💠 روشنفکران بیگانه با جامعه
🔘 روشنفکر ایرانی قبل از اینکه مارکس و لنین و هگل و آدورنو و...، را بشناسد، باید خودش را بشناسد. اینکه کجای دنیا ایستاده است، پا بر روی چه خاکی دارد و نسبتش با تاریخ و سنت های سرزمینش چگونه است.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از تلاش برای شناخت تاریخ و فلسفه غرب، باید تاریخ و اندیشه، سرزمین خود را واکاوی کند.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از شناخت هنر و فکر و اندیشه در غرب باید موسیقی و معماری و شعر و خطاطی و سایر هنرهای سرزمین خود را بشناسد.
🔘روشنفکر ایرانی تنها پس از این شناخت است که با دریچه ذهنی بازتر و اعتماد به نفس و خودباوری بیشتر و با درکی عمیقتر از «جهان خویش» می تواند بفهمد که چه نسبتی با هنر و علم و فلسفه جهان غرب دارد و چگونه می تواند از علم و فلسفه و جریان های فکری و هنری و سیاسی مدرن غرب برای جامعه خود و باز کردن گره های اجتماعی و فرهنگی خود استفاده نماید، وگرنه به صرف اینکه صبح تا شب کانت و هگل و هایدگر و مارکس و...، بخواند، اما متوجه نباشد که این اطلاعات برای چه است و به چه دردش می خورد و چه نسبتی با جامعه اش دارد و قرار است چه باری از روی دوشش بردارد، فایده ای نخواهد داشت.
🔺این چنین روشنفکری در بهترین حالت می شود تفنن و سرگرمی یا عامل فخرفروشی برای دیگران و یا استاد با حقوق و مزایای خوب واحد درسی کانت و هگل و هایدگر در فلان دانشکده که اصولا نه مسئله و دغدغه ای دارد و نه با سوالی مواجه است.
📍باید به خاطر داشت که ارسطو و هگل و کانت و مارکس و دیگر بزرگان تاریخ اندیشه زمانی مهم و معتبرند و آشنایی به جهان فکری آنها لازم است که بتوان از طریق آنها نسبتی با زیست جهان خویش برقرار کرد و با فکر کردن از دریچه اندیشگانی آنها گره کوری از حیات اجتماعی و سیاسی خویش باز کرد وگرنه هگل و مارکس خواندن به صرف اینکه من «هگل و مارکس خونم بالاست» که ارزشی ندارد و اصولا فلسفه و اندیشه شلوار و پیراهن مارک دار برای پز دادن و دلبری کردن در «دانشکده های فوکو و دریدا دوست» نیست.
🔺این ما «فوکویی ها» و ما «دیلوزی ها» و ما «مارکسیست- لنینیست» کردن های دانشجویانی که تا فیها خالدون دیلوز و دریدا و آدورنو و لنین و پلخانف و.. را می کاوند و برای صدسالگی و صد و دوسالگی انقلاب روسیه نشست برگزار می کنند، اما از درک ساده ترین مسائل فرهنگی و تاریخی سرزمین خود عاجزند، شاید برای دورهمی ها و بزم های شبانه و کشیدن "چند پاکت سیگار" جواب بدهد، اما نه تنها هیچ دردی از دردهای این مملکت را دوا نخواهد کرد، بلکه خود درد دیگری بر دردهای جامعه افزوده و نسلی از بهترین جوانان این سرزمین را در هپروت غرق خواهد کرد.
🔘بسیاری از این «مارکسیست-هگلی» هایی که صبح تا شب در حیاط دانشکده ها و کافه ها و کف گروهها و کانالهای تلگرامی و تویتری و اینستاگرامی پلاسند و از دانه دانه ریش های مارکس و انگلس تا کله کچل فوکو را تحلیل می کنند، در عمل از چگونگی برقراری یک رابطه ساده اجتماعی ناتوانند و الواتی و رکیک گویی و دریدگی و بددهنی را با فلسفه و اندیشه اشتباه گرفته اند.
🔘🔺باید بهخاطر داشت این سرزمین بیشتر از نالههای غمناک و یأسآمیز مبلغانِ نیستی و «تروریست های شیفته خلق!» و گنگسترهای «گروپباز نئوچپ» و فحاشیهای سیبل کلفتکردههای کلاه چگوارایی و بیشتر از شیفتگان لولهٔ تفنگ سربازان آمریکایی که دل در گرو ویرانی این سرزمین دارند و بیشتر از کاسبان فلاکت و خشونت، به انسانهایی نیازمند است که آرام و بیحاشیه در گوشهای چراغ فرهنگ و هنر و تاریخ این سرزمین را زنده نگه داشتهاند. انسانهایی که دنبال قهرمان شدن نیستند، کلید زبانشان به زیپ شلوار و حساب بانکیشان وصل نیست، سر در آخور هیچ قدرت بیگانهای ندارند، منادیان نیستی و تباهی و پوچی نیستند، از لعن و نفرین و "هو" شدن و توهین هراس چندانی ندارند و تنها برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کرده و زبان به سخن میگشایند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔘 روشنفکر ایرانی قبل از اینکه مارکس و لنین و هگل و آدورنو و...، را بشناسد، باید خودش را بشناسد. اینکه کجای دنیا ایستاده است، پا بر روی چه خاکی دارد و نسبتش با تاریخ و سنت های سرزمینش چگونه است.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از تلاش برای شناخت تاریخ و فلسفه غرب، باید تاریخ و اندیشه، سرزمین خود را واکاوی کند.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از شناخت هنر و فکر و اندیشه در غرب باید موسیقی و معماری و شعر و خطاطی و سایر هنرهای سرزمین خود را بشناسد.
🔘روشنفکر ایرانی تنها پس از این شناخت است که با دریچه ذهنی بازتر و اعتماد به نفس و خودباوری بیشتر و با درکی عمیقتر از «جهان خویش» می تواند بفهمد که چه نسبتی با هنر و علم و فلسفه جهان غرب دارد و چگونه می تواند از علم و فلسفه و جریان های فکری و هنری و سیاسی مدرن غرب برای جامعه خود و باز کردن گره های اجتماعی و فرهنگی خود استفاده نماید، وگرنه به صرف اینکه صبح تا شب کانت و هگل و هایدگر و مارکس و...، بخواند، اما متوجه نباشد که این اطلاعات برای چه است و به چه دردش می خورد و چه نسبتی با جامعه اش دارد و قرار است چه باری از روی دوشش بردارد، فایده ای نخواهد داشت.
🔺این چنین روشنفکری در بهترین حالت می شود تفنن و سرگرمی یا عامل فخرفروشی برای دیگران و یا استاد با حقوق و مزایای خوب واحد درسی کانت و هگل و هایدگر در فلان دانشکده که اصولا نه مسئله و دغدغه ای دارد و نه با سوالی مواجه است.
📍باید به خاطر داشت که ارسطو و هگل و کانت و مارکس و دیگر بزرگان تاریخ اندیشه زمانی مهم و معتبرند و آشنایی به جهان فکری آنها لازم است که بتوان از طریق آنها نسبتی با زیست جهان خویش برقرار کرد و با فکر کردن از دریچه اندیشگانی آنها گره کوری از حیات اجتماعی و سیاسی خویش باز کرد وگرنه هگل و مارکس خواندن به صرف اینکه من «هگل و مارکس خونم بالاست» که ارزشی ندارد و اصولا فلسفه و اندیشه شلوار و پیراهن مارک دار برای پز دادن و دلبری کردن در «دانشکده های فوکو و دریدا دوست» نیست.
🔺این ما «فوکویی ها» و ما «دیلوزی ها» و ما «مارکسیست- لنینیست» کردن های دانشجویانی که تا فیها خالدون دیلوز و دریدا و آدورنو و لنین و پلخانف و.. را می کاوند و برای صدسالگی و صد و دوسالگی انقلاب روسیه نشست برگزار می کنند، اما از درک ساده ترین مسائل فرهنگی و تاریخی سرزمین خود عاجزند، شاید برای دورهمی ها و بزم های شبانه و کشیدن "چند پاکت سیگار" جواب بدهد، اما نه تنها هیچ دردی از دردهای این مملکت را دوا نخواهد کرد، بلکه خود درد دیگری بر دردهای جامعه افزوده و نسلی از بهترین جوانان این سرزمین را در هپروت غرق خواهد کرد.
🔘بسیاری از این «مارکسیست-هگلی» هایی که صبح تا شب در حیاط دانشکده ها و کافه ها و کف گروهها و کانالهای تلگرامی و تویتری و اینستاگرامی پلاسند و از دانه دانه ریش های مارکس و انگلس تا کله کچل فوکو را تحلیل می کنند، در عمل از چگونگی برقراری یک رابطه ساده اجتماعی ناتوانند و الواتی و رکیک گویی و دریدگی و بددهنی را با فلسفه و اندیشه اشتباه گرفته اند.
🔘🔺باید بهخاطر داشت این سرزمین بیشتر از نالههای غمناک و یأسآمیز مبلغانِ نیستی و «تروریست های شیفته خلق!» و گنگسترهای «گروپباز نئوچپ» و فحاشیهای سیبل کلفتکردههای کلاه چگوارایی و بیشتر از شیفتگان لولهٔ تفنگ سربازان آمریکایی که دل در گرو ویرانی این سرزمین دارند و بیشتر از کاسبان فلاکت و خشونت، به انسانهایی نیازمند است که آرام و بیحاشیه در گوشهای چراغ فرهنگ و هنر و تاریخ این سرزمین را زنده نگه داشتهاند. انسانهایی که دنبال قهرمان شدن نیستند، کلید زبانشان به زیپ شلوار و حساب بانکیشان وصل نیست، سر در آخور هیچ قدرت بیگانهای ندارند، منادیان نیستی و تباهی و پوچی نیستند، از لعن و نفرین و "هو" شدن و توهین هراس چندانی ندارند و تنها برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کرده و زبان به سخن میگشایند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
‼️اندر احوالات #منتقدان سیاسی-اجتماعی
1⃣ #جایزهطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «جایزهطلب» همانگونه که از نامش پیداست دنبال گرفتن جایزه از این و آن است. اگر کار خبرنگاری میکند، اگر اعتراضی میکند، اگر موضع رادیکال میگیرد، اگر فیلم میسازد، اگر از حقوق بشر میگوید و... خلاصه یک هدف بیشتر ندارد و آن گرفتن جایزه از پارلمان اروپا یا فلان نشان از کشورهای اروپایی است.
‼️چنین فردی برای یک جایزهٔ سینمایی- هنری یا حقوق بشری (!) حاضر است به کلِ تاریخ و فرهنگ و همه چیز کشورش لجن بپاشد، نیروی دفاعی کشورش را زیر سوال ببرد، از تحریم ورزش و اقتصاد کشورش دفاع کند و گاهی تا دفاع از تهاجم نظامی به کشورش پیش برود تا شاید در جایی «داور والا و خوب غربی» در جایگاه ارباب چیزی به او هدیه کند.
2⃣ #تجزیهطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «تجزیهطلب» هم که تمام هم و غمش صرف تلاش برای ایجاد نزاع قومی و مذهبی میان مردم کشور است. عمدتاً به نهادهای امنیتی برخی کشورهای همسایه متصل است و در هر کُنشی به دنبال تقویت دوگانهٔ زبانیِ جعلیِ (فارس و غیرفارس) و امثالهم است و هدفی جز ایجاد جنگ داخلی در ایران ندارد.
3⃣ #زندانطلبها و #شهرتطلبها
فعال سیاسیِ «شهرتطلب» بیشتر به دنبال قهرمان شدن و بازی کردن نقش «مادر ترزا» و «عیاران» است. هدف عمدهٔ آنها بازی کردن در نقش و جایگاه «قهرمان» در جامعه است. اکثر آنها بدون اینکه برایشان مهم باشد که کُنش آنها اصلاً تأثیر و نتیجهای دارد یا نه، صرفاً بهدنبال بهانهای برای رفتن به زندان [و بلافاصله اعتصاب غذا و...] هستند. علاقهٔ چندانی به تحلیل مسائل ندارند و خود را در چنان جایگاه رفیع و مقدسی مینشانند که عموماً کسی جرأت نقد کُنش آنها را ندارد.
4⃣ #پناهندگیطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «پناهندگیطلب» عموماً بهدنبال گرفتن پناهندگی سیاسی در کشورهای غربی است و نیمنگاهی هم به استخدام در شبکههای تلویزیونی و رادیویی آن سوی آب دارد. این طیف هم به آنی مانند رعد و برق در عرصهٔ کُنشگری سیاسی حاضر شده و با چند شعار و کُنش تند و انقلابی و ساختارشکن (از نگاه حکومت) برای مدتی بازداشت شده و نام خود را بر زبانها میندازد و عموماً چند ماه پس از آزادی هم سر از فلان کشور غربی درمیآورد.
5⃣ #نتیجهطلبها
در نهایت فعال سیاسی و اجتماعیِ «نتیجهطلب» قرار دارد که نه دنبال نمایش (شوآف) و قهرمان شدن است و نه برنامهای برای گرفتن جوایز بینالمللی و پناهندگی دارد. این دست از فعالین سیاسی دغدغهٔ همین آب و خاک و همین مردم مظلوم و رنگپریده را دارند و اگر سخنی میگویند و کُنشی انجام میدهند نه برای خوشآیند بیگانگان و مورد تشویق این و آن بودن بلکه با در نظر گرفتن مصالح این سرزمین است.
🔺سابقه هم نشان میدهد که این دست از فعالین سیاسی و اجتماعی آماج توهین و اذیت بیشتری چه از سوی سایر گروههای اپوزسیون و چه از سوی محافظهکاران هستند. آنها عموماً از سوی اپوزسیون به اصلاحطلبی و محافظهکاری و نانبهنرخروزخوری متهمند و از سوی محافظهکاران داخلی مدام با برچسبهایی مانند وادادگی و غربگدایی و دورویی و امثالهم پس زده میشوند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
1⃣ #جایزهطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «جایزهطلب» همانگونه که از نامش پیداست دنبال گرفتن جایزه از این و آن است. اگر کار خبرنگاری میکند، اگر اعتراضی میکند، اگر موضع رادیکال میگیرد، اگر فیلم میسازد، اگر از حقوق بشر میگوید و... خلاصه یک هدف بیشتر ندارد و آن گرفتن جایزه از پارلمان اروپا یا فلان نشان از کشورهای اروپایی است.
‼️چنین فردی برای یک جایزهٔ سینمایی- هنری یا حقوق بشری (!) حاضر است به کلِ تاریخ و فرهنگ و همه چیز کشورش لجن بپاشد، نیروی دفاعی کشورش را زیر سوال ببرد، از تحریم ورزش و اقتصاد کشورش دفاع کند و گاهی تا دفاع از تهاجم نظامی به کشورش پیش برود تا شاید در جایی «داور والا و خوب غربی» در جایگاه ارباب چیزی به او هدیه کند.
2⃣ #تجزیهطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «تجزیهطلب» هم که تمام هم و غمش صرف تلاش برای ایجاد نزاع قومی و مذهبی میان مردم کشور است. عمدتاً به نهادهای امنیتی برخی کشورهای همسایه متصل است و در هر کُنشی به دنبال تقویت دوگانهٔ زبانیِ جعلیِ (فارس و غیرفارس) و امثالهم است و هدفی جز ایجاد جنگ داخلی در ایران ندارد.
3⃣ #زندانطلبها و #شهرتطلبها
فعال سیاسیِ «شهرتطلب» بیشتر به دنبال قهرمان شدن و بازی کردن نقش «مادر ترزا» و «عیاران» است. هدف عمدهٔ آنها بازی کردن در نقش و جایگاه «قهرمان» در جامعه است. اکثر آنها بدون اینکه برایشان مهم باشد که کُنش آنها اصلاً تأثیر و نتیجهای دارد یا نه، صرفاً بهدنبال بهانهای برای رفتن به زندان [و بلافاصله اعتصاب غذا و...] هستند. علاقهٔ چندانی به تحلیل مسائل ندارند و خود را در چنان جایگاه رفیع و مقدسی مینشانند که عموماً کسی جرأت نقد کُنش آنها را ندارد.
4⃣ #پناهندگیطلبها
فعال سیاسی و اجتماعیِ «پناهندگیطلب» عموماً بهدنبال گرفتن پناهندگی سیاسی در کشورهای غربی است و نیمنگاهی هم به استخدام در شبکههای تلویزیونی و رادیویی آن سوی آب دارد. این طیف هم به آنی مانند رعد و برق در عرصهٔ کُنشگری سیاسی حاضر شده و با چند شعار و کُنش تند و انقلابی و ساختارشکن (از نگاه حکومت) برای مدتی بازداشت شده و نام خود را بر زبانها میندازد و عموماً چند ماه پس از آزادی هم سر از فلان کشور غربی درمیآورد.
5⃣ #نتیجهطلبها
در نهایت فعال سیاسی و اجتماعیِ «نتیجهطلب» قرار دارد که نه دنبال نمایش (شوآف) و قهرمان شدن است و نه برنامهای برای گرفتن جوایز بینالمللی و پناهندگی دارد. این دست از فعالین سیاسی دغدغهٔ همین آب و خاک و همین مردم مظلوم و رنگپریده را دارند و اگر سخنی میگویند و کُنشی انجام میدهند نه برای خوشآیند بیگانگان و مورد تشویق این و آن بودن بلکه با در نظر گرفتن مصالح این سرزمین است.
🔺سابقه هم نشان میدهد که این دست از فعالین سیاسی و اجتماعی آماج توهین و اذیت بیشتری چه از سوی سایر گروههای اپوزسیون و چه از سوی محافظهکاران هستند. آنها عموماً از سوی اپوزسیون به اصلاحطلبی و محافظهکاری و نانبهنرخروزخوری متهمند و از سوی محافظهکاران داخلی مدام با برچسبهایی مانند وادادگی و غربگدایی و دورویی و امثالهم پس زده میشوند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔴 با چاپلوسی، غربی نمیشویم
🔺این روزها بر همه ما ایرانیان به ویژه ایرانیان مقیم خارج کشور (که گاهی هم توسط رسانهها و مقامات غربی تحویل گرفته میشوند) واجب است به خاطر داشته باشیم که:
✅ اگر برای خوشایند غربیها #وطنفروشی و جاسوسی بکنیم و به دشمن شماره یک سرزمین خویش بدل شویم.
✅ اگر صبح تا شب به تاریخ و فرهنگ و هویت خود توهین کنیم و خود را محصول جغرافیا و سرزمینی کثیف بنامیم.
✅ اگر صبح تا شب دست به سینه و سر کج کرده مقابل غربیها خود را تحقیر کرده و در وصف غربیها سرودههای عاشقانه سر دهیم.
✅ اگر هزار سال هم شب کریسمس گرانترین کاجها را خریده و در خانه خود قرار دهیم.
✅ اگر تمام اجداد خود را به شکل بابانوئل درآورده و با او عکس گرفته و در شبکههای اجتماعی پخش کنیم.
✅ اگر هزار سال در هالووین ترسناکترین ماسکها و صورتکها را به چهره بزنیم.
✅ اگر در والنتیاین برای تمام دختران و پسران دوست و آشنا عروسک خرس و پلنگ بخریم.
✅ اگر تمام وسایل و دکوراسیون منزلمان را از فرانسه و ایتالیا بیاوریم.
✅اگر خودرو سواریمان از آلمان رسیده باشد.
اگر ساعت مچیمان مارک اصل سوئیس باشد.
اگر لباسهای مارک دار آویخته در کمدمان سفارش ایتالیا باشند.
✅ اگر ناهار و شاممان و نوشاکمان تولیدی ایتالیا و اسکاتلند و اسپانیا باشد.
✅ اگر اسامیمان را از بلقیس و سکینه و صفدر و اصغر و حیدر به الیزابت و آلکساندر و دیوید تغییر دهیم.
