🔴در برابر نئوفاشیسم ایرانی باید مقاومت کرد
🟨مادری که در برابر این نئوفاشیسم ایرانی مقاومت کرده است را باید ستود و از همه ایرانیان افغانستانی تبار و افغانستانیهای مهاجر خواست که تا جایی که میتوانند در برابر این نژادپرستی عریان مقاومت کنند و توی دهن هر ایرانی فاشیست بزنند و این وظیفه انسانی همه ایرانیان مخالف نژادپرستی در فضای عمومی است که از آنها حمایت کنند و سکوت نکنند.
بقول دوستی متاسفانه ما جنبش آنتیفا در ایران نداریم . آنتیفا در سراسر جهان معتقد است که با یک فاشیست نباید بحث کرد بلکه باید در دهانش کوبید.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🟨مادری که در برابر این نئوفاشیسم ایرانی مقاومت کرده است را باید ستود و از همه ایرانیان افغانستانی تبار و افغانستانیهای مهاجر خواست که تا جایی که میتوانند در برابر این نژادپرستی عریان مقاومت کنند و توی دهن هر ایرانی فاشیست بزنند و این وظیفه انسانی همه ایرانیان مخالف نژادپرستی در فضای عمومی است که از آنها حمایت کنند و سکوت نکنند.
بقول دوستی متاسفانه ما جنبش آنتیفا در ایران نداریم . آنتیفا در سراسر جهان معتقد است که با یک فاشیست نباید بحث کرد بلکه باید در دهانش کوبید.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴به گزارش والاستریت ژورنال نام ترامپ چندین بار در پرونده جفری اپستین آمده است.
🟨مقامات دادگستری آمریکا گفتهاند که آنها به ترامپ اطلاع دادند که قصد ندارند اسناد بیشتری را در رابطه با تحقیقات درباره پرونده این مجرم جنسی محکومشده و فوت شده یا خودکشی کرده در زندان منتشر کنند، زیرا این مدارک حاوی هرزهنگاری کوکان و اطلاعات شخصی قربانیان است. به گزارش والاستریت ژورنال ترامپ در آن جلسه گفت که به تصمیم وزارت دادگستری برای عدم انتشار فایلهای بیشتر احترام خواهد گذاشت.
پیش از این ایلان ماسک گفته بود که نام ترامپ در پرونده اپستین ذکر شده است.
ماجرای فاش نکردن پرونده اپستین اگر همینطور مرموز پیش برود مهمترین ضربه به پایگاه اجتماعی انتخاباتی ترامپ است.
@GoftandNO
#ترامپ
🟨مقامات دادگستری آمریکا گفتهاند که آنها به ترامپ اطلاع دادند که قصد ندارند اسناد بیشتری را در رابطه با تحقیقات درباره پرونده این مجرم جنسی محکومشده و فوت شده یا خودکشی کرده در زندان منتشر کنند، زیرا این مدارک حاوی هرزهنگاری کوکان و اطلاعات شخصی قربانیان است. به گزارش والاستریت ژورنال ترامپ در آن جلسه گفت که به تصمیم وزارت دادگستری برای عدم انتشار فایلهای بیشتر احترام خواهد گذاشت.
پیش از این ایلان ماسک گفته بود که نام ترامپ در پرونده اپستین ذکر شده است.
ماجرای فاش نکردن پرونده اپستین اگر همینطور مرموز پیش برود مهمترین ضربه به پایگاه اجتماعی انتخاباتی ترامپ است.
@GoftandNO
#ترامپ
رابرت پکستون، دانشمند علوم سیاسی که کتابهایی با موضوعات فرانسه ویشی و فاشیسم نوشته در کتاب «آناتومی فاشیسم» تعریف کوتاهی از فاشیسم ارائه میکند که همچنان مهمترین بخشهای رفتارهای نئو فاشیستی روزگار ما را هم در بر میگیرد:
«فاشیسم را میتوان شکلی از رفتار سیاسی تعریف کرد که مشخصههای آن اشتغال ذهنی وسواسگونه درباره انحطاط جامعه، تحقیر یا قربانیبودگی، و همچنین کیشهای جبران [ترمیم] وحدت، انرژی و خلوص است که در آن یک حزب تودهای از مبارزان ملیگرای متعهد، در همکاریایی پرتنش اما مؤثر با نخبگان سنتی، آزادیهای دموکراتیک را کنار گذاشته و با خشونت رهاییبخش و بدون محدودیتهای اخلاقی یا قانونی، اهداف پاکسازی داخلی و توسعهطلبی خارجی را پی میگیرد.»
@GoftandNO
#فاشیسم
«فاشیسم را میتوان شکلی از رفتار سیاسی تعریف کرد که مشخصههای آن اشتغال ذهنی وسواسگونه درباره انحطاط جامعه، تحقیر یا قربانیبودگی، و همچنین کیشهای جبران [ترمیم] وحدت، انرژی و خلوص است که در آن یک حزب تودهای از مبارزان ملیگرای متعهد، در همکاریایی پرتنش اما مؤثر با نخبگان سنتی، آزادیهای دموکراتیک را کنار گذاشته و با خشونت رهاییبخش و بدون محدودیتهای اخلاقی یا قانونی، اهداف پاکسازی داخلی و توسعهطلبی خارجی را پی میگیرد.»
@GoftandNO
#فاشیسم
🔴همه مفاهیم معنیشان را از دست دادهاند به همین خاطر احمد توکلی میشود «پیشگام چپ جدید»
🟨کسی که فکر میکرد بکار بردن کلمه «کارگر» کمونیستی است حالا به لطف روزنامه «هم میهن» شد پیشگام چپ جدید.
@GoftandNO
#احمدتوکلی
🟨کسی که فکر میکرد بکار بردن کلمه «کارگر» کمونیستی است حالا به لطف روزنامه «هم میهن» شد پیشگام چپ جدید.
@GoftandNO
#احمدتوکلی
🔴فرانسه کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت
🟨سرانجام بعد از چند بار اعلام و انصراف، امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه امشب اعلام کرد که در ماه سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام خواهد کرد که فرانسه کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.
وزیر خارجه فرانسه نیز با انتشار عکسی از کنسول فرانسه در دیدار با محمود عباس نوشت که نامه مکرون به عباس تحویل داده شد که فرانسه در ماه سپتامبر کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.
@GoftandNo
#فلسطین
🟨سرانجام بعد از چند بار اعلام و انصراف، امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه امشب اعلام کرد که در ماه سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام خواهد کرد که فرانسه کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.
وزیر خارجه فرانسه نیز با انتشار عکسی از کنسول فرانسه در دیدار با محمود عباس نوشت که نامه مکرون به عباس تحویل داده شد که فرانسه در ماه سپتامبر کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.
@GoftandNo
#فلسطین
🔴کنترل و خشونت فاشیستی بر ایرانیان افغانستانی تبار و مهاجران افغانستاین
🟨بر اساس گزارش روزنامه شرق، کنترلی بر ایرانیان افغانستانیتبار و مهاجران افغانستانی اعمال میشود که گویی در زندان زندگیمیکنند. برای خروج از گلشهر و رفتن سر کار باید مجوز بگیرند. بر اساس کدام قانون؟ با این حال «کارگزاران فرهنگی» ایرانی که برای نئوفاشیسم ایرانی شبه نظریه تولید میکنند همچنان خواستار کنترل بیشتر بر کسانیاند که دهههاست در ایران زندگیمیکنند. آنها را «جمعیت طالبان آفرین» خطاب میکنند که سر تا پا دروغ است. در کدام کشور چنین کنترلی به مهاجرانی که دهههاست در آن کشورها زندگی میکنند اعمال میشود؟
تمام مفاهیمی که این «کارگزاران فرهنگی» برای کنترل مهاجران بکار میگیرند بدون استثنا از مفاهیم نئوفاشیستهای اروپایی هم بدتر است.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🟨بر اساس گزارش روزنامه شرق، کنترلی بر ایرانیان افغانستانیتبار و مهاجران افغانستانی اعمال میشود که گویی در زندان زندگیمیکنند. برای خروج از گلشهر و رفتن سر کار باید مجوز بگیرند. بر اساس کدام قانون؟ با این حال «کارگزاران فرهنگی» ایرانی که برای نئوفاشیسم ایرانی شبه نظریه تولید میکنند همچنان خواستار کنترل بیشتر بر کسانیاند که دهههاست در ایران زندگیمیکنند. آنها را «جمعیت طالبان آفرین» خطاب میکنند که سر تا پا دروغ است. در کدام کشور چنین کنترلی به مهاجرانی که دهههاست در آن کشورها زندگی میکنند اعمال میشود؟
تمام مفاهیمی که این «کارگزاران فرهنگی» برای کنترل مهاجران بکار میگیرند بدون استثنا از مفاهیم نئوفاشیستهای اروپایی هم بدتر است.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
Forwarded from کانال شوراى صنفى علوم اجتماعى
گزارش کمیته حقوقی شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی در باب وضعیت خانم سارا گوهری، دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی، که در تاریخ ۱۵ تیر توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند:
🔶 شورای صنفی از زمان اطلاع از بازداشت خانم گوهری، بارها تلاش کرد تا با خانواده و وکیل ایشان تماس برقرار کرده و اطلاع دقیق از وضعیت حقوقی ایشان پیدا کند. متاسفانه طی این تماسها، شورای صنفی موفق به برقراری ارتباط با خانواده خانم گوهری نشد. وکیل ایشان، آقای شفاخواه نیز پس از تماسهای بسیار، تشکیل پرونده را تایید کرده، اما جزئیات آن و اتهامات وارده را به ما اطلاع ندادند.
🔶 طی تماسی که شورای صنفی با رئیس دانشکده برقرار کرد، با وجود تاکید بر ضرورت پیگیری دانشگاه و رئیس دانشکده برای تسریع روند آزادی خانم گوهری، گویا پیگیریها از مجرای دانشگاه مسدود شده است. ایشان ما را به نهادهای انتظامی و امنیتی ارجاع داده و پیگیری از مجرای آنها را توصیه کردند.
🔶 تا این لحظه، با اطلاعات موجود از طریق وکیل ایشان و رسانههای مجازی، خانم سارا گوهری که در تاریخ ۱۵ تیرماه در مرز تایباد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدهبودند، همچنان در بازداشت قرار دارند و پرونده قضایی برای ایشان تشکیل شده است.
🔶 علیرغم بیحاصل بودن پیگیریها تا به اینجای کار و با وجود ادعای دانشگاه مبنی بر ناتوانی در انجام اقدامات موثر برای آزادی خانم گوهری، شورای صنفی همچنان از طریق مجاری ممکن و در دسترس پیگیریهای خود را ادامه خواهد داد.
برای رفع نگرانی دانشجویان به محض خبردار شدن شورا از پیشرفت پروندهٔ خانم گوهری و با خبر شدن از روند آن، اطلاعرسانی انجام خواهد شد.
🔶 شورای صنفی از زمان اطلاع از بازداشت خانم گوهری، بارها تلاش کرد تا با خانواده و وکیل ایشان تماس برقرار کرده و اطلاع دقیق از وضعیت حقوقی ایشان پیدا کند. متاسفانه طی این تماسها، شورای صنفی موفق به برقراری ارتباط با خانواده خانم گوهری نشد. وکیل ایشان، آقای شفاخواه نیز پس از تماسهای بسیار، تشکیل پرونده را تایید کرده، اما جزئیات آن و اتهامات وارده را به ما اطلاع ندادند.
🔶 طی تماسی که شورای صنفی با رئیس دانشکده برقرار کرد، با وجود تاکید بر ضرورت پیگیری دانشگاه و رئیس دانشکده برای تسریع روند آزادی خانم گوهری، گویا پیگیریها از مجرای دانشگاه مسدود شده است. ایشان ما را به نهادهای انتظامی و امنیتی ارجاع داده و پیگیری از مجرای آنها را توصیه کردند.
🔶 تا این لحظه، با اطلاعات موجود از طریق وکیل ایشان و رسانههای مجازی، خانم سارا گوهری که در تاریخ ۱۵ تیرماه در مرز تایباد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدهبودند، همچنان در بازداشت قرار دارند و پرونده قضایی برای ایشان تشکیل شده است.
🔶 علیرغم بیحاصل بودن پیگیریها تا به اینجای کار و با وجود ادعای دانشگاه مبنی بر ناتوانی در انجام اقدامات موثر برای آزادی خانم گوهری، شورای صنفی همچنان از طریق مجاری ممکن و در دسترس پیگیریهای خود را ادامه خواهد داد.
برای رفع نگرانی دانشجویان به محض خبردار شدن شورا از پیشرفت پروندهٔ خانم گوهری و با خبر شدن از روند آن، اطلاعرسانی انجام خواهد شد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴بخشی از واقعیت اقتصادی در ایران را در این گزارش میبینید
🟨واقعیت این است که اقتصاد ایران به مهاجران افغانستانی وابسته است. در شرایط فاشیستی کنونی روشنفکران و دولت با خواست فاشیستی عمومی همراهی کردند تا خشم عمومی از یک سیستم ناکارآمد و شکست خورده را برای کوتاه مدت به سمت افغانستانیها سوق دهند.در تمام وضعیتهای فاشیستی شاهد چنین مکانیسمی هستیم.
این نفرت از افغانستانیها بین ایرانیان، نشانهای نفرت از خودشان است که روندهای فاجعهباری در آینده تولید خواهد کرد.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🟨واقعیت این است که اقتصاد ایران به مهاجران افغانستانی وابسته است. در شرایط فاشیستی کنونی روشنفکران و دولت با خواست فاشیستی عمومی همراهی کردند تا خشم عمومی از یک سیستم ناکارآمد و شکست خورده را برای کوتاه مدت به سمت افغانستانیها سوق دهند.در تمام وضعیتهای فاشیستی شاهد چنین مکانیسمی هستیم.
این نفرت از افغانستانیها بین ایرانیان، نشانهای نفرت از خودشان است که روندهای فاجعهباری در آینده تولید خواهد کرد.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🔴این کار ایرج مصداقی است
🟨این ایرج مصداقی است که عصمت وطنپرست را که یازده عضو از خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند را به پابوس رضا پهلوی ، عامل اسراییل برد.
ننگی که هرگز ار دامن ایرج مصداقی پاک نخواهد شد.
@GoftandNO
#رضاپهلوی
🟨این ایرج مصداقی است که عصمت وطنپرست را که یازده عضو از خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند را به پابوس رضا پهلوی ، عامل اسراییل برد.
ننگی که هرگز ار دامن ایرج مصداقی پاک نخواهد شد.
@GoftandNO
#رضاپهلوی
🔴«چپ هرگز نفهمید» ؛ شعار مشترک سلطنتطلبان و راستگرایان کارگزاران (قوچانی-منتجبی)
🟨یک سریال، یک فیکشن امکانی فوقالعاده به راستهای ایرانی میدهد که از خیانت چپها حرف بزنند. آنها مثل بسیاری که با دیدن یک سریال به این توهم گرفتار میشوند که گویی حقیقت تاریخی را مشاهده کردهاند یادشان میافتد که لگدی هم به چپی بزنند که نه هیچگاه در تاریخ ایران در قدرت بوده است و نه حتی نزدیک به قدرت (برعکس کارگزاران، قوچانی و منتجبی). وقتی قوچانی مینویسد :«آنچه در رزوگار ما اما شگفتانگیز است خدماتی است که نئومارکسیسم به فاشیسم میدهد.»
شما باید ببینید با چه مجموعهای روبرویید.
@GoftandNO
#چپستیزی
🟨یک سریال، یک فیکشن امکانی فوقالعاده به راستهای ایرانی میدهد که از خیانت چپها حرف بزنند. آنها مثل بسیاری که با دیدن یک سریال به این توهم گرفتار میشوند که گویی حقیقت تاریخی را مشاهده کردهاند یادشان میافتد که لگدی هم به چپی بزنند که نه هیچگاه در تاریخ ایران در قدرت بوده است و نه حتی نزدیک به قدرت (برعکس کارگزاران، قوچانی و منتجبی). وقتی قوچانی مینویسد :«آنچه در رزوگار ما اما شگفتانگیز است خدماتی است که نئومارکسیسم به فاشیسم میدهد.»
شما باید ببینید با چه مجموعهای روبرویید.
@GoftandNO
#چپستیزی
Forwarded from مجال (مهدی حمیدی)
هنر_آلترناتیو_در_دورهی_جنگ_مهدی_حمیدی_شفیق.pdf
574.3 KB
🖋 رادیو ZID و فرهنگ جایگزین در دوران محاصرهی سارایوو
هنر آلترناتیو در دورهی جنگ
✅ در دل محاصرهی سارایوو، جایی که هر خیابان میتوانست پایان زندگی باشد، رادیویی کوچک با صدایی آلترناتیو در برابر گلولهها ایستاد. هنرمندانی که نه پروپاگاندا میساختند و نه شعار میدادند، بلکه از دل تاریکی، نور پخش کردند. کنسرتی زیر آتش، شعری در سرمای شب، برنامهای رادیویی با صدای کودکان؛ و فرهنگی که بیهیاهو، از دل زخمها عبور کرد و بدل به حافظهی جمعی یک شهر شد.
✅ این متن، تنها یک گزارش تاریخی نیست. تجربهای الهامبخش است از آنچه میتوان هنر آلترناتیو در زمان جنگ نامید؛ تجربهای که نشان میدهد حتی زیر آوار، اگر رادیویی روشن بماند و سازی کوک شود، میتوان جامعهای زنده، مقاوم و انسانی ساخت.
✅ خواندن این روایت، برای روزهایی که بار دیگر صدای جنگ در گوشهوکنار منطقه میپیچد، یادآور امکانهایی است که هنوز زندهاند.
@Sociogram2023
هنر آلترناتیو در دورهی جنگ
✅ در دل محاصرهی سارایوو، جایی که هر خیابان میتوانست پایان زندگی باشد، رادیویی کوچک با صدایی آلترناتیو در برابر گلولهها ایستاد. هنرمندانی که نه پروپاگاندا میساختند و نه شعار میدادند، بلکه از دل تاریکی، نور پخش کردند. کنسرتی زیر آتش، شعری در سرمای شب، برنامهای رادیویی با صدای کودکان؛ و فرهنگی که بیهیاهو، از دل زخمها عبور کرد و بدل به حافظهی جمعی یک شهر شد.
✅ این متن، تنها یک گزارش تاریخی نیست. تجربهای الهامبخش است از آنچه میتوان هنر آلترناتیو در زمان جنگ نامید؛ تجربهای که نشان میدهد حتی زیر آوار، اگر رادیویی روشن بماند و سازی کوک شود، میتوان جامعهای زنده، مقاوم و انسانی ساخت.
✅ خواندن این روایت، برای روزهایی که بار دیگر صدای جنگ در گوشهوکنار منطقه میپیچد، یادآور امکانهایی است که هنوز زندهاند.
@Sociogram2023
🔴تمدن ایرانی ، بلوچها را هم نمیخواهد
🟨این گزارش روزنامه هممیهن را بخوانید. برخی از بلوچهای بدون شناسنامه را به ظن اینکه افغانستانیاند از ایران اخراج کردهاند. چرا؟ چون شبیه افغانستانیها بودهاند؟ چون با معیارهای «برون ریختگی فرهنگی» تمدن ایرانیان همخوانی ندارند؟
این موج افغانستانی ستیزی و نفرت از افغانستانیها دامن ایرانیان را هم خواهد گرفت. اول بلوچها و بعد باید دید چه کسانی در صف اند.
نژادپرستی اینگونه است وقتی شما در کنار دولت ایستادید و از اخراج فلهای حمایت کردید، در کنار خشونت ایستادهاید .
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🟨این گزارش روزنامه هممیهن را بخوانید. برخی از بلوچهای بدون شناسنامه را به ظن اینکه افغانستانیاند از ایران اخراج کردهاند. چرا؟ چون شبیه افغانستانیها بودهاند؟ چون با معیارهای «برون ریختگی فرهنگی» تمدن ایرانیان همخوانی ندارند؟
این موج افغانستانی ستیزی و نفرت از افغانستانیها دامن ایرانیان را هم خواهد گرفت. اول بلوچها و بعد باید دید چه کسانی در صف اند.
نژادپرستی اینگونه است وقتی شما در کنار دولت ایستادید و از اخراج فلهای حمایت کردید، در کنار خشونت ایستادهاید .
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴فراخوان سربازان نئوفاشیسم افغانستانی ستیز در فقدان آنتیفای ایرانی
🟨این فرد در مشهد که فراخوان شخم زدن اتباع افغانستانی و ایرانیان افغانستانیتبار را میدهد، در حال تبدیل نئوفاشیسم نظری به کنش عملی و خشونت فیزیکی است. همه نظریههای نئوفاشیستی در جهان مصداق عملی پیدا کردهاند و افرای پیدا شدهاند که این نظریات را تبدیل به کشتار و خشونت کنند. اکنون در ایران هم نه فقط بصورت فردی که بصورت فراخوان جمعی روند شکلگیری گروههای نئوفاشیست را شاهدیم. اگر گروههای آنتیفا در ایران داشتیم میبایست درسی عملی به چنین فردی میدادند که فراخوان خشونت علیه یکی از ضعیفترین و بیحقوق ترین گروههای اجتماعی
در ایران را صادر میکند.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
🟨این فرد در مشهد که فراخوان شخم زدن اتباع افغانستانی و ایرانیان افغانستانیتبار را میدهد، در حال تبدیل نئوفاشیسم نظری به کنش عملی و خشونت فیزیکی است. همه نظریههای نئوفاشیستی در جهان مصداق عملی پیدا کردهاند و افرای پیدا شدهاند که این نظریات را تبدیل به کشتار و خشونت کنند. اکنون در ایران هم نه فقط بصورت فردی که بصورت فراخوان جمعی روند شکلگیری گروههای نئوفاشیست را شاهدیم. اگر گروههای آنتیفا در ایران داشتیم میبایست درسی عملی به چنین فردی میدادند که فراخوان خشونت علیه یکی از ضعیفترین و بیحقوق ترین گروههای اجتماعی
در ایران را صادر میکند.
@GoftandNO
#افغانستانیستیزی
Forwarded from در پویهی زبان فارسی ● هادی راشد
▫️
📝 زیستاری به آزادی
. . . . .
(۸ مرداد، سالگرد خاموشی امیرحسین آریانپور)
هادی راشد
امیرحسین آریانپور (۱۳۰۳ـ۱۳۸۰)، چهرهای چندسویه در گسترهی آموزش و پژوهش سدهی گذشته بود. آموزشهای پایهای خود را از سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. گویا نخست کارشناسی علوم سیاسی خواند (پژوهش، ۱۳۵۸، چ۱: ۱۳۳۴)، سپس فلسفه و علوم تربیتی از کارشناسی تا دکتری دانشگاه تهران؛ و همهنگام با آن، کارشناسی و دکتری ادبیات فارسی را به پایان رساند. پایاننامهی خود را زیر دست پرویز خانلری در مایههای سبکشناسی شعر و ادبیات فارسی پیش برد. بخشی از آن نیز بارها به چاپ رسیده است. پس از آن کارشناسی و دکتری علوم اجتماعی را در دانشگاههای بیروت و پرینستون گذراند.
شماری از پژوهشها و نوشتارهای او مانند در آستانهی رستاخیز، فرویدیسم، سبکشناسی هنر و ادبیات، و پژوهش در پیوند تنگاتنگ با تاریخ، فرهنگ و ادبیات است. در کتاب در آستانهی رستاخیز (۱۳۳۰)، آگاهیهای برگرفته از تاریخ و فرهنگ ایران را در کنار جهانیهای دگرگونی تاریخی نهاد تا در ستیز با «تاریکاندیشی» نشان دهد دگرگونی اجتماعی گریزناپذیر است. در فرویدیسم، بهویژه بخشهای سمبولیسم (سمبولهای اساسی)، رویاء، و بازی و هنر، نگرشی را به میان آورد که هنوز هم سرآغاز هر تکاپویی به رهیافتهای بازنگرانه در شعر، ادبیات و هنر ایران از دید درونکاوی ساخت فرهنگی اجتماعیِ سنت است. با این همه، از کارهای آغازیناش خرسند نبود و فروتنانه آنها را گرفتار سالخوردگی میخواند.
پیش از سنجش پژوهشهایاش، بایسته است بر پویایی روششناسیِ کارهای او درنگ کنیم. هیلده بلومنتال مینویسد هنگامی که دانست ا.ح.آ. به دنبال پردهبرداری از قانون تحرک (دینامیسم) تاریخ است، و به او گفت این قانون را پیش از این دیگران یافتهاند، پاسخ شنید: میخواهد به روش خود «به طور مستقل، تمام تاریخ را تفحص کند و ببیند بکجا میرسد.» او در نگرش به تمدن غربی با مرزگذاری میان علم و تکنولوژی در برابر استعمار، رهیافت بازنگرانهای را پیشنهاد کرد که بسیار راهگشا بود. روششناسی گذار از گسستها به پیوستگیها در کار او، مهرداد بهار، مسکوب، شایگان، جلال ستاری و ... راهی به شناخت دگردیسیهای تاریخ و فرهنگ گشود که در آن، شالودههای پژوهش در سنجش با دادههای برآمده از تاریخ و فرهنگ ایران سامان مییابد.
آریانپور دادههای پایهی پژوهشهای خود را از گسترههای تاریخ، ادبیات و تصوف برمیگزید. وارونهی نگاه معلمان دانشکدهای، نگرش او به زباننوشتههای کهن، چند پایهای بود. او متن را فرآوردهای فرهنگی ـ اجتماعی در زبان مینگریست، و از آن، دریچهای به روی دگرگونیهای اجتماعی باز میکرد. معلمان و آموزگاران دانشکدهای چرخش به سوی «مطالعات اجتماعیِ آثار ادبی و در مواردی جامعهشناسی ادبیات» را برنمیتافتند، و با این نگاه که «اینگونه کارها، در جهان، بسیار نادر و دشواریاب است و با شبه تحقیقات شعارآمیز و کلیبافیهای ژرونالیستی ... ارتباطی ندارد» (موسیقی شعر، بیست) به راه خود میرفتند.
نگرش آریانپور به ادبیات کلاسیک و تصوف، مانند مثنوی و غزلیات شمس در مرز میان ستایش و سنجش، ژرف و بالنده بود. با شرح انگلیسی نیکلسون بر مثنوی، نیک آشنا بود؛ چنان که فروزانفر در شرح مثنوی، خود را بینیاز از راهنماییهای او نمیدید، و در دیباچهی کتاب نوشت: «در مواضع مشکل این کتاب (نیکلسون) از مساعدت دوست عزیز و دانشمند خود آقای دکتر حسین آریانپور بهرهمند شدهام.»
بلومنتال در یادداشتی ا.ح.آ. را قهرمان هالتر، شاعر، نویسنده، سخنرانِ پرتکاپو با سری پرشور، و ویژگیهای ناسازگار؛ آدمی همهجانبه میخواند که در راه سربلندی کشورش به کار میآید. نایب حسین کاشی، نیای بزرگ او و سهراب، یکی از سران «یاغیگری» روزگار خود بود. با چنین پیشینهای از توفان درون، ا.ح.آ. همواره به سادگی، شکیبایی و دانایی زیست.
در کوران انقلاب ۱۳۵۷ چنان که خود میگفت پس از گفتوگو با احسان طبری، درخواست کیانوری را برای همکاری با حزب نپذیرفت. از دید طبری، ا.ح.آ. یکی از سرمایههای برجستهی اندیشهی چپِ فرهنگی بود، و میبایست بیرون از دستهبندیهای سیاسی به کار دانشورانه بپردازد. با هماین راهنماییها بود که شماری از دانشوران برجستهی ایرانی، مانند آریانپور، شرف خراسانی، مهرداد بهار، و ... از پیوستن به حزب خودداری کردند و پیآمدهای رنجبار دههی ۱۳۶۰ را از سر گذراندند. آریانپور حتی دو دهه پیش از آن، پیشنهاد جزنی را برای پیکربندیِ مارکسیستی مبارزهی مسلحانه نپذیرفته بود. چپ در اندیشهی آریانپور یا مهرداد بهار، گستردهتر از مارکسیسم آنهم از گونهی راستکیشانه و حزبی بود.
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.iss.one/OnPersianLanguage/
📝 زیستاری به آزادی
. . . . .
(۸ مرداد، سالگرد خاموشی امیرحسین آریانپور)
هادی راشد
امیرحسین آریانپور (۱۳۰۳ـ۱۳۸۰)، چهرهای چندسویه در گسترهی آموزش و پژوهش سدهی گذشته بود. آموزشهای پایهای خود را از سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. گویا نخست کارشناسی علوم سیاسی خواند (پژوهش، ۱۳۵۸، چ۱: ۱۳۳۴)، سپس فلسفه و علوم تربیتی از کارشناسی تا دکتری دانشگاه تهران؛ و همهنگام با آن، کارشناسی و دکتری ادبیات فارسی را به پایان رساند. پایاننامهی خود را زیر دست پرویز خانلری در مایههای سبکشناسی شعر و ادبیات فارسی پیش برد. بخشی از آن نیز بارها به چاپ رسیده است. پس از آن کارشناسی و دکتری علوم اجتماعی را در دانشگاههای بیروت و پرینستون گذراند.
شماری از پژوهشها و نوشتارهای او مانند در آستانهی رستاخیز، فرویدیسم، سبکشناسی هنر و ادبیات، و پژوهش در پیوند تنگاتنگ با تاریخ، فرهنگ و ادبیات است. در کتاب در آستانهی رستاخیز (۱۳۳۰)، آگاهیهای برگرفته از تاریخ و فرهنگ ایران را در کنار جهانیهای دگرگونی تاریخی نهاد تا در ستیز با «تاریکاندیشی» نشان دهد دگرگونی اجتماعی گریزناپذیر است. در فرویدیسم، بهویژه بخشهای سمبولیسم (سمبولهای اساسی)، رویاء، و بازی و هنر، نگرشی را به میان آورد که هنوز هم سرآغاز هر تکاپویی به رهیافتهای بازنگرانه در شعر، ادبیات و هنر ایران از دید درونکاوی ساخت فرهنگی اجتماعیِ سنت است. با این همه، از کارهای آغازیناش خرسند نبود و فروتنانه آنها را گرفتار سالخوردگی میخواند.
پیش از سنجش پژوهشهایاش، بایسته است بر پویایی روششناسیِ کارهای او درنگ کنیم. هیلده بلومنتال مینویسد هنگامی که دانست ا.ح.آ. به دنبال پردهبرداری از قانون تحرک (دینامیسم) تاریخ است، و به او گفت این قانون را پیش از این دیگران یافتهاند، پاسخ شنید: میخواهد به روش خود «به طور مستقل، تمام تاریخ را تفحص کند و ببیند بکجا میرسد.» او در نگرش به تمدن غربی با مرزگذاری میان علم و تکنولوژی در برابر استعمار، رهیافت بازنگرانهای را پیشنهاد کرد که بسیار راهگشا بود. روششناسی گذار از گسستها به پیوستگیها در کار او، مهرداد بهار، مسکوب، شایگان، جلال ستاری و ... راهی به شناخت دگردیسیهای تاریخ و فرهنگ گشود که در آن، شالودههای پژوهش در سنجش با دادههای برآمده از تاریخ و فرهنگ ایران سامان مییابد.
آریانپور دادههای پایهی پژوهشهای خود را از گسترههای تاریخ، ادبیات و تصوف برمیگزید. وارونهی نگاه معلمان دانشکدهای، نگرش او به زباننوشتههای کهن، چند پایهای بود. او متن را فرآوردهای فرهنگی ـ اجتماعی در زبان مینگریست، و از آن، دریچهای به روی دگرگونیهای اجتماعی باز میکرد. معلمان و آموزگاران دانشکدهای چرخش به سوی «مطالعات اجتماعیِ آثار ادبی و در مواردی جامعهشناسی ادبیات» را برنمیتافتند، و با این نگاه که «اینگونه کارها، در جهان، بسیار نادر و دشواریاب است و با شبه تحقیقات شعارآمیز و کلیبافیهای ژرونالیستی ... ارتباطی ندارد» (موسیقی شعر، بیست) به راه خود میرفتند.
نگرش آریانپور به ادبیات کلاسیک و تصوف، مانند مثنوی و غزلیات شمس در مرز میان ستایش و سنجش، ژرف و بالنده بود. با شرح انگلیسی نیکلسون بر مثنوی، نیک آشنا بود؛ چنان که فروزانفر در شرح مثنوی، خود را بینیاز از راهنماییهای او نمیدید، و در دیباچهی کتاب نوشت: «در مواضع مشکل این کتاب (نیکلسون) از مساعدت دوست عزیز و دانشمند خود آقای دکتر حسین آریانپور بهرهمند شدهام.»
بلومنتال در یادداشتی ا.ح.آ. را قهرمان هالتر، شاعر، نویسنده، سخنرانِ پرتکاپو با سری پرشور، و ویژگیهای ناسازگار؛ آدمی همهجانبه میخواند که در راه سربلندی کشورش به کار میآید. نایب حسین کاشی، نیای بزرگ او و سهراب، یکی از سران «یاغیگری» روزگار خود بود. با چنین پیشینهای از توفان درون، ا.ح.آ. همواره به سادگی، شکیبایی و دانایی زیست.
در کوران انقلاب ۱۳۵۷ چنان که خود میگفت پس از گفتوگو با احسان طبری، درخواست کیانوری را برای همکاری با حزب نپذیرفت. از دید طبری، ا.ح.آ. یکی از سرمایههای برجستهی اندیشهی چپِ فرهنگی بود، و میبایست بیرون از دستهبندیهای سیاسی به کار دانشورانه بپردازد. با هماین راهنماییها بود که شماری از دانشوران برجستهی ایرانی، مانند آریانپور، شرف خراسانی، مهرداد بهار، و ... از پیوستن به حزب خودداری کردند و پیآمدهای رنجبار دههی ۱۳۶۰ را از سر گذراندند. آریانپور حتی دو دهه پیش از آن، پیشنهاد جزنی را برای پیکربندیِ مارکسیستی مبارزهی مسلحانه نپذیرفته بود. چپ در اندیشهی آریانپور یا مهرداد بهار، گستردهتر از مارکسیسم آنهم از گونهی راستکیشانه و حزبی بود.
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.iss.one/OnPersianLanguage/
Forwarded from در پویهی زبان فارسی ● هادی راشد
▫️
🖋 مهرداد بهار و فروزههای* یک معلّمِ زبانهای باستانی [۱]
. . . . .
✍🏻 هادی راشد
در ردهای از یادداشتهایِ «در پویهی زبان فارسی»، کوشیدهام دریچهای به جستوجو دربارهی روند پدیدآمدن سه گسترهی آفرینش ادبی، آموزش و پژوهشِ تاریخ، ادبیات و فرهنگِ زبان فارسی در سدهی گذشته باز کنم. این جستوجو بر شالودهی نگرش اجتماعی به فرهنگ و زبان در پی بازنمایی شیوهی جایابی کنشگران و چرایی پدید آمدن ستیزهها و ناکارآمدیها در گسترههای سهگانه است. از این رو، برخوردها در این گسترهها از گذشتههای دور تا امروز، درونمایهی درنگ و بررسی است.
شکاف گسترهها
ستیزِ تکاپوگران در این گسترهها، هرچند به بهانهی سنجش این یا آن درونمایه پیش میآید، هر گاه به نارواگویی و دشنام برسد، دیگر ستیزِ دانشورانه نیست. از دید تاریخی، برخوردها با نیما، قریب، بهار، قزوینی و ... در گسترههای آفرینش و پژوهش ادبی از سوی معلمان دانشکدهای، رگههای آغازین ناسپاسی و ستیزهجویی را آشکار میکند. آرام آرام، آن رگهها به رگباری از ستیزهجویی و پرخاش گرایید. تاریخچهی دانشکدهی ادبیات، پر از ستیزهجوییها و پرخاشگریهای معلمان، آموزگاران و استادان بهنام و میانمایه است که در روند جایابی از روی جوانی و خامی، سخن را به دشنام آلودهاند. با این دگرسانی که در گذشته اگر فروزانفر، راه ناسپاسی در برابر قزوینی پیش گرفته بود، خود را همتای قزوینی میپنداشت، و شاگردان او هم، مانند زرینکوب و شفیعیکدکنی هنوز بر این همتایی انگشت میکوبند؛ اما امروز، کسانی راه ستیزهجویی و پرخاش را برگزیدهاند که نه تنها بیمِ همتایی آنان با استادان نامآور نمیرود، از راه و روش و جایگاه دانشورانی چون بهار و تفضلی، فرسنگها دور اند. رسیدن اینان به جای آنان، برآمد فرآیندهایی است که نگونبختانه به ناکارآمدی ساختار آموزشی در دانشکدهی ادبیات انجامیده است. چنان که نصرالله پورجوادی در شب دانشکده به گوشههایی از آن پرداخته است.
نصرالله پورجوادی همچنین نگاه را به گسستِ فرهنگ از زبانهای باستانی برگرداند و پیآمدهای آن را برجسته کرد. اکنون سخنان سیداحمدرضا قائممقامی که خود برآیند هماین گسستِ فرهنگ از زبانهای باستانی است، و یادآوری پورجوادی را «مزورانه» میخواند، چونان گواهکی بر هماین گسستگی است.
انگ و پرخاش به جای سنجش و داوری
قائممقامی در پارهای از یک یادداشتِ تلگرامی به شتابزدگی نوشته است: «فلان استاد سلیمدل که هیچ گاه نتوانست از چنگال فکر حزب توده رها شود منتهای هنرش این بود که همهٔ مواریث این مملکت، و از جمله نوروز، را در عراق سه هزار سال قبل بجوید.» این سخنانِ پرخاشگونه به کارنامهی درخشانِ پژوهشیِ اسطورهشناس برجسته، مهرداد بهار برمیگردد، و میخواهد (به گمانِ نویسنده) همهی آنها را یکجا و سراسربینانه درهم بپیچد. نویسنده، مهرداد بهار را «سلیمدل»، گرفتار در «چنگال فکر حزب توده»، و سرریز کنندهی مردهریگِ باستانی به سوی «عراق سههزار سال قبل» میخواند. برکنار از درستی یا نادرستی سخن بهار دربارهی نوروز؛ در اینجا نشانههایی در خور درنگ است که ناآگاهی یک معلم زبانهای باستانی را از «فرهنگِ» روزگارِ باستان و دانش، منش و روش استادان پیشین بازمینمایاند.
سلیمدل کیست؟
قائممقامی با بیپروایی، بهار را «سلیمدل» میخواند. اگر نویسندهای، کسی را ناآگاهانه «سلیمدل» بخواند، گناهی بار او نیست. اما اینجا، با کسی روبهرو ایم که خود را دانشآموختهی کارشناسی زبان فارسی میشناساند، معلم زبانهای باستانی در دانشکدهی ادبیات است، از واژهشناسی و فرهنگنویسی دم میزند، و به بهانههای گوناگون دربارهی تاریخ زبان فارسی و گونهشناسی زبان فارسی سخن میگوید.
سلیمدل در لغتنامهی دهخدا، سلیمالقلب یا «سادهلوح» و در فرهنگ سخن، «سادهدل، خوشقلب، زودباور» معنی شده است. غزالی نوشته است: «و هر که شوخگن جامهتر بودی، که ... و کدام احمق بود احمقتر از آن که بر زِبَرِ استاد دکان گیرد؟ این سلیمدلان چون شرع پیغمبر ببرزند و سیرت وی را خلاف کنند، چه ابلهی بود بیش از این؟» (ک. سعادت۲، ص۳۰۵). بیهقی نیز، آن را همپایهی ابله به کار برده است: «چون من بنده بود ابله و با قلب سلیم» (لغتنامه: سلیم، قلب سلیم). نمیگویم بیبرو برگرد، نویسنده با گستاخی، مهرداد بهار را چنین خوانده است؛ اما چنانچه به باور خود، این کاربرد را از روی دلسوزی! هم نوشته باشد؛ این اندازه سادگی و ناآگاهیِ یک معلم زبانهای باستانی و درگیر با فرهنگنویسی، اگر نشانهی ناکارآمدی ساختارهای آموزشی نباشد، نشانهی چیست؟
🖇ــــــــــ
فروزه: صفت معرف و شناسای حقیقت چیزها (لغتنامه، از: انجمنآرا، آنندراج).
👉پارهی دوم
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.iss.one/OnPersianLanguage/
🖋 مهرداد بهار و فروزههای* یک معلّمِ زبانهای باستانی [۱]
. . . . .
✍🏻 هادی راشد
در ردهای از یادداشتهایِ «در پویهی زبان فارسی»، کوشیدهام دریچهای به جستوجو دربارهی روند پدیدآمدن سه گسترهی آفرینش ادبی، آموزش و پژوهشِ تاریخ، ادبیات و فرهنگِ زبان فارسی در سدهی گذشته باز کنم. این جستوجو بر شالودهی نگرش اجتماعی به فرهنگ و زبان در پی بازنمایی شیوهی جایابی کنشگران و چرایی پدید آمدن ستیزهها و ناکارآمدیها در گسترههای سهگانه است. از این رو، برخوردها در این گسترهها از گذشتههای دور تا امروز، درونمایهی درنگ و بررسی است.
شکاف گسترهها
ستیزِ تکاپوگران در این گسترهها، هرچند به بهانهی سنجش این یا آن درونمایه پیش میآید، هر گاه به نارواگویی و دشنام برسد، دیگر ستیزِ دانشورانه نیست. از دید تاریخی، برخوردها با نیما، قریب، بهار، قزوینی و ... در گسترههای آفرینش و پژوهش ادبی از سوی معلمان دانشکدهای، رگههای آغازین ناسپاسی و ستیزهجویی را آشکار میکند. آرام آرام، آن رگهها به رگباری از ستیزهجویی و پرخاش گرایید. تاریخچهی دانشکدهی ادبیات، پر از ستیزهجوییها و پرخاشگریهای معلمان، آموزگاران و استادان بهنام و میانمایه است که در روند جایابی از روی جوانی و خامی، سخن را به دشنام آلودهاند. با این دگرسانی که در گذشته اگر فروزانفر، راه ناسپاسی در برابر قزوینی پیش گرفته بود، خود را همتای قزوینی میپنداشت، و شاگردان او هم، مانند زرینکوب و شفیعیکدکنی هنوز بر این همتایی انگشت میکوبند؛ اما امروز، کسانی راه ستیزهجویی و پرخاش را برگزیدهاند که نه تنها بیمِ همتایی آنان با استادان نامآور نمیرود، از راه و روش و جایگاه دانشورانی چون بهار و تفضلی، فرسنگها دور اند. رسیدن اینان به جای آنان، برآمد فرآیندهایی است که نگونبختانه به ناکارآمدی ساختار آموزشی در دانشکدهی ادبیات انجامیده است. چنان که نصرالله پورجوادی در شب دانشکده به گوشههایی از آن پرداخته است.
نصرالله پورجوادی همچنین نگاه را به گسستِ فرهنگ از زبانهای باستانی برگرداند و پیآمدهای آن را برجسته کرد. اکنون سخنان سیداحمدرضا قائممقامی که خود برآیند هماین گسستِ فرهنگ از زبانهای باستانی است، و یادآوری پورجوادی را «مزورانه» میخواند، چونان گواهکی بر هماین گسستگی است.
انگ و پرخاش به جای سنجش و داوری
قائممقامی در پارهای از یک یادداشتِ تلگرامی به شتابزدگی نوشته است: «فلان استاد سلیمدل که هیچ گاه نتوانست از چنگال فکر حزب توده رها شود منتهای هنرش این بود که همهٔ مواریث این مملکت، و از جمله نوروز، را در عراق سه هزار سال قبل بجوید.» این سخنانِ پرخاشگونه به کارنامهی درخشانِ پژوهشیِ اسطورهشناس برجسته، مهرداد بهار برمیگردد، و میخواهد (به گمانِ نویسنده) همهی آنها را یکجا و سراسربینانه درهم بپیچد. نویسنده، مهرداد بهار را «سلیمدل»، گرفتار در «چنگال فکر حزب توده»، و سرریز کنندهی مردهریگِ باستانی به سوی «عراق سههزار سال قبل» میخواند. برکنار از درستی یا نادرستی سخن بهار دربارهی نوروز؛ در اینجا نشانههایی در خور درنگ است که ناآگاهی یک معلم زبانهای باستانی را از «فرهنگِ» روزگارِ باستان و دانش، منش و روش استادان پیشین بازمینمایاند.
سلیمدل کیست؟
قائممقامی با بیپروایی، بهار را «سلیمدل» میخواند. اگر نویسندهای، کسی را ناآگاهانه «سلیمدل» بخواند، گناهی بار او نیست. اما اینجا، با کسی روبهرو ایم که خود را دانشآموختهی کارشناسی زبان فارسی میشناساند، معلم زبانهای باستانی در دانشکدهی ادبیات است، از واژهشناسی و فرهنگنویسی دم میزند، و به بهانههای گوناگون دربارهی تاریخ زبان فارسی و گونهشناسی زبان فارسی سخن میگوید.
سلیمدل در لغتنامهی دهخدا، سلیمالقلب یا «سادهلوح» و در فرهنگ سخن، «سادهدل، خوشقلب، زودباور» معنی شده است. غزالی نوشته است: «و هر که شوخگن جامهتر بودی، که ... و کدام احمق بود احمقتر از آن که بر زِبَرِ استاد دکان گیرد؟ این سلیمدلان چون شرع پیغمبر ببرزند و سیرت وی را خلاف کنند، چه ابلهی بود بیش از این؟» (ک. سعادت۲، ص۳۰۵). بیهقی نیز، آن را همپایهی ابله به کار برده است: «چون من بنده بود ابله و با قلب سلیم» (لغتنامه: سلیم، قلب سلیم). نمیگویم بیبرو برگرد، نویسنده با گستاخی، مهرداد بهار را چنین خوانده است؛ اما چنانچه به باور خود، این کاربرد را از روی دلسوزی! هم نوشته باشد؛ این اندازه سادگی و ناآگاهیِ یک معلم زبانهای باستانی و درگیر با فرهنگنویسی، اگر نشانهی ناکارآمدی ساختارهای آموزشی نباشد، نشانهی چیست؟
🖇ــــــــــ
فروزه: صفت معرف و شناسای حقیقت چیزها (لغتنامه، از: انجمنآرا، آنندراج).
👉پارهی دوم
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.iss.one/OnPersianLanguage/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تنش در سطح بالای حکومت برای تغییر حداقلی
🟨این ویدیو که در آن عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از تغییر اساسی مصوبه این شورا برای حذف گشت ارشاد سخن میگوید یکی از نشانههای تنش در سطح بالای سیستم سیاسی در ایران است. او رسما میگوید پروژه نفوذ چنین تغییری ایجاد کرده است. همین گروه با نفوذی که میتواند مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را تغییر دهد [البته اگر راست بگویند] همان ها هستند که دستور کاری دارند که مانع تغییر حداقلی شوند.
هر عقل سلیمی میداند که حاکمیت باید به سرعت تغییرات دست کم حداقلی در رویه سیاسی خود بدهد وگرنه پروژه اسراییل این است که حاکمیت همچنان بر رویه غلط خود در ارتباط با مردم استوار بماند که نتیجه آن اعتراضاتی خواهد بود که میوهاش را اسراییل در حمله بعدی خواهد چید. اینطور نیست که دفعه بعد مردم همان رفتاری را نشان دهند که در جنگ ۱۲ روزه نشان دادند.
@GoftandNO
#پروژهاسرائیل
🟨این ویدیو که در آن عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از تغییر اساسی مصوبه این شورا برای حذف گشت ارشاد سخن میگوید یکی از نشانههای تنش در سطح بالای سیستم سیاسی در ایران است. او رسما میگوید پروژه نفوذ چنین تغییری ایجاد کرده است. همین گروه با نفوذی که میتواند مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را تغییر دهد [البته اگر راست بگویند] همان ها هستند که دستور کاری دارند که مانع تغییر حداقلی شوند.
هر عقل سلیمی میداند که حاکمیت باید به سرعت تغییرات دست کم حداقلی در رویه سیاسی خود بدهد وگرنه پروژه اسراییل این است که حاکمیت همچنان بر رویه غلط خود در ارتباط با مردم استوار بماند که نتیجه آن اعتراضاتی خواهد بود که میوهاش را اسراییل در حمله بعدی خواهد چید. اینطور نیست که دفعه بعد مردم همان رفتاری را نشان دهند که در جنگ ۱۲ روزه نشان دادند.
@GoftandNO
#پروژهاسرائیل