه بر اساس پیش داوریِ خود.
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
- - -
* ✍️ پی نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان میکنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرمودهاند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.
✍️ مزاح:
شخصی گفته بود که "تولستوی نویسندهی خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان""؛
گفتند ""بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است."
گفت: "ببینید این را هم برایش نوشتهاند!" 😃
#همه_چیز_دانی_مجازی
#بهزاد_پاک_روح
@MLiteracy
در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
🔸تا چندسال قبل، اگر کسی که در زمینهای خاص تخصص یا آگاهی خوبی داشت، وقتی جایی میرفت از او سوالاتی میپرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینهی مورد نظر افزایش یابد.
حالا در اثر مطالب فضای مجازی فارسی، دیگر اکثر مردم نهتنها برای پرسیدن احساس نیاز نمیکنند بلکه سعی میکنند انبوه برداشتهای خود از شبکهی مجازی را به دیگران یاد بدهند.
مثلا ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب به خانهی آقایی که کارگاه خیاطی دارد برود، میزبان با لبخند بگوید "آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز باعث پیشگیری از آلزایمر میشه؟!" 😃😔
یا وقتی استاد مکانیک خودروی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود تعمیرکار به او بگوید "خبر دارید بهزودی خودروها آبسوز میشن؟!" 😃😔
این یکی دو مثال هیچ! اصلا آن یازده عدد تربچه را جای بنزین بریزند توی باک خودرویشان! خودرویشان پرواز هم بکند! مگر ما بخیل هستیم؟! 😃
مساله به این نمونههای طنزگونه محدود نمیشود؛
تقریبا تمام رفتارهای فردی و اجتماعی چنین شده است، اما نادرستیشان بهوضوحِ مثال ریختن تربچه در باک خودرو قابل تشخیص نیست!
گاه آنقدر تشخیصش دشوار است که هرکس قصد مطرح کردن آنها و رفعشان کند خود زیر سوال میرود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیدهاید؟!
اعمال و رفتار مردم بهشدت تحت تاثیر اخبار نادرست و دادههای شبهِ علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای بررسی آن انجام ندادهاند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ واقعیت این است که حد کنونی بسیار نگران کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کنندهتر.
شبکهی مجازی فارسی بهجای اینکه اطلاعات صحیح را افزایش و اطلاعات نادرست را کاهش دهد، روی هم رفته دارد برعکس عمل میکند، آن هم با سرعت زیاد.
نادانی را که کاهش نمیدهد، هیچ؛ توهم دانایی را به سرعت افزایش میدهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛ دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودهی غیرتخصصیشان، گرفته است.
برای تغییر این وضعیت، به عزم عمومی نیاز هست اما خبری از این عزم نیست! بیشترِ آنهایی که باید عزم کنند خودشان هم دچار همین مسالهاند.
شواهد بروز این وضعیت، دلایل بروز آن و روشهای غلبه بر آن در این متن کوتاه نمیگنجد؛ اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است! البته اگر آن کس، خود قربانی این توهم دانایی نباشد و برداشتش از این نوشته همان باشد که نویسنده اراده کرده است نه بر اساس پیش داوریِ خود.
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
- - -
* ✍️ پی نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان میکنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرمودهاند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.
✍️ مزاح:
شخصی گفته بود که "تولستوی نویسندهی خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان""؛
گفتند ""بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است."
گفت: "ببینید این را هم برایش نوشتهاند!" 😃
#همه_چیز_دانی_مجازی
#بهزاد_پاک_روح
@MLiteracy
🖋 توهم دانایی در اثر فضای مجازی
در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
🔸تا چندسال قبل، اگر کسی که در زمینهای خاص تخصص یا آگاهی خوبی داشت، وقتی جایی میرفت از او سوالاتی میپرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینهی مورد نظر افزایش یابد.
حالا در اثر مطالب فضای مجازی فارسی، دیگر اکثر مردم نهتنها برای پرسیدن احساس نیاز نمیکنند بلکه سعی میکنند انبوه برداشتهای خود از شبکهی مجازی را به دیگران یاد بدهند.
مثلا ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب به خانهی آقایی که کارگاه خیاطی دارد برود، میزبان با لبخند بگوید "آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز باعث پیشگیری از آلزایمر میشه؟!"
یا وقتی استاد مکانیک خودروی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود تعمیرکار به او بگوید "خبر دارید بهزودی خودروها آبسوز میشن؟!"
این یکی دو مثال هیچ! اصلا آن یازده عدد تربچه را جای بنزین بریزند توی باک خودرویشان! خودرویشان پرواز هم بکند! مگر ما بخیل هستیم؟!
مساله به این نمونههای طنزگونه محدود نمیشود؛
تقریبا تمام رفتارهای فردی و اجتماعی چنین شده است، اما نادرستیشان بهوضوحِ مثال ریختن تربچه در باک خودرو قابل تشخیص نیست!
گاه آنقدر تشخیصش دشوار است که هرکس قصد مطرح کردن آنها و رفعشان کند خود زیر سوال میرود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیدهاید؟!
اعمال و رفتار مردم بهشدت تحت تاثیر اخبار نادرست و دادههای شبهِ علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای بررسی آن انجام ندادهاند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ واقعیت این است که حد کنونی بسیار نگران کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کنندهتر.
شبکهی مجازی فارسی بهجای اینکه اطلاعات صحیح را افزایش و اطلاعات نادرست را کاهش دهد، روی هم رفته دارد برعکس عمل میکند، آن هم با سرعت زیاد.
نادانی را که کاهش نمیدهد، هیچ؛ توهم دانایی را به سرعت افزایش میدهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛ دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودهی غیرتخصصیشان، گرفته است.
برای تغییر این وضعیت، به عزم عمومی نیاز هست اما خبری از این عزم نیست! بیشترِ آنهایی که باید عزم کنند خودشان هم دچار همین مسالهاند.
شواهد بروز این وضعیت، دلایل بروز آن و روشهای غلبه بر آن در این متن کوتاه نمیگنجد؛ اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است! البته اگر آن کس، خود قربانی این توهم دانایی نباشد و برداشتش از این نوشته همان باشد که نویسنده اراده کرده است نه بر اساس پیش داوریِ خود.
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
- - -
* ✍️ پی نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان میکنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرمودهاند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.
✍️ مزاح:
شخصی گفته بود که "تولستوی نویسندهی خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان""؛
گفتند ""بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است."
گفت: "ببینید این را هم برایش نوشتهاند!"
/ #بهزادپاکروح
#همه_چیز_دانی_مجازی
@MLiteracy
در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
🔸تا چندسال قبل، اگر کسی که در زمینهای خاص تخصص یا آگاهی خوبی داشت، وقتی جایی میرفت از او سوالاتی میپرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینهی مورد نظر افزایش یابد.
حالا در اثر مطالب فضای مجازی فارسی، دیگر اکثر مردم نهتنها برای پرسیدن احساس نیاز نمیکنند بلکه سعی میکنند انبوه برداشتهای خود از شبکهی مجازی را به دیگران یاد بدهند.
مثلا ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب به خانهی آقایی که کارگاه خیاطی دارد برود، میزبان با لبخند بگوید "آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز باعث پیشگیری از آلزایمر میشه؟!"
یا وقتی استاد مکانیک خودروی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود تعمیرکار به او بگوید "خبر دارید بهزودی خودروها آبسوز میشن؟!"
این یکی دو مثال هیچ! اصلا آن یازده عدد تربچه را جای بنزین بریزند توی باک خودرویشان! خودرویشان پرواز هم بکند! مگر ما بخیل هستیم؟!
مساله به این نمونههای طنزگونه محدود نمیشود؛
تقریبا تمام رفتارهای فردی و اجتماعی چنین شده است، اما نادرستیشان بهوضوحِ مثال ریختن تربچه در باک خودرو قابل تشخیص نیست!
گاه آنقدر تشخیصش دشوار است که هرکس قصد مطرح کردن آنها و رفعشان کند خود زیر سوال میرود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیدهاید؟!
اعمال و رفتار مردم بهشدت تحت تاثیر اخبار نادرست و دادههای شبهِ علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای بررسی آن انجام ندادهاند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ واقعیت این است که حد کنونی بسیار نگران کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کنندهتر.
شبکهی مجازی فارسی بهجای اینکه اطلاعات صحیح را افزایش و اطلاعات نادرست را کاهش دهد، روی هم رفته دارد برعکس عمل میکند، آن هم با سرعت زیاد.
نادانی را که کاهش نمیدهد، هیچ؛ توهم دانایی را به سرعت افزایش میدهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛ دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودهی غیرتخصصیشان، گرفته است.
برای تغییر این وضعیت، به عزم عمومی نیاز هست اما خبری از این عزم نیست! بیشترِ آنهایی که باید عزم کنند خودشان هم دچار همین مسالهاند.
شواهد بروز این وضعیت، دلایل بروز آن و روشهای غلبه بر آن در این متن کوتاه نمیگنجد؛ اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است! البته اگر آن کس، خود قربانی این توهم دانایی نباشد و برداشتش از این نوشته همان باشد که نویسنده اراده کرده است نه بر اساس پیش داوریِ خود.
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
- - -
* ✍️ پی نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان میکنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرمودهاند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.
✍️ مزاح:
شخصی گفته بود که "تولستوی نویسندهی خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان""؛
گفتند ""بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است."
گفت: "ببینید این را هم برایش نوشتهاند!"
/ #بهزادپاکروح
#همه_چیز_دانی_مجازی
@MLiteracy