✅اگر تک تک کلماتمان را به لهجه غلیظ فرانسوی و انگلیسی ادا کنیم.
✅ اگر هر روز موهای خود را بلوند کرده و رنگی ترین لنزها را در چشمهایمان قرار دهیم.
✅ اگر طوری آرایش کنیم و لباس بدن نما بپوشیم که غربیها هم از دیدنمان انگشت به دهان بمانند.
✅ اگر هر شب چند لیتر ویسکی و ودکا را در معده خود ریخته و با کاردک از کف بارها و مهمانیها جمع شویم.
✅ اگر مدافع تمام قد منافع اسرائیل و آمریکا و ناتو و دشمن شماره یک مردم فلسطین و سوریه و یمن بشویم.
✅ اگر حمال بیجیره و مواجب پرچم اوکراین و آمریکا و اسرائیل شده و رگ گردنمان را برای دفاع از منافع آنها کلفت نماییم.. و به هزاران روش دیگر از خودمان و هویتمان فرار کنیم نه تنها غربی نخواهیم شد و کسی هم ما را سفیدِ اروپایی و آمریکایی نخواهد نامید، بلکه بیشتر به انسانی از خودبیگانه، بیهویت، سردرگم، مضحک، مفلوک و حالبههمزن (به اصطلاح از اینجا رانده و از آنجا مانده) بدل خواهیم گشت.
📍باید توجه داشته باشیم که ما برای مدرن و اروپایی شدن بیشتر از خودتحقیری، سفیدنمایی، چاپلوسی، اشغال جایگاه قربانی، کاج کریسمس، ماسک هالووین، عروسک والنتاین، دفاع از منافع ناتو و اسرائیل و امثالهم به فکر و نحوه اندیشیدن و عقلانیت و علم و فلسفه غرب نیازمندیم.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺این روزها بر همه ما ایرانیان به ویژه ایرانیان مقیم خارج کشور (که گاهی هم توسط رسانهها و مقامات غربی تحویل گرفته میشوند) واجب است به خاطر داشته باشیم که:
✅ اگر برای خوشایند غربیها #وطنفروشی و جاسوسی بکنیم و به دشمن شماره یک سرزمین خویش بدل شویم.
✅ اگر صبح تا شب به تاریخ و فرهنگ و هویت خود توهین کنیم و خود را محصول جغرافیا و سرزمینی کثیف بنامیم.
✅ اگر صبح تا شب دست به سینه و سر کج کرده مقابل غربیها خود را تحقیر کرده و در وصف غربیها سرودههای عاشقانه سر دهیم.
✅ اگر هزار سال هم شب کریسمس گرانترین کاجها را خریده و در خانه خود قرار دهیم.
✅ اگر تمام اجداد خود را به شکل بابانوئل درآورده و با او عکس گرفته و در شبکههای اجتماعی پخش کنیم.
✅ اگر هزار سال در هالووین ترسناکترین ماسکها و صورتکها را به چهره بزنیم.
✅ اگر در والنتیاین برای تمام دختران و پسران دوست و آشنا عروسک خرس و پلنگ بخریم.
✅ اگر تمام وسایل و دکوراسیون منزلمان را از فرانسه و ایتالیا بیاوریم.
✅اگر خودرو سواریمان از آلمان رسیده باشد.
اگر ساعت مچیمان مارک اصل سوئیس باشد.
اگر لباسهای مارک دار آویخته در کمدمان سفارش ایتالیا باشند.
✅ اگر ناهار و شاممان و نوشاکمان تولیدی ایتالیا و اسکاتلند و اسپانیا باشد.
✅ اگر اسامیمان را از بلقیس و سکینه و صفدر و اصغر و حیدر به الیزابت و آلکساندر و دیوید تغییر دهیم.
✅اگر تک تک کلماتمان را به لهجه غلیظ فرانسوی و انگلیسی ادا کنیم.
✅ اگر هر روز موهای خود را بلوند کرده و رنگی ترین لنزها را در چشمهایمان قرار دهیم.
✅ اگر طوری آرایش کنیم و لباس بدن نما بپوشیم که غربیها هم از دیدنمان انگشت به دهان بمانند.
✅ اگر هر شب چند لیتر ویسکی و ودکا را در معده خود ریخته و با کاردک از کف بارها و مهمانیها جمع شویم.
✅ اگر مدافع تمام قد منافع اسرائیل و آمریکا و ناتو و دشمن شماره یک مردم فلسطین و سوریه و یمن بشویم.
✅ اگر حمال بیجیره و مواجب پرچم اوکراین و آمریکا و اسرائیل شده و رگ گردنمان را برای دفاع از منافع آنها کلفت نماییم.. و به هزاران روش دیگر از خودمان و هویتمان فرار کنیم نه تنها غربی نخواهیم شد و کسی هم ما را سفیدِ اروپایی و آمریکایی نخواهد نامید، بلکه بیشتر به انسانی از خودبیگانه، بیهویت، سردرگم، مضحک، مفلوک و حالبههمزن (به اصطلاح از اینجا رانده و از آنجا مانده) بدل خواهیم گشت.
📍باید توجه داشته باشیم که ما برای مدرن و اروپایی شدن بیشتر از خودتحقیری، سفیدنمایی، چاپلوسی، اشغال جایگاه قربانی، کاج کریسمس، ماسک هالووین، عروسک والنتاین، دفاع از منافع ناتو و اسرائیل و امثالهم به فکر و نحوه اندیشیدن و عقلانیت و علم و فلسفه غرب نیازمندیم.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🚫 در اسارت رسانه
🔺عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای میهن و مردم خود را شناسانده باشند، از طریق #رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند.
‼️در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند جامعه شناختی از آنها نمیداشت.
حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است.
‼️(به یاد داشته باشیم اپوزسیون عصر پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر عربستان و اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی رادیو و تلویزیون معرفی کرده بود)
🔺باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند. (دول غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند)
‼️حالا کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم.
❗️امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان دشمن یا منجی ملت معرفی مینمایند،
❗️امروز حتی این رسانهها هستند که برای ملت ما تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب می دهند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که با جعل هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و جنگ قومی میان مردم هستند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که هر لوده و دلقک و ابله و تروریست و خائن و مزدوری را به اسم آزادیخواه و فعال حقوق بشر و فعال سیاسی و فعال حقوق زن و امثالهم به خورد مخاطب خود می دهند و جامعه را به مسیر دلخواه خود هدایت می کنند.
🔺البته آنها هدف مشخصی از اینکار دارند. هدف آنها تربیت انسانهایی تک بعدی، جاهل، متعصب و منفعل است که اراده و قدرت خود را از دست داده و همچون ربات به موجود مصرف کننده و تقلید کننده صرف بدل شوند.
▪︎ نظام رسانه ای حاکم بر جهان، سوژه دست پرورده خود را با چنان قطعیتی و دگماتیمسی پرورش می دهد که همین فرد پس از چند سال با ایمانی شدیدتر و متعصبانه تر از ایمان یک بنیادگرای دینی از چیزی به نام سلیقه و نظر و گرایش سیاسی خود دفاع می کند و به مبتذلترین شکل ممکن و با بدترین ادبیات ممکن به منتقد و مخالف خود حمله می کند.
🔺حال به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانههای فارسی زبان حاضرند و به عنوان منجی و آزادیخواه و حامیان حقوق بشر معرفی می شوند، بنگریم.
❓چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
❓چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ ایران انتخاب کردهاست؟
❓منبع درآمدشان کجاست؟
و..
❓آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
‼️و از برکت همین رسانههاست که امروز عضو گروه تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی برای ایجاد جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکنند و ما مردمان بیگانه با کتاب و اندیشه و فکر هم به مصرفکنندگان صِرف تحلیل و اخبار آنها بدل گشته ایم.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔺عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای میهن و مردم خود را شناسانده باشند، از طریق #رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند.
‼️در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند جامعه شناختی از آنها نمیداشت.
حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است.
‼️(به یاد داشته باشیم اپوزسیون عصر پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر عربستان و اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی رادیو و تلویزیون معرفی کرده بود)
🔺باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند. (دول غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند)
‼️حالا کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم.
❗️امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان دشمن یا منجی ملت معرفی مینمایند،
❗️امروز حتی این رسانهها هستند که برای ملت ما تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب می دهند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که با جعل هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و جنگ قومی میان مردم هستند.
❗️امروز این رسانه ها هستند که هر لوده و دلقک و ابله و تروریست و خائن و مزدوری را به اسم آزادیخواه و فعال حقوق بشر و فعال سیاسی و فعال حقوق زن و امثالهم به خورد مخاطب خود می دهند و جامعه را به مسیر دلخواه خود هدایت می کنند.
🔺البته آنها هدف مشخصی از اینکار دارند. هدف آنها تربیت انسانهایی تک بعدی، جاهل، متعصب و منفعل است که اراده و قدرت خود را از دست داده و همچون ربات به موجود مصرف کننده و تقلید کننده صرف بدل شوند.
▪︎ نظام رسانه ای حاکم بر جهان، سوژه دست پرورده خود را با چنان قطعیتی و دگماتیمسی پرورش می دهد که همین فرد پس از چند سال با ایمانی شدیدتر و متعصبانه تر از ایمان یک بنیادگرای دینی از چیزی به نام سلیقه و نظر و گرایش سیاسی خود دفاع می کند و به مبتذلترین شکل ممکن و با بدترین ادبیات ممکن به منتقد و مخالف خود حمله می کند.
🔺حال به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانههای فارسی زبان حاضرند و به عنوان منجی و آزادیخواه و حامیان حقوق بشر معرفی می شوند، بنگریم.
❓چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
❓چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ ایران انتخاب کردهاست؟
❓منبع درآمدشان کجاست؟
و..
❓آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
‼️و از برکت همین رسانههاست که امروز عضو گروه تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی برای ایجاد جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکنند و ما مردمان بیگانه با کتاب و اندیشه و فکر هم به مصرفکنندگان صِرف تحلیل و اخبار آنها بدل گشته ایم.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔴 روشنفکران بیگانه با جامعه
🔘 روشنفکر ایرانی قبل از اینکه مارکس و لنین و هگل و آدورنو و...، را بشناسد، باید خودش را بشناسد. اینکه کجای دنیا ایستاده است، پا بر روی چه خاکی دارد و نسبتش با تاریخ و سنتهای سرزمینش چگونه است.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از تلاش برای شناخت تاریخ و فلسفه غرب، باید تاریخ و اندیشه، سرزمین خود را واکاوی کند.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از شناخت هنر و فکر و اندیشه در غرب باید موسیقی و معماری و شعر و خطاطی و سایر هنرهای سرزمین خود را بشناسد.
🔘روشنفکر ایرانی تنها پس از این شناخت است که با دریچه ذهنی بازتر و اعتماد به نفس و خودباوری بیشتر و با درکی عمیقتر از «جهان خویش» می تواند بفهمد که چه نسبتی با هنر و علم و فلسفه جهان غرب دارد و چگونه میتواند از علم و فلسفه و جریان های فکری و هنری و سیاسی مدرن غرب برای جامعه خود و باز کردن گرههای اجتماعی و فرهنگی خود استفاده نماید،
‼️وگرنه به صرف اینکه صبح تا شب کانت و هگل و هایدگر و مارکس و...، بخواند، اما متوجه نباشد که این اطلاعات برای چه است و به چه دردش میخورد و چه نسبتی با جامعه اش دارد و قرار است چه باری از روی دوشش بردارد، فایده ای نخواهد داشت.
🔺این چنین روشنفکری در بهترین حالت میشود تفنن و سرگرمی یا عامل فخرفروشی برای دیگران و یا استاد با حقوق و مزایای خوب واحد درسی کانت و هگل و هایدگر در فلان دانشکده که اصولا نه مسئله و دغدغه ای دارد و نه با سوالی مواجه است.
📍باید به خاطر داشت که ارسطو و هگل و کانت و مارکس و دیگر بزرگان تاریخ اندیشه زمانی مهم و معتبرند و آشنایی به جهان فکری آنها لازم است که بتوان از طریق آنها نسبتی با زیست جهان خویش برقرار کرد و با فکر کردن از دریچه اندیشگانی آنها گره کوری از حیات اجتماعی و سیاسی خویش باز کرد وگرنه هگل و مارکس خواندن به صرف اینکه من «هگل و مارکس خونم بالاست» که ارزشی ندارد و اصولا فلسفه و اندیشه شلوار و پیراهن مارک دار برای پز دادن و دلبری کردن در «دانشکده های فوکو و دریدا دوست» نیست.
📌این ما «فوکوییها» و ما «دیلوزیها» و ما «مارکسیست-لنینیست» کردنهای دانشجویانی که تا فیها خالدون دیلوز و دریدا و آدورنو و لنین و پلخانف و.. را میکاوند و برای صدسالگی و صد و دوسالگی انقلاب روسیه نشست برگزار میکنند، اما از درک سادهترین مسائل فرهنگی و تاریخی سرزمین خود عاجزند، شاید برای دورهمیها و بزمهای شبانه و کشیدن "چند پاکت سیگار" جواب بدهد، اما نه تنها هیچ دردی از دردهای این مملکت را دوا نخواهد کرد، بلکه خود درد دیگری بر دردهای جامعه افزوده و نسلی از بهترین جوانان این سرزمین را در هپروت غرق خواهد کرد.
🔘بسیاری از این «مارکسیست-هگلی»هایی که صبح تا شب در حیاط دانشکدهها و کافهها و کف گروهها و کانالهای تلگرامی و تویتری و اینستاگرامی پلاسند و از دانه دانه ریشهای مارکس و انگلس تا کله کچل فوکو را تحلیل می کنند، در عمل از چگونگی برقراری یک رابطه ساده اجتماعی ناتوانند و الواتی و رکیک گویی و دریدگی و بددهنی را با فلسفه و اندیشه اشتباه گرفتهاند.
🚫باید بهخاطر داشت این سرزمین بیشتر از نالههای غمناک و یأسآمیز مبلغانِ نیستی و «تروریستهای شیفته خلق!» و گنگسترهای «گروپباز نئوچپ» و فحاشیهای سیبل کلفتکردههای کلاه چگوارایی و بیشتر از شیفتگان لولهٔ تفنگ سربازان آمریکایی که دل در گرو ویرانی این سرزمین دارند و بیشتر از کاسبان فلاکت و خشونت، به انسانهایی نیازمند است که آرام و بیحاشیه در گوشهای چراغ فرهنگ و هنر و تاریخ این سرزمین را زنده نگه داشتهاند. انسانهایی که دنبال قهرمان شدن نیستند، کلید زبانشان به زیپ شلوار و حساب بانکیشان وصل نیست، سر در آخور هیچ قدرت بیگانهای ندارند، منادیان نیستی و تباهی و پوچی نیستند، از لعن و نفرین و "هو" شدن و توهین هراس چندانی ندارند و تنها برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کرده و زبان به سخن میگشایند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔘 روشنفکر ایرانی قبل از اینکه مارکس و لنین و هگل و آدورنو و...، را بشناسد، باید خودش را بشناسد. اینکه کجای دنیا ایستاده است، پا بر روی چه خاکی دارد و نسبتش با تاریخ و سنتهای سرزمینش چگونه است.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از تلاش برای شناخت تاریخ و فلسفه غرب، باید تاریخ و اندیشه، سرزمین خود را واکاوی کند.
🔘روشنفکر ایرانی قبل از شناخت هنر و فکر و اندیشه در غرب باید موسیقی و معماری و شعر و خطاطی و سایر هنرهای سرزمین خود را بشناسد.
🔘روشنفکر ایرانی تنها پس از این شناخت است که با دریچه ذهنی بازتر و اعتماد به نفس و خودباوری بیشتر و با درکی عمیقتر از «جهان خویش» می تواند بفهمد که چه نسبتی با هنر و علم و فلسفه جهان غرب دارد و چگونه میتواند از علم و فلسفه و جریان های فکری و هنری و سیاسی مدرن غرب برای جامعه خود و باز کردن گرههای اجتماعی و فرهنگی خود استفاده نماید،
‼️وگرنه به صرف اینکه صبح تا شب کانت و هگل و هایدگر و مارکس و...، بخواند، اما متوجه نباشد که این اطلاعات برای چه است و به چه دردش میخورد و چه نسبتی با جامعه اش دارد و قرار است چه باری از روی دوشش بردارد، فایده ای نخواهد داشت.
🔺این چنین روشنفکری در بهترین حالت میشود تفنن و سرگرمی یا عامل فخرفروشی برای دیگران و یا استاد با حقوق و مزایای خوب واحد درسی کانت و هگل و هایدگر در فلان دانشکده که اصولا نه مسئله و دغدغه ای دارد و نه با سوالی مواجه است.
📍باید به خاطر داشت که ارسطو و هگل و کانت و مارکس و دیگر بزرگان تاریخ اندیشه زمانی مهم و معتبرند و آشنایی به جهان فکری آنها لازم است که بتوان از طریق آنها نسبتی با زیست جهان خویش برقرار کرد و با فکر کردن از دریچه اندیشگانی آنها گره کوری از حیات اجتماعی و سیاسی خویش باز کرد وگرنه هگل و مارکس خواندن به صرف اینکه من «هگل و مارکس خونم بالاست» که ارزشی ندارد و اصولا فلسفه و اندیشه شلوار و پیراهن مارک دار برای پز دادن و دلبری کردن در «دانشکده های فوکو و دریدا دوست» نیست.
📌این ما «فوکوییها» و ما «دیلوزیها» و ما «مارکسیست-لنینیست» کردنهای دانشجویانی که تا فیها خالدون دیلوز و دریدا و آدورنو و لنین و پلخانف و.. را میکاوند و برای صدسالگی و صد و دوسالگی انقلاب روسیه نشست برگزار میکنند، اما از درک سادهترین مسائل فرهنگی و تاریخی سرزمین خود عاجزند، شاید برای دورهمیها و بزمهای شبانه و کشیدن "چند پاکت سیگار" جواب بدهد، اما نه تنها هیچ دردی از دردهای این مملکت را دوا نخواهد کرد، بلکه خود درد دیگری بر دردهای جامعه افزوده و نسلی از بهترین جوانان این سرزمین را در هپروت غرق خواهد کرد.
🔘بسیاری از این «مارکسیست-هگلی»هایی که صبح تا شب در حیاط دانشکدهها و کافهها و کف گروهها و کانالهای تلگرامی و تویتری و اینستاگرامی پلاسند و از دانه دانه ریشهای مارکس و انگلس تا کله کچل فوکو را تحلیل می کنند، در عمل از چگونگی برقراری یک رابطه ساده اجتماعی ناتوانند و الواتی و رکیک گویی و دریدگی و بددهنی را با فلسفه و اندیشه اشتباه گرفتهاند.
🚫باید بهخاطر داشت این سرزمین بیشتر از نالههای غمناک و یأسآمیز مبلغانِ نیستی و «تروریستهای شیفته خلق!» و گنگسترهای «گروپباز نئوچپ» و فحاشیهای سیبل کلفتکردههای کلاه چگوارایی و بیشتر از شیفتگان لولهٔ تفنگ سربازان آمریکایی که دل در گرو ویرانی این سرزمین دارند و بیشتر از کاسبان فلاکت و خشونت، به انسانهایی نیازمند است که آرام و بیحاشیه در گوشهای چراغ فرهنگ و هنر و تاریخ این سرزمین را زنده نگه داشتهاند. انسانهایی که دنبال قهرمان شدن نیستند، کلید زبانشان به زیپ شلوار و حساب بانکیشان وصل نیست، سر در آخور هیچ قدرت بیگانهای ندارند، منادیان نیستی و تباهی و پوچی نیستند، از لعن و نفرین و "هو" شدن و توهین هراس چندانی ندارند و تنها برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کرده و زبان به سخن میگشایند.
#فرهاد_قنبری
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir