This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ فیلم آرشیوی / لحظه شفا گرفتن معلولی در حرم مطهر امام رضا(ع)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
هر روز یک صفحه از قرآن را میخوانیم
صفحه ۱۵۴
عثمان طه
#تلاوت_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
صفحه ۱۵۴
عثمان طه
#تلاوت_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
Page 154
Alafasy
هر روز یک صفحه از قرآن را میخوانیم
صفحه ۱۵۴
عثمان طه
#تلاوت_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
صفحه ۱۵۴
عثمان طه
#تلاوت_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
هر روز تفسیر یک صفحه از قرآن را میخوانیم
صفحه ۱۵۴
#معنی_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
صفحه ۱۵۴
#معنی_قرآن
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
زیارت عاشورا
@heyate_majazi
🖤چله ی زیارت عاشورا به نیابت ظهور امام عصر (عج)
👈وعده ی ما بعد از نماز صبح
زیارت #عاشورا
با صدای حاج مهدی #سماواتی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
👈وعده ی ما بعد از نماز صبح
زیارت #عاشورا
با صدای حاج مهدی #سماواتی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱امروز جمعه ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
مصادف با ۸ محرم ۱۴۴۲
اذان صبح: ۰۵:۰۵:۱۶
طلوع آفتاب: ۰۶:۳۳:۲۷
اذان ظهر: ۱۳:۰۵:۲۵
غروب آفتاب: ۱۹:۳۶:۵۰
اذان مغرب: ۱۹:۵۵:۲۵
نیمه شب شرعی: ۰۰:۲۱:۰۳
التماس دعا🙏
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
مصادف با ۸ محرم ۱۴۴۲
اذان صبح: ۰۵:۰۵:۱۶
طلوع آفتاب: ۰۶:۳۳:۲۷
اذان ظهر: ۱۳:۰۵:۲۵
غروب آفتاب: ۱۹:۳۶:۵۰
اذان مغرب: ۱۹:۵۵:۲۵
نیمه شب شرعی: ۰۰:۲۱:۰۳
التماس دعا🙏
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
﷽
ذکر روز " جمعه "
"۱۰۰مرتبه"
✨اللهم صل على محمدوآل محمد✨
✨ذکر روزجمعه موجب عزیز شدن میشود✨
🌸 256 مرتبه یا نور 🌸
#ذکر_روز
@Heyate_majazi
ذکر روز " جمعه "
"۱۰۰مرتبه"
✨اللهم صل على محمدوآل محمد✨
✨ذکر روزجمعه موجب عزیز شدن میشود✨
🌸 256 مرتبه یا نور 🌸
#ذکر_روز
@Heyate_majazi
www.vaezin.com
روضه حضرت علی اکبر(ع)
🎤مداح: #حاج_مهدی_سلحشور
| روضه حضرت علی اکبر (ع) |
«شب هشتم محرم ۹۹»
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
| روضه حضرت علی اکبر (ع) |
«شب هشتم محرم ۹۹»
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏴 بر کدام حسین باید گریست و ما بر کدام حسین میگرییم؟
#شهید_مطهری
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
#شهید_مطهری
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
حاج روح الله بهمنی
رادیو عقیق
شور | قسم به حرم ابالفضل
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
حاج حنیف طاهری
رادیو عقیق
شور | بعد از تو حسین تنهاست
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
* شب کرامت *
پیرزن از همان دیشب که بچهها گفتند هماهنگ کردهاند روضهخوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهیها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچهها دیوارهای خانهاش را سیاهپوش کنند. با همان ناتوانیاش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضهی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچهها برایش بگیرند.
معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانمهای محل قرآن خواندن را بلد بود او را میشناخت. جلسات قرآن دوشنبههایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمیشد. محرمها هم در به در مجالس روضهی مساجد و خانههای اهالی محل میشد. نمیتوانست یک روز را بدون روضه سر کند.
اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماریهایش مدتها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن کانالها برای پیدا کردن ذکر و روضهای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود.
همین شب قبل بود که خواب «آقا» را میدید. آقا همان روضهخوانی بود که سالهای دور ماهی یک بار به خانهاش میآمد و روضهی مختصری میخواند و میرفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچهها را دم صبح فرستاده بود درب خانهی همسایههایش تا دعوتشان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلیاللهعلیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هقهق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضهی آقا....
#هر_سینه_یک_حسینیه
#هر_خانه_یک_چراغ
#هیئت_زنده_است
#روایت_روضه
#روایت_هیئت
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
پیرزن از همان دیشب که بچهها گفتند هماهنگ کردهاند روضهخوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهیها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچهها دیوارهای خانهاش را سیاهپوش کنند. با همان ناتوانیاش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضهی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچهها برایش بگیرند.
معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانمهای محل قرآن خواندن را بلد بود او را میشناخت. جلسات قرآن دوشنبههایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمیشد. محرمها هم در به در مجالس روضهی مساجد و خانههای اهالی محل میشد. نمیتوانست یک روز را بدون روضه سر کند.
اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماریهایش مدتها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن کانالها برای پیدا کردن ذکر و روضهای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود.
همین شب قبل بود که خواب «آقا» را میدید. آقا همان روضهخوانی بود که سالهای دور ماهی یک بار به خانهاش میآمد و روضهی مختصری میخواند و میرفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچهها را دم صبح فرستاده بود درب خانهی همسایههایش تا دعوتشان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلیاللهعلیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هقهق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضهی آقا....
#هر_سینه_یک_حسینیه
#هر_خانه_یک_چراغ
#هیئت_زنده_است
#روایت_روضه
#روایت_هیئت
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw