ما و «خبر»هایی که می شنویم
در عصری که از آن به عنوان انفجار اطلاعات و اخبار یاد می شود والبته از دهه های پیش قابل پیش بینی بود، به مدد وفور ابزار اطلاع رسانی لحظه ای نیست که زیر آوار خبر و اطلاعات نباشیم ،وسایل گسترده و متنوع ارتباطی فضایی فراهم کرده است که حق و باطل و راست و دروغ به راحتی به هم می آمیزند وگاهی جای هم را می گیرند ، از طرفی زمینه مناسبی می شوند برای رواج شبهه و شایعه و اخبار سست و فاقد منبع.
تکلیف چیست و در مواجههٔ با انبوه اخبار و اطلاعات چه باید کرد؟
موضع اصلی بسط این موضوع در مقوله ضرورت همگانی شدن سواد رسانه ای است که پیشتر به آن اشاره شده است،اما در اینجا می خواهم با اشاره به داستانی از قرآن از منظری دیگر به آن بپردازم.
داستان حضرت سلیمان را کمابیش میدانیم ، خداوند همه چیز را مُسخَّر او گردانیده بود؛ از جمله وحوش و پرندگان و... . روزی حضرت سلیمان در جمع سپاهیان و اعوانش که به صف ایستاده بودند، چشمی به خیل و خدم و لشکریان خود دواند و چون هدهد را ندید، گفت : در میان شما هدهد را نمی بینم؟ پس با لحنی تهدید آمیز گفت : اگر هدهد دلیل روشنی بر غیبش نداشته باشد سخت مجازات و تنبیه خواهد شد و حتی ممکن است سر از تنش جدا کنم(نک . نمل 21).
به تعبیر مولوی در دفتر پنجم:
تا سلیمان گفت آن هدهد اگر
هجر را عذری نگوید معتبر
بکشمش یا خود دهم او را عذاب
یک عذاب سخت بیرون از حساب
وزمانی نگذشت که هدهد از راه رسید و چون آثار نگرانی را در چهره حضرت سلیمان دید سراسیمه گفت: اگر غایب بوده ام در عوض برای تو «خبر » مهمی آورده ام ، گزارشی از سرزمین سبا که حتما برای تو ارزشمند است:
«در سرزمین سبا بانویی در کمال شکوه و جلال بر مردم حکمرانی می کند که نه خود و نه قومش خدای واحد را نمی پرستند بلکه بر خورشید سجده می کنند و...»
ظاهر این خبر باید برای حضرت سلیمان که پیغمبر _ پادشاهی بزرگ است و همه اطراف قلمرو خود را زیر فرمان آورده و به توحید یگانگی خوانده، بایدشنیدنی و باور پذیر باشد، به ویژه آنکه «خبر »را آورنده ای مورد اطمینان و موثق چون هدهد رسانده است.
در این جای داستان ، یک نکته مهم و درس آموز نهفته است، اینکه سلیمان فوراً خبر را نپذیرفت و واکنش نشان نداد که مثلاً باید به سرزمین سبا لشکر کشید ، بلکه خبر هدهد را نیازمند تبیین و تصدیق و تأمل و راستی آزمایی دانست ، پس گفت: سَنَنْظُرُ اَصَدَقْتَ اَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ(همان،27) . یعنی خواهیم دیدکه تو راست می گویی یا از دروغگویانی؛ و لذا نامه ای به بلقیس ملکه سبا نوشت تا برخورد او را ارزیابی کند .
هدهدی نامه بیاورد و نشان
از سلیمان چند حرفی با بیان
(از دفتر دوم مثنوی)
و چون نامه سلیمان نبی به بلقیس رسید، بلقیس پس از مطالعه آن و ماجراهای مفصلی که در سوره نمل به تفصیل آمده است، خود و قومش دعوت پیامبر خدا را پذیرا شدندند وادامه ماجرا(نک.سوره نمل).
