🔸نظریههای دوگانه درباره رسانهها و مخاطبان
▫️درادبیات ارتباطى درباره قدرت یا ضعف رسانهها درقبال #مخاطبان دومجموعه تئوری مطرح است:
١. تاثیرات پرشدت رسانهها (powerful effects)، یعنی رسانهها در قبال مخاطبان قادر به هر كاری هستند (#دروازهبانی جواب میدهد)
٢. تأثیرات كم شدت رسانهها (limited effects) یعنی رسانهها در قبال مخاطبان قادر به هر كاری نیستند (دروازهبانی جواب نمیدهد)
▫️از نظر زمانی، نظریه تاثیرات پرشدت مقدم بر نظریه تأثیرات كم شدت است. یعنی تئوریسینها ابتدا قائل به عدم قدرت مخاطبان در برابر رسانهها بودند و سپس عده دیگری از تئوریسینها این نكته را مطرح ساختند كه خیر؛ بر خلاف آنچه مطرح میشده؛ این مخاطبان هستند كه در برابر رسانهها از قدرت برخوردار میباشند و لذا به راحتی تحت تاثیر آنها قرار نمیگیرند (دوره غلبه نظریههای مبتنی بر تأثیرات كمشدت بر نظریههای مبتنی بر تاثیرات پرشدت)
🔅اما چرا دوباره شاهد توجه به نظریه تاثیرات پرشدت شدهایم؟
🔺به این دلیل كه برخی از نظریهپردازان ارتباطی مثل #هربرت_شیلر (Herber schiller) این نكته را طرح كردند كه نظریههایی چون نظریه تأثیرات كم شدت اساسا به نفع #دروازهبانان طراحی شده و هدف این نظریهها القای این نكته به مخاطبان است كه از رسانهها نترسید آنها نمیتوانند هیچ كاری با شما بكنند و علیالقاعده اگر مخاطبان گول این حرفها را بخورند گارد خود را در برابر رسانهها باز خواهند كرد و لذا تاثیر پذیری آنها از رسانهها بیشتر خواهد شد. و به این ترتیب بود كه نظریههای مبتنی بر تاثیرات پرشدت دوباره طرف توجه قرار گرفت.
▫️توجه به رسانهها از جنبه #ژئوپلیتیك یا جغرافیایی سیاسی (Geo-political) مثل دیدگاههاى دهه پنجاه موجود در كتاب چهار تئورى مطبوعات (Siebert et.al 1956) و یا توجه به رسانهها از جنبه نقش آنها در #نوگرایی در دهه شصت كه #دانیل_لرنر (Daniel Lerner) آن را مطرح ساخت و یا توجه به جنبه #امپریالیسم_رسانهاى (Media imperialism) كه از دهه شصت به بعد مطرح شد (دیدگاههاى هربرت شیلر) همه جزو نظریههایی هستند كه با نامهای مختلف از نظریه تاثیرات پرشدت دفاع میكنند.
🔺اما در دهههاى هشتاد و نود نیز شاهد طرح یك دیدگاه نئولیبرالى بودیم كه با این سه جنبه ژئوپلیتیك، نوگرایی و امپریالیسم رسانهاى منتقدانه برخورد كرد. شاخص این تلقى تازه #آنتونى_گیدنز (Giddens-1999) بود كه معتقد است در عصرجهانیىشدن، مبانى #ارتباطات و تعامل فرهنگى رو به گسترش است و هیچ كس بر دیگری كنترل ویژهای ندارد. از این منظر نئولیبرالى رسانه هاى فرامرزى و فراملى امكان دسترسى به اطلاعات را آسان ساختهاند (به ضرر دروازهبانی)
🔻🔺در هر صورت نباید فراموش كرد كه دیدگاه معتقد به دروازهبانى دیدگاهى است كه اصلا به تعامل رسانه و مخاطب باور ندارد و معتقد است این رسانهها، روزنامه نگاران، مالكان رسانهها و دولتها هستند كه با دروازه بانى به مدیریت تضادها پرداخته و اهداف خود را محقق میسازند.
نگاه منطقی تر به دو نظریه تاثیرات پرشدت و تأثیرات كم شدت میتواند این باشد كه هر دو آنها نسبت به رسانه و مخاطب بسیار مطلق گرایانه برخورد میكنند. به این معنی كه یكی از آنها نقش رسانه را مطلق میانگارد و دیگری نقش مخاطب را، حال آنكه در ارتباطات، گاه این رسانه است كه به سرمنشا ارتباط و تاثیر گذاری تبدیل میشود و گاه این مخاطب است كه چنین نقشی را ایفا میكند.
#عرصه_های_ارتباطی
با ما همراه باشید
"ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir
▫️درادبیات ارتباطى درباره قدرت یا ضعف رسانهها درقبال #مخاطبان دومجموعه تئوری مطرح است:
١. تاثیرات پرشدت رسانهها (powerful effects)، یعنی رسانهها در قبال مخاطبان قادر به هر كاری هستند (#دروازهبانی جواب میدهد)
٢. تأثیرات كم شدت رسانهها (limited effects) یعنی رسانهها در قبال مخاطبان قادر به هر كاری نیستند (دروازهبانی جواب نمیدهد)
▫️از نظر زمانی، نظریه تاثیرات پرشدت مقدم بر نظریه تأثیرات كم شدت است. یعنی تئوریسینها ابتدا قائل به عدم قدرت مخاطبان در برابر رسانهها بودند و سپس عده دیگری از تئوریسینها این نكته را مطرح ساختند كه خیر؛ بر خلاف آنچه مطرح میشده؛ این مخاطبان هستند كه در برابر رسانهها از قدرت برخوردار میباشند و لذا به راحتی تحت تاثیر آنها قرار نمیگیرند (دوره غلبه نظریههای مبتنی بر تأثیرات كمشدت بر نظریههای مبتنی بر تاثیرات پرشدت)
🔅اما چرا دوباره شاهد توجه به نظریه تاثیرات پرشدت شدهایم؟
🔺به این دلیل كه برخی از نظریهپردازان ارتباطی مثل #هربرت_شیلر (Herber schiller) این نكته را طرح كردند كه نظریههایی چون نظریه تأثیرات كم شدت اساسا به نفع #دروازهبانان طراحی شده و هدف این نظریهها القای این نكته به مخاطبان است كه از رسانهها نترسید آنها نمیتوانند هیچ كاری با شما بكنند و علیالقاعده اگر مخاطبان گول این حرفها را بخورند گارد خود را در برابر رسانهها باز خواهند كرد و لذا تاثیر پذیری آنها از رسانهها بیشتر خواهد شد. و به این ترتیب بود كه نظریههای مبتنی بر تاثیرات پرشدت دوباره طرف توجه قرار گرفت.
▫️توجه به رسانهها از جنبه #ژئوپلیتیك یا جغرافیایی سیاسی (Geo-political) مثل دیدگاههاى دهه پنجاه موجود در كتاب چهار تئورى مطبوعات (Siebert et.al 1956) و یا توجه به رسانهها از جنبه نقش آنها در #نوگرایی در دهه شصت كه #دانیل_لرنر (Daniel Lerner) آن را مطرح ساخت و یا توجه به جنبه #امپریالیسم_رسانهاى (Media imperialism) كه از دهه شصت به بعد مطرح شد (دیدگاههاى هربرت شیلر) همه جزو نظریههایی هستند كه با نامهای مختلف از نظریه تاثیرات پرشدت دفاع میكنند.
🔺اما در دهههاى هشتاد و نود نیز شاهد طرح یك دیدگاه نئولیبرالى بودیم كه با این سه جنبه ژئوپلیتیك، نوگرایی و امپریالیسم رسانهاى منتقدانه برخورد كرد. شاخص این تلقى تازه #آنتونى_گیدنز (Giddens-1999) بود كه معتقد است در عصرجهانیىشدن، مبانى #ارتباطات و تعامل فرهنگى رو به گسترش است و هیچ كس بر دیگری كنترل ویژهای ندارد. از این منظر نئولیبرالى رسانه هاى فرامرزى و فراملى امكان دسترسى به اطلاعات را آسان ساختهاند (به ضرر دروازهبانی)
🔻🔺در هر صورت نباید فراموش كرد كه دیدگاه معتقد به دروازهبانى دیدگاهى است كه اصلا به تعامل رسانه و مخاطب باور ندارد و معتقد است این رسانهها، روزنامه نگاران، مالكان رسانهها و دولتها هستند كه با دروازه بانى به مدیریت تضادها پرداخته و اهداف خود را محقق میسازند.
نگاه منطقی تر به دو نظریه تاثیرات پرشدت و تأثیرات كم شدت میتواند این باشد كه هر دو آنها نسبت به رسانه و مخاطب بسیار مطلق گرایانه برخورد میكنند. به این معنی كه یكی از آنها نقش رسانه را مطلق میانگارد و دیگری نقش مخاطب را، حال آنكه در ارتباطات، گاه این رسانه است كه به سرمنشا ارتباط و تاثیر گذاری تبدیل میشود و گاه این مخاطب است كه چنین نقشی را ایفا میكند.
#عرصه_های_ارتباطی
با ما همراه باشید
"ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir