💢کودکان؛ ستارههای مصرف دنیای امروز
✍️لیلا خانزاده
🔹تبلیغات سالهاست به سبکهای متفاوت به معرفی محصولات تجاری به مشتریان و شهروندان میپردازد. در این میان، بیشک کودکان گروه مهمی از مخاطبان تبلیغات را تشکیل میدهند. در گذشتهای نه چندان دور، کمتر اتفاق میافتاد که کودکان حتی بدون اجازه والدین از منزل خارج شوند، اما گسترش رسانههای الکترونیکی، اوضاع را متحول کرد و امروز، بازاریابان در پی عبور از والدین و مخاطب قرار دادن مستقیم و بیواسطه کودکان حساس و تأثیرپذیر هستند.
🔸هر کودک به طور متوسط سالانه بیش از 20هزار آگهی بازرگانی تماشا میکند. آگهیهایی که سرگرمکننده است و برای بقا در ذهن مخاطبان غالباً از موسیقی یا عباراتی استفاده میکنند که در ذهن کودک حک شده و بهراحتی به یاد آورده میشود. در واقع این آگهیهای تجاری در تلاشند کودک را به داشتن اسباببازیای خاص یا خوردن غذایی بهخصوص تشویق کنند.
🔹از آنجا که کودکان به اقتضای سن خود، از قدرت تعقل کمتری برخوردار بوده و با تکیه بر احساساتشان تصمیمگیری میکنند، نمیتوانند ماهیت تبلیغات را از واقعیت آنها تشخیص دهند و لذا دستاندرکاران تبلیغات هم دقیقاً همین نقطه را هدف گرفته و با اطلاع از این امر، کودکان را مخاطبان اصلی خود قرار داده یا در مواردی از آنان در تبلیغات استفاده میکنند. به بیان دیگر این شرکتها در پی آن هستند که خود را با زندگی کودکان درهمآمیزند و در اکثر موارد نیز موفق شدهاند.
🔸بیشتر تحقیقات نشان میدهند خردسالان عکسالعمل مثبتی نسبت به تبلیغات تجاری مخصوص خود داشته و این تبلیغات، حداقل در دستیابی به این هدف که تمایل به محصولات تبلیغ شده را در آنها افزایش دهند، موفق عمل کردهاند. در واقع کودکان در دنیای امروز، به سرعت نقش «ستارههای مصرف» را به خود گرفتهاند و این میل، به یک بیماری همهگیر تبدیل شده است.
🔹کودکان، چاقتر از گذشته شده و آمار چاقی و گسترش دیابت نوع دوم سر به فلک کشیده است. در تحقیقی، تمایل کودکانی که در معرض تبلیغات قرار گرفتهاند، با تمایل کودکان گروه کنترل در شرایط آزمایشگاهی مقایسه شد. یافتهها حاکی از آن بود که کودکان، مستعد و پذیرای ماهیت متقاعدگرایانه تبلیغات تجاری هستند.
🔸تبلیغات مرتبط با کودک دو وجه دارد؛ اول تبلیغاتی که مخاطب آن، کودک است و دیگری تبلیغاتی که به وسیله کودکان انجام میشود، یعنی با وجود موضوع پیام بودن کودکان، آنها گروه هدف تبلیغ به حساب نمیآیند.
🔹به عقیده روانشناسان، آگهیهای بازرگانی با تکیه بر روانشناسی تجارت و اثرگذاری بر مخاطب، به دنبال آن هستند که از طریق اقناع به جلب مشتری و افزایش خرید دست یابند و استفاده از کودکان در این نوع از تبلیغات نیز یکی از راههای برانگیختن احساسات مخاطبان است که گرچه برای دستاندرکاران تبلیغات دارای منافعی است، اما در مقابل آسیبهایی را متوجه کودک و خانواده او میکند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به همین نام، منتشر شده در شماره 39 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1392
@HOD8HOD
#کودکان
#تبلیغات
#رسانه
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️لیلا خانزاده
🔹تبلیغات سالهاست به سبکهای متفاوت به معرفی محصولات تجاری به مشتریان و شهروندان میپردازد. در این میان، بیشک کودکان گروه مهمی از مخاطبان تبلیغات را تشکیل میدهند. در گذشتهای نه چندان دور، کمتر اتفاق میافتاد که کودکان حتی بدون اجازه والدین از منزل خارج شوند، اما گسترش رسانههای الکترونیکی، اوضاع را متحول کرد و امروز، بازاریابان در پی عبور از والدین و مخاطب قرار دادن مستقیم و بیواسطه کودکان حساس و تأثیرپذیر هستند.
🔸هر کودک به طور متوسط سالانه بیش از 20هزار آگهی بازرگانی تماشا میکند. آگهیهایی که سرگرمکننده است و برای بقا در ذهن مخاطبان غالباً از موسیقی یا عباراتی استفاده میکنند که در ذهن کودک حک شده و بهراحتی به یاد آورده میشود. در واقع این آگهیهای تجاری در تلاشند کودک را به داشتن اسباببازیای خاص یا خوردن غذایی بهخصوص تشویق کنند.
🔹از آنجا که کودکان به اقتضای سن خود، از قدرت تعقل کمتری برخوردار بوده و با تکیه بر احساساتشان تصمیمگیری میکنند، نمیتوانند ماهیت تبلیغات را از واقعیت آنها تشخیص دهند و لذا دستاندرکاران تبلیغات هم دقیقاً همین نقطه را هدف گرفته و با اطلاع از این امر، کودکان را مخاطبان اصلی خود قرار داده یا در مواردی از آنان در تبلیغات استفاده میکنند. به بیان دیگر این شرکتها در پی آن هستند که خود را با زندگی کودکان درهمآمیزند و در اکثر موارد نیز موفق شدهاند.
🔸بیشتر تحقیقات نشان میدهند خردسالان عکسالعمل مثبتی نسبت به تبلیغات تجاری مخصوص خود داشته و این تبلیغات، حداقل در دستیابی به این هدف که تمایل به محصولات تبلیغ شده را در آنها افزایش دهند، موفق عمل کردهاند. در واقع کودکان در دنیای امروز، به سرعت نقش «ستارههای مصرف» را به خود گرفتهاند و این میل، به یک بیماری همهگیر تبدیل شده است.
🔹کودکان، چاقتر از گذشته شده و آمار چاقی و گسترش دیابت نوع دوم سر به فلک کشیده است. در تحقیقی، تمایل کودکانی که در معرض تبلیغات قرار گرفتهاند، با تمایل کودکان گروه کنترل در شرایط آزمایشگاهی مقایسه شد. یافتهها حاکی از آن بود که کودکان، مستعد و پذیرای ماهیت متقاعدگرایانه تبلیغات تجاری هستند.
🔸تبلیغات مرتبط با کودک دو وجه دارد؛ اول تبلیغاتی که مخاطب آن، کودک است و دیگری تبلیغاتی که به وسیله کودکان انجام میشود، یعنی با وجود موضوع پیام بودن کودکان، آنها گروه هدف تبلیغ به حساب نمیآیند.
🔹به عقیده روانشناسان، آگهیهای بازرگانی با تکیه بر روانشناسی تجارت و اثرگذاری بر مخاطب، به دنبال آن هستند که از طریق اقناع به جلب مشتری و افزایش خرید دست یابند و استفاده از کودکان در این نوع از تبلیغات نیز یکی از راههای برانگیختن احساسات مخاطبان است که گرچه برای دستاندرکاران تبلیغات دارای منافعی است، اما در مقابل آسیبهایی را متوجه کودک و خانواده او میکند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به همین نام، منتشر شده در شماره 39 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1392
@HOD8HOD
#کودکان
#تبلیغات
#رسانه
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
◻️چرا همه نگران گوگل و فیسبوک شدهاند؟
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
@HOD8HOD
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
@HOD8HOD
🔸حقایق وارونه امپراتوریهای رسانهای
#نیوشا_طبیبی
دیکتاتوری غلیظ و شدید و بیرحمانهای توسط رسانهها و گروههای پنهان سیاسی در جوامع غربی برقرار است. این نظام خشن و بیرحم که از حدود و منافع خود - یعنی سرمایهداری کلان - تا قتلعام انسانها دفاع میکند، خود را با زیور دقیق و ظریفی از شعارهای دموکراسی و لیبرالیسم و آزادی بیان آراسته است.
▪️مردم آزادند که از دولت و سیاستمداران انتقاد کنند، حتی فحش بدهند و خود را خالی کنند. این فقط ظاهر ماجراست.
▪️صاحبان رسانهها و سرمایهها برای تشفی خاطر تودهها این اجازه را دادهاند. اما تشکیک در اخبار و تبلیغات دروغین آنها مجازاتهای قانونی و آشکار و پیامدهای پنهانی و شدید و عمیقی دارد.
▪️در حقیقت غذا، انرژی و اطلاعرسانی سه حوزهای هستند که در دست کسانی قرار گرفتهاند که مصمم هستند تمامی بشریت را به زانو درآورند و کل جهان را زیر سلطه بکشند.
▪️در چند دهۀ اخیر حوزۀ رسانه و ارتباطات اهمیتی بیش از آن دوی دیگر پیدا کرد و نخبگان سلطهجو، آن را بهمثابه ابزاری برای تحقق هدف خود به بهترین شکل ممکن به کار گرفتهاند.
▪️برای مردم عامی امریکا تلویزیون چیزی بیش از یک وسیلۀ سرگرمی است. تلویزیون مرجع و مقتدا و منبع خبری و راهنما و رهبرشان است. بهترین ساعات یک امریکایی جلوی تلویزیون میگذرد. آنها بهسادگی و بهراحتی آنچه را در تلویزیون میبینند و میشنوند باور و به آن عقیده پیدا میکنند.
▪️اعمال سانسور نیز قواعد خاص خود را دارد. نرم و بیسروصداست؛ یعنی بهجای آنکه روزنامه یا رسانهای که صدای حقیقتجویان را میرساند توقیف کنند، آن را زیر خروارها خبر دروغ و تهمت و جنگ روانی خفه میکنند.
▪️دستورالعمل در تمامی این رسانهها، اعم از مجازی و روزنامه و تلویزیون یکی است؛ نباید صدای حقیقت به گوش مردم دنیا برسد. باید جادوی دروغپردازی هالیوودی و رسانهای غربی برقرار بماند و مردم نباید از تأثیر این جادو رها شوند؛ خلسه باید ادامه پیدا کند.
▪️تحقیق درباره نقش مخرب صنعت گوشت در محیطزیست جهانی، آلودن آبها و افزایش گازهای گلخانهای و گرمایش زمین در ایالات متحده با سانسور شدید و البته مخفیانهای مواجه است.
▪️این دیکتاتوری رسانهای که خفقانی واقعی و جانکاه را به جامعۀ جهانی تحمیل کرده، چهل سال است که پروژۀ ضدایرانی را نیز در دستور کار خود دارد.
▪️این یک حقیقت است که امپراتوری رسانهای فراگیر جهانی سالیان درازی است که حقایق را وارونه جلوه میدهد.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «آزادی بیان دروغین، دیکتاتوری حقیقی»، منتشر شده در شماره ١١۶ #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، دی ١٣٩٨
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#آزادی_رسانه
#سانسور
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
https://www.magiran.com/paper/2074188
@HOD8HOD
#نیوشا_طبیبی
دیکتاتوری غلیظ و شدید و بیرحمانهای توسط رسانهها و گروههای پنهان سیاسی در جوامع غربی برقرار است. این نظام خشن و بیرحم که از حدود و منافع خود - یعنی سرمایهداری کلان - تا قتلعام انسانها دفاع میکند، خود را با زیور دقیق و ظریفی از شعارهای دموکراسی و لیبرالیسم و آزادی بیان آراسته است.
▪️مردم آزادند که از دولت و سیاستمداران انتقاد کنند، حتی فحش بدهند و خود را خالی کنند. این فقط ظاهر ماجراست.
▪️صاحبان رسانهها و سرمایهها برای تشفی خاطر تودهها این اجازه را دادهاند. اما تشکیک در اخبار و تبلیغات دروغین آنها مجازاتهای قانونی و آشکار و پیامدهای پنهانی و شدید و عمیقی دارد.
▪️در حقیقت غذا، انرژی و اطلاعرسانی سه حوزهای هستند که در دست کسانی قرار گرفتهاند که مصمم هستند تمامی بشریت را به زانو درآورند و کل جهان را زیر سلطه بکشند.
▪️در چند دهۀ اخیر حوزۀ رسانه و ارتباطات اهمیتی بیش از آن دوی دیگر پیدا کرد و نخبگان سلطهجو، آن را بهمثابه ابزاری برای تحقق هدف خود به بهترین شکل ممکن به کار گرفتهاند.
▪️برای مردم عامی امریکا تلویزیون چیزی بیش از یک وسیلۀ سرگرمی است. تلویزیون مرجع و مقتدا و منبع خبری و راهنما و رهبرشان است. بهترین ساعات یک امریکایی جلوی تلویزیون میگذرد. آنها بهسادگی و بهراحتی آنچه را در تلویزیون میبینند و میشنوند باور و به آن عقیده پیدا میکنند.
▪️اعمال سانسور نیز قواعد خاص خود را دارد. نرم و بیسروصداست؛ یعنی بهجای آنکه روزنامه یا رسانهای که صدای حقیقتجویان را میرساند توقیف کنند، آن را زیر خروارها خبر دروغ و تهمت و جنگ روانی خفه میکنند.
▪️دستورالعمل در تمامی این رسانهها، اعم از مجازی و روزنامه و تلویزیون یکی است؛ نباید صدای حقیقت به گوش مردم دنیا برسد. باید جادوی دروغپردازی هالیوودی و رسانهای غربی برقرار بماند و مردم نباید از تأثیر این جادو رها شوند؛ خلسه باید ادامه پیدا کند.
▪️تحقیق درباره نقش مخرب صنعت گوشت در محیطزیست جهانی، آلودن آبها و افزایش گازهای گلخانهای و گرمایش زمین در ایالات متحده با سانسور شدید و البته مخفیانهای مواجه است.
▪️این دیکتاتوری رسانهای که خفقانی واقعی و جانکاه را به جامعۀ جهانی تحمیل کرده، چهل سال است که پروژۀ ضدایرانی را نیز در دستور کار خود دارد.
▪️این یک حقیقت است که امپراتوری رسانهای فراگیر جهانی سالیان درازی است که حقایق را وارونه جلوه میدهد.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «آزادی بیان دروغین، دیکتاتوری حقیقی»، منتشر شده در شماره ١١۶ #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، دی ١٣٩٨
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#آزادی_رسانه
#سانسور
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
https://www.magiran.com/paper/2074188
@HOD8HOD
◽️تنگناهای انتشار خبرهای جنگ
✍️محمدتقی روغنیها
▫️از دوران جنگی که رژیم صدام بر ایران تحمیل کرد مدت زیادی نمیگذرد، اما تحولات گستردهای که در عرصه تولید و انتشار خبر رخ داده، فضای اطلاعرسانی را بهگونهای دگرگون کرده که شاید بسیاری از مردم و بهخصوص جوانان، تصویری روشن از شیوههای کسب و انتشار خبر در دوران جنگ نداشته باشند.
▫️در دهه 60 ایرنا تنها خبرگزاری کشور بود که تقریباً منبع اصلی تأمین خبرها و گزارشهای روزنامهها محسوب میشد. تعداد روزنامههای یومیه در حدود تعداد انگشتان یک دست بود.
▫️ستاد تبلیغات جنگ مسؤولیت هدایت و کنترل اطلاعرسانی در مورد جنگ از جمله انتشار اخبار را بر عهده داشت و نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی، صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در آن حضور داشتند.
▫️زمان عملیات که نزدیک میشد، نمایندگان صداوسیما و خبرگزاری نسبت به کلیات آن توجیه میشدند و ستادهای خبری در این دو سازمان شکل میگرفت. در پی آن خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و سایر عوامل به مناطق عملیاتی اعزام و در قرارگاهها، لشگرها و سایر یگانها مستقر میشدند تا همزمان با شروع عملیات با رزمندگان همراه شوند.
▫️در این میان یکی از بزرگترین مشکلات خبرنگاران و گزارشگران، ارسال اخبار و گزارشهای مکتوب و تصویری به پشت جبهه و دفاتر و مراکز سازمانی خود بود. خبرها با بیسیم از خطوط عملیات به قرارگاهها مخابره میشد. البته همین کار هم باید با بسیاری از ملاحظات حفاظتی انجام میشد تا برخی از اطلاعات ارسالی که نباید منتشر میشد، توسط دشمن شنود نشود.
▫️اگر در قرارگاهها خطوط مستقیم تلفنهای موسوم به «افایکس» وجود داشت، خبرها به اهواز، کرمانشاه، سنندج یا تهران ارسال میشد و اگر هم خط مستقیم وجود نداشت، خبرنگار باید همراه با خبرهایش، خود را به اولین مرکز، پایگاه و قرارگاهی که در آن امکانات ارتباطی وجود داشت، رسانده یا آن را در اختیار راننده قرار دهد تا به مرکز مورد نظر برساند.
▫️خبرهای مکتوب از طریق تلکس که بهترین وسیله ارتباطی آن زمان بود و امروزه کاملاً منقرض شده است، به اتاق خبر خبرگزاری ارسال میشد و از آنجا هم برای شورای اخبار جنگ که در ساختمان پخش صداوسیما در جامجم قرار داشت، مخابره میشد تا اعضای شورا آن را با ضوابط انتشار، تطبیق داده و مجوز پخش بدهند. پس از آن ایرنا خبرهای خود را روی تلکس مطبوعات میفرستاد.
▫️ارسال فیلم و تصاویر از جبههها مشکلات بیشتری داشت. فیلمها و عکسها با خودرو به پشت جبهه و از آنجا به اولین مراکز استان مانند اهواز و کرمانشاه و سنندج و ارومیه ارسال میشد و تصاویر تلویزیونی از مراکز صداوسیما در آن شهرها با خط مستقیم ارتباطی به «نودال پخش» صداوسیما در تهران مخابره میشد تا از شبکههای سراسری پخش شود.
▫️کسب خبر در جبههها هم برای خبرنگاران و گزارشگران کار سادهای نبود. خبرنگار میتوانست مشاهدات خود در صحنه را بنویسد و با رزمندگان مصاحبه کند، اما کسب اطلاعات از محور عملیاتی و جمعبندی اوضاع را باید از فرماندهان کسب میکرد که این کار هم چندان ساده نبود.
▫️اما سختی کار آنجا بیشتر میشد که عملیات با پیروزی همراه نبود. در این میان رسانهها باید خبرهایی را منتشر کنند تا پاسخگوی نیاز جامعه و مردم باشند و از طرفی هم نمیشد صریحاً از شکست یا به قولی عدمالفتح حرفی زد که به تضعیف روحیه و نگرانی مرم و از طرفی بازتابهای نامطلوب در سطح جهان بیانجامد.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «انتشار خبرهای جنگ؛ روشها و تنگناها»، منتشر شده در شماره 4 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور 1389
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#خبرنگاری
#دفاع_مقدس
@HOD8HOD
✍️محمدتقی روغنیها
▫️از دوران جنگی که رژیم صدام بر ایران تحمیل کرد مدت زیادی نمیگذرد، اما تحولات گستردهای که در عرصه تولید و انتشار خبر رخ داده، فضای اطلاعرسانی را بهگونهای دگرگون کرده که شاید بسیاری از مردم و بهخصوص جوانان، تصویری روشن از شیوههای کسب و انتشار خبر در دوران جنگ نداشته باشند.
▫️در دهه 60 ایرنا تنها خبرگزاری کشور بود که تقریباً منبع اصلی تأمین خبرها و گزارشهای روزنامهها محسوب میشد. تعداد روزنامههای یومیه در حدود تعداد انگشتان یک دست بود.
▫️ستاد تبلیغات جنگ مسؤولیت هدایت و کنترل اطلاعرسانی در مورد جنگ از جمله انتشار اخبار را بر عهده داشت و نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی، صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در آن حضور داشتند.
▫️زمان عملیات که نزدیک میشد، نمایندگان صداوسیما و خبرگزاری نسبت به کلیات آن توجیه میشدند و ستادهای خبری در این دو سازمان شکل میگرفت. در پی آن خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و سایر عوامل به مناطق عملیاتی اعزام و در قرارگاهها، لشگرها و سایر یگانها مستقر میشدند تا همزمان با شروع عملیات با رزمندگان همراه شوند.
▫️در این میان یکی از بزرگترین مشکلات خبرنگاران و گزارشگران، ارسال اخبار و گزارشهای مکتوب و تصویری به پشت جبهه و دفاتر و مراکز سازمانی خود بود. خبرها با بیسیم از خطوط عملیات به قرارگاهها مخابره میشد. البته همین کار هم باید با بسیاری از ملاحظات حفاظتی انجام میشد تا برخی از اطلاعات ارسالی که نباید منتشر میشد، توسط دشمن شنود نشود.
▫️اگر در قرارگاهها خطوط مستقیم تلفنهای موسوم به «افایکس» وجود داشت، خبرها به اهواز، کرمانشاه، سنندج یا تهران ارسال میشد و اگر هم خط مستقیم وجود نداشت، خبرنگار باید همراه با خبرهایش، خود را به اولین مرکز، پایگاه و قرارگاهی که در آن امکانات ارتباطی وجود داشت، رسانده یا آن را در اختیار راننده قرار دهد تا به مرکز مورد نظر برساند.
▫️خبرهای مکتوب از طریق تلکس که بهترین وسیله ارتباطی آن زمان بود و امروزه کاملاً منقرض شده است، به اتاق خبر خبرگزاری ارسال میشد و از آنجا هم برای شورای اخبار جنگ که در ساختمان پخش صداوسیما در جامجم قرار داشت، مخابره میشد تا اعضای شورا آن را با ضوابط انتشار، تطبیق داده و مجوز پخش بدهند. پس از آن ایرنا خبرهای خود را روی تلکس مطبوعات میفرستاد.
▫️ارسال فیلم و تصاویر از جبههها مشکلات بیشتری داشت. فیلمها و عکسها با خودرو به پشت جبهه و از آنجا به اولین مراکز استان مانند اهواز و کرمانشاه و سنندج و ارومیه ارسال میشد و تصاویر تلویزیونی از مراکز صداوسیما در آن شهرها با خط مستقیم ارتباطی به «نودال پخش» صداوسیما در تهران مخابره میشد تا از شبکههای سراسری پخش شود.
▫️کسب خبر در جبههها هم برای خبرنگاران و گزارشگران کار سادهای نبود. خبرنگار میتوانست مشاهدات خود در صحنه را بنویسد و با رزمندگان مصاحبه کند، اما کسب اطلاعات از محور عملیاتی و جمعبندی اوضاع را باید از فرماندهان کسب میکرد که این کار هم چندان ساده نبود.
▫️اما سختی کار آنجا بیشتر میشد که عملیات با پیروزی همراه نبود. در این میان رسانهها باید خبرهایی را منتشر کنند تا پاسخگوی نیاز جامعه و مردم باشند و از طرفی هم نمیشد صریحاً از شکست یا به قولی عدمالفتح حرفی زد که به تضعیف روحیه و نگرانی مرم و از طرفی بازتابهای نامطلوب در سطح جهان بیانجامد.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «انتشار خبرهای جنگ؛ روشها و تنگناها»، منتشر شده در شماره 4 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور 1389
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#خبرنگاری
#دفاع_مقدس
@HOD8HOD
◽️پیامبران عصر مدرن
✍️مریم بهریان
▫️یکی از اهداف مهم رسانه تأمین منافع اصحاب قدرت است، بنابراین تعجبی ندارد که در جهان امروز، سرمایهسالارها با استفاده از چهرههای تلطیفشده و تحریفشدۀ رسانهای و تکیه بر مفهوم استحالهیافتۀ «انسان خوشبخت و شادکام»، عموم را اقناع کنند که بهترین نظام و تنها راهحل برای ادارۀ جامعه سیاستهای سرمایهسالارانه است.
▫️در واقع یکی از فریبهای دنیای سرمایهداری ایجاد امیدهای واهی است: امید به ثروتمند شدن، امید به بهبودی، امید به رستگاری.
▫️«اپرا وینفری»، بهعنوان ثروتمندترین زن افریقاییامریکاییتبار، یکی از چهرههای سرشناس امریکایی است که به ابزاری برای تحقق این اهداف تبدیل شده است.
▫️از این رو جای تعجبی ندارد اگر در دورههای پیشین، ذهن بشر مدام در معرض دستوراتی مبتنی بر تجربۀ رنج و امساک و قناعت قرار میگرفت، امروز جای آن را وعدۀ رسیدن به کمال مطلوب و شادکامی گرفته باشد.
▫️دستوراتی که مرتباً از سوی سلبریتیهای ساختۀ سیستم سرمایهسالار با تکیه بر فرهنگ روانشناسی مثبتگرا، و همچنین روانشناسی مبتنی بر معنویتهای جعلی، قانون جذب و گفتمانهای انگیزشی، افکارعمومی را تحتتأثیر قرار میدهند.
▫️بخش تأسفبرانگیز ماجرا این است که این شیوۀ تبلیغات بهقدری میتواند فریبدهنده و مسمومکننده باشد که در نهایت منجر به همرنگی اجتماعی شود، بهشکلی که اگر عدهای با این سیاستها همگام نشوند، نابهنجار به نظر میرسند و ممکن است به حاشیه رانده شوند و حتی در ورطۀ افسردگی بیفتند.
▫️ در ساحت «اپرائیسم»، چهرههایی اسطورهای در رسانه ظاهر میشوند و مدام این پیام را به مردم میرسانند که از هیچ میتوان به همهچیز رسید و رستگار شد؛ فقر میتواند خاکی حاصلخیز برای رشد استعدادها و پیمودن پلههای ترقی باشد.
▫️این چهرهها غالباً بدون اینکه به شکل آکادمیک و تخصصی تحصیل کرده باشند، در اکثر امور و حوزهها صاحبنظرند و از خود چهرهای اندیشمند، نیکوکار و خیرخواه که در عین حال جذاب، فریبنده و حسرتبرانگیز و مسحورکننده است میسازند.
▫️کم نیستند افرادی که دچار خطای استدلالی و مغالطۀ توسل به سلبریتیها شدهاند و به سوی سراب سلامتی و نسخۀ واهی تناسب اندام وینفری میتازند.
▫️«جنیس پک»، استاد روزنامهنگاری و پژوهشگر مکتب «اپرائیسم»، معتقد است اپرا یک نفر نیست، اپرا نمادی از ایدئولوژی سرمایهسالارهای قرن بیستویکم است، اپرائیسم زاییدۀ جهان سرمایهداری است برای اینکه زیر لوای این مذهب فریبنده، سیاستهای تخریبگر نظام سرمایه پنهان بماند و هنجارمندانه به عموم تحمیل شود.
▫️«نیکول اشاف» جامعهشناس نیز در کتاب «پیامبران جدید سرمایه»، به «اسطورهسازیهای مدرن» میپردازد و میگوید: «خلق این اسطورهها و قصهها برای این است که شما باور کنید بالاخره میتوانید رؤیاهایتان را که آنها هم ساختۀ کارخانۀ نظام رؤیاسازیاند محقق کنید.»
▫️باید توجه داشت در زمانهای که عصر چیرگی انسان بر طبیعت نامیده میشود و جهان به دست معدودی از نخبگان اداره میشود، برای رهایی از تقدیر تحمیلی نابودی انسان، تجهیز شدن به تفکر نقاد، امری ضروری است.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « اپرائیسم و امید واهی نظام سرمایه»، منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#تاثیر_رسانهای
#سلبریتیزم
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.
@HOD8HOD
✍️مریم بهریان
▫️یکی از اهداف مهم رسانه تأمین منافع اصحاب قدرت است، بنابراین تعجبی ندارد که در جهان امروز، سرمایهسالارها با استفاده از چهرههای تلطیفشده و تحریفشدۀ رسانهای و تکیه بر مفهوم استحالهیافتۀ «انسان خوشبخت و شادکام»، عموم را اقناع کنند که بهترین نظام و تنها راهحل برای ادارۀ جامعه سیاستهای سرمایهسالارانه است.
▫️در واقع یکی از فریبهای دنیای سرمایهداری ایجاد امیدهای واهی است: امید به ثروتمند شدن، امید به بهبودی، امید به رستگاری.
▫️«اپرا وینفری»، بهعنوان ثروتمندترین زن افریقاییامریکاییتبار، یکی از چهرههای سرشناس امریکایی است که به ابزاری برای تحقق این اهداف تبدیل شده است.
▫️از این رو جای تعجبی ندارد اگر در دورههای پیشین، ذهن بشر مدام در معرض دستوراتی مبتنی بر تجربۀ رنج و امساک و قناعت قرار میگرفت، امروز جای آن را وعدۀ رسیدن به کمال مطلوب و شادکامی گرفته باشد.
▫️دستوراتی که مرتباً از سوی سلبریتیهای ساختۀ سیستم سرمایهسالار با تکیه بر فرهنگ روانشناسی مثبتگرا، و همچنین روانشناسی مبتنی بر معنویتهای جعلی، قانون جذب و گفتمانهای انگیزشی، افکارعمومی را تحتتأثیر قرار میدهند.
▫️بخش تأسفبرانگیز ماجرا این است که این شیوۀ تبلیغات بهقدری میتواند فریبدهنده و مسمومکننده باشد که در نهایت منجر به همرنگی اجتماعی شود، بهشکلی که اگر عدهای با این سیاستها همگام نشوند، نابهنجار به نظر میرسند و ممکن است به حاشیه رانده شوند و حتی در ورطۀ افسردگی بیفتند.
▫️ در ساحت «اپرائیسم»، چهرههایی اسطورهای در رسانه ظاهر میشوند و مدام این پیام را به مردم میرسانند که از هیچ میتوان به همهچیز رسید و رستگار شد؛ فقر میتواند خاکی حاصلخیز برای رشد استعدادها و پیمودن پلههای ترقی باشد.
▫️این چهرهها غالباً بدون اینکه به شکل آکادمیک و تخصصی تحصیل کرده باشند، در اکثر امور و حوزهها صاحبنظرند و از خود چهرهای اندیشمند، نیکوکار و خیرخواه که در عین حال جذاب، فریبنده و حسرتبرانگیز و مسحورکننده است میسازند.
▫️کم نیستند افرادی که دچار خطای استدلالی و مغالطۀ توسل به سلبریتیها شدهاند و به سوی سراب سلامتی و نسخۀ واهی تناسب اندام وینفری میتازند.
▫️«جنیس پک»، استاد روزنامهنگاری و پژوهشگر مکتب «اپرائیسم»، معتقد است اپرا یک نفر نیست، اپرا نمادی از ایدئولوژی سرمایهسالارهای قرن بیستویکم است، اپرائیسم زاییدۀ جهان سرمایهداری است برای اینکه زیر لوای این مذهب فریبنده، سیاستهای تخریبگر نظام سرمایه پنهان بماند و هنجارمندانه به عموم تحمیل شود.
▫️«نیکول اشاف» جامعهشناس نیز در کتاب «پیامبران جدید سرمایه»، به «اسطورهسازیهای مدرن» میپردازد و میگوید: «خلق این اسطورهها و قصهها برای این است که شما باور کنید بالاخره میتوانید رؤیاهایتان را که آنها هم ساختۀ کارخانۀ نظام رؤیاسازیاند محقق کنید.»
▫️باید توجه داشت در زمانهای که عصر چیرگی انسان بر طبیعت نامیده میشود و جهان به دست معدودی از نخبگان اداره میشود، برای رهایی از تقدیر تحمیلی نابودی انسان، تجهیز شدن به تفکر نقاد، امری ضروری است.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « اپرائیسم و امید واهی نظام سرمایه»، منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#تاثیر_رسانهای
#سلبریتیزم
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.
@HOD8HOD
💠سیاستورزی در شبکههای اجتماعی
✍️علی حسنلو
⏰زمان مطالعه : ۳دقیقه
▫️
🔸تابهحال به این فکر کردهاید که اگر هریک از اندام شما از بدنتان جدا شوند، ادامۀ حیات آنها چگونه خواهد بود؟ یعنی اینکه هرکدام مشغول عملکرد ذاتی خود شوند بیاطلاع از نتیجۀ جمعی. چند دقیقهای به این فضای سوررئالیستی تن بدهید.
🔹«هلن مارگتس»، استاد دانشگاه آکسفورد، به همراه «پیتر جان»، «اسکات هیل» و «طاها یاسری»، در کتابی به نام «آشفتگی سیاسی؛ شبکههای اجتماعی مجازی چگونه به کنش جمعی شکل میدهند؟»، بهخوبی به تغییر شیوۀ عمل سیاسی بعد از گسترش شبکههای اجتماعی پرداختهاند.
🔸در بخشی از این کتاب مبحثی با عنوان «مرگ عضویت و تولد فرد» پیش کشیده شده و در آن میگویند احزاب و سازمانهای سیاسی و حتی اجتماعی، دیگر کارکرد سنتی خود برای عضوگیری و کنشگری سیاسی را از دست دادهاند، زیرا شبکههای اجتماعی نیاز فعالان را تأمین میکنند و هر فرد میتواند با کمترین هزینه و وقت، بیشترین بازخورد را بگیرد، آن هم بدون اینکه درگیر اقتضائات و اصول کار حزبی شود.
🔹شبکههای اجتماعی، اجتماعی عظیم از اندامهای بیبدن هستند با این تفاوت که هریک از اندامها دهانی هم دارند؛ یعنی شبکههای اجتماعی هرچند عنوان اجتماعی را بر پیشانی دارند، بهشدت بسطدهندۀ فردیتاند و به همین دلیل بهسرعت در حال جایگزین شدن با نیازهای سابق آدمها.
🔸در این اجتماع مجازی یکی دنبال جلب فالوور است، یکی جلبتوجه، دیگری در حال گزارش کار، آن یکی در حال تبلیغ کالای خود در همین فضا، و در همین همهمه رئیسجمهورها نیز در حال اعلام موضعش به دنیا، یا مشاورانان در حال توییت هوایی زدن برای تکمیل جنگهای پشت پرده.
🔹هر عضو این پیکرۀ عظیم درگیر دنیای خود است و چندان به شمای بیرونی این کل، کاری ندارد. مهمتر اینکه این نمایشگاه بیستوچهارساعتۀ فردیت، بسیار عریانتر از جامعه است و ناشنیدهها بهآسانی شنیده میشوند.
🔸مشخص است فضایی که در آن تا این حد دسترسی به افراد مختلف آسان شده، امکانی ویژه برای فعالیت سیاسی است، کما اینکه مدتهاست در ایران هم این رویه حاکم است.
🔹مشکل بزرگی در این میان وجود دارد که سابقون سیاسی و روشنفکران هنوز نگاه خود را به این فضا تغییر ندادهاند و تصور میکنند شبکۀ اجتماعی تنها یک ابزار است.
🔸با همین دید، احزاب ایرانی، با ادامۀ فضای سنتی، رویۀ سابق خود را پیش میبرند و در نهایت خروجی اطلاعرسانی کار خود را در این شبکه توزیع میکنند. تأثیر این سیاستورزی سنتی اما دیگر به پایان خود نزدیک شده است، آن هم نهفقط در ایران.
🔹در شبکههای اجتماعی سرعت اتفاقات چنان بالاست که احزاب حتی فرصت نمیکنند ورود تشکلی به آن کنند. البته این ناشی از همان نگاه ابزارگونه به شبکههای اجتماعی است که باعث میشود احزاب از قافله عقب بمانند زیرا مهارت اصلی موردنیاز در اینجا سیاستورزی نیست بلکه علم ارتباطات است.
🔸این کشمکشهایِ پذیرشِ فعالیتهای مجازی، مختص ایران نیست و در بسیاری از کشورهای کمترتوسعهیافته تا توسعهیافته تمرکز روی شبکههای اجتماعی چنان زیاد شده که برخی احزاب و اپوزیسیونها در حال انتقال بار اصلی فعالیت خود به شبکههای اجتماعی هستند.
🔹مشخص است که این قدرتمند شدن باعث نگرانی هستههای مرکزی قدرت نیز میشود و از انتخابات امریکا گرفته، که تأثیر شبکههای اجتماعی موضوع همیشگی آن شده، تا کشوری مثل ترکیه، هرکدام دنبال راهحلی برای مواجههاند.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « شبکه اجتماع اندامهای بیبدن»، منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#احزاب_سیاسی
#شبکههای_اجتماعی
@HOD8HOD
✍️علی حسنلو
⏰زمان مطالعه : ۳دقیقه
▫️
🔸تابهحال به این فکر کردهاید که اگر هریک از اندام شما از بدنتان جدا شوند، ادامۀ حیات آنها چگونه خواهد بود؟ یعنی اینکه هرکدام مشغول عملکرد ذاتی خود شوند بیاطلاع از نتیجۀ جمعی. چند دقیقهای به این فضای سوررئالیستی تن بدهید.
🔹«هلن مارگتس»، استاد دانشگاه آکسفورد، به همراه «پیتر جان»، «اسکات هیل» و «طاها یاسری»، در کتابی به نام «آشفتگی سیاسی؛ شبکههای اجتماعی مجازی چگونه به کنش جمعی شکل میدهند؟»، بهخوبی به تغییر شیوۀ عمل سیاسی بعد از گسترش شبکههای اجتماعی پرداختهاند.
🔸در بخشی از این کتاب مبحثی با عنوان «مرگ عضویت و تولد فرد» پیش کشیده شده و در آن میگویند احزاب و سازمانهای سیاسی و حتی اجتماعی، دیگر کارکرد سنتی خود برای عضوگیری و کنشگری سیاسی را از دست دادهاند، زیرا شبکههای اجتماعی نیاز فعالان را تأمین میکنند و هر فرد میتواند با کمترین هزینه و وقت، بیشترین بازخورد را بگیرد، آن هم بدون اینکه درگیر اقتضائات و اصول کار حزبی شود.
🔹شبکههای اجتماعی، اجتماعی عظیم از اندامهای بیبدن هستند با این تفاوت که هریک از اندامها دهانی هم دارند؛ یعنی شبکههای اجتماعی هرچند عنوان اجتماعی را بر پیشانی دارند، بهشدت بسطدهندۀ فردیتاند و به همین دلیل بهسرعت در حال جایگزین شدن با نیازهای سابق آدمها.
🔸در این اجتماع مجازی یکی دنبال جلب فالوور است، یکی جلبتوجه، دیگری در حال گزارش کار، آن یکی در حال تبلیغ کالای خود در همین فضا، و در همین همهمه رئیسجمهورها نیز در حال اعلام موضعش به دنیا، یا مشاورانان در حال توییت هوایی زدن برای تکمیل جنگهای پشت پرده.
🔹هر عضو این پیکرۀ عظیم درگیر دنیای خود است و چندان به شمای بیرونی این کل، کاری ندارد. مهمتر اینکه این نمایشگاه بیستوچهارساعتۀ فردیت، بسیار عریانتر از جامعه است و ناشنیدهها بهآسانی شنیده میشوند.
🔸مشخص است فضایی که در آن تا این حد دسترسی به افراد مختلف آسان شده، امکانی ویژه برای فعالیت سیاسی است، کما اینکه مدتهاست در ایران هم این رویه حاکم است.
🔹مشکل بزرگی در این میان وجود دارد که سابقون سیاسی و روشنفکران هنوز نگاه خود را به این فضا تغییر ندادهاند و تصور میکنند شبکۀ اجتماعی تنها یک ابزار است.
🔸با همین دید، احزاب ایرانی، با ادامۀ فضای سنتی، رویۀ سابق خود را پیش میبرند و در نهایت خروجی اطلاعرسانی کار خود را در این شبکه توزیع میکنند. تأثیر این سیاستورزی سنتی اما دیگر به پایان خود نزدیک شده است، آن هم نهفقط در ایران.
🔹در شبکههای اجتماعی سرعت اتفاقات چنان بالاست که احزاب حتی فرصت نمیکنند ورود تشکلی به آن کنند. البته این ناشی از همان نگاه ابزارگونه به شبکههای اجتماعی است که باعث میشود احزاب از قافله عقب بمانند زیرا مهارت اصلی موردنیاز در اینجا سیاستورزی نیست بلکه علم ارتباطات است.
🔸این کشمکشهایِ پذیرشِ فعالیتهای مجازی، مختص ایران نیست و در بسیاری از کشورهای کمترتوسعهیافته تا توسعهیافته تمرکز روی شبکههای اجتماعی چنان زیاد شده که برخی احزاب و اپوزیسیونها در حال انتقال بار اصلی فعالیت خود به شبکههای اجتماعی هستند.
🔹مشخص است که این قدرتمند شدن باعث نگرانی هستههای مرکزی قدرت نیز میشود و از انتخابات امریکا گرفته، که تأثیر شبکههای اجتماعی موضوع همیشگی آن شده، تا کشوری مثل ترکیه، هرکدام دنبال راهحلی برای مواجههاند.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « شبکه اجتماع اندامهای بیبدن»، منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#احزاب_سیاسی
#شبکههای_اجتماعی
@HOD8HOD
◼️ ذائقهتان را به ما بسپارید!
✍️دیانا اوون
▪️نظام رسانهای در جهان از زمان ظهور رسانههای جدید در اواخر دهۀ 1980 دستخوش تحولات چشمگیری شده است. در طول یک دهۀ گذشته، رسانههای اجتماعی به ابزارهای قدرتمند سیاسی در مبارزات انتخاباتی و حکمرانی بدل شدهاند.
▪️نخست اینکه تغییری شگرف در نحوه و محل به دست آوردن اطلاعات سیاسی افراد به وقوع پیوسته است، چراکه اکثر مردم به منابع دیجیتال روی آوردهاند و اخبار تلویزیون و سایر منابع سنتی انتشار اخبار را رها کردهاند.
▪️مرحلۀ دوم، ظهور «فضای توییتر» است که به محلی برای تعامل و ارتباط سیاستمداران، شهروندان و رسانهها بدل شده است؛ محیطی که گفتمانهای سیاسی را بیپردهتر ساخته، «زمامداری از طریق توییتر» را گسترش داده و در نهایت به انتشار و اشاعۀ اطلاعات غلط پروبال داده است.
▪️سوم، ناپدید شدن رسانههای محلی و در نتیجه به وجود آمدن «برهوت خبری» است؛ پدیدهای که باعث شده پیام رسانههای اجتماعی به منبع اصلی اطلاعات در جاهایی بدل شود که افرادی چون دونالد ترامپ در آنها میدانداری میکنند.
▪️بنابراین تعداد گزینههای در دسترس برای مصرفکنندگان اخبار بهطرز چشمگیری افزایش یافته است، چراکه منابع تولید و توزیع محتوا شدیداً گسترش یافتهاند: از مطبوعات چاپی و تلویزیون و رادیو تا رایانه و تبلت و تلفن همراه.
▪️کمتر از یک دهه پیش، مطبوعات محلی تقریباً 85 درصد اخبار را تولید میکردند. آنها اهمیت زیادی در زمینۀ اطلاعرسانی و نیز شکل دادن به باورها و عقاید مردم در شهرهای کوچک و مناطق حاشیهای داشتند. مردم هم در آن زمان تمایل داشتند به رسانههای محلی خود اعتماد کنند.
▪️باور آنها این بود که روزنامهنگاران روزنامههای محلی - که در همسایگیشان زندگی میکردند - دقیق و درست اخبار را روایت میکنند. اما در حال حاضر، بیشتر این روزنامهها ناپدید شدهاند و منبعی برای سنجیدن صدق و کذب بسیاری از اخبار باقی نمانده است.
▪️اگرچه بیشتر نوشتههایی که به آیندۀ شبکههای اجتماعی میپردازند، بدبینانه و تا اندازهای تلخاند، واقعیت این است که همهچیز به این بدی نیست.
▪️رسانههای اجتماعی باعث افزایش اطلاعات و آگاهیهای سیاسی بسیاری از مردمی شدهاند که پیش از این چندان میانهای با اخبار رسانههای رسمی نداشتند.
▪️رسانههای اجتماعی کارزارهای موفقی را شکل دادهاند و توانستهاند بهویژه به زنان و اقلیتهای قومی، مذهبی و نژادی برای دستیابی به حقوق خود کمک کنند.
▪️رسانههای اجتماعی کلانروایتها را از میان برداشتهاند و روایتهای خرد بسیاری حولوحوش هر مسئله به وجود آمده است، بهگونهای که بهواسطۀ توییتر یا فیسبوک هرکسی به بخشی از یک روایت یا داستان توجه میکند و آن را برجسته میسازد.
▪️با اینهمه، کماکان بیمها و یأسهای بسیاری درمورد شبکههای اجتماعی وجود دارد. زمانی در دهۀ شصت، شعار «کوکاکولا» این بود که «ذائقۀ خود را به ما بسپارید، ما آن را برای شما تربیت میکنیم.» اکنون بسیاری از کشورها نیز در حال تربیت کردن ذائقۀ شهروندان خود هستند تا اطلاعات را کنترلشده، حسابشده و به نفع خود در اختیار آنها قرار دهند.
▪️دادههای شبکههای اجتماعی منبعی برای یک هراس عظیماند، هراسی که هر روز بیشتر و بیشتر میشود. چراکه دولتها یا حتی برخی افراد و سازمانها میتوانند از این دادهها برای انتشار اخبار غلط، نفوذ در تبلیغات انتخاباتی و مسائل عدیدۀ دیگر استفاده کنند.
🗞منبع: از مقالهای به نام «سلطه بلامنازع شبکههای اجتماعی»، ترجمه محسن محمودی منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانه
#شبکههای_اجتماعی
@HOD8HOD
✍️دیانا اوون
▪️نظام رسانهای در جهان از زمان ظهور رسانههای جدید در اواخر دهۀ 1980 دستخوش تحولات چشمگیری شده است. در طول یک دهۀ گذشته، رسانههای اجتماعی به ابزارهای قدرتمند سیاسی در مبارزات انتخاباتی و حکمرانی بدل شدهاند.
▪️نخست اینکه تغییری شگرف در نحوه و محل به دست آوردن اطلاعات سیاسی افراد به وقوع پیوسته است، چراکه اکثر مردم به منابع دیجیتال روی آوردهاند و اخبار تلویزیون و سایر منابع سنتی انتشار اخبار را رها کردهاند.
▪️مرحلۀ دوم، ظهور «فضای توییتر» است که به محلی برای تعامل و ارتباط سیاستمداران، شهروندان و رسانهها بدل شده است؛ محیطی که گفتمانهای سیاسی را بیپردهتر ساخته، «زمامداری از طریق توییتر» را گسترش داده و در نهایت به انتشار و اشاعۀ اطلاعات غلط پروبال داده است.
▪️سوم، ناپدید شدن رسانههای محلی و در نتیجه به وجود آمدن «برهوت خبری» است؛ پدیدهای که باعث شده پیام رسانههای اجتماعی به منبع اصلی اطلاعات در جاهایی بدل شود که افرادی چون دونالد ترامپ در آنها میدانداری میکنند.
▪️بنابراین تعداد گزینههای در دسترس برای مصرفکنندگان اخبار بهطرز چشمگیری افزایش یافته است، چراکه منابع تولید و توزیع محتوا شدیداً گسترش یافتهاند: از مطبوعات چاپی و تلویزیون و رادیو تا رایانه و تبلت و تلفن همراه.
▪️کمتر از یک دهه پیش، مطبوعات محلی تقریباً 85 درصد اخبار را تولید میکردند. آنها اهمیت زیادی در زمینۀ اطلاعرسانی و نیز شکل دادن به باورها و عقاید مردم در شهرهای کوچک و مناطق حاشیهای داشتند. مردم هم در آن زمان تمایل داشتند به رسانههای محلی خود اعتماد کنند.
▪️باور آنها این بود که روزنامهنگاران روزنامههای محلی - که در همسایگیشان زندگی میکردند - دقیق و درست اخبار را روایت میکنند. اما در حال حاضر، بیشتر این روزنامهها ناپدید شدهاند و منبعی برای سنجیدن صدق و کذب بسیاری از اخبار باقی نمانده است.
▪️اگرچه بیشتر نوشتههایی که به آیندۀ شبکههای اجتماعی میپردازند، بدبینانه و تا اندازهای تلخاند، واقعیت این است که همهچیز به این بدی نیست.
▪️رسانههای اجتماعی باعث افزایش اطلاعات و آگاهیهای سیاسی بسیاری از مردمی شدهاند که پیش از این چندان میانهای با اخبار رسانههای رسمی نداشتند.
▪️رسانههای اجتماعی کارزارهای موفقی را شکل دادهاند و توانستهاند بهویژه به زنان و اقلیتهای قومی، مذهبی و نژادی برای دستیابی به حقوق خود کمک کنند.
▪️رسانههای اجتماعی کلانروایتها را از میان برداشتهاند و روایتهای خرد بسیاری حولوحوش هر مسئله به وجود آمده است، بهگونهای که بهواسطۀ توییتر یا فیسبوک هرکسی به بخشی از یک روایت یا داستان توجه میکند و آن را برجسته میسازد.
▪️با اینهمه، کماکان بیمها و یأسهای بسیاری درمورد شبکههای اجتماعی وجود دارد. زمانی در دهۀ شصت، شعار «کوکاکولا» این بود که «ذائقۀ خود را به ما بسپارید، ما آن را برای شما تربیت میکنیم.» اکنون بسیاری از کشورها نیز در حال تربیت کردن ذائقۀ شهروندان خود هستند تا اطلاعات را کنترلشده، حسابشده و به نفع خود در اختیار آنها قرار دهند.
▪️دادههای شبکههای اجتماعی منبعی برای یک هراس عظیماند، هراسی که هر روز بیشتر و بیشتر میشود. چراکه دولتها یا حتی برخی افراد و سازمانها میتوانند از این دادهها برای انتشار اخبار غلط، نفوذ در تبلیغات انتخاباتی و مسائل عدیدۀ دیگر استفاده کنند.
🗞منبع: از مقالهای به نام «سلطه بلامنازع شبکههای اجتماعی»، ترجمه محسن محمودی منتشر شده در شماره 123 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مرداد 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانه
#شبکههای_اجتماعی
@HOD8HOD
💠استادیوم جنگ گلادیاتوری شبکههای اجتماعی
✍️جاناتان هایت
⏱زمان مطالعه ۳ دقیقه
🔸زمانی که شبکههای اجتماعی بهتدریج در حال شکلگیری بودند، مردم جهان تصور میکردند ارتباط بیشتر و گستردهتر، ابزاری برای تقویت دموکراسیهاست. اما هرچه شبکههای اجتماعی بزرگتر شدند، این خوشبینیها کمرنگتر شدند و فهرستی از آسیبهای شناختهشدۀ آنها برای ما واضحتر. بحثهای سیاسی در اینترنت که معمولاً میان غریبههای بینامونشان رخ میدهد، خشمگینانهتر و غیرمتمدنانهتر از بحثهای سیاسی در زندگی واقعی ماست.
🔹شبکههایی از دیدگاههای جناحی، بهتدریج در حال ایجاد جهانبینیهایی هستند که روزبهروز تندروتر و افراطیتر میشوند. کارزارهای ترویج اطلاعات نادرست، گستردهتر و پرنفوذتر شدهاند، ایدئولوژیهای خشونتگرا عضوگیری خود را افزایش دادهاند و... . مشکلی که به وجود آمده است بهخودیخود به مرتبط بودن افراد با یکدیگر بر نمیگردد، بلکه به این دلیل است که شبکههای اجتماعی «ارتباطات» را به یک نمایش هیجانانگیز عمومی تبدیل کردهاند.
🔸در حالت عادی اگر هنگام گفتوگوی خصوصی با دیگران مدام خشم و عصبانیت نشان دهیم، دوستانمان ما را فردی ملالآور و خستهکننده درمییابند. اما زمانی که برای این خشم و عصبانیت مخاطبانی مناسب و همدل وجود داشته باشد، تکرار این رفتار جایگاه اجتماعی شما را بهبود میدهد.
🔹تکامل باعث شده است انسانها غیبت کردن، خودنمایی کردن، دستکاری عواطف دیگران و حذف کردن یکدیگر را بیاموزند. همین ویژگیها هستند که باعث میشوند بهسادگی به شبکههای اجتماعی که مانند استادیوم جنگ گلادیاتوری با چنین تکنیکهایی هستند جذب شویم، حتی در شرایطی که همگی میدانیم ورود به این عرصه ما را به فردی بیرحم و سطحی تبدیل خواهد کرد.
🔸شبکههای اجتماعی در بدو تأسیسشان با آنچه امروز هستند بسیار متفاوت بودند. بین سالهای 2002 تا 2004 سایتهای دوستیابی و شبکههای اجتماعی، اجازه میدادند فرد بتواند نسخهای بسیار منتخب و سفارشی از زندگی خودش را برای دوستانش به نمایش بگذارد.
🔹در آن دوران این شبکههای اجتماعی هنوز ابزاری ایجاد نکرده بودند که افراد بتوانند بهسرعت خشم و عصبانیت مسری و فراگیر را منتشر کنند. اما بهتدریج با اقداماتی که بهاصطلاح برای بهبود تجربۀ کاربران در شبکههای اجتماعی انجام شد، وضعیت انتشار و پخش اخبار در جامعه به شکل بنیادین تغییر کرد.
🔸واقعیت این است که رسانهها از سدههای گذشته دستبهکار ایجاد شکاف و دعوا در جامعه بودهاند اما از سال 2013 به این سو، شبکههای اجتماعی به کاتالیزوری مؤثر برای کسانی تبدیل شدهاند که قصد دارند آتشی تازه بیفروزند.
🔹در عین حال شبکههای اجتماعی ذاتاً بد نیستند و توانایی دارند که به جامعه فایده برسانند. میتوانند آسیبهای پنهان را نمایش دهند و صدای جوامعی باشند که پیش از این صدایی نداشتند. هر ابزار ارتباطی نویی، مجموعهای از آثار سازنده و مخرب با خود به ارمغان میآورد و در طول زمان میتواند توازن را میان آنها ایجاد کند.
🔸امروزه بسیاری از پژوهشگران، قانونگذاران، بنیادهای خیریه، و متخصصان فناوری در کنار هم تلاش میکنند تا راهحلهایی برای درمان این آسیبهای شبکههای اجتماعی عرضه کنند. بهگمان ما نیز اصلاحاتی امکانپذیر است. ۱- استفاده از «دیمتریکیشن (رقمزدایی)» برای کاهش اجراهای عمومی و سنجش میزان استقبال؛ ۲- کاهش تعداد حسابهای کاربری بدون احراز هویت کاربر؛ ۳- مبارزه با محتوای بیکیفیت، حساسیتبرانگیز و آسیبرسان.
🗞منبع: خلاصه شده مقالهای به نام «روانشناسی سویههای تاریک شبکههای اجتماعی»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#خشونت
@HOD8HOD
✍️جاناتان هایت
⏱زمان مطالعه ۳ دقیقه
🔸زمانی که شبکههای اجتماعی بهتدریج در حال شکلگیری بودند، مردم جهان تصور میکردند ارتباط بیشتر و گستردهتر، ابزاری برای تقویت دموکراسیهاست. اما هرچه شبکههای اجتماعی بزرگتر شدند، این خوشبینیها کمرنگتر شدند و فهرستی از آسیبهای شناختهشدۀ آنها برای ما واضحتر. بحثهای سیاسی در اینترنت که معمولاً میان غریبههای بینامونشان رخ میدهد، خشمگینانهتر و غیرمتمدنانهتر از بحثهای سیاسی در زندگی واقعی ماست.
🔹شبکههایی از دیدگاههای جناحی، بهتدریج در حال ایجاد جهانبینیهایی هستند که روزبهروز تندروتر و افراطیتر میشوند. کارزارهای ترویج اطلاعات نادرست، گستردهتر و پرنفوذتر شدهاند، ایدئولوژیهای خشونتگرا عضوگیری خود را افزایش دادهاند و... . مشکلی که به وجود آمده است بهخودیخود به مرتبط بودن افراد با یکدیگر بر نمیگردد، بلکه به این دلیل است که شبکههای اجتماعی «ارتباطات» را به یک نمایش هیجانانگیز عمومی تبدیل کردهاند.
🔸در حالت عادی اگر هنگام گفتوگوی خصوصی با دیگران مدام خشم و عصبانیت نشان دهیم، دوستانمان ما را فردی ملالآور و خستهکننده درمییابند. اما زمانی که برای این خشم و عصبانیت مخاطبانی مناسب و همدل وجود داشته باشد، تکرار این رفتار جایگاه اجتماعی شما را بهبود میدهد.
🔹تکامل باعث شده است انسانها غیبت کردن، خودنمایی کردن، دستکاری عواطف دیگران و حذف کردن یکدیگر را بیاموزند. همین ویژگیها هستند که باعث میشوند بهسادگی به شبکههای اجتماعی که مانند استادیوم جنگ گلادیاتوری با چنین تکنیکهایی هستند جذب شویم، حتی در شرایطی که همگی میدانیم ورود به این عرصه ما را به فردی بیرحم و سطحی تبدیل خواهد کرد.
🔸شبکههای اجتماعی در بدو تأسیسشان با آنچه امروز هستند بسیار متفاوت بودند. بین سالهای 2002 تا 2004 سایتهای دوستیابی و شبکههای اجتماعی، اجازه میدادند فرد بتواند نسخهای بسیار منتخب و سفارشی از زندگی خودش را برای دوستانش به نمایش بگذارد.
🔹در آن دوران این شبکههای اجتماعی هنوز ابزاری ایجاد نکرده بودند که افراد بتوانند بهسرعت خشم و عصبانیت مسری و فراگیر را منتشر کنند. اما بهتدریج با اقداماتی که بهاصطلاح برای بهبود تجربۀ کاربران در شبکههای اجتماعی انجام شد، وضعیت انتشار و پخش اخبار در جامعه به شکل بنیادین تغییر کرد.
🔸واقعیت این است که رسانهها از سدههای گذشته دستبهکار ایجاد شکاف و دعوا در جامعه بودهاند اما از سال 2013 به این سو، شبکههای اجتماعی به کاتالیزوری مؤثر برای کسانی تبدیل شدهاند که قصد دارند آتشی تازه بیفروزند.
🔹در عین حال شبکههای اجتماعی ذاتاً بد نیستند و توانایی دارند که به جامعه فایده برسانند. میتوانند آسیبهای پنهان را نمایش دهند و صدای جوامعی باشند که پیش از این صدایی نداشتند. هر ابزار ارتباطی نویی، مجموعهای از آثار سازنده و مخرب با خود به ارمغان میآورد و در طول زمان میتواند توازن را میان آنها ایجاد کند.
🔸امروزه بسیاری از پژوهشگران، قانونگذاران، بنیادهای خیریه، و متخصصان فناوری در کنار هم تلاش میکنند تا راهحلهایی برای درمان این آسیبهای شبکههای اجتماعی عرضه کنند. بهگمان ما نیز اصلاحاتی امکانپذیر است. ۱- استفاده از «دیمتریکیشن (رقمزدایی)» برای کاهش اجراهای عمومی و سنجش میزان استقبال؛ ۲- کاهش تعداد حسابهای کاربری بدون احراز هویت کاربر؛ ۳- مبارزه با محتوای بیکیفیت، حساسیتبرانگیز و آسیبرسان.
🗞منبع: خلاصه شده مقالهای به نام «روانشناسی سویههای تاریک شبکههای اجتماعی»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#خشونت
@HOD8HOD
💠در عصر «الُیگوپولی» رسانهای به سر میبریم
⏰زمان مناسب برای مطالعه ۲ دقیقه
🔸احمد موثقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و نویسندۀ کتابهایی همچون «اقتصاد سیاسی توسعه و توسعهنیافتگی»، معتقد است اکثر رسانههای مطرح دنیا در خدمت اصحاب قدرتاند و همانها هم به چندپارگی جهانی دامن میزنند. باور او صاحبان منافع خاص به کمک رسانهها احساسات را دستکاری میکنند و به آن سمتوسو میدهند. موثقی میگوید در فرایند مکدونالدیکردن جهان و استانداردکردن طرز فکرها، سبکهای زندگی و ترویج فرهنگ مصرفی و...، دغدغههای انسانی، اجتماعی و عام وجود ندارد. چند برش از گفتوگو با او را میخوانید:
🔹در دنیای امروز اصحاب قدرت با متخصصانی که به خدمت میگیرند و با رسانههایی که محتوا منتشر میکنند، افکار را شکل و تغییر میدهند. حتی سبکهای زندگی، سلیقهها و ذائقهها را سمتوسو میدهند و بهطور کلی فرهنگ موردنظر خود را ایجاد و تبلیغ میکنند.
🔸در داخل کشورها ارتباطات و جامعۀ جدید مبتنی بر بازار و تجارت و فعالیت نیروهای بازار، تحت سلطۀ متخصصان حرفهای حوزۀ ارتباطاتاند. این متخصصان در پیوند با منافع تجاری برای تأثیرگذاری بر افکارعمومی، جلبنظر و آرا در انتخابات و فرایندهای دیگر تصمیمسازیشان فعال هستند.
🔹در سطح جهانی مسئلۀ اغنای افکارعمومی از طریق فرایندی به نام دیپلماسی عمومی در جریان است. متخصصان در سطح جهانی از طریق رسانهها و انحصارات رسانهای که در خدمت دارند سعی میکنند افکارعمومی را برای هرگونه اقدامات خاصگرایانه و در جهت منافع خودشان شکل دهند و همراه کنند.
🔸نهادهای مدنی، شبکههای اجتماعی، جامعۀ مدنی جهانی و... نیز برای فعالیتشان به قدرت و ثروت نیاز دارند و بهتدریج ناگزیر میشوند با صاحبان قدرت و ثروت ارتباط برقرار کنند و تحتالشعاع منافع آنها قرار بگیرند.
🔹در عصری که به دیجیتال یا عصر اطلاعاتی مشهور شده است، نوعی الیگوپولی (Oligopoly: انحصار چندتایی) در سطح جهانی ایجاد شده است. کمپانیهای رسانهای هیچگونه ملاحظۀ اخلاقی، اجتماعی، انسانی، زیستمحیطی در زمینۀ صلح، در خصوص زنان، در خصوص جهان سوم، در خصوص اکثریت فقیر در سطح جهان و در خصوص آن شکاف فقیر و غنی و شمال و جنوب در سطح جهانی ندارند.
🔸در این میان اقشار و گروههای آسیبدیده و دچار بحران هویت و ازهمگسیخته هیچ لنگرگاهی برایشان باقی نمیماند که بتوانند یک گفتمان مقاومتی را هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی شکل دهند. این یکی از عوارض جهانیشدن کورپورات (Corporat) با موتور محرکۀ سرمایهداری جهانی است.
🗞منبع: گزیدهای از مصاحبهای با همین تیتر، منتشر شده در شماره 98 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، تیر 1397
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#جهانیسازی
#قدرت_رسانهها
@HOD8HOD
⏰زمان مناسب برای مطالعه ۲ دقیقه
🔸احمد موثقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و نویسندۀ کتابهایی همچون «اقتصاد سیاسی توسعه و توسعهنیافتگی»، معتقد است اکثر رسانههای مطرح دنیا در خدمت اصحاب قدرتاند و همانها هم به چندپارگی جهانی دامن میزنند. باور او صاحبان منافع خاص به کمک رسانهها احساسات را دستکاری میکنند و به آن سمتوسو میدهند. موثقی میگوید در فرایند مکدونالدیکردن جهان و استانداردکردن طرز فکرها، سبکهای زندگی و ترویج فرهنگ مصرفی و...، دغدغههای انسانی، اجتماعی و عام وجود ندارد. چند برش از گفتوگو با او را میخوانید:
🔹در دنیای امروز اصحاب قدرت با متخصصانی که به خدمت میگیرند و با رسانههایی که محتوا منتشر میکنند، افکار را شکل و تغییر میدهند. حتی سبکهای زندگی، سلیقهها و ذائقهها را سمتوسو میدهند و بهطور کلی فرهنگ موردنظر خود را ایجاد و تبلیغ میکنند.
🔸در داخل کشورها ارتباطات و جامعۀ جدید مبتنی بر بازار و تجارت و فعالیت نیروهای بازار، تحت سلطۀ متخصصان حرفهای حوزۀ ارتباطاتاند. این متخصصان در پیوند با منافع تجاری برای تأثیرگذاری بر افکارعمومی، جلبنظر و آرا در انتخابات و فرایندهای دیگر تصمیمسازیشان فعال هستند.
🔹در سطح جهانی مسئلۀ اغنای افکارعمومی از طریق فرایندی به نام دیپلماسی عمومی در جریان است. متخصصان در سطح جهانی از طریق رسانهها و انحصارات رسانهای که در خدمت دارند سعی میکنند افکارعمومی را برای هرگونه اقدامات خاصگرایانه و در جهت منافع خودشان شکل دهند و همراه کنند.
🔸نهادهای مدنی، شبکههای اجتماعی، جامعۀ مدنی جهانی و... نیز برای فعالیتشان به قدرت و ثروت نیاز دارند و بهتدریج ناگزیر میشوند با صاحبان قدرت و ثروت ارتباط برقرار کنند و تحتالشعاع منافع آنها قرار بگیرند.
🔹در عصری که به دیجیتال یا عصر اطلاعاتی مشهور شده است، نوعی الیگوپولی (Oligopoly: انحصار چندتایی) در سطح جهانی ایجاد شده است. کمپانیهای رسانهای هیچگونه ملاحظۀ اخلاقی، اجتماعی، انسانی، زیستمحیطی در زمینۀ صلح، در خصوص زنان، در خصوص جهان سوم، در خصوص اکثریت فقیر در سطح جهان و در خصوص آن شکاف فقیر و غنی و شمال و جنوب در سطح جهانی ندارند.
🔸در این میان اقشار و گروههای آسیبدیده و دچار بحران هویت و ازهمگسیخته هیچ لنگرگاهی برایشان باقی نمیماند که بتوانند یک گفتمان مقاومتی را هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی شکل دهند. این یکی از عوارض جهانیشدن کورپورات (Corporat) با موتور محرکۀ سرمایهداری جهانی است.
🗞منبع: گزیدهای از مصاحبهای با همین تیتر، منتشر شده در شماره 98 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، تیر 1397
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#جهانیسازی
#قدرت_رسانهها
@HOD8HOD
💠الگوی چینی #فلیترینگ
✍️میثم سلیمانی
⏰زمان مناسب برای مطالعه ۲ دقیقه
🔸زمانی که بحث فیلترینگ در فضای مجازی مطرح میشود، برخی کشورها پیشتاز هستند. کشوری مانند روسیه تلاش میکند فضای مجازی را به نفع خود کنترل و بهنحوی مخالفان دولت را محدود کند که مثال بارز آن مسدود شدن پیامرسان تلگرام است. اما، چینیها در این مسیر نگاه متفاوتی به فیلترینگ داشتند و توانستند کمپانیها و پلتفرمهایی را ایجاد کنند که خود تبدیل به یک غول در فضای مجازی شوند.
🔹اگر سری به فضای مجازی در چین بزنید و به اپلیکیشنها و پلتفرمهایی که برای جایگزینی نرمافزارهای غربی طراحی شدهاند نگاهی بیندازید، میبینید که تمام آنها به حدی پیشرفته شدهاند که حتی از رقبای غربی خود نیز پیشی گرفتهاند.
🔸شاید آرزوی طراحان هر پلتفرم یا نرمافزار این باشد که نزدیک به یک میلیارد کاربر داشته باشند؛ چیزی که «ویچت» در چین آن را دارد و به بهترین نحو ممکن در حال سرویسدهی به مردم است. اما، اگر امروز چین توانسته از فضای فیلترینگ بهرهبرداری لازم را بکند، به چند عامل بستگی دارد.
🔹شاید اصلیترین دیدگاه دولتمردان چینی استفاده از این ظرفیت در داخل این کشور بوده است. در گام بعدی باید گفت که سیاستمداران و تصمیمسازان در چین به این درک رسیدند که با تمام فیلترهای موجود نیز نمیتوانند استفاده از اینترنت را محدود کنند.
🔸بهجای اینکه در ابتدا سعی کنند جلوی آن را بگیرند تلاش کردند گامبهگام با آن جلو بروند. چینیها اجازه ندادند پلتفرمهای غربی، مانند فیسبوک، توییتر و واتسآپ در این کشور فعالیت آزادانه داشته باشند، اما آنها را از چرخۀ زندگی مردم حذف نکردند.
🔹آنها به این نتیجه رسیدند که اگر قصد دارند این فضا را مدیریت و اثر فیلترینگ را در داخل کمرنگ کنند، این نیاز وجود دارد که همسانسازی داخلی صورت گیرد. اکنون در چین کمپانیها و پلتفرمهای متعددی وجود دارند که خدماتی، حتی بیشتر از پلتفرمهای غربی، عرضه میکنند.
🔸شاید فیسبوک هیچگاه نتواند یک دهم امکاناتی را که ویچت یا سایر پلتفرمهای چینی به مشتریان عرضه میکنند عرضه کند. شاید اگر امکاناتی که این پلتفرمها عرضه میکنند غیرچینی بود و با ساختار غربی روانه بازار میشد این قابلیت را داشتند که جایگزین سایر پلتفرمهای غربی شوند.
🔹آنها جایگزینهای فیلترینگ را به حدی گسترش دادند و عمیق کردند که کاربران چینی دیگر نیازی به کار با پلتفرمهای غربی ندارند و مهمترین عامل این اتفاق درک دولتمردان چینی از پیشرفت در روند تکنولوژی بود که اجازه ندادند پلتفرمهای غربی از چینی فاصله بگیرند.
🔸در حال حاضر نیز کمپانیهایی که با ژست مخالفت با سانسور از چین خارج شدند، پس از سالها علاقهمند به بازگشت هستند تا با شرایط دولت در کشور فعالیت کنند. بازار چین به حدی بزرگ و جذاب است که حتی ژستهای آزادیخواهانه نیز نمیتواند مانع به دست آوردن منفعتهای تجاری شود.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای با تیتر «تهدید و فرصت فیلترینگ»، منتشر شده در شماره 100 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور 1397
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#فلیترینگ_در_چین
#آزادی_اینترنت
@HOD8HOD
✍️میثم سلیمانی
⏰زمان مناسب برای مطالعه ۲ دقیقه
🔸زمانی که بحث فیلترینگ در فضای مجازی مطرح میشود، برخی کشورها پیشتاز هستند. کشوری مانند روسیه تلاش میکند فضای مجازی را به نفع خود کنترل و بهنحوی مخالفان دولت را محدود کند که مثال بارز آن مسدود شدن پیامرسان تلگرام است. اما، چینیها در این مسیر نگاه متفاوتی به فیلترینگ داشتند و توانستند کمپانیها و پلتفرمهایی را ایجاد کنند که خود تبدیل به یک غول در فضای مجازی شوند.
🔹اگر سری به فضای مجازی در چین بزنید و به اپلیکیشنها و پلتفرمهایی که برای جایگزینی نرمافزارهای غربی طراحی شدهاند نگاهی بیندازید، میبینید که تمام آنها به حدی پیشرفته شدهاند که حتی از رقبای غربی خود نیز پیشی گرفتهاند.
🔸شاید آرزوی طراحان هر پلتفرم یا نرمافزار این باشد که نزدیک به یک میلیارد کاربر داشته باشند؛ چیزی که «ویچت» در چین آن را دارد و به بهترین نحو ممکن در حال سرویسدهی به مردم است. اما، اگر امروز چین توانسته از فضای فیلترینگ بهرهبرداری لازم را بکند، به چند عامل بستگی دارد.
🔹شاید اصلیترین دیدگاه دولتمردان چینی استفاده از این ظرفیت در داخل این کشور بوده است. در گام بعدی باید گفت که سیاستمداران و تصمیمسازان در چین به این درک رسیدند که با تمام فیلترهای موجود نیز نمیتوانند استفاده از اینترنت را محدود کنند.
🔸بهجای اینکه در ابتدا سعی کنند جلوی آن را بگیرند تلاش کردند گامبهگام با آن جلو بروند. چینیها اجازه ندادند پلتفرمهای غربی، مانند فیسبوک، توییتر و واتسآپ در این کشور فعالیت آزادانه داشته باشند، اما آنها را از چرخۀ زندگی مردم حذف نکردند.
🔹آنها به این نتیجه رسیدند که اگر قصد دارند این فضا را مدیریت و اثر فیلترینگ را در داخل کمرنگ کنند، این نیاز وجود دارد که همسانسازی داخلی صورت گیرد. اکنون در چین کمپانیها و پلتفرمهای متعددی وجود دارند که خدماتی، حتی بیشتر از پلتفرمهای غربی، عرضه میکنند.
🔸شاید فیسبوک هیچگاه نتواند یک دهم امکاناتی را که ویچت یا سایر پلتفرمهای چینی به مشتریان عرضه میکنند عرضه کند. شاید اگر امکاناتی که این پلتفرمها عرضه میکنند غیرچینی بود و با ساختار غربی روانه بازار میشد این قابلیت را داشتند که جایگزین سایر پلتفرمهای غربی شوند.
🔹آنها جایگزینهای فیلترینگ را به حدی گسترش دادند و عمیق کردند که کاربران چینی دیگر نیازی به کار با پلتفرمهای غربی ندارند و مهمترین عامل این اتفاق درک دولتمردان چینی از پیشرفت در روند تکنولوژی بود که اجازه ندادند پلتفرمهای غربی از چینی فاصله بگیرند.
🔸در حال حاضر نیز کمپانیهایی که با ژست مخالفت با سانسور از چین خارج شدند، پس از سالها علاقهمند به بازگشت هستند تا با شرایط دولت در کشور فعالیت کنند. بازار چین به حدی بزرگ و جذاب است که حتی ژستهای آزادیخواهانه نیز نمیتواند مانع به دست آوردن منفعتهای تجاری شود.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای با تیتر «تهدید و فرصت فیلترینگ»، منتشر شده در شماره 100 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور 1397
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#فلیترینگ_در_چین
#آزادی_اینترنت
@HOD8HOD