#هنرپیشه_هایی که فرزندشان را برای کسب #تابعیت_خارجی در خارج از #ایران به دنیا می آورند
#اخلاق_رسانه
#مسؤولیت_اجتماعی
بخش سوم
#دیکتاتوری_زرد؛ پولش را ما بدهیم ولی حق دخالت نداشته باشیم؟
اینکه #سینمای_ایران چقدر آینهای حقیقی از #جامعه_ایران است، پرسشی است که قطعا پاسخ خوشایندی نخواهد یافت. حتی #مخاطبان_سینمای_ایران هم عموم مردم نیستند و سالنهای نمایش فیلم در نقاط مرفهنشین شمال پایتخت متمرکز شدهاند. البته از ابتدا وضع به این شکل نبود، اما هرچقدر به زمان حال نزدیکتر میشویم، چنین شکافی بین #هنر_سینما و مردم ایران عمیقتر و عریضتر میشود. وقتی گفته میشود فلان #فیلم، پرفروشترین فیلم ایرانی در سال جاری بود و نتیجتا طبع و پسند مردم ایران به چنین درونمایههایی متمایل است، بلافاصله باید اعتراض کرد که کدام مردم؟ ۶۸درصد از کل فروش سینمای ایران مربوط به تنها سه #پردیس_سینمایی در شمال شهر تهران میشود و چنین چیزی در جهان بیسابقه است. آیا منظور کسانی که جامعه را با این آمارهای خودساخته قضاوت میکنند، همان مردم مناطق مرفهنشین شمال پایتخت است یا مردم ایران از ماکو تا شوش و از خراسان تا چابهار را شامل میشوند؟ #سبک_زندگی نمایش داده شده در سینمای ایران منحصر به پسند همان کسانی است که در چند پردیس سینمایی شمال تهران بلیت فیلمها را میخرند و آمارها را میسازند. اخیرا قضیه از این هم پیشتر آمده و چهرههای سینمایی ایران حتی لازم نیست برای مطرحماندن، حضور مداومی در پروژههای سینمایی داشته باشند؛ بلکه حضور در #فضای_مجازی و البته حاشیهسازیهای گاه و بیگاه آنها در این فضا برای چنین منظوری کفایت میکند. سبک زندگی هنرپیشههای ایرانی آنچنان که در فضای مجازی نمایش داده میشود هم مطابق پسند کل مردم ایران نیست و به همان چند درصدی که جزء کاست اجتماعی بهخصوصی هستند خلاصه میشود. در این میان مردم واقعی ایران، دو انتخاب بیشتر ندارند؛ یا به فضای مجازی نیایند و اگر آمدند این هنرپیشهها را دنبال نکنند یا اینکه اگر آنها را دنبال کردند و به این مولفههای مغایر با سبک زندگیشان در رفتار هنرپیشهها اعتراض داشتند، متهم شوند به قرار گرفتن ذیل عنوان «هجوم سرسامآور کاربران بیادب و فضول مجازی.»
@hod8hod 🕊🕊🕊
#اخلاق_رسانه
#مسؤولیت_اجتماعی
بخش سوم
#دیکتاتوری_زرد؛ پولش را ما بدهیم ولی حق دخالت نداشته باشیم؟
اینکه #سینمای_ایران چقدر آینهای حقیقی از #جامعه_ایران است، پرسشی است که قطعا پاسخ خوشایندی نخواهد یافت. حتی #مخاطبان_سینمای_ایران هم عموم مردم نیستند و سالنهای نمایش فیلم در نقاط مرفهنشین شمال پایتخت متمرکز شدهاند. البته از ابتدا وضع به این شکل نبود، اما هرچقدر به زمان حال نزدیکتر میشویم، چنین شکافی بین #هنر_سینما و مردم ایران عمیقتر و عریضتر میشود. وقتی گفته میشود فلان #فیلم، پرفروشترین فیلم ایرانی در سال جاری بود و نتیجتا طبع و پسند مردم ایران به چنین درونمایههایی متمایل است، بلافاصله باید اعتراض کرد که کدام مردم؟ ۶۸درصد از کل فروش سینمای ایران مربوط به تنها سه #پردیس_سینمایی در شمال شهر تهران میشود و چنین چیزی در جهان بیسابقه است. آیا منظور کسانی که جامعه را با این آمارهای خودساخته قضاوت میکنند، همان مردم مناطق مرفهنشین شمال پایتخت است یا مردم ایران از ماکو تا شوش و از خراسان تا چابهار را شامل میشوند؟ #سبک_زندگی نمایش داده شده در سینمای ایران منحصر به پسند همان کسانی است که در چند پردیس سینمایی شمال تهران بلیت فیلمها را میخرند و آمارها را میسازند. اخیرا قضیه از این هم پیشتر آمده و چهرههای سینمایی ایران حتی لازم نیست برای مطرحماندن، حضور مداومی در پروژههای سینمایی داشته باشند؛ بلکه حضور در #فضای_مجازی و البته حاشیهسازیهای گاه و بیگاه آنها در این فضا برای چنین منظوری کفایت میکند. سبک زندگی هنرپیشههای ایرانی آنچنان که در فضای مجازی نمایش داده میشود هم مطابق پسند کل مردم ایران نیست و به همان چند درصدی که جزء کاست اجتماعی بهخصوصی هستند خلاصه میشود. در این میان مردم واقعی ایران، دو انتخاب بیشتر ندارند؛ یا به فضای مجازی نیایند و اگر آمدند این هنرپیشهها را دنبال نکنند یا اینکه اگر آنها را دنبال کردند و به این مولفههای مغایر با سبک زندگیشان در رفتار هنرپیشهها اعتراض داشتند، متهم شوند به قرار گرفتن ذیل عنوان «هجوم سرسامآور کاربران بیادب و فضول مجازی.»
@hod8hod 🕊🕊🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟡🟣 حراج آثار هنری به ما چه میگویند؟
‼️ انتقادی بر اقتصاد محصولات رسانهای
🔸 روزگاری اگر کسی میخواست با توسل به آثار هنری «کلاهبرداری» کند جعل آثار هنری رایجترین جُرمی بود که مرتکب میشد. اورسن ولز در «ت مثل تقلب» تصویر درخشانی از این رویه رایج در عالم هنر بدست میدهد. دستبرد به گالریها، موزهها، و صندوقهای مجموعهداران بزرگ نیز همواره راه دیگری برای پیمودن ره صدساله در چشم برهمزدنی بوده است.
🔸 اما فارغ از این رویههای رایج و مرسوم، آثار #هنری از ابتدای قرن بیستم کارکردی منحصربهفرد در نظام سرمایه و مبادلات مالی غیرقانونی پیدا کرده است: "#پولشویی از راه خرید و فروش آثار هنری"
⁉️ سازوکار قیمتگذاری آثار هنری چیست؟
🔸 در جهان #هنر هیچ سازوکار مشخص و مدوّنی برای قیمتگذاری آثار هنری وجود ندارد. نمودارهای عرضه-تقاضای اقتصاد لیبرالی، در بازار هنر از کار میافتند. بازار هنر بازاری بسته و محدود به شمار اندکی از فروشندگان (هنرمندان، گالریدارها، و مجموعهداران) و خریدارانی است که دور هم مینشینند و خودشان میبُرند و خودشان هم میدوزند.
🔸 وقتی چکش #حراجگردان پایین میآید قیمتی روی تابلو درج شده است که محصولِ «شبهرقابت» ترتیب داده شده بین تعداد انگشتشماری از افراد حاضر در این بازار است. بازار آثار هنری هیچ نسبتی با مفاهیم جاافتاده اقتصادی ندارد. به همین دلیل، سخن از «ارزش مصرفی» در آن, سخنی گزاف است. همه چیز بر اساس منطق ناب «ارزش مبادله» پیش میرود.
🔸 خرید و فروش آثار هنری «معاف از #مالیات» هستند. همین یک تبصره قانونی، در کنار تمام آنچه از سازوکارهای خرید و فروش و تعیین قیمت آثار هنری گفتیم این بخش را به «بهشت پولشویی» بدل میکند.
🔸 «یان وان آیک» در گوشه پائین تابلوی «ستایش برّهی سحرآمیز» گروههای گوناگونی از افراد را تصویر کرده است. کشیشها و اسقفها، قاضیها، شوالیهها، خلوتگزیدهها، همسرایان، و زائران همه و همه چشم به مرکز تصویر دوختهاند. برّهای در میانه تصویر شده است که قرار است قربانی شود. این تصویر، تمثیل درخشانی از «بازار هنر» بدست میدهد.
🔸 در #نئولیبرالیسم متاخری که چون بختکی شوم بر سر امر همگانی و «حیات نیک» فرود آمده است، مناسبات کنونی بازار هنر «خودآئینی» هنر را به مسلخ بُرده است. هنری که روزگاری قرار بود «خودآئینیاش» راهی به سوی رهایی و رستگاری همگانی باز کند امروزه زیر فشارهای طاقتفرسای «بازاری انحصاری» به محمل پولشویی، فساد مالی، و تشدید نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی بدل شده است.
📌 منبع:
https://hamshahritraining.ir/4026
@HOD8HOD
‼️ انتقادی بر اقتصاد محصولات رسانهای
🔸 روزگاری اگر کسی میخواست با توسل به آثار هنری «کلاهبرداری» کند جعل آثار هنری رایجترین جُرمی بود که مرتکب میشد. اورسن ولز در «ت مثل تقلب» تصویر درخشانی از این رویه رایج در عالم هنر بدست میدهد. دستبرد به گالریها، موزهها، و صندوقهای مجموعهداران بزرگ نیز همواره راه دیگری برای پیمودن ره صدساله در چشم برهمزدنی بوده است.
🔸 اما فارغ از این رویههای رایج و مرسوم، آثار #هنری از ابتدای قرن بیستم کارکردی منحصربهفرد در نظام سرمایه و مبادلات مالی غیرقانونی پیدا کرده است: "#پولشویی از راه خرید و فروش آثار هنری"
⁉️ سازوکار قیمتگذاری آثار هنری چیست؟
🔸 در جهان #هنر هیچ سازوکار مشخص و مدوّنی برای قیمتگذاری آثار هنری وجود ندارد. نمودارهای عرضه-تقاضای اقتصاد لیبرالی، در بازار هنر از کار میافتند. بازار هنر بازاری بسته و محدود به شمار اندکی از فروشندگان (هنرمندان، گالریدارها، و مجموعهداران) و خریدارانی است که دور هم مینشینند و خودشان میبُرند و خودشان هم میدوزند.
🔸 وقتی چکش #حراجگردان پایین میآید قیمتی روی تابلو درج شده است که محصولِ «شبهرقابت» ترتیب داده شده بین تعداد انگشتشماری از افراد حاضر در این بازار است. بازار آثار هنری هیچ نسبتی با مفاهیم جاافتاده اقتصادی ندارد. به همین دلیل، سخن از «ارزش مصرفی» در آن, سخنی گزاف است. همه چیز بر اساس منطق ناب «ارزش مبادله» پیش میرود.
🔸 خرید و فروش آثار هنری «معاف از #مالیات» هستند. همین یک تبصره قانونی، در کنار تمام آنچه از سازوکارهای خرید و فروش و تعیین قیمت آثار هنری گفتیم این بخش را به «بهشت پولشویی» بدل میکند.
🔸 «یان وان آیک» در گوشه پائین تابلوی «ستایش برّهی سحرآمیز» گروههای گوناگونی از افراد را تصویر کرده است. کشیشها و اسقفها، قاضیها، شوالیهها، خلوتگزیدهها، همسرایان، و زائران همه و همه چشم به مرکز تصویر دوختهاند. برّهای در میانه تصویر شده است که قرار است قربانی شود. این تصویر، تمثیل درخشانی از «بازار هنر» بدست میدهد.
🔸 در #نئولیبرالیسم متاخری که چون بختکی شوم بر سر امر همگانی و «حیات نیک» فرود آمده است، مناسبات کنونی بازار هنر «خودآئینی» هنر را به مسلخ بُرده است. هنری که روزگاری قرار بود «خودآئینیاش» راهی به سوی رهایی و رستگاری همگانی باز کند امروزه زیر فشارهای طاقتفرسای «بازاری انحصاری» به محمل پولشویی، فساد مالی، و تشدید نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی بدل شده است.
📌 منبع:
https://hamshahritraining.ir/4026
@HOD8HOD