🔴 خَمِ طُرّهٔ یار
✍️ ایرج رضایی
مصلحتدیدِ من آن است که یاران همهکار
بگذارند و خَمِ طُرّهٔ یاری گیرند!
طُرِّهٔ یاری که حافظ از آن سخن میگوید همان عشق است و این عشق چنانکه میدانیم برای هر انسانی در طول زندگیاش ممکن است واجد مصادیق و معانی متعدد و متفاوتی باشد. برای خود من این مفهوم سالهاست که بیش از هر چیز ادبیات را به خاطر میآورد.
اما در این روزهای سرنوشتساز و حساس و خاص، به چیزی فراتر از ادبیات میاندیشم. به مفهومی به نام وطن که با بودنش، با طراوت و آرامش و صلح و ثباتش، با استمرار تاریخی و مادی و معنوی و فرهنگیاش، با احساس رضایتمندی و سربلندی و شادی و سعادت و رفاه مردمانش، ادبیات و اساساً هر چیز دیگری معنا مییابد. بنابراین خمِ طُرّهٔ یاری که حافظ، مصلحتدید خود را در رها کردن هر کار دیگر و آویختن در کرشمه و ظرافت زیبایی آن میبیند، برای من در این لحظه و شاید در تمام لحظات باقی عمرم چیزی جز آویختن در طُرّهٔ مام وطن نباشد. تأکید بر مفهوم وطن، البته هرگز در نگاه من، به معنای تخفیف عناصر معنابخش و هویتبخش دیگری چون مفاهیم و نمادهای دینی و مذهبی نیست. بلکه تأکید خردمندانه بر مفهوم کلانتری است که همهٔ ذائقهها و سلیقهها و گرایشها را اعم از دینی و غیردینی میتواند در دامن پُرمهرِ خود بگنجاند. این جاست که به کتاب عزیز و ارجمندی چون شاهنامه، و نقش ممتاز و بیبدیل آن، بیش از هر زمان دیگری میاندیشم. شاهنامهای که فقط نام نامی ایران، بیش از هشتصد بار در آن به کار رفته است.
این نکته را، که البته نکتهٔ تازهای هم نیست و مکرر از سوی صاحبنظران وطندوست و آگاه و دلسوز گفته شده، اشاره کنم که پافشاری بر مفهوم وطن، زمانی به نحو مؤثری کارساز خواهد بود که فقط در شرایط اضطرار و مواقع بحران به آن توجه نشود، بلکه میبایستی در یک همگرایی و عزم و اجماع ملّی و میهنی، که از عقلانیت و مصلحت و تساهل و مهر و مدارا مدد میگیرد، به رویکرد جدی و اصلی و اساسی، در سیاستگذاری فرهنگی کشور بدل شود.
هشتم تیرماه ۱۴۰۴
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «از زبانِ ذرّه»
@IranDel_Channel
💢
🔴 خَمِ طُرّهٔ یار
✍️ ایرج رضایی
مصلحتدیدِ من آن است که یاران همهکار
بگذارند و خَمِ طُرّهٔ یاری گیرند!
طُرِّهٔ یاری که حافظ از آن سخن میگوید همان عشق است و این عشق چنانکه میدانیم برای هر انسانی در طول زندگیاش ممکن است واجد مصادیق و معانی متعدد و متفاوتی باشد. برای خود من این مفهوم سالهاست که بیش از هر چیز ادبیات را به خاطر میآورد.
اما در این روزهای سرنوشتساز و حساس و خاص، به چیزی فراتر از ادبیات میاندیشم. به مفهومی به نام وطن که با بودنش، با طراوت و آرامش و صلح و ثباتش، با استمرار تاریخی و مادی و معنوی و فرهنگیاش، با احساس رضایتمندی و سربلندی و شادی و سعادت و رفاه مردمانش، ادبیات و اساساً هر چیز دیگری معنا مییابد. بنابراین خمِ طُرّهٔ یاری که حافظ، مصلحتدید خود را در رها کردن هر کار دیگر و آویختن در کرشمه و ظرافت زیبایی آن میبیند، برای من در این لحظه و شاید در تمام لحظات باقی عمرم چیزی جز آویختن در طُرّهٔ مام وطن نباشد. تأکید بر مفهوم وطن، البته هرگز در نگاه من، به معنای تخفیف عناصر معنابخش و هویتبخش دیگری چون مفاهیم و نمادهای دینی و مذهبی نیست. بلکه تأکید خردمندانه بر مفهوم کلانتری است که همهٔ ذائقهها و سلیقهها و گرایشها را اعم از دینی و غیردینی میتواند در دامن پُرمهرِ خود بگنجاند. این جاست که به کتاب عزیز و ارجمندی چون شاهنامه، و نقش ممتاز و بیبدیل آن، بیش از هر زمان دیگری میاندیشم. شاهنامهای که فقط نام نامی ایران، بیش از هشتصد بار در آن به کار رفته است.
این نکته را، که البته نکتهٔ تازهای هم نیست و مکرر از سوی صاحبنظران وطندوست و آگاه و دلسوز گفته شده، اشاره کنم که پافشاری بر مفهوم وطن، زمانی به نحو مؤثری کارساز خواهد بود که فقط در شرایط اضطرار و مواقع بحران به آن توجه نشود، بلکه میبایستی در یک همگرایی و عزم و اجماع ملّی و میهنی، که از عقلانیت و مصلحت و تساهل و مهر و مدارا مدد میگیرد، به رویکرد جدی و اصلی و اساسی، در سیاستگذاری فرهنگی کشور بدل شود.
هشتم تیرماه ۱۴۰۴
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «از زبانِ ذرّه»
@IranDel_Channel
💢
👍17
🔴 کتابِ «در نگاه ایرانشهری»
نویسنده: نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه
چاپ اول (۱۴۰۴)
۲۶۹ صفحه
شمیز رقعی
فیلسوف بزرگ ایرانی، ابوالعباس محمد ایرانشهری که در قرن سوم هجری میزیست معتقد بود که ایران همانند هر تمدن و فرهنگ دیگری باید دین و فلسفهٔ خاص خود را داشته باشد. او در عین حال که حضرت محمد (ص) را پیامبر الهی و قرآن را کتابی آسمانی میدانست، دین محمد (ص) و کتاب قرآن را مختص اعراب میانگاشت و میپنداشت که ایرانشهر هم باید دین و فلسفهٔ زندگی خاص خود را که به زبان ملی ایرانیان بیان شده بود داشته باشد. ایرانشهری چندین کتاب فلسفی-دینی هم به زبان پارسی نوشت که متأسفانه هیچیک از آنها به دست ما نرسیده است. اما نگاهی که ایرانشهری به فرهنگ و معنویت ایران داشت هیچگاه از بین نرفت. همین نگاه بود که بهنحو احسن در آثار نظم و نثر بزرگان ایران، از خود ابوالعباس ایرانشهری و محمد زکریای رازی و ابوالقاسم فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و جامی و حتی معاصران ما انعکاس یافته و مقالات و نقدهای این مجموعه نیز با الهام گرفتن از آن نوشته شده است.
🔴 برای تهیهٔ کتاب به «اینجا» مراجعه کنید.
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
🔴 کتابِ «در نگاه ایرانشهری»
نویسنده: نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه
چاپ اول (۱۴۰۴)
۲۶۹ صفحه
شمیز رقعی
فیلسوف بزرگ ایرانی، ابوالعباس محمد ایرانشهری که در قرن سوم هجری میزیست معتقد بود که ایران همانند هر تمدن و فرهنگ دیگری باید دین و فلسفهٔ خاص خود را داشته باشد. او در عین حال که حضرت محمد (ص) را پیامبر الهی و قرآن را کتابی آسمانی میدانست، دین محمد (ص) و کتاب قرآن را مختص اعراب میانگاشت و میپنداشت که ایرانشهر هم باید دین و فلسفهٔ زندگی خاص خود را که به زبان ملی ایرانیان بیان شده بود داشته باشد. ایرانشهری چندین کتاب فلسفی-دینی هم به زبان پارسی نوشت که متأسفانه هیچیک از آنها به دست ما نرسیده است. اما نگاهی که ایرانشهری به فرهنگ و معنویت ایران داشت هیچگاه از بین نرفت. همین نگاه بود که بهنحو احسن در آثار نظم و نثر بزرگان ایران، از خود ابوالعباس ایرانشهری و محمد زکریای رازی و ابوالقاسم فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و جامی و حتی معاصران ما انعکاس یافته و مقالات و نقدهای این مجموعه نیز با الهام گرفتن از آن نوشته شده است.
🔴 برای تهیهٔ کتاب به «اینجا» مراجعه کنید.
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
👍22
🔴 ای وطن
ای وطن، بوم و بر و برزنت، آبادان باد
زندگانیِّ شرفبخشِ تو، جاویدان باد
زورِ بازوت، وطنپروریِ مردان باد
رشتۀ کار تو در دستِ خردمندان باد
حرزِ ناموس تو را غیرتِ فرزندان باد
بینیازیت زِ دوکان و هم از لُردان باد
ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطنِ مینووش
ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلاییوش و زرّین باشد
آسمانِ تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد
تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرتِ تو، دیدۀ بدبین باشد
زآنهمه خونِ وطنجو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّتِ تو سر بکشد بر افلاک
م. یحیی
ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸
[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]
@IranDel_Channel
💢
🔴 ای وطن
ای وطن، بوم و بر و برزنت، آبادان باد
زندگانیِّ شرفبخشِ تو، جاویدان باد
زورِ بازوت، وطنپروریِ مردان باد
رشتۀ کار تو در دستِ خردمندان باد
حرزِ ناموس تو را غیرتِ فرزندان باد
بینیازیت زِ دوکان و هم از لُردان باد
ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطنِ مینووش
ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلاییوش و زرّین باشد
آسمانِ تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد
تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرتِ تو، دیدۀ بدبین باشد
زآنهمه خونِ وطنجو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّتِ تو سر بکشد بر افلاک
م. یحیی
ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸
[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]
@IranDel_Channel
💢
👍19
🔴 به بهانه نصب تندیس آرش کمانگیر در میدان ونک تهران:
نمادهای ملی بهمثابه پرچمهای اتحاد و ریسمانهای اتصال
✍️ راشد پیری
نماد ملی (National Symbol) به معنای «هر نشانه مصنوعی یا طبیعی است که حامل معانی هویتی برای گروهی خاص باشد» .
(چارلز سندرس پیرس، ۱۹۳۱).
نمادهای ملی در کشور ما از دیرباز نقش مهمی در بازیابی هویت ملی، ایجاد اتحاد و همبستگی میان اقوام و گروههای مختلف کشور و جلوگیری از گسست اجتماعی ایفا کردهاند. این نمادها، مانند پرچم، سرود ملی، اساطیر، داستانهای مشترک و شخصیتهای تاریخی، بهعنوان نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ مشترک ملت ایران شناخته میشوند و مردم با تعلق خاطر به آنها، حس وحدت و همبستگی را تجربه میکنند. از سوی دیگر، نمادهای ملی به صورت غیرمستقیم موجب متمایزشدن ملت ایران از دیگر ملل شده و حس اتحاد ملی را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تقویت میکنند. همین ویژگی سبب شد که در زمانهای که سرزمین ایران فاقد دولت ملی بود، مردمی که خود را ایرانی میدانستند، با اتکا به همین عناصر و نمادهای هویتبخش ملی ایرانیت خود را حفظ کردند و آن را فریاد زدند. برای نمونه میبینیم که از جیحون تا قفقاز و از دجله تا سند نام ایران و سنن ایرانی در اشعار شاعرانی مانند فردوسی در توس، نظامی در گنجه و خاقانی در شروان، تاریخ سنن و فرهنگ ایرانی بازگو شده تا در نهایت از سوی شاه اسماعیل صفوی به تشکیل یک دولت ملی با تأکید آشکار بر عناصر هویت ایرانی منجر میشود. گواه این موضوع ترویج رسم شاهنامهخوانی در لشکر صفوی و نیز انتخاب نام فرزندان شاه اسماعیل بر مبنای اساطیر شاهنامه است که حاکی از نگاه بنیانگذاران دولت صفوی به عناصر ملی در کنار بُعد مذهبی آن دولت است. نمادهای ملی و آیینهای مرتبط با آنها، مفاخر ملی، اساطیر ملی و سایر مؤلفههای ملی بهعنوان عناصر فرهنگی و اجتماعی، موجب نهادینهشدن حس همبستگی ملی شده و انسجام اجتماعی را تقویت میکنند. این نمادها، با ایجاد احساس مشترک ملی، به کاهش تنشهای قومی و مذهبی کمک کرده و زمینهساز همزیستی مسالمتآمیز در جامعه ایران میشوند. از طرف مقابل، تضعیف یا بیتوجهی به نمادهای ملی بهمرور سبب فراموشی هویت تاریخی و متعاقبا گسست اجتماعی و درنهایت ظهور گرایشهای تجزیهطلبانه و افزایش گرایشهای قومگرایانه خواهد شد.
براساس پژوهش مؤسسه صلح جهانی (۲۰۲۲)، ۷۸ درصد از جنبشهای تجزیهطلبانه در کشورهایی ظهور کردهاند که نمادهای ملی در آنها یا مورد بیاعتنایی بوده یا به حاشیه رانده شدهاند.
حضور این نمادهای ملی و میهنی در متن زندگی جامعه ایرانی ازجمله اساطیر و داستانهای مشترک، تاریخ مشترک، زبان فارسی، ادبیات غنی و شخصیتهای برجسته ادبی، علمی، تاریخی و اساطیری مانند همین آرش کمانگیر همگی مانند ریسمانهایی نامرئی، ملت ایران را به هم گره میزنند. هریک از این عناصر، برگی از دفتر پربار هویت ایرانی را ورق میزند و احساس تعلق به یک گذشته مشترک و یک آینده واحد را تقویت میکند. این نمادها نهتنها یادآور تاریخ و فرهنگ مشترک هستند، بلکه بهعنوان ابزارهای مؤثر در ایجاد و حفظ اتحاد و همبستگی ملی عمل میکنند و نقش کلیدی در تحکیم هویت و انسجام اجتماعی ملت ایران دارند و یادآوری هرکدام از آنها مانند برافراشتن پرچمی برای اتحاد است و حذف هرکدام از آنها مانند سرنگونی همان پرچم و بریدن ریسمانهای اتصال است. پاسداشت و ارجنهادن به این نمادها، درواقع پاسداشت ریشهها و آینده مشترک این مرزوبوم است. بهوضوح مشخص است که نظامهای آموزشی و فرهنگی کنونی ما نتوانستهاند به طور مؤثر نمادهای ملی را بهعنوان عناصر حیاتی انسجام اجتماعی ترویج دهند و نهادینه کنند، بنابراین ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی و آموزشی در این زمینه بهشدت احساس میشود.
🔴 بُنمایه: گروه رسانهای شرق
@IranDel_Channel
💢
🔴 به بهانه نصب تندیس آرش کمانگیر در میدان ونک تهران:
نمادهای ملی بهمثابه پرچمهای اتحاد و ریسمانهای اتصال
✍️ راشد پیری
نماد ملی (National Symbol) به معنای «هر نشانه مصنوعی یا طبیعی است که حامل معانی هویتی برای گروهی خاص باشد» .
(چارلز سندرس پیرس، ۱۹۳۱).
نمادهای ملی در کشور ما از دیرباز نقش مهمی در بازیابی هویت ملی، ایجاد اتحاد و همبستگی میان اقوام و گروههای مختلف کشور و جلوگیری از گسست اجتماعی ایفا کردهاند. این نمادها، مانند پرچم، سرود ملی، اساطیر، داستانهای مشترک و شخصیتهای تاریخی، بهعنوان نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ مشترک ملت ایران شناخته میشوند و مردم با تعلق خاطر به آنها، حس وحدت و همبستگی را تجربه میکنند. از سوی دیگر، نمادهای ملی به صورت غیرمستقیم موجب متمایزشدن ملت ایران از دیگر ملل شده و حس اتحاد ملی را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تقویت میکنند. همین ویژگی سبب شد که در زمانهای که سرزمین ایران فاقد دولت ملی بود، مردمی که خود را ایرانی میدانستند، با اتکا به همین عناصر و نمادهای هویتبخش ملی ایرانیت خود را حفظ کردند و آن را فریاد زدند. برای نمونه میبینیم که از جیحون تا قفقاز و از دجله تا سند نام ایران و سنن ایرانی در اشعار شاعرانی مانند فردوسی در توس، نظامی در گنجه و خاقانی در شروان، تاریخ سنن و فرهنگ ایرانی بازگو شده تا در نهایت از سوی شاه اسماعیل صفوی به تشکیل یک دولت ملی با تأکید آشکار بر عناصر هویت ایرانی منجر میشود. گواه این موضوع ترویج رسم شاهنامهخوانی در لشکر صفوی و نیز انتخاب نام فرزندان شاه اسماعیل بر مبنای اساطیر شاهنامه است که حاکی از نگاه بنیانگذاران دولت صفوی به عناصر ملی در کنار بُعد مذهبی آن دولت است. نمادهای ملی و آیینهای مرتبط با آنها، مفاخر ملی، اساطیر ملی و سایر مؤلفههای ملی بهعنوان عناصر فرهنگی و اجتماعی، موجب نهادینهشدن حس همبستگی ملی شده و انسجام اجتماعی را تقویت میکنند. این نمادها، با ایجاد احساس مشترک ملی، به کاهش تنشهای قومی و مذهبی کمک کرده و زمینهساز همزیستی مسالمتآمیز در جامعه ایران میشوند. از طرف مقابل، تضعیف یا بیتوجهی به نمادهای ملی بهمرور سبب فراموشی هویت تاریخی و متعاقبا گسست اجتماعی و درنهایت ظهور گرایشهای تجزیهطلبانه و افزایش گرایشهای قومگرایانه خواهد شد.
براساس پژوهش مؤسسه صلح جهانی (۲۰۲۲)، ۷۸ درصد از جنبشهای تجزیهطلبانه در کشورهایی ظهور کردهاند که نمادهای ملی در آنها یا مورد بیاعتنایی بوده یا به حاشیه رانده شدهاند.
حضور این نمادهای ملی و میهنی در متن زندگی جامعه ایرانی ازجمله اساطیر و داستانهای مشترک، تاریخ مشترک، زبان فارسی، ادبیات غنی و شخصیتهای برجسته ادبی، علمی، تاریخی و اساطیری مانند همین آرش کمانگیر همگی مانند ریسمانهایی نامرئی، ملت ایران را به هم گره میزنند. هریک از این عناصر، برگی از دفتر پربار هویت ایرانی را ورق میزند و احساس تعلق به یک گذشته مشترک و یک آینده واحد را تقویت میکند. این نمادها نهتنها یادآور تاریخ و فرهنگ مشترک هستند، بلکه بهعنوان ابزارهای مؤثر در ایجاد و حفظ اتحاد و همبستگی ملی عمل میکنند و نقش کلیدی در تحکیم هویت و انسجام اجتماعی ملت ایران دارند و یادآوری هرکدام از آنها مانند برافراشتن پرچمی برای اتحاد است و حذف هرکدام از آنها مانند سرنگونی همان پرچم و بریدن ریسمانهای اتصال است. پاسداشت و ارجنهادن به این نمادها، درواقع پاسداشت ریشهها و آینده مشترک این مرزوبوم است. بهوضوح مشخص است که نظامهای آموزشی و فرهنگی کنونی ما نتوانستهاند به طور مؤثر نمادهای ملی را بهعنوان عناصر حیاتی انسجام اجتماعی ترویج دهند و نهادینه کنند، بنابراین ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی و آموزشی در این زمینه بهشدت احساس میشود.
🔴 بُنمایه: گروه رسانهای شرق
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
📷 پیکان آرش از میدان ونک تهران، به سوی قلۀ دماوند
این اثر ملی، ساختۀ دهقان محمدیست.
من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتشِ سرکشم
شاهنامه فردوسی (نسخۀ مسکو)
پادشاهی خسروپرویز
@IranDel_Channel
💢
این اثر ملی، ساختۀ دهقان محمدیست.
من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتشِ سرکشم
شاهنامه فردوسی (نسخۀ مسکو)
پادشاهی خسروپرویز
@IranDel_Channel
💢
👍28👎2
ایراندل | IranDel
🔴 ضرورتِ دور کردنِ آتشِ جنگ از کشور ✍️ احسان هوشمند بر اثر جنگِ ۱۲ روزه و حمله و تجاوز اسرائیل به کشورمان، صدها تَن کشته و زخمی شدند. خسارات قابل توجهی نیز به تأسیساتِ نظامی و غیرنظامی کشور وارد شد. تأسیسات هستهای کشور که زیر نظرِ بازرسان آژانس بینالمللی…
🔴 چرا دولت با مردم، سخن نمیگوید؟
✍️ احسان هوشمند
در حالی که یک ماه از آغاز تجاوز و جنگ خسارتبار اسرائیل علیه کشورمان میگذرد، دولت و نظام سیاسی تاکنون به صورت رسمی دربارهٔ چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای آن با ملت ایران سخنی نگفته و اطلاعیهای صادر نکرده است. در سه هفته گذشته، آتشبس غیررسمی میان اسرائیل و ایران مخدوش نشده است، اما همچنان گروهی از تحلیلگران نگران آغاز دوباره تنش و درگیریهای نظامی هستند. نامشخصبودن آینده و احتمال آغاز دور جدیدی از درگیریهای نظامی به حساسیتهای موجود افزوده و کشور و بهویژه ساختار اقتصادی را با تعلیق و ابهام دست به گریبان کرده است. استمرار نگرانیهای عمومی هم بخش دیگری از پیامدهای جنگ و تجاوز اسرائیل است.
آغاز تجاوز و استمرار حملات اسرائیل با ترور بسیاری از فرماندهان نظامی، امنیتی و انتظامی همراه بود. این گروه از شخصیتهای نظامی که متولیان حفظ امنیت کشور بودند، در روزهای جنگ هدف قرار گرفتند. همچنین گروهی از کارشناسان، استادان و دانشمندان هستهای کشور نیز در این دوره ترور شدند. پرسش اینجاست که ترور بسیاری از این شخصیتها شبیه ترور اسماعیل هنیه بود که حدود یک سال پیش در تهران روی داد. آیا در این یک سال ابعاد مختلف این حادثه از نظر فنی، نظامی و امنیتی بررسی و آسیبشناسی شد؟ ارزیابی جامعی دربارهٔ این رویداد انجام شد تا دوباره با همین روش، دیگران مورد سوءقصد قرار نگیرند؟
موضوع دیگری که در دورهٔ ۱۲ روزهٔ جنگ اسرائیل علیه ایران بازتاب بسیاری داشت، بیان همکاری افرادی از داخل با متجاوزان بود و برخی خبرها حاکی از نقش این جاسوسها بهعنوان نیروی عملیاتی دشمن در به پرواز درآوردن ریزپرندههاست و حتی گروهی نقش جاسوسها و عوامل داخلی را در تخریب پدافند ضدِّ هوایی کشور بسیار برجسته کردند. مشخص نیست آیا چنین گزارشهایی شایعهای صرف بود یا نشانی از واقعیت در خود داشت و معلوم نیست ابعاد چنین همکاریهایی تا چه میزان بود و این گروه چه سهمی از میزان خسارات وارده به کشور داشتند. دربارهٔ این موضوع حساس نیز باید اطلاعات لازم به اطلاع ملت ایران رسانده شود.
همچنین برخی نشریات و رسانههای خارجی گزارشهایی منتشر کردند که حاکی از نفوذ اسرائیل و طراحی پیچیده ترور فرمانده هوافضای سپاه و معاونان این نهاد بود. رسانههای خارجی مدعی بودند این فرایند از طریق تلفن امنی که ارتباطات این نهاد از طریق آن برقرار میشد، انجام شده است. آیا چنین اخبار و گزارشهایی درست است؟ اگر پاسخ مثبت است، در سیستمهای مشابه نیز چنین نفوذی رخ داده است؟ و اگر پاسخ منفی است، چگونه اسرائیل متوجه حضور فرمانده و معاونان این نهاد در ساعات مشخصی در جای مشخصی شده بود که به این ترور ختم شد؟
در روزهای اخیر یکی از خبرگزاریهای وابسته به یکی از نهادهای کشور اعلام کرده جلسهٔ شورای عالی امنیت ملی نیز مورد هجوم قرار گرفته که البته در نهایت اسرائیل موفق نشده رؤسای قوا را ترور کند. چگونه اسرائیل از برگزاری چنین جلسهای خبردار شده و محل دقیق و زمان دقیق جلسه را کشف کرده است؟ در سالهای گذشته به صورت مکرر فرماندهان پدافند هوایی کشور ازجمله فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا و دیگر فرماندهان نظامی کشور از نفوذناپذیری آسمان کشور خبر داده بودند و تأکید شده بود هم ریزپرندهها و هم هواپیماهای رادارگریز دشمن از طریق پدافند کشور قابل شناسایی است. درحالیکه یک ماه از آغاز حملات هوایی اسرائیل میگذرد، همچنان هیچیک از نهادهای رسمی کشور بهویژه دولت دربارهٔ ابعاد حملات اسرائیل و خسارات واردشده به کشور به صورت رسمی اطلاعیهای منتشر نکرده و ملت ایران را در جریان جزئیات حملات، تا جایی که امنیت ملّی اقتضا میکند و اسرار نظامی محفوظ بماند، قرار نداده است. قبل از آغاز حملات اسرائیل به ایران نیز وزارت اطلاعات درباره اسناد بهدستآمده از اسرائیل اطلاعیهای منتشر کرد؛ جزئیات و ابعاد این موضوع نیز همچنان به اطلاع عموم نرسیده است.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 چرا دولت با مردم، سخن نمیگوید؟
✍️ احسان هوشمند
در حالی که یک ماه از آغاز تجاوز و جنگ خسارتبار اسرائیل علیه کشورمان میگذرد، دولت و نظام سیاسی تاکنون به صورت رسمی دربارهٔ چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای آن با ملت ایران سخنی نگفته و اطلاعیهای صادر نکرده است. در سه هفته گذشته، آتشبس غیررسمی میان اسرائیل و ایران مخدوش نشده است، اما همچنان گروهی از تحلیلگران نگران آغاز دوباره تنش و درگیریهای نظامی هستند. نامشخصبودن آینده و احتمال آغاز دور جدیدی از درگیریهای نظامی به حساسیتهای موجود افزوده و کشور و بهویژه ساختار اقتصادی را با تعلیق و ابهام دست به گریبان کرده است. استمرار نگرانیهای عمومی هم بخش دیگری از پیامدهای جنگ و تجاوز اسرائیل است.
آغاز تجاوز و استمرار حملات اسرائیل با ترور بسیاری از فرماندهان نظامی، امنیتی و انتظامی همراه بود. این گروه از شخصیتهای نظامی که متولیان حفظ امنیت کشور بودند، در روزهای جنگ هدف قرار گرفتند. همچنین گروهی از کارشناسان، استادان و دانشمندان هستهای کشور نیز در این دوره ترور شدند. پرسش اینجاست که ترور بسیاری از این شخصیتها شبیه ترور اسماعیل هنیه بود که حدود یک سال پیش در تهران روی داد. آیا در این یک سال ابعاد مختلف این حادثه از نظر فنی، نظامی و امنیتی بررسی و آسیبشناسی شد؟ ارزیابی جامعی دربارهٔ این رویداد انجام شد تا دوباره با همین روش، دیگران مورد سوءقصد قرار نگیرند؟
موضوع دیگری که در دورهٔ ۱۲ روزهٔ جنگ اسرائیل علیه ایران بازتاب بسیاری داشت، بیان همکاری افرادی از داخل با متجاوزان بود و برخی خبرها حاکی از نقش این جاسوسها بهعنوان نیروی عملیاتی دشمن در به پرواز درآوردن ریزپرندههاست و حتی گروهی نقش جاسوسها و عوامل داخلی را در تخریب پدافند ضدِّ هوایی کشور بسیار برجسته کردند. مشخص نیست آیا چنین گزارشهایی شایعهای صرف بود یا نشانی از واقعیت در خود داشت و معلوم نیست ابعاد چنین همکاریهایی تا چه میزان بود و این گروه چه سهمی از میزان خسارات وارده به کشور داشتند. دربارهٔ این موضوع حساس نیز باید اطلاعات لازم به اطلاع ملت ایران رسانده شود.
همچنین برخی نشریات و رسانههای خارجی گزارشهایی منتشر کردند که حاکی از نفوذ اسرائیل و طراحی پیچیده ترور فرمانده هوافضای سپاه و معاونان این نهاد بود. رسانههای خارجی مدعی بودند این فرایند از طریق تلفن امنی که ارتباطات این نهاد از طریق آن برقرار میشد، انجام شده است. آیا چنین اخبار و گزارشهایی درست است؟ اگر پاسخ مثبت است، در سیستمهای مشابه نیز چنین نفوذی رخ داده است؟ و اگر پاسخ منفی است، چگونه اسرائیل متوجه حضور فرمانده و معاونان این نهاد در ساعات مشخصی در جای مشخصی شده بود که به این ترور ختم شد؟
در روزهای اخیر یکی از خبرگزاریهای وابسته به یکی از نهادهای کشور اعلام کرده جلسهٔ شورای عالی امنیت ملی نیز مورد هجوم قرار گرفته که البته در نهایت اسرائیل موفق نشده رؤسای قوا را ترور کند. چگونه اسرائیل از برگزاری چنین جلسهای خبردار شده و محل دقیق و زمان دقیق جلسه را کشف کرده است؟ در سالهای گذشته به صورت مکرر فرماندهان پدافند هوایی کشور ازجمله فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا و دیگر فرماندهان نظامی کشور از نفوذناپذیری آسمان کشور خبر داده بودند و تأکید شده بود هم ریزپرندهها و هم هواپیماهای رادارگریز دشمن از طریق پدافند کشور قابل شناسایی است. درحالیکه یک ماه از آغاز حملات هوایی اسرائیل میگذرد، همچنان هیچیک از نهادهای رسمی کشور بهویژه دولت دربارهٔ ابعاد حملات اسرائیل و خسارات واردشده به کشور به صورت رسمی اطلاعیهای منتشر نکرده و ملت ایران را در جریان جزئیات حملات، تا جایی که امنیت ملّی اقتضا میکند و اسرار نظامی محفوظ بماند، قرار نداده است. قبل از آغاز حملات اسرائیل به ایران نیز وزارت اطلاعات درباره اسناد بهدستآمده از اسرائیل اطلاعیهای منتشر کرد؛ جزئیات و ابعاد این موضوع نیز همچنان به اطلاع عموم نرسیده است.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 چرا دولت با مردم، سخن نمیگوید؟ ✍️ احسان هوشمند در حالی که یک ماه از آغاز تجاوز و جنگ خسارتبار اسرائیل علیه کشورمان میگذرد، دولت و نظام سیاسی تاکنون به صورت رسمی دربارهٔ چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای…
👍16
🔴 سربلند در آزمونِ انسجامِ ملّی
✍️ گفتگوی فتاح غلامی، خبرنگار جامجم با کامروز خسروی جاوید، تاریخپژوه
در بحبوحهٔ تنشهای اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانیهایی از شکنندگی انسجام ملّی که توسط فعالیتهای قومگرایانه و تجزیهطلبانه در سالهای گذشته دامن زده شده بود، وجود داشت. با این حال، واکنش یکپارچهٔ ملّتِ ایران باردیگر نشان داد که هویت ملّی و تعلق به تمامیت ارضی، پیوندی عمیقتر از آن دارد که دشمنان داخلی و خارجی تصور میکنند.
کامروز خسروی، تاریخپژوه و نویسنده، در تحلیلی از این رویداد، ضمن تأکید بر ریشههای غیرمردمی و خارجی این جریانات، معتقد است که ملت ایران از این آزمونِ تاریخی سربلند بیرون آمده و اکنون باید با کنار گذاشتن دوگانههای تصنعی و گرایش به اصولِ ملی، راه را برای یک «آشتی ملی» فراگیر و حرکت به سوی توسعه، هموار ساخت.
🔴 این گفتگو را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 سربلند در آزمونِ انسجامِ ملّی
✍️ گفتگوی فتاح غلامی، خبرنگار جامجم با کامروز خسروی جاوید، تاریخپژوه
در بحبوحهٔ تنشهای اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانیهایی از شکنندگی انسجام ملّی که توسط فعالیتهای قومگرایانه و تجزیهطلبانه در سالهای گذشته دامن زده شده بود، وجود داشت. با این حال، واکنش یکپارچهٔ ملّتِ ایران باردیگر نشان داد که هویت ملّی و تعلق به تمامیت ارضی، پیوندی عمیقتر از آن دارد که دشمنان داخلی و خارجی تصور میکنند.
کامروز خسروی، تاریخپژوه و نویسنده، در تحلیلی از این رویداد، ضمن تأکید بر ریشههای غیرمردمی و خارجی این جریانات، معتقد است که ملت ایران از این آزمونِ تاریخی سربلند بیرون آمده و اکنون باید با کنار گذاشتن دوگانههای تصنعی و گرایش به اصولِ ملی، راه را برای یک «آشتی ملی» فراگیر و حرکت به سوی توسعه، هموار ساخت.
🔴 این گفتگو را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 سربلند در آزمونِ انسجامِ ملّی ✍️ گفتگوی فتاح غلامی، خبرنگار جامجم با کامروز خسروی جاوید، تاریخپژوه در بحبوحهٔ تنشهای اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانیهایی از شکنندگی انسجام ملّی که توسط فعالیتهای قومگرایانه و تجزیهطلبانه در سالهای گذشته دامن…
👍16👎3
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 ادب فارسی
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
دلیل اینکه ادب فارسی در فاصلهی آغاز سدهی هفتم تا آغاز سدهی نهم، به چنان مرتبهای رسید که فراتر رفتن از آن تا کنون نه تنها در زبان فارسی، بلکه کموبیش در هیچیک از زبانهای بزرگ ممکن نشدهاست، ازینروست که شعر فارسی، نظم و ناحیهای در ادب نیست، بیان «خاطرهی قومی» مردمانی است که جان و روح قومی خود را در زبانِ ملّی دمیدهاند.
به این اعتبار، نه شعر فارسی صِرف شعر است، نه زبان فارسی صِرف یک زبان، آنچه این هر دو را از بسیاری از زبانها و ادبیاتهای دیگر متمایز میکند، ساحتی از «خاطرهی قومی» ایرانیان است که در کالبد آن دو دمیده شده است، آنچه در زبان عرفانی - فلسفی از آن به «تروّح جسم و تجسّم روح» تعبیر کردهاند.
پیشتر با حکیم ابوالقاسم فردوسی، زبان فارسی به زبان حماسهی ظاهری ایران تبدیل شدهبود، اما شیخ شهابالدین سهروردی، با انتقال آن حماسه به مرتبهی عالم مثال، در نظام «حکمت خسروانی» خود به تعبیر هانری کُربن آن را به «حماسهی باطنی» تبدیل کرد تا نه تنها از آب و باد گزند نیابد، بلکه آنگاه نیز که در «معرض وزیدن باد بینیازی خداوند» قرار میگیرد، و بهویژه آنگاه که «سامان سخن گفتن نیست» از آسیب دور بماند.
من در نسخهی دوم درآمدی بر تاریخ اندیشهی سیاسی در ایران به وجوهی از ادب فارسی اشاره کرده و در واپسین فصل نسخهی دوم زوال اندیشهی سیاسی در ایران نیز با تفصیل بیشتری از خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی بحث کردهام تا نشان دهم که گذار از حماسهی ظاهری به حماسهی باطنی، که با یورش مغولان به قلمرو شعر انتقال پیدا کرد، چه اهمیّتی برای فهم تاریخ ایران و تداوم آگاهی (ملی) ایرانیان داشته است.
به این اعتبار، شعر حافظ - که هر تفسیری از آن داشته باشیم، اما به هر حال نمیتوان آن را عارفانه خواند - صورتی دیگر از همان «حکمت خسروانی» است که شیخ مقتول در راه احیای آن جان باخت.
از دیدگاه تاریخ آگاهی (ملّی) ایرانیان، یعنی تداوم خاطرهی قومی ما، جانشینِ راستین شیخ مقتول، اشراقیانِ (رسمی) تاریخ فلسفه نیستند، که [شمسالدین] شهرزوری، تاریخ آنان را نوشته بود، بلکه خواجه شمسالدین [محمد حافظ شیرازی] است و رشتهای که آن دو را در پیوندی نامرئی اما ناگسستنی به هم ربط میدهد، دریافتی از دیدگاه تاریخِ باطنی از دورهی باستانی ایران و اندیشیدن آن است.
در نخستین نگاه، این نکته شگفت مینماید که اگرچه شیخ شهابالدین [سهروردی] آوازهای درخور مقام او در تاریخ فلسفهی ایرانی نیافت، اما عارفی مانند نجمالدین رازی در مرموزات اسدی و مرصادالعباد، همزمان با یورش مغولان، با تفسیر عرفانی خود از اندیشهی ایرانشهری راه او را دنبال کرد، همچنانکه حافظ در دیوان خود در راهی قدم گذاشت که شیخ مقتول هموار کرده بود.
بدینسان، بهرغم بسطی که فلسفهی یونانی در ایران پیدا کرد، اما هرگز به جریان مهمی در اندیشیدن ایرانیان تبدیل نشد، در حالیکه آن «حکمت خسروانی» که شیخ مقتول آن را تجدید کرد، «آن آتش نهفته در دل» حافظ که «خورشید جز شعله ای از آن نبود که در آسمان» گرفته بود، در شرایطی که با زوال تدریجی اندیشیدن خردگرای فهم ایران در «حافظهی ایرانی» غیرممکن شده بود، بهنوعی به فلسفهی تداوم آگاهی «ملْی» در «خاطرهی ایرانیان» تبدیل شد.
این امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، که هانس بلومنبرگ به مناسبت دیگری از آن به Unbegrifflichkeit تعبیر کرده است، یکی از ویژگیهای ناشناختهی تاریخ ایران است و تا کنون از اهل نظر مغفول مانده است. من گمان میکنم که بحث بلومنبرگ، که او آن را Metaphorology نامیده، افقهای ناشناختهی جدیدی را در برابر فیلسوفِ تاریخِ تداومِ آگاهی «ملّی» ایران باز میکند.
اگر شعر فارسی را ناحیهای در ادب فارسی بدانیم، یا دیوانهای مهمترین نمایندگان آن را فصلی در تاریخ بسط عرفان بدانیم، فهم تاریخ بسط آگاهی «ملّی» ایرانیان، تدوام فرهنگی ایران و بقای بومی مردم آن بهگونهای که من کوشش میکنم طرحی از آن را عرضه کنم، قابل فهم نخواهد بود.
امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، اگر نمیتوانست به قول بلومنبرگ بیانی در استعارهها یا Metaphoren پیدا کند، ایران به پایان میرسید، یعنی به انبوه اقوامی میپیوست که هویت قومی باستانی خود را از دست دادهاند، یا هرگز به قومی تاریخی تبدیل نشدهاند.
به نظر من ناحیههایی از ایرانبزرگ، مانند افغانستان، ایالتهای قفقاز و ... که از ممالک محروسهی ایران جدا شدهاند، ازین حیث نتوانستهاند به کشورهایی مستقل تبدیل شوند که تاریخ آن ایالتها با جداسری از ایران، این ایران سیاسی کنونی که «دل ایرانشهر» سدههای فروپاشی است، به پایان رسیده، در حالی که تاریخ ایران در استعارههای ادب فارسی ادامه پیدا کردهاست.
[سیاستنامه]
@IranDel_Channel
💢
🔴 ادب فارسی
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
دلیل اینکه ادب فارسی در فاصلهی آغاز سدهی هفتم تا آغاز سدهی نهم، به چنان مرتبهای رسید که فراتر رفتن از آن تا کنون نه تنها در زبان فارسی، بلکه کموبیش در هیچیک از زبانهای بزرگ ممکن نشدهاست، ازینروست که شعر فارسی، نظم و ناحیهای در ادب نیست، بیان «خاطرهی قومی» مردمانی است که جان و روح قومی خود را در زبانِ ملّی دمیدهاند.
به این اعتبار، نه شعر فارسی صِرف شعر است، نه زبان فارسی صِرف یک زبان، آنچه این هر دو را از بسیاری از زبانها و ادبیاتهای دیگر متمایز میکند، ساحتی از «خاطرهی قومی» ایرانیان است که در کالبد آن دو دمیده شده است، آنچه در زبان عرفانی - فلسفی از آن به «تروّح جسم و تجسّم روح» تعبیر کردهاند.
پیشتر با حکیم ابوالقاسم فردوسی، زبان فارسی به زبان حماسهی ظاهری ایران تبدیل شدهبود، اما شیخ شهابالدین سهروردی، با انتقال آن حماسه به مرتبهی عالم مثال، در نظام «حکمت خسروانی» خود به تعبیر هانری کُربن آن را به «حماسهی باطنی» تبدیل کرد تا نه تنها از آب و باد گزند نیابد، بلکه آنگاه نیز که در «معرض وزیدن باد بینیازی خداوند» قرار میگیرد، و بهویژه آنگاه که «سامان سخن گفتن نیست» از آسیب دور بماند.
من در نسخهی دوم درآمدی بر تاریخ اندیشهی سیاسی در ایران به وجوهی از ادب فارسی اشاره کرده و در واپسین فصل نسخهی دوم زوال اندیشهی سیاسی در ایران نیز با تفصیل بیشتری از خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی بحث کردهام تا نشان دهم که گذار از حماسهی ظاهری به حماسهی باطنی، که با یورش مغولان به قلمرو شعر انتقال پیدا کرد، چه اهمیّتی برای فهم تاریخ ایران و تداوم آگاهی (ملی) ایرانیان داشته است.
به این اعتبار، شعر حافظ - که هر تفسیری از آن داشته باشیم، اما به هر حال نمیتوان آن را عارفانه خواند - صورتی دیگر از همان «حکمت خسروانی» است که شیخ مقتول در راه احیای آن جان باخت.
از دیدگاه تاریخ آگاهی (ملّی) ایرانیان، یعنی تداوم خاطرهی قومی ما، جانشینِ راستین شیخ مقتول، اشراقیانِ (رسمی) تاریخ فلسفه نیستند، که [شمسالدین] شهرزوری، تاریخ آنان را نوشته بود، بلکه خواجه شمسالدین [محمد حافظ شیرازی] است و رشتهای که آن دو را در پیوندی نامرئی اما ناگسستنی به هم ربط میدهد، دریافتی از دیدگاه تاریخِ باطنی از دورهی باستانی ایران و اندیشیدن آن است.
در نخستین نگاه، این نکته شگفت مینماید که اگرچه شیخ شهابالدین [سهروردی] آوازهای درخور مقام او در تاریخ فلسفهی ایرانی نیافت، اما عارفی مانند نجمالدین رازی در مرموزات اسدی و مرصادالعباد، همزمان با یورش مغولان، با تفسیر عرفانی خود از اندیشهی ایرانشهری راه او را دنبال کرد، همچنانکه حافظ در دیوان خود در راهی قدم گذاشت که شیخ مقتول هموار کرده بود.
بدینسان، بهرغم بسطی که فلسفهی یونانی در ایران پیدا کرد، اما هرگز به جریان مهمی در اندیشیدن ایرانیان تبدیل نشد، در حالیکه آن «حکمت خسروانی» که شیخ مقتول آن را تجدید کرد، «آن آتش نهفته در دل» حافظ که «خورشید جز شعله ای از آن نبود که در آسمان» گرفته بود، در شرایطی که با زوال تدریجی اندیشیدن خردگرای فهم ایران در «حافظهی ایرانی» غیرممکن شده بود، بهنوعی به فلسفهی تداوم آگاهی «ملْی» در «خاطرهی ایرانیان» تبدیل شد.
این امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، که هانس بلومنبرگ به مناسبت دیگری از آن به Unbegrifflichkeit تعبیر کرده است، یکی از ویژگیهای ناشناختهی تاریخ ایران است و تا کنون از اهل نظر مغفول مانده است. من گمان میکنم که بحث بلومنبرگ، که او آن را Metaphorology نامیده، افقهای ناشناختهی جدیدی را در برابر فیلسوفِ تاریخِ تداومِ آگاهی «ملّی» ایران باز میکند.
اگر شعر فارسی را ناحیهای در ادب فارسی بدانیم، یا دیوانهای مهمترین نمایندگان آن را فصلی در تاریخ بسط عرفان بدانیم، فهم تاریخ بسط آگاهی «ملّی» ایرانیان، تدوام فرهنگی ایران و بقای بومی مردم آن بهگونهای که من کوشش میکنم طرحی از آن را عرضه کنم، قابل فهم نخواهد بود.
امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، اگر نمیتوانست به قول بلومنبرگ بیانی در استعارهها یا Metaphoren پیدا کند، ایران به پایان میرسید، یعنی به انبوه اقوامی میپیوست که هویت قومی باستانی خود را از دست دادهاند، یا هرگز به قومی تاریخی تبدیل نشدهاند.
به نظر من ناحیههایی از ایرانبزرگ، مانند افغانستان، ایالتهای قفقاز و ... که از ممالک محروسهی ایران جدا شدهاند، ازین حیث نتوانستهاند به کشورهایی مستقل تبدیل شوند که تاریخ آن ایالتها با جداسری از ایران، این ایران سیاسی کنونی که «دل ایرانشهر» سدههای فروپاشی است، به پایان رسیده، در حالی که تاریخ ایران در استعارههای ادب فارسی ادامه پیدا کردهاست.
[سیاستنامه]
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍37
ایراندل | IranDel
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند: «کلاسهای شاهنامهخوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی زمان: دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰ جایگاه: تبریز، خیابان…
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
زمان:
دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
زمان:
دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍22
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»
شناخت و بازگویی تاریخ ایران، تمام پریشانگویی ایرانستیزان را در آنی به باد میدهد.
@IranDel_Channel
💢
شناخت و بازگویی تاریخ ایران، تمام پریشانگویی ایرانستیزان را در آنی به باد میدهد.
@IranDel_Channel
💢
👍37
🔴 وطندوستی همراه با ترقی و تمدندوستی
✍️ سید حسن تقیزاده تبریزی
ما بیش از هر چیز دیگر تمدن و ترقی و تربیت مردم این مُلک را طالبیم و ایرانیانِ تجدددوست و ترقیطلب و اصلاحاتخواه، عظمت و قدرت ایران را برای آن نمیخواهند که عشایر ایران تا مرکز هند و یا پترسبورگ بچاپند و از بیمِ صولتِ شیرانِ عجم، مردم قسطنطنیه خوابِ راحت نکنند یا آنکه دائرۀ نفوذ کلمۀ عناصرِ قهقرایی ما وسعت گرفته تا ژنو و لاهه هم برسد و ... نه، ما ایرانِ متمدن و آباد و باتربیت میخواهیم که در هیئت جامعۀ مللِ عالم، آبرویی داشته در ترقی و آبادی عالم و افزایشِ علم و معرفت بشر با آن ملل، همدستی نماید؛ ورنه حبّ وطن تنها به معنی لغوی قدیمی آن که اهل زنگبار و حبشه و کنگو نیز دارند، با آنکه فی حدّ ذاته صفت ممدوح و دلیل نجابتِ اخلاقی است، کافی برای مقصود وطنخواهان نیست. باید به اندازۀ وطندوستی و حتی بیش از آن اندازه ترقی و تمدندوستی داشته باشیم و نهتنها به تصاحب و تملک ابدی قبرستان خراب خود دلخوش باشیم بلکه برای گلستان ساختن آن ویرانه نیز بکوشیم.
🔴 بُنمایه:
آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۸ - ۱۹ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)
@IranDel_Channel
💢
🔴 وطندوستی همراه با ترقی و تمدندوستی
✍️ سید حسن تقیزاده تبریزی
ما بیش از هر چیز دیگر تمدن و ترقی و تربیت مردم این مُلک را طالبیم و ایرانیانِ تجدددوست و ترقیطلب و اصلاحاتخواه، عظمت و قدرت ایران را برای آن نمیخواهند که عشایر ایران تا مرکز هند و یا پترسبورگ بچاپند و از بیمِ صولتِ شیرانِ عجم، مردم قسطنطنیه خوابِ راحت نکنند یا آنکه دائرۀ نفوذ کلمۀ عناصرِ قهقرایی ما وسعت گرفته تا ژنو و لاهه هم برسد و ... نه، ما ایرانِ متمدن و آباد و باتربیت میخواهیم که در هیئت جامعۀ مللِ عالم، آبرویی داشته در ترقی و آبادی عالم و افزایشِ علم و معرفت بشر با آن ملل، همدستی نماید؛ ورنه حبّ وطن تنها به معنی لغوی قدیمی آن که اهل زنگبار و حبشه و کنگو نیز دارند، با آنکه فی حدّ ذاته صفت ممدوح و دلیل نجابتِ اخلاقی است، کافی برای مقصود وطنخواهان نیست. باید به اندازۀ وطندوستی و حتی بیش از آن اندازه ترقی و تمدندوستی داشته باشیم و نهتنها به تصاحب و تملک ابدی قبرستان خراب خود دلخوش باشیم بلکه برای گلستان ساختن آن ویرانه نیز بکوشیم.
🔴 بُنمایه:
آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۸ - ۱۹ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍25
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مهندس حسین امانت، طراح و معمار برج آزادی، این بنای تاریخی و نمادینِ ایران و تهران را روایت میکند..
(صدای حسین امانت)
@IranDel_Channel
💢
(صدای حسین امانت)
@IranDel_Channel
💢
👍22
ایراندل | IranDel
🔴 شیرهای خوشرکاب و نهنگهای بارکش: روز کارگر، شادباش یا تسلیت؟ ✍️ مهدی تدینی یکم ماه مه، روز جهانی کارگر است؛ خاصترین روز در تقویم ایدئولوژی مارکسیستی که کارکردش تباه کردن زندگی کارگران و غیرکارگران بوده است. البته دنیا پر بوده از این دست وارونگیهای…
🔴 «مرداب اقتصاد و تیغ بیرحم آفتاب»
✍️ مهدی تدینی (متن محاورهای)
در نظم بازار آزاد، سرمایه و کار، تحت فشار رقابت به مساعدترین مکانها مهاجرت میکنند.
یعنی مهاجرت فقط برای نیروی کار نیست؛ بلکه خود سرمایه یه عنصرِ بسیار تیزپاست. سرمایه «آهن»ـه و مکانِ مساعدِ تولید، «آهنربا»ست. حالا این «مکان مساعد تولید» یعنی چی؟ یعنی جایی که عوامل تولید با قیمت مناسب ــ مناسبتر از جاهای دیگه ــ وجود داره و در نتیجه میشه کالایی تولید کرد که قیمتش ارزونتر از جاهای دیگه درمیاد. حالا این قیمتِ ارزونتر به تولیدکننده اجازه میده رو دست رقیبش، بلند شه ــ یا در کل بازارها یا در بخشی از بازارها.
این جابجایی یا مهاجرت سرمایه هم داخل مرزهای ملی رخ میده و هم در ابعاد بینالمللی. مجموعۀ گستردهای از عوامل وجود داره که روی هم «شرایط مساعد تولید» رو میسازه. کسی نمیتونه و ــ اگر عاقل باشه نباید ــ با واقعیتِ شرایط مساعد تولید بجنگه. هر موقع یک نقطهای شرایط مساعد تولید داره، ازش بهرهبرداری میشه تا اینکه این ظرفیت پر شه و سرمایه دیگه تمایلش به اومدن به اون نقطه رو از دست میده. مجبور کردن سرمایه به اینکه در نقاطی فعالیت کنه که شرایط تولید مساعد نیست، فقط باعث میشه بهرهوری سرمایه بیاد پایین ــ یعنی رشد سرمایه و تولید ثروت کُند بشه و این همون چیزیه که بهش میگیم «سرمایهسوزی».
خب داریم میرسم به اصل حرف... سرمایهسوزی. چه کسی چنین زوری داره که میتونه جلوی حرکت سرمایه به مناطق مساعد رو بگیره؟ چه کسی انقدر زور داره که میتونه به سرمایه، امر و نهی کنه؟ بله، درست حدس زدید: «سیاست»؛ یعنی «دولت».
دولت و عالم سیاست اگر جویای بهروزی مردمه، نقش و کارش اینه که اجازه نده نیرویی در شرایط مساعد تولید، اخلال ایجاد کنه. دولت باید نگهبانِ شرایط تولید باشه. ناظر بیطرفی باشه که اجازه بده نیروی کار و سرمایه در قلمروی سیاسیش مساعدترین شرایط رو داشته باشه.
اصلاً توجیه وجود دولت همینه! همین که اجازه نده شرایط مساعد تولید در اون واحد سیاسی آسیب ببینه. در اینجا فقط تفاوتی بین ایدۀ لیبرال و ایدۀ سوسیال وجود داره. ایدۀ لیبرال میگه دولت فقط وظیفه داره تسهیلگرِ شرایط مساعد باشه، نگهبان بازار باشه، جلوی اخلالگریِ خرابکنندگانِ بازار رو بگیره... اگر دولت این وظیفه رو انجام بده، بیشترین و بهینهترین تولید صورت میگیره، بیشترین ثروت تولید میشه و بر اساس اصول رقابت آزاد، خود شهروندان بهترین فرصتها رو بسته به زحمت و شایستگیشون پیدا میکنند و از این رهگذر بیشترین درآمد ممکن رو کسب میکنند؛ و این یعنی بیشترین تأمین نیازها صورت میگیره.
(و یک داخل پرانتز: حالا ایدۀ سوسیال در اینجا میگه: نه! وظیفۀ دولت در وهلۀ نخست دفاع از تولید نیست، بلکه اینهکه خودش آستین بالا بزنه و چیزهای مورد نیاز شهروندان رو تأمین کنه؛ سوسیالیستِ کلاسیک میگفت دولت باید خودش تولید و توزیع کنه، سوسیالدموکراتِ امروزی میگه دولت باید منابع رو از جامعه جمع کنه و از طریق مجاری تأمین اجتماعی برگردونه به جامعه. ــ که البته این هم به تخریب شرایط مساعد تولید منجر میشه و باعث کاهش تولید ثروت ملی میشه ــ بگذریم.)
مشکل ایران اینه که «شرایط مساعد تولید» اصلاً مبنای عالم سیاسی نبوده. بازار اسیر سیاسته؛ بردۀ سیاسته؛ گروگان سیاسته. تحریم یعنی چی؟ یعنی «نابودی شرایط مساعد تولید». تصور کنید کشوری چند دهه تحت تحریم باشه! و علاوه بر این، همیشه عوامل سیاسی و ایدئولوژیک رو بر عوامل اقتصادی اولویت بده. سیاست به جای اینکه اقتصاد رو در پر قو بخوابونه، مثل چهارپای بارکشی بستهش به گاری سنگینی.
سرمایهسوزی در ایران یک اتفاق استثنایی نیست، بلکه قاعدهست! قاعدهای خللناپذیر. این نظم ماهیتاً سرمایهسوزه. کسی هم نمیاد در جایی سرمایهگذاری کنه که قاعدهش سرمایهسوزیه ــ برخی هم از خداشون بود با همین بهانههای سیاسی و قایم شدن پست شعارها رقبا رو حذف کنند و کل بازار رو مال خودشون کنند! و چه تنگنظری سبکسرانهای کردند! چون میتونستند سهمی از بازار چند میلیاردنفری دنیا داشته باشند! نه بازاری هشتادــنودمیلیونی که هر روز هم قدرت خریدش پایین و پایینتر میآد! از اقیانوس پریدند در مرداب، به خیال اینکه همهچی دست خودشون باشه؛ و حالا مرداب مونده و تیغ بیرحم آفتاب.
اگر همین امروز این اولویتِ وارونه، درست بشه و دوباره اقتصاد اؤلا بر سیاست بشه، چند دهه زمان نیاز داریم تا قدری جبران مافات کنیم. ــ قدری! چون در دنیای محدودیتها هر چی بسوزه، از دارایی کاسته میشه و جبران نمیشه. ولی ما میتونستیم یکی از مکانهای بسیار مساعد تولید باشیم... آهنربایی که از کل دنیا سرمایه جمع میکرد و در سود شریک میشد. افسوس!
@IranDel_Channel
💢
🔴 «مرداب اقتصاد و تیغ بیرحم آفتاب»
✍️ مهدی تدینی (متن محاورهای)
در نظم بازار آزاد، سرمایه و کار، تحت فشار رقابت به مساعدترین مکانها مهاجرت میکنند.
یعنی مهاجرت فقط برای نیروی کار نیست؛ بلکه خود سرمایه یه عنصرِ بسیار تیزپاست. سرمایه «آهن»ـه و مکانِ مساعدِ تولید، «آهنربا»ست. حالا این «مکان مساعد تولید» یعنی چی؟ یعنی جایی که عوامل تولید با قیمت مناسب ــ مناسبتر از جاهای دیگه ــ وجود داره و در نتیجه میشه کالایی تولید کرد که قیمتش ارزونتر از جاهای دیگه درمیاد. حالا این قیمتِ ارزونتر به تولیدکننده اجازه میده رو دست رقیبش، بلند شه ــ یا در کل بازارها یا در بخشی از بازارها.
این جابجایی یا مهاجرت سرمایه هم داخل مرزهای ملی رخ میده و هم در ابعاد بینالمللی. مجموعۀ گستردهای از عوامل وجود داره که روی هم «شرایط مساعد تولید» رو میسازه. کسی نمیتونه و ــ اگر عاقل باشه نباید ــ با واقعیتِ شرایط مساعد تولید بجنگه. هر موقع یک نقطهای شرایط مساعد تولید داره، ازش بهرهبرداری میشه تا اینکه این ظرفیت پر شه و سرمایه دیگه تمایلش به اومدن به اون نقطه رو از دست میده. مجبور کردن سرمایه به اینکه در نقاطی فعالیت کنه که شرایط تولید مساعد نیست، فقط باعث میشه بهرهوری سرمایه بیاد پایین ــ یعنی رشد سرمایه و تولید ثروت کُند بشه و این همون چیزیه که بهش میگیم «سرمایهسوزی».
خب داریم میرسم به اصل حرف... سرمایهسوزی. چه کسی چنین زوری داره که میتونه جلوی حرکت سرمایه به مناطق مساعد رو بگیره؟ چه کسی انقدر زور داره که میتونه به سرمایه، امر و نهی کنه؟ بله، درست حدس زدید: «سیاست»؛ یعنی «دولت».
دولت و عالم سیاست اگر جویای بهروزی مردمه، نقش و کارش اینه که اجازه نده نیرویی در شرایط مساعد تولید، اخلال ایجاد کنه. دولت باید نگهبانِ شرایط تولید باشه. ناظر بیطرفی باشه که اجازه بده نیروی کار و سرمایه در قلمروی سیاسیش مساعدترین شرایط رو داشته باشه.
اصلاً توجیه وجود دولت همینه! همین که اجازه نده شرایط مساعد تولید در اون واحد سیاسی آسیب ببینه. در اینجا فقط تفاوتی بین ایدۀ لیبرال و ایدۀ سوسیال وجود داره. ایدۀ لیبرال میگه دولت فقط وظیفه داره تسهیلگرِ شرایط مساعد باشه، نگهبان بازار باشه، جلوی اخلالگریِ خرابکنندگانِ بازار رو بگیره... اگر دولت این وظیفه رو انجام بده، بیشترین و بهینهترین تولید صورت میگیره، بیشترین ثروت تولید میشه و بر اساس اصول رقابت آزاد، خود شهروندان بهترین فرصتها رو بسته به زحمت و شایستگیشون پیدا میکنند و از این رهگذر بیشترین درآمد ممکن رو کسب میکنند؛ و این یعنی بیشترین تأمین نیازها صورت میگیره.
(و یک داخل پرانتز: حالا ایدۀ سوسیال در اینجا میگه: نه! وظیفۀ دولت در وهلۀ نخست دفاع از تولید نیست، بلکه اینهکه خودش آستین بالا بزنه و چیزهای مورد نیاز شهروندان رو تأمین کنه؛ سوسیالیستِ کلاسیک میگفت دولت باید خودش تولید و توزیع کنه، سوسیالدموکراتِ امروزی میگه دولت باید منابع رو از جامعه جمع کنه و از طریق مجاری تأمین اجتماعی برگردونه به جامعه. ــ که البته این هم به تخریب شرایط مساعد تولید منجر میشه و باعث کاهش تولید ثروت ملی میشه ــ بگذریم.)
مشکل ایران اینه که «شرایط مساعد تولید» اصلاً مبنای عالم سیاسی نبوده. بازار اسیر سیاسته؛ بردۀ سیاسته؛ گروگان سیاسته. تحریم یعنی چی؟ یعنی «نابودی شرایط مساعد تولید». تصور کنید کشوری چند دهه تحت تحریم باشه! و علاوه بر این، همیشه عوامل سیاسی و ایدئولوژیک رو بر عوامل اقتصادی اولویت بده. سیاست به جای اینکه اقتصاد رو در پر قو بخوابونه، مثل چهارپای بارکشی بستهش به گاری سنگینی.
سرمایهسوزی در ایران یک اتفاق استثنایی نیست، بلکه قاعدهست! قاعدهای خللناپذیر. این نظم ماهیتاً سرمایهسوزه. کسی هم نمیاد در جایی سرمایهگذاری کنه که قاعدهش سرمایهسوزیه ــ برخی هم از خداشون بود با همین بهانههای سیاسی و قایم شدن پست شعارها رقبا رو حذف کنند و کل بازار رو مال خودشون کنند! و چه تنگنظری سبکسرانهای کردند! چون میتونستند سهمی از بازار چند میلیاردنفری دنیا داشته باشند! نه بازاری هشتادــنودمیلیونی که هر روز هم قدرت خریدش پایین و پایینتر میآد! از اقیانوس پریدند در مرداب، به خیال اینکه همهچی دست خودشون باشه؛ و حالا مرداب مونده و تیغ بیرحم آفتاب.
اگر همین امروز این اولویتِ وارونه، درست بشه و دوباره اقتصاد اؤلا بر سیاست بشه، چند دهه زمان نیاز داریم تا قدری جبران مافات کنیم. ــ قدری! چون در دنیای محدودیتها هر چی بسوزه، از دارایی کاسته میشه و جبران نمیشه. ولی ما میتونستیم یکی از مکانهای بسیار مساعد تولید باشیم... آهنربایی که از کل دنیا سرمایه جمع میکرد و در سود شریک میشد. افسوس!
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍13👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایران از منظر ژاله آموزگار
IRAN | Jale Amoozgar | TEDx University of Tehran
ژاله آموزگار (زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ خورشیدی در شهر خوی) دکترای زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنا از سوربُن فرانسه و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔴 ویدئو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
IRAN | Jale Amoozgar | TEDx University of Tehran
ژاله آموزگار (زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ خورشیدی در شهر خوی) دکترای زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنا از سوربُن فرانسه و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔴 ویدئو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍22
🔴 هفتمین همایش ملّی «زبانها و گویشهای ایران (گذشته و حال)»
هفتمین همایش ملّی «زبانها و گویشهای ایران (گذشته و حال)» با مشارکت انجمن علمی ایرانشناسی و به دبیری علمی محمود جعفری دهقی در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود.
در این برنامه ژاله آموزگار، علیاشرف صادقی، اصغر دادبه، علی آلداود، احمد پاکتچی، حسن رضایی باغبیدی، علی بهرامیان، سالومه غلامی، آندرانیک سیمونی، محمد راسخ مهند، محسن شجاعی، مهرداد مشکینفام، مهرداد نغزگوی کهن، جهاندوست سبزعلیپور، شادی داوری، آرش اکبری مفاخر، مهرداد درفشی، جلال رحیمیان، فرخ حاجیانی، سهراب غلامی، راضیه موسویخو، رضا حیدری زادی، میلاد بیگدلو، زمان رضاخانی، سیمیندخت گودرزی، ندا خلیلزادۀ اسکویی و رقیه کریمزادۀ نقشینه به ایراد سخن خواهند پرداخت و همچنین از کتاب «مجموعه مقالات ششمین همایش ملّی زبانها و گویشهای ایران» نیز رونمایی خواهد شد.
زمان:
سهشنبه، هفتم امرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، از ساعت ٩ تا ١٧
جایگاه:
تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز همایشهای بینالمللی رایزن، تالار اندیشه
شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
هفتمین همایش ملّی «زبانها و گویشهای ایران (گذشته و حال)» با مشارکت انجمن علمی ایرانشناسی و به دبیری علمی محمود جعفری دهقی در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود.
در این برنامه ژاله آموزگار، علیاشرف صادقی، اصغر دادبه، علی آلداود، احمد پاکتچی، حسن رضایی باغبیدی، علی بهرامیان، سالومه غلامی، آندرانیک سیمونی، محمد راسخ مهند، محسن شجاعی، مهرداد مشکینفام، مهرداد نغزگوی کهن، جهاندوست سبزعلیپور، شادی داوری، آرش اکبری مفاخر، مهرداد درفشی، جلال رحیمیان، فرخ حاجیانی، سهراب غلامی، راضیه موسویخو، رضا حیدری زادی، میلاد بیگدلو، زمان رضاخانی، سیمیندخت گودرزی، ندا خلیلزادۀ اسکویی و رقیه کریمزادۀ نقشینه به ایراد سخن خواهند پرداخت و همچنین از کتاب «مجموعه مقالات ششمین همایش ملّی زبانها و گویشهای ایران» نیز رونمایی خواهد شد.
زمان:
سهشنبه، هفتم امرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، از ساعت ٩ تا ١٧
جایگاه:
تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز همایشهای بینالمللی رایزن، تالار اندیشه
شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍16
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 چکامهای به دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی از مهدی اکبریفر (چامهسرا و نویسندهٔ اردبیلی)، دربارهٔ دریاچهٔ ارومیه، چشم نیلی ایرانزمین و نگین خطهٔ آذربایجان
دریاچهٔ ارومیه
درنای زخم خوردهٔ آبی
شوق به گِل نشستهٔ جیحون
در رشکِ آذران،
افسانهٔ نمک و خون،
چون اشکِ مادران
بر چهرهٔ فسردهٔ میهن نشستهای
نامت بلند باد ...
گهوارهٔ تمدن و فرهنگ
پیوندگاه زبان و زمان و دین
عمّان بینهنگ،
حالا که دستِ تو از ابرها و رود
کوتاه گشته است،
سینه ز مرگِ سپیدت
از نالهٔ پرندگانِ رحیلت
پر آه گشته است،
غم، همچو گرد نمک،
از لبِ ارس
تا دستهای پینهبستهٔ هرمز
بیداد میکند:
گویا مغیره بن شعبه دگر بار
بر کوه کشتگان
خطبهٔ مرگ ایراد میکند...
دریاچهٔ ارومیه
ای گرد پیلتن
سهرابِ زخم خوردهٔ این نقشهٔ کهن
بالا بلند،
شهبیت آذریِ گلستان این وطن،
برخیز،
چون دست بر سر این بیپناه باش،
رستمِ شکست خورده
زالِ شکسته
سیمرغِ بر فرازِ دماوند نشسته
بابک به قلعهٔ بذ و
افشین به سنگر است،
مرهم به درد کهنسالِ ماه باش،
با من بمان
با من بخوان:
ایران آنام سنی جاندان سئویب سئور
عشقینده هر زمان جان آلار، همده جان وئرر
ارومیه دریاسی،
دریالارین گلینی، سئللرین سونی
باخ،
یالنیزام، سوسوزام، خانمانسیزام
حسرت قوپور نفسیمدن، ایاقه دور،
بیرده فرحله سؤیله اؤزون، سسله بیزلری
بیرده سولان،
چاغیر کؤچهری خسته قوشلاری
آچ قوللارین، گمیلره میندیر یوخولاری
آل بوینونا بیزی
گؤزلیر سنی
گؤزل ایران اوشاقلاری
م. الف
📷 عکس از سینا افشاریان
🔴 پینوشت:
با امید و آرزوی روزهای خوب برای محیطزیستِ ایران از دریاچههای ارومیه، بختگان، جازموریان و هامون، تالابهای انزلی و هورالعظیم، رودهای کارون، زایندهرود و ارس، باتلاقِ گاوخونی و جنگلهای هیرکانی شمال، ارسباران و زاگرس و ...
@IranDel_Channel
💢
🔴 چکامهای به دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی از مهدی اکبریفر (چامهسرا و نویسندهٔ اردبیلی)، دربارهٔ دریاچهٔ ارومیه، چشم نیلی ایرانزمین و نگین خطهٔ آذربایجان
دریاچهٔ ارومیه
درنای زخم خوردهٔ آبی
شوق به گِل نشستهٔ جیحون
در رشکِ آذران،
افسانهٔ نمک و خون،
چون اشکِ مادران
بر چهرهٔ فسردهٔ میهن نشستهای
نامت بلند باد ...
گهوارهٔ تمدن و فرهنگ
پیوندگاه زبان و زمان و دین
عمّان بینهنگ،
حالا که دستِ تو از ابرها و رود
کوتاه گشته است،
سینه ز مرگِ سپیدت
از نالهٔ پرندگانِ رحیلت
پر آه گشته است،
غم، همچو گرد نمک،
از لبِ ارس
تا دستهای پینهبستهٔ هرمز
بیداد میکند:
گویا مغیره بن شعبه دگر بار
بر کوه کشتگان
خطبهٔ مرگ ایراد میکند...
دریاچهٔ ارومیه
ای گرد پیلتن
سهرابِ زخم خوردهٔ این نقشهٔ کهن
بالا بلند،
شهبیت آذریِ گلستان این وطن،
برخیز،
چون دست بر سر این بیپناه باش،
رستمِ شکست خورده
زالِ شکسته
سیمرغِ بر فرازِ دماوند نشسته
بابک به قلعهٔ بذ و
افشین به سنگر است،
مرهم به درد کهنسالِ ماه باش،
با من بمان
با من بخوان:
ایران آنام سنی جاندان سئویب سئور
عشقینده هر زمان جان آلار، همده جان وئرر
ارومیه دریاسی،
دریالارین گلینی، سئللرین سونی
باخ،
یالنیزام، سوسوزام، خانمانسیزام
حسرت قوپور نفسیمدن، ایاقه دور،
بیرده فرحله سؤیله اؤزون، سسله بیزلری
بیرده سولان،
چاغیر کؤچهری خسته قوشلاری
آچ قوللارین، گمیلره میندیر یوخولاری
آل بوینونا بیزی
گؤزلیر سنی
گؤزل ایران اوشاقلاری
م. الف
📷 عکس از سینا افشاریان
🔴 پینوشت:
با امید و آرزوی روزهای خوب برای محیطزیستِ ایران از دریاچههای ارومیه، بختگان، جازموریان و هامون، تالابهای انزلی و هورالعظیم، رودهای کارون، زایندهرود و ارس، باتلاقِ گاوخونی و جنگلهای هیرکانی شمال، ارسباران و زاگرس و ...
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍27
🔴 یادکردی از شادروان استاد رسام ارژنگی
✍️ آرسام محمودی
هر ایرانی میهنپرستی که تاریخ ایران را از نظر گذرانده باشد، متوجه جایگاه آذربایجان در جهان ایرانی بوده و هست. اما مسیری که من طی کردهام، بر عکس بوده است. یعنی هر چه در تاریخ آذربایجان و زادگاهم تبریز جستم، جز ایران و ایرانپرستی، هیچ نیافتم. به عبارتی سایرین، عموماً از ایرانپرستی به آذربایجان رسیدهاند، من از شناختن آذربایجان به ایرانپرستی رسیدهام!
این که میگویم تبریز و آذربایجان را باید کانون "ناسیونالیسم ایرانی" دانست، تنها شعار نیست. بر این باور دارم. شادروان استاد رسام ارژنگی تبریزی، مهر تأیید بر این گزاره است. او از جمله رجالی است که در طول عمر پر بار خود، هر چه ساخت و هر چه گفت، جز برای ایران نبود. انگار که او خود ایران بود.
سوم امُرداد، سالروز درگذشت شادروان استاد رسام ارژنگی است. او در سال ۱۲۷۱ [خورشیدی] در تبریز و در خانوادهای هنرمند، سرشناس و اصیل به دنیا آمد. نسب او به میرحیدر میرسد. هنرمندی که پس از اشغال تبریز به دست تیمور، اسیر شد و اجباراً با تیمور به سمرقند رفت. اما پس از مرگ تیمور از اسارت آزاد شد و به تبریز بازگشت. برادرش شادروان استاد میرمصور ارژنگی اولین کسی بود که اقدام به طراحی و ساخت قالی صورتدار کرد. قالی معروف چهارفصل که در کارگاه ایجادی تبریز بافته شد و منقش به تصویر داریوش هخامنشی است، از شاهکارهای میرمصور ارژنگی است. استاد رسام ارژنگی که مانند پدر و برادرش تحصیلکردهٔ تفلیس و مسکو بود هم اولین هنرمندی است که مجسمه فردوسی را ساخت. او نقاشی چیرهدست و صاحب سبک بود که هنرش را وقف ایران کرد. او مؤسس اولین نگارخانهٔ خصوصی تهران و اولین هنرستان تبریز است.
🔴 این یادداشت را (همراه با تصاویر پیوستی)، از «اینجا» بخوانید.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکردی از شادروان استاد رسام ارژنگی
✍️ آرسام محمودی
هر ایرانی میهنپرستی که تاریخ ایران را از نظر گذرانده باشد، متوجه جایگاه آذربایجان در جهان ایرانی بوده و هست. اما مسیری که من طی کردهام، بر عکس بوده است. یعنی هر چه در تاریخ آذربایجان و زادگاهم تبریز جستم، جز ایران و ایرانپرستی، هیچ نیافتم. به عبارتی سایرین، عموماً از ایرانپرستی به آذربایجان رسیدهاند، من از شناختن آذربایجان به ایرانپرستی رسیدهام!
این که میگویم تبریز و آذربایجان را باید کانون "ناسیونالیسم ایرانی" دانست، تنها شعار نیست. بر این باور دارم. شادروان استاد رسام ارژنگی تبریزی، مهر تأیید بر این گزاره است. او از جمله رجالی است که در طول عمر پر بار خود، هر چه ساخت و هر چه گفت، جز برای ایران نبود. انگار که او خود ایران بود.
سوم امُرداد، سالروز درگذشت شادروان استاد رسام ارژنگی است. او در سال ۱۲۷۱ [خورشیدی] در تبریز و در خانوادهای هنرمند، سرشناس و اصیل به دنیا آمد. نسب او به میرحیدر میرسد. هنرمندی که پس از اشغال تبریز به دست تیمور، اسیر شد و اجباراً با تیمور به سمرقند رفت. اما پس از مرگ تیمور از اسارت آزاد شد و به تبریز بازگشت. برادرش شادروان استاد میرمصور ارژنگی اولین کسی بود که اقدام به طراحی و ساخت قالی صورتدار کرد. قالی معروف چهارفصل که در کارگاه ایجادی تبریز بافته شد و منقش به تصویر داریوش هخامنشی است، از شاهکارهای میرمصور ارژنگی است. استاد رسام ارژنگی که مانند پدر و برادرش تحصیلکردهٔ تفلیس و مسکو بود هم اولین هنرمندی است که مجسمه فردوسی را ساخت. او نقاشی چیرهدست و صاحب سبک بود که هنرش را وقف ایران کرد. او مؤسس اولین نگارخانهٔ خصوصی تهران و اولین هنرستان تبریز است.
🔴 این یادداشت را (همراه با تصاویر پیوستی)، از «اینجا» بخوانید.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍24
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد جلال خالقیمطلق: اسلام در پیشرفت خودش به سمتِ شرق با دیوارِ زبان فارسی مواجه شد / اگر مقاومتِ زبان فارسی نبود، هیچیک از زبانهای غیرفارسی [رایج در ایران] نمیتوانست در برابر زبان عربی مقاومت کند
__
🎙 زبان فارسی و هویّت ایرانی
سخنران:
جلال خالقیمطلق، شاهنامهشناس
شبهای ایرانشهر؛
انجمن فرهنگی همنشست هامبورگ
روز پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 این سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
__
🎙 زبان فارسی و هویّت ایرانی
سخنران:
جلال خالقیمطلق، شاهنامهشناس
شبهای ایرانشهر؛
انجمن فرهنگی همنشست هامبورگ
روز پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 این سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
👍40👎1
🔴 یکصد و نود و یکمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با همکاری بنیاد پژوهشی شهریار و مرکز پژوهشهای شورای اسلامی کلانشهر تبریز:
«رونمایی و معرفی کتابِ غوغای تبریز»
سخنرانان:
غلامعلی پاشازاده (مصحح اثر)
حسن حضرتی
باقر صدرینیا
عباس قدیمی قیداری
مدیر نشست:
عباس قدیمی قیداری
زمان:
پنجشنبه ۱۶ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸ تا ۲۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«رونمایی و معرفی کتابِ غوغای تبریز»
سخنرانان:
غلامعلی پاشازاده (مصحح اثر)
حسن حضرتی
باقر صدرینیا
عباس قدیمی قیداری
مدیر نشست:
عباس قدیمی قیداری
زمان:
پنجشنبه ۱۶ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸ تا ۲۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍12👎1