هیئت مجازی
15.3K subscribers
9.48K photos
9.16K videos
52 files
10.7K links
Download Telegram


#پندانه

🔴 «اول به خودت نگاه کن!»

مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده است ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.

آن شب همسرِ مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”

و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“ گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیب‌هایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

گره‌های زندگی

زندگى مثل يک كامواست؛

از دستت كه در برود، مى‌شود كلاف سردرگم، گره مى‌خورد، می‌پيچد به‌هم، گره گره مى‌شود،
بعد بايد صبورى كنى و گره را به وقتش با حوصله باز كنى.

اگر زياد كلنجار بروى، گره بزرگ‌تر مى‌شود و کورتر.

يک جايى ديگر كارى نمى‌شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بُريد و يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى پنهان و محو كرد، جورى كه معلوم نشود.

يادمان باشد؛
گره‌هاى توى كلاف، همان دلخورى‌هاى كوچک و بزرگند، همان كينه‌هاى چند ساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد.

زندگى به بندى بند است به نام "حرمت" كه اگر پاره شود، تمام است.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
#پندانه

🔴هر روزت را خوب زندگی کن

✍️شخصی از عالمی پرسید:
برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟

عالم فرمود:
یک روز قبل از مرگ.

شخص حیران شد و گفت:
ولی مرگ را هیچ‌کس نمی‌داند!

عالم فرمود:
پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن و خوب باش
شاید فردایی نباشد.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

22 پند ارزشمند

🔹آنچه را گذشته است، فراموش کن؛
🔸و بدانچه نیامده است، رنج و اندوه مبر.

🔹پیش از پاسخ دادن، بیندیش.
🔸هیچ‌کس را تمسخر مکن.

🔹به ضرر کردن کسی خوشنود مشو.
🔸دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی.

🔹نیک باش تا زندگانی به نیکی گذرانی.
🔸هرگز ترشرو و بدخو مباش.

🔹تا جایی که می‌توانی، از مال خود به دیگران ببخش.
🔸کسی را فریب مده تا دردمند نشوی.

🔹از هرکس و هرچیز مطمئن مباش.
🔸فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی.

🔹بی‌گناه باش تا بیم نداشته باشی.
🔸سپاس‌دار باش تا لایق نیکی باشی.

🔹با مردم یگانه باش تا سرآمد و مشهور شوی.
🔸راستگو باش تا پایدار باشی.

🔹فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی.
🔸مطابق وجدان خود رفتار کن که کامروا شوی.

🔹جوانمرد باش تا آسمانی باشی.
🔸روان خود را به خشم و کینه آلوده مساز.

با همین کارهای ساده می‌توان به خوبی زندگی کرد.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

حواسمان باشد

حواسمان به چروک‌هایِ دور چشم مادرانمان و لرزش دست‌های پدرانمان باشد.

حواسمان به تر شدن‌های گاه و بی‌گاهِ چشم‌هایِ کم‌سو و دلتنگی‌شان باشد!

حواسمان باشد که آن‌ها خیلی زود پیر می‌شوند!

حواسمان باشد خیلی زودتر از آنچه فکرش را می‌کنیم از کنارمان می‌روند.

حواسمان باشد به دلگیریِ غروب‌هایِ تنهایی‌شان.

حواسمان باشد که آن‌ها تمامِ عمر حواسشان به ما بوده.

به آرام قدکشیدنمان بوده، به نیازها و نازهایمان بوده.

آن‌ها یک روز آن‌قدر پیر می‌شوند که حتی اسم‌هایمان را هم فراموش می‌کنند.

حواسمان به گران‌ترین و بی‌همتاترین عشق‌هایِ زندگی‌مان؛

به بابا و مامان‌ها خیلی باشد!

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
#پندانه

📌سه چیز را به آسانی از دست نده؛
👈🏻"جوانی"، "وقت"، "دوست"

📌سه فرد را همیشه احترام داشته باش؛
👈🏻"مادر"، "پدر"، "استاد"

📌از سه چیز همیشه به نفع خودت استفاده کن؛
👈🏻"عقل"، "صبر"، "همت"

📌سه چیز را بیشتر از همیشه بشناس؛
👈🏻"خود"، "خداوند"، "حق دیگران"

📌سه چیز را همیشه با احتیاط بردار؛
👈🏻"قلم"، "قسم"، "قدم"

📌سه چیز را همیشه به یاد داشته باش؛
👈🏻"مرگ"، "احسان"، "قرض"

📌لذت سه چیز را از دست نده؛
👈🏻"مال"، "اولاد"، "آزادی"

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
#پندانه

🔴 گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم

شخصی تعریف می‌کرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمی‌گشتم جماعتی را دیدم که به زور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. گاو مقاومت می‌کرد و حاضر نبود سوار ماشین شود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع شد و سوار شد.

من مغرور شدم و پیش خود گفتم: این از برکت نماز صبح است. وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می‌کند، علت را که جویا شدم گفت: گاومان را دزدیدند.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

🌼اگر آرامش می‌خواهی...

آرامش می‌خواهی؟
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ‌ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ!

آرامش می‌خواهی؟
ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ، فقط به او گوش کن!

آرامش می‌خواهی؟
خودت را با کسی مقایسه نکن!

آرامش می‌خواهی؟
به دیگران کمک کن؛ تو توانایی. شاید همه توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن نداشته باشند!

آرامش می‌خواهی؟
با همه بی‌هیچ چشم‌داشتی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ!

آرامش می‌خواهی؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ‌اﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ، هدف داشته باش!

آرامش می‌خواهی؟
ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ!

آرامش می‌خواهی؟
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ وابسته نباش! ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

🌼پوششی که باعث می‌شود دیگران را نبینیم

جوان ثروتمندی نزد خردمندی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.

خردمند او را به کنار پنجره برد و پرسید:
پشت پنجره چه می‌بینی؟

جوان جواب داد:
آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.

بعد خردمند آینۀ بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:
در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟

جوان جواب داد:
خودم را می‌بینم.

خردمند گفت:
دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادۀ اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایۀ نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی.

این دو شیء شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آن‌ها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند.

تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw
#پندانه

انسان اصیل و صاحبِ ریشه، مقاوم‌تر است

رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده را پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از اینکه مسافتی را طی کرد، در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، یک‌دفعه لبهٔ سپر کامیون به درختی کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد. از این تصادف و تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.

رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند، بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه، توانست صد درخت بی‌ریشه را جابه‌جا و واژگون کند.

همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه! یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند.تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه برای تو بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است.

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد

دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم.

دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم.

دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد!

این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!

🔹و این یعنی عشق...

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAFfDlu5a7toveSCpWw


#پندانه

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.

استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.

🔹استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...!

هیئت مجازی را اینجا دنبال کنید👇
@Heyate_Majazi
میگفت..
به فکر خود باشیم،خودمان را اصلاح کنیم..
اگر به خود نرسیدیم
و خودمان را اصلاح نکردیم،
نمی‌توانیم دیگران را اصلاح کنیم..🌱

-آیت‌الله‌بهجت-

#پندانه
@Heyate_Majazii