قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
17.8K subscribers
25.8K photos
4.91K videos
376 files
22.2K links
✳️جهت انتقادات و پیشنهادات:



جهت تبلیغات 👇:
https://t.iss.one/shayeate_tabligh

جهت تبادلات: @ 🆔

کانال آرشیو قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
https://t.iss.one/ArchiveGharargah








.
Download Telegram
#جهاد_تبیین 0⃣9⃣

🔆 شما جزء سوژه ترور نیستید

🚙 اگر در همه حال از خط ویژه رد‌ می‌شوید و به صورت سرباز مظلوم سیلی میزنید!

🏘 اگر ویلای بیت المالتان را هنوز تحویل نداده‌اید!

🚬 اگر سیگارتان را در ویلاهای دماوند و لواسون رو به غروب خورشید دود می‌کنید!

🍗 اگر خوی اشرافی‌گری دارید!

🚔 اگر سوار بر خودروهای شاسی بلند و شیشه دودی و ضدگلوله هستید!

💄 اگر پول پاستیل دختران لب تزریقی تان در ماه چند میلیون می‌شود!

💸 اگر قبض آب و برق ویلاها و کاخهایتان در ماه از کل درآمد چندین خانواده معمولی بیشتر است!

💰اگر در فیش های حقوقتان ارقام نجومی ثبت است!

👹 اگر سر سفره انقلاب خورده اید و گردن کلفت کرده اید و الآن چنگ بر صورت انقلاب می اندازید!

💸 اگر حرفهایتان، سوژه رسانه های آنور آبی ضد انقلاب است!

⚽️ اگر کاپیتان مردمید ولی مثل اکثریت مردم، ساده زندگی نمی کنید!

🏖 اگر حب دنیا و مقام و ریاست در دل دارید!

💣 خیالتان راحت...شماها جزء سوژه‌های ترور نیستید.

🇮🇷 خون شهدایمان این کشور و انقلاب
را بیمه کرده، نه شماها...

📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صل

📡 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat
🌹نیمه شبی از خواب برخواستم و نماز شب خواندم. صبح شهید رفیعی به من گفت: «اگر می‌خواهی با ما باشی، از خدا شهادت نخواسته باش زیر ما فعلاً کار داریم و تا جولان می‌خواهیم برویم، ما را که می‌بینی، کافی است، یک چشمک به خدا بزنیم.»

🌷مدتی بعد در عملیات خیبر حدود ده کیلومتر با الغدیر فاصله داشتیم. شهید رفیعی قدم‌های بلندی برمی‌داشت. خودم را به او رساندم و گفتم: «یعنی ممکن است اسیر شویم؟» نگاهی به من کرد و لبخندی زد که تیری به سرش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» به زمین افتاد. تیر به کلاه خورد، طرف دیگرش مثل یک غنچه باز شده بود.

🌷کنارش دراز کشیدم و صورت به صورتش چسباندم. با او حرف می‌زدم، خون داغ سرش حباب می‌شد و به صورتم می‌پاشید. حس کردم کالک عملیات را همراه دارد. آن را درآوردم. آرم سپاه را از روی سینه‌اش کندم. همه مدارک خود و او را چند متر آن طرف‌تر با نارنجک منفجر کردم. پی.ام.پی عراقی نزدیک شد و مرا اسیر کرد اما او چشمک را زده بود.

🌹خاطره ای به یاد شهید گرانقدر، ابوالفضل رفیعی سیج

#ایثارگران

َللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج

#لبیک_یا_خامنه_ای

📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صل