بر اساس این آموزهٔ قرآنی:
✅هر خبری را ولو از نزدیکترین افراد بدون تحقیق نباید پذیرفت.
✅راجع به هر خبری قبل از تأیید و تصدیق نباید داوری کرد.
✅ به تعبیر رایج، شنونده خبر باید عاقل باشد ؛ زیرا برخورد حکیمانه بااخبار و اطلاعات دریافتی می تواند مسیر تصمیم گیری را تغییر دهد، کما اینکه خبر هدهد دروغ نبود اما تدبیر و تأمُّل سلیمان نبی در برخورد با این خبرباعث دگرگونی احوال و سرنوشت ملکه سبا و قومش شد.
#محمدجعفر #محمدزاده
1395/9/9
✅ لطفا این پیام را به اشتراک بگذارید.
💠 افزایش سواد رسانه ای، مسئولیت اجتماعی ما است.
🌀به ما بپیوندید.👇
@MLiteracy
در عصری که از آن به عنوان انفجار اطلاعات و اخبار یاد می شود والبته از دهه های پیش قابل پیش بینی بود، به مدد وفور ابزار اطلاع رسانی لحظه ای نیست که زیر آوار خبر و اطلاعات نباشیم ،وسایل گسترده و متنوع ارتباطی فضایی فراهم کرده است که حق و باطل و راست و دروغ به راحتی به هم می آمیزند وگاهی جای هم را می گیرند ، از طرفی زمینه مناسبی می شوند برای رواج شبهه و شایعه و اخبار سست و فاقد منبع.
تکلیف چیست و در مواجههٔ با انبوه اخبار و اطلاعات چه باید کرد؟
موضع اصلی بسط این موضوع در مقوله ضرورت همگانی شدن سواد رسانه ای است که پیشتر به آن اشاره شده است،اما در اینجا می خواهم با اشاره به داستانی از قرآن از منظری دیگر به آن بپردازم.
داستان حضرت سلیمان را کمابیش میدانیم ، خداوند همه چیز را مُسخَّر او گردانیده بود؛ از جمله وحوش و پرندگان و... . روزی حضرت سلیمان در جمع سپاهیان و اعوانش که به صف ایستاده بودند، چشمی به خیل و خدم و لشکریان خود دواند و چون هدهد را ندید، گفت : در میان شما هدهد را نمی بینم؟ پس با لحنی تهدید آمیز گفت : اگر هدهد دلیل روشنی بر غیبش نداشته باشد سخت مجازات و تنبیه خواهد شد و حتی ممکن است سر از تنش جدا کنم(نک . نمل 21).
به تعبیر مولوی در دفتر پنجم:
تا سلیمان گفت آن هدهد اگر
هجر را عذری نگوید معتبر
بکشمش یا خود دهم او را عذاب
یک عذاب سخت بیرون از حساب
وزمانی نگذشت که هدهد از راه رسید و چون آثار نگرانی را در چهره حضرت سلیمان دید سراسیمه گفت: اگر غایب بوده ام در عوض برای تو «خبر » مهمی آورده ام ، گزارشی از سرزمین سبا که حتما برای تو ارزشمند است:
«در سرزمین سبا بانویی در کمال شکوه و جلال بر مردم حکمرانی می کند که نه خود و نه قومش خدای واحد را نمی پرستند بلکه بر خورشید سجده می کنند و...»
ظاهر این خبر باید برای حضرت سلیمان که پیغمبر _ پادشاهی بزرگ است و همه اطراف قلمرو خود را زیر فرمان آورده و به توحید یگانگی خوانده، بایدشنیدنی و باور پذیر باشد، به ویژه آنکه «خبر »را آورنده ای مورد اطمینان و موثق چون هدهد رسانده است.
در این جای داستان ، یک نکته مهم و درس آموز نهفته است، اینکه سلیمان فوراً خبر را نپذیرفت و واکنش نشان نداد که مثلاً باید به سرزمین سبا لشکر کشید ، بلکه خبر هدهد را نیازمند تبیین و تصدیق و تأمل و راستی آزمایی دانست ، پس گفت: سَنَنْظُرُ اَصَدَقْتَ اَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ(همان،27) . یعنی خواهیم دیدکه تو راست می گویی یا از دروغگویانی؛ و لذا نامه ای به بلقیس ملکه سبا نوشت تا برخورد او را ارزیابی کند .
هدهدی نامه بیاورد و نشان
از سلیمان چند حرفی با بیان
(از دفتر دوم مثنوی)
و چون نامه سلیمان نبی به بلقیس رسید، بلقیس پس از مطالعه آن و ماجراهای مفصلی که در سوره نمل به تفصیل آمده است، خود و قومش دعوت پیامبر خدا را پذیرا شدندند وادامه ماجرا(نک.سوره نمل).
بر اساس این آموزهٔ قرآنی:
✅هر خبری را ولو از نزدیکترین افراد بدون تحقیق نباید پذیرفت.
✅راجع به هر خبری قبل از تأیید و تصدیق نباید داوری کرد.
✅ به تعبیر رایج، شنونده خبر باید عاقل باشد ؛ زیرا برخورد حکیمانه بااخبار و اطلاعات دریافتی می تواند مسیر تصمیم گیری را تغییر دهد، کما اینکه خبر هدهد دروغ نبود اما تدبیر و تأمُّل سلیمان نبی در برخورد با این خبرباعث دگرگونی احوال و سرنوشت ملکه سبا و قومش شد.
#محمدجعفر #محمدزاده
1395/9/9
✅ لطفا این پیام را به اشتراک بگذارید.
💠 افزایش سواد رسانه ای، مسئولیت اجتماعی ما است.
🌀به ما بپیوندید.👇
@MLiteracy
Forwarded from دغدغههای فرهنگی
تهدید زبان فارسی در عرصه عمومی
وضعیت زبان فارسی در حوزه های نوشتاری و کلامی و نیز رسم الخط، به موقعیتِ هشداررسیده است.روزی نیست که در اثر غفلت ما، واژه هایی جدید و غیر فارسی و البته عموماً فرنگی که مابه ازای فارسی آن وجود دارد وارد زبان محاوره ای و حتی نوشتاری ما نشود. این امر چنان گسترش روز افزون دارد که وقتی برای درست نویسی و یا درست گویی تذکری داده می شود، با نگاه ها و برخوردهای آن چنانی مواجه می شویم. هجوم نام گذاری های نامأنوس و صحه گذاشتن سازمانهای مربوط بر این نام ها نیز درخور تأمل است. واژههایی چون هایپراستار، سوپراستار،اطلس مال، تهران مال، پروماتاکسی،بستنی دومینو،مرکز خرید نارسیس،بهران سوپر رانا و صدها واژه مخلوط و مغلوط دیگر را بارها در محیط شهری و در فضای ارتباطی می بینیم و می شنویم. آیا این واژه ها با زبان شیرین و اصیل فارسی نسبتی دارند؟ آیا آنها را می توان جایگزین واژه های زیبا و خوش آهنگ فارسی کرد؟پس چرا روز به روز بیشتر می شوند؟
طبیعی است که این امر نشانگر شکل گیری هستهٔ اولیه «بیماری فرهنگی» در زمینه زبان فارسی است.
و از این گونه می بینیم؛ استفاده از رسم الخط و زبان انگلیسی برای واژه های فارسی نیز روز به روز در حال گسترش است. اگرخودروهای تیبا، سمند،پارس و صبا ایرانی اند واسامی آنها واژه های زیبای فارسی هستند واگر مصرف داخلی دارند ،که اینگونه است،چرا نامشانبه خط انگلیسی بر بدنه آنها نوشته می شود؟ آیا نمی توان این اسامی را با خط زیبای فارسی و توسط هنرمندی خوش ذوق نوشت و تبدیل به یک نشانه(آرم) کرد؟
درکشورهای مختلف و اغلب تولید کنندگان بزرگ خودرو چنین نیست بلکه با خط و زبان رسمی و ملی شان تولیدادشان را در داخل عرضه می کنند حتی آن دسته از تولیداتی که در ردیف صنعت مونتاژ آنهاست.
و از این دست می بینیم؛ بر بدنهٔ اتوبوسهای شهری و بین شهری نیز واژه های فارسی به الفبای انگلیسی نوشته می شود، و یا اگر سری به بازار لباس فروشان ، بخصوص لباس کودک بیندازیم خواهیم دید که به ندرت لباس کودکی بدون نشان و خط انگلیسی یافت می شود. همه اینها نشانه های غفلت فرهنگی و از این مهمتر بیانگر نوعی رعب فرهنگی و تغییر ذائقه ماست که متأسفانه رو به فزونی است و البته چاره اندیشی برای آن نیازمند عزم ملی و همگانی است.
____________________________
#دغدغههای #فرهنگی، کانال رسمی #محمدجعفر #محمدزاده
@mjmohammadzadeh
وضعیت زبان فارسی در حوزه های نوشتاری و کلامی و نیز رسم الخط، به موقعیتِ هشداررسیده است.روزی نیست که در اثر غفلت ما، واژه هایی جدید و غیر فارسی و البته عموماً فرنگی که مابه ازای فارسی آن وجود دارد وارد زبان محاوره ای و حتی نوشتاری ما نشود. این امر چنان گسترش روز افزون دارد که وقتی برای درست نویسی و یا درست گویی تذکری داده می شود، با نگاه ها و برخوردهای آن چنانی مواجه می شویم. هجوم نام گذاری های نامأنوس و صحه گذاشتن سازمانهای مربوط بر این نام ها نیز درخور تأمل است. واژههایی چون هایپراستار، سوپراستار،اطلس مال، تهران مال، پروماتاکسی،بستنی دومینو،مرکز خرید نارسیس،بهران سوپر رانا و صدها واژه مخلوط و مغلوط دیگر را بارها در محیط شهری و در فضای ارتباطی می بینیم و می شنویم. آیا این واژه ها با زبان شیرین و اصیل فارسی نسبتی دارند؟ آیا آنها را می توان جایگزین واژه های زیبا و خوش آهنگ فارسی کرد؟پس چرا روز به روز بیشتر می شوند؟
طبیعی است که این امر نشانگر شکل گیری هستهٔ اولیه «بیماری فرهنگی» در زمینه زبان فارسی است.
و از این گونه می بینیم؛ استفاده از رسم الخط و زبان انگلیسی برای واژه های فارسی نیز روز به روز در حال گسترش است. اگرخودروهای تیبا، سمند،پارس و صبا ایرانی اند واسامی آنها واژه های زیبای فارسی هستند واگر مصرف داخلی دارند ،که اینگونه است،چرا نامشانبه خط انگلیسی بر بدنه آنها نوشته می شود؟ آیا نمی توان این اسامی را با خط زیبای فارسی و توسط هنرمندی خوش ذوق نوشت و تبدیل به یک نشانه(آرم) کرد؟
درکشورهای مختلف و اغلب تولید کنندگان بزرگ خودرو چنین نیست بلکه با خط و زبان رسمی و ملی شان تولیدادشان را در داخل عرضه می کنند حتی آن دسته از تولیداتی که در ردیف صنعت مونتاژ آنهاست.
و از این دست می بینیم؛ بر بدنهٔ اتوبوسهای شهری و بین شهری نیز واژه های فارسی به الفبای انگلیسی نوشته می شود، و یا اگر سری به بازار لباس فروشان ، بخصوص لباس کودک بیندازیم خواهیم دید که به ندرت لباس کودکی بدون نشان و خط انگلیسی یافت می شود. همه اینها نشانه های غفلت فرهنگی و از این مهمتر بیانگر نوعی رعب فرهنگی و تغییر ذائقه ماست که متأسفانه رو به فزونی است و البته چاره اندیشی برای آن نیازمند عزم ملی و همگانی است.
____________________________
#دغدغههای #فرهنگی، کانال رسمی #محمدجعفر #محمدزاده
@mjmohammadzadeh
Forwarded from دغدغههای فرهنگی
🖌خبرنگار وارث نامی بلند
خبیر، نامی از نامهای خداوند است. برخی از آن به «آگاهکننده» تعبیر و بعضی دیگر آن را «عالِم به پوشیدهها» تفسیر می کند.
خداوند در قرآن 45 بار با نام «خبیر» از خود یاد کرده است. «خبیر» از علیم نیز اخص است؛ زیرا خبیر، یعنی آگاه از دقایق و جزییات اشیاء و انسانها.
خبرنگار، وارث چنین نام بلندی است. خبرنگاری، حرفه و شغل نیست؛ فراتر از آن نوعی «رسالت» و گونهای هدایت و مدیریت خواستها و نیازهای جامعه است. برترین بندگان خدا، پیامآوران او بودهاند. همانان که از پس سالها تزکیه و تقوا و مرارت و مجاهدت به افتخار خبررسانی نایل آمدند و کسوت نبوت پوشیدند. خبرنگار، بیرق چنین رسالتی را بر دوش دارد. (ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین)اعراف/68.
با قلم خبرنگار نباید برای دیگران نوشت، نه له، نه علیه، قلم تنها راه را نشان میدهد؛ به رهروان نمیپردازد؛ مگر به ضرورت برای نشان دادن راه.
در جامعة ما، نیز در همه فراز و فرودها که پس از مشروطیت تا عصر حاضر روی داده است، خبرنگاران همواره سهمی شایسته و بسزا داشتهاند. از این رو هر چند حرفه خبرنگاری در ایران چندان دیر سال و کهن نیست؛ اما از اصالت و فرزانگی بیمانندی بهرهمند است. پیشروان نهضتهای بزرگ معاصر همچون مشروطیت و انقلاب اسلامی یا «روزنامهنگار» بودهاند و یا به درستی با نقش مطبوعات در تنویر افکار عمومی آشنایی داشتهاند. بر پایه همین شناخت نیز کوشیدند تا مطبوعات را پررونق نگاه دارند و آن را آینه تمام نمای حرکتها و نهضتهای اجتماعی سازند. از این رو در کنار شهدای راه فضیلت، همواره باید از خبرنگاران و روزنامهنگارانی یاد کرد که در نگارش حقیقت از خون خویش مایه گذاشته و صحیفه زمان را نقش هدایت زدند.
در روند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، آگاهی، شجاعت و وارستگی خبرنگاران میهن مان، نقش و تأثیری انکار ناشدنی داشته که هنوز و همچنان، وجدانهای بیدار و نیرومند جامعه را به صیانت از میراث امام و شهدا فرا میخواند.
از این رو در جایگاه رفیع و منزلت منیع خبرنگار و تأثیر همهجانبه و مهمی که در زندگی فردی و اجتماعی مخاطبان خود بر جا میگذارد، جای هیچ گونه تردید نیست. تنها باید بر این نکته تأکید ورزید که منزلت رفیع، همراه و همزاد مسؤولیت خطیر است. اگر ما اطلاعرسانی را هویت بخشی به مخاطب و جهتدهی به ذهنیت فردی و اجتماعی او میدانیم، باید پذیرفت که به همین اندازه نیز مسؤول و مؤاخذیم. اگر حقیقت آدمی، همان اندیشههای او و ارزش او به اندازه همان آرمانهایی است که دنبال میکند، آنان که در کار اندیشهسازی و آرمان پردازی اند، به واقع با انسانیت انسان سرو کار دارند و چه مسؤولیتی از این دشوارتر؟
رفعت جایگاه خبرنگار از منظر فرهنگ اسلامی آنگاه به راستی تحقق مییابد که به اخلاق و منشِ پیامآوری آراسته باشد. در این صورت است که بالاترین شأن و جایگاه از آن خبرنگار خواهد بود.
#محمدجعفر_محمدزاده
__________________
با دغدغههای فرهنگی همراه شوید:
@mjmohammadzadeh
خبیر، نامی از نامهای خداوند است. برخی از آن به «آگاهکننده» تعبیر و بعضی دیگر آن را «عالِم به پوشیدهها» تفسیر می کند.
خداوند در قرآن 45 بار با نام «خبیر» از خود یاد کرده است. «خبیر» از علیم نیز اخص است؛ زیرا خبیر، یعنی آگاه از دقایق و جزییات اشیاء و انسانها.
خبرنگار، وارث چنین نام بلندی است. خبرنگاری، حرفه و شغل نیست؛ فراتر از آن نوعی «رسالت» و گونهای هدایت و مدیریت خواستها و نیازهای جامعه است. برترین بندگان خدا، پیامآوران او بودهاند. همانان که از پس سالها تزکیه و تقوا و مرارت و مجاهدت به افتخار خبررسانی نایل آمدند و کسوت نبوت پوشیدند. خبرنگار، بیرق چنین رسالتی را بر دوش دارد. (ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین)اعراف/68.
با قلم خبرنگار نباید برای دیگران نوشت، نه له، نه علیه، قلم تنها راه را نشان میدهد؛ به رهروان نمیپردازد؛ مگر به ضرورت برای نشان دادن راه.
در جامعة ما، نیز در همه فراز و فرودها که پس از مشروطیت تا عصر حاضر روی داده است، خبرنگاران همواره سهمی شایسته و بسزا داشتهاند. از این رو هر چند حرفه خبرنگاری در ایران چندان دیر سال و کهن نیست؛ اما از اصالت و فرزانگی بیمانندی بهرهمند است. پیشروان نهضتهای بزرگ معاصر همچون مشروطیت و انقلاب اسلامی یا «روزنامهنگار» بودهاند و یا به درستی با نقش مطبوعات در تنویر افکار عمومی آشنایی داشتهاند. بر پایه همین شناخت نیز کوشیدند تا مطبوعات را پررونق نگاه دارند و آن را آینه تمام نمای حرکتها و نهضتهای اجتماعی سازند. از این رو در کنار شهدای راه فضیلت، همواره باید از خبرنگاران و روزنامهنگارانی یاد کرد که در نگارش حقیقت از خون خویش مایه گذاشته و صحیفه زمان را نقش هدایت زدند.
در روند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، آگاهی، شجاعت و وارستگی خبرنگاران میهن مان، نقش و تأثیری انکار ناشدنی داشته که هنوز و همچنان، وجدانهای بیدار و نیرومند جامعه را به صیانت از میراث امام و شهدا فرا میخواند.
از این رو در جایگاه رفیع و منزلت منیع خبرنگار و تأثیر همهجانبه و مهمی که در زندگی فردی و اجتماعی مخاطبان خود بر جا میگذارد، جای هیچ گونه تردید نیست. تنها باید بر این نکته تأکید ورزید که منزلت رفیع، همراه و همزاد مسؤولیت خطیر است. اگر ما اطلاعرسانی را هویت بخشی به مخاطب و جهتدهی به ذهنیت فردی و اجتماعی او میدانیم، باید پذیرفت که به همین اندازه نیز مسؤول و مؤاخذیم. اگر حقیقت آدمی، همان اندیشههای او و ارزش او به اندازه همان آرمانهایی است که دنبال میکند، آنان که در کار اندیشهسازی و آرمان پردازی اند، به واقع با انسانیت انسان سرو کار دارند و چه مسؤولیتی از این دشوارتر؟
رفعت جایگاه خبرنگار از منظر فرهنگ اسلامی آنگاه به راستی تحقق مییابد که به اخلاق و منشِ پیامآوری آراسته باشد. در این صورت است که بالاترین شأن و جایگاه از آن خبرنگار خواهد بود.
#محمدجعفر_محمدزاده
__________________
با دغدغههای فرهنگی همراه شوید:
@mjmohammadzadeh
سیزده بدر است و من به ضرورت، سرکارم. ساعاتی خود را با کتاب سرگرم کرده ام.
به جایی میرسم که ابیاتی از وادی "توحید" عطار را شاهد مثال ماجرایی می آورد و چه زیباست :
از قضا افتاد معشوقی درآب
عاشقش خود را درافکند از شتاب
چون رسیدند آن دو تن با یکدگر
این یکی پرسید از آن، کای بیخبر
گر من افتادم در آن آب روان
از چه افکندی تو خود را درمیان
گفت من خود را درآب انداختم
زانکه خود را از تو مینشناختم
تومنی یا من توام،چند از دوئی
با توام من،یا توام،یا تو منی
چون تو من باشی و من تو، بر دوام
هردو تن باشیم یک تن والسلام
#محمدجعفر_محمدزاده
۱۳ فروردین ۱۳۹۷
به جایی میرسم که ابیاتی از وادی "توحید" عطار را شاهد مثال ماجرایی می آورد و چه زیباست :
از قضا افتاد معشوقی درآب
عاشقش خود را درافکند از شتاب
چون رسیدند آن دو تن با یکدگر
این یکی پرسید از آن، کای بیخبر
گر من افتادم در آن آب روان
از چه افکندی تو خود را درمیان
گفت من خود را درآب انداختم
زانکه خود را از تو مینشناختم
تومنی یا من توام،چند از دوئی
با توام من،یا توام،یا تو منی
چون تو من باشی و من تو، بر دوام
هردو تن باشیم یک تن والسلام
#محمدجعفر_محمدزاده
۱۳ فروردین ۱۳۹۷
ویژهخواریِ فرهنگی و رسانهای
یکی از آسیبهای فرهنگی جامعه پدیده زشت ویژهخواری است؛ ویژهخواران در جامعه فرهنگی و دانشگاهی مشروعیت ندارند ولی به کمک اعجاز رسانههای حامی، خود را بر جامعه تحمیل میکنند؛ اینان نه دانش کافی دارند و نه جسارت به زبان آوردن حرفی تازه؛ تنها با بازتولید نوعی خاص از ادبیات و چسباندن خود به جریانهای سیاسی است که به حیات خود ادامه میدهند؛ از اینرو همیشه بر سرِ سفره ویژهخواریها حاضرند، بیآنکه اندک مسئولیتی در قبال پیامدهای بینشهای نادرست خود در جامعه قبول کنند و یا دستِکم به نقد رفتار و بینش خود بپردازند هر روز و در پس هر شکستی متوهمانهتر به طرح ادعاهای بزرگتر میپردازند.
#محمدجعفر_محمدزاده
#رسانه_شناخت
#دغدغههای_فرهنگی
@MLiteracy
یکی از آسیبهای فرهنگی جامعه پدیده زشت ویژهخواری است؛ ویژهخواران در جامعه فرهنگی و دانشگاهی مشروعیت ندارند ولی به کمک اعجاز رسانههای حامی، خود را بر جامعه تحمیل میکنند؛ اینان نه دانش کافی دارند و نه جسارت به زبان آوردن حرفی تازه؛ تنها با بازتولید نوعی خاص از ادبیات و چسباندن خود به جریانهای سیاسی است که به حیات خود ادامه میدهند؛ از اینرو همیشه بر سرِ سفره ویژهخواریها حاضرند، بیآنکه اندک مسئولیتی در قبال پیامدهای بینشهای نادرست خود در جامعه قبول کنند و یا دستِکم به نقد رفتار و بینش خود بپردازند هر روز و در پس هر شکستی متوهمانهتر به طرح ادعاهای بزرگتر میپردازند.
#محمدجعفر_محمدزاده
#رسانه_شناخت
#دغدغههای_فرهنگی
@MLiteracy